خبر جمع کن

مجموعه‌ی پیشنهادی با موضوع اعتماد به نفس

وبلاگ کتاب هدهد - د., ۱۰/۱۰/۲۰۱۶ - ۱۰:۳۸
مجموعه‌ی پیشنهادی با موضوع اعتماد به نفس تک و تنها توی این دنیا به این بزرگی

ساعت ۳ بعد از ظهر شده و پدر هنوز برای بردن پسرک از مدرسه به خانه نیامده است. پسرک به راه می افتد و به خانه شان می رود ولی آن جا هم با در بسته روبرو می شود.نگران می شود و فکر می کند که پدر و مادرش تصادف کرده اند و حالا او حامی و قیم برادرش هم هست. بنابراین به مهد کودک می رود و برادرش را به خانه می آورد.

مناسب برای گروه سنی ۳ تا ۶ و ۷ تا ۹ سال
لینک خرید: تک و تنها توی این دنیا به این بزرگی

قورباغه قورباغه است

هنگامی که قورباغه تصویر خود را در آب می بیند احساس رضایت و خوشبختی می کند. اما اردک از راه می رسد و توانایی های خود را به رخ او می کشد: از پرهای سفیدش و توانایی پرواز کردن می گوید.
قورباغه با دیدن پرواز اردک اعتماد به نفس خود را ازدست می دهد و تلاش می کند پرواز کند ولی بال های ساختگی او چندان دوام نمی آورد و درهم می شکند و با سر به درون رودخانه سقوط می کند… .

مناسب برای گروه سنی ۷ تا ۹ سال
لینک خرید: قورباغه قورباغه است

موشی و خودش

موشی خودش را دوست دارد. او می داند چه توانایی هایی دارد و تلاش می کند کارهایی را که بلد نیست یاد بگیرد. او می داند حتما نباید بهترین باشد، بلکه مهم این است که تمام تلاشش را بکند.

مناسب برای گروه سنی ۳ تا ۶ و ۷ تا ۹ سال
لینک خرید: موشی و خودش

وروجک

قد وروجک فقط کمی از قد گربه اش بلندتر است. او کوتاه ترین دختر کلاس است. دندان هایش شبیه دندان گراز است و صدایش شبیه قورباغه ای که مار بوآ فشارش داده باشد. در مدرسه جدید پسر کله پوکی او را دست می اندازد. اما وروجک با توانایی هایی که دارد او را وادار به عقب نشینی می کند.

مناسب برای گروه سنی ۷ تا ۹ سال
لینک خرید: وروجک

 

نوشته مجموعه‌ی پیشنهادی با موضوع اعتماد به نفس اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.

برگزاری نشست‌های ادبیات عاشورایی

تازه‌های کتابک - ی., ۱۰/۰۹/۲۰۱۶ - ۱۶:۵۱
يكشنبه, ۱۸ مهر, ۱۳۹۵ - ۱۵:۵۱نویسنده: برگردان: 

شورای کتاب کودک به مناسبت هفته‌ی کودک، نشست‌های ادبیات عاشورایی برگزار می‌کند.

نشست «ادبیات مذهبی کودک و کتاب‌های مرجع» با حضور خدیجه میرخانی، مهتاب میناچی و فاطمه نکویی، دوشنبه (۱۹ مهر ۱۳۹۵) از ساعت ۹ تا ۱۰، نشست «آثار الکترونیکی دینی کودکان» با حضور مرجان فروغی، مهشید دولت‌مدلی و حسین شیخ‌الاسلامی از ساعت ۱۰ تا ۱۱ و نشست «باید‌ها و نبایدهای عاشورا در ادبیات کودک و نوجوان» با حضور سید علی‌محمد رفیعی، علیرضا سبحانی‌‌‌نسب، مرضیه بابا‌زاده و مژگان میرمحمد صادقی از ساعت ۱۱ تا ۱۲ برگزار می‌شود.

این نشست‌ها در سالن کنفرانس شماره‌ی دو مرکز آفرینش‌های فرهنگی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در خیابان حجاب تهران برگزار می‌شود.

شرکت در این نشست‌ها برای عموم علاقه‌مندان آزاد اعلام شده است.

 

گونه خبر: در شهر چه خبرکلیدواژه: شورای کتاب کودکادبیات عاشوراییکانون پرورش فکری کودکان و نوجوانانمنبع: 

حقیقت وجود کودک

وبلاگ کتاب هدهد - ی., ۱۰/۰۹/۲۰۱۶ - ۱۶:۲۸

بسیاری از نیازهای ما می توانند دیر تر برآورده شوند. اما کودک نمی تواند متوقف شود. اکنون زمانی است که بدن او فرم گرفته و مغزش رشد یافته است. به کودک نمی توانیم بگوییم فردا، حقیقت وجود او امروز است.

گابریلا میسترال

نوشته حقیقت وجود کودک اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.

معرفی بخش نخست مناسب‌ترین کتاب‌های کودکان و نوجوانان، مهرماه ۹۵

تازه‌های کتابک - ی., ۱۰/۰۹/۲۰۱۶ - ۱۲:۱۶
يكشنبه, ۱۸ مهر, ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۶

کتابک فهرستی از مناسب‌ترین کتاب‌های کودکان و نوجوانان را برای علاقه‌مندان معرفی می‌کند.

سایت کتابک از تیرماه ۱۳۹۰ هر ماه به طور پیوسته، فهرستی از مناسب‌ترین کتاب‌های کودکان و نوجوانان را که تا کنون منتشر شده‌اند، به مخاطبان خود ارائه می‌دهد.

این فهرست، دربرگیرنده‌ی کتاب‌های بررسی‌شده از سوی گروه کتابشناسی کتابک است که با زبانی ساده، روشن و قابل فهم، برای والدین، مربیان، آموزگاران و کتابداران کودک معرفی می‌شوند. در معرفی هر کتاب، افزون بر موضوع، درون‌مایه‌ و خلاصه‌، ارزش‌ ادبی و هنری اثر نیز بیان می‌شود. همچنین گروه کتابشناسی کتابک، به همراه معرفی کتاب‌ها، در پیوند با برخی از آن‌ها، فعالیت‌هایی مناسب را به خوانندگان پیشنهاد می‌دهد.
فهرست کتاب‌هایی که در نیمه‌ی نخست مهرماه ۱۳۹۵ برای مخاطبان معرفی شده‌اند:

* فهرست کتاب‌هایی که تا کنون معرفی شده‌اند را در آدرس زیر ببینید:
فهرست کتاب‌های ماه کتابک

 

 

گونه خبر: خبرهای ترویج خواندنکلیدواژه: کتاب کودکادبیات کودک و نوجوانکتاب مناسب نوجوانان

تفاوت‌های جنسیتی در سنین پیش دبستانی

تازه‌های آموزک - ی., ۱۰/۰۹/۲۰۱۶ - ۱۱:۱۸
تفاوت‌های جنسیتی در سنین پیش دبستانی

کودکان در سنین خردسالی به هویت جنسیتی خود پی می‌برند و خود را در دسته پسران یا دختران جای می‌دهند. درست است که تفاوت‌های جنسیتی آن چنان بارز و مشخص نیستند اما به هر حال خطوط باریکی بین توانایی‌ها و مراحل رشد دختران و پسران وجود دارد. 

ادامه مطلب

معرفی کتاب و فیلم اسب جنگی

وبلاگ کتاب هدهد - ی., ۱۰/۰۹/۲۰۱۶ - ۱۱:۱۰
هر یکشنبه
یک فیلم، یک کتاب معرفی کتاب اسب جنگی:

عنوان: اسب جنگی
عنوان اصلی: War horse
نویسنده: Michael Morpurgo

تعداد داستان هایی که از زاویه ی دید یک شی روایت می شوند محدود است. این اثر نیز در این تجربه برای کودکانی که خواندن بلدند مسیر سختی را در پیش داشته است. مایکل موپورگر انگلیسی، که متولد ۱۹۴۳ است، فضای جنگ را انتخاب کرده است. استیون اسپیلبرگ مشهور یک فیلم سینمایی بر اساس این داستان ساخته است؛ همان طوری که در پیشخوان کتابفروشی ها از آن استقبال شده، علاقه ی دوستداران سینما را هم به خود جلب کرده است.

معرفی فیلم اسب جنگی:

فیلم اسب جنگی به کارگردانی استیون اسپیلبرگ محصول سال ۲۰۱۱ است. این فیلم در اسکارموفق به نامزدی در ۶ رشته از جمله بهترین فیلم شد.همچنین این فیلم نامزد ۲ جایزه گلدن گلوب و ۵ جایزه بفتا شد.

اطلاعات فیلم اسب جنگی:

عنوان: اسب جنگی (War Horse)
کارگردان: استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg)
نویسنده: ریچارد کورتیس (Richard Curtis)، لی هال (Lee Hall)
بازیگران: نیلز آرستروپ (Niels Arestrup)، امیلی واتسون (Emily Watson)، پیتر مولان (Peter Mullan), جرمی اروین (Jeremy Irvine)
موسیقی: جان ویلیامز (John Williams)
ژانر: درام – جنگی
زمان: ۱۴۶دقیقه
مناسب برای مناسب برای افراد بالای ۱۳ سال

بیشتر بخوانید: یک فیلم، یک کتاب، اسب جنگی

نوشته معرفی کتاب و فیلم اسب جنگی اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.

مدرسه‌ای که سرپناه شد

تازه‌های کتابک - ی., ۱۰/۰۹/۲۰۱۶ - ۱۰:۲۲
يكشنبه, ۱۸ مهر, ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۲نویسنده: حبیب فرشباف

روایت یک روز مدرسه خودگردان شوش

وقتي نفس‌زنان از پله‌هاي متروي مولوي قدم به ميدان اعدام مي‌گذارم، با شنيدن صداي موتوسيكلت‌ها ياد حرف‌هاي همكارم آقاي رحيمي مي‌افتم؛ او وقتي كه مي‌خواست درس (چراغ راهنما) را براي بچه‌ها آموزش دهد، گفت: بچه‌ها! اول به چپ نگاه كنید! بعدا به راست نگاه كنید و... اين حرف‌ها مال بالاشهري‌هاست، اينجا شوشه؛ بايد بالاسرتون را هم نگاه كنيد، اينجا از همه طرف موتور مياد. با اين وصف، شانس با من يار بوده كه از خيابان خيام جنوبي به سلامت رد مي‌شوم و به هرندي و «خانه كودك شوش» می‌رسم؛ خانه كودك شوش در گوشه شمالي پارك هرندي قرار دارد و برای رسیدن به آن باید از داخل پارک عبور کرد.

«خانه كودك شوش» اولين پروژه اجرايي «انجمن حمايت از حقوق كودك» است كه در سال ١٣٧٩ ابتدا در منطقه‌ی شمال شرقي ميدان شوش آغاز به كار كرد و سپس در سال ١٣٨٥ به محل فعلي‌اش در خيابان هرندي  انتقال يافت.

اين مركز ابتدا سوله‌اي با سازه‌اي غيراستاندارد و مخروبه به نام «گرمخانه» بود كه از طرف شهرداري منطقه ١٢ تهران جهت اسكان معتادان منطقه بنا شده بود. سالني با دو سرويس بهداشتي و يك حمام بود كه در اختيار خانه كودك شوش گذاشته شد و بعدها به همت داوطلبان انجمن، ديواركشي و به صورت مدرسه سه كلاسه فعلي درآمد.
در ابتدا «خانه كودك شوش» از صبح تا غروب (حتي روزهاي تعطيل) باز بود و كودكان دايم به اين مكان در رفت و آمد بودند. اعتقاد بر اين بود كه كودكان در روزهاي تعطيل با آسيب‌هاي بيشتري روبه‌رو هستند و نياز به مكاني غير از خانه دارند كه اوقات فراغت خود را در آنجا بگذرانند.

«خانه كودك شوش» سال‌ها به همين منوال به كارش ادامه مي‌داد و پس از سال‌ها به صورت مدرسه‌اي عادي درآمد كه تاكنون با تمامي موانع و مشكلات به كار خود ادامه مي‌دهد.

اين مجموعه پارسال با تلاش ٤ نفر معلم، يك نفر مددكار، يك مدير، يك مسوول آموزشي و يك آبدارچي به صورت ثابت و تعداد ١٨ نفر نيروي داوطلب و ١٢٠ دختر و پسر ٧ تا ١٨ ساله در دو نوبت صبح و ظهر از ساعت ٧:٣٠ تا ٩:٣٠ براي كودكان كار و از ساعت ٩:٣٠ تا ١١:٣٠ براي كودكان بي‌مدرك، در شش پايه ابتدايي فعاليت داشته است. در سال‌هاي اخير، با تلاش فراوان قسمتي از فضاي پارك‌ هرندي (جلو مدرسه) نرده‌كشي شده كه دانش‌آموزان، هم به عنوان زمين ورزش و هم به عنوان حياط مدرسه از آن استفاده مي‌كنند. وقتي وارد پارك هرندي مي‌شوم، در گوشه و كنار پارك قدم به قدم‌ ‌زنان و مردان معتاد به چشم مي‌خورند كه يا در حال چرت زدن روي نيمكت‌ها يا در حال مصرف مواد و تزريق هستند، به ميدان ديد بچه‌ها كه مي‌رسم، عده‌اي از دور برايم دست تكان مي‌دهند. نرسيده به مدرسه، جان‌بي‌بي نفس‌زنان جلويم سبز مي‌شود و بريده‌بريده مي‌گويد: عمو! عمو! يه چيزي بگم خوشحال بشي؟ من و زهرا هر دو در امتحانات كلاس ششم قبول شديم و در دبيرستان ميثم ثبت‌نام كرديم. جان‌بي‌بي دختري افغاني است كه نزد برادر بزرگش در دروازه‌غار زندگي مي‌كند. سال‌ها قبل وقتي پدرش با دختر نوجواني ازدواج كرد، جان‌بي‌بي و مادرش از او جدا شده و به ايران مهاجرت كردند. مادر جان‌بي‌بي نيز پارسال در تهران فوت كرد و بنا به وصيتش، جنازه‌اش را به افغانستان بردند تا كنار قبر اقوامش دفن كنند.

جان‌بي‌بي آرزو دارد پزشكي بخواند و  به وطنش افغانستان برگردد. جان‌بي‌بي و زهرا پارسال شاگرد كلاس پنجم بودند. خردادماه جان‌بي‌بي پيشم آمد و گفت:

- عمو! سن من براي ادامه تحصيل يك سال بزرگ‌تر است، چه كار كنم؟

با مسوول مدرسه شوش خانم بشنوايي صحبت كردم كه در صورت موافقت انجمن، تابستان براي بچه‌ها كلاس‌هاي فوق برنامه داير كنيم، بلكه بچه‌ها بتوانند كلاس ششم را جهشي بخوانند. انجمن نيز با طرح كلاس‌هاي تابستاني موافقت كردند و معلم‌هاي داوطلب طبق برنامه شروع به كار كردند. در عرض مدت دو ماه تابستان، جان‌بي‌بي باقي و زهرا طاهري، مواد درسي كلاس ششم را ‌آموخته و در آزمون شهريورماه دبيرستان ميثم با معدل بالاي ١٧ هر دو نفر قبول شدند. به بچه‌ها قول داده بودم در صورت قبولي براي هزينه‌هاي تحصيلي‌شان كمك كنم، در اولين قدم به همت آقاي بهروز افشار و خانم فرناز طالبي از مسوولان كانون فرهنگي آموزش براي هر دو نفر بورسيه گرفتيم و قرار شد پس از اينكه در بانكي حساب باز كردند، ماهانه مبلغي به عنوان هزينه كمك  تحصيلي به حساب‌شان واريز شود كه متاسفانه به علت نداشتن كارت ملي، بچه‌ها موفق به باز كردن حساب بانكي نشدند و ما از اين بابت ناكام مانديم. زهرا و جان‌بي‌بي در دبيرستان ميثم به ادامه تحصيل مشغول هستند و هنوز هم هفته‌اي يكي دو جلسه در كلاس‌هاي تقويتي رياضي مركز شوش شركت مي‌كنند.
          
از در مدرسه كه وارد مي‌شوم، راهروي تنگ و تاريك مثل هميشه شلوغ است. اولياي بچه‌ها بدون هيچ مانعي به مدرسه رفت و آمد مي‌كنند. اولين اتاق سمت چپ راهرو دفتر مدرسه است. اتاق كوچكي كه علاوه بر دو ميز كوچك مدير و دفتردار تنها گنجايش ٤-٣ صندلي را دارد. پس از سلام و احوالپرسي كنار يكي از صندلي‌ها سرپا مي‌ايستم. زن سيه‌چرده‌اي با چادر مشكي مندرسي به خانم بشنوايي سلام كرده و نسخه مچاله شده‌اي را از زير چادرش درآورده و روي ميز مي‌گذارد. خانم بشنوايي با رمز نگاهش به خانم رشيدي (دفتردار) اشاره مي‌كند كه براي خريد داروها اقدام كند. خانم بشنوايي مرتب با تلفن صحبت مي‌كند، او مي‌خواهد مادر يكي از دانش‌آموزان را جهت معالجه رايگان به بيمارستاني معرفي كند. براي مادر مهدي دنبال اجاره خانه‌اي است تا مهدي بتواند بدون مزاحمت پدر معتادش به تحصيلاتش ادامه دهد. (مهدي از دانش‌آموزان سابق اين مركز است كه حالا در تيزهوشان درس مي‌خواند.) تابلوي «تحصيل و بازي حق همه كودكان است» درشت‌ترين نوشته روي ديوار دفتر مدرسه است كه بالاي سر مدير نصب شده است. همه ديوارهاي مدرسه پر از انواع عكس‌ها و نقاشي‌هاي بچه‌ها است كنار در ورودي در تخته سياه كوچكي «فوق برنامه هفتگي» مركز به چشم مي‌خورد:

شنبه: (زبان- اوريگامي)- يكشنبه: «كامپيوتر (مهارت‌هاي زندگي)- (دوشنبه: فرزندپروري با مادران و...). با جيغ و داد بچه‌ها همه سراسيمه از دفتر بيرون مي‌آييم. آقاي حسيني دبير رياضي  داوطلب، با سر و رويي خونين در حالي كه دستش را روي زخم سرش مي‌فشارد، جلوي در مدرسه نشسته است. خانم عباسي آبدارچي مدرسه او را به آشپزخانه آورده و دستمال كاغذي‌هاي آغشته به مركوركرم را روي زخم سرش مي‌گذارد. آقاي حسيني با لبخندي مي‌گويد: داشتم از داخل پارك هرندي مي‌آمدم كه تلفنم زنگ زد. وقتي با تلفن صحبت مي‌كردم يكي از معتادان چشمش به تلفن همراهم افتاد. يقه‌ام را گرفت و به بهانه اينكه «چرا عكس گرفتم» مي‌خواست موبايلم را از دستم بگيرد، كه من هم مقاومت كردم و كار به زد و خورد كشيد و يكي از آنها بي‌معرفت از پشت، سرم را با چاقو شكافت؛ و بالاخره گوشي را ازم گرفتند و در رفتند.

خوشبختانه زخم آقاي حسيني سطحي است و خونش بند مي‌آيد. او سر و صورتش را مي‌شويدو موقعي كه مي‌خواست به كلاس برود يكي از  معلم‌ها به شوخي مي‌گويد: آقاي حسيني تنها شما نيستيد كه كفاره عمل خيرتان را مي‌پردازيد، چند روز قبل خانم دكتري براي معاينه چشم بچه‌ها به كلاسم آمده بود نمي‌دانم كدام شير حلال‌خورده‌اي بود كه در سه سوت دوربين عكاسي خانم دكتر را از كيفش زد. خانم دكتر موقع ترك كلاس به شوخي از يارو خواهش كرد كه حداقل عكس‌هايش را برايش ايميل كند...
          
زنگ ساعت ٥/٩ نواخته مي‌شود و اكثر دانش‌آموزان شيفت صبح، روز كاري را آغاز مي‌كنند و به سر كارهاي‌شان مي‌شتابند و شاگردان شيفت ظهر سر كلاس‌ها حضور مي‌يابند. با كلاس‌ششمي‌ها درس رياضي دارم. بچه‌ها خسته و بي‌حوصله به نظر مي‌رسند. معمولا  در چنين مواقعي با خواندن شعر يا قصه‌اي فضاي كلاس را براي تدريس آماده مي‌كنم ولي امروز در نظر دارم با كمي صحبت در مورد اهميت درس رياضي در بچه‌ها ايجاد انگيزه كنم.

سوخوملينسكي (پداگوژيست (هنر و علم تربیت کودکان) پرآوازه روس) عقيده دارد: معلمي كه بدون ايجاد انگيزه به آموزش مي‌پردازد، درست مانند نوازنده‌اي است كه بدون كوك كردن سازش مي‌خواهد شروع به نواختن كند.

- بچه‌ها روزي از استاد شهرياري پرسيدم: استاد چرا اين همه براي علم رياضي وقت صرف كرديد؟! جواب دادند: كسي كه از علم رياضي بهره‌اي برده باشد، هرگز انساني خرافي نخواهد شد.

- بچه‌ها! استاد پرويز شهرياري رياضيدان، مترجم و روزنامه‌نگار از چهره‌هاي ماندگار در زمينه دانش و آموزش است. استاد شهرياري از طرف «انجمن رياضي ايران» در سال ١٣٨٧ به عنوان برنده جايزه بهترين رياضيدان زنده ايران معرفي شد. او هفتصد جلد كتاب تاليف و ترجمه در مورد علم رياضي، بازي‌ها و سرگرمي‌ها و زيبايي‌هاي رياضي از خود به يادگار گذاشته است. استادي گفت: «دانش رياضي پيوند تنگاتنگي با همه امور زندگي دارد و  آموزش رياضي، تنها آموزش مهارت‌ها نيست؛ بلكه علم رياضي شيوه‌اي نيز از انديشيدن است. دانش رياضي نه‌تنها به رشد هوشي بچه‌ها، بلكه به رشد اجتماعي آن‌ها نيز كمك مي‌كند. آموزش رياضي به كودكان مي‌آموزد كه پشت همه زيبايي‌هاي جهان، منطق و استدلالي نهفته است.»

- بچه‌ها در تمامي عرصه‌هاي زندگي اعم از صنعت، هنر، ورزش هيچ موردي نمي‌توان يافت كه از علم رياضي بي‌نياز باشد. خياطي، گلدوزي، موسيقي، فرشبافي و حتي ورزش فوتبال نيز بدون محاسبات رياضي امكان‌پذير نیست. حتي شكل كلاس شما نيز قسمتي از علم هندسه است. پس اجازه دهيد به درس رياضي بپردازيم!

بالاخره بچه‌ها با اينهمه استدلال، ناچارا اعلام موافقت مي‌كنند و من شروع به تدريس مي‌كنم.

بعد از ساعتي آموزش اعداد و اشكال، وقتي احساس مي‌كنم بچه‌ها خسته شده‌اند شعري به زبان تركي براي‌شان مي‌خوانم و به زبان فارسي معني مي‌كنم:

«سورغو»
هو بارماغين اوجوندا / مينلر سوآل يئرله‌شير.../ كلاس/ بارماق- بارماق اوجالير/ بارماق- بارماق اويره‌تير/ كلاس‌لارين نبضي ويرير/ بارمالقلاردا/ هر سوآلين/ نئچه- نئچه جوابي وار/
بو فيكريده‌يم آنجاق: / منيم هانسي جوابيم/ يئنه‌ده بارماقلاري/ هاوايا قالخيزاجاق؟

«پرسش»
بر سر هر انگشت افراشته/ هزاران- هزار سوال نشسته.../ كلاس،/ با سر انگشتان مي‌آموزد/ و نبض هر كلاسي/ در سر انگشتان كودكان مي‌تپد/ هر پرسشي را/ پاسخ‌هاي فراواني است / ليكن غرق اين فكرم هنوز/ كدامين پاسخ من/ ديگر بار و ديگر بار/ سر انگشتان را /  افراشته خواهد ساخت؟

بچه‌ها حسابي سر حال مي‌آيند. خواهش مي‌كنم آنها نيز شعري برايم بخوانند.

رخشانه با لبخند شرماگيني دست بلند مي‌كند و مي‌پرسد: آقا اگر شعري در مورد مردها بخوانم، ناراحت نمي‌شويد؟

وقتي پاسخ منفي مرا مي‌شنود، شروع به خواندن مي‌كند:
مرد يعني يك جهان بيچارگي/ يك بلاي خانگي
سايه پر دردسر/ يك هيولاي دوسر
شوره‌زار بي‌علف/ عمرمان با او تلف
يك كوير بي‌گياه/ زندگي با او تباه.

همه دخترها، در حالي كه كف مي‌زنند با رخشانه دم گرفته‌اند و همه پسرها قاه‌-قاه مي‌خندند.

وقتي كلاس را در اوج شادماني مي‌بينم، از بچه‌ها مي‌خواهم كساني كه انشايشان را آورده‌اند تحويل دهند. (در جلسه قبل از بچه‌ها خواسته بودم در صورت تمايل انشايي از خاطرات يا آروزهاي‌شان برايم بنويسند) در كمال ناباوري، تعدادي دست بلند كرده و نوشته‌هاي‌شان را در پاكتي كه خودشان از يك صفحه كاغذ معمولي ساخته‌اند، تحويل مي‌دهند.

از اينكه مورد اعتمادشان قرار گرفته‌ام بسيار خوشحال شده و از بچه‌ها تشكر مي‌كنم. نازلي اجازه مي‌گيرد و براي آوردن تغذيه به آبدارخانه مي‌رود و لحظه‌اي بعد لقمه‌هاي لواش لوله شده با پنير را در يك سيني به كلاس مي‌آورد. بچه‌ها نفري لقمه‌اي برمي‌دارند. در اين هنگام خانم بشنوايي وارد كلاس شده و با لحن عذرخواهي به بچه‌ها مي‌گويد:

- بچه‌ها ببخشيد كه امروز نرسيده‌ايم غذايي براي‌تان آماده كنيم!

تامين يك وعده غذاي سالم روزانه، جهت رفع سوءتغذيه و بهبود شرايط جسماني بچه‌ها، جزو برنامه خانه كودك است. معمولا روزي يك ليوان شير براي شيفت صبح و پياله‌اي عدس، ماكاروني يا يكي دو عدد سيب‌زميني و تخم‌مرغ، تغذيه اكثر روزهاي هفته را تشكيل مي‌دهد، ولي امروز همان لقمه پنير ميسر شده است.

بعد از صحبت خانم بشنوايي، حجت دست بلند كرده و مي‌گويد: خانم! پدرم مي‌گويد «در افغانستان مردم حتي نان خالي هم گيرشان نمي‌آيد و بچه‌ها از گرسنگي مي‌ميرند.

خانم بشنوايي با پر روسري‌اش، اشك چشمانش را پاك مي‌كند. براي زدودن تلخي فضا، انشاي بچه‌ها را به خانم بشنوايي نشان مي‌دهم. بچه‌ها لقمه‌هاي‌شان را گاز مي‌زنند و انشاي بچه‌ها را ورق مي‌زنيم. جان آقا آرزو دارد روزي بتواند پيش پسرعموهايش به اروپا مهاجرت كند.

كامله آرزو مي‌كند: اي كاش جنگ زودتر خاتمه يابد تا آنها بتوانند به وطن‌شان افغانستان برگردند.

بدترين خاطره شيرين گل، روز عروسي خواهرش است؛ چون خواهرش را قبل از سن بلوغ به مرد ٥٠ساله‌اي شوهر داده بودند.

زهرا آرزو دارد: اي كاش بتوانند يك خانه دو اتاقه اجاره كنند تا شب‌ها بتواند تا ديروقت به مشق‌هاي مدرسه‌اش برسد. مارينا مي‌نويسد: اي كاش دستشويي حيات‌مان دوتا بود تا صبح‌ها در نوبت دستشويي مدرسه‌ام دير نمي‌شد.

هنوز انشاي بچه‌ها را تمام نكرده‌ايم كه خانم رشيدي با سراسيمگي وارد كلاس مي‌شود و داد مي‌زند:

- خانم بشنوايي زود بياييد، مي‌گويد: مي‌روم خودكشي مي‌كنم!

خانم بشنوايي با دستپاچگي مي‌پرسد: دختر درست و حسابي بگو ببينم موضوع چيه؟!

- يك خانم جواني آمده مي‌گويد: «همسرم سه روز است مرا از خانه بيرون كرده» شوهرش معتاد است از او پول مي‌خواهد. مي‌گويد سه روز است در خيابان مي‌خوابم...»

خانم بشنوايي به طرف دختر خيز برمي‌دارد. زن سي و چند ساله‌اي است كه بچه چندماهه‌اي نيز در آغوش دارد. او با چادرش عرق سر و صورتش را پاك مي‌كند. خانم بشنوايي كنارش مي‌نشيند و من از دفتر بيرون مي‌زنم. بعدها مي‌فهمم كه خانم بشنوايي مبلغي كمكش كرده و او را به خانم ارشد- مسوول خانه خورشيد معرفي كرده است.

زنگ ساعت ٥/١١ ظهر نواخته مي‌شود و هنوز معلم‌ها به دفتر نرسيده‌اند كه دانش‌آموزي با صورتي زخمي، گريه‌كنان وارد دفتر مي‌شود و از همكلاسي‌اش غلام شكايت مي‌كند. خانم بشنوايي غلام را به دفتر فرامي‌خواند و علت دعواي‌شان را مي‌پرسد. غلام پس از كلي من و من كردن و بهانه‌هاي مداد و دفتر و... به اصل مطلب مي‌پردازد: خانم! من هر روز تا ١٠ شب در مغازه آهنگري كار مي‌كنم. استاد كارم هر روز به بهانه‌اي مرا كتك مي‌زند پدرم ماهي ١٥٠ هزار تومان دستمزدم را از استادم مي‌گيرد و همه‌اش را براي ترياكش خرج مي‌كند...خانم بشنوايي پس از نصيحت و دلداري بچه‌ها را آشتي مي‌دهد غلام از دوستش عذرخواهي مي‌كند و خانم بشنوايي آدرس محل كارش را از غلام مي‌گيرد  تا برود و با استاد كارش صحبت كند.

معلم‌ها آماده مي‌شوند كه به خانه‌هاي‌شان برگردند و هنوز دفتر را ترك نكرده‌اند كه مادر روبينا در حالي كه با دست چپش دخترش را به دنبالش مي‌كشد، دست راستش را به سوي خانم حيدري (مدير مدرسه) نشانه رفته و با لهجه افغاني داد مي‌زند:

- من پيسم كجا بود كه دولتي شامل كنم؟ اگه اينجا نشد بخدا دخترم را بشوي بتمش. خانم حيدري جواب مي‌دهد: ما امسال ٤٠ نفر از دانش‌آموزان را در مدارس دولتي ثبت‌نام كرده‌ايم،‌ديگر هيچ‌بودجه‌اي نداريم؛ اين مركز هم كلاس‌هايش جا ندارد بايد خودتان ببريد مدرسه دولتي ثبت نام كنيد. بالاخره خانم بشنوايي پادرمياني مي‌كند و روبينا را در كلاس چهارم ثبت‌نام مي‌كنند. خانم بشنوايي خوب مي‌داند كه تهديدهاي مادر پربي‌جا نيست و خورشید خواهر بزرگ روبينا كه پارسال شاگرد كلاس پنجم بود، پسري سه‌چهار ساله دارد. پارسال روزي مادر خورشيد به دفتر مدرسه زنگ زده و گفته بود- خورشيد را زود بفرستيد بيايد خانه، پسرش زمين خورده و دندانش شكسته است- خانم محمدي (مددكار مدرسه) با اوقات تلخي به دفتر آمده و به خانم بشنوايي گزارش مي‌دهد:

- رفتم خانه معصومه، هر كاري كردم نتوانستم قانعش كنم؛ مي‌گويد من ديگر  درس نمي‌خوانم! خانم بشنوايي با عصبانيت داد مي‌زند: «بايد عصري خودم بروم دنبالش، از خانم دكتر قاسم‌زاده برايش وقت گرفته‌ام.»

معصومه دانش‌آموز كلاس پنجم اين مركز از دو هفته قبل به مدرسه نمي‌آيد. او دختري افغاني است، پدرش سال‌ها قبل دردرگيري‌هاي قومي افغانستان كشته شده است. معصومه سال‌هاست كه با مادرش در اتاقي اجاره‌اي در دروازه‌غار زندگي مي‌كند. دو هفته قبل وقتي خان محمدي به منزل‌شان مراجعه كرد،‌خبر آورد كه او مريض است و مي‌خواهد ترك تحصيل كند. خانم بشنوايي ناچارا خودش به خانه معصومه رفت. معصومه پس از آنكه مادرش را از خانه بيرون فرستاد، ماجرايش را به خانم بشنوايي تعريف كرد و از  سوء استفاده جنسي در زمان گل فروشي در خيابان گفت. مادر معصومه به خانم محمدي گفته بود: نخستين روزها كه مريض شد به وسواس عجيبي دچار شده بود. صبح تا شب، بارها و بارها حمام مي‌كرد، ولي بعد از چند روز فقط گوشه اتاق، خودش را زير لحاف قايم مي‌كند.  معصومه به خانم بشنوايي گفته بود: ديگر زمان و مكان را گم كرده است. معصومه گفته بود: هنوز هم پول‌ها را به مادرم نشان نداده‌ام. يادآوري حادثه معصومه، حال خانم بشنوايي را دگرگون كرده بود. او، با نوك روسري‌اش خودش را باد مي‌زند، خانم حيدري متوجه تغيير حال خانم بشنوايي مي‌شود و براي عوض كردن فضا، زود موبايلش را درآورده و عكس تعدادي از دانش‌آموزان پارسال مركز را به خانم بشنوايي نشان مي‌دهد كه اكنون در آلمان در كمپ زندگي مي‌كنند. مجتبي از شاگردان كلاس ششم پارسال، هر هفته قصه‌ها و غصه‌هايش را با كادر مدرسه به اشتراك مي‌گذارد. خانم حيدري شروع به خواندن پيام مجتبي مي‌كند:

«ما اكنون در روستايي نزديك شهر كلن در كمپ زندگي مي‌كنيم. روزها كلاس زبان آموزي داريم. هواي اينجا برفي و بسيار سرد است. با هزاران بدبختي خودمان را به اينجا رسانديم. در يكي از پياده‌روي‌هاي شبانه، پاي مادرم در جنگلي ليز خورد و به سختي آسيب ديد. در درياي مديترانه، وقتي كمي از ساحل فاصله گرفتيم، قاچاقچي خودش را به آب زد و شناكنان به تركيه برگشت و ما را در وسط دريا با يك قايق بادي و ٦٠ نفر سرنشين تنها رهاي‌مان كرد. ما چاره‌اي جز ادامه مسير نداشتيم، نرسيده به ساحل، در اثر توفان قايق واژگون شد و تعدادي از مسافران غرق شدند. جليقه‌هاي تقلبي نتوانست جان آنها را نجات دهد. بقيه با هر جان كندني بود خود را به ساحل رسانديم. يكي از كليه‌هاي من در اثر سرما آسيب ديد و عفونت كرد، كه در بيمارستاني در آلمان كليه‌ام را درآوردند.‌اي كاش از ايران نمي‌آمديم. در ايران حسرت يك وطن را داشتيم و در اينجا حسرت دو وطن و غم غربت در غربت را داريم.‌اي كاش مي‌توانستم به ايران برگردم. دلم براي خانه كودك شوش تنگ شده است...»

نه‌تنها مجتبي بلكه همه دانش‌آموزان خانه كودك شوش، اين مركز را مثل خانه خود دوست دارند. برخورد بي‌ريا و صادقانه گردانندگان اين مركز موجب شده كه آنها حتي خصوصي‌ترين اسرار خانوادگي خود را نيز (كه ترجيحا بايد از غير خود مخفي بماند) با اولياي مدرسه در ميان بگذارند.

عليرضا آخر هر هفته، در آمد ناچيزش را پيش معلمش به امانت مي‌سپارد تا شب‌ها از دست پدر خلافکارش در امان بماند. يك روز سمانه شاگرد كلاس سوم، از دست پدرش به خانم بشنوايي شكايت كرده و بازوهاي كبودش را نشان داده و گفته بود:

- خانم! ديشب پدرم به بهانه اينكه شامي كه پخته بودم گوشت نداشت، با چوب‌دستي به جانم افتاد و...

و روزي از روزها روبينا در نامه‌اش به خانم بشنوايي مي‌‌نويسد:

«از روزي كه پدرم به زندان رفته، مادرم شب‌ها دير وقت به خانه مي‌آيد و من و خواهرانم از ترس خواب‌مان نبرده و ساعت‌ها بيدار مي‌مانيم. مادرم هر روز مي‌گويد: «در خانه خورشيد كار دارم...» از خانه مي‌رود و ديگر برنمي‌گردد.»

و خانم بشنوايي پس از خواندن نامه، به ديوار مقابلش در دفتر مدرسه زل مي‌زند و در همان حال، خانم ارشد (مسوول خانه خورشيد) را مي‌بيند كه پس از اينكه به زني «وسايل كار» تحويل مي‌دهد، با ليواني شير گرم و قاشقي عسل از او پذيرايي مي‌كند تا توان سر و كله زدن با مردان خياباني را داشته باشد.

خانم بشنوايي قادر نيست حتي دو كلمه در مورد مادرش با روبینا صحبت كند، او فقط بلد است پس از خواندن نامه، با بال روسري‌اش اشك چشمانش را پاك كند. او، نامه را در كشوي ميزش گذاشته و آن را قفل مي‌كند. زنگ كلاس‌هاي فوق برنامه به صدا درمي‌آيد. بلافاصله پس از حضور دانش‌آموزان در كلاس، صداي نت‌ها در فضاي تنگ و تاريك راهرو مدرسه بال- بال مي‌زند و به دنبال آن آواز كُربچه‌ها تمامي فضا خانه كودك را لبريز از لطافت و شادماني مي‌كند. گروه موسيقي «شوش» كه به همت آقاي داورپناه تشكيل شده است، مركب از ١٢ كودك دختر و پسر هفت تا ١٨ ساله است كه تا به حال ده‌ها بار در جشنواره‌ها و مناسبت‌هاي مختلف برنامه اجرا كرده‌اند. تابستان پارسال در مراسم اختتاميه مسابقات هافك (كه با شركت هشت تيم فوتبال كودكان كار در ورزشگاه آزادي برگزار شد) گروه موسيقي شوش پس از اجراي چندين آواز كُر سولو در سالن ورزشگاه مورد استقبال و تشويق بي‌نظير حضار واقع شدند. با خانم بشنوايي مشغول قدم زدن در راهروي مدرسه بوديم كه ناگهان خانم بشنوايي متوجه پسربچه‌اي شد كه دم در ورودي مدرسه ايستاده و با حسرت داخل مدرسه را تماشا مي‌كرد. خانم بشنوايي با بازوان باز به استقبال پسربچه رفته و داد مي‌زند:

- رضا جان بالاخره آمدي؟! بيا تو!

رضا را به دفتر آورده، دستي به سر و رويش كشيده و قوطي آدامس را از دستش مي‌گيرد. او، همه آدامس‌ها را بين معلمين و دانش‌آموزان قسمت كرده و سپس پولي توي جيب رضا گذاشته و او را روانه حياط مي‌كند:

- فعلا برو توي حياط با بچه‌ها بازي كن، بعدا با هم صحبت مي‌كنيم!

همه هاج و واج مانده‌ايم! خانم بشنوايي مي‌گويد:

- چند روز قبل در ميدان هفت تير ديدم‌شان، با خواهر كوچكش فال و آدامس مي‌فروختند، خسته و گرسنه به نظر مي‌رسيدند. فالي خريدم و نفري يك ساندويچ مهمان‌شان كردم، وقتي فهميدم درس نمي‌خواند آدرس مدرسه را دادم و گفتم: اگر بيايي مدرسه، بچه‌ها همه آدامس‌هايت را مي‌خرند، خوشبختانه او هم آمد.

فقط خانم بشنوايي نيست كه هميشه در كوچه و خيابان چشمش دنبال شكار بچه‌هاي كار است، همه كارهاي انجمن در هر فرصتي به اين امر مي‌پردازند.

خانم سحر موسوي، مدير مركز ناصر خسرو مي‌گفت:

وقتي در ميدان ونك به دو پسربچه‌ دستفروش برخوردم، پس از خريد يك جفت جوراب و كمي صحبت، معلوم شد كه به تازگي ترك تحصيل كرده‌اند، به آدرس مدرسه‌شان مراجعه كردم و فهميدم بچه‌هاي درسخواني هستند، هر دو نفرشان را در همان مدرسه ثبت‌نام كردم و حالا سر هر ماه دستمزدشان را به پدرشان تحويل مي‌دهم. پارسال در مراسم جشن چهارشنبه‌‌سوري خانه كودك ناصر خسرو شرکت داشتم. جمعيت در حياط مدرسه موج مي‌زد. گروهي دختر و پسر دانشجو «قصه ماهي سياه كوچولو» را به صورت پرده‌خواني اجرا مي‌كردند. در وسط حياط مدرسه سفره هفت‌سين چيده بودند. موقعي كه با خانم پژوهش  براي گرفتن عكس از دفتر وارد حياط مدرسه مي‌شديم، دختر و پسر نوجواني از در مدرسه وارد شدند. خانم پژوهش با چشماني لبريز از شادي آنها را معرفي كردند: «از بچه‌هاي خودمان هستند، تا كلاس ششم را همين‌جا درس خوانده‌اند و حالا هر دو نفر دانشجوي رشته پرستاري هستند... پس از برگشتن به دفتر مدرسه، خانم پژوهش گفت: افسوس كه بعد از گرفتن دكتري هم حق كاركردن ندارند و به علت افغاني بودن، هيچ اداره‌اي استخدام‌شان نمي‌كند.  ضمن صحبت زن ميانسالي براي‌مان چاي آورد. وقتي چاي‌ها را گذاشت و از دفتر خارج شد، خانم پژوهش گفتند: ليلا كارتن خواب بود. روزي در خيابان ديدمش. ضمن صحبت فهميدم دختربچه‌اي دارد پيشنهاد كردم كه دخترش را هم براي سوادآموزي و هم براي حرفه‌آموزي به مدرسه بياورد. وقتي دخترش را آورد، ديگر خودش را هم ول نكردم و حالا چندين ماه است كه با ما كار مي‌كند.  روي ديوار دفتر ناصرخسرو، نوشته‌اي با خط زيبايي تابلويي را آراسته كه درست وصف حال خانم پژوهش است: «راه پرورش و آموزش، از درياي بردباري و كوه پايداري مي‌گذرد و نه محكوميت‌هاي اخلاقي.» ياد شعر شاملو مي‌افتم: كتاب رسالت ما، محبت است و زيبايي است / تا بلبل‌هاي بوسه / بر شاخ ارغوان بسرايند: / -‌ شوربختان را نيك فرجام/ بودگان را آزاد و / نوميدان را اميدوار خواسته‌ايم/ تا تبار يزداني انسان/ سلطنت جاويدانش را / بو قلمرو خاك/  بازيابد
          
كتاب رسالت‌ها محبت است و زيبايي است / تا زهدان خاك / از تخمه كين/ بار نبندد.

 

گونه خبر: خبرهای حقوق کودککلیدواژه: خانه کودک شوشکودکان کارمنبع: روزنامه اعتماد- شنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۵- شماره ۳۶۴۴عکس از آرشیو خوانک

حواس پرتی کودکان

وبلاگ کتاب هدهد - ش., ۱۰/۰۸/۲۰۱۶ - ۱۷:۲۱
حواس پرتی کودکان

حواس پرتی در کودکان چه عواملی دارد چگونه پدید می‌آید و راه حل‌های پیشگیرانه در این باره به چه صورتند مشاورین و روانشناسان کودک چه توصیه‌هایی دراین باره به خانواده‌های اطفال حواس پرت می‌دهند راه حل‌ها و راهکارهای مناسب در این باره را در ادامه بیان خواهیم کرد

آیا متوجه شده‌اید که فرزندتان نمی‌تواند مدت طولانی روی تکالیف درسی‌اش متمرکز بماند؟ آیا دائم لوازمش را گم می‌کند یا جا می‌گذارد و شما نگرانید که این نقص توجهش ناشی از بیش فعالی او باشد؟

روان شناسان و روان پزشکان برای تشخیص بیش فعالی، ضوابط و چارچوب خاصی دارند و تنها زمانی این تشخیص را مطرح می‌کنند که کودک تمام معیارهای مورد نیاز برای تشخیص این بیماری را داشته باشد و یکی از مهم‌ترین معیارها برای تشخیص بیش فعالی، این است که فرد در اثر بیماری دچار اختلال در روابط اجتماعی، شغلی، تحصیلی و زندگی روزمره‌اش شود.

پس اگر شما فرزندی دارید که در این حیطه‌ها دچار اختلال بارزی نیست و فقط گاهی فراموشکار و سر به هواست، احتمالاً مشکلش صرفاً حواس پرتی است، نه بیش فعالی. حالا این سؤال مطرح می‌شود که برای کاهش میزان حواس پرتی و افزایش تمرکز کودک چه باید کرد؟ بیوطب به این پرسش‌های شما پاسخ می‌دهد.

درمان حواس پرتی در کودکان

اولین نکته‌ای که باید به آن توجه کنید این است که هرگز به کودک این برچسب را نزنید که «تو عمداً توجه نمی‌کنی» یا «عمداً حرف‌های ما را نادیده می‌گیریم. درجه‌های از حواس پرتی مربوط به کارکرد مغز کودکان است. آگاهی کودکان از محیط اطراف به مراتب کمتر از بزرگسالان است.

به عنوان مثال وقتی کودکی هنگام عبور از خیابان، زیپ لباسش را می‌بندند، ممکن است دیگر قادر به تشخیص رفت و آمد خودروها نباشد، در حالی که این کار برای فرد بزرگسال مشکلی نیست. یک بزرگسال به تدریج یاد می‌گیرد که محرک‌های بی اهمیت را نادیده بگیرد و تمرکزش را روی یک موضوع حفظ کند اما این کار برای یک کودک ممکن است بسیار مشکل باشد.

حواستان باشد که تذکر لحظه به لحظه، جریمه بابت انجام ندادن یک تکلیف یا اشتباه انجام دادن آن به علت حواس پرتی و محروم کردن او از علایقش، در این موارد نه تنها چاره ساز نیست، بلکه مشکل او را چندبرابر می‌کند، تا جایی که از تحصیل و مدرسه بیزار می‌شود.

اگر کودک زیاد جنب و جوش می‌کند و انرژی زیادی دارد، اول به او فرصت بازی بدهید تا آرام شود و مقداری از انرژی‌اش با بالا و پایین پریدن و قایم باشک بسوزد، بعد از او بخواهید کارش را انجام بدهد و پیش از پایان یافتن مقداری از تکالیف که مشخص کرده‌اید از جایش بلند نشود.

با مکعب‌های رنگی شکل‌های ساده‌ای به عنوان الگو بسازید و از فرزندتان بخواهید پس از مشاهده مانند الگوی شما بسازد. پس از چند بار موفقیت، در مراحل بعدی، پس از ساختن الگوی مورد نظر، از کودک بخواهید بادقت آن را مشاهده کند، سپس روی آن را بپوشانید و از کودک بخواهید مانند شما آن را بسازد. در مراحل بعدی از الگوهای پیچیده‌تر استفاده کنید.

هرگز به کودک برچسب بی توجهی و حواس پرتی نزنید

در تست هوش وکسلر بخشی وجود دارد که در آن کارت‌هایی به کودک نشان داده می‌شود. در این کارت‌ها قسمتی از شکل ناقص است و کودک باید در زمانی محدود آن نقص را شناسایی کند. شما هم می‌توانید از این کار برای افزایش دقت فرزندتان استفاده کنید. یعنی از کارت‌هایی که تصویرشان ناقص است، استفاده کنید.

سعی کنید در مواردی که می‌خواهید کودک تمرکز بیشتری داشته باشد (مثل کلاس درس یا اتاقی که تکالیفش را انجام می‌دهد)، محیط را به گونه‌ای طراحی کنید که دارای کمترین عامل تحریک کننده برای کودک باشد.

به کودک برچسب نزنید. منظور از برچسب زدن این است که به خاطر یک رفتار خاص، یک خصلت را به کودک نسبت دهید. وقتی به او برچسب «حواس پرت» یا «دست و پا چلفتی» می‌زنید او از آن پس خودش را با آن مشخصه می‌شناسد و در بسیاری از موارد تصویر ذهنی‌ای که شما، از او برای خودش می‌سازید تا آخر عمر روی رفتار و شخصیتش اثر می‌گذارد و این برچسب‌ها بعد از مدتی باعث می‌شوند هم اطرافیان کودک و هم خودش به این باور برسند که با کودکی روبرو هستند که دارای این خصلت خاص و تغییرناپذیر است. بسیاری از ما قربانی برچسب‌های کودکی‌مان شده‌ایم. این اشتباه را در مورد کودکان خود تکرار نکنیم.

چندشی نامرتبط مثل اسباب بازی‌های مختلف یا مانند آن را جلوی فرزندتان بچینید و به او فرصت دهید آنها را بادقت مشاهده کند. سپس اشیاء را بردارید و از او بخواهید آنها را نام ببرد. با توجه به ظرفیت حافظه ممکن است کودک ابتدا نام تعداد کمی از وسایل را به یاد آورد اما به تدریج با پیشرفت و تثبیت در هر مرحله می‌توان بر تعداد وسایل یا اشیاء افزود. این تمرینات را با استفاده از تصاویر نیز می‌توان انجام داد.

با نشان دادن تصاویر ساده از مناظری که کودک به آنها علاقه دارد مثل مزرعه و باغ وحش به مدت چند ثانیه، از کودک بخواهید به سؤالات شما درباره آن تصاویر پاسخ دهد. در مراحل بعدی وقتی که کودک به اندازه کافی در این کار ماهر شد، می‌توانید از تصاویر پیچیده‌تر استفاده کنید.

√ به خاطر آوردن وسایل داخل یک فروشگاه یا ویترین مغازه پس از چنددقیقه مشاهده و پرسش درباره رنگ و شکل لباس افراد در یک مهمانی نیز می‌تواند باعث تقویت دقت و حافظه کودک شود.

منبع: سایت دکتر سلام

نوشته حواس پرتی کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.

مجموعه‌ی پیشنهادی محیط‌زیست برای نوجوانان

وبلاگ کتاب هدهد - ش., ۱۰/۰۸/۲۰۱۶ - ۱۶:۵۹
مجموعه‌ی پیشنهادی محیط‌زیست برای نوجوانان

هدف از کیسه‌ کتاب‌های محیط زیستی این است که کودکان و نوجوانان را نسبت به مسائل زیست‌محیطی حساس کنیم و آنان را در درک اهمیت وابستگی موجودات زنده به یکدیگر یاری دهیم تا با آگاهی و نگرشی مسئولانه در راه حفظ محیط زیست تلاش کنند.

کیسه‌ی محیط زیست نوجوان شامل دستنامه، کتاب‌ها و فعالیت‌های مرتبط با محیط زیست است که در یک کیسه پارچه‌ای قرار دارند.

لینک خرید: مجموعهی پیشنهادی محیط‌زیست برای نوجوانان

 

نوشته مجموعه‌ی پیشنهادی محیط‌زیست برای نوجوانان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.

مدارس طبیعت راهکاری برای آشتی با طبیعت و نجات محیط زیست

تازه‌های کتابک - ش., ۱۰/۰۸/۲۰۱۶ - ۱۵:۲۰
شنبه, ۱۷ مهر, ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۰

گسترش فزاینده شهرنشینی و زندگی مدرن، انسان را از طبیعت جدا کرده است و این وضعیت روی رشد عاطفی و روحیه طبیعت دوستی کودکان ما و نیز رفتار آنها در قبال محیط زیست تأثیر منفی دارد. بر این اساس، ایجاد مدارس طبیعت به عنوان راهکاری برای نجات محیط زیست چند سال است در دنیا آغاز شده و ایران نیز اکنون با دارا بودن ۱۸ مدرسه طبیعت در نظر دارد تا پایان سال جاری این تعداد را به ۲۴ مدرسه افزایش دهد تا گام مهمی در راستای آموزش و حفظ محیط زیست برداشته باشد.

ایجاد مدارس طبیعت ۱۵ سال پیش از سوئد آغاز شد و اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله نروژ، فنلاند، آمریکا، ژاپن، کره جنوبی و دیگر کشورهای آسیای جنوب شرقی پیگیری می‌شود.

انگیزه ایجادکنندگان مدارس طبیعت این است که با توجه به گسترش شهرنشینی و دسترسی نداشتن نسل امروز به طبیعت، شرایطی را فراهم کنند که بچه‌ها بتوانند فرصت تجربه لمس طبیعت در مراحل زندگی را دوباره داشته باشند.

به باور بنیانگذاران مدارس طبیعت، انسان‌هایی که تجربه لمس طبیعت را داشته باشند، می‌توانند عاشق شوند و این مساله سبب می‌شود تا نگاهشان به مواهب طبیعی، تنوع زیستی، بلوط‌ها، تالاب‌ها، پلنگ‌ها، یوزپلنگ‌ها، کل‌ها و بزها مانند نگاهشان به فضایل اخلاقی معامله ناپذیر زندگی مانند نگاهشان به وطن، دین و پدر و مادرشان باشد.

به گفته «محمد درویش» مدیر کل دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست، نهضت ایجاد مدارس طبیعت در کشور راه افتاده است و سال به سال شاهد افزایش آن هستیم.

درویش روز پنج شنبه در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا افزود: بعد از برگزاری دوره‌های آموزشی مختلف، موفق به ایجاد ۱۸ مدرسه طبیعت در کشور شدیم که در استان‌های مختلف از جمله خراسان رضوی، خراسان جنوبی، مازندران، گلستان، گیلان، تهران، اصفهان، کرمانشاه، همدان و بوشهر راه اندازی شده است.

وی ادامه داد: تا پایان سال جاری نیز یک مدرسه در شیراز، دو مدرسه در تهران، یک مدرسه در رشت و یک مدرسه در اهواز راه اندازی می‌شود که با این حساب تعداد مدارس طبیعت به ۲۴ مدرسه افزایش می‌یابد.

درویش مدرسه طبیعت را یک مکتب پرورشی و آموزشی دانست و با اشاره به طبیعت رو به تخریب از جمله در ایران، گفت: به نظر می‌رسد راه نجات طبیعت کشور این است که دوباره نسلی را پرورش دهیم که در پیشگاهش، پرتاب کردن زباله از خودرو مانند پرتاب کردن زباله در منزل باشد تا بتوانیم به کمک آن نسل بسیاری از خطاها، نابخردی‌ها و آزمندی‌هایی را که نسل امروز و دیروز مرتکب شدند و وضعیت محیط زیست را به شرایط نگران کننده امروزی رسانده‌اند، درمان کنیم.

وی ادامه داد: فکر می‌کنیم می‌توان مدارس طبیعت را به صورت تصاعد هندسی افزایش داد، معمولاً دو سال اول روند کند است اما خود بچه‌هایی که در مدارس طبیعت هستند، این روند را به سرعت تکثیر می‌کنند، در سال اول فقط دو مدرسه راه اندازی شد، سال دوم به ۷ مدرسه رسید، در سال سوم به ۱۸ مدرسه افزایش یافت و به سرعت در حال زیاد شدن است.

درویش گفت: مساحتی که برای مدارس طبیعت در نظر گرفته شده حداقل یک هکتار به بالا است و با توجه به محدودیت زمین در تهران، با سازمان جنگل‌ها مراتع و آبخیزداری و شهرداری تهران وارد مذاکره شدیم و سازمان جنگل‌ها، موافقت اصولی خود را مبنی بر واگذاری زمین به افرادی که سازمان محیط زیست صلاحیت آنها را تأیید کند، برای یک دوره ۵ و ۱۰ ساله اعلام کرده است.

وی با تاکید بر این که به سرعت در حال افزایش مدارس طبیعت هستیم، افزود: این مدارس از ۳ تا ۱۲ سالگی بچه‌ها را می‌پذیرد، طبیعتاً تا هفت سالگی بچه‌ها می‌توانند به صورت کامل در مدارس طبیعت ثبت نام کنند، در واقع می‌تواند جایگزین مهد کودک‌ها شود.

درویش ادامه داد: البته اکنون تعداد مدارس طبیعت خیلی کم است و قابلیت رقابت با بیش از پنجاه هزار مهد کودک موجود در کشور را ندارند اما چون مهد کودک اصولاً اجباری نیست، خانواده‌ها می‌توانند انتخاب کنند، اما برنامه ما در بلندمدت این است که مدارس طبیعت جایگزین مهدهای کودک شود.

مدیر کل دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست افزود: مدارس طبیعت معمولاً با مدارس دولتی و غیر دولتی دیگر قرار داد می‌بندند و دانش آموزانی که برای اردو به جاهای مختلف می‌روند، تفاهم می‌کنند که اردوها در محیط‌های مدارس طبیعت برگزار شود.

وی گفت: تلاش شده است شرایط مدارس طبیعت به شرایط طبیعت نزدیک باشد، درخت به اندازه کافی داشته باشند، حیوانات مختلف در آن زندگی کنند تا بچه‌ها بتوانند زندگی آنها را مشاهده کنند و از نزدیک با آنها آشنا شوند، امکان بازی با خاک داشته باشند، برخی از تجربه‌های گروهی را تمرین کنند به عنوان مثال با هم یک جعبه بسازند و یا در درست کردن مربا همکاری کنند.

درویش تاکید کرد: یک هدف ما این است که کودکان در مدرسه طبیعت بتوانند مهارت‌های زندگی را یاد بگیرند و فکر می‌کنیم اگر این امر محقق شود و کار گروهی را یاد بگیرند، می‌توانیم امیدوار باشیم یکی از مهمترین مهارت‌های زندگی که حفظ حرمت سرزمین، طبیعت و زیستمندان در طبیعت است، تأمین شود.

وی گفت: برنامه ما این است که همچنین در یک مقطع ۱۰ ساله بتوانیم از طریق مدارس طبیعت حداقل دویست هزار شغل ایجاد کنیم، با توجه به اینکه هر پنج کودک به یک تحصیلگر نیاز دارد، ما این پیش بینی را کردیم و فکر می‌کنیم یکی از امیدبخش‌ترین بازارهای کار برای دوستداران، فعالان، متخصصان، دانشجویان محیط زیست، سازمان‌های مردم نهاد برای جذب در این مدارس باشد که برای آنها اشتغال و برای نسل آینده پایداری اکولوژیکی به همراه خواهد داشت.

فهرست مدارس طبیعت ایران :

  • مدرسه طبیعت داربانان آتی(لواسان)
  • مدرسه طبیعت سیار نجوای زمین (پارک پردیسان)
  • مدرسه طبيعت گلستان (بوم کلبه ترکمن)
  • مدرسه طبیعت وایو (مازندران)
  • مدرسه طبیعت دماوند (استان تهران)
  • مدرسه طبیعت کنکاج (خراسان جنوبی)
  • مدرسه طبیعت کَند و کاو (اصفهان)
  • مدرسه طبیعت وارش (گیلان)
  • مدرسه طبیعت قشم
  • مدرسه طبیعت نسیم (همدان)
  • مدرسه طبیعت نوج (مازندران)
  • مدرسه طبیعت کاوی کُنج (خراسان رضوی)
     
گونه خبر: خبرهای محیط زیستکلیدواژه: مدارس طبیعتمحمد درویشحفاظت محیط زیستتجربه لمس طبیعتمنبع: خبرگزاری ایرنا

درک مطلب بر اساس طبقه بندی شناختی بلوم

تازه‌های آموزک - ش., ۱۰/۰۸/۲۰۱۶ - ۱۴:۴۲
درک مطلب بر اساس طبقه بندی شناختی بلوم

یکی از راه‌های ایجاد بحث و گفتگو حول موضوعات درسی در کلاس درس، استفاده از طبقه بندی شناختی بلوم است. این طبقه بندی، سطوح یادگیری و درک مطلب را به صورت طبقه بندی شده ارائه می‌کند و برای هر طبقه، نشانه‌هایی خاصی را در نظر می‌گیرد که می‌تواند نه تنها برای تعیین اهداف آموزشی درس که حتی برای پیش بردن یک بحث کلاسی مفید، مؤثر باشد.

ادامه مطلب

نمایش کتاب‌های «با من بخوان» در نمایشگاه کتاب‌های برگزیده کانون پرورش فکری

تازه‌های کتابک - ش., ۱۰/۰۸/۲۰۱۶ - ۱۴:۱۸
شنبه, ۱۷ مهر, ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۸نویسنده: گروه خبر کتابکبرگردان: 

سه عنوان از کتاب‌های برنامه‌ی ترویج کتاب‌خوانی «با من بخوان» در نمایشگاه کتاب‌های برگزیده‌ی کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در استان‌های مختلف کشور به نمایش درمی‌آیند.

«آرش کماندار»، «عروسک‌های انگشتی راهی به سوی قصه‌گویی، بازی و خلاقیت» و «آنچه یک کتابدار کودک باید بداند!» سه عنوان از کتاب‌های برنامه‌ی «با من بخوان» است که در ارزیابی کمیته‌ی کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان کتاب‌هایی باکیفیت برای نمایش در نمایشگاه کتاب‌های برگزیده‌ی کودک و نوجوان انتخاب شده‌اند. این سه عنوان کتاب را انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان منتشر کرده است و درآمد حاصل از فروش آن‌ها نیز به «با من بخوان» اختصاص یافته است.

«آرش کماندار» نوشته‌ی محمدهادی محمدی، داستانی اسطوره‌ای از جان دادن آرش با تیر خود برای جان‌ بخشیدن به ایران است. «عروسک‌های انگشتی راهی به سوی قصه‌گویی، بازی و خلاقیت» نوشته‌ی هدی عظیمی، همراه با نمایشنامه‌هایی کوتاه از محمدهادی محمدی است که کودکان را به اجرای فعالیت‌های هنری تشویق می‌کند و «آنچه یک کتابدار کودک باید بداند!» نوشته زهره قایینی و فرزانه طاهری قندهاری، کتابی ساده و کاربردی است که کتابداران کتابخانه‌های کوچکی در محله‌ها، روستاها، آموزشگاه‌ها و کلاس‌های درس و همچنین کنشگران فرهنگی و مروجان کتاب‌خوانی را در سراسر ایران یاری می‌کند.

سودابه فلاحیان، کارشناس مسئول فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان تهران در گفت‌‌وگو با کتابک درباره‌ی برگزاری این نمایشگاه گفت: «نمایشگاه کتاب‌های برگزیده‌ی کودک و نوجوان با هدف معرفی کتاب‌های باکیفیتی که در کمیته‌ی بررسی کتاب‌ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان ارزیابی شده‌اند، از ۱۷ مهر ۱۳۹۵ برابر با روز جهانی کودک، سفر خود را در استان‌های میزبان نمایشگاه آغاز می‌کند و تا ۲۷ آبان‌ماه، پایان هفته‌ی پژوهش به طول خواهد انجامید

او در ادامه افزود: «این نمایشگاه در دو گروه استانی، کتاب‌های مناسب را برای مخاطبان به نمایش می‌گذارد که استان‌های هرمزگان، فارس، تهران، قزوین و چهارمحال و بختیاری در گروه نخست و استان‌های سیستان و بلوچستان، گلستان، خراسان رضوی، خراسان جنوبی و بوشهر در گروه دوم قرار دارند.»

فلاحیان، درباره‌ی برنامه‌های این نمایشگاه گفت: «این برنامه به شکل نمایشگاهی متمرکز یا غیرمتمرکز در مراکز مختلف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در راستای توزیع و ترویج فعال خواندن میان کودکان و نوجوانان برگزار می‌شود. هدف اصلی این نمایشگاه، نمایش و معرفی کتاب‌های برگزیده به مخاطبان است اما در صورت وجود شرایط مناسب، فروش کتاب‌ها نیز انجام می‌شود. برای معرفی کتاب‌ها، فعالیت‌های مختلف کتاب‌خوانی در نظر گرفته شده است که معرفی نویسنده‌ی کتاب‌ها، روخوانی و هم‌خوانی و برگزاری مسابقه‌هایی درباره‌ی کتاب‌ها از جمله‌ی این فعالیت‌ها خواهد بود.»

«با من بخوان» برنامه‌ای برای ترویج کتاب‌خوانی میان کودکان خانواده‌های کم‌درآمد، کودکان مناطق محروم و کودکان در بحران است. این طرح بر پایه رساندن کتاب‌های مناسب و باکیفیت به کودکان و نوجوانانی است که در وضعیت معمول زندگی دسترسی به کتاب مناسب ندارند یا در وضعیت‌های ویژه مانند رخدادهای فاجعه‌بار طبیعی و اجتماعی نیاز به کتاب‌درمانی و دسترسی به کتاب‌های مناسب دارند.

 

گونه خبر: در شهر چه خبرکلیدواژه: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانانبا من بخوانترویج کتابخوانیآرش کماندارکتاب کودکعروسک های انگشتیآنچه یک کتابدار کودک باید بداندکتابدار کودکاجرای نمایش عروسکیادبیات کودک و نوجوانمنبع: 

اجرای نمایشی آموزشی در پنجاه و چهارمین نشست ترویج کتابخوانی

تازه‌های کتابک - ش., ۱۰/۰۸/۲۰۱۶ - ۰۹:۴۴
شنبه, ۱۷ مهر, ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۴نویسنده: برگردان: 

پنجاه و چهارمین نشست ترویج خواندن با موضوع «درام کاربردی و ترویج خواندن» به همراه اجرای نمایشی آموزشی در کتابخانه‌ی مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار می‌شود.

فریده شیرژیان، نویسنده و کارگردان نمایش «روایت زن آریایی» نیز در این نشست حضور خواهد داشت.

این نشست دوشنبه ۲۶ مهرماه ۱۳۹۵ از ساعت ۱۵ تا ۱۷ در کتابخانه‌ی مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در خیابان شهید بهشتی، خیابان خالد اسلامبولی، پلاک ۲۴ برگزار می‌شود.

با توجه به محدودیت فضا، علاقه‌مندان جهت ثبت‌نام و هماهنگی برای حضور در این نشست از تاریخ ۱۴ تا ۲۴ مهر با مسئولان کتابخانه مرجع کانون تماس بگیرند.
 

 

گونه خبر: خبرهای ترویج خواندنکلیدواژه: فریده شیرژیانپنجاه و چهارمین نشست ترویج خواندنکانون پرورش فکری کودکان و نوجوانمنبع: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

یادداشتی برای بانو توران میرهادی به مناسبت روز کودک

تازه‌های کتابک - پ., ۱۰/۰۶/۲۰۱۶ - ۱۷:۰۴
پنجشنبه, ۱۵ مهر, ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۴نویسنده: محمدهادی محمدی

به احترام روز کودک
برای توران، دختر ایران!
او از تبار کیست؟ او از تبار درختان سرو است، با آن قامت ایستاده در باد و باران، زیر آفتاب؛ نه، شاید تبار او پرنده‌ای است، همای نام؛ همان مرغی که سایه‌اش خوشبختی می‌آورد. تبار او هم درخت است که ریشه در زمین دارد و هم پرنده که بال در آسمان می‌گشاید. او یک زن است؛ از فرهنگی می‌آید که زن، زایش و زندگی هر سه در آن از یک ریشه‌اند. او یک زن است که در سختی‌ها چو سرو، قامت خم نکرد و برای پیشرفت و رفاه کودکان سرزمین خود همواره می‌گفت: بال‌های‌تان را برای پرواز بلند بگیرید. او همان همایی است که همراه برجسته‌ترین زنان عصر خود، سایه بال‌هایشان را بر سر کودکان ایران گستراندند، تا پس از هزاره‌ها رنج از نبود فرهنگی شایسته کودکان، اکنون بخشی از کودکان از کودکی خود شاد شوند و لذت ببرند.

او توران است، دختر ایران. بی‌گمان او از برجسته‌ترین معماران نهاد کودکی در ایران است. برای آنها که کمتر با معنای نهاد کودکی آشنا هستند، باید گفت جامعه‌های مدرن برخلاف جامعه‌های سنتی که روی چند نهاد پایه مانند حکومت، دین، آموزش، خانواده، ارتش و اقتصاد پایه گذاشته می‌شدند، برپایه نهادسازی‌های مویرگی شکل گرفته و گسترش می‌یابند. پیش از دوره مشروطه، در جامعه ایران تنها نهادی که برای کودکان وجود داشت، مکتب‌خانه بود و اگر چیزی هم فراتر از این مانند ادبیات داشتند، شکل نهادینه یا رسمی نداشت. در دوره مشروطه با جابه‌جایی نظام آموزشی سنتی به نو، کم‌کم نهادسازی برای کودکان به یک جنبش تبدیل شد. اما جهش بزرگ در نهادسازی برای کودکان، از ۱۳۲۰ آغاز شد و در دهه ۵۰ به اوج خود رسید. در این دوره، تنها نهاد کودکان، دیگر مدرسه نبود؛ بلکه در کنار آموزشگاه، ادبیات و انتشارات ویژه خود را به دست آوردند. نهاد کتابخانه‌های کودک برای آنها ساخته شد، نهاد بهداشت، تربیت‌بدنی، تفریح،  پوشاک و... برای آنها پایه گذاشته شد. و البته در کنار آنها، نهاد اقتصاد کودک که همه اینها را در برمی‌گرفت، شکل گرفت. این همه کار بزرگ را، زنان و مردانی پیش بردند که خود تجربه‌های کودکی‌شان متفاوت با کودکان نسل‌های بعد بود. توران میرهادی اما در دو گستره آموزش‌وپرورش و ادبیات کودکان به همراه گروهی از زنان و مردان برجسته روزگار خود به نهادسازی پرداخت و برآیند کار آنها در فرجام، پایه‌گذاری مؤسسه‌های بسیار در عرصه ادبیات کودکان مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، شورای کتاب کودک و کتابخانه‌های آموزشگاهی و در عرصه آموزش‌وپرورش، الگوسازی در گونه‌ای از آموزش‌وپرورش مدرن و انسان‌گرا بود که کودک در آن ابزار دست بزرگسال نبود، بلکه موجودی با ارزش بود که باید خود در راه آموختن و یادگیری، مشارکت می‌کرد و راه خود را پیش می‌برد و می‌ساخت.

اکنون آن بانوی والا، آن انسان برجسته روزهایی است که در حالتی از هوشیاری بسیار پایین در بیمارستان بستری است. هر آنچه در روزهای آینده پیش آید، بخشی از کارنامه زندگی او خواهد بود. کارنامه‌ای آن‌چنان درخشان که او را در تراز بزرگان این سرزمین جای خواهد داد. این کارنامه را او خود با پشتکاری مثال‌زدنی و با عشقی فراوان به فرزندان سرزمینش، ساخت. به راستی او تا آن هنگام که هوشیاری خود را داشت، همواره دلباخته این آب و خاک ماند. درباره این بانوی بزرگ، بخشی از سروده نادر ابراهیمی که تا بود همواره بزرگی او را به جای می‌آورد، شاید بتواند گویای کارنامه توران، دختر ایران، در احساسی‌ترین وجه باشد.

ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس
چه سفرها کرده‌ایم، چه سفرها کرده‌ایم
ما برای بوسیدن خاک سر قله‌ها
چه خطرها کرده‌ایم، چه خطرها کرده‌ایم
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود
خون دل‌ها خورده‌ایم، خون دل‌ها خورده‌ایم
ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود
رنج دوران برده‌ایم، رنج دوران برده‌ایم
... .

گونه خبر: خبرهای فرهنگ و آموزشکلیدواژه: نهاد کودکی در ایراننهاد کودکینهاد کتابخانه‌های کودککتابخانه‌های کودکآموزش و پرورشادبیات کودکانکانون پرورش فکری کودکان و نوجوانانکانون پرورش فکریشورای کتاب کودککتابخانه‌های آموزشگاهتوران میرهادیمحمدهادی محمدیمنبع: روزنامه شرق شماره ۲۶۹۹ - پنج شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵

نشست نقش «ادبیات تالیفی کودک در ایجاد لذت خواندن» برگزار می‌شود

تازه‌های کتابک - پ., ۱۰/۰۶/۲۰۱۶ - ۱۴:۵۵
پنجشنبه, ۱۵ مهر, ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۵نویسنده: گروه خبر کتابک

نشست نقش «ادبیات تالیفی کودک در ایجاد لذت خواندن» به مناسبت روز جهانی کودک، شنبه ۱۷ مهرماه در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار می شود.

در این نشست شهرام اقبال‌زاده، نویسنده و منتقد ادبیات کودک و نوجوان، محمود برآبادی، نویسنده و نائب رئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، محسن هجری، نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی و ملیسا معمار، روزنامه‌نگار و فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان حضور خواهند داشت.

این نشست ساعت ۱۴ تا ۱۶ در سرای اهل قلم به نشانی خیابان انقلاب اسلامی، خیابان برادران مظفر جنوبی، کوچه خواجه نصیر، شماره ۲ برگزار می شود.

گونه خبر: در شهر چه خبرکلیدواژه: شهرام اقبال‌زادهمحمود برآبادیمحسن هجریملیسا معمارسرای اهل قلمموسسه خانه کتابروز جهانی کودکادبیات تالیفی کودکایجاد لذت خواندنلذت خواندنترویج خواندن

روز جهانی معلم گرامی باد

تازه‌های کتابک - چهارشنبه, ۱۰/۰۵/۲۰۱۶ - ۱۷:۳۵
چهارشنبه, ۱۴ مهر, ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۵نویسنده: گروه خبر کتابک

امروز ۵ اکتبر ۲۰۱۶ برابر با ۱۴ مهر ۱۳۹۵ گرامیداشت روز جهانی معلم در بسیاری از کشورهای جهان است.

سازمان یونسکو سال ۱۹۶۶ کنفرانسی با شرکت نمایندگان دولت‌های کشورهای مختلف برگزار کرد. در این کنفرانس توصیه‌نامه‌ی این سازمان برای بهبود جایگاه و وضعیت معلمان به تصویب رسید. در سال ۱۹۹۴ سازمان یونسکو، ۵ اکتبر هر سال را به عنوان روز جهانی معلم نام نهاد.

امسال این روز با شعار «ارزش نهادن به معلم‌ها، بهبود جایگاه آنان» که از سوی یونسکو اعلام شده است، در بیش از صد کشور جهان جشن گرفته می‌شود.

کتابک در چنین روزی یاد معلمان دلسوز و نوآور ایرانی چون  میرزاحسن رشدیه، جبار باغچه‌بان، محمد بهمن‌بیگی، صمد بهرنگی، یحیی مافی و معصومه سهراب را گرامی می‌دارد و برای استاد برجسته‌ی ادبیات کودکان، بانو توران میرهادی، که سال‌های سال برای آموزش و پرورش این سرزمین خدمت کرده‌است آرزوی سلامتی دارد.

 

گونه خبر: خبرهای فرهنگ و آموزشکلیدواژه: روز جهانی معلمتوران میرهادیصمد بهرنگیمیرزاحسن رشدیهیحیی مافیجبار باغچه بانمنبع: World Teachers' DayValuing Teachers, Improving their Status

برانگیختن کنجکاوی در کلاس درس

تازه‌های آموزک - چهارشنبه, ۱۰/۰۵/۲۰۱۶ - ۱۷:۰۹
برانگیختن کنجکاوی در کلاس درس

معمولاً سر کلاس، موضوعات درسی به صورت کاملاً منظم و ساختار یافته ارائه می‌شوند. برای مثال معلم یک سخنرانی را در مورد جنگ جهانی اول ارائه می‌کند، ریشه‌ها و عوامل جنگ را بر می‌شمارد، به تمام سؤالات از پیش آماده شده، پاسخ می‌دهد و هیچ سوالی را بدون جواب باقی نمی‌گذارد. چه بسا که خودش هم در آخر، چند سؤال را طرح می‌کند و از دانش آموزان می‌خواهد سؤال‌ها را همراه با جوابی که برایشان می‌خواند، یادداشت کرده و برای امتحان از بر کنند.

ادامه مطلب

وابستگی کودکان به خانواده نشانه چیست؟

وبلاگ کتاب هدهد - چهارشنبه, ۱۰/۰۵/۲۰۱۶ - ۱۶:۱۳
وابستگی کودکان به خانواده نشانه چیست؟

کودکان چه نیازهای عاطفی دارند و آیا فرزندانی که به والدینشان وابسته هستند از نوعی اختلال روانی رنج می‌برند یا خیر؟ این کمبود عاطفی نشانه چیست؟ چه نتیجه‌ای می‌توان از این نوع رفتار در خردسالان گرفت؟

بسیاری از بچه‌ها عادت دارند بیش از حد به والدین خود بچسبند. تحقیقات نشان می‌دهد چسبیدن کودک به والدین نشانه خوبی است؛ این مسئله نشان می‌دهد که کودک به والدین خود اعتماد کرده و آنها را پناهگاه خود می‌داند و در واقع والدین هم همین را می‌خواهند. با این حال، چسبیدن زیاد کودک می‌تواند باعث درماندگی پدر و مادر شود.

بزرگ کردن یک نوجوان یا جوان تجربه دشواری است، اما کنترل و تحت‌نظر داشتن یک کودک که در هیچ حالتی شما را ترک نمی‌کند به مراتب دشوارتر است.

به‌ناگهان تعامل‌های روزانه که قبلاً مقوله ساده‌ای بود،‌ به مسئله‌ای سرشار از تشویش تبدیل می‌شود. اگر شما هم کودکی دارید که دائم به شما می‌چسبد و نمی‌توانید تکان بخورید، این مطلب را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

۱. عامل را شناسایی کنید

مطمئناً چسبیدن کودک به شما می‌تواند بی‌دلیل رخ دهد، اما اگر این حرکت کاملاً غیرمنتظره رخ داد، احتمالاً می‌توانید در این شرایط منبع آن را شناسایی کنید. اما بزرگ‌ترین عامل منفی در این میان چیست؟ تحولات و تغییرات و در شرایطی که تحولات مختلف و مشخصی در کار باشد –مثلاً به دنیا آمدن یک خواهر یا برادر جدید یا رفتن به یک خانه جدید– به خاطر داشته باشید که مسئله‌ای که ممکن است برای‌تان کوچک به نظر برسد، برای بچه‌تان مشکل بزرگی خواهد بود.

تحولات ساده و پیش‌پا افتاده که منجر به حرکات نوظهور چسبندگی بچه می‌شوند عبارتند از: عوض کردن مهدکودک یا مدرسه، داشتن پدر و مادری که همیشه در خانه بوده و جز محل کار، به‌جای دیگری نمی‌روند یا پیوستن به یک گروه بازی یا فعالیت جدید.

تغییر در روال روزمره به خاطر بیماری یا سفر هم می‌تواند باعث شود که بچه بیشتر به والدینش بچسبد. به‌علاوه، تجربه‌های تکان‌دهنده مانند توفان، آتش‌سوزی یا فرار از سگ ترسناک همسایه هم می‌تواند از عوامل مسبب این مشکل باشد.

۲. ترس‌های کودک را کشف کنید

زمانی که متوجه شدید کودک‌تان عادت کرده مدام به شما بچسبد،‌ باید سعی کنید درباره این مسئله با او صحبت کنید. به هیچ عنوان احساسات یا ترس‌های او را نادیده نگیرید و با شفقت و محبت با او صحبت کنید. به او اطمینان خاطر بدهید که اگر بترسد و به پدر یا مادر نیاز داشته باشد مشکلی پیش نخواهد آمد.

سعی کنید از طریق احساساتش، راهکارهایی پیشنهاد بدهید تا به او کمک کند. برای مثال، اگر از این می‌ترسد که به مهدکودک جدیدی برود، در ارتباط با برنامه روزانه با او صحبت کرده و به او بگویید که دقیقاً چه زمانی به دنبالش می‌روید.

سعی کنی حتماً به قولی که می‌دهید پایبند باشید و رأس زمان مقرر به‌دنبالش بروید تا حس اطمینان را در او تقویت کنید.

۳. برنامه‌هایش را مرور کنید

اگر دچار شک شدید، سعی کنید تا حد امکان سراغ کارها و برنامه‌های کودک‌تان بروید. به عبارت دیگر،‌ اگر دنیای کودک‌تان تغییر کرده، از این مسئله مطمئن شوید که تمام چیزهای دیگر قابل پیش‌بینی هستند.

خصوصاً اگر این تغییرات مربوط به تغییرات بزرگ زندگی است، این مسئله باعث می‌شود تا بتوانید احساس تشویش او را کمرنگ کنید تا بداند که بسیاری از چیزها مثل قبل بوده و تغییری نیافته است.

۴. راغب و مشتاق باشید

وقتی یک کودک به ناگهان تبدیل به هیولای چسبنده‌ای می‌شود، این خود نشانه‌ای از رابطه‌ای سالم است، نکته مهم اینجاست که به هیچ عنوان او را تنبیه نکنید یا شدیداً به او ضدحال نزنید.

این مسئله می‌تواند برای والدینی که بچه‌هایشان تقریباً رفتار مستقل و آزادی دارند دشوار باشد، اما بهتر است نسبت به رفتارهایی که طی آن کودک زیاد به شما نمی‌چسبد، سختگیری به خرج ندهید و در عین حال سعی کنید محدودیت‌های سفت و سخت هم برایش قائل شوید.

۵. محدودیت‌هایی برایش قائل شوید

در شرایطی که به وضوح دوست دارید کودک‌تان درک کند که نیاز به پدر و مادر، کاملاً عادی بوده یا تشویش داشتن نسبت به تغییرات یا ترسیدن به خاطر ریسک قرار گرفتن در یک موقعیت جدید امری طبیعی است، باید سعی کنید محدودیت‌هایی هم برای او قائل شوید.

بهتر است از این مسئله اطمینان حاصل کنید و به کودک‌تان بگویید که محدودیت چیست. در برخی مواقع برای والدین زمانی که کودک چسبنده خود را به مهدکودک می‌سپارند، «جیم شدن» کار ساده‌تری خواهد بود. متاسفانه، این مسئله می‌تواند باعث شود که رفتار کودک بدتر از قبل شود؛ چراکه موقعیت فعلی برای او،‌ غیرقابل پیش‌بینی‌تر از قبل شده است.

سعی کنید مثلاً تایمر ساعت را روی پنج دقیقه تنظیم کنید و وقتی زنگ خورد، به او بفهمانید که وقت آن است که بروید.

۶. چقدر به استقلال او احترام می‌گذارید؟

وقتی این رفتار کودک‌تان فروکش کرد، به رفتارهای او در قبال داشتن شخصیتی مستقل احترام بگذارید و او را به این کار تشویق کرده و اصلاً تنبیه‌اش نکنید. هیچ‌وقت ترس‌ها و احساساتش را به سخره نگیرید و بگذارید خیالش از این مسئله راحت شود که بی چون و چرا دوستش دارید.

منبع: مجله سیب سبز

نوشته وابستگی کودکان به خانواده نشانه چیست؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.

پدر هایی که از کتابخانه به امانت گرفتم، کتابی برای تمام کودکان

وبلاگ کتاب هدهد - چهارشنبه, ۱۰/۰۵/۲۰۱۶ - ۱۶:۰۹
پدر هایی که از کتابخانه به امانت گرفتم

آیا از بابای خود راضی هستید؟ آیا می خواهید پدر خود را با پدر دوستتان عوض کنید؟ آیا دوست داشتید پدرتان ورزشکارتر، منظم‌تر، باهوش‌تر و یا دست و دلبازتر بود؟ “جوزف” بعد از پیدا کردن کتابخانه پر از پدر، تک‌تک این پدرها را به امانت گرفت و به خانه برد. پدر باهوش در تکالیف مدرسه به او کمک کرد، پدر دست و دلباز هر چه جوزف می‌خواست برای او خرید، ولی …
این داستان، به بیان مسئله‌ای می‌پردازد که برای بیشتر کودکان و نوجوانان مطرح است: نقد والدین. داستان، با زبانی کودکانه به بیان نقاط ضعف و قدرت والدین می‌پردازد و به کودک می‌آموزد خوبی‌ها و بدی‌های والدین را با هم در نظر گیرد. مطالعه کتاب برای تمامی کودکانی که به نوعی با والدین خود در تعارض هستند، پیشنهاد می‌شود.

مترجم: ف‍رزاد اک‍ب‍رپ‍ور

مناسب برای گروه سنی ۷ تا ۹ و ۱۰ تا ۱۲ سال

لینک خرید: پدر هایی که از کتابخانه به امانت گرفتم

نوشته پدر هایی که از کتابخانه به امانت گرفتم، کتابی برای تمام کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.

بازگشایی موزه‌ عروسک‌های ملل

تازه‌های کتابک - چهارشنبه, ۱۰/۰۵/۲۰۱۶ - ۱۴:۵۴
چهارشنبه, ۱۴ مهر, ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۴نویسنده: گروه خبر کتابک

موزه‌ی عروسک‌های ملل در برنامه‌ای به مناسبت روز جهانی کودک با پشتیبانی موسسه‌ی فرهنگی «خانه دوستان آشنا» بازگشایی می‌شود.

به گفته مسئولان موسسه‌ی فرهنگی «خانه دوستان آشنا»، این موسسه در راستای پشتیبانی از فعالیت‌های فرهنگی حوزه‌ی کودک و نوجوان، فضایی مناسب را جهت بازگشایی موزه‌ی عروسک‌های ملل و نمایش مجموعه‌ی عروسک‌ها برای بازدیدکنندگان در اختیار این مجموعه قرار می‌دهد. همچنین پیش از این در شبکه‌های اجتماعی، با پشتیبانی مالی بیش از پانصد فرد و نهاد دوست‌دار این موزه، مبلغی در قالب حمایت‌های مالی مردمی برای بازگشایی این مجموعه جمع‌آوری شد.

رونمایی از عروسک‌های اهدایی دکتر شمس‌الدین مفیدی و عروسک‌های فرهنگی ساخته‌ی محبوبه نورصالحی از برنامه‌های بازگشایی موزه‌ی عروسک‌های ملل خواهد بود. مراسم افتتاحیه‌ی این موزه، روز جمعه ساعت ۹ تا ۱۸ در خانه‌ی دوستان آشنا واقع در خیابان میرداماد، خیابان نفت جنوبی، کوچه‌ی تابان، پلاک ۱۱ با حضور آزاد برای علاقه‌مندان، برگزار خواهد شد.

موزه‌ی عروسک‌های ملل پیش از این در سال ۱۳۹۳ با ۷۰۰ عروسک و مدیریت علی گلشن با هزینه‌ی بخش خصوصی کار خود را آغاز کرد و توانست پس از مدتی، تعداد ۱۵۰۰ عروسک‌ را از ۶۴ کشور جهان در آرشیو خود ب قرار دهد. این موزه برای دو سال پی‌درپی از سوی شورای بین‌المللی موزه‌ها، عنوان موزه‌ی برتر گروه خصوصی را در شاخص‌های آموزش، پژوهش، بازدید و کودک و نوجوان دریافت کرد. با این حال پس از دو سال در سال ۱۳۹۵ به خاطر مشکلات مالی به کار خود خاتمه داده بود.

 

گونه خبر: در شهر چه خبرکلیدواژه: موزه عروسک های مللموسسه خانه دوستان آشناعلی گلشنمحبوبه نورصالحیشمس الدین مفیدی

کانال تلگرام موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان