طراحی و بهکارگیری قلم یا فونتی به نام ایرانک دبیره به مطالعات گسترده موسسه در تحول آموزش نوشتار کودکان در ایران و از دوره مشروطه تا امروز برمیگردد. برای سدهها سوادآموزی با خوشنویسی در یک راستا و لازم و ملزوم هم بودند؛ یعنی اگر کسی میخواست دبیر شود و در دیوان که همان نظام دولتی بود کار کند، باید جدای از باسوادی، خوشنویس هم بود.
اصلاحگران فرهنگی از دوره مشروطه متوجه شدند که خط فارسی به سبب این پیوند با خوشنویسی دستخوش دگرگونیهایی در نوشتار شده است، همچنین آنها پی بردند که خمیده نویسی یا کژ نویسی اگرچه زیباست، اما روند سوادآموزی را مختل و پریشان میکند. یکی از شناختهشدهترین انتقادها در این زمینه رساله خط داعی الاسلام است که در جلد ۵ تاریخ ادبیات کودکان ایران درباره آن گفته شده است.
در دوره پهلوی اول و دوم این روند که خوشنویسی با سوادآموزی دو امر جدا از هم هستند، بیشتر کار شد. در دهه ۱۳۴۰ در نتیجه یک نبرد فرساینده سرانجام نظریهپردازان آموزشوپرورش که بیشتر شاگردان دکتر محمدباقر هوشیار بودند، توانستند نظام آموزشوپرورش را قانع کنند که بهطورکلی خوشنویسی را از برنامه سوادآموزی پایه بیرون کند.
رسمیت دادن به خط زمینه و ساخت خطی که در این دوره به کتاب فارسی اول دبستان راه یافت و کار فریدون جهانشاهی بود، کار آموزش نوشتن را به کودکان بسیار آسان کرد، اما بر پایه سه دهه تجربه خط دانش آموزان این دوره دیگر زیبایی خط کودکان نسلهای پیشتر را نداشت. این نکته در جهانی که سواد و دانش در آن اهمیت اول را داشت، چندان مهم نبود؛ اما در اواخر دهه ۱۳۷۰ و آغاز دهه ۱۳۸۰ وقتیکه گروهی مأمور شدند که کتاب فارسی اول دبستان را روزآمد کنند، از روزآمد کردن، تنها خطهای تحریری و نستعلیق را وارد کتاب فارسی اول دبستان کردند و با این کار خود روند یکصد ساله تحول در سوادآموزی را دچار اختلال جدی کردند.
متأسفانه کسی در این دوره پیدا نشد که به این نکته اعتراض کند؛ اما بهطور قطعی این روند از دو جنبه به سوادآموزی کودکان آسیب رساند. نخست اینکه در این دوره دیگر بخشی از نوشتن ماشینی شده بود مانند نوشتن روی صفحه کامپیوتر و خوشنویسی دیگر آن ارزش گذشته را نداشت و دیگر اینکه به سبب افت سطح آموزش با آموزش خوشنویسی و شکستهنویسی بهویژه به کودکان دوزبانه که دشواریهای زیادی در آموزش خط فارسی و نوشتن به فارسی دارند، آنها را با دشواریهای جدی روبهرو ساخت.
موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان که تمام این روند یک صدساله را بررسی و نقد کرده بود و همزمان نیز بر روی برنامه زبانآموزی از راه ادبیات کودکان کار میکرد، با اشراف بر روی همه این موضوعها تصمیم گرفت که راه آموزشگران سوادآموزی در دهه ۱۳۴۰ را ادامه دهد و قلم ایرانک دبیره را که هم با ساختار هندسی کودک ایرانی همساز است، یعنی سرشار از خمیدگی است، طراحی کرد و هم برای اینکه کودکان را از آشفتگی شناخت نویسههای یک شکل با صداهای متفاوت مانند « و » رهایی بخشد، یک ماهک را بر روی این قلم ساخت که در وضعیت چهارگانه آواهای متفاوت این نویسهها را برای کودکان روشن میکند. درنهایت موسسه با این کار خود، روش آموزنگاری در نوشتار فارسی به کودکانی که میخواستند فارسی بیاموزند پایه گذاشت که شکل تجربی آن بهطور کامل در فارسی آموز نخودی (۱) به کار گرفته شده است.