خبر جمع کن
دومین نمایشگاه عکس «مدرسه طبیعت» برگزار میشود
دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست، دومین نمایشگاه عکس «مدرسه طبیعت» را با موضوع «یادگیری آری، آموزش نه» در تهران برگزار میکند.
در این نمایشگاه، مجموعه عکسهای پوریا قلیچخانی به نمایش درخواهد آمد. افتتاحیهی دومین نمایشگاه عکس «مدرسه طبیعت»، شنبه ۹ بهمنماه ۱۳۹۵ از ساعت ۱۰ با حضور عبدالحسین وهابزاده، بومشناس و ایدهپرداز مدرسههای طبیعت در ایران و محمد درویش، مدیر کل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست برگزار خواهد شد.
این نمایشگاه از ۹ بهمنماه آغاز خواهد شد و تا تاریخ ۱۳ بهمنماه ۱۳۹۵ ادامه خواهد داشت. علاقهمندان میتوانند همهروزه از ساعت ۱۰ تا ۱۶ از این نمایشگاه بازدید کنند.
آدرس: تهران، پارک پردیسان، سالن همایشهای سازمان حفاظت محیطزیست
با مدارس طبیعت ایران آشنا شوید:
گونه خبر: در شهر چه خبرکلیدواژه: مدرسه طبیعتمدرسه طبیعت در تهرانمدارس طبیعتعبدالحسین وهاب زادهمحمد درویشسازمان حفاظت محیط زیستدومین نمایشگاه عکس مدرسه طبیعتپوریا قلیچ خانیسالن همایش سازمان حفاظت محیط زیست
تخفیف فروشگاه کتاب هدهد بر کتابهایی با موضوع «محیطزیست» آغاز شد
فروشگاه کتاب هدهد به مناسبت «روز ملی حمایت از حقوق حیوانات» و «روز ملی هوای پاک» با هدف ترویج کتابخوانی میان کودکان و نوجوانان، کتابهای خود را با موضوع «محیطزیست» با ۱۰ درصد تخفیف ارائه میدهد.
تخفیف ۱۰ درصدی فروشگاه کتاب هدهد بر برخی از کتابهای این فروشگاه با موضوع «محیطزیست» است که از امروز، یکشنبه ۲۶ دیماه آغاز شده است و تا جمعه، یکم بهمنماه ۱۳۹۵ ادامه خواهد داشت.
۲۶ دیماه «روز ملی حمایت از حقوق حیوانات» و ۲۹ دیماه ۱۳۹۵ «روز ملی هوای پاک» نامگذاری شده است. فروشگاه کتاب هدهد با هدف گرامیداشت این دو روز و آشنا ساختن هرچه بیشتر کودکان و نوجوانان با محیطزیست و تشویق به حفظ آن و همچنین با هدف ترویج کتابخوانی، این تخفیف را به مدت یک هفته در نظر گرفته است.
فروشگاه کتاب هدهد، وابسته به موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان، مرجعی از بهترین و مناسبترین کتابهای کودک و نوجوان است. هدف این فروشگاه، افزون بر کارشناسی و گزینش آثار و کتابهای باکیفیت برای کودکان و نوجوانان، در دسترس گذاشتن آنها برای این گروه سنی و مربیان، آموزگاران، پدران و مادران، مروجان کتاب و سایر مخاطبان علاقهمند است. همچنین این فروشگاه در کنار آثار مربوط به کودکان و نوجوانان، مجموعهای کارشناسیشده از کتابهای بزرگسالان مربوط به حوزهی ادبیات کودکان و آموزش خلاق از راه ادبیات کودکان را گردآوری کرده است که به بالا بردن سطح فرهنگ و مطالعات کودکی کمک کند. علاقهمندان میتوانند به دو روش خرید حضوری و خرید آنلاین، کتابهای مورد نیاز خود را از این فروشگاه خریداری کنند.
برای خرید این مجموعه کتابها و کسب اطلاعات بیشتر به آدرس زیر مراجعه کنید یا با شمارهی ۸۸۵۵۳۵۲۸-۲۱ تماس بگیرید.
گونه خبر: خبرهای ترویج خواندن و ادبیات کودکانکلیدواژه: روز ملی حمایت از حیواناتروز ملی حمایت از حقوق حیواناتروز هوای پاکروز ملی هوای پاکموسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکانتاریخ ادبیات کودکانکتاب هدهدفروشگاه کتاب هدهدکتاب کودکادبیات کودک و نوجوانکتاب مناسب برای کودکانکتاب مناسب برای نوجوانرمان نوجوانکتاب های محیط زیستیکتاب هایی با موضوع محیط زیستآشنایی کودک با طبیعتکودک و محیط زیستکودک و طبیعت
بسته کتاب های محیط زیست (نوجوان)
هدف از کیسه کتابهای محیط زیستی این است که کودکان و نوجوانان را نسبت به مسائل زیستمحیطی حساس کنیم و آنان را در درک اهمیت وابستگی موجودات زنده به یکدیگر یاری دهیم تا با آگاهی و نگرشی مسئولانه در راه حفظ محیط زیست تلاش کنند.
برادر عقاب خواهر آسمان«برادر عقاب، خواهر آسمان» کتابی است در ستایش و گرامیداشت طبیعت و تنوع زیستی با زبانی شاعرانه.
تصویرها به تمامی با موضوع کتاب که ضرورت گرامیداشت طبیعت رنگارنگ و سرشار از تنوع و همه موجودات زنده آن را به خواننده می آموزد و گوشزد می کند، همخوانی دارند.
درخت زندگیدرخت زندگی شبیه یک درخت خانوادگی (شجرهنامه) برای تمام موجودات زنده است که تنوع زیستی حیرتانگیزی دارد و به ما نشان میدهد که موجودات زنده از باکتری، که کوچکترین آنهاست و نمیتوان بدون ابزار آن را دید، تا بزرگترین پستاندار، که نهنگ آبی است، با یکدیگر ارتباط دارند. هر بخش از درخت زندگی دارای ارزش خاصی است. اگر مشکلی برای یک شاخه، حتی یک ساقه یا برگ ایجاد گردد، احتمال میرود بر روی کل درخت زندگی تاثیرگذار باشد. در این کتاب تنوع زیستی حیات بر روی زمین تحت عناوینی از این دست بررسی میشود: سلسله مونهرا، سلسله قارچها، و سلسله جانوران، پرندگان و دوزیستان.
جودی مودی دنیا را نجات می دهدجودی سر کلاس ناگهان میشنود که جنگلهای استوایی در خطر نابودی هستند. وقتی میفهمد که گونههای کمیاب طبیعت هم در خطرند، ولی آدمها زباله سازند، بیش میترسد. حالا جودی به فکر نجات دنیا افتاده است…
بچه های روزنامههوگو و جاسپر متوجه میشوند که شهردار شهرشان قصد دارد با کمک پولداران و افراد بانفوذ شهر تنها پارک محله را خراب کند و به جای آن برج بسازد. بچهها با کمک یکی از دوستان خود روزنامهای چاپ و علیه شهردار افشاگری می کنند و سرانجام موفق میشوند هم پارک را نجات دهند و هم سازمانهای مسئول را مجبور کنند فکری به حال افراد مسن و بیماری کنند که قادر به بیرون آمدن از خانه نیستند…
لینک خرید بسته کتاب های محیط زیست (نوجوان)
نوشته بسته کتاب های محیط زیست (نوجوان) اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
نویسنده کتاب «اسب جنگی» از آزمونهای مدرسه انتقاد کرد
مایکل مورپرگو، نویسنده کتاب «اسب جنگی» در سخنرانی خود در موسسه «بوکتراست» گفت: آزمونهای مدرسه، لذت کتابخوانی را از دانش آموزان میگیرد.
نویسنده کتاب «اسب جنگی» و سفیر برجستهی ادبیات کودک، همچنین در سخنرانی خود خواستار ایجاد برنامهی قصهخوانی در مدرسههای ابتدایی شد. او با انتقاد از نظامهای آموزشی گفت: آزمونهای مدرسهها لذت کتابخوانی را در کودکان از بین میبرد، برایشان ترس و اضطراب ایجاد میکند و حس بیارزش بودن به آنها میدهد.
مایکل مورپرگو، سفیر پیشین ادبیات کودک و رئیس موسسهی «بوکتراست» در سخنرانی عصر بیستویک سپتامبر خود در موسسهی بوکتراست گفت: ما به عنوان افراد جامعه هم برای موفقیتها و هم ضعفهای سوادآموزی در جامعه مسئول هستیم.
دلایل وقت گذاشتن برای خواندنمایکل مورپرگو در این سخنرانی افزود: این فقط اشتباه دولتهای پیدرپی نیست که مدارس را گیر میاندازند و در سوادآموزی به آموزگارانی که در سنجش فرایند یادگیری به آزمون میاندیشند، فشار میآورند.
دل میکنمنویسنده کتاب «اسب جنگی» گفت: آموزش خواندن در مدارس، میتواند شگفتی داستانها را بگیرد و داستانها را به موضوع آزمونهای درک مطلب، دستخطنویسی و دستور تبدیل کند که دستکم، بسیاری از کودکان در آنها ضعیف هستند و موجب میشود که از آنها دل بکنند.
«خود را ناامید میکنی، دیگران را ناامید میکنی. رها میکنی. رها میکنم.»
دل کندن از کتابها به معنی دل کندن از آموزش است و اگر از آموزش دل بکنی پس به راحتی امیدت را از دست میدهی. برای همین بسیاری از راهها بسته میشود، هیچ احتمالاتی تصور نمیشود و همه به کنار میرود.
بازگرداندن وقت قصهخوانی به مدارسمورپرگو از مدارس ابتدایی خواست تا در پایان هر روز مدرسه زمانی را به قصهخوانی اختصاص دهند و آن زمان را زمانی خاص و ویژه بگذارند و برای کودکان لذتبخش کنند و تمام وقت را به خواندن، نوشتن، قصهگویی و نمایش اختصاص دهند. هیچ آزمون و درک مطلب و تحلیل و پرسش و پاسخ هم در میان نباشد.
بگذارید بچهها با رویای یک قصه به خانه بروند، با آن زندگی کنند و به آن بیندیشند. اتفاقی که در این سنین نخست زندگی میافتد این است که یاد میگیرند عاشق قصهها باشند و دلشان میخواهد به قصههای بیشتری گوش کنند، آنها را بخوانند، قصهگویی کنند، قصه بنویسند و آنها را به صورت نمایش و موسیقی دربیاورند و با آنها پایکوبی کنند. سوادآموزی که مهم است بهخودیخود اتفاق میافتد؛ درست وقتی که بذر کاشته میشود. کودکان باید دلشان بخواهد که یاد بگیرند. پس نخست به آنها عشق به داستان را بدهید، باقی خودش اتفاق میافتد.
کودکان دارا و ندارمایکل مورپرگو، نویسنده کتاب «اسب جنگی» در ادامه اشاره کرد: در این کشور نظام آپارتاید میان کودکان دارا و ندار وجود دارد، میان کسانی که کتاب میخوانند، کسانی که به کمک کتابها و پرورش لذت ادبیات این فرصت را پیدا میکنند که به بهرههای فرهنگی و مادی جامعه دسترسی داشته باشند؛ و کسانی که هنوز با دنیای واژهها، کتابها، قصهها و ایدهها بیگانه هستند و دوران نخستین را سپری میکنند و فرصت این را پیدا نمیکنند که به این منابع دسترسی داشته باشند. آنها به اندازهی کافی هوشمند نیستند که به این دنیا بپیوندند؛ به دنیای کتاب تعلق ندارند و این در، همیشه به روی آنها بسته خواهد ماند. زندانهای ما پر است ازایندست آدمها، آدمهایی که فرصت کتابخوانی را نداشتهاند. بسیاری تنها میمانند و در تمام عمر در حاشیه قرار میگیرند. کتاب درست، نویسندهی درست، پدر و مادر درست، معلم درست... کتابدار درست در زمان درست ممکن است برخی از آنها را نجات دهد و کاری کند که دستکم متفاوت شوند و نوری در زندگی تاریکشان بتاباند و زندگیشان را تغییر دهد.
سخنرانی افتتاحی موسسهی بوکتراستسخنرانی سالانهی بوکتراست بستری را برای بحث و گفتوگو دربارهی خواندن کودکان فراهم میکند.
برنامهی زمان خواندن خانوادهها و مدارس برای حمایت کردن از کودکان در عشق به خواندن فرامیخواند و خواندن اشتراکی را زنده نگاه میدارد حتی وقتی کودکان دیگر برای قصههای وقت خواب بزرگ شده باشند. پژوهشی نشان میدهد لذت کتابخوانی در کودکان با آغاز مدرسه کاهش پیدا میکند. وقتی به سن ده یا یازدهسالگی میرسند، خواندن به دلیل رسانههای اجتماعی و تماشای تلویزیون حذف میشود. ۷۸ درصد کودکان سنین پنج تا هفتسالگی دستکم یکبار در هفته برای خود کتاب میخوانند و در مقایسه با آن کودکان یازده تا سیزدهساله ۵۳ درصد و کودکان چهارده تا هفدهساله ۳۸ درصد.
گونه خبر: خبرهای ترویج خواندن و ادبیات کودکانکلیدواژه: موسسه بوک تراستبوک تراستمدیر موسسه بوک تراستمایکل مورپرگونویسنده کتاب اسب جنگیکتاب اسب جنگیرمان اسب جنگیادبیات کودک و نوجوانلذت خواندنقصه گویی برای کودکانکتاب کودککتاب مناسب برای کودکانکتاب نوجوانکتاب مناسب برای نوجوانانرمان نوجوانمنبع: Schools testing kills joy of reading says War Horse author
هشتمین نشست لذت خواندن ادبیات با بررسی دو کتاب از مرادیکرمانی برگزار میشود
هشتمین نشست از سلسله نشستهای لذت خواندن ادبیات با نقد و بررسی کتابهای «تهخیار» و «شما که غریبه نیستید» در کتابخانهی عمومی حسینیه ارشاد برگزار میشود.
هوشنگ مرادی کرمانی به عنوان نویسندهی این دو کتاب در این نشست حضور خواهد داشت. فرزانه اخوت، دبیر هشتمین نشست از سلسله نشستهای لذت خواندن ادبیات است و دکتر یزدان منصوریان، استاد علم اطلاعات و دانششناسی؛ علوم کتابداری و اطلاعرسانی در دانشگاه خوارزمی
به عنوان کارشناس در این نشست حاضر خواهد شد و به نقد و بررسی این دو کتاب خواهد پرداخت.
کتابخانهی عمومی حسینیه ارشاد به منظور تشویق جامعه به کتابخوانی و توجه به نقش ادبیات در ایجاد عادت به مطالعه، سلسله نشستهای «لذت خواندن ادبیات» برگزار میکند. این نشستها از ابتدای امسال، سهشنبه های آخر هر ماه برگزار میشوند که تاکنون در هفت جلسهی گذشته از این سلسله نشستها به بررسی کتابهای گوناگون پرداخته شده است.
هشتمین نشست از سلسله نشستهای لذت خواندن ادبیات، سهشنبه ۲۸ دیماه از ساعت ۱۶ تا ۱۸ در کتابخانهی عمومی حسینیه ارشاد واقع در خیابان شریعتی، حسینیه ارشاد برگزار میشود.
ورود برای عموم در این نشست آزاد و رایگان است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت www.hepl.ir مراجعه کنید.
لینک خرید کتاب «شما که غریبه نیستید» از سایت کتاب هدهد:
گونه خبر: در شهر چه خبرکلیدواژه: لذت خواندن ادبیاتهشتمین نشست لذت خواندن ادبیاتسلسله نشست های لذت خواندن ادبیاتفرزانه اخوتهوشنگ مرادی کرمانیته خیارقصه های مجیدشما که غریبه نیستیدبررسی کتاب کودکبررسی کتاب نوجواننقد و بررسی کتابیزدان منصوریانکتابخانه عمومی حسینیه ارشادحسینیه ارشاد
بررسی آثار ادبیات فانتزی در نشست بازخوانی ادبیات ملل
چهلمین جلسه بازخوانی ادبیات ملل به مناسبت زادروز جی.آر.آر. تالکین (سوم ژانویه) به بررسی آثار ادبیات فانتزی بریتانیا اختصاص یافته است.
در نشست بررسی ادبیات فانتزی بریتانیا رمان «هابیت» اثر تالکین و مجموعههای «سرگذشت نارنیا» اثر سی.اس. لوئیس و «هری پاتر» اثر جی. کی. رولینگ در خانه اندیشمندان علوم انسانی بررسی میشود. در این نشست رامین رامبد و رامبد خانلری به عنوان کارشناس به سخنرانی میپردازند.
تالکین زاده ۳ ژانویه سال ۱۸۹۲ و نویسنده و زبانشناس بریتانیایی است که کتابهای هابیت و ارباب حلقهها از آثار اوست. او از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۵۹، استاد زبانشناسی تاریخی در دانشگاه آکسفورد بود.
نشست بررسی ادبیات فانتزی بریتانیا پنجشنبه ۳۰ دیماه ساعت ۱۵ در خانه اندیشمندان علوم انسانی واقع در خیابان نجاتاللهی، نبش ورشو برگزار میشود.
گونه خبر: در شهر چه خبرکلیدواژه: ادبیات فانتزیجی کی رولینگآثار فانتزیهری پاترمجموعه هری پاترهابیتسرگذشت نارنیاسی اس لوئیسجی آر آر تالکینمنبع: بررسی ادبیات فانتزی بریتانیا
گزارش گروه بررسی نشریات شورای کتاب کودک از ارزیابی نشریات آذرماه ۱۳۹۵
گروه بررسی نشریات شورای کتاب کودک، گزارش خود را از ارزیابی نشریات آذرماه ۱۳۹۵ خردسالان با برگزیدن مطالب از سه ماهنامهی خردسالان منتشر کرد.
بر اساس این گزارش، برترین مطالب نشریات خردسالان از ماهنامههای آذرماه رشد کودک شماره ۳، نبات کوچولو شماره ۶۲ و قلک شماره ۲۹ انتخاب شدند.
رشد کودک شماره ۳- داستان
عنوان: دکتر بازی
نویسنده: سپیده خلیلی
تصویرگر: حدیثه قربان
تی تی و تاتا دکتر بازی می کنند. تاتا مثلا مریض است و تی¬تی دکتر. وقتی تی تی از تاتا می¬خواهد برای معاینه لباسش را بالا بزند تاتا این کار را نمی¬کند و می¬گوید که تی¬تی باید از روی لباس او را معاینه کند. تی¬تی از مادرش شنیده بود که غیر از مامان، بابا و دکتر کسی نباید به بدن آدم دست بزند.
داستان با ساختاری منسجم با زبانی کودکانه به طور غیر مستقیم به کودک می آموزد که به اسثنتنای والدین و دکتر کسی حق ندارد بدن کودک را لمس کند. این قبیل داستان ها برای افزایش سطح آگاهی کودکان بسیار مفیداست. آنان را نسبت به کودک آزاری بزرگ سالان و سوء استفاده جنسی از کودکان حساس می کند. ادامه این قبیل داستان ها کاهش آسیب های اجتماعی، ارتقای سطح ایمنی کودکان و سلامت بهداشت اجتماعی را به همراه دارد.
- شعر
عنوان: رفتم به باغ انگور
شاعر: افسانه شعبان نژاد
تصویرگر: میترا عبدالهی
تو باغ انگور خاله قورباغه ظاهرا به انگورها نگاه می کند ولی دهان خود را باز می کند و با زبان درازش زنبوری را شکار می کند. زنبور زبان او را نیش می زند و خاله قورباغه با زبان دردناک از باغ بیرون می دود.
داستان منظوم رفتم به باغ انگور ریتمیک، دارای وزن و قافیه، مناسب دایره واژگان کودک، خیال برانگیز که با لحن و زبانی مناسب شادی و نشاط را در قالب واژه ها به مخاطب منتقل می کند و لذت شنیدن یک داستان کوتاه آهنگین را برای کودک فراهم می آورد.
- سرگرمی
عنوان: کاردستی با مقوا
سرکلیشه: کاردستی
طرح و اجرا: فاطمه رادپور
عکاس: اعظم لاریجانی
کاردستی با عنوان کاردستی با مقوا به کودک می آموزد که با استفاده از مقواهای رنگی چگونه می توان انواع حیوانات مانند لاک پشت، خرگوش، کفشدوزک و ... را تهیه کرد. کاردستی افزایش مهارت چشم و دست، دست ورزی و خلاقیت کودک را به همراه دارد. تهیه آن ساده قابل اجرا و از وسایل قابل دسترس است. این بخش ذهن مخاطب را درگیر می کند که با استفاده از این طرح چه شکل های دیگری را می توان درست کرد.
عنوان: توپ را بچرخان
سرکلیشه: بازی ورزش
طرح و اجرا: سمیه قلی زاده
عکاس: اعظم لاریجانی
بازی حرکتی با عنوان «توپ را بچرخان» بازی دو نفره ساده و قابل اجراست. دراین بازی برد و باخت وجود ندارد. کودک با یک توپ در فضایی محدود هم می تواند با این بازی سرگرم شود. بازی افزایش تمرکز و هوش حرکتی کودک را در پی دارد. توضیحات بازی گویا و عکس ها واضح هستند.
نبات کوچولو شماره ۶۲
- داستان
عنوان: پیخ پخ پوخ
نویسنده: سوسن طاقدیس
تصویرگر: مهرناز سراج القوم
هیچ صدایی نمی آمد. ولی یک صدایی می آمد، آخر داشت برف می بارید و باید صدایی داشته باشد.
نویسنده با استفاده از بازی های آوایی به خلق داستان پرداخته است. بازی های زبانی یا آوایی نوعی بازی است که برای تقویت حنجره کودک جهت ادای درست واژگان به کار می رود.
خوب است بدانیم:
«هنگامی که دستگاه شنوایی و مغز ما آوایی را می شنود، چیزی در هوا لرزیده و موج وار به گوش ما خورده است. آواها موج های برآمده از لرزش هوا یا هر ماده دیگری مانند آب هستند که به گوش ما یا جانداران دیگر می رسد.» (محمد هادی محمدی، راهنمای آواورزی، ص ۱۰) کودکان با شناخت آواها زبان گفتاری را می شناسند و روان و زیبا سخن گفتن را می آموزند.
عنوان: قصه ی خنده دار
نویسنده: محمدرضا شمس
تصویرگر: مهرناز سراج القوم
قصه خنده دار، داستان قصه خنده داری است که هرکس آن را می خواند، می خندید اما این خنده او را به دردسر می انداخت.
نویسنده داستانی زنجیروار را با شادی و خنده همراه کرده و مخاطب ناخودآگاه با اتفاقات داستان به خنده می افتد. جملات کوتاه و کنش های تکراری مناسب کودک خردسال است.
نکته: تصویر دارای خطوط تیز و زاویه دار است که مناسب گروه سنی خردسال نیست.
عنوان: این کلاه نیست!
نویسنده: یگانه مرادی لاکه
تصویرگر: سارا نارستان
حلزون از زیر درخت رد می شود. جوجه گنجشک او را می بیند و از صدف پیچ پیچی او خوشش می آید. گنجشک فکر می کند این صدف، کلاه حلزون است و برای داشتن آن حاضر است پرهای نرم یا غذایش را به او بدهد. حلزون قبول نمی¬کند و مدام می¬گوید این کلاه نیست و خودش آن صدف را لازم دارد. سرو کله خانم مرغه پیدا می شود. حلزون داخل صدفش می¬رود تا از آسیب مرغ درامان بماند. جوجه گنجشک می فهمد حق با حلزون است و آن کلاه نیست.
داستان دارای زبانی ساده و ساختاری منسجم است. نویسنده از تکرار کنش ها بهره گرفته که مناسب سن کودک خردسال است. نویسنده به طور غیرمستقیم شناخت مناسبی از کاربرد صدف برای حلزون به مخاطب خود می دهد.
عنوان: هاپوپو و صبحانه با دوست
هاپوپو برای تهیه صبحانه به وسط دریا می رود تا ماهی بگیرد. ولی چقدر عجیب است! هاپوپو از قایقش استفاده نکرده و انگار روی آب ایستاده است! او از پاهای چوبی استفاده کرده! تازه این پاهای چوبی آنقدر بلندند که هاپوپو را به بالای ابر هم می رساند. دوستش آنجا منتظر است تا باهم صبحانه بخورند.
خوب است بدانیم:
داستان های تصویری بدون کلام برای کودکان گیرا و اثربخشند. کودکان به داستان هایی که به شکل دیداری ارائه می شوند به همان میزان که به شکل شفاهی بازگو می شوند واکنش نشان می دهند.
پیشنهاد می شود:
برای ایجاد حس کنجکاوی در کودک در داستان هاپوپو دو صفحه را هم زمان جلوی او قرار ندهید. داستان های تصویری بدون کلام به تنهایی داستان را بیان می کنند؛ بنابراین بهتر است از کودک بخواهیم درباره تصاویر بعدی پیشگویی و گمانه زنی کند. پیشگویی یکی از روشهای مهمی است که کودک را به توجه بیشتر به داستان ترغیب می کند.
عنوان: آلوچه و سنگ
نویسنده: طاهره خردور
تصویرگر: نسیم بهاری
آلوچه از آلو کوچکتر است. برای همین آلو حاضرنیست با او بازی کند. آلوچه می¬رود تا همبازی پیدا کند. به یک سنگ برمی خورد. سنگ اگرچه هم قد اوست و ممکن است آلوچه را له کند. برای همین سنگ خودش را محکم به زمین می¬کوبد و تبدیل به چند سنگ کوچولو می¬شود. آلوچه خوشحال است چون چند تا هم بازی پیدا کرده است.
داستان مشارکتی آلوچه و سنگ همراه با تصاویر بامزه و جمله بندی های کوتاه مناسب خردسال است. تصاویر شخصیت ها هم شکل است ولی با رنگ های متفاوت مخاطب خود را به بازی و مشارکت در قصه گویی دعوت می کند. تکرار نام شخصیت ها در روند داستان کودک را به وجد می آورد و از مشارکت در خوانش داستان با بزرگترها لذت می برد.
نکته: در جمله پایانی داستان به جای «آلوچه چند تا دوست هم قد خودش پیدا کرد.» بهتر بود گفته می شد: «آلوچه چند تا هم بازی برای خودش پیدا کرد» زیرا سنگ از ابتدا هم قد آلوچه بود و پس از خرد شدن به سنگ ریزه تبدیل شده است. تصاویر پایانی صفحه هم دلالت بر این موضوع دارد.
عنوان: سه بره شیطون و گرگ بد گنده
نویسنده: برتند
تصویرگر: مایکل ون زورن
مترجم: علی محمد سادات
سه بره شیطون آنقدر مادرشان را اذیت میکنند که مادر، آنها را از خانه بیرون می اندازد. آنها برای شکایت از مادر تصمیم میگیرند پیش پلیس بروند ولی در جنگل راهشان را گم میکنند. تا اینکه به خانه گرگ میرسند. بره ها شکایت مادرشان را به گرگه میکنند. گرگه با آنها نزد مادرشان میرود و به بره ها میگوید بیرون منتظر بمانند تا او به داخل خانه اشان برود. وقتی گرگه با مادر بره ها صحبت میکند متوجه میشود که اذیت و شیطنت بیش از حد بچه ها باعث این دردسر شده است. بچه ها پیش مامانشان میروند و او آنها را در آغوش میگیرد. در پایان گرگه که گیاه¬خوار بود نزد آنها می ماند و دور هم شام خوشمزه ای میخورند و گرگ برای بره ها قصه تعریف میکند.
نویسنده با زبانی ساده و با استفاده از شگرد آشنایی زدایی، شیطنت های کودکان، عصبانیت مادران و به درد سر افتادن آن¬ها را روایت میکند. تصاویر گویا، همراه با رنگ آمیزیهای شاد، مکمل متن هستند. انتقال احساس های مختلف بره ها از طریق تصویربه مخاطب، لذت خواندن را برای کودک دوچندان می کند.
داستان سه بره شیطون برگرفته ازداستان «بز زنگوله پا» ما را به یاد قصه ی قدیمی حسن کچل می اندازد که مادرش او را به خاطر تنبلی از خانه بیرون می اندازد تا به فکر بیفتد و در رفتارش تجدید نظر کند.
خوب است بدانیم:
آشنایی زدایی به زبانی بسیار ساده، یعنی چیزی بگویی برخلاف حرف هایی که تاکنون زده شده است.
به طور مثال آشنایی زدایی در این داستان موارد زیر است:
- گرگ که همیشه گوشتخوار است در اینجا گیاه¬خوار شده است.
- گرگ که همیشه دشمن بره هاست در اینجا دوست آنهاست.
- در داستان مادر گرگ به بچه اش می گوید که مراقب شنل قرمزی باشد در حالی که در واقع این شنل قرمزی بوده که باید همیشه مراقب گرگ باشد.
- شعر
عنوان: باد شاد
سرکلیشه: سل لا سی
شاعر: طیبه شامانی
موسیقی: کیمیا عطار
تصویرگر: آمنه اربابون
باد اومده – شاد اومده شروع شعری خیال برانگیز و آهنگین که به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار می کند. توجه به شعر موسیقایی همراه با نت خوانی و ایجاد فضایی شاد در نشریه از نکات مثبت این بخش است.
- سرگرمی
عنوان: پاییز و گرمای سوپ - بگو چی کم داری
سرکلیشه: قایم بازی
داستان با عنوان «پاییز و گرمای سوپ» تهیه و خوردن یک سوپ خوشمزه در فصل پاییز را بیان می کند و در کنار آن سرگرمی با عنوان «بگو چی کم داری؟» به لذت پیدا کردن وسایلی که در تصویر پنهان شده¬اند می افزاید. کودک با سرگرمی هایی که ایجاد لذت می کند ارتباط برقرار می کند. این سرگرمی باعث تقویت تمرکز و دقت کودک می شود.
خوب است بدانیم:
فعالیت های پس از خواندن یک داستان مانند انجام کاردستی، نقاشی یا اجرای یک نمایش از داستان (نمایش خلاق) به دقت و درک بیشتر کودک از داستان کمک می کند و داستان در ذهن او ماندگار میشود.
- نقاشی
عنوان: حلزون خدا
سرکلیشه: نقاشی نقاشی
در این بخش تصویر بزرگی از حلزون جلب توجه می کند. مشخص است از قبل با موضوع خاص تصاویر کشیده شده اند. نقاشی ها با ذکر نام کودکان است. تعداد ۵۲ تصویر از حلزون های جورواجور که در بین آن¬ها دو اثر از هنرمندان کشورآمریکا و فرانسه دیده می شود. از نکات مثبت این بخش دادن اجازه به کودک تا به هر شکلی که بخواهد نقاشی کند و اعتماد به نفس بخشیدن به او هنگام دیدن نام خود در مجله است. تصاویر واضح همراه با رعایت سفید خوانی ارائه شده است.
عنوان: مسابقه ی کیسه لوبیا
سرکلیشه: باغبان بازی
سرگرمی با چند فعالیت در پیوند با هم طراحی شده است. کودکان در حین بازی، برخی مفاهیم ریاضی را می آموزند، نسبت به انواع گیاهان شناخت پیدا می کنند و با وسایل مورد نیاز در باغبانی آشنا می شوند.
بازی لازمه ی رشد کودک است. کودکان با بازی زندگی کردن را یاد می گیرند. در این سرگرمی بازی با وسایل قابل دسترس پیشنهاد شده است.
نکته: عنوان «مسابقه کیسه لوبیا» به سرگرمی پایین صفحه مربوط می شود. این بازی گروهی است ولی توضیح کادر آبی مخاطب را به اشتباه می اندازد.
خوب است بدانیم:
دادن الگو یا فرم های تکرار شونده، بخش مهمی از آموزش ریاضیات در دوره ی قبل از دبستان است. الگوها به کودکان کمک می کنند تا روابط میان اشیا را از راه حدس زدن، فرضیه سازی و تعمیم دادن درک کنند.
- معرفی کتاب
عنوان: سنجاقک
سرکلیشه: کتاب قصه
در این بخش دو کتاب معرفی شده که جزء کتاب های با کیفیت هستند. نوع معرفی کنجکاوی کودک را تحریک کرده و او را تشویق به تهیه کتاب می کند. پندونه ها با طنزی ظریف و خلاق به تفکر در مورد کتاب می افزاید.
خوب است بدانیم:
کتاب های با کیفیت کتاب های یک بار مصرف نیستند. کودکان و نوجوانان با هر خواندن و یا دیدن تصویر های آن ها به کشف لایه های پنهان این آثار می رسند. برخی کتاب های با کیفیت چنان در زندگی مخاطبان خود تاثیر می گذارد که در همه ی زندگی، با آن ها همراه است.
- دانستنی
عنوان: چرا چشمام و گلوم داره می سوزه؟
سرکلیشه: ریز غولی
انتخاب موضوع آلودگی هوا با توجه به اهمیت آن در سال های اخیر بسیار حائز اهمیت است. مطالب علمی در مورد آلودگی هوا با راهکارهایی عملی و زبانی قابل فهم و درک کودک نوشته شده است.
از نکات جالب آن دودی شدن نام نویسندگان این بخش است!
خوب است بدانیم:
سلامتی کودکانمان با حفظ محیط زیست پیوند دارد. آنان باید از کودکی احترام به طبیعت و حفظ محیط زیست را بیاموزند.
عنوان: حلزون
سرکلیشه: دوست من
عنوان فرعی: من یک حلزون هستم
حلزون موقع خطر، توی صدفش قایم می شود. چشم هایش روی دو تا شاخکش است و ...
این بخش با تصویری واضح از حلزون به مشخصات حلزون پرداخته است. اطلاعات کوتاه با زبانی کودکانه مخاطب را با محل زندگی، غذا و اندازه ی این جانور نرم تن آشنا می کند. تصویرها به کمک متن آمده و به راحتی در ذهن مخاطب می نشیند. استفاده از رنگ های گرم و شاد به جذابیت آن افزوده است.
نکته: بهتر است مطالب ارائه شده دارای منبع باشد.
نشریه قلک شماره ۲۹
- داستان
عنوان: عکس خانوادگی (قصه های من و بچه هام)
نویسنده: شهرام شفیعی
تصویرگر: سام سلماسی
پدر، همراه خانواده برای گرفتن عکس خانوادگی به عکاسی می رود. دختر کوچولو با شیطنت هایش خانم عکاس را عصبانی می¬کند. خانم عکاس برای گرفتن عکس، به دختر کوچولو می گوید ژست خاصی بگیرد، دست ها زیر چانه و سر کج؛ اما بعد از گرفتن عکس دختر کوچولو همچنان دستش زیر چانه اش می ماند. تا این که فردای آن روز مجبور می شوند نزد خانم عکاس بروند. این بار خانم عکاس با صبوری و روی خوش به دختر کوچولو می گوید دستش را از زیر چانه اش بردارد. مشکل دختر کوچولو حل می شود.
ارائه مفاهیم جدی در قالب طنز همراه با تصاویری هماهنگ با متن به گونه ای که کودک همراه با خوانش بزرگسال به خوبی بتواند داستان را از طریق تصویر دنبال کند، از ویژگی های داستان است.
خوب است بدانیم:
«داستان های طنزآمیز، چه آن¬هایی که شکل فانتزی دارند و چه آن¬هایی که واقع¬گرا هستند از جمله داستان¬های مورد علاقه کودکان به شمار می روند. نویسندگانی که درباره ی وضعیت های طنزآمیز احتمالی برای افراد واقعی می¬نویسند به کودکان امکان می دهند تا آنان بفهمند که زندگی همیشه جدی نیست و می تواند بسیار سرگرم کننده هم باشد.» (دونا نورتون، جلد ۲، ص ۴۲۶)
عنوان: سوفیا بگو: دو، ر، می
نویسنده: اعظم مهدوی
تصویرگر: سارا طبیب زاده
سوفیا گنجشک کوچولویی است که همراه خانم دینگ دونگ، مربی موسیقی، تمرین آواز می کند؛ اما او فقط جیک جوک جیک بلد است. شاگردان خانم دینگ دونگ قرار است دو روز دیگر کنسرت اجرا کنند. روز بعد سوفیا همراه یک عالم گنجشک دیگر نزد خانم دینگ دونگ می آید. آنها بال هایشان را بهم می زنند و همگی جیک جوک جیک می کنند. خانم دینگ دونگ فکری به ذهنش می رسد. او سعی می کند صدای پرزدن های گنجشک ها را هماهنگ و با ریتم کند تا آنها در کنسرت، بچه ها را همراهی کنند. در روز تعیین شده بچه ها با سازهایشان و گنجشک ها با جیک جوک جیک. وپرزدن های منظم شان کنسرت شگفت انگیزی را اجرا می کنند.
نویسنده به گونه ای خلاقانه با استفاده از زبان کودکانه مخاطب را با شغل مربی موسیقی آشنا می کند. استفاده از شخصیت های ترکیبی انسانی و جانوری و همچنین کنار هم قرار دادن صدای سازها و آوای طبیعی پرندگان، به جذابیت داستان می افزاید و مخاطب خردسال را به دقت بیشتر به شنیدن آوا موسیقی هایی که در طبیعت پیرامون او وجود دارد ترغیب و تشویق می کند.
خوب است بدانیم:
وسایل موسیقی از جمله وسایلی است که در افزایش خلاقیت در ذهن کودکان نقش مهمی ایفا می کند. هنگامی که کودک با ساز خود صدا تولید می کند، آواز می خواند و شاد است، درواقع درحال بروز استعدادهای ذاتی خود است. با تحسین و تشویق، می توان این ابتکارات را در ذهن او پرورش داد.
- سرگرمی
عنوان: قلب کاغذی
سرکلیشه: دست بزنیم به کاری
طراح: کیومرث شریف مقدم
کاردستی با استفاده از کاغذ و قیچی به سادگی قابل اجراست. توضیح مراحل اجرای کاردستی، به همراه شماره گذاری روند تهیه آن را آسان می کند. مجله از مخاطب خواسته است ازکاردستی خود عکس گرفته، به مجله بفرستد و جایزه بگیرد. مخاطب برای گرفتن جایزه به انجام کار تشویق شده و با مجله ارتباط برقرار می نماید.
خوب است بدانیم:
انجام کار دستی یکی از علائق کودکان برای پر کردن اوقات فراغت آن¬ها است. علاوه بر این مهارت دست ورزی کودکان را افرایش می دهد و دقت و تمرکز آنان را حین انجام کار تقویت می کند.
عنوان: کرم انگوری
سرکلیشه: بچین و بچش
تصویرگر: روشنک فتحی
تصویری از کرم با استفاده از انگور، شوید و سروده ای مرتبط با آن دیده می شود.
سرگرمی مخاطب را تشویق به خوردن میوه می کند و علاوه بر آن خلاقیت کودک را افزایش می دهد زیرا به طور غیرمستقیم به کودک می آموزد با نگاهی متفاوت، می تواند با وسایل یا خوراکی های پیرامون خود، شکل های مختلف بسازد. پرسش در مورد نام مواد خوراکی، کودک را تشویق به یادگیری اسامی آنان می کند. در خاتمه اهدای جایزه برای عکس های ارسالی مخاطبین به ارتباط دو سویه با مجله سهولت بخشیده است.
عنوان: بگرد و پیدا کن
سرکلیشه: بازی شغل ها
آشنایی باسازهای ایرانی و صداهای آن برای افزایش سطح درک موسیقایی کودک مفید است. قلک در این شماره به این موضوع پرداخته است بااستفاده از نرم افزار ar کودک می تواند علاوه بر دیدن هر ساز با صدای آن ساز هم آشنا شود، بدین ترتیب سرگرمی هم سمعی و هم بصری است. در این بخش کودک با نام چند ساز آشنا می شود.
- کتاب خوانی
تصویری در آخرین صفحه مجله درباره کتابخوانی به چاپ رسیده است. تصویرگرنشان می دهد گرچه کودک دارای ابزار و وسایل الکترونیک است ولی مادر هنگام خواب برای کودک خود کتاب می خواند. بدین وسیله مادر به بلندخوانی برای کودک و کودک برای گوش کردن به داستان تشویق می شود.
گونه خبر: خبرهای فرهنگ و آموزشکلیدواژه: نشریه کودکنشریه خردسالماهنامه خردسالماهنماه کودکادبیات کودک و نوجوانبرترین مطالب نشریات کودکانبرترین مطالب نشریات آذرماه ۱۳۹۵نشریه قلکقلک ۲۹ماهنامه نبات کوچولوماهنامه رشد کودکشعر کودکداستان کودکگروه بررسی نشریات شورای کتاب کودکگروه بررسی نشریاتشورای کتاب کودک
ارمغان «با من بخوان» برای کودکان بیمار تبریز
انجمن حمایت از کودکان مبتلا به سرطان تبریز (تسکین) برای کودکان بخش خون و آنکولوژی بیمارستان کودکان تبریز (فرمانفرمایان)، برنامهی «با من بخوان» را اجرا خواهد کرد.
در حال حاضر در بخش خون و آنکولوژی این بیمارستان ۴۵ کودک بستری هستند. بر اساس این طرح, روزانه ۱۰ تا ۱۲ نفر از این کودکان، به همراه مادرانشان در نشستهای کتابخوانی برنامهی «با من بخوان» که از سوی موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان با همکاری انجمن تسکین برگزار میشود، شرکت خواهند کرد.
این نشستها، از سوی یکی از مربیان انجمن تسکین اجرا خواهد شد که در کارگاههای «با من بخوان» با محتوای آموزش آواورزی و الفباورزی به کودکان، ادبیات کودکان و شیوههای برگزاری نشستهای بلندخوانی و فعالیتهای در پیوند با آن آموزش دیده است.
کتابهای مورد استفاده در نشستها، از میان کتابهای باکیفیت برنامهی ترویج کتابخوانی «با من بخوان» گزینش شده و متناسب با شرایط کودکان بیمار است. این کتابها دربرگیرنده کتابهایی برای کودکان یک روزه تا بالای ۱۳ سال است که با فعالیتهای خلاق همراهاند. مسئولان انجمن تسکین و برنامهی «با من بخوان» امیدوارند از این راه، این کودکان و خانوادههایشان را یاری کنند تا دورهی دشوار درمان را با لحظههایی سرشار از شادی و لذت خواندن بیامیزند.
هم اکنون کتابها به منطقه ارسال شده است و به این ترتیب برنامهی «با من بخوان» از هفتهی سوم دی ماه ۱۳۹۵ در این بیمارستان آغاز به کار خواهد کرد.
مؤسسهی حمایت از کودکان مبتلا به سرطان تبریز (تسکین) انجمنی مردمنهاد است که در راستای تسهیل جریان زندگی کودکان مبتلا به سرطان و خانوادههایشان در مسیرهای درمانی، آموزشی، پژوهشی، اجتماعی و فرهنگی تأسیس شده است.
برنامهی «با من بخوان» پروژهای در جهت ترویج کتابخوانی با کودکان خانوادههای کمدرآمد، کودکان محروم و کودکان در بحران است. این برنامه با شعار «همه کودکان حق دارند کتاب باکیفیت بخوانند» کتابهای مناسب و با کیفیت را به دست این گروه از کودکان و نوجوانان که در وضعیت معمول زندگی به کتابهای با کیفیت دسترسی ندارند، میرساند.
گونه خبر: خبرهای ترویج خواندن و ادبیات کودکانکلیدواژه: با من بخوانکودکان سرطانیحمایت از کودکان سرطانیبرنامه با من بخوانترویج کتابخوانیموسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکانکتاب های با کیفیتانجمن حمایت از کودکان مبتلا به سرطانانجمن تسکینموسسه مردم نهادکودکان محرومکودکان در بحرانکودکان آسیب دیدهمنبع: اجرای «با من بخوان» در بیمارستان کودکان تبریز
اجرای پرفورمنسی متفاوت با هدف نجات کودکان کار
هنرمندی در پرفورمنسی متفاوت با هدف نجات کودکان کار، پیامی بشردوستانه به سازمان جهانی کار دربارهی توجه به این قشر از جامعه داده است.
کریم اللهخانی، هنرمندی است که این پرفورمنس را در کرمان اجرا کرده است و در استیتمنت پرفورمنس خود آورده است: «گرسنگی و نیازهای اولیه زندگی در جوامع بشری، کودکانی محروم از کودکی را ساخته که برای بسیاری از آنها امکان تحصیل هم فراهم نیست. یقین دارم وجود کودکان کار در هر شهر مانند زخمی تازه بر تن هر شهروند است که نسبت به این موضوع آزردهخاطر میشود. در پیشینه دینی (اسلام) بستن سنگ به شکم برای بالا بردن صبر و تحمل در برابر سختیهای تحمیلشده از سوی دشمن و تحمل گرسنگی روایت شده است.
اکنون با مدد از همین پیشینهی دینی در یک اثر پرفورمنس، روی نواری زرد رنگ به رابطهی هشداردهنده «سنگ و کودک» پرداختهام تا تلنگری باشد بر بیداری جوامع جهانی نسبت به این موضوع.
من این اثر را منحصر به زمان و مکانی خاص نمیدانم و دوست دارم برای نجات کودکان کار در هر کجای این کره خاکی، به همین روش که کار را شروع کردهام شما هم این پرفورمنس را ادامه بدهید و عکسها و فیلم های اجرای خود را برای من به ایمیل alahkhani@yahoo.com ارسال کنید تا شما را بهعنوان مجری این ایده در نمایشگاه ها و صفحات مجازی خود معرفی کنم.»
اللهخانی دربارهی این پرفورمنس گفت: «پرفورمنس من درباره کودکان کار، یک نگرش جهانی دارد. تلاش و صبوری این کودکان در سراسر جهان که بیشترین آمار آسیبزایی کار نیز در میان کودکان کار در کشورهای جنوب صحرای آفریقاست، در برابر سختیها و تن ندادن به ذلت از نگاه من ستودنی است؛ اما از طرفی پیامی بشردوستانه به سازمان جهانی کار درباره توجه به این قشر از جامعه جهانی است.»
او ادامه داد: «با زبان هنر و اجرای این ایده در نقاط مختلف جهان از سوی افرادی از دیگر کشورها، ما میتوانیم حامل این پیام بشر دوستانه باشیم. معتقدم یک اثر هنری حرف و بیانی جهانی دارد و نباید محدود به زمان یا مکان خاصی تلقی و از ارزش بیانی آن کاسته شود.»
این هنرمند همچنین بیان کرد: «من باور دارم یک اثر پرفورمنسآرت در تعامل با مخاطبش شکل میگیرد و به تکامل میرسد. خوشبختانه در این اجرا شاهد رفتارهای غیرقابل پیشبینی از سوی مردم بودم.»
اللهخانی به دلایل فعالیت خود در این زمینه اشاره و اظهار کرد: «فعالیت در حوزه هنر معاصر یا contemporary art را از این جهت که محدود به متریال نیستم و آزادانه به خلق ایدههایم میپردازم، دوست دارم.»
محمد خضری مقدم، مهدی مقصودی، مسعود اشجهای، مجتبی پورخاتون و مهدیه دهقانی گروه عکاسی و تصویربرداری این پرفورمنس بودند و علیرضا، امیرحیدر، امیرعلی و حافظ مطهریان، محمدرضا کمالی، محمدعلی حاج غنی، ابوالفضل عباسی، ابوالفضل طالبی، محمدجواد خجستهپور، امیرعلی احمدی و سهراب انجم شعاع عوامل اجرایی این پرفورمنس را با هدف نجات کودکان کار تشکیل میدادند.
این کار با مجوز و همکاری انجمن سینمای جوان کرمان اجرا شد.
کریم اللهخانی متولد سال ۱۳۵۳ در نیشابور و دارای مدرک کارشناسی ارشد نقاشی و مدرک تخصصی هنر از مرکز توسعه هنرهای تجسمی ایران است. او تدریس در گروه هنر دانشگاه آزاد کرمان را در کارنامه خود دارد.
گونه خبر: خبرهای کودکان از اینسو و آنسوکلیدواژه: کودکان کارنجات کودکان کارپرفورمنسی با هدف نجات کودکان کارحمایت از کودکان کارسنگ و کودکسازمان جهانی کارکریم الله خانیمنبع: این کودکان برای دنیا چه پیامی دارند؟
سومین دوره کارگاه تسهیلگری پیشرفته ارتباط کودک با طبیعت
مدرسهی طبیعت «کاویکنج» در شهر مشهد، سومین دوره کارگاه تسهیلگری پیشرفته ارتباط کودک با طبیعت را برگزار میکند.
این دوره که در سطح مقدماتی اول برگزار میشود، به سوالات محوری زیر پاسخ خواهد داد:
- تسهیلگری به مثابه یک کنش تیمی چه ویژگیهایی دارد؟
- چگونه با چالشهای نظام تسهیلگری مواجه شویم؟
- حوزههای عیان و نهان نظام تسهیلگری کدامند و هر کدام چه نقشی را ایفا میکنند؟
- اجزای نظام تسهیلگری کدامند؟
سومین دوره کارگاه تسهیلگری پیشرفته ارتباط کودک با طبیعت، در سطح اول مقدماتی از ۱۲ تا ۱۵ بهمنماه ۱۳۹۵ از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۷ برگزار خواهد شد.
شرکت در این کارگاه تنها برای افرادی که کارگاه تسهیلگری مقدماتی ارتباط کودک با طبیعت؛ نظر در عمل را گذراندهاند، امکانپذیر میباشد.
ظرفیت این کارگاه ۲۰ نفر است. با توجه به محدودیت ظرفیت این کارگاه، اولویت با افرادی است که زودتر اقدام به ثبتنام کرده باشند. مهلت ثبت نام تا پایان وقت اداری روز چهارشنبه ۶ بهمنماه ۱۳۹۵ تعیین شده است. علاقهمندان به ثبتنام و شرکت در این کارگاه میتوانند نام و نام خانوادگی، شهر و آدرس ایمیل خود را به همراه عدد ۳ به شمارهی ۰۹۹۰۴۷۷۶۱۵۰ پیامک بزنند تا فرم ثبتنام برایشان ارسال شود.
لازم به ذکر است ناهار و پذیرایی از شرکتکنندگان در روزهای کارگاه بر عهدهی مدرسهی طبیعت کاویکنج خواهد بود و تامین محل اقامت شرکتکنندگان برعهده خود افراد است.
برنامهی سومین دوره کارگاه تسهیلگری پیشرفته ارتباط کودک با طبیعت سهشنبه از ساعت ۸:۳۰ تا ۱ باغ فردوس چهارشنبه از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۷ مدرسه طبیعت کاویکنج پنجشنبه از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۷ مدرسه طبیعت کاویکنج جمعه از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۷ باغ فردوس
گونه خبر: خبرهای محیط زیستخبرهای کودکان از اینسو و آنسوکلیدواژه: مدرسه طبیعتمدرسه طبیعت کاوی کنجکودک و محیط زیستسومین دوره کارگاه تسهیل گری پیشرفته ارتباط کودک با طبیعتکودک و طبیعتارتباط کودک با طبیعتعبدالحسین وهاب زادهمنبع:
این کتابهای تصویری کودکان را به کتابخوانی و کتابخانهها علاقهمند میکنند
دلایل بسیاری وجود دارد که ما به کتابخانهها عشق بورزیم و این علاقهمندی را از کودکی به کودکانمان بیاموزیم. با توجه به اهمیت شکلگیری این علاقه در کودکان، سایت بوکتراست به معرفی چند کتاب تصویری برای گروه سنی خردسالان و کودکان پرداخته است.
این کتابهای تصویری دربرگیرندهی تصاویری زیبایی در پیوند با محتوای داستان مانند حضور شخصیتهای قصه در کتابخانهها است.
درواقع این کتابهای تصویری کمک میکنند چهرهای دقیق از آنچه که کتابخانهها هستند، برای کودکان نمایان شود؛ مکانی تعجببرانگیز، پرماجرا، فانتزی و لذتبخش.
در ادامه با کتابهایی که از سوی موسسه بوکتراست معرفی شدهاند، آشنا میشوید:
شیر کتابخانه (معرفی کامل این کتاب در سایت کتابک)نویسنده: میچل نادسن
تصویرگر: کوین هاوکس
برگردان: سمیرا کمالی
انتشارات: کتاب نیستان
این کتاب، قصهی شیری است که روزی وارد یک کتابخانه میشود و به طرف قفسههای کتاب میرود و آنها را نگاه میکند. این شیر در کتابخانه میماند چون بودن با بچهها و شنیدن قصه را دوست دارد. هیچکس نمیداند باید با این شیر چه کرد؟ هیچ قانونی برای دربارهی آمدن شیر به کتابخانه وجود ندارد.
در این داستان، موضوعاتی چون علاقهی کودکان به کتابخوانی و شنیدن قصه و همچنین آشنایی آنها با قوانین و مقررات کتابخانه به خوبی مطرح شده است. (این کتاب را از سایت کتاب هدهد تهیه کنید)
ببخشید! این کتاب من است (معرفی کامل این کتاب در سایت کتابک)
نویسنده: لارن چایلد
برگردان: مهتاب یعقوبی
انتشارات: منظومه خرد
لولا عاشق کتاب و کتاب خواندن است. او میخواهد کتابی را که خیلی دوست دارد برای چندمین بار از کتابخانه به امانت بگیرد اما اینبار یک نفر پیش از او کتاب را گرفته است. لولا نمیتواند این را بپذیرد و حسابی سروصدا راه میاندازد. سرانجام برادرش کتاب دبگری را در کتابخانه برای او میآورد. لولا محو این کتاب میشود.
آشنایی با قوانین کتابخانه، یکی از مهمترین موضوعاتی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است.
کتاب برای خرس
نویسنده: بانی بکر
تصویرگر: کری مک دونالد دنتون
برگردان: محبوبه نجفخوانی
انتشارات: آفرینگان
موش از خرس قول گرفته است با هم به کتابخانه بروند و کتاب امانت بگیرند؛ اما خرس پشیمان شده است و نمیخواهد برود.
بالاخره موش خرس را راضی میکند و با هم به کتابخانه میروند. موش هر کتابی به خرس نشان میدهد، خرس از آن خوشش نمیآید و این را با صدای بلند میگوید. دیگر حیوانهایی که برای گوش دادن به قصه به آنجا آمدهاند عصبانی میشوند و به خرس یادآوری میکنند باید با صدای آرام صحبت کند.
خرس به خاطر رفتاری که با او در کتابخانه شده است، ناراحت میشود و میخواهد به خانه برگردد که صدایی میشنود...
در این داستان نیز قوانین و مقررات کتابخانه، مطرح و فضای زیبایی از کتابخانه برای کودکان به تصویر کشیده شده است.
سگ کارگاه
نویسنده: جولیا دونالدسون
تصویرگر: سارا اُگیلوی
«این کتاب به فارسی ترجمه نشده است»
نل، سگ کارگاهی است که میتواند رد افراد را به خوبی دنبال کند و به خاطر همین مهارت، مشهور شده است. او همیشه میتواند مقصر را به راحتی بیابد. نل همچنین یک دوستدار کتاب است. او به همراه صاحبش به مدرسه میرفت صدای قصهخوانی کودکان را میشنید. نل عاشق قصهها و بوی کتابها بود.
روزی کتابهای مدرسه ناپدید شدند...
سگ کارگاه کتاب دیگری است که کودکان را با کتابخانه و کتابخوانی آشنا میکند.
گرگها (Wolves)
نویسنده و تصویرگر: امیلی گروت
«این کتاب به زبان فارسی ترجمه نشده است»
مکس و پرنده (Max and Bird)
نویسنده: اِد وِر
«این کتاب به زبان فارسی ترجمه نشده است»
موش کتابخانه (معرفی کامل این کتاب در سایت کتابک)
(این کتاب از سوی سایت کتابک پیشنهاد میشود)
نویسنده: دانیل کرک
برگردان: محبوبه نجفخانی
انتشارات: آفرینگان
سام، موشی است که درسوراخ کوچکی داخل دیوار، پشت قفسهی کتابخانهای زندگی میکند و شب ها کتابهای قفسه را میخواند.
روزی تصمیم میگیرد خودش کتاب بنویسد. او هر شب یک داستان مینویسد و در قفسهی کتابخانه میگذارد. روز بعد بچهها کتابش را پیدا میکنند و میخوانند. بعد از چند روز بچهها کنجکاو میشوند و میخواهند با نویسندهی این داستانها آشنا شوند. کتابدار برای سام یادداشتی مینویسد و از او دعوت میکند تا در برنامهی «روز دیدار با نویسنده» شرکت کند. سام وقتی علاقهی خانم کتابدار و بچهها را برای آشنایی با نویسندهی این آثار می بیند، ترتیبی میدهد تا هر کسی خود را یک نویسنده بداند.
در این کتاب نیز کودک با تصاویری از کتابخانه و حضور کودکان در این فضا مواجه میشود. (این کتاب را از سایت کتاب هدهد تهیه کنید)
باستر خرگوشک عاشق کتاب خواندنه (معرفی کامل این کتاب در سایت کتابک)
نویسنده: پیتر بنتلی
تصویرگر: دبورا ملمون
برگردان: رضی هیرمندی
انتشارات: چکه
باستر خرگوشک عاشق کتاب خواندن است؛ اما دوستانش علاقه ای به خواندن ندارند و این کار را کسل کننده می دانند. در یک روز بارانی که خرگوشک و دوستانش نمی توانند از خانه بیرون بروند، خرگوشک کتاب هایش را به آن ها امانت می دهد تا خود را سرگرم کنند.
دوستانش پس بند آمدن باران هم چنان غرق داستان ها هستند. پس از آن به پایان رساندن کتاب ها، داستان ها رهایشان نمی کنند و بر اساس کتاب هایی که خوانده اند، بازی و نمایش اجرا می کنند.
این کتاب به مخاطبان کوچک گریزان از کتاب خواندن نشان می دهد که کتاب خواندن می تواند لذت بخش و هیجان انگیز باشد و زندگی ما را زیباتر کند. (این کتاب را از سایت کتاب هدهد تهیه کنید)
سارکوچولو نمیتواند پرواز کند (داستان پرنده کتابخوان) (معرفی کامل این کتاب در سایت کتابک)
نویسنده: جنیفر برن
تصویرگر: کیت بندیس
برگردان: محبوبه نجفخانی
انتشارات: آفرینگان
کلوین یک سار است که همراه گروهی از سارها، زیر لبه ی بام انباری قدیمی زندگی میکند. او با سارهای دیگر تفاوت دارد. هنگامی که آنها به دنبال شکار و پیدا کردن آب و دانهاند، کلوین سرگرم خواندن کتاب هاست.
در اواخر بهار که سارهای کوچولو پرواز کردن را یاد میگیرند، او در کتابخانه دربارهی چیزهای مختلف دانش کسب میکند. پائیز از راه میرسد و سارها آماده کوچ میشوند؛ اما کلوین پرواز کردن بلد نیست، سارها ناچار دور کمر او را با طناب می بندند و او را به هوا می برند. پس از چند روز پرواز کلوین متوجه تندبادی می شود که به سمت آن ها میآید. او با شناختی که از راه مطالعهی کتابها دربارهی تندباد و راه نجات از آن به موقع به سارها هشدار میدهد و آن ها را به غاری هدایت میکند و آن ها را نجات میدهد.
این اثر به ارزش کتاب و کتابخوانی همراه با ارزش تجربه کردن و نیز ارزش تنوع در جامعه می پردازد. (این کتاب را از سایت کتاب هدهد تهیه کنید)
سارکوچولو مواظب باش (پرنده کتابخوان عینکی میشود)
نویسنده: جنیفر برن
تصویرگر: کیت بندیس
برگردان: محبوبه نجفخانی
انتشارات: آفرینگان
مجموعه سارکوچولو، داستان کلوین، یک سار است که از کتابخواندن و رفتن به کتابخانه لذت میبرد. در هر کتاب برای کلوین و دیگر سارها اتفاقاتی رخ میدهد.
در همهی کتابهای این مجموعه به موضوع کتابخوانی کلوین اشاره شده است.
گونه خبر: خبرهای ترویج خواندن و ادبیات کودکانکلیدواژه: شیر کتابخانهکتاب تصویریکتاب کودککتاب مناسب برای کودکانادبیات کودک و نوجوانکتاب برای خردسالانکتاب های تصویریمحبوبه نجف خانیباستر خرگوشک عاشق کتاب خواندنهرضی هیرمندیسار کوچولو نمی تواند پرواز کندسار کوچولو مواظب باشکتابخانه های کودکانآشنایی کودک با کتابخانهلذت خواندن ادبیاتکتاب خواندن برای کودکانقصه گویی برای کودکانببخشید این کتاب مال من استموش کتابخانهنشر چکهنشر آفرینگانکتاب نیستانبوک تراستموسسه بوک تراستمنظومه خردمنبع: Picture books that will help your child love libraries, too
نگرانی بی مورد کودکان
مهمترین نوع نگرانی که به کودکان منتقل میشود زمانی است که کودکان احساسهای مثبت و عاشقانه را در والدین مشاهده نمیکنند.
علی راکی با بیان اینکه نگرانی کودکان نسبت به آینده به دو شکل مثبت و منفی ایجاد میشود، اظهار کرد: نگرانیهای مثبت بیشتر با یک هدف مثبت ایجاد میشود و نگرانیهای منفی معمولاً ناشی از صحبتهای والدین است.
نگرانیهای منفی ممکن است به دلیل نگرانیها و مشکلات والدین با هم ایجاد شود. یکی از راههای پیشگیری از ایجاد نگرانی عدم استفاده والدین از کلمات و گفتارهایی است که در کودک حس نگرانی ایجاد میکند. والدین نباید نگرانیهای خود را به کودکان نشان دهند.
گاهی این نگرانیها حتی ممکن است نتیجه سختگیریهای بیشازحد والدین باشد. مشکلات والدین نباید در کودک احساس نگرانی ایجاد کنند زیرا کودکان دوست دارند شاهد این باشند که والدین همدیگر را دوست داشته باشند. مهمترین نوع نگرانی که به کودکان منتقل میشود زمانی است که کودکان احساسهای مثبت و عاشقانه را در والدین مشاهده نمیکنند.
کودکان والدین را مراقبین خود میدانند و زمانی که مشاهده کنند این مراقبین آرامش ندارند نگران میشوند، البته گاهی نگرانیهای کودک به عنوان یک دغدغه محسوب میشود و دغدغه یک نگرانی مثبت است و نباید تمامی نگرانیهای کودک را منفی دانست.
ایجاد احساس منفی در کودکان نگرانی در خصوص آینده را برای آنها افزایش میدهد. صحبتهایی مانند اینکه اگر درس نخوانی به هیچ جا نمیرسی» منجر به ایجاد نگرانیهای بیمورد در کودکان میشود.
احساس نگرانی بیمورد به راحتی در ذهن کودکان پاک نمیشود و باید والدین مراقب رفتار خود باشند.
منبع: خبرگزاری ایسنا
نوشته نگرانی بی مورد کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
ساخت تاج دایناسور با شانه تخم مرغ
با شانه ی تخم مرغ برای کودکان تاج دایناسور بسازید.
مواد و سایل لازمشانه تخم مرغ یک عدد
رنگ گواش
مقوا
ماشین منگنه
قیچی
- یک ردیف از شانه تخم مرغ را ببرید.
- برای رنگ آمیزی از سه رنگ استفاده می کنیم . رنگ ها می توانند مطابق شکل باشند و یا با سلیقه خودتان از روی تصاویر دایناسور ها آن را رنگ کنید.
- مقوا را به اندازه دور سر کودک برش دهید.
- حال ردیف شانه تخم مرغ رنگ شده را با چسب یا منگنه به مقوا بچسبانید.
- تاج دایناسو را روی سر کودک بگذارید.
نوشته ساخت تاج دایناسور با شانه تخم مرغ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
کودکان آمریکایی حق شکایت از عملکرد دولت در مهار کردن تغییرات اقلیمی را به دست آوردند
کودکان آمریکایی اجازه یافتهاند از دولت در خصوص اقداماتش برای مهار کردن تغییرات اقلیمی شکایت قضایی کنند.
با وجود آن که تغییرات سیاسی رخ داده در آمریکا فعالان محیطزیست و طرفداران نظریهی تغییرات اقلیمی سراسر جهان را نگران سرنوشت توافقهای بینالمللی در حوزهی تغییرات اقلیمی کرده است، این خبر مانند نقطهای روشن برای آنان بود.
سال ۲۰۱۵ طبق آمارهای موجود گرمترین سال جهان به نسبت سالهای گذشته بوده است و آنگونه که آمارها نشان میدهد، ۲۰۱۶ این رکورد را خواهد شکست.
اتحادیهی کودکان ما (Our’s Children Trust)، گروهی متشکل از ۲۱ کودک و جوان ۹ تا ۲۰ ساله است. این گروه در چندین ایالت آمریکا دادخواستی را با این استدلال ارائه دادهاند: «با ایجاد تغییرات اقلیمی، دولت فدرال حقوق اساسی کودکان برای زندگی، آزادی و دارایی را نقض میکند و در عین حال در حفاظت از منابع ضروری اعتماد عمومی شکست میخورد.»
تخریب محیطزیست و استفادهی بیش از حد منابع طبیعی نه تنها کیفیت زندگی بشر در حال حاضر را متاثر میکند، بلکه بر کیفیت زندگی کودکان امروز در آینده و نسلهای بعد نیز تاثیر میگذارد. با وجود مقاومت و تلاش نمایندگان صنایع و دولت فدرال برای رد شدن درخواست قضایی این کودکان آمریکایی، یک قاضی در ایالت اورگان این درخواست را قبول و حق شکایت کردن را به کودکان اعطا کرد.
گروههای طرفدار محیطزیست با این روشها سعی میکنند دولتها را به انجام اقدامات مهارکنندهی تغییرات اقلیمی مجبور نمایند. به عنوان نمونه در سال گذشته دادگاهی در هلند دولت را موظف کرد تا سال ۲۰۲۰ حجم گازهای گلخانهای تولیدی هلند را به کمتر از ۲۵ درصد میزان آن در سال ۱۹۹۰ برساند. این موفقیتها میتواند الهامبخش فعالان محیطزیست دیگر کشورها را برای یافتن راهی برای تشویق دولتهای کشور خود به اجرای اقدامات عملی در راستای تغییرات اقلیمی باشند.
- اخبار پیشین کتابک پیرامون محیط زیست و کودکان را در آدرس زیر جستو جو کنید:
گونه خبر: خبرهای محیط زیستکلیدواژه: کودکان آمریکاییتغییرات اقلیمیآموزش محیط زیست به کودکانکودک و محیط زیستکودک و طبیعتحفاظت از محیط زیستآموزش حفاظت از محیط زیست به کودکانمنبع: Kids now have the right to sue the government over climate changeمتن کامل سخنرانی ماریت تورنکویست در نخستین همایش دوسالانهی «با من بخوان»
ماریت تورنکوییست، تصویرگر سوئدی-هلندی کتابهای «پرنده قرمز» و «فراتر از یک رویا» در نخستین همایش دوسالانهی «با من بخوان»، تجربهها و احساسات خود را از تصویرگری کتابهای کودکان و خواندن با آنها با حاضران در میان گذاشت.
ماریت تورنکوییست در روز دوم این همایش که ۲۱ آبانماه از سوی موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان در سالن گنجینهی کتابخانه و سازمان اسناد ملی برگزار شده بود، ضمن بیان سرگذشت و پیشینهی خود از زمان کودکی تا کنون، از تجربههای خود در زمینهی کتابخوانی با کودکان و تصویرگری کتابهای این گروه سنی و همچنین شرایط زندگی و احساسات خود پیش از خلق تصاویر هر کتاب با مخاطبان سخن گفت.
او در سخنان خود دربارهی کتاب «پرندهی قرمز»، نوشتهی آسترید لیندگرن که ماریت خود تصویرگری آن را برعهده داشته است، گفت:
« آنچه این کتاب را ویژه میکند این است که بدترین چیزهایی را توصیف میکند که یک کودک ممکن است تصور کند یا جرأت تصویرش را داشته باشد: از دست دادن والدین، آزادی، گرسنگی و ناامیدی. اما در همان لحظه که همه چیز مأیوسکننده است، ناگهان یک پرنده روشنایی میآورد یا شاید امید؛ آن چیزی که سبب میشود هر کودکی با این کتاب کنار بیاید.
علاقهی من به داستانهایی با مضمون تیره و تار با من باقی مانده است. من متقاعد شدهام که خواندن کتابهایی که تنها به بخش روشن زندگی نمیپردازند برای کودکان و والدین خوب است. چیزهای بسیاری هست که والدین میخواهند به آنها اشاره کنند ولی پرداختن به آنها بسیار دشوار است.»
تورن کویست همچنین در ادامهی سخنرانی خود دربارهی تجربهی تصویرگری کتاب «فراتر از یک رویا» نوشتهی جف آرتس گفت:
« در جشن رونمایی این کتاب در هلند بسیاری از دوستان من شرکت داشتند و سبب شدند که داستانهایی گفته شوند. بهترین دوست دخترم، که مادرش را به خوبی میشناختم، پیش از این که به دنیا بیاید برادرش را از دست داده بود. او هرگز این موضوع را به کسی نگفته بود، مادرش هم همین طور.
پس از انتشار کتاب، داستانهای پنهان، یکی پس از دیگری آشکار شدند، از کودکان و بزرگسالان، در کتابفروشیها و کتابخانهها و مدرسهها. بچهها دربارهی اندوهشان از مرگ پدربزرگ و مادربزرگشان، گربه و سگشان، و گاهی نیز دربارهی مرگ والدین یا خواهر و برادرشان با من صحبت میکردند. کتاب جف، همهی این داستانها را به سطح آورد. در کلاسها، کودکان بچههای دیگری را پیدا کردند که این مسئله برایشان رخ داده بود یا از داستانهای بچههای دیگر آگاه میشدند. آنها یکدیگر را بهتر شناختند.
«فراتر از یک رویا» جهان کودکان را گسترش میدهد. انتشار این کتاب یک موفقیت بزرگ است؛ اما مهمتر از آن این است که کودکان با خواندن این کتاب این شانس و فرصت را پیدا میکنند تا داستانهای پنهانشان را روایت کنند.»
در ادامه متن کامل سخنرانی ماریت تورنکوییست را در دومین روز از نخستین همایش دوسالانهی «با من بخوان» میخوانید:
«سلام به همه!
من در سال ۲۰۰۴ هم سفری به ایران داشتم. در آن موقع برای سخنرانی در یک فستیوال ادبیات که در تهران برگزار میشد با هیئتی سوئدی به ایران آمدم و دربارهی همکاریام با نویسندهی سوئدی آسترید لیندگرن صحبت کردم و کارگاههایی را برای کودکان برگزار کردم. برنامهی سنگینی داشتیم و هر روز با افراد جدیدی دیدار میکردیم. در یکی از شبها در مهمانی شام، من پشت همان میزی نشسته بودم که زهره قایینی نشسته بود. ما شروع کردیم به صحبت کردن و این گفتوگو هرگز متوقف نشده است. من به ندرت کسی را دیده بودم که این گونه با اشتیاق با کودکان و در زمینهی فرهنگ کودکان کار کند.
اگرچه در آن زمان بیش از ۲۰ سال بود که برای کتاب بچهها تصویرگری میکردم یا مینوشتم، اما پس از این گفتوگو بود که بهتر از هر زمانی اهمیت کارم را درک کردم.
من از راه دور با برنامهی «با من بخوان» درگیر شدم. تلاش میکردم تا کپیرایت کتابهای تصویری خوب را برای این برنامه بگیرم و با تصویرگران ایرانی که کتابهای این برنامه را تصویرگری میکردند گفتوگو کردم.
پس از مدت کوتاهی، «فراتر از یک رویا» نوشتهی فلاندرزیِ «جف آرتس» برای برنامهی «با من بخوان» منتشر شد.
من بسیار خوشحالم که بار دیگر به ایران آمدم و این فرصت را دارم که دربارهی برنامهی «با من بخوان» چیزهای بیشتری در هفتههای آینده بدانم.
امروز تلاش میکنم که دربارهی کارم، ایدههایم و روش کارم و واکنش کودکان نسبت به آنها صحبت کنم.
اما اول میخواهم کمی دربارهی پیشینهام صحبت کنم. دوران کودکی برای این که چه کسی خواهید شد، بسیار مهم است.
من در سال ۱۹۶۴ در آپسالا متولد شدم. آپسالا شهری است دانشگاهی در سوئد که پدرم اهل آنجا بود. من ۵ سال آغازین زندگیام را آنجا گذراندم.
پدر و مادرم از راه ادبیات گذران میکردند. مادر من که هلندی بود، مترجم بود و از کتابهایی که به هلندی ترجمه میکرد، کتابهای آسترید لیندگرن بود. پدر من علاوه بر این که زبانهای اسکاندیناوی تدریس میکرد، کارشناس تئاتر بود. من بین کتابها و نمایشنامهها بزرگ شدم.
پدر و مادر پدرم خیلی زود از دنیا رفته بودند و من به جای خانهای با اسباب و اثاثیهی مدرن در خانهای با اتاقهای تاریک که پر از اسباب و اثاثیهی عتیقه بود، بزرگ شدم که به پدربزرگ و مادربزرگ سوئدیام تعلق داشت.
ما تابستانها در فضای باز وقت میگذراندیم. از اول ماه می تا آخر سپتامبر آپارتمان تاریک را ترک میکردیم و در خانهی کوچکی در درهای زندگی میکردیم که با جنگل احاطه شده بود.
مادرم آنجا به ترجمهی کتابها مشغول میشد و من و برادرهایم بیرون خانه بازی میکردیم. پدرم آخر هفتهها به ما ملحق میشد و ما بسیار خوشحال بودیم. خودمان را در دریاچه میشستیم چون آب لولهکشی نداشتیم.
وقتی که ۵ ساله بودم، پدرم برای تدریس پیشنهادی از آمستردام دریافت کرد و ما کاملا ناگهانی به هلند نقل مکان کردیم. در آن زمان ما سه بچه بودیم. من نمیتوانستم به هلندی صحبت کنم و بچهها در کلاس من را اذیت میکردند. اما فهمیدم که وقتی چیزی مینویسم (واقعا دستخط خوبی داشتم) یا نقاشی میکشم بچهها با من مهربانتر هستند. آنها میآمدند و نزدیک میز من میایستادند و میگفتند: «وای خیلی خوشگل نقاشی میکنه. میتونه خیلی خوشگل هم بنویسه.»
جای تعجبی ندارد که من هم بیشتر و بیشتر نقاشی میکردم و مینوشتم.
وقتی ۹ سالم بود، پدر و مادرم مزرعهای در اسمالند خریدند. آسترید لیندگرن، نویسندهی معروف، اهل این منطقه بود. و ما همهی تعطیلاتمان را آنجا میگذراندیم.
من آنجا بسیار شاد بودم. در کارهای مزرعه به همسایهها کمک میکردم و یک کلبه ساختم که مال من و برادرهایم بود. من اجازه داشتم هر کسی دلم میخواست، باشم.
پایهی هر چیزی که بعدها انجام دادم در اسمالند ریخته شد. برای روزها و گاهی هفتهها نقاشی میکردم، خیاطی میکردم، برای عروسکهایم خانه میساختم، با گل چیزهای مختلف میساختم و با سنگ و خزه منظره درست میکردم.
سرانجام به آکادمی هنر آمستردام رفتم و برای ۵ سال در رشتهی تصویرگری درس خواندم. زمانی که شروع به تحصیل کردم دوران سختی بود. آمستردام در سالهای ۱۹۸۰ وحشی و خشمگین بود. بسیاری از همکلاسیهای من موادمخدر مصرف میکردند و با پلیس درگیر بودند زیرا تقریبا همه در جاهایی بدون مجوز و غصبی زندگی میکردند. آن دوره، دورهی پانکها بود.
من که کمی از همکلاسیهایم میترسیدم، به کار پناه بردم. به جای شرکت در مهمانیها، بیشتر عصرها را با طراحی کردن از موسیقیدانها در کنسرواتوار سپری میکردم. کنسرواتوار آن سوی خانه من بود و کنسرتهای رایگان برگزار میشد. من از راه طراحی و نوشتن داستان گذران زندگی میکردم و هنوز هم همچنان این کار را میکنم، چه در هلند و چه در سوئد.
اما پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه چیزها خیلی به سرعت رخ داد. من برای در هر دو کشور کار میکردم و نخستین کارم یک کتاب تصویری بود برای آسترید لیندگرن. من تنها ۲۳ سالم داشتم. در هر دو کشور استودیو داشتم زیرا هم در مرکز آمستردام زندگی میکردم و هم وسط جنگل در سوئد. شما میتوانید این دو دنیا را در کارهای من ببینید.
وقتی کوچک بودم داستانهای غمگین را دوست داشتم. من از خواندن دربارهی مردمی که با دشواریها روبهرو میشدند لذت میبردم. کتابهایی دربارهی مردمی که جانشان را از دست میدادند و در جنگ زندگی میکردند، کتابهایی دربارهی مردمی که بسیار بیمار بودند.
فکر میکنم دلیل دوست داشتن اینگونه داستانها این بود که من زندگی بسیار راحتی داشتم. همه چیز همیشه خوب بود. ما پول کافی و یک خانهی خوب داشتیم، سالم بودیم. اما من میدانستم که برای تداوم این شرایط تضمینی وجود نداشت. پدرم در دوازده سالگی مادرش را بر اثر بیماری سرطان از دست داده بود و مادرم در طول جنگ ناچار بود با پیاز گلهای لاله شکم خود را سیر کند. با خواندن داستانهای غمگین من حس میکردم که دربارهی زندگی واقعی و جنبههایی از آن که من را میترساند، میآموزم. حس میکردم که با خواندن این داستانها برای زندگیای که ممکن بود روزی با آن روبهرو شوم، تمرین میکنم.
یکی از داستانهای مورد علاقهی من داستان «پرندهی قرمز» بود که داستان ماتیو و آنا، خواهر و برادر یتیمی است که ناچارند در یک مزرعه کار کنند. آنها باید به سختی کار کنند و تنها چیزی که برای خوردن گیر میآورند سیبزمینی سرد است. آنها اجازه ندارند بازی کنند. آنها از هر نوع آزادی محروم بودند. اما خوشبختانه بارقهی امیدی وجود دارد. در زمستان آنها اجازه دارند برای سه هفته به مدرسه بروند. اما وقتی که سرانجام زمان رفتن به مدرسه فرا میرسد، میفهمند باید در سرما پای پیاده به مدرسه بروند و مدرسه هم آن طور که آنها انتظار داشتند نیست. بچههای دیگر آنها را مسخره میکنند و معلم ماتیو را به خاطر این که نمیتواند بیحرکت بنشیند کتک میزند. وقتی که آنا در جنگل میایستد و به ماتیو میگوید که دوست دارد بمیرد، آنها کاملا ناامید هستند.
دقیقا در آن لحظه، آنها پرندهی قرمزی را میبینند. پرندهی قرمز آنها را به بهشت میبرد، جایی که همه چیز همانطوری است که آنها همیشه میخواستند، جایی پر از روشنایی، آزادی، بازی و غذا و از همه مهمتر یک مادر.
آنچه این کتاب را ویژه میکند این است که بدترین چیزهایی را توصیف میکند که یک کودک ممکن است تصور کند یا جرأت تصویرش را داشته باشد: از دست دادن والدین، آزادی، گرسنگی و ناامیدی. اما در همان لحظه که همه چیز مأیوسکننده است، ناگهان یک پرنده روشنایی میآورد یا شاید امید؛ آن چیزی که سبب میشود هر کودکی با این کتاب کنار بیاید.
سالهای پیش من پرندهی قرمز را تصویرگری کردم. در آن زمان من دو فرزند کوچک داشتم. وقتی دختر بزرگم سهساله بود، روزی ما در جادهای در جنگل قدم میزدیم که مار مردهای را دیدیم. این نخستین باری بود که کودک من با مرگ روبهرو میشد. او از من پرسید همهی حیوانات میمیرند؟ و من پاسخ دادم بله. ما از کنار خانهی همسایه رد شدیم و او از من پرسید یعنی همسایهی ما هم میمیرد؟ و من پاسخ دادم وقتی پیر شود بله. او مدتی طولانی ساکت شد. پس از مدتی پرسید: یعنی مادربزرگ هم میمیرد؟ من هم پاسخ دادم بله او هم میمیرد. اما مادربزرگ هنوز خیلی سرحال است، بنابراین به احتمال زیاد سالهای بسیار دور این اتفاق خواهد افتاد. او مدت طولانی در این باره فکر کرد و پرسید آیا ممکن است یک بچه هم بمیرد؟ من گفتم بله، اما به ندرت این اتفاق میافتد. او به من نگاه کرد و مصرانه گفت: اگر من بمیرم یک بچه درست شبیه من از شکم تو بیرون میآید و اگر تو بمیری من جایی خواهم آمد که مادری باشد درست شبیه تو.
من هرگز این گفتوگو را فراموش نخواهم کرد. او ترجیح میداد خودش پرسشهایش را پاسخ بدهد. پاسخ او شبیه پاسخ آسترید لیندگرن در پرندهی قرمز بود.
علاقهی من به داستانهایی با مضمون تیره و تار با من باقی ماند. من متقاعد شدهام که خواندن کتابهایی که تنها به بخش روشن زندگی نمیپردازند برای کودکان و والدین خوب است. چیزهای بسیاری هست که والدین میخواهند به آنها اشاره کنند ولی پرداختن به آنها بسیار دشوار است.
در ادامه با آوردن چند نمونه میخواهم جزئیات بیشتری دربارهی موضوعات مهمی که در برخی از کتابها با آنها درگیر بودهام، بگویم.
در سال ۱۹۹۳ من کار روی داستانی را آغاز کردم که دربارهی خودم بود. در آن دوران من خوشحال نبودم و بسیار تنها بودم. مثل این بود که بخشی از دنیا نبودم. من تصویرهای کوچکی از زندگی خودم و آنچه تجربه کرده بودم، کشیدم که بیشتر شبیه یادداشتهای روزانهی خصوصی بود، دربارهی تنهایی، عشق و اشتیاق.
وقتی که داستان تمام شد واقعا نمیدانستم با آن چه کار کنم، اما آن را به ناشرم نشان دادم. او گفت که فکر میکند داستان زیبایی است و میخواهد که آن را منتشر کند. من پرسیدم: ولی این کتاب برای چه کسانی است؟ داستان آن به قدری ساده بود که بچههای کوچک میتوانستند آن را درک کنند ولی موضوع آن دربارهی احساسات بزرگسالان بود. ناشرم پاسخ داد ما آن را برای کودکان و بزرگسالان منتشر میکنیم. و همین اتفاق افتاد. خیلی زود بازخوردها شروع شد. بزرگترها داستان را که در پایان دختر به تنهایی به دریانوردی میرود، غمگین توصیف کردند ولی نظر بچهها متفاوت بود.
من از مدرسهای در منطقهی فقیرنشین هلند بازدید داشتم مدرسهای که بیشتر بچهها از خانوادههایی آمده بودند که گرفتار خشونت خانگی، بیکاری والدین و فقر بودند. خانوادههایی بودند که با جامعه ارتباط نداشتند. بچهها حدود ۱۲ سال داشتند.
ما به شکل دایره نشستیم و برای آنها داستان دختری را گفتم که روی دیرکی در دریا نشسته بود. این که چگونه زندگی جریان داشت و او نمیتوانست با آن ارتباط بگیرد. تا این که سرانجام یکی سراغش آمد اما دوباره ناپدید شد. من گفتم که چگونه او مانند یک احمق شروع کرد به ساختن [خانه] چون که میخواست آن مرد برگردد. اما خانه ویران شد زیرا تنها روی یک ستون ساخته شده بود.
و چگونه سرانجام روی قایقی که ساخته بود به دریانوردی رفت، به سوی نور.
کودکان شروع به صحبت کردند. آنها دربارهی دوستیهایی گفتند که اشتباه بود و این که چگونه تنها ماندند. آنها که هر یک روی صندلیهایشان نشسته بودند مانند این بود که روی دیرک خودشان در دریا نشستهاند.
من از آنها پرسیدم که دربارهی پایان داستان چه فکر میکنند. آنها بسیار باهوش بودند:
«حرکت کردن بهتر از نشستن است.»
«شما باید قادر باشید هدایت کنید تا بتوانید زندگی کنید.»
«اگر شما روی یک ستون خانه بسازید، خانهتان خراب خواهد شد.»
«تنها بعد از این که خانهتان ویران شد، میتوانید با چوبهای آن قایقی بسازید.»
ما گفتوگوی زیبایی دربارهی زندگی داشتیم. و ناگهان پیوندی بین ما برقرار شد - ما همه روی آن دیرک نشسته بودیم و همه میخواستیم که از دست آن خلاص شویم. و بدون این که متوجه باشیم به شدت در حال تلاش بودیم.
از آن لحظه فهمیدم که میخواهم برای مردم کتاب بنویسم. موضوعهای بزرگ وقتی که به امید ختم میشوند برای مردم کوچک هم مناسبند، پرندهی قرمز یا افقی روشن.
۱۰ سال پس از «داستان کوچکی دربارهی عشق»، کتاب دیگرم به نام «آنچه که هیچکس انتظار نداشت» (What Nobody Expected) در هلند منتشر شد.
در این کتاب هم من داستان سادهای نوشتم با یک سری تصویرهای کوچک. از ابتدا میدانستم که آن کتاب، کتابی برای مردم خواهد بود. برای بزرگترها داستانی آشنا، واقعگرایانه و چالشبرانگیز؛ اما برای کودکان داستانی غریب و غیرواقعی.
من این کتاب را نوشتم چون کمی غمگین بودم. من اغلب اوقات مشاهدهگر هستم. من میدیدم که مردم در گودالها میافتند اما نمیتوانستم به آنها کمک کنم تا از آنها بیرون بیایند. من میخواستم کتابی دربارهی جامعهمان بنویسم. این که چگونه از همدیگر پشتیبانی میکنیم ولی همچنین اجازه میدهیم که در گودال بیفتیم.
کتاب دربارهی خودمان است. ما همه سرگرم چیزهای مختلف و همیشه در حال دویدن هستیم. اما در این داستان دختری وجود دارد که کمی سریعتر از بقیهی میدود و زودتر از بقیه به گودال میرسد. او خیلی دیر متوجه گودال میشود و به درون گودال میافتد. کتاب من دربارهی واکنش مردم به این ماجراست، چه کاری میکنند و چه کاری نمیکنند. در ابتدا موجی از همبستگی و همدلی ایجاد میشود، دقیقا شبیه آنچه در حال حاضر در اروپا در پاسخ به پناهجویان رخ میدهد. مردم تلاش میکنند به او کمک کنند و وقتی نمیتوانند دختر را از آنجا بیرون بیاورند، برایش نامه مینویسند.
و سرانجام لحظهای فرا میرسد که مردم به این نتیجه میرسند که تلاش کردن بیفایده است و بسیاری از آنها دختر را رها میکنند. در ابتدا شبها بیدار میمانند و به سرنوشت او فکر میکنند اما به زودی فراموشش میکنند. البته خوشبختانه نه همه. یک مرد ادامه میدهد. او به دختر یک ژاکت قرمز میدهد و روی لبهی گودال موسیقی مینوازد.
یک پسربچه وقتی که توپش در همان گودال میافتد اتفاقی او را میبیند. سرانجام دختر از آنجا بیرون میآید. او خودش بالا میآید. اما نیروهای دیگری هستند که به او کمک میکنند، پشتیبانی پایانناپذیر مرد که احتمال عاشق او شده است و پسر بچه که تلاش میکند توپش را دربیاورد. هنگامی که او بیرون میآید، میفهمد که هیچکس دیگر او را نمیشناسد و او در لابهلای جمعیت گم میشود.
من با این کتاب از مدرسهای بازدید کردم. ما دربارهی این دختر و مردمی که پس از مدتی او را فراموش کردند با هم صحبت کردیم. پسری ۱۰ ساله شروع کرد به صحبت کردن دربارهی عمویش که تصادف کرده بود. در ابتدا همهی دوستانش هر روز برای کمک به او سر میزدند اما بعد از مدتی دیگر هیچکسی نیامد در حالی که او معلول شده بود.
من از بچهها پرسیدم چه چیزی در داستان از همه سختتر بود. بعضی از بچهها فکر میکردند این که پس از بیرون آمدن از گودال هیچکس او را نشناخت، وحشتناک بود. آنها در ابتدا به او کمک میکردند. آیا حالا او را فراموش کرده بودند؟ ما دربارهی این با هم صحبت کردیم. تصور کنید همه او را میشناختند. در این صورت او چه حسی داشت؟ تصور کنید اگر هر کسی میگفت: نگاه کنید همان دختری که در گودال بود!
بعضی از بچهها فکر میکردند که آسانتر بود اگر هیچکس او را نمیشناخت. او به راحتی میتواند زندگی جدیدی را آغاز کند و مرد همانطور که در پایان داستان گفته شد، به دنبال او میرود و آنها سرانجام با هم خوشحال هستند. بدون این که بدانیم ما دربارهی چیزهای بسیار مهمی صحبت میکردیم. چگونه به دیگران کمک کنیم؟ آیا اهمیت دارد که بعضی از مردم پس از مدتی دوباره به خودشان بیشتر فکر میکنند؟ چرا ما خیلی سرمان شلوغ است و این خوب است یا بد؟
آنها بسیار مشتاق صحبت بودند. کودکان فیلسوفان بزرگی هستند. اما مهمتر از همه این است که کودکان همانند بزرگسالان نیاز دارند دربارهی دشواریهای زندگی صحبت کنند. و متاسفانه والدینِ کمی این کار را میکنند. گاهی به خاطر این است که والدین وقت ندارند، اما بیشتر به این دلیل است که آنها نمیدانند از کجا شروع کنند.
و اگر پدر و مادر در این باره با آنها صحبت نکنند، کودکان با افکارشان تنها میمانند.
در زمین بازی یا پارک شما با کودکان دربارهی مرگ صحبت نمیکنید. عصر یکی از روزهای سال ۲۰۱۳ بود که داستان «فراتر از یک رویا» از جف آرتس به دستم رسید. شاید به خاطر این که در کودکی اغلب دربارهی مرگ فکر میکردم خیلی دوست داشتم که روی کتابی کار کنم که کسی در آن میمیرد یا مرده است. کتاب جف چنین کتابی بود.
شخصیت اصلی این داستان پسر کوچکی است که خواهرش قبل از تولد او از دنیا رفته است. او خواهرش را تنها از طریق عکسی روی دیوار که کنار عکس خودش آویزان است، میشناسد. او در واقع در میان غم والدینش بزرگ میشود. او نمیتواند هیچ کمکی در این باره بکند. او نمیتواند خواهرش را برگرداند – او حتی او را نمیشناسد. همهی اینها برای او بسیار سخت است.
وقتی این داستان را خواندم، بلافاصله فکر کردم که این داستان تنها دربارهی از دست دادن خواهر نیست. دربارهی بزرگ شدن در گذشتهی والدینتان است. شما نمیتوانید هیچ چیزی را تغییر دهید. هر کودکی با این موضوع مبارزه میکند. پدر من مادرش را وقتی کوچک بود از دست داد. مادرم در دورهی جنگ زندگی کرده است و والدینش در سختترین سالهای جنگ از هم جدا شدهاند. من در گذشتهی آنها رشد کردم. پدرم همهی عمرش برای از دست دادن مادرش سوگواری کرد. درست مانند داستان «فراتر از یک رویا» تصویر او روی دیوار بالای میز غذاخوری آویزان بود. نام او را بر من گذاشتند. اما من هر کاری میکردم نمیتوانستم جای او را بگیرم.
کتاب جف من را تکان داد. زیرا اگر چه مرگ درونمایهی بسیار تاریکی برای کتاب کودکان است اما جف آن را تاریک تصویر نکرده بود. چه اتفاقی میافتد اگر در داستان، خواهر یک شب به دیدن برادر برود. او به دیدن او میآید تا با هم به ماجراجویی بروند. آنها دوچرخههایشان را برمیدارند و به ماجراجویی میروند. آنها به همهی جاهایی میروند که در زندگی او مهم بودند، درختزارها حتی بیمارستان و گورستان.
و برادر کوچولو هر سؤالی که به فکرش میرسد، از او میپرسد زیرا هر روز این فرصت را ندارید که با کسی که مرده است صحبت کنید. خواهرش بسیار پردل و جرأت است. چون مرده است و نمیترسد در حالی که پاهایش را روی دستهی دوچرخه گذاشته، از تپه پایین بیاید. دیگر هیچ اتفاقی برای او نمیافتد.
به عنوان خواننده همراه با آنها به ماجراجویی میروید و پسر کوچولوی توی کتاب همهی سؤالهایی را که شما به عنوان یک کودک دارید میپرسد. اول از مادرش میپرسد مرگ چیست؟ مادرش جوابی انتزاعی به او میدهد: «مرگ چیزی شبیه رویاست اما فراتر از آن.»
این پاسخ، دلگرمکننده است. همهی ما میدانیم رویا چیست و میدانیم که میتواند در طول روز یا شب رخ بدهد. شما در جهان متفاوتی هستید. بنابراین مردن درست شبیه آن است – فقط فراتر از آن است. در پایان پسرک پس از دیدن خواهرش گفتهی مادرش را تکرار میکند که «او فراتر از رویا بود» که هم همه چیز را میگوید و هم هیچ چیز را. زیرا حتی اگر هم هیچ چیز دربارهی مرگ ندانیم میتوانیم دربارهی آن حرف بزنیم.
پرسشهایی که پسرک از خواهرش میپرسد پرسشهای عینیتری است: «حالا که مُردی به اسکلت نیاز نداری؟» او پاسخی واقعی دربارهی این پرسشها نمیگیرد اما خوانندههای کوچک درمییابند که پرسیدن در این باره مشکلی ندارد. او میتواند هر سؤالی بپرسد. حتی اگر پاسخی برای آنها نباشد. در پایان پسرک از خواب بیدار میشود در حالی که تسلی پیدا کرده است. چیزی تغییر پیدا کرده است. او خواهرش را دیده و غم و اندوه پدر و مادرش را درک میکند.
معمولا لحظهای در کتابها وجود دارد که سبب میشود من تصمیم بگیرم آن را بپذیرم و روی آن کار کنم. تصویرگری کتاب معمولا بیش از یک سال طول میکشد و من در این مدت با داستان زندگی میکنم، بنابراین گزینش کتاب برای من بسیار مهم است. بسیار ساده: باید داستان به دلم بنشیند. کمی عجیب به نظر میآید، اما باید داستان به من و زندگی من ربط داشته باشد.
این چیزی بود که در این کتاب پیش آمد. در جایی خواهر و برادر به یک پارک میروند و قایقی در آنجا هست. خواهر سوار قایق میشود و طناب قایق را باز میکند. مانند این است که دختر میخواهد برود. این هنگامی است که اندوه به سطح میآید.
«ناگهان احساس کردم اندوه همهی وجودم را گرفته است. نه از آن غصههای معمولی. اندوهی که سالهاست با من است. اندوهی کهنه و قدیمی که همچون کاغذ دیواری تمام دیوارهای خانهی ما را پوشانده است. گاه این اندوه را در سوپ مامان میچشم و گاه در کارهایی که بابا دور و بر خانه انجام میدهد، میبینم و زمانی هم آن را در کلاه پشمی که برای روزهای سرد سرم میگذارم، احساس میکنم.»
من این صحنه را خاکستری و مبهم طراحی کردم. شما میتوانید بینهایت را در آن حس کنید. مردن برای من شبیه قایقرانی در مه است.
خواهر جف آرتس پیش از تولد او مرد. جف آن پسر کوچک بود. من بلافاصله این موضوع را فهمیدم. چرا؟ زیرا تنها کسی میتواند چنین داستان لطیفی دربارهی مرگ بنویسد که خود آن را تجربه کرده باشد. این آن چیزی است که این داستان را زیبا میکند. جف این جرأت را داشت که به مرگ بپردازد. همچنین من فهمیدم که آن دختر واقعا وجود داشته و همچنین آن کلیسا و پارک و دریاچه. با دانستن اینها، شما به عنوان یک هنرمند چه میکنید؟
من معمولا هنگامی که میخواهم طراحی کنم ترجیح میدهم رها و آزاد باشم. من ترجیح میدهم در ذهنم تصاویری را بسازم که با متن همراهی میکنند. گاهی این تصاویر مربوط به دوران کودکی خودم هستند و هیچ ارتباطی با نویسندهی کتاب ندارند. اما در مورد این داستان قضیه فرق میکرد. من باید خانوادهی جف را که شاهد مرگ فرزندشان بودند در نظر میگرفتم. میخواستم این کتاب یادبود دخترشان باشد.
به جف ایمیل زدم و از او پرسیدم که آیا میتوانم عکسی از خواهرش ببینم. او گفت بله. من آن را روی دیوار گذاشتم.
سپس از او پرسیدم که آیا میتوانم به دیدنش بروم؟ میتوانیم با دوچرخه به کلیسا و پارک و جنگل و دریاچه سر بزنیم؟ و این کار را کردیم.
من دو روز را با دفتر طراحی در آن منطقه گذراندم. دستههای پرندگان همه جا بودند، پرندگان سیاه روی زمین و پرندگان سفید روی دریاچه. من آنها را در حال پرواز بین زمین و بهشت تصور کردم. پرندهها در آغاز و پایان داستان دیده میشوند و همین طور در جاهای مختلف داستان. پرندگان موجودات عجیبی هستند؛ به نظر میآید که آنها چیزی را میدانند که ما نمیدانیم. چیزی نامیرا و آرمشبخش در مورد آنها وجود دارد. تصاویر این کتاب از آنچه در بلژیک دیدم، از خاطراتم از سوئد و از ذهنم خلق شدهاند.
من باید پیش از آغاز کار روی کتاب «فراتر از یک رویا» خیلی فکر میکردم. داستان در طول یک شب رخ میدهد، اما اگر من همهی تصاویر را تاریک میکشیدم خیلی غمانگیز میشد. تصمیم گرفتم هر آنچه را که دیدهام نقاشی کنم و شبیه رویا، رنگها و فضا تغییر کند. در آغاز دختر همانند یک فرشته میدرخشد. اما در ادامه دیگر نمیدرخشد. وقتی که پسرک خواهرش را میشناسد، خواهر همانند او میشود.
هنگامی که روی تصویرگری این کتاب کار میکردم اتفاق خیلی وحشتناکی در خانه رخ داد. ما خرگوشی داشتیم که تابستانها او را با خود به سوئد و زمستانها به هلند میبردیم. در سفرها با ما بود و در هتل میخوابید. یک شب با صدای جیغی از خواب بیدار شدیم. حیوانی خرگوش را گزیده و کشته بود. بچهها خیلی ناراحت بودند. من برای این که کمی به آنها آرامش بدهم تصویری از آن خرگوش در داستان کشیدم.
وقتی که کتاب را به مادر جف نشان دادم گریه کرد. او برای دختر کوچولو با موهای دمخرگوشی که دختر خودش بود و برای کلیسایی که کلیسای او بود گریه کرد.
در جشن رونمایی این کتاب در هلند بسیاری از دوستان من شرکت داشتند و سبب شدند که داستانهایی گفته شوند. بهترین دوست دخترم، که مادرش را به خوبی میشناختم، پیش از این که به دنیا بیاید برادرش را از دست داده بود. او هرگز این موضوع را به کسی نگفته بود، مادرش هم همین طور.
پس از انتشار کتاب، داستانهای پنهان، یکی پس از دیگری آشکار شدند، از کودکان و بزرگسالان، در کتابفروشیها و کتابخانهها و مدرسهها. بچهها دربارهی اندوهشان از مرگ پدربزرگ و مادربزرگشان، گربه و سگشان، و گاهی نیز دربارهی مرگ والدین یا خواهر و برادرشان با من صحبت میکردند. کتاب جف، همهی این داستانها را به سطح آورد. در کلاسها، کودکان بچههای دیگری را پیدا کردند که این مسئله برایشان رخ داده بود. یا از داستانهای بچههای دیگر آگاه میشدند. آنها یکدیگر را بهتر شناختند.
«فراتر از یک رویا» جهان کودکان را گسترش میدهد. این کتاب در سوئد، آلمان، دانمارک، چین، کره، ژاپن و ایران منتشر شده است. انتشار این کتاب یک موفقیت بزرگ است اما مهمتر از آن این است که کودکان با خواندن این کتاب این شانس و فرصت را پیدا میکنند تا داستانهای پنهانشان را روایت کنند.»
کتاب «پرنده قرمز» نوشتهی آسترید لیندگرن، با تصویرگری ماریت تورنکویست در سال ۲۰۱۴ از سوی انتشارات موسسهی پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان منتشر شد و در سری کتابهای برنامهی «با من بخوان» قرار گرفت. ماریت تورنکویست و خانوادهی آسترید لیندگرن حق انتشار این کتاب در ایران را به موسسهی پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان هدیه کردهاند تا برای برنامهی «با من بخوان» در مناطق محروم هزینه شود.
«فراتر از یک رویا» نوشتهی جف آرتس نیز کتاب دیگری است که با تصویرگری ماریت تورنکویست از سوی انتشارات موسسهی تاریخ ادبیات کودکان منتشر و حق چاپ آن در ایران به برنامهی «با من بخوان» اهدا شده است.
- با برنامهی «با من بخوان» بیشتر آشنا شوید:
- لینک خرید کتابهای «پرنده قرمز» و «فراتر از یک رویا» از سایت کتاب هدهد:
- با ماریت تورنکویست بیشتر آشنا شوید:
گونه خبر: خبرهای ترویج خواندن و ادبیات کودکانکلیدواژه: ف آرتسماریت تورن کویستتصویرگری کتاب های کودکانآسترید لیندگرنجفراتر از یک رویاپرنده قرمزهانس کریستین آندرسنهانس کریستین اندرسننخستین همایش با من بخوانخبرهای همایش با من بخوانترویج خواندنبلندخوانی با کودکانقصه خوانی برای کودکان
از روانشناسی کودکان چه می دانید؟
کودکان علاقه فراوانی به بازی و بازی کردن دارند و هر انسانی اغلب دوران کودکی خود را به بازی کردن میپردازد. یکی از مهمترین شاخصههایی که به شخصیت کودک شکل میدهد نوع بازی و اسباببازیهای اوست؛ اما علت اینکه اغلب کودکان اسباببازیهای خود را خراب میکنند چیست؟
اسباببازی، استعدادهای کودکان را شکوفا میکند، هوش و قدرت فکری آنها را به کار میاندازد و تقویت میکند، عواطف و احساسات اجتماعی آنها را میسازد.
بارها مشاهده شده کودکان به جای بازی کردن با اسباببازی، به شکستن و خراب کردن آن میپردازند که این عمل میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد که در این نوشتار به برخی از این دلایل اشاره شده که با هم مرور میکنیم:
یکی از مهمترین دلایل شکستن اسباببازی توسط کودک، حس کنجکاوی اوست. کودکی که اسباببازیهایش را خراب میکند، غال با میخواهد بداند اسباببازیها از چه ساخته شدهاند و چه چیزهایی در درونشان دارند. کودک میخواهد از اسرار درون اسباببازیها آگاه شود؛ بنابراین به بررسی چگونگی کار اسباببازیها بهویژه اسباببازیهای صوتی، تصویری و حرکتی میپردازد و در پی آن شروع به باز یا خراب کردن آنها میکند.
پرخاشگریمعمولاً کودکان پرخاشگر، اسباببازیهایشان را میشکنند تا شاید به آرامش برسند. این کودکان، عروسکهای به شکل انسان و حیوانات را بهطور کلی خراب میکنند، بهویژه اسباببازیهای قرمز رنگ را بیش از سایر رنگها مورد صدمه خود قرار میدهند.
بیش فعالیکودکان بیشفعال از بازی کردن با اسباببازیها زود خسته میشوند؛ بنابراین، به خراب کردن اسباببازیهایشان میپردازند، زیرا با این کار احساس لذت بیشتری میکنند.
جلب توجهگاهی کودکان به دلیل کمبود محبت و فقدان توجه کافی به آنها، وسایل خود را خراب میکنند، زیرا با این روش میخواهند خلأ عاطفی خود را پر کنند. در این صورت ما بهعنوان یک پدر و مادر آگاه باید توجه واقعی و صادقانه خود را به کودک دلبندمان بیشتر از قبل نشان دهیم.
تقلیدگاهی یادگیری و تقلید رفتارهای نامناسب والدین میتواند علت خراب کردن اسباببازیهای کودک باشد. والدینی که در جروبحث کردنهای خود به جای دفاع، به شکستن وسایل منزل میپردازند، فرزندانشان نیز این کار را یاد گرفته و در بازی خود، اسباببازیهایشان را میشکنند.
تبعیضتبعیض میان بچهها باعث میشود کودکان به سراغ اسباببازیهایشان رفته و آنها را خراب کنند تا با این کار، تشنگی محبت و خستگی تبعیض را جبران کنند.
حسادتیکی دیگر از دلایل خراب کردن اسباببازی، حسادت است. وقتی کودک میبیند به خواهر یا برادرش محبت بیشتری میشود حسادت خود را اینگونه بروز میدهد. بهاینترتیب، باید کودک را از علاقهمان به او مطمئن سازیم و برایش امنیت خاطر ایجاد کنیم.
انتخاب مناسب اسباببازیاگر وسایل بازی با سن، فهم و درک کودک مطابقت نداشته باشد، هنگام بازی از نظر فکری فشار زیادی بر او وارد میشود و ممکن است کودک خشمگین شود و اسباببازی را بشکند؛ بنابراین بهتر است در هنگام خرید اسباببازیها دو عامل توانایی و علاقهمندی کودک در نظر گرفته شود. این نکته مهم است، ترسناک بودن بعضی از اسباببازیها نیز میتواند باعث خراب کردن آنها توسط کودک شود.
نوشته از روانشناسی کودکان چه می دانید؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
فراخوان نمایشگاه تصویرگری «خانه بخت کجاست؟» منتشر شد
انجمن تصویرگران ایران با همکاری جمعیت امام علی (ع) نمایشگاه تصویرگری «خانه بخت کجاست؟» را با هدف آگاهیسازی جامعه نسبت به ازدواج کودکان و پیامدهای آن برگزار میکند.
بر اساس آمار سازمان ثبت احوال کشور در ۹ ماه نخست سال ۱۳۹۴، ۱۷ درصد از ازدواجهای ثبتشده در کشور مربوط به دختران کمتر از ۱۸ سال که در این میان بیش از ۵ درصد آنها مربوط به دختران زیر ۱۵ سال بوده است. ازدواج دختران و پسران در سنین پایین از مشکلات جامعه ما محسوب میشود که ریشه در مسائل فرهنگی و اقتصادی دارد.
از جمله پیامدهای ازدواج در سنین پایین میتوان به محرومیت از تحصیل، محدودیت حمایتهای اجتماعی و قانونی، خشونت خانگی و همسرآزاری، فاصله سنی بالا با همسر، رشد بیرویهی جمعیت پنهان در مناطق حاشیهای، ناتوانی در زندگی، ناتوانی در فرزندپروری، ظهور پدیدهی کودک-بیوه، تنفروشی، فرار از خانه، کارتنخوابی، بازتولید چرخهی فقر، بازتولید چرخهی ازدواج کودک، بازتولید چرخهی کار کودک، خودسوزی و خودکشی اشاره کرد. با توجه به پیامدهای ناگواری از این دست، انجمن تصویرگران ایران با همکاری جمعیت امام علی (ع) به منظور سهیم کردن هنرمندان در آگاهیبخشی و حساسسازی جامعه نسبت به ازدواج کودکان و پیامدهای آن، نمایشگاه تصویرگری «خانه بخت کجاست؟» را برگزار و از همهی تصویرگران دعوت میکند با ارسال آثار خود به این نمایشگاه، در انجام این وظیفهی اجتماعی مشارکت کنند.
شرایط ارسال آثار و شرکت در نمایشگاه:- آخرین زمان ارسال آثار تا ۱۰ بهمنماه ۱۳۹۵
- آثار باید با توجه به پدیدهی ازدواج و پیامدهای ناگوار آن مانند:
- محرومیت از بازی، محرومیت از تحصیل، محرومیت از حقوق انسانی و اجتماعی، محرومیت از حق انتخاب، محرومیت از آموختن مهارتهای زندگی و فرزندپروری، بازتولید کودکان کار و ... خلق شوند.
- ضلع کوچک آثار نباید از ۲۰ سانتیمتر کمتر باشد.
- آثار باید با رزولیشن ۳۰۰ dpi و فرمت jpeg و حجم کمتر از ۳ مگابایت ارسال شوند.
- هر هنرمند میتواند حداکثر دو اثر ارسال کند.
- هر اثر باید با کد ۰۱ و ۰۲ و نام هنرمند به زبان انگلیسی نامگذاری شود. مانند ۰۱-mohammad mohammadi
- هنرمند باید به همراه اثر خود، فرم اطلاعات شامل: نام و نام خانوادگی خود، نام اثر، تکنیک اثر، سال خلق اثر، شماره تماس و پست الکترونیک خود را به دو زبان فارسی و انگلیسی در قالب یک فایل word و یک فایل pdf ارسال کند.
- هنرمند باید به همراه آثار و اطلاعات، عکسی مناسب از چهرهی خود را ارسال کند.
- در عنوان ایمیل عبارت «خانه بخت کجاست؟» / نام و نام خانوادگی به زبان فارسی نوشته شود. مانند: خانه بخت کجاست/ محمد محمدی
- آثار باید به نشانی tasvirgaran@casi.ir ارسال شوند.
- پس از دریافت آثار از سوی دبیرخانه، پاسخی به ایمیل فرستنده ارسال میشود. در صورتی که فرستنده تا سه روز پس از ارسال، پاسخی دریافت نکرد باید موضوع را به انجمن اطلاع دهد.
- آثار دریافتشده برای ورود به نمایشگاه از سوی شورای کارشناسی انجمن تصویرگران ایران ارزیابی و انتخاب خواهند شد.
- به منظور انتشار گسترده و دسترسی عمومی، این نمایشگاه به صورت مجازی در بخش «گالری مجازی» سایت انجمن تصویرگران به نشانی www.casi.ir به دو زبان فارسی و انگلیسی و برای مخاطبان داخلی و خارجی به نمایش درخواهد آمد.
- در صورت فراهم شدن امکان و شرایط مناسب، گزیدهای از آثار به صورت فیزیکی در یکی از نگارخانههای شهر تهران به نمایش درخواهد آمد.
فرم ثبتنام در این نمایشگاه در پیوست قرار داده شده است.
گونه خبر: خبرهای فرهنگ و آموزشدر شهر چه خبر پیوستاندازه فرم ثبتنام در نمایشگاه «خانه دوست کجاست؟»۳۷ کیلوبایت کلیدواژه: انجمن تصویرگرانانجمن تصویرگران ایراننمایشگاه خانه بخت کجاستازدواج کودکان در سنین پایینآمار ازدواج دختران در سنین پایینجمعیت خیریه امام علیجمعیت دانشجویی امام علیفراخوان نمایشگاه تصویرگری خانه دوست کجاستمجموعهی پیشنهادی مناسب برای نوزاد و نوپا
این مجموعه شامل چهار کتاب درباره کارهای گوناگون خرس کوچولویی است به نام اِما که در قالبی داستانی و زبانی موزون روایت میشود.
- یک روز با اِما
این کتاب درباره کنشها و شیرین کاریهای یک روز اِما از صبح تا شب است. نوزاد و نوپای شما از دیدن تصویرکنش های همسان خود و زبان موزون وشعر گونه آن لذت میبرد و واژههای بسیار میآموزد. - اِما میخندد!
در این کتاب نوزاد و نوپا با کارهایی که اِما را خوشحال کرده است، آشنا میشود. کودک با حس شادی آشنا میشود واز خوشحالی اِما شاد میشود. - اِما گریه میکند!
در این کتاب نوزاد و نوپا با حس غمگین و ناراحت شدن آشنا میشود وبا همذاتپنداری با شخصیت اصلی به آنچه برای اِما رخ میدهد، واکنش نشان میدهد. - اِما میخورد!
دراین کتاب اِما غذاهای گوناگونی میخورد و کودک مخاطب با نام این غذاها و تصویر آنها آشنا میشود. رشد زبانی و رشد شناختی از هدفهای این کتاب است.
لینک خرید مجموعه کتاب های مقوایی اما
مجموعه کتاب های مقوایی نخستین کتابخانه منمجموعه شش جلدی کتابهای مقوایی نخستین کتابخانه من:
- جیک و جیک و جیک
در این کتاب نوزادان و نوپایان با آوای جانوران آشنا میشوند. تصویر جانوران را به آنها نشان بدهید و آوای هر یک راتکرار کنید. کودکان از شنیدن آواها لذت میبرند و خیلی زود یاد میگیرند که آنها را تقلید کنند. - یک و دو و سه!
نوزادان و نو پایان در این کتاب از یک تا پنج کودک هم سن خود را میبینند و با شمارگان آنها آشنا میشوند. کودکان تا دو سالگی میتوانند تا شماره پنج را بشمارند. - چی و چی و چی!
کتابهایی که اشیا و اجسام پیرامون کودک را معرف میکنند به رشد زبانی نوزادان و نوپایان یاری میرسانند. این کتاب نیز چنین وظیفه ای رابه عهده دارد. - من و من و من
در این کتاب لوازم و اشیای مورد استفاده روزمرهٔ نوزادان و نوپایان با تصویر وواژه شناسانده میشوند. مادر نام واژههای زیر هر تصویر را بلند می خواندو نوزاد با شنیدن نام آنها ودیدن تصویرها، با غان و غون و تکان دادن دست و پاهای خود واکنش نشان میدهد. - به و به و به!
نام خوراکیها نیز باید در دایره واژگانی نوزاد و نوپا جای گیرد. این کتاب خوراکیهای آشنا را به نوزادان ونوپایان میشناساند و به رشد زبانی آنها یاری میرساند. - رنگ و رنگ و رنگ!
این کتاب که نام برخی رنگها را به نوزادان و نوپایان آموزش میدهد به رشد دیداری و زبانی آنها کمک میکند.
لینک خرید مجموعه کتاب های مقوایی نخستین کتابخانه من
پرنیان و آب، با لالایی تا سرزمین خواب (لوح فشرده)این لوح فشرده مجموعهای است از لالاییها و مادرانههای شعرگونه سروده ثریا قزلایاغ با آهنگسازی محمد فرشتهنژاد و صدای هاله سیفیزاده. شعرهای این کتاب بر اساس لالایی های فولکور و عامیانه کهن ایرانی سروده شده است.
لینک خرید کتاب پرنیان و آب، با لالایی تا سرزمین خواب (لوح فشرده)
مکعب مفهومیمکعب مفهومی پارچه ای است که در هر ضلع آن این مکعبها جهت پرورش حس لامسه، بینایی و شنوایی مورد استفاده قرار میگیرد.شناخت میوهها، گیاهان، حیوانات اهلی، رنگها و … موضوعهایی است که با این مکعبها می توان عملی نمود.در داخل هر یک از مکعب ها یک شی صدا دار قرار گرفته است.
لینک خرید مکعب مفهومی
نوشته مجموعهی پیشنهادی مناسب برای نوزاد و نوپا اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
هجدهمین دوره کارگاه آشنایی با ادبیات کودکان و ترویج خواندن و نقش کتابدار برگزار میشود
هجدهمین دوره کارگاه آشنایی با ادبیات کودکان با نگاهی نو و ترویج خواندن و نقش کتابدار و کتابخانه به مدت سیوسه ساعت در خانه کتابدار کودک و نوجوان و ترویج خواندن برگزار میشود.
قصه و قصهگویی، کتابخانه کودک و شوق زندگی، ادبیات کودک و کتاب خواندن از جمله موضوعاتی است که در هجدهمین دوره این کارگاه مطرح خواهد شد.
زمان برگزاری هجدهمین دوره کارگاه آشنایی با ادبیات کودکان، ترویج خواندن و نقش کتابدار از تاریخ ۳ بهمن تا ۸ اسفند ۱۳۹۵ روزهای یکشنبه و سهشنبه از ساعت ۱۵ تا ۱۸ خواهد بود. هزینهی شرکت در این کارگاه ۲۰۰ هزار تومان است.
مجموع افراد شرکتکننده در هجدهمین دوره کارگاه ادبیات کودکان و ترویج خواندن حداکثر ۲۰ نفر خواهد بود. نهادهای مدنی که به صورت گروهی (بیش از ۵ نفر) اقدام به ثبتنام همکاران کنند، از ۲۰ درصد تخفیف گروهی برای حضور در کارگاه برخوردار خواهند شد.
علاقهمندان جهت ثبتنام این کارگاه و کسب اطلاعات بیشتر با شمارهی ۶۶۹۶۲۹۰۶-۲۱ تماس بگیرند.
نشانی خانه کتابدار کودک و نوجوان: خیابان ولیعصر، بالاتر از میدان منیریه، خیابان اسدیمنش، کوچه دهستانی، نبش بنبست دوم، پلاک ۲
گونه خبر: در شهر چه خبرکلیدواژه: هجدهمین دوره کارگاه آشنایی با ادبیات کودکانخانه کتابدارخانه کتابدار کودک و نوجوانترویج خواندنآشنایی با ادبیات کودکقصه گویی برای کودکانخواندن با کودکانشورای کتاب کودکمنبع: خانه کتابدار کودک و نوجوان
پنجاه و هفتمین نشست ترویج خواندن برگزار میشود
پنجاه و هفتمین نشست ترویج خواندن با موضوع «کتابهای مناسب برای کتابخانههای کودکان و نوجوانان» در کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار میشود.
محمود برآبادی، نویسنده کودک و نوجوان و سرور پوریا از نویسندگان و مترجمان پیشکسوت ادبیات کودک در این نشست حضور خواهند داشت.
پنجاه و هفتمین نشست ترویج خواندن عصر دوشنبه ۲۷ دی ماه ۱۳۹۵ از ساعت ۱۵ تا ۱۷ در کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در خیابان شهید بهشتی، خیابان خالد اسلامبولی، پلاک ۲۴، مجتمع فرهنگی شهید ملک شاعران برگزار خواهد شد.
حضور برای عموم علاقهمندان در این نشست آزاد خواهد بود.
گونه خبر: خبرهای فرهنگ و آموزشخبرهای ترویج خواندن و ادبیات کودکانکلیدواژه: کتابخانه مرجع کانونکتابخانه مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانانپنجاه و هفتمین نشست ترویج خواندنمحمود برآبادیسرور پوریاادبیات کودکنویسنده کتاب کودککتاب های مناسب برای کودکان و نوجوانانمنبع: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان