خبر جمع کن
خلق ادبیات به زبانآگاهی و زمانآگاهی نیاز دارد
نشست بررسی «نقش ادبیات تالیفی کودک در ایجاد لذت خواندن» با حضور شهرام اقبالزاده، نویسنده و منتقد ادبیات کودک و نوجوان، محمود برآبادی، نویسنده و نایب رئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، محسن هجری، نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی و ملیسا معمار، روزنامهنگار و فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان، هفدهم مهرماه برابر با روز جهانی کودک برگزار شد.
شهرام اقبالزاده در نشست بررسی «نقش ادبیات تالیفی کودک در ایجاد لذت خواندن» با بیان اینکه ادبیات کودک در ایران از ادبیات ترجمه آغاز شده است، گفت: هیچ ادبیاتی در هیچ کشوری شکل نمیگیرد، مگر آنکه ریشه در فرهنگ خود آن کشور داشته باشد. ما برای خلق ادبیات به «زبانآگاهی» و «زمانآگاهی» نیاز داریم و باید به تاریخ و ادبیات و زبان فارسی و زبانهای اقوام دیگر تسلط داشته باشیم.
در این نشست که عصر شنبه ۱۷ مهرماه ۱۳۹۵ در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد، ملیسا معمار، دبیر نشست به ارائه توضیحاتی درباره اهمیت مطالعه به عنوان مهمترین نیاز فرهنگی و اجتماعی کودک امروز که جای خالی آن در جامعه دیده میشود، پرداخت و گفت: سطح مطالعه در کشور ما بسیار پایین است و این مساله در حوزه کودک و نوجوان نمود بیشتری دارد. واقعیت این است که کودکان ما نیاز به آگاهی و دانش دارند و این آگاهی و دانش را با مطالعه کسب میکنند.
وی ادامه داد: با نگاهی به جمعیت ۲۰ میلیونی کودک، نوجوان و خردسال در کشور و آمار کتابهای منتشر شده در حوزه کودک میبینیم که تعداد کتابهای منتشر شده در حوزه ادبیات داستانی کودک و نوجوان چه به لحاظ عناوین منتشر شده چه به لحاظ شمارگان، جوابگوی نیاز جامعه مخاطب نیست. از سویی اغلب این کتابها، آثار ترجمه شده هستند نه تالیفی. با توجه به اینکه ادبیات ترجمه هم به جای خودش میتواند سبب آشنایی کودکان ما با آثار فاخر و ارزشمند جهان و آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم سایر کشورها میشود، اما بیشک نمیتواند جایگزین ادبیات تالیفی شود و کودکان ما برای بالیدن و پرورش یافتن نیاز به تولیدات بومی دارند. اما میبینیم که جامعه مخاطب رغبت بیشتری به مطالعه آثار ترجمه دارد.
کتاب خواندن یکی از مهمترین جنبههای توسعه توانمندیهای کودک است
به گفته این روزنامهنگار و فعال حوزه ادبیات کودک، یکی از مهمترین جنبههای توسعه توانمندیهای کودک، کتاب خواندن است و خواندن داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد و این مساله در سنین زیر سه سال بهویژه در زمینههای زبانآموزی و آموختن کلمات تازه، نقش بسیار مهمی دارد. در سنین بالاتر نیز گنجینه لغات کودک به سرعت وسیع و اطلاعاتش غنی میشود و چگونگی بیان احساسات، عواطف و افکار را آموخته و یاد میگیرد که چگونه در برخورد با مشکلات شخصی اعتماد بهنفس داشته باشد. لذا شایسته است دستاندرکاران امر توجه بیشتری به این مهم و رفع چالشهای موجود و ارتقا و توسعه ادبیات تالیفی کودک در ایران در جهت افزایش لذت خواندن در کودکان بردارند.
برای خلق ادبیات به زبان آگاهی و زمان آگاهی نیاز داریم
شهرام اقبال زاده، در این نشست با بیان اینکه ادبیات کودک در یک فضای گلخانهای شکل نمیگیرد، گفت: ادبیات کودک پارهای است از روند کلان تاریخی و اجتماعی و فرهنگی. ادبیات کودک در سه سطح نهاد، نظریه و خلق ادبی شکل میگیرد. اگر نگاهی نهادی داشته باشیم، ادبیات کودک نوین ما تحتتاثیر روند کلی تحولات تاریخی جهانی شکل میگیرد. گرچه هیچ ادبیاتی در هیچ کشوری شکل نمیگیرد، مگر آنکه ریشه در فرهنگ خود آن کشور داشته باشد. برای خلق ادبیات به زبان آگاهی و زمان آگاهی نیاز داریم و باید به تاریخ و ادبیات و زبان فارسی و اقوام و زبانهای دیگر تسلط داشته باشیم که با کمال تاسف در ایران شاهد نادیده گرفتن اقوام و زبانهای دیگر هستیم. صمد بهرنگی اولین کسی بود که به این مساله پرداخت. پرداختن به آموزش به زبان قومی و بسیار مهم است و این دولت نخستین دولتی است که به آموزش به زبان اقوام مختلف ایرانی پرداخته است.
اگر ترجمه نبود، تالیف نبود
این پژوهشگر و منتقد ادبی در ادامه بیان کرد: ادبیات کودک در ایران از ادبیات ترجمه شروع شده است و اگر ترجمه نبود تالیف هم نبود. ما عناصر داستانی و سایر شاخصههای ادبیات را وامدار ادبیات جهانی هستیم. ما به دنبال تولید هستیم، تولید ادبی یک سنتز و یک ترکیب است، شامل تالیف و ترجمه و ترکیب و ایندو ضد هم نیست. اما باید توجه داشت که هیچ نویسنده خارجی برای کودک ما ننوشته است، اما کودک ما در ترجمه خودش را بهتر پیدا میکند چون کودک در ادبیات ما دست و پا بسته است.
مرزی بین آثار تالیف و ترجمه نمیبینم
محسن هجری، نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی نیز در این نشست به تاریخچه ادبیات تالیفی کودک در ایران پرداخت و گفت: تاریخچه ادبیات مدرن کودک در کشور ما به انقلاب مشروطه برمیگردد که از آن مقطع به بعد ادبیات تالیفی در ایران شکل میگیرد. البته در این زمان شاهد ترجمههایی هم هستیم و ادبیات کودک با کار ترجمه شروع میشود و کمکم به سوی تالیفی میرود و شکل نوینی در ادبیات شکل میگیرد که با رویکرد پیشین ادبیات در ایران تفاوت دارد و رویکرد اخلاقی جایش را به رویکرد آموزشی میدهد و از ادبیات کودک برای تلطیف آموزش استفاده میکنند و به نوعی نظام مکتبخانهای جایش را به آموزش بدون شکنجه کردن کودک میدهد.
نویسنده کتاب «هفت اقلیم» ادامه داد: ادبیات تالیفی در ایران به معنای مدرنش معطوف بوده به آموزش و حوزه زبانآموزی. من این تعریف را از زندهیاد صمد بهرنگی وام میگیرم که ادبیات کودک میتواند بیاید دایره واژگان کودک را افزایش دهد تا بهتر سخن بگوید. تصور میکنم این رویکرد کموبیش مدنظر بزرگان دیگر در آن مقطع (از دوران مشروطه تا دهه ۴۰) بوده است. اما از دهه ۴۰ صمد بهرنگی کارکرد دوگانهای را برای ادبیات کودک تعریف میکند که هم به بحث افزایش دایره واژگانی کودک میپردازد و هم نوعی آرمانخواهی را برای کودک و نوجوان مطرح میکند.
هجری همچنین اظهار کرد: این روند افتان و خیزان تا انقلاب پیش میرود و افراد دیگر هم در این حوزه قلم میزدند، مانند مهدی اذریزدی با «قصههای خوب برای بچههای خوب». اما بعد از انقلاب ادبیات کودک و نوجوان رنگوبوی دیگری پیدا میکند. حتی میتوان گفت همان شعاری را که در زمینه اقتصاد مطرح میشد و خودکفایی در اقتصاد بود، در زمینه ادبیات هم مطرح شد و خودکفایی در تالیف به نوعی رنگوبوی ایدئولوژیک به خود گرفت و تالیف در برابر ترجمه زبدهتر نشان داده شد، در حالیکه در دید یک کودک و نوجوان، مترجم هم در حال بیان یک اثر تالیفی است. در واقع ما همیشه با تالیف سروکار داریم؛ برخی متون بدون واسطه بیان میشوند که همان آثار تالیفی هستند و برخی با واسطه که از زبان مترجم بیان میشوند و من مرزی بین آنها نمیبینم.
کمتوجهی به عناصر ادبی در آثار تالیفی
محمود برآبادی نیز در این نشست به دلایل گرایش کودکان و نوجوانان امروز به ادبیات ترجمه در مقایسه با آثار تالیفی پرداخت و گفت: اثر تالیفی بهنظر من فیالنفسه میتواند جذابیتهای زیادی را داشته باشد که در قیاس با آثار ترجمه این جذابیتها وجود ندارد. بهعنوان مثال فرهنگ بومی که مخاطب ارتباط بیشتری با آن برقرار میکند، یا شخصیتپردازی که اگر درست در آثار تالیفی صورت پذیرد، سبب ایجاد ارتباط بیشتر و همزادپنداری مخاطب با اثر میشود. اما اینکه چرا این اتفاق نمیافتد به دلیل این است که ما به عناصر ادبی در یک اثر تالیفی کم بها میدهیم و فکر میکنیم همین که انسان به زبان تسلط داشته باشد و بتواند داستانی خلق کند، کفایت میکند.
وی ادامه داد: وقتی سراغ کار نوشتن، مخصوصا نوشتن خلاق میرویم، میبینیم که معیارهای زیادی دارد و نوشتن هم مانند هنرهای دیگر به مهارتهای خاص خودش نیاز دارد و باید بتوانیم از عناصر داستان و تکنیکهای داستان به درستی استفاده کنیم، ولی به این نکات در آثار تالیفی کمتر توجه میشود و این مساله سبب شده آثار تالیفی با اقبال کمتری روبهرو شوند.
نایب رئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان همچنین به ممیزی در آثار تالیفی کودک در کشور اشاره کرد و آنرا عاملی برای کمتوجهی به آثار تالیفی عنوان کرد.
گونه خبر: خبرهای کودکان از اینسو و آنسوکلیدواژه: ادبیات تالیفیلذت خواندنمحمود برآبادیشهرام اقبال زادهملیسا معمارمحسن هجریادبیات کودک و نوجوانهفت اقلیمکتاب کودکصمد بهرنگیمنبع: خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)
کودکان
کودکان
نه آیندهای دارند
و نه گذشتهای
آنها از اکنون لذت میبرند.
کاری که کمتر بزرگسالی
انجام میدهد.
جین لا برویر
رشد هوش فضایی از طریق بازی با وسایل ساده
امروزه زندگی بسیاری از خردسالان را تکنولوژیهایی از قبیل لپ تاپ، تبلت، تلفنهای هوشمند و غیره پر کردهاند. این ابزارها، کاربرد آموزشی نیز پیدا کرده و از انواع بازیهای هوش، سرگرمی، آموزش زبان و ریاضی و پر شدهاند. اما کارشناسان امور تربیتی هنوز بر این باورند که هیچ چیزی نمیتواند جای بازی کودک با ابزارهای ساده را در دنیای واقعی بگیرد. دنیای واقعی، هنوز بسیار قدرتمندتر از دنیای مجازی بر فعالیتهای ذهنی و رشد هوشی کودکان مؤثر است. بازی با اسباب بازیها و وسایل هندسی ساده، بیشترین تأثیر را بر رشد ذهنی کودکان دارد.
ادامه مطلبدومین همایش دوسالانه ادبیات کودک و مطالعات کودکی برگزار میشود
دومین همایش دوسالانه ادبیات کودک و مطالعات کودکی، با عنوان «کودک، ادبیات و لذتهای خواندن» در مؤسسه خانه کتاب برگزار میشود. شرکت در این همایش برای همگان آزاد است.
زمان: چهارشنبه و پنجشنبه ۵ و ۶ آبان ماه ۱۳۹۵
نشانی: تهران، خیابان انقلاب، بین خیابانهای فلسطین جنوبی و برادران مظفر، پلاک ۱۰۸۰، سالن سرای کتاب.
۹:۳۰ – ۹
افتتاحیه صحبت مدیرعامل مؤسسه خانه کتاب، دبیر شورای کتاب کودک، دبیر علمی همایش.
۱۱ – ۹:۳۰
سخنرانی مهمان مدعو نروژی خانم دکتر کریستین اریاستر همراه با ترجمه فارسی، ساختار درگیر شدن: چگونه ادبیات کودک خواننده را در تجربهای زیباییشناسانه مشارکت میدهد.
پنل اول مباحث نظری
- زری نعیمی: خواندن، ادبیات، لذت و سانسور طبقاتی
- شیدا آرامشفرد و سمانه قاسمی: لذتهای شکوفایی
- فرزانه آقاپور: کاهش واگرایی: تقابل لذت و آموزش با تأکید بر ایدئولوژیهای پنهان و آشکار بر مبنای نظریه جان استیونز و رابین مکلم
- مهناز جوکاری: تقابل یا درهمتنیدگی لذت و ایدئولوژی در رمان نوجوان ایران
- سمانه نوذر و محسن حاجی زینالعابدینی: چالشهای فراروی مطالعه با تأمل روی مفاهیم و اهداف خواندن در ایران
پنل دوم انواع خواندن، کاربردهای خواندن، فناوریهای دیجیتال و خواندن
- ندا پورخلیل و منصور کوهی رستمی: رفتار اطلاعاتی کودکان عصر جدید و توسعه منابع الکترونیک
- دلنشین دانایی مقدم: مروری بر کتابهای داستانی واقعیت افزوده برای کودکان
- مریم کهنسال: تأثیرخوانش فنی متن بر درک زیباییشناسانه و لذت کودک از متون ادبی
- سمیه نادی راوندی، ملیحه دلیلی صالح و سحر عباسی: استفاده از لذت خواندن قصه در درمان: بررسی
- مطالعات انجام شده در ایران
- وحیده شاهحسینی و فاطمه نوریراد: نقش دورههای بلندخوانی در ارتقای سواد رسانهای کودکان
- مهسا امینی و میترا پشوتنیزاده: مقایسه تأثیر یک افسانه ایرانی و یک افسانه یونانی بر کودکان ۹ تا ۱۲ ساله از طریق قصهگویی
- سخنرانی دکتر یزدان منصوریان درباره تجارب خواندن
پنل سوم بیان تجارب شخصی و سازمانی در حوزه خواندن
- فریبا اقدامی: طرح ماراتن کتابخوانی در مدارس تهران
- مرجان فروغی: مربیان و لذت خواندن: مطالعه موردی کارگاه قصهگویی دیجیتال
- رویا پورنقی و مینا ذاکر شهرک: بررسی مکانها و فعالیتهای ترویج خواندن در کتابخانههای کودکان
- برتر جهان
- ویکتوریا فاتحی: یک تجربه از بلندخوانی: اوقات فراغت و لذتهای خواندن، خواندن برای درمان
- حیدر مختاری: پیش به سوی لذت خواندن از همان بدو تولد: طرح و برنامههایی از سراسر جهان برای
- نوزادان و نوپایان
- سمیه پاکنهاد: کتابخوان مدرسهای: معرفی طرح و بیان تجربه کتابداران
۱۰:۳۰ – ۹
سخنرانی مهمان مدعو نروژی خانم دکتر آسه ماریا آماندسن همراه با ترجمه فارسی، کتابهای تصویری نروژی و لذتهای خواندن
۱۱:۰ – ۱۰:۳۰
سخنرانی سرکار خانم زهره قایینی درباره ترویج خواندن در مناطق محروم: تجربهها و چالشها
پنل چهارم خواندن تصویر، خواندن ترجمه
- عادله خلیفی: ادبیات کودک وایدئولوژی: واکاوی نشانههای نمادین و قراردادی در خوانش دو کتاب تصویری
- سپیده تفضلی: کمیکبوکها و لذت خواندن
- گلنار گلناریان و کولِت لاپلاس: چگونگی بازسازی زبان کودک در ترجمه و اهمیت آن در جذب مخاطب
- فاطمه پازوکی و فهیمه صبوری: بررسی تحلیلی و نشانهشناختی کتاب، کتابخانه و کتابدار در فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی کودک و نوجوان
۱۵:۳۰ – ۱۴:۳۰
سخنرانی مهمان مدعو نروژی خانم دکتر کریستین اریاستر همراه با ترجمه فارسی، ادبیات کودک در نروژ.
۱۶ – ۱۵:۳۰
سخنرانی جناب آقای علیاصغر سیدآبادی درباره وضعیت خواندن ادبیات کودک در ایران.
پنل پنجم بررسیهای موردی
- آزادمهر دانش فاطمیه و محسن حاجی زینالعابدینی: سنجش سطح خوانایی مدخلهای زندگینامه در فرهنگنامه کودکان و نوجوانان
- خورشید خدابخش رشاد: جنسیت و هویت جنسی در کتابهای فارسی پنجم دبستان کتاب سال ۱۳۵۴ در مقایسه با۱۳۹۰
- هادی شریف مقدم و نسیم نوبهار: بررسی نقش عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی در مطالعه غیردرسی دانشآموزان مطالعه موردی شهر مقدس مشهد
- فرناز ملکی: کهنالگوها و تأثیر آنها در لذت خوانش آثار ادبی کودک و نوجوان با بررسی دو اثر از کودکانههای احمدرضا احمدی
پنل ششم طرح کودکی در ایران
- مونا مهدیان: شیوه و مؤلفههای کتابخوانی مادر برای کودک: یک مطالعه تکلیفمحور
- زینالعابدین صفدری: کتاب، ابزار دیجیتال و بازیهای رایانهای: تعامل یا تقابل
- فاطمه عنبرستانی: کتاب و محیط یادگیری خانه برای کودکان: یک مطالعه توصیفی
- مهناز دهقان طزرجانی: علاقه به مطالعه در کودکان: نقش خانواده و محیط سوادآموزی خانه
- لعیا نوبخت: کتابخانه در خانوادههای ایرانی: نقش ویژگیهای کودک و خانواده
- کارگاه آقای داگ لارسن مدرس نویسندگی خلاق از نروژ با عنوان ویژگیهای ادبیات کودک برای جمعی از نویسندگان جوان ایرانی، هر دو روز چهارشنبه و پنجشنبه صبح و عصر در محل شورای کتاب کودک. شرکت در این کارگاه تنها مخصوص نویسندگان جوانی است که بر اساس پیشنهادهای گروه تألیف شورای کتاب کودک و جناب آقای عموزاده خلیلی به نیابت از انجمن نویسندگان کودک انتخاب شدهاند.
- کارگاه خانم دکتر آسه ماریا آماندسن با عنوان تحلیل کتابهای تصویری: رابطه متن و تصویر پنجشنبه در محل خانه کتاب. شرکت در این کارگاه تنها مخصوص تصویرگران و منتقدان جوانی است که بر اساس پیشنهادهای گروه تصویر شورای کتاب کودک و انجمن تصویرگران انتخاب شدهاند.
پیوستاندازه ریز برنامههای همایش «کودک، ادبیات و لذتهای خواندن»۱۲۳.۳۹ کیلوبایت گونه خبر: خبرهای فرهنگ و آموزشخبرهای ترویج خواندنکلیدواژه: مؤسسه خانه کتابمطالعات کودکیادبیات کودککریستین اریاسترزری نعیمیشیدا آرامشفردسمانه قاسمیفرزانه آقاپورنظریه جان استیونز و رابین مکلممهناز جوکاریسمانه نوذرمحسن حاجی زینالعابدینیندا پورخلیلمنصور کوهی رستمیدلنشین دانایی مقدممریم کهنسالسمیه نادی راوندیملیحه دلیلی صالحسحر عباسیوحیده شاهحسینیفاطمه نوریرادمهسا امینیمیترا پشوتنیزادهدکتر یزدان منصوریانفریبا اقدامیمرجان فروغیرویا پورنقیمینا ذاکر شهرکویکتوریا فاتحیحیدر مختاریسمیه پاکنهاددکتر آسه ماریا آماندسنزهره قایینیعادله خلیفیسپیده تفضلیگلنار گلناریانکولِت لاپلاسفاطمه پازوکیفهیمه صبوریعلیاصغر سیدآبادیآزادمهر دانش فاطمیهخورشید خدابخش رشادهادی شریف مقدمنسیم نوبهارفرناز ملکیاحمدرضا احمدیمونا مهدیانزینالعابدین صفدریفاطمه عنبرستانیمهناز دهقان طزرجانیلعیا نوبختلذتهای خواندنشورای کتاب کودکنوشآفرین انصاریمفاهیم و اهداف خواندنسواد رسانهای کودکانلذت خواندنترویج خواندنکتابخانههای کودکانتجربه کتابداران
عصر خاطرهها: توران میرهادی از زبان شاگردان و دوستداران
روز شنبه اول آبان ماه برنامهای با عنوان «عصر خاطرهها: توران میرهادی از زیبان شاگردان و دوستداران» از سوی «کانون کودکان و نوجوانان باغ نگارستان» در باغ نگارستان تهران برگزار میشود.
در این برنامه شاگردان و دوستداران بانو توران میرهادی به گفتن خاطرههای این استاد ادبیات کودکان ایران میپردازند.
- زمان برنامه: شنبه اول آبان، ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۸:۳۰
- نشانی: تهران، میدان بهارستان، خیابان دانشسرا، باغ نگارستان.
بیشتر بخوانید: توران میرهادی
گونه خبر: در شهر چه خبرکلیدواژه: توران میرهادیباغ نگارستانمنبع: شورای کتاب کودکانتقال بانو توران میرهادی به بخش عمومی بیمارستان
میرفخرایی (داماد توران میرهادی) از انتقال این چهره فرهنگی از بخش مراقبتهای ویژه (ICU) به بخش عمومی بیمارستان خبر داد.
این چهره پیشکسوت ادبیات کودک و نوجوان که مدتی است به علت سکته مغزی در بیمارستان بستری است.
میرفخرایی در تشریح وضعیت وی گفت: تغییراتی ایجاد شده و روند بهبود وضعیت عمومی ایشان مثبت اما به کندی است.
وی با توجه به وضعیت عمومی حال توران میرهادی از مردم خواست با مراجعه نکردن به بیمارستان اجازه بدهند بهبودی او سرعت بگیرد.
بانو توران میرهادی از ۲۷ شهریورماه به علت سکه مغزی در بیمارستان بستری است و یک هفته را در وضعیت بحرانی پشت سر گذاشته است.
توران میرهادی استاد ادبیات کودکان، نویسنده و متخصص آموزش و پرورش یکی از شخصیتهای برجسته فرهنگی است که بیش از ۶۰ سال در گستره آموزش و پرورش، فرهنگ کودکی و ادبیات کودکان کوشیده و در این روند یکی از چهرههای تاثیرگذار بوده است. در این راه او به همراه همسر و همراهش محسن خمارلو به مدت ۲۵ سال مجتمع آموزشی تجربی فرهاد یا مدرسه فرهاد را از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۹ اداره کرد.
این مجتمع یکی از آموزشگاههای تجربی و الگوواره ایران بود که هدفها و کارکردهای آموزش و پرورش مدرن در آن تجربه و ارزیابی میشد. همچنین او یکی از بنیانگذاران شورای کتاب کودک است و از سال ۱۳۵۸ تا کنون نیز سرپرستی تدوین و تالیف «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» را برعهده داشته است.
بیشتر بخوانید: توران میرهادی
گونه خبر: خبرهای فرهنگ و آموزشکلیدواژه: توران میرهادیپیشکسوت ادبیات کودک و نوجواناستاد ادبیات کودکاننویسنده و متخصص آموزش و پرورشمحسن خمارلومدرسه فرهادبنیانگذاران شورای کتاب کودکفرهنگنامه کودکان و نوجوانانشورای کتاب کودکبیماری توران میرهادیسکته مغزی توران میرهادیمنبع: خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنامنبع عکس لیزناآماده سازی فرزندان برای ورود به دوره بلوغ
چگونه باید نوجوانان را از دوران بلوغ آگاه سازیم و به آنها کمک کنیم تا با شرایط بلوغ کنار بیایند این دوران چگونه دورانی است چه ویزگی هایی دارد و والدین در قبال فرزندانشان چه وظایفی دارند آنها چگونه باید فرزندانشان را برای ورود به این دوران آگاه سازند.
نوجوانی دورهای از رشد است که با بلوغ آغاز میشود و با شروع دوره بزرگسالی خاتمه مییابد. نوجوانی را میتوان مرحله گذر از کودکی به بزرگسالی توصیف کرد.
این دوره به پلی بین کودکی و بزرگسالی تشبیه شده است و فرد برای یافتن جایگاه خود به عنوان بزرگسال رشدیافته، ناگزیر از عبور از آن است. نوجوانی دورهای است که طی آن روابط فرد با هم سالان تعمیق مییابد؛ استقلالش در تصمیم گیری رشد میکند و در جریان مشغلههای فکری و تعلقات اجتماعی قرار میگیرد. نوجوانی دوره کاوش و انتخاب است؛ همچنین دوره آشوب و استرس و تعارضات روانی.
مؤلفههای هویت یابی در این دوره شکل میگیرد. بهترین توصیف از نوجوانی، فرایند پیشرفت است که مشخصه بارز آن افزایش توانایی تسلط بر چالشهای پیچیده تکالیف تحصیلی، بین فردی و در عین جستجوی استعدادها، هویتهای اجتماعی و علایق جدید است.
بلوغشاید مهمترین اتفاق نوجوانی بلوغ باشد. بلوغ دوره یا سنی است که در آن فرد به رسش جنسی میرسد و میتواند بچه دار شود؛ یعنی مقطعی از حیات که در آن فرد از لحاظ فیزیکی، هیجانی، اجتماعی، هوشی و معنوی به مرحله بزرگسالی میرسد؛ همچنین در این دوره، تکلیف اتفاق می افتد؛ یعنی تغییرات فیزیکیای که تحت عنوان کرک دار یا مودار شدن بدن نامیده میشود؛ علاوه بر آن تغییرات روان شناختی و اجتماعی نیز در این دوره رخ میدهد.
ویژگیهای دوره بلوغدر این دوره، تغییرات در دختران و پسران رخ میدهد؛ از جمله این تغییرات میتوان رشد جنسی، رشد قد و وزن، تغییر در تناسب بدن، توانایی بدنی و عضلانی، تغییرات شناختی و اخلاقی، وضعیت شیمیایی خون، تغییر نیازهای غذایی و تغییرات هورمونی، که در دختران و پسران متفاوت است، را نام برد. در این مقاله به بررسی تغییرات جنسی نوجوانان پرداخته میشود.
در دوره بلوغ، تغییرات هورمونی در دختران و پسران رخ میدهد
بلوغ جسمی و جنسیاز عوامل مؤثر بر بلوغ جسمی و جنسی، عوامل اجتماعی و عوامل عصبی و هورمونی است. در دهه اخیر علاوه بر عوامل هورمونی مؤثر در پیدایش بلوغ جنسی، به عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز توجه شده است. به طوری که عواملی چون آب و هوا و نژاد در درجه دوم اهمیت قرار گرفته میگیرد.
تحقیقات نشان داده سن متوسط شروع بلوغ در محیطهای اقتصادی فرهنگی بالا، پایینتر است و در محیطهای اقتصادی و فرهنگی فقیر، این سن بالاتر است. همچنین تغییرات هورمونی، در دختران و پسران متفاوت است. این تغییرات در غده هیپوفیز، غدد آدرنالین و غدد جنسی است که در اینجا فقط به بررسی هورمونهای محرک غدد جنسی (گونادها) میپردازیم. گونادها توسط هیپوفیز قدامی ترشح میشود و بر کارکرد غدد جنسی اثر میگذارند.
دو هورمون محرک غدد جنسی وجود دارد: هورمون تحریک کننده فولیکول “FSH” و هورمون سازنده جسم زرد “LH” که مسبب رشد سلولهای تخم در تخمدانها و اسپرم در بیضهها میشوند. در جنس مؤنث، “FSH” و “LH”، تولید و رهاسازی هورمون زنانه استروژن و پروژسترون را کنترل میکند و هر دو در تخمدان ساخته میشوند. در جنس مذکر، “LH”، تولید و رهاسازی هورمون مردانه تستوسترون توسط بیضهها را تحت کنترل دارد.
رسش و کارکرد اندامهای جنسی ۱- مذکرطی رشد، تغییرات عمدهای در اندامهای جنسی رخ میدهد؛ از جمله رشد بیضهها و بیضه دان که بین سنین یازده تا سیزده سالگی به اوج میرسد و سپس آهستهتر میشود؛ همچنین در طی چهارده الی شانزده سالگی قضیب، غده پروستات و کیسههای منی نیز به مرحله رسش رسیده و ترشح منی آغاز میشود. پسران نوجوان در این دوره ممکن است درباره انزال و احتلام نگرانیهایی داشته باشند. داشتن آمادگی و آگاهیهای لازم نوجوان قبل از وقوع انزالهای شبانه، از برزو اضطراب در او پیشگیری خواهد کرد.
۲- مؤنثاندامهای جنسی خارجی زن، که مجموعاً تحت عنوان فرج شناخته میشود، در این دوره، بزرگتر و برآمدهتر میشود در بلوغ، ترشحات دیوارههای داخلی واژن، حالت اسیدی پیدا کرده و غدد بارتولن ترشح خود را آغاز میکند. طول رحم دو برابر میشود و رد فاصله ده تا هجده سالگی، اندازه و وزن تخمدان نیز افزایش مییابد. در این دوره قاعدگی رخ میدهد که به طور متوسط در دختران از دوازده- سیزده سالگی آغاز میشود؛ البته ممکن است در برخی زودتر و در برخی دیرتر باشد؛ همچنین لازم به ذکر است قاعدگی معمولاً تا زمانی که حداکثر میزان رشد قدی و وزنی حاصل نشده است، رخ نمیدهد.
در عصر حاضر به دلیل مراقبت بهداشتی و تغذیه بهتر، قاعدگی در دختران زودتر از نسلهای قبل آغاز میشود. افزایش چربی بدن ممکن است سبب شروع زودتر قاعدگی شود و ورزش وقوع آن را به تأخیر میاندازد. طول چرخه، بین بیست تا چهل روز است؛ ولی به طور متوسط بیست و هشت روز است؛ این مسئله در زنان مختلف نیز متفاوت است؛ همچنین بسیار نادر است که در یک زن چرخه قاعدگی بسیار منظمی وجود داشته باشد.
بلوغ زودرس و دیررسبلوغ زودرس منجر به رفتاری باوقارتر، آرامتر و بااعتماد به نفس بیشتر در پسران میشود. این امر باعث میشود که در میان هم سالان خود محبوبتر باشند و احتمال رهبری آنها در گروه هم سالان نیز بیشتر است؛ اما بلوغ دیررسی در پسران باعث احساس بی کفایتی، طردشدگی، پرخاشگری و احساس امنیت کمتر میشود؛ البته ممکن است این خصایص همیشه پایدار نباشد و با ورود به بزرگسالی تغییرات دیگری حاصل شود.
در دختران تمایل به بلوغ به موقع بیشتر است. دختران با بلوغ زودرس، درون گرا و خجالتیتر و از نظر رفتاری ضعیفترند؛ ولی به تدریج محبوبیت بیشتری پیدا میکنند. در کل در دختران در مقایسه با پسران تفاوت زیادی بین بلوغ زودرس و دیررس وجود ندارد.
آموزش جنسی نوجوانانآغاز بلوغ و تغییرات بدن همراه با علایق و گرایشهای جنسیِ رو به افزایش، سبب میشود نیاز نوجوان به آگاهی از موضوع جنسیت انسان، برانگیخته شود. آموزش جنسی نوجوانان اهداف گوناگونی را دنبال میکند. هدف نخست، توسعه دانش و آگاهی نوجوان از تغییرات رخ داده در بدن است. نوجوان باید بداند که سرعت رسشِ هر فرد، مختص خود اوست و رشد دختران و پسران تفاوت دارد. آموزش جنسی نوجوانان، باید اطلاعات پایه درباره تولید مثل انسان و فرایند آن را دربر گیرد.
هدف دوم، ارتقای سلامت جنسی نوجوان است که نه فقط شامل سلامت فیزیک بلکه شامل سلامت هیجانی و روان شناختی نیز میشود. سلامت جنسی نوجوانان مبتنی بر ارزش گذاری و احترام بر خود و سایر افراد از هر دو جنس و پذیرش این دیدگاه است که زن و مرد، هرچند یکسان نیستند؛ ولی اساساً موجوداتی برابرند و باید بدانند که جنسیتشان چیزی جدا از آنها نیست.
دختران با بلوغ زودرس، درون گرا و خجالتیتر و از نظر رفتاری ضعیفترند نقش والدیناکثر پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که نوجوانان، اطلاعات مربوط به مسائل جنسی را مستقیماً از هم سالان خود دریافت میکنند. اگر فرض بر این باشد که آموزش جنسی به محیط خانه تعلق دارد، یقیناً میتوان گفت بسیاری از والدین مسئولیت خود را در این زمینه نپذیرفتهاند. این امتناع از مسئولیت، دلایل مختلفی دارد.
برخی از والدین از گفت و گو درباره این موضوع بیش از اندازه شرم دارند یا حتی با آن برخورد منفی میکنند. برخی از والدین اطلاعات کافی ندارند و نمیدانند چگونه مطلب را برای فرزند خود توجیه کنند. بسیاری از آنها میترسند آگاهی از این مطالب به آزمایش کردن آنها منجر شود. از این اطلاعات لازم را به فرزندان خود ارائه نمیدهد و اگر هم اطلاعاتی میدهند، بسیار اندک و دیرهنگام میباشد.
زمان مناسب آموزش جنسی در خانه، سالهای پیش از مدرسه است. اگر این اطلاعات درخصوص تولید مثل و جنسیت به کودک داده شود، در طی دوره بلوغ، والدین میتوانند توجه خود را در راستای کمک به نوجوان برای ایجاد نگرشها و احساسات مثبت و نحوه سلوک در روابط معطوف کنند. در بیان مطالب جنسی بین فرزندان دختر و پسر به والدین، پسران از محرومیت بیشتری برخوردارند.
در یک پژوهش، نوجوانان هر دو جنس گزارش کردهاند که احتمال گفت و گو با مادر بیشتر از پدر است و احتمال گفت و گوی والدین با فرزند نوجوان همجنس، بیشتر از فرزند نوجوان غیرهمجنس است؛ در کل مادران، تفهیم کننده اصلی مسائل جنسی به فرزندان هستند.
نقش مدرسهتحقیقات نشان میدهد که ۸۵ درصد از والدین، طرفدار آموزش جنسی، در مدارس هستند؛ زیرا بسیاری از آنان به وظیفه آگاهی رسانی خود، به خوبی عمل نمیکنند و نوجوانان نیز به منابع اطلاعاتی علمی و قابل اعتماد نیاز دارند. در این میان اصلیترین نقش بر دوش مدارس گذاشته میشود.
دلایل مختلفی موید ضرورت درگیرشدن مدارس در این مسئله هستند:۱- تشکیل خانواده و آموزش جنسی، اجزای طبیعی دورههای آموزشی بی شماری است که هم اکنون در مدارس ارائه میشوند. تردید نیست که آموزش جنسی، باید بخشی از دروس زیست شناسی و یا آموزش بهداشت را تشکیل دهد. کلاسهای اقتصاد خانواده نیز میتوانند به مقوله روابط والدگری، آمادگی برای ازدواج و مراقبت از کودک بپردازد. دورههای مطالعات اجتماعی نیز باید بر روی خانواده به عنوان واحد اجتماعی اصلی و نیز بر روی مسائلی نظیر بیماریهای مقاربتی، ازدواج زودرس یا طلاق تمرکز کند.
۲- آماده سازی نوجوانان برای ازدواج موفق در آینده و والدگری مسئولانه، هدف بسیار مهمی به شمار میآید.
۳- مدارس را به عنوان مؤسسات آموزشی حرفهای میتوان برای موفقیت در انجام این امر تجهیز کرد. میتوان به معلمان آموزش داد و دورههای آموزشی طراحی کرد. مدارس نیز میتوانند پس از اثبات ضرورت توجه به این نیازها، منابع لازم آن را تأمین کنند.
۴- مدرسه تنها موسسه اجتماعی است که به تمامی نوجوانان دسترسی دارد؛ بنابراین از فرصتی مناسب برای دسترسی به نوجوانانی برخوردار است که بیش از همه به آموزش جنسی نیاز دارند. والدینی که خود آموزش ندیدهاند، نمیتوانند به فرزندانشان در مورد این مباحث چیزی بیاموزند؛ ولی این فرزندان جمعاً در مدارس حضور مییابند و میتوانند از برنامههای صحیح آموزش جنسی استفاده کنند.
در کل باید به این موضوع توجه داشت که اگر نوجوانی در مدرسه سوالاتی در این خصوص مطرح کند و یا اگر برداشت غلط و منفیای نسبت به این روابط دارد، معلمان و مربیان تربیتی و مشاوران مدارس، نباید بی تفاوت بمانند. مدارس در کنار انجام وظیفه تعلیم و تربیت، باید آماده آموزش مسائل جنسی به نوجوانان نیز باشند.
منبع: مجله پزشکی دکتر سلام
نوشته آماده سازی فرزندان برای ورود به دوره بلوغ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
فرزندان، قربانی رقابت مادران
شاید شما هم تجربه هم کلام شدن با مادرانی را دارید که مدام در مورد روشهای فرزندپروری، نبوغ کودکانشان و امکاناتی که برای فرزندشان فراهم میکنند، صحبت میکنند. این مادران مرتب در هر گفتگوی دو یا چند نفره، به تعریف از فرزندشان میپردازند و او را اسوه هوش و ذکاوت معرفی میکنند. مدام در مورد اینکه فرزندشان را در چند کلاس ثبت نام کردهاند، چند کتاب برایش خریدهاند، در خانه به چند زبان خارجی با او صحبت میکنند و خلاصه اینکه تا چد حد مادر خوبی هستند صحبت میکنند.
ادامه مطلبمجموعهی پیشنهادی با موضوع اعتماد به نفس
ساعت ۳ بعد از ظهر شده و پدر هنوز برای بردن پسرک از مدرسه به خانه نیامده است. پسرک به راه می افتد و به خانه شان می رود ولی آن جا هم با در بسته روبرو می شود.نگران می شود و فکر می کند که پدر و مادرش تصادف کرده اند و حالا او حامی و قیم برادرش هم هست. بنابراین به مهد کودک می رود و برادرش را به خانه می آورد.
مناسب برای گروه سنی ۳ تا ۶ و ۷ تا ۹ سال
لینک خرید: تک و تنها توی این دنیا به این بزرگی
هنگامی که قورباغه تصویر خود را در آب می بیند احساس رضایت و خوشبختی می کند. اما اردک از راه می رسد و توانایی های خود را به رخ او می کشد: از پرهای سفیدش و توانایی پرواز کردن می گوید.
قورباغه با دیدن پرواز اردک اعتماد به نفس خود را ازدست می دهد و تلاش می کند پرواز کند ولی بال های ساختگی او چندان دوام نمی آورد و درهم می شکند و با سر به درون رودخانه سقوط می کند… .
مناسب برای گروه سنی ۷ تا ۹ سال
لینک خرید: قورباغه قورباغه است
موشی خودش را دوست دارد. او می داند چه توانایی هایی دارد و تلاش می کند کارهایی را که بلد نیست یاد بگیرد. او می داند حتما نباید بهترین باشد، بلکه مهم این است که تمام تلاشش را بکند.
مناسب برای گروه سنی ۳ تا ۶ و ۷ تا ۹ سال
لینک خرید: موشی و خودش
قد وروجک فقط کمی از قد گربه اش بلندتر است. او کوتاه ترین دختر کلاس است. دندان هایش شبیه دندان گراز است و صدایش شبیه قورباغه ای که مار بوآ فشارش داده باشد. در مدرسه جدید پسر کله پوکی او را دست می اندازد. اما وروجک با توانایی هایی که دارد او را وادار به عقب نشینی می کند.
مناسب برای گروه سنی ۷ تا ۹ سال
لینک خرید: وروجک
نوشته مجموعهی پیشنهادی با موضوع اعتماد به نفس اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
برگزاری نشستهای ادبیات عاشورایی
شورای کتاب کودک به مناسبت هفتهی کودک، نشستهای ادبیات عاشورایی برگزار میکند.
نشست «ادبیات مذهبی کودک و کتابهای مرجع» با حضور خدیجه میرخانی، مهتاب میناچی و فاطمه نکویی، دوشنبه (۱۹ مهر ۱۳۹۵) از ساعت ۹ تا ۱۰، نشست «آثار الکترونیکی دینی کودکان» با حضور مرجان فروغی، مهشید دولتمدلی و حسین شیخالاسلامی از ساعت ۱۰ تا ۱۱ و نشست «بایدها و نبایدهای عاشورا در ادبیات کودک و نوجوان» با حضور سید علیمحمد رفیعی، علیرضا سبحانینسب، مرضیه بابازاده و مژگان میرمحمد صادقی از ساعت ۱۱ تا ۱۲ برگزار میشود.
این نشستها در سالن کنفرانس شمارهی دو مرکز آفرینشهای فرهنگی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در خیابان حجاب تهران برگزار میشود.
شرکت در این نشستها برای عموم علاقهمندان آزاد اعلام شده است.
گونه خبر: در شهر چه خبرکلیدواژه: شورای کتاب کودکادبیات عاشوراییکانون پرورش فکری کودکان و نوجوانانمنبع:
حقیقت وجود کودک
بسیاری از نیازهای ما می توانند دیر تر برآورده شوند. اما کودک نمی تواند متوقف شود. اکنون زمانی است که بدن او فرم گرفته و مغزش رشد یافته است. به کودک نمی توانیم بگوییم فردا، حقیقت وجود او امروز است.
گابریلا میسترال
نوشته حقیقت وجود کودک اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
معرفی بخش نخست مناسبترین کتابهای کودکان و نوجوانان، مهرماه ۹۵
کتابک فهرستی از مناسبترین کتابهای کودکان و نوجوانان را برای علاقهمندان معرفی میکند.
سایت کتابک از تیرماه ۱۳۹۰ هر ماه به طور پیوسته، فهرستی از مناسبترین کتابهای کودکان و نوجوانان را که تا کنون منتشر شدهاند، به مخاطبان خود ارائه میدهد.
این فهرست، دربرگیرندهی کتابهای بررسیشده از سوی گروه کتابشناسی کتابک است که با زبانی ساده، روشن و قابل فهم، برای والدین، مربیان، آموزگاران و کتابداران کودک معرفی میشوند. در معرفی هر کتاب، افزون بر موضوع، درونمایه و خلاصه، ارزش ادبی و هنری اثر نیز بیان میشود. همچنین گروه کتابشناسی کتابک، به همراه معرفی کتابها، در پیوند با برخی از آنها، فعالیتهایی مناسب را به خوانندگان پیشنهاد میدهد.
فهرست کتابهایی که در نیمهی نخست مهرماه ۱۳۹۵ برای مخاطبان معرفی شدهاند:
- به خاطر آقای تراپت (۱۰ تا ۱۲ سال- ۱۳ سال به بالا)
- پاستیلهای بنفش (۱۰ تا ۱۲ سال)
- بچه جادوگرها به مدرسه میروند (۳ تا ۶ سال- ۷ تا ۹ سال)
- دلقک (۱۳ سال به بالا)
- پولکهای چوبی (۱۰ تا ۱۲ سال- ۱۳ سال به بالا)
- رود پرستاره آسمان (۱۳ سال به بالا)
- آقای پوسکینز برنده میشود (۳ تا ۶ سال)
- بچههای مرد شیشهگر (۱۳ سال به بالا)
- چهرهها (۰ تا ۲ سال)
* فهرست کتابهایی که تا کنون معرفی شدهاند را در آدرس زیر ببینید:
فهرست کتابهای ماه کتابک
گونه خبر: خبرهای ترویج خواندنکلیدواژه: کتاب کودکادبیات کودک و نوجوانکتاب مناسب نوجوانان
تفاوتهای جنسیتی در سنین پیش دبستانی
کودکان در سنین خردسالی به هویت جنسیتی خود پی میبرند و خود را در دسته پسران یا دختران جای میدهند. درست است که تفاوتهای جنسیتی آن چنان بارز و مشخص نیستند اما به هر حال خطوط باریکی بین تواناییها و مراحل رشد دختران و پسران وجود دارد.
ادامه مطلبمعرفی کتاب و فیلم اسب جنگی
یک فیلم، یک کتاب معرفی کتاب اسب جنگی:
عنوان: اسب جنگی
عنوان اصلی: War horse
نویسنده: Michael Morpurgo
تعداد داستان هایی که از زاویه ی دید یک شی روایت می شوند محدود است. این اثر نیز در این تجربه برای کودکانی که خواندن بلدند مسیر سختی را در پیش داشته است. مایکل موپورگر انگلیسی، که متولد ۱۹۴۳ است، فضای جنگ را انتخاب کرده است. استیون اسپیلبرگ مشهور یک فیلم سینمایی بر اساس این داستان ساخته است؛ همان طوری که در پیشخوان کتابفروشی ها از آن استقبال شده، علاقه ی دوستداران سینما را هم به خود جلب کرده است.
معرفی فیلم اسب جنگی:فیلم اسب جنگی به کارگردانی استیون اسپیلبرگ محصول سال ۲۰۱۱ است. این فیلم در اسکارموفق به نامزدی در ۶ رشته از جمله بهترین فیلم شد.همچنین این فیلم نامزد ۲ جایزه گلدن گلوب و ۵ جایزه بفتا شد.
اطلاعات فیلم اسب جنگی:عنوان: اسب جنگی (War Horse)
کارگردان: استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg)
نویسنده: ریچارد کورتیس (Richard Curtis)، لی هال (Lee Hall)
بازیگران: نیلز آرستروپ (Niels Arestrup)، امیلی واتسون (Emily Watson)، پیتر مولان (Peter Mullan), جرمی اروین (Jeremy Irvine)
موسیقی: جان ویلیامز (John Williams)
ژانر: درام – جنگی
زمان: ۱۴۶دقیقه
مناسب برای مناسب برای افراد بالای ۱۳ سال
بیشتر بخوانید: یک فیلم، یک کتاب، اسب جنگی
نوشته معرفی کتاب و فیلم اسب جنگی اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
مدرسهای که سرپناه شد
روایت یک روز مدرسه خودگردان شوش
وقتي نفسزنان از پلههاي متروي مولوي قدم به ميدان اعدام ميگذارم، با شنيدن صداي موتوسيكلتها ياد حرفهاي همكارم آقاي رحيمي ميافتم؛ او وقتي كه ميخواست درس (چراغ راهنما) را براي بچهها آموزش دهد، گفت: بچهها! اول به چپ نگاه كنید! بعدا به راست نگاه كنید و... اين حرفها مال بالاشهريهاست، اينجا شوشه؛ بايد بالاسرتون را هم نگاه كنيد، اينجا از همه طرف موتور مياد. با اين وصف، شانس با من يار بوده كه از خيابان خيام جنوبي به سلامت رد ميشوم و به هرندي و «خانه كودك شوش» میرسم؛ خانه كودك شوش در گوشه شمالي پارك هرندي قرار دارد و برای رسیدن به آن باید از داخل پارک عبور کرد.
«خانه كودك شوش» اولين پروژه اجرايي «انجمن حمايت از حقوق كودك» است كه در سال ١٣٧٩ ابتدا در منطقهی شمال شرقي ميدان شوش آغاز به كار كرد و سپس در سال ١٣٨٥ به محل فعلياش در خيابان هرندي انتقال يافت.
اين مركز ابتدا سولهاي با سازهاي غيراستاندارد و مخروبه به نام «گرمخانه» بود كه از طرف شهرداري منطقه ١٢ تهران جهت اسكان معتادان منطقه بنا شده بود. سالني با دو سرويس بهداشتي و يك حمام بود كه در اختيار خانه كودك شوش گذاشته شد و بعدها به همت داوطلبان انجمن، ديواركشي و به صورت مدرسه سه كلاسه فعلي درآمد.
در ابتدا «خانه كودك شوش» از صبح تا غروب (حتي روزهاي تعطيل) باز بود و كودكان دايم به اين مكان در رفت و آمد بودند. اعتقاد بر اين بود كه كودكان در روزهاي تعطيل با آسيبهاي بيشتري روبهرو هستند و نياز به مكاني غير از خانه دارند كه اوقات فراغت خود را در آنجا بگذرانند.
«خانه كودك شوش» سالها به همين منوال به كارش ادامه ميداد و پس از سالها به صورت مدرسهاي عادي درآمد كه تاكنون با تمامي موانع و مشكلات به كار خود ادامه ميدهد.
اين مجموعه پارسال با تلاش ٤ نفر معلم، يك نفر مددكار، يك مدير، يك مسوول آموزشي و يك آبدارچي به صورت ثابت و تعداد ١٨ نفر نيروي داوطلب و ١٢٠ دختر و پسر ٧ تا ١٨ ساله در دو نوبت صبح و ظهر از ساعت ٧:٣٠ تا ٩:٣٠ براي كودكان كار و از ساعت ٩:٣٠ تا ١١:٣٠ براي كودكان بيمدرك، در شش پايه ابتدايي فعاليت داشته است. در سالهاي اخير، با تلاش فراوان قسمتي از فضاي پارك هرندي (جلو مدرسه) نردهكشي شده كه دانشآموزان، هم به عنوان زمين ورزش و هم به عنوان حياط مدرسه از آن استفاده ميكنند. وقتي وارد پارك هرندي ميشوم، در گوشه و كنار پارك قدم به قدم زنان و مردان معتاد به چشم ميخورند كه يا در حال چرت زدن روي نيمكتها يا در حال مصرف مواد و تزريق هستند، به ميدان ديد بچهها كه ميرسم، عدهاي از دور برايم دست تكان ميدهند. نرسيده به مدرسه، جانبيبي نفسزنان جلويم سبز ميشود و بريدهبريده ميگويد: عمو! عمو! يه چيزي بگم خوشحال بشي؟ من و زهرا هر دو در امتحانات كلاس ششم قبول شديم و در دبيرستان ميثم ثبتنام كرديم. جانبيبي دختري افغاني است كه نزد برادر بزرگش در دروازهغار زندگي ميكند. سالها قبل وقتي پدرش با دختر نوجواني ازدواج كرد، جانبيبي و مادرش از او جدا شده و به ايران مهاجرت كردند. مادر جانبيبي نيز پارسال در تهران فوت كرد و بنا به وصيتش، جنازهاش را به افغانستان بردند تا كنار قبر اقوامش دفن كنند.
جانبيبي آرزو دارد پزشكي بخواند و به وطنش افغانستان برگردد. جانبيبي و زهرا پارسال شاگرد كلاس پنجم بودند. خردادماه جانبيبي پيشم آمد و گفت:
- عمو! سن من براي ادامه تحصيل يك سال بزرگتر است، چه كار كنم؟
با مسوول مدرسه شوش خانم بشنوايي صحبت كردم كه در صورت موافقت انجمن، تابستان براي بچهها كلاسهاي فوق برنامه داير كنيم، بلكه بچهها بتوانند كلاس ششم را جهشي بخوانند. انجمن نيز با طرح كلاسهاي تابستاني موافقت كردند و معلمهاي داوطلب طبق برنامه شروع به كار كردند. در عرض مدت دو ماه تابستان، جانبيبي باقي و زهرا طاهري، مواد درسي كلاس ششم را آموخته و در آزمون شهريورماه دبيرستان ميثم با معدل بالاي ١٧ هر دو نفر قبول شدند. به بچهها قول داده بودم در صورت قبولي براي هزينههاي تحصيليشان كمك كنم، در اولين قدم به همت آقاي بهروز افشار و خانم فرناز طالبي از مسوولان كانون فرهنگي آموزش براي هر دو نفر بورسيه گرفتيم و قرار شد پس از اينكه در بانكي حساب باز كردند، ماهانه مبلغي به عنوان هزينه كمك تحصيلي به حسابشان واريز شود كه متاسفانه به علت نداشتن كارت ملي، بچهها موفق به باز كردن حساب بانكي نشدند و ما از اين بابت ناكام مانديم. زهرا و جانبيبي در دبيرستان ميثم به ادامه تحصيل مشغول هستند و هنوز هم هفتهاي يكي دو جلسه در كلاسهاي تقويتي رياضي مركز شوش شركت ميكنند.
از در مدرسه كه وارد ميشوم، راهروي تنگ و تاريك مثل هميشه شلوغ است. اولياي بچهها بدون هيچ مانعي به مدرسه رفت و آمد ميكنند. اولين اتاق سمت چپ راهرو دفتر مدرسه است. اتاق كوچكي كه علاوه بر دو ميز كوچك مدير و دفتردار تنها گنجايش ٤-٣ صندلي را دارد. پس از سلام و احوالپرسي كنار يكي از صندليها سرپا ميايستم. زن سيهچردهاي با چادر مشكي مندرسي به خانم بشنوايي سلام كرده و نسخه مچاله شدهاي را از زير چادرش درآورده و روي ميز ميگذارد. خانم بشنوايي با رمز نگاهش به خانم رشيدي (دفتردار) اشاره ميكند كه براي خريد داروها اقدام كند. خانم بشنوايي مرتب با تلفن صحبت ميكند، او ميخواهد مادر يكي از دانشآموزان را جهت معالجه رايگان به بيمارستاني معرفي كند. براي مادر مهدي دنبال اجاره خانهاي است تا مهدي بتواند بدون مزاحمت پدر معتادش به تحصيلاتش ادامه دهد. (مهدي از دانشآموزان سابق اين مركز است كه حالا در تيزهوشان درس ميخواند.) تابلوي «تحصيل و بازي حق همه كودكان است» درشتترين نوشته روي ديوار دفتر مدرسه است كه بالاي سر مدير نصب شده است. همه ديوارهاي مدرسه پر از انواع عكسها و نقاشيهاي بچهها است كنار در ورودي در تخته سياه كوچكي «فوق برنامه هفتگي» مركز به چشم ميخورد:
شنبه: (زبان- اوريگامي)- يكشنبه: «كامپيوتر (مهارتهاي زندگي)- (دوشنبه: فرزندپروري با مادران و...). با جيغ و داد بچهها همه سراسيمه از دفتر بيرون ميآييم. آقاي حسيني دبير رياضي داوطلب، با سر و رويي خونين در حالي كه دستش را روي زخم سرش ميفشارد، جلوي در مدرسه نشسته است. خانم عباسي آبدارچي مدرسه او را به آشپزخانه آورده و دستمال كاغذيهاي آغشته به مركوركرم را روي زخم سرش ميگذارد. آقاي حسيني با لبخندي ميگويد: داشتم از داخل پارك هرندي ميآمدم كه تلفنم زنگ زد. وقتي با تلفن صحبت ميكردم يكي از معتادان چشمش به تلفن همراهم افتاد. يقهام را گرفت و به بهانه اينكه «چرا عكس گرفتم» ميخواست موبايلم را از دستم بگيرد، كه من هم مقاومت كردم و كار به زد و خورد كشيد و يكي از آنها بيمعرفت از پشت، سرم را با چاقو شكافت؛ و بالاخره گوشي را ازم گرفتند و در رفتند.
خوشبختانه زخم آقاي حسيني سطحي است و خونش بند ميآيد. او سر و صورتش را ميشويدو موقعي كه ميخواست به كلاس برود يكي از معلمها به شوخي ميگويد: آقاي حسيني تنها شما نيستيد كه كفاره عمل خيرتان را ميپردازيد، چند روز قبل خانم دكتري براي معاينه چشم بچهها به كلاسم آمده بود نميدانم كدام شير حلالخوردهاي بود كه در سه سوت دوربين عكاسي خانم دكتر را از كيفش زد. خانم دكتر موقع ترك كلاس به شوخي از يارو خواهش كرد كه حداقل عكسهايش را برايش ايميل كند...
زنگ ساعت ٥/٩ نواخته ميشود و اكثر دانشآموزان شيفت صبح، روز كاري را آغاز ميكنند و به سر كارهايشان ميشتابند و شاگردان شيفت ظهر سر كلاسها حضور مييابند. با كلاسششميها درس رياضي دارم. بچهها خسته و بيحوصله به نظر ميرسند. معمولا در چنين مواقعي با خواندن شعر يا قصهاي فضاي كلاس را براي تدريس آماده ميكنم ولي امروز در نظر دارم با كمي صحبت در مورد اهميت درس رياضي در بچهها ايجاد انگيزه كنم.
سوخوملينسكي (پداگوژيست (هنر و علم تربیت کودکان) پرآوازه روس) عقيده دارد: معلمي كه بدون ايجاد انگيزه به آموزش ميپردازد، درست مانند نوازندهاي است كه بدون كوك كردن سازش ميخواهد شروع به نواختن كند.
- بچهها روزي از استاد شهرياري پرسيدم: استاد چرا اين همه براي علم رياضي وقت صرف كرديد؟! جواب دادند: كسي كه از علم رياضي بهرهاي برده باشد، هرگز انساني خرافي نخواهد شد.
- بچهها! استاد پرويز شهرياري رياضيدان، مترجم و روزنامهنگار از چهرههاي ماندگار در زمينه دانش و آموزش است. استاد شهرياري از طرف «انجمن رياضي ايران» در سال ١٣٨٧ به عنوان برنده جايزه بهترين رياضيدان زنده ايران معرفي شد. او هفتصد جلد كتاب تاليف و ترجمه در مورد علم رياضي، بازيها و سرگرميها و زيباييهاي رياضي از خود به يادگار گذاشته است. استادي گفت: «دانش رياضي پيوند تنگاتنگي با همه امور زندگي دارد و آموزش رياضي، تنها آموزش مهارتها نيست؛ بلكه علم رياضي شيوهاي نيز از انديشيدن است. دانش رياضي نهتنها به رشد هوشي بچهها، بلكه به رشد اجتماعي آنها نيز كمك ميكند. آموزش رياضي به كودكان ميآموزد كه پشت همه زيباييهاي جهان، منطق و استدلالي نهفته است.»
- بچهها در تمامي عرصههاي زندگي اعم از صنعت، هنر، ورزش هيچ موردي نميتوان يافت كه از علم رياضي بينياز باشد. خياطي، گلدوزي، موسيقي، فرشبافي و حتي ورزش فوتبال نيز بدون محاسبات رياضي امكانپذير نیست. حتي شكل كلاس شما نيز قسمتي از علم هندسه است. پس اجازه دهيد به درس رياضي بپردازيم!
بالاخره بچهها با اينهمه استدلال، ناچارا اعلام موافقت ميكنند و من شروع به تدريس ميكنم.
بعد از ساعتي آموزش اعداد و اشكال، وقتي احساس ميكنم بچهها خسته شدهاند شعري به زبان تركي برايشان ميخوانم و به زبان فارسي معني ميكنم:
«سورغو»
هو بارماغين اوجوندا / مينلر سوآل يئرلهشير.../ كلاس/ بارماق- بارماق اوجالير/ بارماق- بارماق اويرهتير/ كلاسلارين نبضي ويرير/ بارمالقلاردا/ هر سوآلين/ نئچه- نئچه جوابي وار/
بو فيكريدهيم آنجاق: / منيم هانسي جوابيم/ يئنهده بارماقلاري/ هاوايا قالخيزاجاق؟
«پرسش»
بر سر هر انگشت افراشته/ هزاران- هزار سوال نشسته.../ كلاس،/ با سر انگشتان ميآموزد/ و نبض هر كلاسي/ در سر انگشتان كودكان ميتپد/ هر پرسشي را/ پاسخهاي فراواني است / ليكن غرق اين فكرم هنوز/ كدامين پاسخ من/ ديگر بار و ديگر بار/ سر انگشتان را / افراشته خواهد ساخت؟
بچهها حسابي سر حال ميآيند. خواهش ميكنم آنها نيز شعري برايم بخوانند.
رخشانه با لبخند شرماگيني دست بلند ميكند و ميپرسد: آقا اگر شعري در مورد مردها بخوانم، ناراحت نميشويد؟
وقتي پاسخ منفي مرا ميشنود، شروع به خواندن ميكند:
مرد يعني يك جهان بيچارگي/ يك بلاي خانگي
سايه پر دردسر/ يك هيولاي دوسر
شورهزار بيعلف/ عمرمان با او تلف
يك كوير بيگياه/ زندگي با او تباه.
همه دخترها، در حالي كه كف ميزنند با رخشانه دم گرفتهاند و همه پسرها قاه-قاه ميخندند.
وقتي كلاس را در اوج شادماني ميبينم، از بچهها ميخواهم كساني كه انشايشان را آوردهاند تحويل دهند. (در جلسه قبل از بچهها خواسته بودم در صورت تمايل انشايي از خاطرات يا آروزهايشان برايم بنويسند) در كمال ناباوري، تعدادي دست بلند كرده و نوشتههايشان را در پاكتي كه خودشان از يك صفحه كاغذ معمولي ساختهاند، تحويل ميدهند.
از اينكه مورد اعتمادشان قرار گرفتهام بسيار خوشحال شده و از بچهها تشكر ميكنم. نازلي اجازه ميگيرد و براي آوردن تغذيه به آبدارخانه ميرود و لحظهاي بعد لقمههاي لواش لوله شده با پنير را در يك سيني به كلاس ميآورد. بچهها نفري لقمهاي برميدارند. در اين هنگام خانم بشنوايي وارد كلاس شده و با لحن عذرخواهي به بچهها ميگويد:
- بچهها ببخشيد كه امروز نرسيدهايم غذايي برايتان آماده كنيم!
تامين يك وعده غذاي سالم روزانه، جهت رفع سوءتغذيه و بهبود شرايط جسماني بچهها، جزو برنامه خانه كودك است. معمولا روزي يك ليوان شير براي شيفت صبح و پيالهاي عدس، ماكاروني يا يكي دو عدد سيبزميني و تخممرغ، تغذيه اكثر روزهاي هفته را تشكيل ميدهد، ولي امروز همان لقمه پنير ميسر شده است.
بعد از صحبت خانم بشنوايي، حجت دست بلند كرده و ميگويد: خانم! پدرم ميگويد «در افغانستان مردم حتي نان خالي هم گيرشان نميآيد و بچهها از گرسنگي ميميرند.
خانم بشنوايي با پر روسرياش، اشك چشمانش را پاك ميكند. براي زدودن تلخي فضا، انشاي بچهها را به خانم بشنوايي نشان ميدهم. بچهها لقمههايشان را گاز ميزنند و انشاي بچهها را ورق ميزنيم. جان آقا آرزو دارد روزي بتواند پيش پسرعموهايش به اروپا مهاجرت كند.
كامله آرزو ميكند: اي كاش جنگ زودتر خاتمه يابد تا آنها بتوانند به وطنشان افغانستان برگردند.
بدترين خاطره شيرين گل، روز عروسي خواهرش است؛ چون خواهرش را قبل از سن بلوغ به مرد ٥٠سالهاي شوهر داده بودند.
زهرا آرزو دارد: اي كاش بتوانند يك خانه دو اتاقه اجاره كنند تا شبها بتواند تا ديروقت به مشقهاي مدرسهاش برسد. مارينا مينويسد: اي كاش دستشويي حياتمان دوتا بود تا صبحها در نوبت دستشويي مدرسهام دير نميشد.
هنوز انشاي بچهها را تمام نكردهايم كه خانم رشيدي با سراسيمگي وارد كلاس ميشود و داد ميزند:
- خانم بشنوايي زود بياييد، ميگويد: ميروم خودكشي ميكنم!
خانم بشنوايي با دستپاچگي ميپرسد: دختر درست و حسابي بگو ببينم موضوع چيه؟!
- يك خانم جواني آمده ميگويد: «همسرم سه روز است مرا از خانه بيرون كرده» شوهرش معتاد است از او پول ميخواهد. ميگويد سه روز است در خيابان ميخوابم...»
خانم بشنوايي به طرف دختر خيز برميدارد. زن سي و چند سالهاي است كه بچه چندماههاي نيز در آغوش دارد. او با چادرش عرق سر و صورتش را پاك ميكند. خانم بشنوايي كنارش مينشيند و من از دفتر بيرون ميزنم. بعدها ميفهمم كه خانم بشنوايي مبلغي كمكش كرده و او را به خانم ارشد- مسوول خانه خورشيد معرفي كرده است.
زنگ ساعت ٥/١١ ظهر نواخته ميشود و هنوز معلمها به دفتر نرسيدهاند كه دانشآموزي با صورتي زخمي، گريهكنان وارد دفتر ميشود و از همكلاسياش غلام شكايت ميكند. خانم بشنوايي غلام را به دفتر فراميخواند و علت دعوايشان را ميپرسد. غلام پس از كلي من و من كردن و بهانههاي مداد و دفتر و... به اصل مطلب ميپردازد: خانم! من هر روز تا ١٠ شب در مغازه آهنگري كار ميكنم. استاد كارم هر روز به بهانهاي مرا كتك ميزند پدرم ماهي ١٥٠ هزار تومان دستمزدم را از استادم ميگيرد و همهاش را براي ترياكش خرج ميكند...خانم بشنوايي پس از نصيحت و دلداري بچهها را آشتي ميدهد غلام از دوستش عذرخواهي ميكند و خانم بشنوايي آدرس محل كارش را از غلام ميگيرد تا برود و با استاد كارش صحبت كند.
معلمها آماده ميشوند كه به خانههايشان برگردند و هنوز دفتر را ترك نكردهاند كه مادر روبينا در حالي كه با دست چپش دخترش را به دنبالش ميكشد، دست راستش را به سوي خانم حيدري (مدير مدرسه) نشانه رفته و با لهجه افغاني داد ميزند:
- من پيسم كجا بود كه دولتي شامل كنم؟ اگه اينجا نشد بخدا دخترم را بشوي بتمش. خانم حيدري جواب ميدهد: ما امسال ٤٠ نفر از دانشآموزان را در مدارس دولتي ثبتنام كردهايم،ديگر هيچبودجهاي نداريم؛ اين مركز هم كلاسهايش جا ندارد بايد خودتان ببريد مدرسه دولتي ثبت نام كنيد. بالاخره خانم بشنوايي پادرمياني ميكند و روبينا را در كلاس چهارم ثبتنام ميكنند. خانم بشنوايي خوب ميداند كه تهديدهاي مادر پربيجا نيست و خورشید خواهر بزرگ روبينا كه پارسال شاگرد كلاس پنجم بود، پسري سهچهار ساله دارد. پارسال روزي مادر خورشيد به دفتر مدرسه زنگ زده و گفته بود- خورشيد را زود بفرستيد بيايد خانه، پسرش زمين خورده و دندانش شكسته است- خانم محمدي (مددكار مدرسه) با اوقات تلخي به دفتر آمده و به خانم بشنوايي گزارش ميدهد:
- رفتم خانه معصومه، هر كاري كردم نتوانستم قانعش كنم؛ ميگويد من ديگر درس نميخوانم! خانم بشنوايي با عصبانيت داد ميزند: «بايد عصري خودم بروم دنبالش، از خانم دكتر قاسمزاده برايش وقت گرفتهام.»
معصومه دانشآموز كلاس پنجم اين مركز از دو هفته قبل به مدرسه نميآيد. او دختري افغاني است، پدرش سالها قبل دردرگيريهاي قومي افغانستان كشته شده است. معصومه سالهاست كه با مادرش در اتاقي اجارهاي در دروازهغار زندگي ميكند. دو هفته قبل وقتي خان محمدي به منزلشان مراجعه كرد،خبر آورد كه او مريض است و ميخواهد ترك تحصيل كند. خانم بشنوايي ناچارا خودش به خانه معصومه رفت. معصومه پس از آنكه مادرش را از خانه بيرون فرستاد، ماجرايش را به خانم بشنوايي تعريف كرد و از سوء استفاده جنسي در زمان گل فروشي در خيابان گفت. مادر معصومه به خانم محمدي گفته بود: نخستين روزها كه مريض شد به وسواس عجيبي دچار شده بود. صبح تا شب، بارها و بارها حمام ميكرد، ولي بعد از چند روز فقط گوشه اتاق، خودش را زير لحاف قايم ميكند. معصومه به خانم بشنوايي گفته بود: ديگر زمان و مكان را گم كرده است. معصومه گفته بود: هنوز هم پولها را به مادرم نشان ندادهام. يادآوري حادثه معصومه، حال خانم بشنوايي را دگرگون كرده بود. او، با نوك روسرياش خودش را باد ميزند، خانم حيدري متوجه تغيير حال خانم بشنوايي ميشود و براي عوض كردن فضا، زود موبايلش را درآورده و عكس تعدادي از دانشآموزان پارسال مركز را به خانم بشنوايي نشان ميدهد كه اكنون در آلمان در كمپ زندگي ميكنند. مجتبي از شاگردان كلاس ششم پارسال، هر هفته قصهها و غصههايش را با كادر مدرسه به اشتراك ميگذارد. خانم حيدري شروع به خواندن پيام مجتبي ميكند:
«ما اكنون در روستايي نزديك شهر كلن در كمپ زندگي ميكنيم. روزها كلاس زبان آموزي داريم. هواي اينجا برفي و بسيار سرد است. با هزاران بدبختي خودمان را به اينجا رسانديم. در يكي از پيادهرويهاي شبانه، پاي مادرم در جنگلي ليز خورد و به سختي آسيب ديد. در درياي مديترانه، وقتي كمي از ساحل فاصله گرفتيم، قاچاقچي خودش را به آب زد و شناكنان به تركيه برگشت و ما را در وسط دريا با يك قايق بادي و ٦٠ نفر سرنشين تنها رهايمان كرد. ما چارهاي جز ادامه مسير نداشتيم، نرسيده به ساحل، در اثر توفان قايق واژگون شد و تعدادي از مسافران غرق شدند. جليقههاي تقلبي نتوانست جان آنها را نجات دهد. بقيه با هر جان كندني بود خود را به ساحل رسانديم. يكي از كليههاي من در اثر سرما آسيب ديد و عفونت كرد، كه در بيمارستاني در آلمان كليهام را درآوردند.اي كاش از ايران نميآمديم. در ايران حسرت يك وطن را داشتيم و در اينجا حسرت دو وطن و غم غربت در غربت را داريم.اي كاش ميتوانستم به ايران برگردم. دلم براي خانه كودك شوش تنگ شده است...»
نهتنها مجتبي بلكه همه دانشآموزان خانه كودك شوش، اين مركز را مثل خانه خود دوست دارند. برخورد بيريا و صادقانه گردانندگان اين مركز موجب شده كه آنها حتي خصوصيترين اسرار خانوادگي خود را نيز (كه ترجيحا بايد از غير خود مخفي بماند) با اولياي مدرسه در ميان بگذارند.
عليرضا آخر هر هفته، در آمد ناچيزش را پيش معلمش به امانت ميسپارد تا شبها از دست پدر خلافکارش در امان بماند. يك روز سمانه شاگرد كلاس سوم، از دست پدرش به خانم بشنوايي شكايت كرده و بازوهاي كبودش را نشان داده و گفته بود:
- خانم! ديشب پدرم به بهانه اينكه شامي كه پخته بودم گوشت نداشت، با چوبدستي به جانم افتاد و...
و روزي از روزها روبينا در نامهاش به خانم بشنوايي مينويسد:
«از روزي كه پدرم به زندان رفته، مادرم شبها دير وقت به خانه ميآيد و من و خواهرانم از ترس خوابمان نبرده و ساعتها بيدار ميمانيم. مادرم هر روز ميگويد: «در خانه خورشيد كار دارم...» از خانه ميرود و ديگر برنميگردد.»
و خانم بشنوايي پس از خواندن نامه، به ديوار مقابلش در دفتر مدرسه زل ميزند و در همان حال، خانم ارشد (مسوول خانه خورشيد) را ميبيند كه پس از اينكه به زني «وسايل كار» تحويل ميدهد، با ليواني شير گرم و قاشقي عسل از او پذيرايي ميكند تا توان سر و كله زدن با مردان خياباني را داشته باشد.
خانم بشنوايي قادر نيست حتي دو كلمه در مورد مادرش با روبینا صحبت كند، او فقط بلد است پس از خواندن نامه، با بال روسرياش اشك چشمانش را پاك كند. او، نامه را در كشوي ميزش گذاشته و آن را قفل ميكند. زنگ كلاسهاي فوق برنامه به صدا درميآيد. بلافاصله پس از حضور دانشآموزان در كلاس، صداي نتها در فضاي تنگ و تاريك راهرو مدرسه بال- بال ميزند و به دنبال آن آواز كُربچهها تمامي فضا خانه كودك را لبريز از لطافت و شادماني ميكند. گروه موسيقي «شوش» كه به همت آقاي داورپناه تشكيل شده است، مركب از ١٢ كودك دختر و پسر هفت تا ١٨ ساله است كه تا به حال دهها بار در جشنوارهها و مناسبتهاي مختلف برنامه اجرا كردهاند. تابستان پارسال در مراسم اختتاميه مسابقات هافك (كه با شركت هشت تيم فوتبال كودكان كار در ورزشگاه آزادي برگزار شد) گروه موسيقي شوش پس از اجراي چندين آواز كُر سولو در سالن ورزشگاه مورد استقبال و تشويق بينظير حضار واقع شدند. با خانم بشنوايي مشغول قدم زدن در راهروي مدرسه بوديم كه ناگهان خانم بشنوايي متوجه پسربچهاي شد كه دم در ورودي مدرسه ايستاده و با حسرت داخل مدرسه را تماشا ميكرد. خانم بشنوايي با بازوان باز به استقبال پسربچه رفته و داد ميزند:
- رضا جان بالاخره آمدي؟! بيا تو!
رضا را به دفتر آورده، دستي به سر و رويش كشيده و قوطي آدامس را از دستش ميگيرد. او، همه آدامسها را بين معلمين و دانشآموزان قسمت كرده و سپس پولي توي جيب رضا گذاشته و او را روانه حياط ميكند:
- فعلا برو توي حياط با بچهها بازي كن، بعدا با هم صحبت ميكنيم!
همه هاج و واج ماندهايم! خانم بشنوايي ميگويد:
- چند روز قبل در ميدان هفت تير ديدمشان، با خواهر كوچكش فال و آدامس ميفروختند، خسته و گرسنه به نظر ميرسيدند. فالي خريدم و نفري يك ساندويچ مهمانشان كردم، وقتي فهميدم درس نميخواند آدرس مدرسه را دادم و گفتم: اگر بيايي مدرسه، بچهها همه آدامسهايت را ميخرند، خوشبختانه او هم آمد.
فقط خانم بشنوايي نيست كه هميشه در كوچه و خيابان چشمش دنبال شكار بچههاي كار است، همه كارهاي انجمن در هر فرصتي به اين امر ميپردازند.
خانم سحر موسوي، مدير مركز ناصر خسرو ميگفت:
وقتي در ميدان ونك به دو پسربچه دستفروش برخوردم، پس از خريد يك جفت جوراب و كمي صحبت، معلوم شد كه به تازگي ترك تحصيل كردهاند، به آدرس مدرسهشان مراجعه كردم و فهميدم بچههاي درسخواني هستند، هر دو نفرشان را در همان مدرسه ثبتنام كردم و حالا سر هر ماه دستمزدشان را به پدرشان تحويل ميدهم. پارسال در مراسم جشن چهارشنبهسوري خانه كودك ناصر خسرو شرکت داشتم. جمعيت در حياط مدرسه موج ميزد. گروهي دختر و پسر دانشجو «قصه ماهي سياه كوچولو» را به صورت پردهخواني اجرا ميكردند. در وسط حياط مدرسه سفره هفتسين چيده بودند. موقعي كه با خانم پژوهش براي گرفتن عكس از دفتر وارد حياط مدرسه ميشديم، دختر و پسر نوجواني از در مدرسه وارد شدند. خانم پژوهش با چشماني لبريز از شادي آنها را معرفي كردند: «از بچههاي خودمان هستند، تا كلاس ششم را همينجا درس خواندهاند و حالا هر دو نفر دانشجوي رشته پرستاري هستند... پس از برگشتن به دفتر مدرسه، خانم پژوهش گفت: افسوس كه بعد از گرفتن دكتري هم حق كاركردن ندارند و به علت افغاني بودن، هيچ ادارهاي استخدامشان نميكند. ضمن صحبت زن ميانسالي برايمان چاي آورد. وقتي چايها را گذاشت و از دفتر خارج شد، خانم پژوهش گفتند: ليلا كارتن خواب بود. روزي در خيابان ديدمش. ضمن صحبت فهميدم دختربچهاي دارد پيشنهاد كردم كه دخترش را هم براي سوادآموزي و هم براي حرفهآموزي به مدرسه بياورد. وقتي دخترش را آورد، ديگر خودش را هم ول نكردم و حالا چندين ماه است كه با ما كار ميكند. روي ديوار دفتر ناصرخسرو، نوشتهاي با خط زيبايي تابلويي را آراسته كه درست وصف حال خانم پژوهش است: «راه پرورش و آموزش، از درياي بردباري و كوه پايداري ميگذرد و نه محكوميتهاي اخلاقي.» ياد شعر شاملو ميافتم: كتاب رسالت ما، محبت است و زيبايي است / تا بلبلهاي بوسه / بر شاخ ارغوان بسرايند: / - شوربختان را نيك فرجام/ بودگان را آزاد و / نوميدان را اميدوار خواستهايم/ تا تبار يزداني انسان/ سلطنت جاويدانش را / بو قلمرو خاك/ بازيابد
كتاب رسالتها محبت است و زيبايي است / تا زهدان خاك / از تخمه كين/ بار نبندد.
گونه خبر: خبرهای حقوق کودککلیدواژه: خانه کودک شوشکودکان کارمنبع: روزنامه اعتماد- شنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۵- شماره ۳۶۴۴عکس از آرشیو خوانک
حواس پرتی کودکان
حواس پرتی در کودکان چه عواملی دارد چگونه پدید میآید و راه حلهای پیشگیرانه در این باره به چه صورتند مشاورین و روانشناسان کودک چه توصیههایی دراین باره به خانوادههای اطفال حواس پرت میدهند راه حلها و راهکارهای مناسب در این باره را در ادامه بیان خواهیم کرد
آیا متوجه شدهاید که فرزندتان نمیتواند مدت طولانی روی تکالیف درسیاش متمرکز بماند؟ آیا دائم لوازمش را گم میکند یا جا میگذارد و شما نگرانید که این نقص توجهش ناشی از بیش فعالی او باشد؟
روان شناسان و روان پزشکان برای تشخیص بیش فعالی، ضوابط و چارچوب خاصی دارند و تنها زمانی این تشخیص را مطرح میکنند که کودک تمام معیارهای مورد نیاز برای تشخیص این بیماری را داشته باشد و یکی از مهمترین معیارها برای تشخیص بیش فعالی، این است که فرد در اثر بیماری دچار اختلال در روابط اجتماعی، شغلی، تحصیلی و زندگی روزمرهاش شود.
پس اگر شما فرزندی دارید که در این حیطهها دچار اختلال بارزی نیست و فقط گاهی فراموشکار و سر به هواست، احتمالاً مشکلش صرفاً حواس پرتی است، نه بیش فعالی. حالا این سؤال مطرح میشود که برای کاهش میزان حواس پرتی و افزایش تمرکز کودک چه باید کرد؟ بیوطب به این پرسشهای شما پاسخ میدهد.
درمان حواس پرتی در کودکان√ اولین نکتهای که باید به آن توجه کنید این است که هرگز به کودک این برچسب را نزنید که «تو عمداً توجه نمیکنی» یا «عمداً حرفهای ما را نادیده میگیریم. درجههای از حواس پرتی مربوط به کارکرد مغز کودکان است. آگاهی کودکان از محیط اطراف به مراتب کمتر از بزرگسالان است.
به عنوان مثال وقتی کودکی هنگام عبور از خیابان، زیپ لباسش را میبندند، ممکن است دیگر قادر به تشخیص رفت و آمد خودروها نباشد، در حالی که این کار برای فرد بزرگسال مشکلی نیست. یک بزرگسال به تدریج یاد میگیرد که محرکهای بی اهمیت را نادیده بگیرد و تمرکزش را روی یک موضوع حفظ کند اما این کار برای یک کودک ممکن است بسیار مشکل باشد.
√ حواستان باشد که تذکر لحظه به لحظه، جریمه بابت انجام ندادن یک تکلیف یا اشتباه انجام دادن آن به علت حواس پرتی و محروم کردن او از علایقش، در این موارد نه تنها چاره ساز نیست، بلکه مشکل او را چندبرابر میکند، تا جایی که از تحصیل و مدرسه بیزار میشود.
√ اگر کودک زیاد جنب و جوش میکند و انرژی زیادی دارد، اول به او فرصت بازی بدهید تا آرام شود و مقداری از انرژیاش با بالا و پایین پریدن و قایم باشک بسوزد، بعد از او بخواهید کارش را انجام بدهد و پیش از پایان یافتن مقداری از تکالیف که مشخص کردهاید از جایش بلند نشود.
√ با مکعبهای رنگی شکلهای سادهای به عنوان الگو بسازید و از فرزندتان بخواهید پس از مشاهده مانند الگوی شما بسازد. پس از چند بار موفقیت، در مراحل بعدی، پس از ساختن الگوی مورد نظر، از کودک بخواهید بادقت آن را مشاهده کند، سپس روی آن را بپوشانید و از کودک بخواهید مانند شما آن را بسازد. در مراحل بعدی از الگوهای پیچیدهتر استفاده کنید.
هرگز به کودک برچسب بی توجهی و حواس پرتی نزنید√ در تست هوش وکسلر بخشی وجود دارد که در آن کارتهایی به کودک نشان داده میشود. در این کارتها قسمتی از شکل ناقص است و کودک باید در زمانی محدود آن نقص را شناسایی کند. شما هم میتوانید از این کار برای افزایش دقت فرزندتان استفاده کنید. یعنی از کارتهایی که تصویرشان ناقص است، استفاده کنید.
√ سعی کنید در مواردی که میخواهید کودک تمرکز بیشتری داشته باشد (مثل کلاس درس یا اتاقی که تکالیفش را انجام میدهد)، محیط را به گونهای طراحی کنید که دارای کمترین عامل تحریک کننده برای کودک باشد.
√ به کودک برچسب نزنید. منظور از برچسب زدن این است که به خاطر یک رفتار خاص، یک خصلت را به کودک نسبت دهید. وقتی به او برچسب «حواس پرت» یا «دست و پا چلفتی» میزنید او از آن پس خودش را با آن مشخصه میشناسد و در بسیاری از موارد تصویر ذهنیای که شما، از او برای خودش میسازید تا آخر عمر روی رفتار و شخصیتش اثر میگذارد و این برچسبها بعد از مدتی باعث میشوند هم اطرافیان کودک و هم خودش به این باور برسند که با کودکی روبرو هستند که دارای این خصلت خاص و تغییرناپذیر است. بسیاری از ما قربانی برچسبهای کودکیمان شدهایم. این اشتباه را در مورد کودکان خود تکرار نکنیم.
√ چندشی نامرتبط مثل اسباب بازیهای مختلف یا مانند آن را جلوی فرزندتان بچینید و به او فرصت دهید آنها را بادقت مشاهده کند. سپس اشیاء را بردارید و از او بخواهید آنها را نام ببرد. با توجه به ظرفیت حافظه ممکن است کودک ابتدا نام تعداد کمی از وسایل را به یاد آورد اما به تدریج با پیشرفت و تثبیت در هر مرحله میتوان بر تعداد وسایل یا اشیاء افزود. این تمرینات را با استفاده از تصاویر نیز میتوان انجام داد.
√ با نشان دادن تصاویر ساده از مناظری که کودک به آنها علاقه دارد مثل مزرعه و باغ وحش به مدت چند ثانیه، از کودک بخواهید به سؤالات شما درباره آن تصاویر پاسخ دهد. در مراحل بعدی وقتی که کودک به اندازه کافی در این کار ماهر شد، میتوانید از تصاویر پیچیدهتر استفاده کنید.
√ به خاطر آوردن وسایل داخل یک فروشگاه یا ویترین مغازه پس از چنددقیقه مشاهده و پرسش درباره رنگ و شکل لباس افراد در یک مهمانی نیز میتواند باعث تقویت دقت و حافظه کودک شود.
منبع: سایت دکتر سلام
نوشته حواس پرتی کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
مجموعهی پیشنهادی محیطزیست برای نوجوانان
هدف از کیسه کتابهای محیط زیستی این است که کودکان و نوجوانان را نسبت به مسائل زیستمحیطی حساس کنیم و آنان را در درک اهمیت وابستگی موجودات زنده به یکدیگر یاری دهیم تا با آگاهی و نگرشی مسئولانه در راه حفظ محیط زیست تلاش کنند.
کیسهی محیط زیست نوجوان شامل دستنامه، کتابها و فعالیتهای مرتبط با محیط زیست است که در یک کیسه پارچهای قرار دارند.
لینک خرید: مجموعهی پیشنهادی محیطزیست برای نوجوانان
نوشته مجموعهی پیشنهادی محیطزیست برای نوجوانان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
مدارس طبیعت راهکاری برای آشتی با طبیعت و نجات محیط زیست
گسترش فزاینده شهرنشینی و زندگی مدرن، انسان را از طبیعت جدا کرده است و این وضعیت روی رشد عاطفی و روحیه طبیعت دوستی کودکان ما و نیز رفتار آنها در قبال محیط زیست تأثیر منفی دارد. بر این اساس، ایجاد مدارس طبیعت به عنوان راهکاری برای نجات محیط زیست چند سال است در دنیا آغاز شده و ایران نیز اکنون با دارا بودن ۱۸ مدرسه طبیعت در نظر دارد تا پایان سال جاری این تعداد را به ۲۴ مدرسه افزایش دهد تا گام مهمی در راستای آموزش و حفظ محیط زیست برداشته باشد.
ایجاد مدارس طبیعت ۱۵ سال پیش از سوئد آغاز شد و اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله نروژ، فنلاند، آمریکا، ژاپن، کره جنوبی و دیگر کشورهای آسیای جنوب شرقی پیگیری میشود.
انگیزه ایجادکنندگان مدارس طبیعت این است که با توجه به گسترش شهرنشینی و دسترسی نداشتن نسل امروز به طبیعت، شرایطی را فراهم کنند که بچهها بتوانند فرصت تجربه لمس طبیعت در مراحل زندگی را دوباره داشته باشند.
به باور بنیانگذاران مدارس طبیعت، انسانهایی که تجربه لمس طبیعت را داشته باشند، میتوانند عاشق شوند و این مساله سبب میشود تا نگاهشان به مواهب طبیعی، تنوع زیستی، بلوطها، تالابها، پلنگها، یوزپلنگها، کلها و بزها مانند نگاهشان به فضایل اخلاقی معامله ناپذیر زندگی مانند نگاهشان به وطن، دین و پدر و مادرشان باشد.
به گفته «محمد درویش» مدیر کل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست، نهضت ایجاد مدارس طبیعت در کشور راه افتاده است و سال به سال شاهد افزایش آن هستیم.
درویش روز پنج شنبه در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا افزود: بعد از برگزاری دورههای آموزشی مختلف، موفق به ایجاد ۱۸ مدرسه طبیعت در کشور شدیم که در استانهای مختلف از جمله خراسان رضوی، خراسان جنوبی، مازندران، گلستان، گیلان، تهران، اصفهان، کرمانشاه، همدان و بوشهر راه اندازی شده است.
وی ادامه داد: تا پایان سال جاری نیز یک مدرسه در شیراز، دو مدرسه در تهران، یک مدرسه در رشت و یک مدرسه در اهواز راه اندازی میشود که با این حساب تعداد مدارس طبیعت به ۲۴ مدرسه افزایش مییابد.
درویش مدرسه طبیعت را یک مکتب پرورشی و آموزشی دانست و با اشاره به طبیعت رو به تخریب از جمله در ایران، گفت: به نظر میرسد راه نجات طبیعت کشور این است که دوباره نسلی را پرورش دهیم که در پیشگاهش، پرتاب کردن زباله از خودرو مانند پرتاب کردن زباله در منزل باشد تا بتوانیم به کمک آن نسل بسیاری از خطاها، نابخردیها و آزمندیهایی را که نسل امروز و دیروز مرتکب شدند و وضعیت محیط زیست را به شرایط نگران کننده امروزی رساندهاند، درمان کنیم.
وی ادامه داد: فکر میکنیم میتوان مدارس طبیعت را به صورت تصاعد هندسی افزایش داد، معمولاً دو سال اول روند کند است اما خود بچههایی که در مدارس طبیعت هستند، این روند را به سرعت تکثیر میکنند، در سال اول فقط دو مدرسه راه اندازی شد، سال دوم به ۷ مدرسه رسید، در سال سوم به ۱۸ مدرسه افزایش یافت و به سرعت در حال زیاد شدن است.
درویش گفت: مساحتی که برای مدارس طبیعت در نظر گرفته شده حداقل یک هکتار به بالا است و با توجه به محدودیت زمین در تهران، با سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری و شهرداری تهران وارد مذاکره شدیم و سازمان جنگلها، موافقت اصولی خود را مبنی بر واگذاری زمین به افرادی که سازمان محیط زیست صلاحیت آنها را تأیید کند، برای یک دوره ۵ و ۱۰ ساله اعلام کرده است.
وی با تاکید بر این که به سرعت در حال افزایش مدارس طبیعت هستیم، افزود: این مدارس از ۳ تا ۱۲ سالگی بچهها را میپذیرد، طبیعتاً تا هفت سالگی بچهها میتوانند به صورت کامل در مدارس طبیعت ثبت نام کنند، در واقع میتواند جایگزین مهد کودکها شود.
درویش ادامه داد: البته اکنون تعداد مدارس طبیعت خیلی کم است و قابلیت رقابت با بیش از پنجاه هزار مهد کودک موجود در کشور را ندارند اما چون مهد کودک اصولاً اجباری نیست، خانوادهها میتوانند انتخاب کنند، اما برنامه ما در بلندمدت این است که مدارس طبیعت جایگزین مهدهای کودک شود.
مدیر کل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست افزود: مدارس طبیعت معمولاً با مدارس دولتی و غیر دولتی دیگر قرار داد میبندند و دانش آموزانی که برای اردو به جاهای مختلف میروند، تفاهم میکنند که اردوها در محیطهای مدارس طبیعت برگزار شود.
وی گفت: تلاش شده است شرایط مدارس طبیعت به شرایط طبیعت نزدیک باشد، درخت به اندازه کافی داشته باشند، حیوانات مختلف در آن زندگی کنند تا بچهها بتوانند زندگی آنها را مشاهده کنند و از نزدیک با آنها آشنا شوند، امکان بازی با خاک داشته باشند، برخی از تجربههای گروهی را تمرین کنند به عنوان مثال با هم یک جعبه بسازند و یا در درست کردن مربا همکاری کنند.
درویش تاکید کرد: یک هدف ما این است که کودکان در مدرسه طبیعت بتوانند مهارتهای زندگی را یاد بگیرند و فکر میکنیم اگر این امر محقق شود و کار گروهی را یاد بگیرند، میتوانیم امیدوار باشیم یکی از مهمترین مهارتهای زندگی که حفظ حرمت سرزمین، طبیعت و زیستمندان در طبیعت است، تأمین شود.
وی گفت: برنامه ما این است که همچنین در یک مقطع ۱۰ ساله بتوانیم از طریق مدارس طبیعت حداقل دویست هزار شغل ایجاد کنیم، با توجه به اینکه هر پنج کودک به یک تحصیلگر نیاز دارد، ما این پیش بینی را کردیم و فکر میکنیم یکی از امیدبخشترین بازارهای کار برای دوستداران، فعالان، متخصصان، دانشجویان محیط زیست، سازمانهای مردم نهاد برای جذب در این مدارس باشد که برای آنها اشتغال و برای نسل آینده پایداری اکولوژیکی به همراه خواهد داشت.
- مدرسه طبیعت داربانان آتی(لواسان)
- مدرسه طبیعت سیار نجوای زمین (پارک پردیسان)
- مدرسه طبيعت گلستان (بوم کلبه ترکمن)
- مدرسه طبیعت وایو (مازندران)
- مدرسه طبیعت دماوند (استان تهران)
- مدرسه طبیعت کنکاج (خراسان جنوبی)
- مدرسه طبیعت کَند و کاو (اصفهان)
- مدرسه طبیعت وارش (گیلان)
- مدرسه طبیعت قشم
- مدرسه طبیعت نسیم (همدان)
- مدرسه طبیعت نوج (مازندران)
- مدرسه طبیعت کاوی کُنج (خراسان رضوی)
درک مطلب بر اساس طبقه بندی شناختی بلوم
یکی از راههای ایجاد بحث و گفتگو حول موضوعات درسی در کلاس درس، استفاده از طبقه بندی شناختی بلوم است. این طبقه بندی، سطوح یادگیری و درک مطلب را به صورت طبقه بندی شده ارائه میکند و برای هر طبقه، نشانههایی خاصی را در نظر میگیرد که میتواند نه تنها برای تعیین اهداف آموزشی درس که حتی برای پیش بردن یک بحث کلاسی مفید، مؤثر باشد.
ادامه مطلبنمایش کتابهای «با من بخوان» در نمایشگاه کتابهای برگزیده کانون پرورش فکری
سه عنوان از کتابهای برنامهی ترویج کتابخوانی «با من بخوان» در نمایشگاه کتابهای برگزیدهی کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در استانهای مختلف کشور به نمایش درمیآیند.
«آرش کماندار»، «عروسکهای انگشتی راهی به سوی قصهگویی، بازی و خلاقیت» و «آنچه یک کتابدار کودک باید بداند!» سه عنوان از کتابهای برنامهی «با من بخوان» است که در ارزیابی کمیتهی کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان کتابهایی باکیفیت برای نمایش در نمایشگاه کتابهای برگزیدهی کودک و نوجوان انتخاب شدهاند. این سه عنوان کتاب را انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان منتشر کرده است و درآمد حاصل از فروش آنها نیز به «با من بخوان» اختصاص یافته است.
«آرش کماندار» نوشتهی محمدهادی محمدی، داستانی اسطورهای از جان دادن آرش با تیر خود برای جان بخشیدن به ایران است. «عروسکهای انگشتی راهی به سوی قصهگویی، بازی و خلاقیت» نوشتهی هدی عظیمی، همراه با نمایشنامههایی کوتاه از محمدهادی محمدی است که کودکان را به اجرای فعالیتهای هنری تشویق میکند و «آنچه یک کتابدار کودک باید بداند!» نوشته زهره قایینی و فرزانه طاهری قندهاری، کتابی ساده و کاربردی است که کتابداران کتابخانههای کوچکی در محلهها، روستاها، آموزشگاهها و کلاسهای درس و همچنین کنشگران فرهنگی و مروجان کتابخوانی را در سراسر ایران یاری میکند.
سودابه فلاحیان، کارشناس مسئول فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان تهران در گفتوگو با کتابک دربارهی برگزاری این نمایشگاه گفت: «نمایشگاه کتابهای برگزیدهی کودک و نوجوان با هدف معرفی کتابهای باکیفیتی که در کمیتهی بررسی کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان ارزیابی شدهاند، از ۱۷ مهر ۱۳۹۵ برابر با روز جهانی کودک، سفر خود را در استانهای میزبان نمایشگاه آغاز میکند و تا ۲۷ آبانماه، پایان هفتهی پژوهش به طول خواهد انجامید
او در ادامه افزود: «این نمایشگاه در دو گروه استانی، کتابهای مناسب را برای مخاطبان به نمایش میگذارد که استانهای هرمزگان، فارس، تهران، قزوین و چهارمحال و بختیاری در گروه نخست و استانهای سیستان و بلوچستان، گلستان، خراسان رضوی، خراسان جنوبی و بوشهر در گروه دوم قرار دارند.»
فلاحیان، دربارهی برنامههای این نمایشگاه گفت: «این برنامه به شکل نمایشگاهی متمرکز یا غیرمتمرکز در مراکز مختلف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در راستای توزیع و ترویج فعال خواندن میان کودکان و نوجوانان برگزار میشود. هدف اصلی این نمایشگاه، نمایش و معرفی کتابهای برگزیده به مخاطبان است اما در صورت وجود شرایط مناسب، فروش کتابها نیز انجام میشود. برای معرفی کتابها، فعالیتهای مختلف کتابخوانی در نظر گرفته شده است که معرفی نویسندهی کتابها، روخوانی و همخوانی و برگزاری مسابقههایی دربارهی کتابها از جملهی این فعالیتها خواهد بود.»
«با من بخوان» برنامهای برای ترویج کتابخوانی میان کودکان خانوادههای کمدرآمد، کودکان مناطق محروم و کودکان در بحران است. این طرح بر پایه رساندن کتابهای مناسب و باکیفیت به کودکان و نوجوانانی است که در وضعیت معمول زندگی دسترسی به کتاب مناسب ندارند یا در وضعیتهای ویژه مانند رخدادهای فاجعهبار طبیعی و اجتماعی نیاز به کتابدرمانی و دسترسی به کتابهای مناسب دارند.
گونه خبر: در شهر چه خبرکلیدواژه: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانانبا من بخوانترویج کتابخوانیآرش کماندارکتاب کودکعروسک های انگشتیآنچه یک کتابدار کودک باید بداندکتابدار کودکاجرای نمایش عروسکیادبیات کودک و نوجوانمنبع: