خبر جمع کن
با کودک آسیبدیده از سوءاستفادهی جنسی چگونه رفتار کنیم؟
گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان
بخش اول این مقاله با عنوان «چگونه سوءاستفادهی جنسی را در کودکان و نوجوانان تشخیص دهیم؟» و بخش دوم مقاله هم با عنوان «آموزش خودمراقبتی به کودکان و نوجوانان برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی» در وبلاگ کتاب هدهد منتشر شده است.
فهرست محتوااگر کودک آزار جنسی دید، چه باید کرد؟
نگرانی دربارهی آزار جنسی: تشویق کودک به حرف زدن
در مرحلهی بعد چه باید کرد: گزارش آزار جنسی
مراحل بعدی را برای کودک توضیح دهید
چرا کودکان بهسختی دربارهی سوءاستفادهی جنسی صحبت میکنند؟
منابع
اگر کودک آزار جنسی دید، چه باید کرد؟اگر کودکی به شما گفت آزار جنسی دیده است، چه واکنشی باید نشان دهید؟
اگر کودک دربارهی سوءاستفادهی جنسی به شما بگوید، طبیعی است که شوکه شوید و احساس خشم یا نگرانی را تجربه کنید. اما باید برای مدتی احساسات خود را کنار بگذارید تا به کودک کمک کنید احساس امنیت کند و بتواند دربارهی اتفاق رویداده برای شما بگوید.
در ادامه، نحوهی واکنش درست به سوءاستفادهی جنسی و شیوهی مؤثر کمک به فرزندتان آورده شده است:
- سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید، حتی اگر قلب شما تند میزند. نفسهای عمیق بکشید و بهآرامی بازدم خود را بیرون دهید.
- بدون قطع کردن حرف فرزندتان، با دقت به او گوش کنید. بگذارید فرزندتان داستان را با گفتههای خودش و با سرعت خودش تعریف کند. به او نشان دهید هر اتفاقی افتاده باشد، شما به حرفهایش گوش میکنید.
- اگر لازم است چیزی بپرسید، از سؤالاتی استفاده کنید که پاسخ آنها به «بله» یا «خیر» منتهی نشود؛ برای مثال، پرسید: «بعد چه اتفاقی افتاد؟» نه اینکه بگویید: «آیا اون تو رو لمس کرد؟»
- فرزندتان را باور کنید. به او بگویید که او را باور دارید، حتی اگر گفتههایش غیرواقعی به نظر برسد یا در ابتدا منطقی نباشد.
- به فرزند خود بگویید که این موضوع اصلاً تقصیر او نیست، مهم نیست که چه اتفاقی افتاده و در هر صورت، او سرزنش و مجازات نخواهد شد.
- به او بگویید که با گفتن به شما کار درستی انجام داده است. فرزند شما شجاع بوده که دربارهی سوءاستفادهی جنسی به شما گفته است، بنابراین از شهامت او قدردانی کنید.
- با کودکتان دربارهی این موضوع صحبت کنید که چگونه میتوانید به او کمک کنید احساس امنیت کند و بپذیرد که شما او را دوست دارید. برای انجام دادن کاری که فرزندتان به آن نیاز دارد، آماده باشید.
احتمال دارد کودکتان همه چیز را یکباره به شما نگوید و طی چند روز یا چند هفته بهتدریج دربارهی آن صحبت کند. بنابراین صبور باشید و به کودک خود فرصت دهید تجربیات و احساسات خود را با شما به اشتراک بگذارد.
در این دوره، فرزندتان بهطور متناوب نیاز دارد دربارهی احساساتش با شما حرف بزند و گاه به حضور شما نیاز دارد تا احساس امنیت کند؛ بنابراین سعی کنید همیشه دردسترس باشید؛ برای مثال، با فرزندتان در خانه بمانید، از کار مرخصی بگیرید، دنبال کودک به مدرسه بروید یا بهطور مداوم به او سر بزنید.
شاید فرزندتان از شما بخواهد که قول دهید ماجرا را به شخص دیگری نگویید. شما نمیتوانید چنین قولی بدهید، اما بگویید که برای حفظ امنیت او تمام تلاشتان را به کار خواهید گرفت. بگویید برای ایمن نگه داشتن او باید با افراد دیگر صحبت کنید، اما او را در جریان کارهایی که انجام میدهید خواهید گذاشت.
- چه کارهایی مناسباند و چه کارهایی نامناسب؟
- در نظر داشتن اینکه کودکانِ قربانی در این باره مقصر نیستند.
- چهطور با رفتارهای نامناسبی مثل رشوه و تهدید روبهرو شوند؟
شاید فرزندتان چیزی به شما نگفته باشد، اما نگران باشید که مبادا او آزار جنسی دیده باشد. شاید خودتان متوجه علائم بدرفتاری جنسی یا سایر علائم سوءاستفادهی جنسی شده باشید، شاید فرزندتان سؤالات خاصی از شما بکند یا کسی به شما گفته باشد که متوجه چیزی شده یا فرزندتان موضوعی را با او مطرح کرده باشد.
شما میتوانید با مطرح کردن سؤالاتی مانند «به نظر میرسه آشفته هستی، چیزی نگرانت میکنه؟» یا «خوب هستی؟» فرزندتان را تشویق کنید که صحبت کند؛ حتی میتوانید با گفتن چنین جملهای کودک خود را آرام کنید: «هیچچیزی اونقدر بزرگ، کوچک یا افتضاح نیست که نتونی دربارهش صحبت کنی.»
شما میتوانید یک کودک خردسال را با گفتن جملاتی مانند «کجاها احساس خوشحالی، درد یا ناراحتی میکنی؟» یا «چه زمانی احساس خوشحالی، درد یا ناراحتی میکنی؟» او را تشویق کنید که احساساتش را توصیف کند. اگر کودک شما توانایی تکلم ندارد، او را تشویق کنید احساساتش را نقاشی کند یا با ادا درآوردن آنها را به شما تفهیم کند.
برای تشویق یک نوجوان میتوانید بگویید: «میتونم حس کنم که چیزی ذهنت رو مشغول کرده. میخوام بدونم چی نگرانت کرده؟» شاید فرزندتان صحبت با بزرگسال مورد اعتماد دیگری را به گفتوگو با شما ترجیح دهد. میتوانید از او بپرسید: «آیا کسی هست که بتونی باهاش صحبت کنی؟»
بعد از اینکه فرزندتان را به صحبت کردن تشویق کردید، شاید از شما سؤالاتی کند یا مواردی مانند این را بگوید:
- «آیا من باید اسرار رو حفظ کنم؟» شما هم میتوانید با گفتن این جمله پاسخ دهید: «نه، مجبور نیستی. هرگز نباید اسراری رو حفظ کنی که دربارهشون احساس درستی نداری.»
- «کارهای عجیبی که آقای X میکنه، درسته؟» شما میتوانید اینگونه پاسخ دهید که «آقای X چه کارهای عجیبی میکنه؟»
- «امروز حتماً باید برم کلاس موسیقی؟» قبل از گفتن «بله»، سعی کنید بفهمید که او چرا نمیخواهد به آنجا برود. برای مثال میتوانید بپرسید: «چی باعث شده که رفتن به اونجا دیگه برات سرگرمکننده نباشه؟»
- «من بازیهای پسرعمو وسطی رو دوست ندارم.» میتوانید با گفتن سؤال «شما چهجوری بازی میکنید؟» واکنش نشان دهید.
آزار جنسی کودکان همیشه یک جرم است.
اگر فکر میکنید کودکتان آزار دیده است یا احساس میکنید خطر سوءاستفادهی جنسی او را تهدید میکند، باید این مورد را گزارش دهید.
با پلیس ۱۱۰ تماس بگیریدشاید مطمئن نباشید که کودکتان آزار جنسی دیده، اما فکر میکنید اتفاقی روی داده است. باز هم مهم است که در اسرع وقت از متخصصان مشاوره بگیرید. میتوانید با پلیس، روانشناسان و پزشکان صحبت کنید. به این افراد آموزش داده شده است و آنها دربارهی سوءاستفادهی جنسی کودک و نحوهی ارتباط با آنها آگاهاند. این افراد میتوانند دربارهی اقدامات بعدی به شما مشاوره دهند.
برای مشاوره دربارهی خشونت خانگی با شمارهی ۱۲۳ تماس بگیریداگر در بدن کودک علائمی یافتید که مشکوک به سوءاستفادهی جنسی هستند، در اسرع وقت، باید کودکتان را نزد پزشکی متخصص ببرید تا معاینه شود (ترجیحاً نزد شخصی که در این زمینه تجربه دارد). پلیس یا خدمات مشاورهای میتوانند در این زمینه به شما کمک کنند.
بهتر است آنچه را اتفاق افتاده یادداشت کنید تا بتوانید جزئیات دقیق را به پلیس گزارش دهید. یادداشتهای شما باید شامل موارد زیر باشد:
- آنچه فرزندتان به شما گفته است.
- تغییراتی که در رفتار فرزند خود مشاهده کردهاید.
- آنچه را خود به عینه در روابط بین کودک و فرد متجاوز مشاهده کردهاید.
- هر نکتهی دیگری که دربارهی رفتار آن شخص مشاهده کردهاید.
فرزند شما احتمالاً میخواهد بداند چه اتفاقی میافتد و به چهکسی دربارهی اتفاق رویداده گفته خواهد شد.
به کودک خود توضیح دهید که برای ایمن نگه داشتن او، هر کاری از دستتان بربیاید انجام میدهید. این گفته بدین معنی است که به پلیس گزارش میدهید و با متخصصان دیگر صحبت میکنید.
برای مثال بگویید: «امروز به مکانی به نام …… زنگ زدم و اونها بهم توضیح دادن که در ادامه باید چیکار کنم. بهم گفتن پلیس همیشه باید در جریان چنین اتفاقاتی باشه.»
چرا کودکان بهسختی دربارهی سوءاستفادهی جنسی صحبت میکنند؟کودکان بهسختی میتوانند به والدین یا دیگران بگویند که آزار جنسی دیدهاند. زیرا ممکن است:
- آنقدر کوچک باشند که نتوانند تکلم کنند.
- نگران باشند که مبادا والدینشان را ناامید یا ناراحت کنند.
- خجالت بکشند یا احساس شرم کنند.
- کسی را که از آنها سوءاستفاده میکند، دوست داشته باشند و نگران باشند که مبادا این شخص را به دردسر بیندازند.
- آنچه را اتفاق میافتد درک نکنند و گیج شوند.
- نگران باشند که اگر این آزار جنسی به کسی گفته شود، اوضاع بدتر خواهد شد.
- تهدید شدهاند یا از مخفی نگه داشتن این سوءاستفاده احساس شرم میکنند.
- فکر کنند کسی آنها را باور نخواهد کرد.
https://raisingchildren.net.au/toddlers/safety/child-sexual-abuse/child-sexual-abuse-what-it-is
https://raisingchildren.net.au/school-age/safety/child-sexual-abuse/signs-of-sexual-abuse
https://raisingchildren.net.au/school-age/safety/child-sexual-abuse/signs-that-someone-is-involved-in-child-sexual-abuse
https://raisingchildren.net.au/school-age/safety/online-safety/grooming-signs
https://raisingchildren.net.au/toddlers/safety/child-sexual-abuse/preventing-child-sexual-abuse
https://raisingchildren.net.au/toddlers/safety/child-sexual-abuse/child-sexual-abuse-talking-to-children
https://raisingchildren.net.au/teens/mental-health-physical-health/sexual-assault-sexual-abuse/child-sexual-abuse-talking-to-teens
https://raisingchildren.net.au/school-age/safety/child-sexual-abuse/child-sexual-abuse-what-to-do
نوشته با کودک آسیبدیده از سوءاستفادهی جنسی چگونه رفتار کنیم؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
آموزش خلاق عددها به کودکان، ریاضیآموز لولوپی
در حاشیهٔ شهر زاهدان منطقهای محروم به نام شیرآباد وجود دارد. کودکان شیرآبادی به علت فقر، کار کودکان و نداشتن شناسنامه و... نتوانستهاند تحصیل خود را ادامه دهند. از این رو این کودکان با برنامهٔ تقویت سوادپایه در قالب برنامه «با من بخوان» به آموزش بازگشتهاند.
آموزش خودمراقبتی به کودکان و نوجوانان برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی
گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان
بخش اول این مقاله با عنوان «چگونه سوءاستفادهی جنسی را در کودکان و نوجوانان تشخیص دهیم؟» و بخش سوم مقاله هم با عنوان «با کودک آسیبدیده از سوءاستفادهی جنسی چگونه رفتار کنیم؟» در وبلاگ کتاب هدهد منتشر شده است.
فهرست محتواروشهای روزمره برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی از کودک در خانواده و جامعه
سیاستها و اقدامات اجتماعی برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی کودکان
صحبت کردن با کودکان ۰ تا ۱۱ سال دربارهی آزار جنسی
«نه» گفتن راهی است مطمئن برای حمایت کودکان از خودشان
لمس نامناسب: به کودکان کمک کنید تا از بدن خود محافظت کنند
راز بیخطر و راز خطرناک: به کودکان کمک کنید تفاوت این دو را درک کنند
مکانها و موقعیتهای امن و ناامن: به کودکان کمک کنید که آنها را تشخیص دهند
صحبت کردن با کودکان ۱۲ تا ۱۸ ساله دربارهی آزار جنسی
نوجوان چگونه میتواند درخواست رابطهی جنسی را رد کند؟
نارضایتی برای برقراری رابطهی جنسی
داشتن رابطهی سالم در بزرگسالی مستلزم چه آموزشهایی است؟
مکانها و موقعیتهای امن و ناامن
فرزندتان باید بداند که به چهکسی اعتماد کند
روشهای روزمره برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی کودک در خانواده و جامعهاعضای خانواده یا افراد آشنا بیش از سایرین عاملان سوءاستفادهی جنسی از کودکان هستند. این بدان معنی است که جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی کودکان باید از خانواده و آشنایان شروع شود.
در اینجا، برخی کارهای روزمره ذکر شدهاند که با بهرهگیری از آنها میتوان از آزار جنسی جلوگیری کرد:
- دربارهی آزار جنسی و ایمنی شخصی و جنسی با کودکان صحبت کنید.
- برخی ملاحظات ایمنی اصلی را انجام دهید؛ برای مثال، اگر کودک شما با فردی بزرگسال تنها ماند، اطمینان حاصل کنید که میتوانید آنها را ببینید یا حتی هرازگاهی به آنها سر بزنید. همیشه همراه کودک به دستشوییهای عمومی بروید.
- اگر کودک شما شب منزل کسی ماند یا به اردو، مهمانی یا گردش و… دعوت شد از جزئیات و شرایط خواب او سؤال کنید.
- چگونگی خوابیدن و ورزش کردن کودک و مواردی از این دست را کنترل کنید؛ برای مثال، موقع خواب به کودک پیام دهید تا ببینید اوضاع چطور پیش میرود. یا بپرسید: «امروز بازی فوتبال چطور بود؟»
- از والدین دیگر بپرسید که چگونه ایمنی فرزندان خود را بررسی میکنند.
- دربارهی اغوا کردن (این نکته پیشتر ذکر شده است) آگاهی پیدا کنید.
- اگر احساس خوبی ندارید، به غریزهی خود اعتماد کنید؛ برای مثال، اگر فردی بخواهد فرزند شما را بهتنهایی بیرون ببرد یا پیشنهاد دهد که بهطور خصوصی مربی کودک شما باشد و… میتوانید به او «نه» بگویید.
- از والدین دیگر سؤال کنید که دربارهی سازمانها و گروههای اجتماعی مدافع حقوق کودکان چه اطلاعاتی دارند؛ همچنین دربارهی سیاستهای کاری این سازمانها پرسوجو کنید.
سرویسها و شوراهای محلی همچون مراکز مراقبت از کودکان، مدارس، باشگاههای ورزشی و عبادتگاهها باید سیاستها و روشهایی خاص برای ایمن نگهداشتن کودکان و جلوگیری از آزار جنسی در نظر بگیرند. از آنها انتظار داشته باشید که به سؤالات شما پاسخ دهند. این خواسته کاملاً منطقی است.
در ادامه، راهکارهایی برای آگاهی از این سیاستها ذکر شده است:
- از مدرسه یا باشگاه ورزشی بخواهید سیاستهای ایمنیشان را پیش از ورود و بعد از خروج کودک از مدرسه به شما اطلاع دهند.
- دربارهی ایمنی کودک در باشگاههای ورزشی یا سایر گروهها سؤال کنید.
و اگر فکر میکنید سرویسهایی که در زمینهی ایمنی کودک فعالیت میکنند، میتوانند عملکرد بهتری داشته باشد، نظراتتان را با آنها در میان بگذارید. در واقع، انجام دادن این کار رفتاری مسئولانه است که به عنوان عضوی از جامعه باید بدان اهمیت دهید؛ برای مثال، اگر گمان میکنید سرویسهای بهداشتی مرکز خرید محلهی شما بیش از اندازه دوراُفتاده و پرت است، این موضوع را به مدیریت مرکز اطلاع دهید.
صحبت کردن با کودکان ۰ تا ۱۱ سال دربارهی آزار جنسیشاید صحبت کردن دربارهی موضوعاتی مانند آزار جنسی کودک برای شما دشوار باشد. این موضوع کاملاً طبیعی است. اما صحبت کردن با کودک دربارهی سوءاستفادهی جنسی کمک میکند که امنیت او حفظ شود؛ زیرا بدین طریق او میفهمد که سوءاستفادهی جنسی چیست و از سوی دیگر، این امکان فراهم میشود که دربارهی آن حرف بزند.
همچنین گفتوگو کردن آزاد و صادقانه این پیام را میرساند که کودک همیشه میتواند با شما صحبت کند و موضوع هرچه باشد شما به آن گوش میدهید.
اگر نمیدانید مکالمه را چگونه باید شروع کنید، میتوانید در حین صحبت کردن دربارهی روابط، احترام و رشد شخصی، به این موضوع برسید و حرف زدن دربارهی سوءاستفاده جنسی را پیش بکشید؛ برای مثال، میتوانید دربارهی نکات مثبت اعتماد کردن به روابط صحبت کنید، مانند احساس دوست داشتن و گذراندن اوقات خوب با یکدیگر. در پایان نیز اضافه کنید که گاهی اوقات روابط باعث میشود افراد احساس ناراحتی، ناامنی یا حقارت کنند که این درست نیست.
همچنین استفاده از «کتاب» شیوهای عالی برای شروع مکالمه دربارهی آزار جنسی کودکان است.
لازم نیست یکباره دربارهی تمام جنبههای سوءاستفادهی جنسی با کودک صحبت کنید. بعدها میتوانید دوباره در این باره صحبت کنید.
هنگام صحبت کردن، شاید کودک حرفهای تازهای بزند یا نگرانیهایش را با شما در میان بگذارد. در این صورت این دو مرحله باید انجام شود:
- گفتههای فرزندتان را با بیان خود تکرار کنید تا مطمئن شوید درست متوجه شدهاید؛ برای مثال، «دوست نداری خانم X تو رو محکم ببوسه» یا «فکر میکنی آقای Y رفتار عجیبی داره».
با کودک صحبت کنید تا بداند در صورت تکرار این اتفاق چگونه با آن برخورد کند؛ برای مثال، «اگر خانم X سعی میکنه تو رو ببوسه، اشکالی نداره که بهش بگی “نه” و ازش دور شی. کار درستی میکنی که اینها رو بهم میگی. مهم اینه که باهام درمیون میگذاری.»
«نه» گفتن راهی است مطمئن برای حمایت کودکان از خودشان«نه» گفتن کودک به لمس یا هرگونه عمل ناخواسته بخش مهمی در ایمن ماندن او در برابر سوءاستفادهی جنسی است.
اگر کودک شما نمیخواهد فرد بزرگسالی او را قلقلک دهد، ببوسد یا بغل کند، اشکالی ندارد که «نه» بگوید و از آن شخص دور شود.
در صورت پیش آمدن رخدادهای زیر، اشکالی ندارد که کودک شما «نه» بگوید؛ برای مثال، اگر کسی:
- او را لمس میکند.
- از کودکتان بخواهد کاری انجام دهد که باعث شود احساس ناامنی، گیجی یا ترس را تجربه کند.
- کاری انجام دهد که باعث شود کودک شما بخواهد از او فاصله بگیرد.
- او را تهدید کند.
- او را فریب دهد و در موقعیتی ناامن قرار دهد.
همچنین کودک باید بپذیرد که دیگران نیز به او «نه» بگویند.
این موقعیتها را تمرین کنید: مثلاً، کودک خود را وادار کنید بلند شود و بایستد و با صدای بلند بگوید: «تمومش کن!»، «نه، من از این کار خوشم نمیآد!» یا «بسه! این بدن منه، به مادرم میگم که چه اتفاقی افتاد!»
احساس ناامنی: به کودکان کمک کنید تا علائم هشدارهای جنسی را تشخیص دهندهنگامیکه مشکلی پیش میآید یا کودک احساس امنیت نمیکند، بدنش به او هشدار میدهد. این علائم در بسیاری از موقعیتهای ناامن نیز نمایان میشوند. اگر کودک شما بتواند علائم را در موقعیتهای ناامن گوناگون تشخیص دهد، میتواند در وضعیت ناامن جنسی نیز به آنها پی ببرد.
با بیان عبارات و کلمات درست و مناسبِ سن کودک، به او کمک کنید علائم هشداردهنده را بشناسد. بدین طریق میتوانید از او در برابر سوءاستفادهی جنسی محافظت کنید؛ برای مثال، به کودکان کوچکتر بگویید: «وقتی احساس ناامنی میکنی ممکنه یه حال ناجوری تو شکمت حس کنی، قلبت تندتند بزنه یا ممکنه بدنت داغ بشه و بلرزه.»
به کودکان بزرگتر بگویید: «وقتی احساس ناامنی میکنی ضربان قلبت بالا میره، عضلاتت منقبض میشه، دستهات عرق میکنه، بدنت مورمور میشه یا داغ میکنه و حس میکنی داری مریض میشی.»
کودکان باید علائم هشداردهنده و راهکار مقابله را بشناسند. این نکته بسیار مهم است؛ برای مثال بگویید: «اگر با کسی بودی و این احساسات رو داشتی، بهتره جای دیگهای بری و با کسی باشی که احساس امنیت کنی. همینطور مهمه که دربارهی احساست به من بگی، چون میتونم کمک کنم امنیتت رو حفظ کنی.»
به فرزندتان بگویید که هرگاه احساس ناامنی کرد، میتواند پیش چه کسانی برود. سپس با کمک یکدیگر، خانواده و دوستان و پلیس و معلمان مورد اعتماد را شناسایی کنید. به کودکتان یادآوری کنید که اگر کسی حرفش را باور نکرد، باید به افراد دیگری بگوید تا به او کمک کنند.
لمس نامناسب: به کودکان کمک کنید تا از بدن خود محافظت کنندفرزند شما «باید» بداند که «بدن او» مال خودش است. وقتی کودک شما این موضوع را بفهمد، متوجه میشود که افراد دیگر نباید بدنش را لمس کنند، تن او را ببینند یا از بدنش بهویژه دستگاه تناسلی او عکس یا فیلم بگیرند.
به بچههای کوچکتر بگویید: «تو صاحب بدنتی. هیچکس نمیتونه بدنت رو بدون دلیل خوبی ببینه یا لمس کنه. این کار خوبی نیست که یک آدمبزرگ یا بچهی بزرگتر بخواد آلت تناسلی تو رو لمس کنه یا ببینه یا حتی مالِ خودش رو بهت نشون بده. حتی اگه کسی باشه که میشناسی، بازم کار درستی نیست. بلافاصله باید به من بگی، حتی اگه اونها ازت بخوان که این موضوع رو مخفی نگه داری.»
به بچههای بزرگتر بگویید: «بدنت متعلق به توئه. هیچکس حق نداره بدون دلیل خوبی آلت تناسلی یا مقعدت رو لمس کنه. اگر کسی خواست آلت تناسلی تو رو ببینه یا اون رو لمس کنه یا مالِ خودش رو به تو نشون بده، فوراً به یکی اطلاع بده. حتماً باید این کار رو بکنی، حتی اگه اون فرد آشنا باشه و از تو بخواد که این اتفاق رو مخفی نگه داری.»
برای فرزند خود توضیح دهید که منظور شما از «دلیل خوب» چیست؛ برای مثال، «یک دکتر یا پرستار ممکنه ازت بخواد که بدنت رو ببینه. این یه دلیلِ خوبه، اما به شرطی که من هم اونجا باشم.»
راز بیخطر و راز خطرناک: به کودکان کمک کنید تفاوت این دو را درک کنندافرادی که از کودکان سوءاستفادهی جنسی میکنند، میخواهند این تجاوز را مخفی نگه دارند. شما میتوانید به کودکتان کمک کنید تا تفاوت رازهای بیخطر و خطرناک را درک کند.
برای کودکان کوچکتر میتوانید تفاوتها را بدین صورت توضیح دهید:
راز بیخطر: «نگه داشتن بعضی از رازها خوبه، مثل وقتیکه مامانبزرگ بهت میگه چه کادویی برای تولد خواهرت خریده. این رازها بیخطر هستن.»
راز خطرناک: «بعضی از رازها ممکنه تو رو نگران کنه، مثل وقتیکه دوستت بهت بگه قصد داره چیزی رو که مالِ اون نیست، برداره. اینها رازهای خطرناکه. اگه حس کردی رازی ممکنه بقیه رو ناراحت کنه، باید به من بگی تا بتونیم تصمیم بگیریم که این راز بیخطره یا خطرناک.»
برای کودکان بزرگتر میتوانید تفاوتها را بدین صورت توضیح دهید:
راز بیخطر: «رازهای بیخطر اونهایی هستن که فقط برای مدت کوتاهی باید مخفی نگهشون داریم. اونها معمولاً مردم رو خوشحال میکنن و آخرش همه راز رو میفهمن. راز بیخطر میتونه یک جشن تولد غافلگیرکننده باشه.»
راز خطرناک: «رازهای خطرناک باعث میشن احساس ناراحتی بکنی؛ برای مثال، کسی ازت میخواد موضوعی رو از همه، حتی من مخفی نگه داری. باید دربارهی این رازها به من یا به کس دیگهای که بهش اعتماد داری، بگی.»
مکانها و موقعیتهای امن و ناامن: به کودکان کمک کنید که آنها را تشخیص دهنددربارهی این موضوع که چه چیزی باعث میشود مکان یا موقعیتی امن یا ناامن باشد، با کودک خود صحبت کنید.
بچههای کوچکتر همیشه قادر نیستند مکانهای امن و ناامن را تشخیص دهند؛ بنابراین دربارهی احساسی که مکانهای گوناگون در آنها ایجاد میکند، با یکدیگر صحبت کنید. از فرزند خود بپرسید: «کجا احساس شادی میکنی و میدونی در امانی؟ اونجا چه شکلیه؟ کی اونجاست؟ چی باعث میشه احساس امنیت کنی؟»
برای بچههای بزرگتر میتوانید تفاوت را توضیح دهید:
مکان امن: «مکان امن جاییه که افراد زیادی اونجا هستن و تو اونها رو میشناسی.»
مکان ناامن: «مکان ناامن جاییه که افراد مورد اطمینانت رو اونجا نبینی؛ یعنی، کسی نباشه که بتونه بهت کمک کنه.»
در شرایط ناامن چه کارهایی میشود انجام داد؟ دربارهی این موضوع با کودکتان صحبت کنید؛ برای مثال:
- «اگه من دیر بیام مدرسه دنبالت، چیکار میکنی؟»
- «اگه کسی که نمیشناسی ازت بخواد با هم دنبالِ حیوونخونگیش برین، چیکار میکنی؟»
- «اگه توی دستشویی عمومی احساس راحتی نکنی، چیکار میکنی؟»
- «اگه کسی بدنت رو طوری لمس کنه که حس کنی درست نبوده، چیکار میکنی؟»
شاید برای شما صحبت کردن دربارهی موضوعاتی مانند آزار جنسی کودک دشوار باشد. این موضوع کاملاً طبیعی است. اما صحبت کردن با کودک دربارهی سوءاستفادهی جنسی به حفظ امنیت او کمک میکند؛ زیرا کودک درمییابید که سوءاستفادهی جنسی چیست و از سویی این امکان فراهم میشود که دربارهی آن حرف بزند.
همچنین گفتوگو کردن آزاد و صادقانه این پیام را میرساند که کودک همیشه میتواند با شما صحبت کند و موضوع هرچه باشد شما به آن گوش میدهید.
اگر نمیدانید مکالمه را چگونه باید شروع کنید، میتوانید در حین گقتوگو دربارهی روابط، احترام و رشد شخصی، به این موضوع برسید و حرف زدن دربارهی سوءاستفادهی جنسی را پیش بکشید؛ برای مثال، شما میتوانید دربارهی نکات مثبت اعتماد کردن به روابط صحبت کنید، مانند احساس دوست داشتن و گذراندن اوقات خوب با یکدیگر؛ همچنین برخی روابط باعث میشوند افراد احساس ناراحتی، ناامنی یا حقارت کنند که این درست نیست.
برای شروع مکالمه میتوانید از گزارش خبری، نمایش تلویزیونی یا گفتههای فرزندتان دربارهی مدرسه استفاده کنید. بهجز این، میتوانید از فرصتهای روزمره برای گفتوگو با کودکِ خود دربارهی سوءاستفادهی جنسی استفاده کنید؛ برای مثال، هنگام صرف شام یا زمانیکه کودکتان را از مدرسه به خانه میرسانید و…
لازم نیست یکباره دربارهی همهی جنبههای سوءاستفادهی جنسی با کودک صحبت کنید. بعدها میتوانید دوباره در این باره با او صحبت کنید.
نوجوان چگونه میتواند درخواست رابطهی جنسی را رد کند؟نوجوانان حق دارند بگویند که چه اتفاقی برای بدن آنها میافتد. درک کردن این حق و استفاده از آن، نوجوانان را از سوءاستفادهی جنسی در امان نگه میدارند.
به فرزند خود بگویید: «بدنت متعلق به توست. هیچکس حق نداره بدنت رو لمس کنه یا ازش عکس بگیره یا هیچگونه عمل جنسی با تو انجام بده. اصلاً مهم نیست که چهکسی از تو درخواست کرده، تو حق داری بهش “نه” بگی.»
به آنها توضیح دهید که اکثر مردم بهدرستی رفتار میکنند. اما گاه در برخی شرایط، شخصی که فرزند شما به او اعتماد دارد، سعی میکند بدون رضایت او را به شیوهای غیرمتعارف لمس کند. این شخص میتواند دوستی بزرگسال، یکی از اعضای خانواده یا حتی جوانی دیگر باشد.
اگر کسی سعی کند بدن فرزند شما را لمس کند، ببیند یا از او عکس بگیرد یا بدون رضایتش هرگونه اقدام جنسی دیگر انجام دهد، اولین قدم «نه!» گفتن است.
مرحلهی بعدی این است که ماجرا را با شما یا فرد بزرگسال مورد اعتماد دیگری در میان بگذارد. این امر ضروری است، حتی اگر به کودک شما گفته شود که آن را مخفی نگه دارد یا بابت آن تهدید شود.
داشتن رابطهی سالم در بزرگسالی مستلزم چه آموزشهایی است؟با فرزندتان دربارهی نحوهی درخواست کردن صحبت کنید. این نکته بسیار مهم است. بگویید: «اگه میخوای با کسی صمیمی شوی، باید اول مطمئن شی که اون هم راضیه. میتونی چیزی مثل این رو بهش بگی: “میتونم با تو بیشتر صمیمی بشم؟”»
از این سن میتوانید به فرزند خود آموزش دهید تا بداند صمیمیت بیشتر، مستلزم بررسی مداوم این مسئله است که شریک زندگی او نیز همانند خودش از انجام دادن کاری رضایت داشته باشد. باید آگاه باشد که اگر فرد مقابل ساکت یا مردد است یا تصمیمش را عوض کرده، این رفتار نشانهی نارضایتی اوست.
روابط محترمانهوقتی نوجوانان بدانند روابط سالم و محترمانه چگونه است، احتمالاً میتوانند از شکلگیری روابطی که آنها را در معرض سوءاستفادهی جنسی قرار میدهد، جلوگیری کنند.
یکی از راههای کمک به نوجوانان برای اینکه احترام در رابطه را درک کنند، صحبت کردن دربارهی مثالهایی است که در شبکههای اجتماعی با آنها روبهرو میشوید.
از سوی دیگر، باید دربارهی این موضوع صحبت کنید که رابطه چه زمانی نامحترمانه یا ناامن میشود و در این صورت، فرزند شما باید چه کاری انجام دهد؛ برای مثال «این درست نیست که کسی مجبورت کنه ببوسیش یا اقدام جنسی انجام بدی یا حتی وقتیکه دوست نداری دوروبرت باشه. هیچوقت مجبور نیستی کاری رو انجام بدی که نمیخوای، حتی اگه این کار بیرون رفتن با کسی باشه.»
مکانها و موقعیتهای امن و ناامنبا فرزند خود دربارهی این موضوع صحبت کنید که چه چیزی باعث میشود مکان یا موقعیتی امن یا ناامن باشد.
مکان امن اینگونه توصیف میشود: «مکان امن تحت نظارت شخصی بزرگسال و مسئولیتپذیر قرار داره. توی یک مکان امن، افرادی حضور دارن که تو اونها رو میشناسی و در صورت نیاز میتونن بهت کمک کنن.»
مکان ناامن اینگونه توصیف میشود: «مکان ناامن جاییه که افراد مورد اطمینانت رو اونجا نبینی؛ یعنی، کسی نباشه که بتونه بهت کمک کنه»
با فرزندتان دربارهی این موضوع صحبت کنید که در شرایط ناامن باید چهکاری انجام دهد؛ برای مثال:
- اگر من نتونستم بیام مدرسه دنبالت و کسی که تازه ملاقاتش کردی، بهت پیشنهاد داد برسونتت خونه چیکار میکنی؟
- اگر شب جای دیگه بودی و موقع خواب احساس ناراحتی کردی، چیکار میکنی؟
به فرزندتان یادآوری کنید که در چنین شرایط ناامنی، احتمالاً چه علائم هشداردهندهی جسمانیای را تجربه خواهد کرد؛ برای مثال، قلب کودک شما ممکن است سریعتر شروع به تپیدن کند و احساس تعریق یا لرزش کند. شاید دلشوره داشته باشد و حس درونیاش بگوید که اینجا امن نیست. اگر فرزند شما این علائم را احساس کند، باید به نشانهها اعتماد کرده، از آن مکان یا موقعیت دور شود.
فرزندتان باید بداند که به چهکسی اعتماد کنداگر در زندگی فرزندتان، افراد مورد اعتمادی حضور دارند، پس او این شانس را دارد که دربارهی دلواپسیها و نگرانیهایش و حتی سوءاستفادهی جنسی با آنها صحبت کند. با او همکاری کنید تا فهرستی از این افراد تهیه کند.
اگر شخصی که اسمش در لیست است، حرف او را باور نکرد، فرزند شما باید موضوع را با افراد دیگر مطرح کند تا زمانیکه کسی به او گوش دهد و کمکش کند.
نوشته آموزش خودمراقبتی به کودکان و نوجوانان برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
چگونه سوءاستفادهی جنسی را در کودکان و نوجوانان تشخیص دهیم؟
گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان
آزار جنسی کودک بدین معناست که افراد بزرگسال یا حتی بچههای بزرگتر با تماس فیزیکی یا بدون آن، کودک را درگیر فعالیت جنسی کنند.
افراد بزرگسال یا بچههای بزرگتر میتوانند از کودک سوءاستفادهی جنسی کنند. گاه این افراد:
- اندام تناسلی خود را به کودک نشان میدهند، کودک را تشویق یا وادار به نشان دادن اندام تناسلی خود میکنند.
- هنگامیکه کودک دستشویی میرود، حمام میکند یا لباس خود را عوض میکند دزدکی به او نگاه میکنند، کودک را تشویق یا وادار به دزدکی نگاه کردن به دیگران میکنند.
- به شیوهای نامتعارف کودک را لمس میکنند. او را تشویق یا وادار میکنند که خودارضایی کند، گاه نیز از او میخواهند خودش یا دیگری را بهشیوهای نامتعارف لمس کند.
- کودکان را وادار میکنند فیلمهای مستهجن ببینند.
- با تشویق، رشوه یا اجبار، کودکان را وادار میکنند از خود یا سایر کودکان به صورت برهنه، نیمهبرهنه یا حتی با لباس زیر فیلم بسازند و آن را ارسال کنند.
- در واژن یا مقعد کودکان انگشت یا اشیاء دیگر فرو میکنند.
- در رابطه با ظاهر خودِ کودک یا کودکان دیگر حرفهای جنسی میزند.
آزار جنسی کودکان جرمی جدی است که تبعات روحی و جسمی آن نهتنها در زمان حال دامنگیر زندگی کودک میشود، که در آینده نیز مشکلاتی را به بار خواهد آورد. در هر سنی، احتمال آن وجود دارد که کودکان در معرض سوءاستفادهی جنسی قرار گیرند. هم دختران و هم پسران ممکن است مورد آزار جنسی قرار گیرند.
بیشترین سوءاستفادههای جنسی از جانب شخصی است که کودک او را میشناسد. نیمی از کل آزارهای جنسی را اعضای خانواده انجام میدهند و نیم دیگر را شخصی که کودک او را میشناسد.
مهم نیست که چه اتفاقی افتاده یا ماجرا چگونه به وقوع پیوسته است، در سوءاستفادهی جنسی هرگز کودک مقصر نیست. افرادی که این کار را انجام میدهند خود بهتنهایی، در برابر این عمل، کاملاً مسئولاند.
فهرست محتواسوءاستفادهی جنسی از کودکان و نوجوانان: شناخت علائم
علائم سوءاستفادهی جنسی در کودکان ۰ تا ۱۱ سال چیست؟
علائم سوءاستفادهی جنسی در نوجوانان چیست؟
فرد تعرضکننده چه نشانههایی از خود بروز میدهد؟
چه زمانی باید نگران بود که از کودک سوءاستفادهی جنسی شود؟
در قبال فردی که در آزار جنسی کودک نقش دارد، چه باید کرد؟
اغوا کردن کودک با هدف سوءاستفادهی جنسی: شناخت علائم
- اغوا کردن کودک با هدف سوءاستفادهی جنسی (Grooming) چیست؟
- چه کسانی میتوانند کودک را اغوا کنند؟
- اغوا کردن چگونه و کجا اتفاق میافتد؟
- علائم اغوا شدن در کودکان ۰ تا ۱۱ سال کدام است؟
- چه علائمی نشان میدهد که نوجوان اغوا شده است؟
- برخورد فرد اغواگر با والدین
- در صورتی که نگران اغوا شدن کودک خود هستید، چه باید بکنید؟
شاید کودکان به شما نگویند که آزار جنسی دیدهاند، ولی شما علائمی را در آنها مشاهده کنید؛ از جمله علائم جسمی و تغییر در رفتار یا احساسات کودک.
کودکان به سوءاستفادهی جنسی به طرق گوناگون واکنش نشان میدهند. عوامل بسیاری بر نوع واکنش کودکان تأثیرگذار است، از جمله سن کودک، دفعات و شدت آزار، اتفاقاتی که حین آزار جنسی رخ میدهد و فردی که تجاوز میکند.
شاید برخی کودکان فقط علائمی بسیار جزئی از خود نشان دهند و برخی دیگر هیچ نشانهای نداشته باشند.
اگر کودک شما یک یا چند علامت ذکرشدهی زیر را از خود نشان داد، لزوماً به این معنا نیست که مورد سوءاستفادهی جنسی قرار گرفته است. رفتار کودک شما به دلایل زیادی میتواند تغییر کند، با وجود این سوءاستفادهی جنسی را به عنوان یکی از احتمالات در نظر بگیرید؛ همچنین مهم است که به غریزهی خود اعتماد کنید.
علائم سوءاستفادهی جنسی در کودکان ۰ تا ۱۱ سال چیست؟ تغییر در احساساتاگر کودک شما در معرض آزار جنسی قرار گرفته باشد، شاید متوجه شوید که او:
- بیشازحد سرد و ساکت است.
- بیدلیل گریه میکند.
- تخت یا شلوار خود را خیس میکند.
- سؤالاتی از این دست میکند: «آیا مردم باید اسرارشون رو حفظ کنند؟»
- پرخاشگر است یا بدون دلیل مشخصی عصبانی میشود.
- میگوید سر یا شکمش درد میکند، ولی به نظر نمیرسد که این موضوع دلیل جسمانی داشته باشد.
- کابوس میبیند.
- بسیار وابسته است.
شاید متوجه شوید که فرزند شما:
- علاقهای به بازی ندارد یا از اماکن و افراد خاص دوری میکند.
- گاه با خودش ور میرود.
- در خوابیدن مشکل دارد.
- در مدرسه ضعیف عمل میکند.
- چه کارهایی مناسباند و چه کارهایی نامناسب؟
- در نظر داشتن اینکه کودکانِ قربانی در این باره مقصر نیستند.
- چهطور با رفتارهای نامناسبی مثل رشوه و تهدید روبهرو شوند؟
شاید علائم زیر را در فرزندتان ببینید:
- تورم یا قرمزی در ناحیهی تناسلی
- داشتن درد هنگام رفتن به دستشویی
- مشکل در راه رفتن یا نشستن
- کبودی در قسمتهای نرم بدن، مانند باسن یا ران
- علائم عفونت ادراری، مانند سوزش هنگام ادرار
- علائم عفونت مقاربتی، مانند ترشح از آلت تناسلی
اگر نوجوان شما در معرض آزار جنسی قرار گرفته باشد، شاید متوجه شوید که او:
- پرخاشگر است یا بیدلیل عصبانی میشود.
- سردرد یا معدهدرد دارد که به نظر نمیرسد دلیل جسمانی داشته باشد.
- با نام بردن اسم شخص یا مکانی خاص عصبانی یا ناراحت میشود.
- در حفظ روابط مشکل دارد.
- بیدلیل گریه میکند.
- کابوس میبیند.
- عزتنفس پایینی دارد.
- دربارهی هویت جنسی خود گیج شده است.
شاید متوجه شوید که فرزند شما:
- متفاوت لباس میپوشد.
- از منبعی ناشناخته، پوشاک، کفش، کیف، جواهرات یا وسایل الکترونیک به دست میآورد.
- رفتارهای جنسی نامتعارف و پرخطر از خود نشان میدهد.
- به مصرف الکل یا سایر مواد مخدر روی آورده است.
- بهطور غیرعادی رانندگی میکند.
- به بدن خود آسیب میزند.
- وقت زیادی را در اینترنت میگذراند و دربارهی ارتباطات آنلاین پنهانکاری میکند.
- در خوابیدن مشکل دارد.
شاید متوجه شوید که فرزند شما:
- منزوی و تنهاست.
- گروههای دوستانهاش را تغییر داده است.
- از معاشرت با برخی افراد، مثلاً یک گروه ورزشی خاص، یا رفتن به مکانی خاص مانند خانهی یک دوست دوری میکند.
- از فعالیتها یا رویدادهایی که پیشتر از انجام دادن آنها لذت میبرد، اجتناب میکند یا سؤالات جدیدی میکند: «امروز باید کلاس موسیقیم رو حتماً برم؟»
- عملکرد او در مدرسه ضعیف شده است.
شاید علائم زیر را در فرزند خود مشاهده کنید:
- تورم یا قرمزی در ناحیهی تناسلی
- درد هنگام رفتن به دستشویی
- مشکل در راه رفتن یا نشستن
- کبودی در قسمتهای نرم بدن، مانند ران یا باسن
- علائم عفونت ادراری، مانند سوزش هنگام ادرار
- علائم عفونت مقاربتی، مانند ترشح از آلت تناسلی
- عقب افتادن عادت ماهیانه
افرادی که به کودک آزار جنسی میرسانند، اغلب اعضای خانواده یا افرادی هستند که شما و فرزندتان بهخوبی آنها را میشناسید و احتمال اینکه غریبه باشند کمتر است.
افرادی که از کودکان سوءاستفاده جنسی میکنند، شاید بزرگسالان، جوانان یا بچههای بزرگتر باشند.
این افراد ظاهر و رفتاری مانند دیگران دارند و چهره، لباس و صدای آنها غیرطبیعی نیست.
آنها سعی میکنند با کودک یا خانوادهاش روابطی بر پایهی اعتماد برقرار سازند و به نظر افرادی حمایتگر و دلسوز میآیند که صلاح کودک را میخواهند. به این عمل اغوا کردن کودک میگویند.
اگر متوجه شدید شخصی به طرق زیر با فرزند شما در ارتباط است، باید نگران سوءاستفادهی جنسی باشید.
شخص:
- بهطور مداوم سعی میکند بهتنهایی با کودک وقت بگذراند؛ برای مثال، از شما درخواست میکند که از کودکتان نگهداری کند، او را شب به منزل خود دعوت میکند یا میخواهد با او به اردو برود.
- بهطور مکرر، کودک را از بزرگسالان یا کودکان دیگر جدا میکند و به دنبال «زمانی خاص» برای وقتگذرانی با او میگردد.
- پنهانکار و مرموز است و دربارهی نحوهی وقتگذرانی با فرزند شما هیچگونه اطلاعاتی نمیدهد.
- با گفتن سخنانی از این دست که «شما پدر یا مادر بدی هستید» سعی میکند رابطهی شما را با فرزندتان تضعیف کند.
- بیشازحد معمول برای کودک خوراکی یا هدایای گرانقیمت میخرد.
- اصرار دارد فرزند شما را ببوسد، بغل کند یا به هر طریق ممکن با او تماس فیزیکی داشته باشد؛ مثل قلقلک دادن بیشازحد یا بازیهایی که شامل لمس کردن یا نشستن روی پا میشوند.
- بهطور غیرمعمول، به رشد جنسی یا ظاهر فرزند شما علاقه نشان میدهد یا بیشازحد از کودک تعریف میکند.
- از کودک شما بیشازحد عکس میگیرد.
- در شبکههای اجتماعی با فرزندتان دوست است.
هرکسی که چنین رفتاری دارد، لزوماً نباید از کودک شما دور بماند. برخی افراد فقط بیشازحد کنجکاوند یا به خانواده و فرزند شما اهمیت زیادی میدهند.
در قبال فردی که در آزار جنسی کودک نقش دارد، چه باید کرد؟به غرایز خود اعتماد کنید. بهتر است تا زمانیکه اطلاعات بیشتری کسب میکنید، کودک را از فرد مورد نظر دور نگه دارید.
همچنین مهم است که:
- در رفتار فرزند خود به دنبال نشانههایی از سوءاستفادهی جنسی باشید.
- مراقب رفتارهای مشکوک بزرگسالان و بچههای بزرگتری باشید که با کودک شما وقت میگذرانند.
- با مطرح کردن چندین سؤال احساس کودکتان را دربارهی شخص مد نظر دریابید: «از رفتار پسرعمو… خوشت میآد؟» یا «آقای فلانی همهی عکسهای اینستاگرامت رو لایک میکنه. توی شبکههای اجتماعی دیگه هم تو رو دنبال میکنه؟»
- با مطرح کردن سؤالاتی مانند «آیا چیزی نگرانت کرده؟» یا «خوبی؟» کودکتان را تشویق کنید که هرگونه نگرانی را با شما در میان بگذارد.
- با شماره تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید و مورد خشونت خانگی را با کارشناسان در میان بگذارید.
اغوا کردن بدین معناست که شخص با برقراری رابطهای قابل اعتماد با کودک یا خانوادهاش از او سوءاستفاده میکند.
فرد روزها، هفتهها، ماهها یا حتی سالها با کودک و خانوادهاش در ارتباط بوده است و بدین طریق میتواند اعتماد آنها را جلب کند؛ برای مثال، شاید این فرد با خانوادهای دوست شود و ارتباطی شگفتانگیز با کودک آنها برقرار کند. شاید فرد بهتدریج زمان بیشتری را با کودک بگذراند. این امر بعدها زمینهی سوءاستفادهی جنسی را فراهم میکند.
چه کسانی میتوانند کودک را اغوا کنند؟هرکسی میتواند اغواگر باشد؛ زن یا مرد، دوست، غریبه یا حتی یک متخصص.
شخص اغواگر میتواند جزو اقوام یا دوستان خانوادگی باشد یا حتی فردی از محل عبادت خانواده (کلیسا، مسجد و…). این شخص میتواند آرایشگر، مربی ورزشی، معلم یا پرستار کودک باشد.
اغوا کردن چگونه و کجا اتفاق میافتد؟اغواکردن میتواند به صورت رودررو یا از طریق شبکههای مجازی اتفاق بیفتد.
اگر اغوا کردن به صورت رودررو اتفاق بیفتد، فرد ممکن است راههایی برای شناخت کودک و خانوادهاش پیدا کند و پیشنهاد کند کودک را به خارج از خانه ببرد. شاید این شخص برای کودک یا خانوادهاش هدایا و خوراکی بخرد یا اینکه از خانواده و کودک تعریف و تمجید کند تا آنها احساس خاصی به وی پیدا کنند.
اگر اغوا کردن از طریق شبکههای مجازی اتفاق بیفتد، شاید متجاوز وانمود کند که فردی مشهور یا حتی کودکی در سنوسال فرزند شماست. شاید متجاوز برای ایجاد ارتباط با کودک از ایمیل، پیامک، گفتوگوی آنلاین یا روشهای دیگر استفاده کند.
علائم اغوا شدن در کودکان ۰ تا ۱۱ سال کدام است؟بسیاری از علائم آن میتواند مانند روابط طبیعی بزرگسالان با کودک به نظر برسد، به همین دلیل تشخیص آن دشوار است. اما در ادامه، از طریق برخی نشانهها به شما خواهیم گفت که احتمالاً فرزندتان یا کودکی که از او مراقبت میکنید، اغوا شده است.
فرزند شما:
- بیدلیل هدایا و اسباببازی دریافت میکند.
- دربارهی اینکه کادوها از کجا آمدهاند، نمیخواهد صحبت کند.
- از شخصی که او را فقط به صورت آنلاین میشناسد پیامهای زیادی دریافت میکند.
- دربارهی فردی بزرگسال یا کودکی بزرگتر از خود زیاد صحبت میکند یا میخواهد وقت زیادی را با او بگذراند.
- بهتنهایی میخواهد به ملاقات فردی بزرگسال یا مُسن برود.
- دربارهی آنچه با یکدیگر انجام میدهند، نمیخواهد صحبت کند.
- دیگر دربارهی خودش با شما صحبت نمیکند.
- وقت بیشتری را تنها در اتاق خود میگذراند.
علائم زیر شاید نشاندهندهی آن باشد که نوجوان شما اغوا شده است.
فرزند شما:
- با پسر یا دختری بسیار بزرگتر از خود رابطه دارد.
- هدایای زیادی مانند لباس، جواهرات و لوازم الکترونیکی دریافت میکند.
- دربارهی اینکه کادوها از کجا آمدهاند، نمیخواهد صحبت کند.
- دربارهی کارهایی که با هم انجام میدهند، نمیخواهد صحبت کند یا دربارهی آنها دروغ میگوید.
- از مدرسه رفتن یا انجام دادن فعالیتهای ورزشی گریزان است.
- وقت کمتری را با دوستانش سپری میکند یا ناگهان گروههای دوستی خود را تغییر میدهد.
- از شخصی که فقط به صورت آنلاین میشناسد، پیامهای زیادی دریافت میکند.
- زمانیکه با دوست خود (فرد اغواگر) وقت میگذراند، نمیخواهد کسی دوروبرش باشد.
- دربارهی افکار یا احساساتش، دیگر با شما صحبت نمیکند.
فرد اغواگر اغلب سعی میکند اعتماد خانواده یا مراقبان کودک را جلب کند.
علائم زیر گاه نشان میهد که شخص قصد دارد از فرزند سوءاستفادهی جنسی کند و به همین منظور هم شما یا خانوادهتان را فریب میدهد.
فرد مورد نظر:
- پیشنهاد میکند فرزندتان را برای ورزش کردن یا انجام دادن فعالیتهای دیگر با خودش ببرد، از شما درخواست میکند مراقب فرزندتان باشد یا اینکه میخواهد با او به اردو برود.
- پیشنهاد میکند مربی فرزندتان شود و بهطور جداگانه به او آموزش دهد.
- برای خانوادهی شما هدیه میخرد.
- پیشنهاد میکند برای خانوادهی شما کارهایی مانند تعمیرات یا باغبانی انجام دهد.
- به فعالیتها، تندرستی، نمرات مدرسه یا سایر زمینههای زندگی فرزندتان علاقه نشان میدهد.
- از خانوادهی شما و تربیت فرزندتان تعریف میکند.
- معصومانه، با کودک شما بازی میکند و در حضور شما کودک را به شکلی غیرجنسی لمس میکند. این رفتار باعث میشود شما و فرزندتان به این نوع تماس بدنی عادت کنید.
- سعی میکند رابطهای محبتآمیز و دلسوزانه با شما برقرار کند.
اغواگری همیشه عملی واضح نیست. اغواگران سخت تلاش میکنند اعتماد و احترام افراد خانواده، اعم از فرزندان و والدین را جلب کنند؛ بنابراین اگر احساس خوبی به فرد مقابل ندارید، به غرایز خود اعتماد کنید.
همچنین مهم است که:
- مراقب نشانهها باشید.
- از تنها ماندن فرزندتان با شخص جلوگیری کنید.
- اجازه ندهید فرد بیشازحد به خانوادهی شما محبت کند.
- از خانوادههای دیگری که شخص را میشناسند، بپرسید رابطهی آنها با او چگونه است.
- با مطرح کردن برخی سؤالات احساس کودکتان را دربارهی این شخص دریابید. «از رفتار پسرعمو… خوشت میآد؟» یا «آقای فلانی همهی عکسهای اینستاگرامت رو لایک میکنه. توی شبکههای اجتماعی دیگه هم تو رو دنبال میکنه؟»
- با مطرح کردن سؤالاتی مانند «آیا چیزی نگرانت کرده؟» یا «خوبی؟» کودکتان را تشویق کنید که هرگونه نگرانیاش را با شما در میان بگذارد.
با شماره تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید و مورد خشونت خانگی را با کارشناسان در میان بگذارید.
قسمت دوم این مقاله را با عنوان «آموزش خودمراقبتی به کودکان و نوجوانان برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی» و قسمت سوم را نیز با عنوان «با کودک آسیبدیده از سوءاستفادهی جنسی چگونه رفتار کنیم؟» در وبلاگ کتاب هدهد بخوانید.
نوشته چگونه سوءاستفادهی جنسی را در کودکان و نوجوانان تشخیص دهیم؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
راههایی برای مقابله با استرس کودکان
گردآوری و ترجمه: بیتا مرادی
استرس در طی طول عمر هر فردی اتفاق میافتد و کودکان نیز استرس را تجربه میکنند. دلایل و علل استرس در کودکان نسبت به گروه سنی آنها (کودکان در سنین قبل از مدرسه، کودکان در سنین مدرسه، در سنین نوجوانی) متغیر میباشند. بزرگسالان و والدین و پرستاران کودک، دنیای کودکان را دنیایی همواره شاد و بدون دغدغه و آرام تصور میکنند. گاهی میشنویم که بزرگسالان یا جوانان میگویند که: «ای کاش همیشه کودک میماندیم و هرگز بزرگ نمیشدیم!»
فهرست محتوا:علائم و نشانههای استرس در کودکان
راههای غلبه بر استرس و نقش والدین در کمک به کودکان
چگونه خواندن کتاب میتواند به کاهش استرس در کودکان کمک کند؟
چگونه کودکان را تشویق به «کتاب خواند» کنیم؟
۱- استرس در دوران کودکیکودکان نه شغلی دارند که همواره در تلاش باشند تا آن را حفظ کنند و نه قبضی برای پرداخت دارند. پس چه چیزی میتواند وجود داشته باشد که کودکان بخواهند در مورد آن نگران باشند؟
حال آنکه چنین مواردی در دنیای کودکان بسیار است. حتی کودکانی با سن و سال بسیار کم برای خودشان نگرانیهایی دارند و تا حدی استرس را تجربه و احساس میکنند.
کودکان حتی بیشتر از بزرگسالان در معرض استرس قرار دارند، زیرا دائماً در حال مواجهه با محیطهای جدید و گیجکنندهای هستند. مطالعات نشان داده است که سطح استرس در کودکان در چند دهه اخیر افزایش پیدا کرده است.
درحالی که مقدار کمی از استرس میتواند مفید واقع باشد، استرس منفی و بیش از حد میتواند به آسیبهای فیزیولوژی دراز مدت در کودکان منجر شود. به همین دلیل کاهش استرس در کودکان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
انواع استرس در دوران کودکیپس همانطور که گفتیم دو نوع استرس اصلی و محوری را کودکان در سنین خیلی کم تجربه میکنند:
الف) استرس خوب و مثبت
ب) استرس بد و منفی
الف) استرس خوب و مثبت: چنین استرسی بسیار حائز اهمیت است، زیرا که به کودکان کمک میکند تا موانع و مشکلات را مدیریت کرده و بر آنها غلبه کنند. برای مثال اگر چنان که به ورزشکاران یا دانشآموزان مقدار بسیار کمی استرس از طرف مربیان یا والدین اعمال شود، عملکرد بهتری خواهند داشت و این مسئله به آنها انگیزه میدهد تا با پشتکار بیشتری تلاش کنند.
ب) استرس بد و منفی: استرس بسیار زیاد و منفی، توانایی کودکان برای مقابله با آن را از میان برمیدارد و به او غالب میشود. در نتیجه کودک نمیتواند با استرس خود مقابله کرده و با آن کنار بیاید. اتفاقات مهم مانند خشونتهای فیزیکی یا عاطفی، ناتوانی در اجرای کارها آنطوری که از آنها انتظار میرود، بیماری، والدین بیتوجه و اهمالگر و عواملی از این قبیل میتوانند به کودک آسیبهای جبران ناپذیری برسانند. برای مثال روی رشد ذهنی او اثر بگذارند یا موجب فشار خون بالا، مشکل بیخوابی، کابوسها، افسردگی و غیره بشوند.
این مقاله به شما کمک میکند تا با مباحثی همچون: تجربه استرس – علایم، علل و دلایل استرس در کودکان – تاثیر استرس در سلامتی کودکان و راههای مقابله با آن، آشنا شوید.
کتاب حاضر دربردارنده مباحثی درباره چگونگی غلبه بر اضطراب در کودکان است. نویسنده با ارائه راههای عملی، روشهای غلبه بر اضطراب را به والدین و کودکان میآموزد. راههای ارائه شده براساس اصول رفتار ـ شناختی هستند.
افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن آمبر و معلم جدید – مجموعه آ مثل آمبر ۱۳۰,۰۰۰ ریال اولین روز کلاس دوم است و آمبر براون حسابی هیجانزده شده. اما کمی هم عصبی و نگران است. آیا آمبر میتواند با معلم جدید و عجیبوغریب کلاس دوم کار بیاید؟ افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view کتاب با موضوع غلبه بر استرس در کودکان ۲- منابع و عوامل استرس در کودکاناسترس حالتی روانی است و ما زمانی آن را تجربه میکنیم که در پی تحقق خواستهها یا برآورده کردن نیازهایی هستیم که بر عهدهی ما گذاشته شدهاند. در طیفی وسیعتر، میتوان گفت توانایی ما در چگونگی برخورد با چنین موقعیتهایی، بیانگر میزان استرس ماست. این نیازها و درخواستها اغلب منشأیی بیرونی همچون خانواده، شغل، دوستان و مدرسه دارند. اما میتوانند منشأ درونی نیز داشته باشند. وجه درونی این احساس ناشی از کارهایی است که فکر میکنیم باید آنها را انجام دهیم یا در اصل همان کارهایی که توانایی بهانجامرساندن آنها را داریم.
پس استرس میتواند بر روی هر کسی که خود را غرق در این وظایف احساس میکند و فشار وظایف را روی خودش مشاهده میکند، اثر بگذارد؛ حتی کودکان!
در کودکان پیشدبستانی جدایی از والدین میتواند در آنها احساس اضطراب و نگرانی ایجاد کند؛ و هر چه کودکان بزرگتر میشوند، فشارهای محیطهای آکادمی و جامعه میتواند موجب استرس در آنها شود. کودکان هنگام بازی نیز دچار استرس میشوند، زیرا بازی برای کودکان شاید همان مصداق شغل برای بزرگسالان باشد.
بر اساس مطالعات، کودکان زیر یک سال و کودکان نوپا نیز موقع جدایی از والدین خود حتی برای چند دقیقه احساس استرس میکنند که از آن با عنوان «استرس و اضطراب جدایی» یاد میشود. کودکانی هم که مدرسه میروند تحت فشار و استرس تکالیف مدرسه، همکلاسیهایشان و انتظاراتی که بقیه از آنها دارند، هستند.
بسیاری از کودکان آنقدر سرشان مشغول است که دیگر زمانی برای استراحت یا بازیهای خلاقانهی بعد از مدرسه را ندارند. کودکانی که در مورد تمام فعالیتهای خود اعتراض میکنند یا آنهایی از انجام آنها سر باز میزنند، احتمال دارد که از برنامهها و فعالیتها اشباع شده و بیش از حد فعالیتهای غیرتحصیلی داشته باشند.
با کودکان خود در مورد فعالیتهای فوقبرنامهای و غیردرسی آنها صحبت کنید. از آنها بپرسید که چه احساسی نسبت به این فعالیتها دارند. اگر آنها اعتراضی کردند، در مورد مزایا و معایب متوقف کردن یکی از فعالیتها با آنها گفتوگو کنید. اگر متوقف کردن آن امکانپذیر نیست، به دنبال راههایی باشید که بتوانید به فرزندان خود کمک کنید تا زمان و مسئولیتهایشان را مدیریت کنند تا کمتر احساس اضطراب و نگرانی به خود راه دهند.
استرس کودکان فقط و فقط مربوط به زندگی شخصی آنها نیست. آیا کودکان شما میشنوند که شما در مورد مشکلات کاری یا در مورد بیماری یکی از افراد خانواده صحبت میکنید؟ یا با همسرتان در مورد مشکلات مالی مشاجره میکنید؟
والدین باید حواسشان باشد که وقتی فرزندانشان پیش آنها هستند، چگونه در مورد چنین موضوعاتی بحث و گفتوگو کنند. چرا که کودکان متوجه نگرانی والدین خود شده و آنها هم احساس نگرانی میکنند.
اخبار جهانی میتواند موجب استرس شود. کودکانی که تصاویری دلخراش از تلویزیون میبینند یا در مورد بلاهای طبیعی، مرگ و تروریسم میشنوند، ممکن است در مورد امنیت خودشان و کسانی که دوستشان دارند، احساس نگرانی کنند.
با کودکان خود در مورد آنچه میبینند یا میشنوند، صحبت کنید و به آنچه که در تلویزیون تماشا میکنند، نظارت کامل داشته باشید زیرا در این صورت است که میتوانید به آنها کمک کنید تا متوجه شوند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
همچنین حواستان باید به موضوعات و فاکتورهای پیچیدهای مانند بیماریها، از دنیا رفتن یکی از افراد نزدیک خانواده یا طلاق باشد. وقتی چنین عواملی به فشارهای روزمرهای که کودکان در معرض آنها هستند، اضافه شوند، استرس در کودکان بسیار افزایش پیدا میکند.
حتی اگر طلاق خیلی دوستانه و بدون تنش اتفاق بیفتد، برای کودک شما بسیار سخت خواهد بود؛ چرا که سیستم اساسی امنیتی آنها- یعنی خانواده- در معرض تغییر بسیار بزرگی است. والدینی که طلاق گرفته یا جدا از هم زندگی میکنند، نباید کودکان را هرگز در موقعیتی قرار دهند که از آنها بخواهند تا یکی از دو طرف را انتخاب کنند، یا نظر منفی در مورد طرف مقابل به او تحمیل کنند.
همچنین باید با بینش دقیقی بتوانید دریابید مواردی که شاید برای بزرگسالان مسئله مهمی نباشد، میتواند در کودکان استرس عمیق و زیادی را ایجاد کند. اجازه دهید تا فرزندانتان متوجه شوند که شما میدانید آنها استرس دارند و احساس آنها را نادیده نمیگیرید و بیجا و بیاهمیت به حساب نمیآورید.
پس میتوانیم منابع و علل استرس را به این صورت خلاصه کنیم:
- استرس در مدرسه
- استرس مربوط به مسائل خانوادگی
- استرس مربوط به رسانهها و محیط اطراف
- موارد دیگری هم مانند مرگ، بیماری، مشکلات مالی و غیره.
- کودکانی که در زندگی روزمره خود دچار تغییرات مهم همچون تغییر شهر، تغییر مدرسه، طلاق والدین و … میشوند.
- بیماریها و جراحات در خود کودکان یا یکی از افراد خانواده.
- بیتوجهی به آنها، تنهایی و ترک آنها.
- تجربه بدرفتاری و پرخاش فیزیکی، عاطفی، لفظی؛ در قالب تنبیه، توهینهای جنسیتی یا تحقیر آنها.
والدین نقش مهمی در حفظ سلامت عاطفی کودکان دارند و میتوانند کمک کنند تا کودکان در معرض کمترین حجم استرس قرار گیرند. ولی برای این کار ابتدا باید نشانههای مختلف استرس در کودکان را بشناسند و تشخیص دهند. هر کودکی متفاوت است ولی نشانهها و رفتارهای مشترکی وجود دارند که والدین میتوانند از آنها استفاده کنند تا تشخیص دهند که آیا کودک آنها با اضطراب و استرس دست و پنجه نرم میکند یا نه؟
با اینکه همیشه به راحتی نمیتوان تشخیص داد که کودکان چه موقع احساس استرس میکنند، ولی تغییرات مقطعی رفتارهایشان – مانند تغییرات پیوسته حالات روحی و دمدمی مزاج شدنشان، شب ادراری، تغییر در برنامه خواب آنها، نقش بازی کردنشان و … – میتواند جز نشانههای استرس در کودکان باشند.
در بعضی کودکان نشانههای فیزیکی همچون دل درد یا سر درد نیز از علائم استرس میباشند. برخی دیگر نیز در انجام و تکمیل تکالیف مدرسه یا تمرکز کردن دچار مشکل میشوند. همچنین گروهی نیز گوشهگیر میشوند یا ساعات زیادی را به تنهایی سپری میکنند.
کودکان با سن و سال کمتر، عادتهای جدیدی مثل میک زدن انگشت شست، بازی با موهایشان یا دست در دماغ کردن پیدا میکنند. کودکان دیگر شاید شروع کنند به دروغ گفتن، قلدری برای بچههای کوچکتر یا قدرتطلبی.
کودکانی که دچار استرس شده باشند، ممکن است برای مشکلات کوچک و جزئی بیشتر از حد واکنش نشان دهند، شبها کابوس ببینند، وابسته به والدینشان بشوند یا در عملکرد تحصیلی خود دچار تغییرات فاحشی شوند.
پس بهطور کلی میتوان گفت که علایم و نشانههای استرس به دو صورت عمده است:
الف) نشانههای فیزیکی
ب) نشانههای عاطفی و رفتاری
الف) نشانههای فیزیکی:- واکنشهای بیش از حد به مسائل و مشکلات ناچیز؛مانند حمله کردن، گاز گرفتن،گریه کردن،جیغ زدن.
- مشکلات خواب ؛مانند بیخوابی، شب ادراری، کابوس
- کاهش اشتها
- شکایت از سردرد یا دل درد
- کاهش عملکرد در مدرسه و در فعالیتهای غیردرسی و سایر فعالیتها.
- رفتارهای پسرفتی؛ یعنی رفتاریهایی که مناسب سن آنها نباشد مانند میک زدن انگشت شست همچون کودکان نوپا یا حرف زدن مانند کودکان نوپا.
- دیدن کابوس و کجخلقی و دمدمی مزاجی شدن.
- ترسهای جدید و مکرر.
- ناتوانی در آرام شدن و استراحت کردن (بهطوری که نمیتوانند احساسات خود را کنترل کنند).
البته لازم به ذکر است که همه این موارد نشانههای منفی استرس بودند ولی نشانههای مثبت استرس نیز وجود دارند. برای مثال کودکان با سن و سال کمتر وقتی که از پرستارانشان یا والدین خود جدا میشوند، شروع به گریه میکنند یا وقتی در سن مدرسه هستند، تمایل بیشتری به خوردن غذاهای مقوی پیدا میکنند یا توازنی در برنامههای تحصیلی و غیرتحصیلی خود ایجاد میکنند و بیشتر درس میخوانند تا به عملکرد بهتری در تحصیلات خود دست یابند.
۴- تاثیرات استرس در کودکانهر چه سن کودکان کمتر باشد تاثیر منفی استرس در آنها بیشتر و عمیق تر است.در این جا برخی از راههای چگونگی تاثیر استرس بر کودکان اشاره میکنیم:
- آسیب و صدمه به رشد نرمال ذهنی کودکان
- تاثیر منفی روی توانایی عملکرد کودکان
- ایجاد مشکلاتی در زندگی آینده آنها مانند: اختلال گوارشی و کمخوری، اضطراب، کژپنداری یا همان بیماری پارانویا، افسردگی و غیره.
- سیستم دفاعی بدنشان به خاطر هورمونهای استرس آسیب میبیند و این موضوع سبب میشود تا در مقابل امراض و بیماریها آسیبپذیر باشند.
- میتواند منجر به بیماریهایی از قبیل بیماریهای قلبی، دیابت، چاقی و سرطان شود.
- باعث مشکلاتی همچون مصرف دخانیات یا خودکشی میشود.
پس استرس میتواند عوارضی روی جسم و ذهن کودک بر جا بگذارد و سبب آسیبهای جبران ناپذیری باشد.
۵- راههای غلبه بر استرس و نقش والدین در کمک به کودکانحال سوال این است که آیا شما میتوانید به فرزندان خود کمک کنید تا از پس استرس خود برآیند و به آن غلبه کنند؟
عواملی مانند استراحت مناسب و کافی، تغذیه مناسب و رفتار درست پدر و مادر، میتوانند در درمان و کنترل استرس کمک فراوانی کنند.
هر روز برای کودکان خود زمان خاصی را اختصاص دهید. چه نیاز داشته باشند که با شما صحبت کنند، چه صرفاً بخواهند که با شما در اتاق بمانند؛ باید که شما در اختیار و در دسترس آنها باشید.
هرگز آنها را مجبور نکنید تا با شما صحبت کنند، حتی اگر بدانید که آنها در مورد چیزی نگران هستند.
گاهی کودکان فقط و فقط اگر با شما وقت بگذرانند و یک سری فعالیتهای مفرح و سرگرمی و بازی انجام دهند، احساس بهتری پیدا میکنند. مخصوصاً وقتی کودکان سنشان بالاتر میرود، وقت گذراندن با آنها حیاتیتر میشود. ولی حتی برای برخی از والدین بسیار سخت است بعد از اینکه از سر کار به خانه باز میگردند، روی زمین بنشینند و با کودکان خود بازی کنند یا فقط در مورد روزی که کودکان سپری کردهاند با آنها صحبت کنند؛ مخصوصاً اگر والدین خودشان روز پراسترسی را گذرانده باشند.
ولی نشان دادن علاقه به آنها، به کودکان شما نشان میدهد که آنها چقدر برای شما اهمیت زیادی دارند و مهم هستند.
اگر میخواهید به کودکان خود کمک کنید تا بر استرس خود غلبه کنند، با آنها در مورد عواملی که منجر به این استرس شده است صحبت کنید. با همدیگر میتوانید به یک سری راهحلهایی برسید؛ مانند متوقف کردن یک سری فعالیتهای غیردرسی، وقت گذراندن، همصحبتی بیشتر آنها با والدین یا معلمانشان، برنامهریزی برای ورزش و نرمش روزانه، نوشتن خاطرات و اتفاقات روزانه در دفتر خاطرات.
شما همچنین میتوانید برخی شرایط استرسزا را پیشبینی کرده و کودکان خود را برای مقابله با آنها آماده کنید.
به خاطر داشته باشید که استرس تا سطحی نرمال و عادی است. اجازه دهید کودکان متوجه این موضوع باشند که اشکالی ندارد گاهی احساس عصبانیت، تنهایی، ترس یا اضطراب داشته باشند و بدانند کاملاً عادی است که هر کسی این احساسات را داشته باشد. اطمینان خاطر دادن به کودکان بسیار اهمیت دارد. پس به آنها یادآور شوید که شما مطمئن هستید آنها میتوانند چنین شرایطی را مدیریت و کنترل کنند.
زمانی که کودکان شما نمیخواهند یا نمیتوانند در مورد موضوعهای استرسزای خود با شما بحث و گفتوگو کنند، سعی کنید شما در مورد مسائل مشابه خودتان صحبت کنید. این نشان میدهد که اولاً شما نیز با چنین مسائلی درگیر هستید و ثانیاً همیشه آمادگی آن را دارید که هر زمان آنها حاضر باشند، صحبتهایشان را بشنوید.
اگر در کودکانتان نشانههایی دیدید که در مورد موضوعی نگران شدهاند ولی همچنان تمایلی به صحبت ندارند، از یک روانشناس یا یک متخصص کمک بگیرید و با آنها مشورت کنید.
زمانی که میبینید فرزندانتان دچار افسردگی، ترس یا عصبانیت شدهاند، زمان آن رسیده است که از یک مشاور مشورت بگیرید. زیرا متخصصان دیدگاه بهتری از سلامت ذهنی کودکتان به شما میدهند و ابزارهایی که شما نیاز دارید تا در مسیر درست درمان قرار گیرید، در اختیار شما قرار میدهند.
متخصصان بر این باور هستند که دو روش آگاه بودن والدین از احساسات واقعی کودکان و همواره در دسترس و کنار کودکان خود بودن، از بهترین راههایی است که پدر و مادرها میتوانند به کودکان خود کمک کنند.
با کودکان خود به پارک بروید، پیادهروی کنید یا فوتبال بازی کنید. در این صورت هم رابطه شما با آنها قوی شده و هم استرس آنها کمتر میشود. ورزش بهطور طبیعی باعث کاهش استرس میشود و کودکان هرچه بیشتر ورزش کنند، بهتر غذا میخورند که این امر موجب تاثیر بیولوژی بدن بر کاهش استرس است.
همچنین برای کاهش استرس کودکان خود میتوانید آنها را در کلاسهای موسیقی ثبت نام کنید زیرا موسیقی مانند دارو عمل می کند و باعث کاهش فشار خون، کاهش ضربان قلب و مانع افسردگی و اضطراب میشود.
پس بهطور کلی نتیجه میگیریم:
- صحبت با کودکان
- بازی با کودکان
- ثبت نام کودکان در کلاسهای موسیقی
- مدیریت خواب کودکان
از جمله مهمترین راهکارها در کاهش استرس کودکان شما میباشند.
پس خبر خوب این است که راههایی وجود دارد تا کودکان بتوانند بر استرس خود غلبه کنند.
در کنار تمام مواردی که ذکر شد، «کتاب خواندن» نقش بسیار مهم و حائز اهمیتی در کاهش استرس کودکان بازی میکند و در رشد ذهنی و روانی آنها بسیار مؤثر است.
۶- چگونه خواندن کتاب میتواند به کاهش استرس در کودکان کمک کند؟در سالهای اخیر نقش «کتاب خواندن» برای رسیدن به آرامش کمرنگتر شده و بازیهای کامپیوتری، گوشیهای هوشمند، کتابهایی که فیلمهایشان ساخته شده است و تکالیف مدرسه، سایه سنگینشان را روی کتاب خواندن افکندهاند.
اما مطالعه میتواند منبع بسیار مهم و بزرگی برای تسکین شخصی برای کودکان و همچنین بزرگسالانی باشد که در معرض استرس قرار دارند.
مطالعات اخیر در آزمایشگاه مایندلب اینترنشنال (mindlab international ( در دانشگاه ساسکس (Sussex) نشان میدهد که خواندن کتاب، حتی برای شش دقیقه در روز، میتواند باعث کاهش تپش قلب شده و سبب کاهش استرس تا۶۰% یا حتی بیشتر میشود؛ که ۳۰۰% بهتر از پیادهروی کردن و ۷۰۰% بهتر از بازیهای ویدیویی است.
وقتی کودکان کتاب میخوانند، از نگرانیهای خود دور و رها میشوند. مطالعه باعث تغییر و بهبود وضعیت آگاهی و هوشیاری میشود. موجب تحریک و تقویت قدرت تخیل شده، خلاقیت را برانگیخته کرده و تمرکز ذهنی را افزایش میدهد.
مطالعه میتواند کمک کند تا کودکان به درک درستی از سلامتی عاطفی خود برسند و همچنین کمک میکند تا یاد بگیرند که چگونه بر احساسات خود غلبه کنند. وقتی کودکان در همراهی اعضای خانواده مطالعه کنند، آنها عاشق مطالعه شده و به آن اعتماد میکنند. مطالعه میتواند آنها را به فضایی امن و بیخطر انتقال دهد.
۷- چگونه کودکان را تشویق به «کتاب خواندن» کنیم؟خواندن یک کتاب جدید در واقع شروع یک ماجراجویی است ولی همه کودکان برای چنین سفری آمادگی ندارند. برخی از کودکان با مطرح شدن فکر «کتاب خواندن» نیز دچار استرس میشوند؛ در حالی که برخی از آنها نیز دیدن فیلم یا «یوتیوب» را به خواندن کتاب ترجیح میدهند.
پس سوال این است که شما چه کاری میتوانید انجام دهید تا آنها را تشویق به خواندن کتاب کنید؟
گاهی اوقات ممکن است کودکان پشتیبان خوبی در این زمینه نداشته باشند و خواندن کتاب برایشان سخت باشد یا کتاب درست و مناسبی را انتخاب نکرده باشند و تصور کنند که خواندن کتاب عملی کسلکننده است.
اگر شما بتوانید تشخیص دهید که چرا آنها دوست ندارند کتاب بخوانند، در این صورت میتوانید دریابید که چگونه باید به آنها کمک کنید و چگونه خواندن کتاب را به عملی لذتبخشتر تبدیل کنید.
- اگر شما کودکانی با سن و سال کم دارید، بهترین راه ممکن این است که عادت مطالعه را از همان ابتدا بنا کنید و کنار همدیگر لذت کتاب خواندن را با آنها تقسیم کنید. برای کودکان خود از همان سن و سال بسیار کمی که دارند، با صدای بلند کتاب بخوانید و آنها راتشویق کنید که آنها نیز برای شما کتاب بخوانند.
- برای فرزند خود فضای کوچکی را ایجاد و مهیا کنید تا در آرامش و راحتی کتاب بخواند. یعنی محیطی با نور خوب، صندلی بادی راحتی، وسایل تزیینی بامزه و کلی کتاب متنوع.
- با همدیگر استراحت کنید: برای خانوادهی خود یک زمان استراحتی را ایجاد کنید و به اندازهی کافی فضایی را در برنامه شلوغ و پرمشغلهشان باز کنید تا آنها بتوانند به راحتی هر موقع که احساس میکنند دوست دارند کتاب بخوانند، کتابی را برداشته و مطالعه کنند. نه اینکه فقط وقتی سراغ خواندن کتاب بروند که یا «مجبور» هستند آن را بخوانند یا زمان مشخص و برنامهریزیشدهای برای خواندن کتاب برایشان در نظر گرفته شده است.
- آنها را تشویق کنید که همراه شما و با شما کتاب بخوانند. شما میتوانید سرمشقی برای کودکانتان باشید و به آنها نشان دهید که مطالعه، عملی سرگرمکننده و مفید است. با همدیگر یا برای همدیگر کتاب بخوانید و لحظاتی همراه با مطالعه کنار یکدیگر ایجاد کنید.
- با صدای بلند کتاب خواندن به کودکان کمک میکند تا بر استرس خود غلبه کنند. حتی اگر مخاطبشان حیوان خانگی شما باشد (مطالعات نشان داده است که با صدای بلند کتاب خواندن برای حیوانات کمک میکند تا اعتمادبهنفس شخص افزایش پیدا کند).
- کودکانی که خواندن کتاب را مثل یک چالش تصور میکنند، اگر در محیط حمایتی و مجهزی قرار بگیرند، فایدههای بسیار زیادی از خواندن کتاب به دست خواهند آورد. به این صورت که تجربهی خواندن کتاب، به جای اینکه «استرس بد و منفی» در آنها ایجاد کند، به آنها میآموزد که میتوانند خوانندههای خوبی باشند و تا زمانی که در این چالش جدید موفق بشوند، استرس «خوب» را تجربه میکنند.
- با کودکان خود به کتابخانههای محلی بروید و این عمل را تبدیل به یکی از گردشهای خاص و همیشگی خود کنید. کودکانتان را تشویق کنید در کنار خواندن کتاب، مجلات را نیز بخوانند و دایرهی مطالعاتی آنها را گسترش دهید.
- با هم دیگر در مورد کتابها بحث و گفتوگو کنید و بین کتابها و زندگی روزمره یا تجربههای شخصی کودکانتان ارتباط برقرار کنید. به این طریق به آنها کمک کنید علاقهشان به خواندن کتاب افزایش پیدا کند.
- کودکان خود را تشویق کنید تا ورزش کنند، رژیم غذایی سالمی داشته باشند و به موقع بخوانند و خواب کافی داشته باشند تا بتوانند قبل از زمان خواب فرصت مناسبی برای مطالعه ایجاد کنند.
خواندن کتاب فواید بسیار زیادی دارد. یکی از بزرگترین هدیههایی که میتوانید به فرزندان خود بدهید این است که به آنها یاد دهید نه تنها آنها بلکه بقیه کودکان نیز مانند آنها گاهی دچار این احساسات شده و استرس و اضطراب را تجربه میکنند ولی خواندن کتاب خوب میتواند به آنها کمک کند تا آرام شوند و از این احساسات رهایی یابند.
پس کمر همت ببندید، کتاب مورد علاقه کودک خود را بردارید و زمانی هرچند کم برای یکدیگر ایجاد کنید و لذت خواندن کتاب کنار یکدیگر را تجربه کنید!
منابعhttps://www.reading-rewards.com
https://psychcentral.com
https://centerforanxietydisorders.com
https://www.verywellfamily.com
https://parenting.firstcry.com
ourfamilyWizard.com
https://explorable.com
https://kidshealth.org
نوشته راههایی برای مقابله با استرس کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
اهمیت آموزش احساسات به کودکان
نویسنده: آذین بذرافشان
کودکان مانند بزرگسالان با احساسات زیادی سروکار دارند. آنها ناامید، هیجانزده، عصبی، غمگین، حسود، ترسو، نگران، عصبانی و خجالتزده میشوند. هرچند کودکان خردسال معمولاً بیان لازم برای صحبت کردن در مورد احساس خود را ندارند اما در عوض احساسات خود را به شیوههای دیگر منعکس میکنند.
کودکان میتوانند احساسات خود را از طریق حالت چهره، بدن، رفتار و بازی بیان کنند. بعضی اوقات ممکن است احساسات خود را به شیوهای فیزیکی و نامناسب یا مشکلآفرین بروز دهند.
از لحظهای که نوزاد متولد میشود، شروع به یادگیری مهارتهای عاطفی میکند. آنها نیاز دارند تا احساسات خود را شناسایی، بیان و مدیریت کنند و یاد میگیرند که چگونه این کار را از طریق تعاملات اجتماعی و روابط با افراد مهم زندگی خود مانند والدین، پدربزرگ و مادربزرگ انجام دهند.
پدر و مادر بودن به این معنی است که شما در کمک به درک احساسات و رفتارهای کودک خود نقش بسیار مهمی ایفا میکنید و باید به او نشان دهید که چگونه احساسات خود را به شیوهای مثبت و سازنده مدیریت کند.
وقتی بچهها یاد میگیرند در دوران کودکی احساسات خود را مدیریت کنند، در آینده نگرش و رفتارهای مثبتی در آنها ایجاد میشود.
کودکانی که روشهایی سالم برای بیان و کنار آمدن با احساسات خود میآموزند، به احتمال زیاد در آینده:
- حامی و همدل دیگران هستند.
- عملکرد بهتری در مدرسه و حرفهشان دارند.
- روابط مثبت و پایدار بیشتری دارند.
- از سلامت روان خوبی برخوردارند.
- مشکلات رفتاری کمتری از خود نشان میدهند.
- انعطافپذیر هستند.
- احساس شایستگی، توانایی و اعتمادبهنفس بیشتری میکنند.
- نسبت به خود احساس مثبتی دارند.
فهرست محتوا:
چرا آموزش احساسات به کودکان اهمیت دارد؟
- عادیسازی احساسات، باعث کاهش اضطراب میشود
- شناخت احساسات باعث تقویت هوش هیجانی میگردد
- یادگیری شیوه خودآرامسازی، رفتارهای ناسالم را کاهش میدهد
- حل و فصل کردن احساسات باعث قدرت کودکان میشود
- یادگیری در مورد احساسات به والدین نیز کمک میکند
- حل و فصل کردن موفقیتآمیز احساسات، سنگ بنای سلامت روان است
- سلامت عاطفی برای سلامت جسم حیاتی است
- پرورش صحیح سلامت عاطفی، مسیری برای تندرستی در طولانیمدت است
روشهایی برای کمک به کودک در بیان احساسات
- به نشانههای آنها پاسخ دهید
- با نیازهای کودک نوپای خود هماهنگ باشید
- درباره احساسات خود صحبت کنید
- به آنها کمک کنید تا احساسات خود را نامگذاری کنند
- از سرکوب احساسات آنها خودداری کنید
- زیادهروی نکنید
- صمیمی و خودمانی باشید
- سعی کنید دلسوزانه به آنها گوش دهید
- نحوه درخواست کمک را به آنها یاد دهید
- هنگامی که به درستی از عهده احساس خود برآمدند تشویقشان کنید
- روشهای جایگزین برای ابراز خشم
شش عبارت برای کمک به رشد عاطفی فرزندتان
- «احساسی که الان داری کاملاً طبیعی است»
- «احساسی که الان داری همیشه موندگار نیست»
- «اجازه نده احساسات تو رو کنترل کنه»
- «برای احساست اسم بگذار»
- «چرا اینجوری رفتار میکنی؟ در مورد اینکه چه احساسی داری فکر کن»
- «مهم نیست چه احساسی داری، من کنارتم»
صحبت کردن با کودکان درباره احساسات
- در بازی آنها دنبال سرنخ باشید
- اگر کودکی بیش از حد سراسیمه است
- اگر کودکی پرخاشگر یا بدرفتار است
- اگر کودک شما نگران اخبار ترسناک است
- اگر فرزند شما عزادار است
- این احساسات چه مشکلاتی بهوجود میآورند؟
- چرا کودکان مبتلا به ADHD با احساسات درگیر هستند؟
- چگونه به کودک خود کمک کنیم تا احساساتش را مدیریت کند؟
رشد عاطفی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم
- احساسات و رشد عادی آن
- احساسات و کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (ASD)
- شناخت احساسات
- نشاندادن احساسات
- عکسالعمل و تعامل با دیگران
- درک چهره
- تشویق رشد عاطفی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم
نقش کتاب و مطالعه در کنترل احساسات کودکان
چرا آموزش احساسات به کودکان اهمیت دارد؟- عادیسازی احساسات، باعث کاهش اضطراب میشود
احساسات منفی، قسمتی از تجارب زندگی انسان است. با این حال برای کودک خردسال، ممکن است ترسناک و طاقتفرسا باشد. ایجاد فضای لازم برای ابراز احساسات منفی این امکان را فراهم میکند تا آن را به شیوهای سالم بپذیرد. هنگامی که کودک علیه احساسات خود مبارزه نمیکند، استرس و اضطراب از بین میرود.
- شناخت احساسات باعث تقویت هوش هیجانی میگردد
بسیاری از والدین انتظار دارند که فرزندشان به طور خودبهخود بداند که چگونه احساساتش را به شیوهای صحیح ابراز کند. درحالیکه اولین قدم برای کنارآمدن با احساسات، شناخت آنهاست. هنگامی که کودک با واژگان گستردهای از زبان احساسات آشنا میگردد، بهتر قادر خواهد بود تا تجارب خود را بهطور دقیق تعریف کند. هماهنگی عاطفی، از ارکان اصلی هوش هیجانی است.
- یادگیری شیوه خودآرامسازی، رفتارهای ناسالم را کاهش میدهد
هنگامی که کودک در شناسایی احساسات خود مهارت پیدا کرد، نسبت به آنچه که در اطرافش باعث آرامش او میشود به خودآگاهی میرسد. به فرزند خود کمک کنید هر آنچه را که باعث کاهش استرس فیزیولوژیکی او میشود، مشاهده و شناسایی کند.
- حل و فصل کردن احساسات باعث قدرت کودکان میشود
اگر احساسات کودک سرکوب شود، در ضمیر ناخودآگاه باقی میماند و به تواناییهای درونی و انرژی ذهنی کودک اختلال وارد میکند و کودک در زندگی روزمره دچار مشکل میشود.
- یادگیری در مورد احساسات به والدین نیز کمک میکند
بسیار آسان است که احساسات کودک را از طریق گفتن عباراتی مانند «گریه نکن، بستنی شکلاتی که اینقدر چیز مهمی نیست» سرکوب کنیم. مغز در حال رشد فرزند شما غرق در هورمونهای استرسزا است و در این بین تلاش خیرخواهانه شما در راستای آموزش دادنِ علتِ مسائل بیفایده است. مغز کودک شما (و حتی خود شما) هنگامی که در معرض احساسات شدید قرار دارد قادر به یادگیری نیست. وقتی حضور احساسات را بپذیریم همگی راضی خواهیم بود.
- حل و فصل کردن موفقیتآمیز احساسات، سنگ بنای سلامت روان است
ابراز احساسات به صورت روتین باعث میشود کمتر درگیر الگوهای سازگاری منفی شویم که خود منجر به اضطراب، افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان میگردد.
- سلامت عاطفی برای سلامت جسم حیاتی است
در کودکان نیز همانند بزرگسالان، احساسات حلنشده از طریق علائم جسمی مانند سر درد، معده درد، زخم معده یا فشار خون بالا بروز میکند.
- پرورش صحیح سلامت عاطفی، مسیری برای تندرستی در طولانیمدت است
اگر بخواهیم صادق باشیم، بسیاری از والدین هنوز در تلاشاند بفهمند که چگونه از نظر عاطفی از خود مراقبت کنند، زیرا از کودکی ضعف هوش هیجانی دارند. آموزش صحیح و زودهنگام باعث میشود کودک در طولانی مدت از سلامت احساسی برخوردار باشد.
در دوران کودکی به بسیاری از ما یاد دادهاند که احساسات خود را سرکوب کنیم. «ساکت باش و اشکاتو پاک کن، چیزی نشده که!»
نادیده گرفتن کودک هنگام ابراز وجود، این پیغام را به او میرساند که احساساتش ارزشی ندارند. کودک این پیغام را به این صورت تفسیر میکند که خودش بیارزش است و این آغازی برای شکلگیری مجموعهای از مشکلات جدید است.
موارد زیادی وجود دارد که ما به عنوان والدین میتوانیم فرزندمان را تشویق به ابراز احساسات و خودبیانگری کنیم. توجه داشته باشید که بیان بیش از حد احساسات باعث میشود که کودک شما فکر کند تمام دنیا حول او و مشکلاتش میچرخد. بسیار مهم است که تعادل ایجاد کنید.
۱٫ به نشانههای آنها پاسخ دهیدهنگامی که فرزندان شما بسیار کوچک و آسیبپذیر هستند، بهترین عملکرد برای پاسخگویی زمانیست که آنها شما را فرامیخوانند. بسیاری از افراد نسلهای قدیم معتقدند که با این شیوه، شما کودک را لوس میکنید درحالیکه در واقع چنین چیزی نیست. اگر یاد بگیرید به نشانههایی که کودک میفرستد پاسخ دهید، از همان سنین پایین پی میبرد که شما به او گوش میدهید. نوزادانی که طبق یک برنامه زمانی سفت و سخت نگهداری میشوند و به گریههایشان اهمیتی داده نمیشود، ممکن است واکنش بدتری نشان دهند.
۲٫ با نیازهای کودک نوپای خود هماهنگ باشیدکودکان نوپا اغلب درست فهمیده نمیشوند و ممکن است به موجب آن بدخلق و بهانهگیر شوند که تحمل آن سخت است. سعی کنید هنگام این کجخلقیها آرامش خود را حفظ کنید و با خنده و شوخی از آن بگذرید. این مرحله کاملاً طبیعی است و خوب است بدانید که به دلیل احساس امنیت است که کودک شما احساساتش را ابراز میکند. اگر متوجه نمیشوید که کودک نوپای شما در تلاش است چه چیزی را به شما بگوید، کافی است به چشمانش نگاه کنید. بیشتر از آنچه تصورش را بکنید، میتوانید از چشمهایش بفهمید که در ذهنش چه میگذرد.
۳٫ درباره احساسات خود صحبت کنیدالگوی خوبی باشید و به کودک خود نشان دهید که چگونه احساسات خود را بیان کند. از کلماتی استفاده کنید که آنها بفهمند و منظور خود را هنگام معرفی کلمه «احساس» به آنها بگویید. مثلاً میتوانید بگویید «من خیلی احساس ناراحتی میکنم که بابا برای چند روز ازمون دور شده، دلم براش تنگ شده.» یا «من احساس عصبانیت میکنم که هیچکس تو کارای خونه به من کمک نمیکنه و من از تنهایی انجام دادن کارا خسته شدم.» با این شیوه آنها متوجه میشوند که چه احساسی دارید و به چه دلیل این احساس را میکنید و این فرصتی عالی برای یادگیری آنهاست.
۴٫ به آنها کمک کنید تا احساسات خود را نامگذاری کنندوقتی کودکتان ناامید یا عصبانی میشود، زمان مناسبی است که مداخله کرده و احساساتش را نامگذاری کنید. حتی میتوانید با استفاده از کارتهایی که انواع احساسات روی آن نوشته شده، یک بازی راه بیاندازید که روشی سرگرمکننده و عالی برای آموزش بیان احساسات به بچهها است. سپس آنها قادر خواهند بود تا احساسات خود و دیگران را تشخیص دهند که به موجب آن باعث تقویت مهارتهای همدلی میگردد.
۵٫ از سرکوب احساسات آنها خودداری کنیداین نکته بسیار مهم است. بدترین کاری که میتوانیم انجام دهیم ارسال این پیام است که ما به احساسات آنها اهمیت نمیدهیم. بنابراین از گفتن جملاتی مانند «اینقدر غر نزن، تو همیشه از همه چی شاکی هستی» یا «تو حق نداری جلوی من از کوره در بری» اجتناب کنید. این امر تنها منجر به این میشود که کودک باور کند شایسته توجه نیست و در آینده با انبوهی از مشکلات و کمبود عزتنفس دست و پنجه نرم کند.
۶٫ زیادهروی نکنیدما کودکانی متعادل و معقول میخواهیم. هدف ما این نیست که کودکانمان را تشویق کنیم تا فقط احساسات خود را بدون توجه به نیازهای دیگران بیان کنند. سعی کنید به طور سازنده به مسائل آنها بپردازید. به آنها فرصت دهید تا دیدگاه خود را توضیح دهند و اجازه دهید تا در مدت زمان معینی (اگر نیاز داشته باشند) گریه کنند. سپس موضوع را ببندید. نیازی به طولانیکردن بیش از حد موضوع نیست و بیشتر از چند دقیقه به آن نپردازید (مگر اینکه ترومایی اتفاق افتاده باشد).
۷٫ صمیمی و خودمانی باشیدلازم است کودک خردسال شما بداند که در کنارش هستید. با استفاده از کلمات و زبان بدن به آنها نشان دهید که همیشه در اختیارشان هستید. روبهرویشان بایستید و خودتان را همسطح او کنید. دست به سینه و به حالت تدافعی ننشینید. نسبت به هر آنچه که میگویند پذیرا باشید. وقتی از شما چیزی میپرسند، زیر لب غرغر نکنید. هنگامی که با آنها هستید، به هر مکالمهای از سمت آنها پاسخ دهید.
۸٫ سعی کنید دلسوزانه به آنها گوش دهیدگوش دادن همدلانه به این معناست که شما او را درک کرده و به حرفهایش گوش میدهید. «میبینم که غمگین به نظر میای، میتونی به من بگی چرا؟» یا «جک تو رو هل داد، چه احساسی در این مورد داری؟» اینگونه آنها متوجه میشوند که شما نسبت به مشکلات و نیازهایشان حساس هستید. این شیوه بسیار موفقیتآمیزتر از این است که بر سر او فریاد زده و بگویید «بعدا در موردش صحبت میکنیم».
۹٫ نحوه درخواست کمک را به آنها یاد دهیدهمه ما باید بدانیم که چگونه در زندگی از دیگران درخواست کمک کنیم. با کمک به بزرگسالی دیگر به کودکان خود نشان دهید که چگونه میتوانند به راحتی درخواست کمک کنند. کودکان بیشتر از اعمال شما یاد میگیرند نه از نصحیتهای شما.
۱۰٫ هنگامی که به درستی از عهده احساس خود برآمدند تشویقشان کنیدوقتی کودک را در موقعیتی یافتید که احساس خود را به شیوهای مناسب بیان کرده است، او را تشویق کنید. وقتی کودک مورد تشویق قرار میگیرد احتمالا باز هم این کار را تکرار خواهد کرد.
۱۱٫ روشهای جایگزین برای ابراز خشماحساس عصبانیت مشکلی ندارد اما نباید آن را بر سر دیگران خالی کرد. به کودکان، بهویژه نوجوانان کمک کنید تا خشم خود را از طریق ورزش، دویدن، هنرهای رزمی، شنا و غیره تخلیه کنند.
شش عبارت برای کمک به رشد عاطفی فرزندتان ۱٫ «احساسی که الان داری کاملاً طبیعی است»کودکان و نوجوانان اغلب نگران این هستند که «غیرعادی» باشند و این احساس ناشی از آن است که میخواهند بین دیگران مورد قبول باشند. در ابتدا کودکان دوست دارند با خانواده خود سازگار باشند و هرچه بزرگتر میشوند نیاز به مطابقت با همسالان خود در آنها بیشتر میشود.
با گفتن اینکه «احساسی که الان داری کاملاً طبیعیه» احساسات آنها را عادی میکنیم. در واقع با این جمله این پیام را به آنها میرسانیم که هیچ چیز عجیبی در مورد آنها وجود ندارد.
۲٫ «احساسی که الان داری همیشه موندگار نیست»احساسات دائمی نیستند و کودکان لازم است بدانند که هر احساسی آغاز و پایانی دارد. از همه مهمتر اینکه کودکان باید یاد بگیرند که احساسات گذرا هستند و قطعاً از شدت آن کاسته میشود.
با درک این موضوع کودکان میتوانند بهتر با احساسات خود کنار بیایند. این امر بهویژه در مورد احساسات منفی بسیار مهم است، زیرا زمانیکه احساس کنند قادر نیستند با احساسات خود کنار بیایند ممکن است رفتارهای زیانآور از آنها سر بزند.
۳٫ «اجازه نده احساسات تو رو کنترل کنه»اگرچه قادر نیستیم کاملاً احساسات خود را کنترل کنیم، اما تا حدود زیادی میتوانیم روی احساساتی که تجربه میکنیم و نحوه بیان آنها تاثیر داشته باشیم. این امر تنظیم عاطفی نام دارد.
موقعیتهایی که با آنها روبهرو هستیم به خودی خود احساسات خاصی را بهوجود نمیآورند. برعکس این احساسات به ارزیابی ما از شرایط بستگی دارد. به عنوان مثال نوجوانی که متقاضی کاری تابستانه است میتواند به مصاحبه کاری به عنوان تجربه شکست/پیروزی یا فرصتی برای یادگیری بنگرد.
۴٫ «برای احساست اسم بگذار»کودکان همیشه قادر نیستند احساساتی را که تجربه میکنند نام ببرند. ما باید به کودکان کمک کنیم تا بر احساسات خود اسم بگذارند زیرا با این کار احساس بهتری خواهند داشت. مطالعات تحلیلی درباره فعالیت مغزی بزرگسالان نشان میدهد که با نامگذاری احساساتی مانند خشم و غم، آمیگدال (بخشی از مغز که با احساسات سر و کار دارد) از فعالیت کمتری برخوردار میشود. این به نوبه خود از شدت واکنشهای عاطفی ما میکاهد و احساس بهتری در ما ایجاد میکند.
۵٫ «چرا اینجوری رفتار میکنی؟ در مورد اینکه چه احساسی داری فکر کن»رفتارهای ما از احساساتمان ناشی میشوند، کودکان باید ارتباط بین این دو را درک کنند. با درک این موضوع، آنها بهتر میتوانند رفتارهای خود و اطرافیان را پیشبینی و تعدیل کنند. به عنوان مثال اگر کودکی بداند که وقتی از برادرش عصبانی است معمولاً او را میزند، دفعه بعد که این اتفاق افتاد، او بهتر میتواند خودش را کنترل کند و از کوره در نرود.
۶٫ «مهم نیست چه احساسی داری، من کنارتم»این جمله شاید مهمترین چیزی باشد که میتوانیم به فرزندان خود بگوییم تا به کمک آن، توانایی عاطفی خود را رشد دهند. کودکان احساسات مختلفی را تجربه میکنند و برخی از آنها با احساس گناه یا شرم همراه است.
به عنوان مثال اگر پسر نوجوانتان در یک بازی به پسر همسایه آسیب رسانده، ممکن است احساس شرمندگی یا گناه کند. با گفتن این جمله که «مهم نیست چه احساسی داری، ما همیشه کنارتیم» او احساس امنیت کافی خواهد داشت تا در مورد احساساتش با شما صحبت کند.
اگر نگران کودکی هستید، تشویق او به صحبتکردن میتواند بسیار مفید باشد. وقتی در خانه مشکلاتی وجود دارد مانند درگیری والدین، طلاق یا مرگ یکی از اعضای خانواده، کودکان ممکن است گوشهگیر و ناراحت شوند.
صحبت کردن با شخص دیگری غیر از والدین گاهی اوقات برای کودکان بسیار کمککننده است. آن شخص میتواند پدربزرگ و مادربزرگ، دایی، خاله، معلم یا حتی یک مشاور باشد.
در بازی آنها دنبال سرنخ باشیدکودکان علاوه بر کلمات، خود را از طریق بازی نیز بیان میکنند. با گذراندن وقت با آنها و تماشای بازی کردن آنها میتوانید چیزهای زیادی در مورد احساس آنها یاد بگیرید.
کودکان مضطرب و ناراحت اغلب با اسباببازیهای خود بازیهای جنگی میکنند. هنگام مشاهده این موارد بگویید «چقدر درگیری پیش اومده» یا «خیلی ترسناک به نظر میرسه». این جملات میتواند به آنها کمک کند تا درباره آنچه که آنها را آزار میدهد، صحبت کنند.
حتی اگر مکالمهای را شروع نکنید، باعث میشوید کودک احساس راحتی بیشتری با شما داشته باشد و این آغاز راهیست که در مورد مشکلات خود درد و دل کند.
اگر میتوانید آنها را به صحبت وادار کنید، به آرامی بپرسید چه مشکلی وجود دارد. اما اگر کودک نمیخواهد صحبت کند، موضوع را رها کنید سپس این کار را در زمان دیگری تکرار کنید، تا زمانی که آماده شود به شما بگوید چه چیزی باعث آزار او شده است.
اگر کودکی بیش از حد سراسیمه استاگر نگران کودکی هستید که ممکن است در خانه مورد آزار و اذیت قرار بگیرد، این سوال میتواند کمککننده باشد «آیا مامان خیلی باهات سروکله میزنه؟ اگه دوست داری میتونی به من بگی».
ممکن است کودکی نفهمد که مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. آنها ممکن است به سادگی دلیل آن را عصبانی یا آزردهخاطر شدن والدین از خود بدانند.
کودکانی که مورد آزار جنسی قرار میگیرند اغلب در این باره صحبت نمیکنند زیرا فکر میکنند که خودشان مقصر هستند یا توسط متجاوز متقاعد شدهاند که این امری طبیعی یا «راز خاصی» است.
کودکان غالباً از شما سوال میکنند که آیا تصمیم دارید آنچه را به شما گفتهاند به کس دیگری بگویید؟ هرگز قول ندهید که چیزی نمیگویید اما به آنها توضیح دهید فقط با افرادی که به آنها کمک خواهند کرد در میان میگذارید.
اگر کودکی پرخاشگر یا بدرفتار استاگر کودکی دعوا میکند یا پرخاشگر است حتماً دلیل خاصی وجود دارد و صحبت کردن ممکن است به شما در یافتن علت کمک کند.
به کودک بگویید که چرا رفتار بد او غیرقابلقبول است. به عنوان مثال، زیرا به دیگران آسیب میرساند یا آنها را به دردسر میاندازد. سپس به آنها فرصت دهید تا در مورد دلیل عصبانیت خود صحبت کنند.
این روش ممکن است سریع عمل نکند زیرا یک کودک عصبانی به راحتی به حرف شما گوش نمیدهد. تسلیم نشوید. کودکان از رفتار بد خود آگاه هستند و مهم است که به دلایل آن پی ببرید.
اگر کودک شما نگران اخبار ترسناک استدر عصر دیجیتال، جلوگیری از اطلاع کودکان از وقایع ناراحتکنندهی خبری مانند تروریسم، جنگ و جنایات خشن که ممکن است آسیبزا باشد، عملاً غیرممکن است.
توصیه بنیاد سلامت روان شامل این موارد است:
- سعی نکنید تمام منابع خبری را قطع کنید. زیرا باعث میشود ترس آنها افزایش یابد.
- در مورد آنچه اتفاق افتاده صادق باشید.
- به آنها بگویید نگرانی امری طبیعی است و شما نیز نگران هستید.
- اگر آنچه اتفاق افتاده برایشان گنگ است، آنها را به پرسیدن سوال تشویق کنید.
- به آنها اطمینان دهید که برای حفظ امنیتشان همهی تلاش خود را خواهید کرد.
کودکان خردسال معنای مرگ را درک نمیکنند. با گفتن «نانا درگذشت. اون دیگه قرار نیست با ما باشه» به توضیح در مورد مرگ کمک کنید.
اگر یکی از نزدیکان آنها فوت شده است با دقت آنها را تحت نظر داشته باشید. اگر گریان و گوشهگیر به نظر میرسند با صحبت درباره شخصی که درگذشته است آنها را تشویق کنید تا در مورد احساس خود صحبت کنند.
میتوانید جملاتی از این قبیل بگویید «بسیار ناراحتکننده است که نانا فوت کرده» یا «من ناراحتم که نانا فوت کرده، گاهی اوقات فهمیدن دلیل اینکه چرا مردم میمیرند دشوار است».
وقتی کلمات کافی نیستندگاهی اوقات ممکن است برای کودکان بیان احساسات از طریق کلمات مشکل باشد و در نهایت ممکن است احساسات پیچیده به روشهای دیگری بروز کند. اضطراب، استرس یا تروما ممکن است به صورت علائم جسمی در بدن مانند: شکم درد یا ناخن جویدن نمایان شود و ما شاهد تغییراتی در رفتار آنها خواهیم بود مانند طغیان خشم، گوشهگیری و عدمتمرکز یا بیحالی.
یک راه برای تشویق کودکان به بیان افکار و احساسات خود از طریق هنر است. همانطور که کتی مالچیودی در کتاب خود به نام «کتاب مرجع هنر درمانی» میگوید:
«احساسات بهویژه آنهایی که ناشی از تروما، بحران یا مرگ هستند، به زبان آوردنشان سخت است و اغلب با کلمات نمیتوان معنای آنها را بهطور کامل منتقل کرد. هنر میتواند در بیان احساسات پیچیده و بهویژه شرایط ذکر شده مفید باشد. فرایند کار هنری به افراد کمک میکند تا با احساسات خود روبهرو شوند، بر افسردگی غلبه کنند، به آسیبهای روحی پایان دهند و از غم و اندوه رهایی یابند.»
چگونه هنر میتواند کمک کند؟همه ما در مواجه با حوادث تلخ میتوانیم مستعد احساس ناتوانی و ناامیدی باشیم. کودکان مهارت کمتری در مدیریت این احساسات و عواطف دارند.
کتی خاطر نشان میکند که هنر میتواند روشی قدرتمند برای اصلاح و بازاندیشی تجربیات چالشبرانگیز به شیوهای مثبتنگرانه به زندگی باشد.
هنر تجسمی -رنگها، شکلها، خطها و تصویرها- به شیوهای با ما صحبت میکنند که کلمات قادر نیستند. هنردرمانی روشی است که با استفاده از زبان غیرکلامی هنر باعث رشد فردی، بینش و تحول میگردد و وسیلهای برای اتصال افکار، احساسات و ادراکات ما با واقعیات بیرونی و تجارب زندگی است.
هنر میتواند روشی بسیار ساده و بیخطر برای بیان احساسات کودکان فراهم کند. آنها میتوانند بازی کنند، آزمایش کنند، خرابکاری کنند، از استعارهها برای نمایش احساسات خود استفاده کنند، در قصهها سیاحت کنند و با خلق شخصیتهای داستانی احساسات خود را بیرون بریزند و هنر خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. آنها ممکن است برای بیان خود از رنگ، پارچه، مصالح مختلف، اشیاء پیدا شده، عکس، کلاژ، مجسمه یا فیلم استفاده کنند. این موارد تقریباً بیپایان هستند و متناسب با نیازهای فردی هر کودک یا گروهی از کودکان متغیر است.
ایدههایی برای فعالیتدر اینجا چند ایده برای فعالیت آورده شده است که ممکن است دوست داشته باشید در کلاس یا در منزل با فرزندتان تجربه کنید. این فعالیتها همه مبتنی بر نقاط قوت و راهحلمحور هستند و به گونهای طراحی شدهاند که میتوانند در هر محیطی مورد استفاده قرار گیرند. لطفاً توجه داشته باشید در تمام فعالیتها به هیچ وجه از کودک نخواهید که آسیب (تروما) را نقاشی، تصویرگری یا بازنگری کند. (اگر از کودکانی حمایت میکنید که میدانید دچار تروما شدهاند، لطفاً از یک مشاور یا هنر درمانگر واجد شرایط با سابقه مراقبتهای آگاه از تروما کمک بگیرید).
- مجموعهای از اشیا و تصاویر با جنس مختلف فراهم کنید. کلاژی از رنگها، بافتها و تصویرها ایجاد کنید که به شما احساس آرامش و شادی بدهد. رنگها و بافتهای مورد علاقه شما کدام است؟
- با استفاده از مواد مختلف تصویری از یک مکان خیالی(یا واقعی) بسازید. آیا افراد دیگری نیز آنجا حضور دارند؟ حیوان خانگی چطور؟ از چه ساخته شده است؟ خودتان را داخل آن طراحی کنید.
- خودتان را به عنوان یک ابرقهرمان بکشید یا بسازید. قدرت فوقالعاده شما چیست؟
- دست خود را روی کاغذ گذاشته و دور آن را خط بکشید. سپس آن را با تصاویر چیزهایی که به شما کمک میکند هنگام عصبانیت و ناراحتی احساس بهتری داشته باشید، پر کنید.
- در مرکز کاغذ تصویر خود را رسم کنید. سپس دور آن را با تصاویری از نقاط قدرت و هر چیزی که در مورد خود دوست دارید، احاطه کنید. دیگران (دوستان، والدین یا معلمان) چه چیزی را در مورد شما دوست دارند؟
هر زمان فعالیتهایی را طراحی کردید که در مورد احساسات صحبت میکند، لطفاً در نظر بگیرید که چگونه میتوانید فضایی امن و حمایتی برای کودک ایجاد کنید.
ADHD و احساساتکودکان مبتلا به ADHD مشکلاتی در تمرکز، تحریکپذیری و در بعضی مواقع بیشفعالی از خود نشان میدهند. اما در بسیاری از کودکان مبتلا به ADHD اغلب علامت دیگری نیز وجود دارد که ذکر نمیشود و آن مشکل در مدیریت احساسات است.
محققان و متخصصانی که کودکان مبتلا به ADHD را درمان میکنند اغلب گزارش کردهاند که احساسات نقش بسیار عظیمی در مشکلات روزانه این کودکان دارند. احساسات کودکان ADHD همانند دیگر کودکان است. آنها نیز احساس خشم، رنج، غم، ناامیدی و نگرانی را تجربه میکنند.
آنچه که در بسیاری از کودکان ADHD متفاوت بوده این است که این احساسات شدیدتر و بیشتر است. همچنین به نظر میرسد که دوام بیشتری داشته و مانع زندگی روزمره آنها میشود.
این احساسات چه مشکلاتی بوجود می آورند؟هنگامی که بچهها قادر نباشند احساسات خود را مدیریت کنند، مشکلات میتواند به طرق مختلف ظاهر شود. برخی ممکن است هنگام عصبانیت یا استرس در مورد موضوعی نتوانند خود را کنترل کنند. بعضی دیگر با اینکه احساس خستگی میکنند ممکن است خود را به زحمت انداخته و برای انجام کاری دیگر آماده شوند.
کودکان مبتلا به بیش فعالی، بیشتر از کودکان همسن خود، ممکن است:
- با کوچکترین رنجشی، آزردهخاطر شوند.
- در مورد مسائل کماهمیت، بیش از حد و به مدت طولانی نگران شوند.
- هنگامی که عصبانی یا آزرده هستند بهسختی آرام شوند.
- حتی از کوچکترین انتقادی دلخور شوند.
- برای رسیدن به چیزی که در لحظه میخواهند، اصرار و پافشاری کنند.
این موقعیت را تصویرسازی کنید:
صدای فرزند ۱۱ ساله خود را میشنوید که در حال دعواکردن با برادر کوچکترش است. او به سمت شما میدود و درباره کاری که برادرش انجام داده داد و بیداد میکند. معلوم میشود که برادرش در مورد موهایش نظری داده است و از شما میخواهد که او را تنبیه کنید و وقتی شما واکنشی نشان نمیدهید بسیار عصبانی میشود. سپس تمام شب از اینکه چقدر رفتار شما ناعادلانه بوده، شکایت میکند.
در اینجا موقعیت دیگری وجود دارد:
پسر ۱۵ ساله شما تکالیف زیادی برای انجامدادن دارد. اما آنها را انجام نمیدهد.در عوض کل بعدازظهر را با دوستانش در حال چتکردن میگذراند. شما سعی میکنید به او انگیزه دهید تا تکالیفش را انجام دهد. اما او فقط میگوید که این کار خستهکننده است و به گونهای رفتار میکند که برایش اهمیتی ندارد. هیچ چیز باعث نمیشود کاری را که انجام میدهد متوقف کرده و تکالیفش را انجام دهد.
چرا کودکان مبتلا به ADHD با احساسات درگیر هستند؟خلقوخوی اصلی افراد از بدو تولد بر نحوه رفتار آنها تأثیر میگذارد. خلقوخو ممکن است تا حدی (نه خیلی زیاد) با بزرگ شدن بچهها تغییر کند.
مانند سایر بچهها، کودکان مبتلا به ADHD نیز از نظر خلقوخو شبیه یکدیگر نیستند. بعضی از آنها خیلی آرام و خجالتی و بعضی دیگر واکنشپذیرتر و پرحرف هستند و حتی گاهی پرخاشگر.
اما اغلب آنها توانایی مدیریت احساسات خود را به اندازه سایر بچههای هم سن و سال خود ندارند. آنها با استفاده از قدرت استدلالی مغز خود، توانایی کمتری در واکنش به احساساتشان دارند.
کودکان ADHD معمولاً با حافظه فعال مشکل دارند و این باعث میشود که نتوانند تصویر بزرگتری را در ذهن نگه دارند. آنها با هر احساسی که در لحظه دارند درگیر میشوند.
اکثر کودکانی کهADHD ندارند با افزایش سن یاد میگیرند که چگونه احساسات خود را مدیریت کنند تا خیلی گرفتار آنها نشوند. وقتی آنها بیش از حد احساس عصبانیت میکنند یاد میگیرند به خود بگویند «خونسرد باش، آرامش خودتو حفظ کن. اتفاق خیلی مهمی پیش نیومده.»
اگر آنها برای انجام کاری دلسرد شوند ممکن است به خود بگویند «خب به نظر میاد اینجوری درست پیش نمیره، دوباره سعیمو میکنم.» یا «سعی میکنم راه بهتری پیدا کنم.»
کودکان مبتلا به ADHD در این زمینه کندتر هستند و مدت زمان بیشتری طول میکشد تا به این توانایی برسند که خود را آرام کنند. بنابراین آنها احتمالاً بیش از حد در احساسات خود غرق میشوند.
در نتیجه، ممکن است آنها:
- خیلی زود از انجام هر کاری دست بکشند.
- غرق در دلسردی، ناامیدی یا عصبانیت شوند.
- برای شروع کاری که باید انجام دهند طفره روند.
- از تعامل با دیگران خودداری کنند.
به عبارت دیگر، احساسات آنها در هر لحظه میتواند تمام فکر آنها را به خود جلب کند.
چگونه به کودک خود کمک کنیم تا احساساتش را مدیریت کند؟هنگامی که بچهها با احساسات خود دست و پنجه نرم میکنند، ممکن است اینطور به نظر برسد که راهی برای خاتمه دادن یا جلوگیری از رفتارهای منفی آنها وجود ندارد. اما مواردی وجود دارد که میتوانید به آنها کمک کنید تا احساسات خود را مدیریت و کنترل کنند.
با تأیید احساسات ظاهری آنها شروع کنید. «میتونم بفهمم از اینکه توی نمایشگاه علوم رتبه دوم شدی چقدر احساس ناامیدی میکنی.» در مورد اینکه آنها چه احساسی باید داشته باشند، بحث نکنید. این معمولاً مسئله را تشدید میکند.
هنگامی که کودک آرام شد به او کمک کنید تا راهی بهتر برای کنار آمدن با آن احساس پیدا کند. راهی که ممکن است فکرش را به جای دیگری معطوف کند. به عنوان مثال میتوانید بگویید:
- «میدونم که خیلی ناراحتی و میخوای نمایشگاه علوم رو ترک کنی و بری خونه اما من به کارت افتخار میکنم.»
- «میدونم که خیلی براش زحمت کشیدی و آدمای زیادی با دیدنش تحت تاثیر قرار گرفتن. حتی اگه از قرار گرفتن در رتبه دوم ناراحتی اما هنوز دلیل خوبی داری برای اینکه به کاری که کردی افتخار کنی.»
اگر کودک شما اغلب با مدیریت احساساتش مشکل دارد، با دکتر مشورت کنید.
در «یک فهرست»، وزغ فهرست تمام کارهایی را که باید در یک شبانهروز انجام دهد، روی کاغذی می نویسد. وزغ با انجام دادن هر یک از این کارها روی آنها را خط می کشد. تا این که ناگهان با وزش باد، فهرست از دستش رها می شود.
افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view کتاب با موضوع احساس تنهایی در کودکان رشد عاطفی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسمکودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (ASD) معمولاً در تشخیص و کنترل احساسات دچار مشکل هستند. اما مهارتهای آنها در زمینه رشد عاطفی میتواند بهبود یابد که به موجب آن احساسات دیگران را درک کرده و واکنش مناسبتری نشان دهند.
احساسات و رشد عادی آنانسان دارای شش احساس اصلی است: شادی، تعجب، غم، عصبانیت، ترس و انزجار. ما همچنین احساسات پیچیدهتری مانند خجالت، شرم، غرور، گناه، حسادت، لذت، اعتماد، دلبستگی و تحقیر را تجربه میکنیم.
توانایی درک و بیان این احساسات از بدو تولد شروع به رشد میکند.
از حدود دو ماهگی، بیشتر نوزادان میخندند و آثاری از ترس را نشان میدهند. نوزاد در ۱۲ ماهگی میتواند از چهره شما متوجه شود که چه احساسی دارید. بیشتر کودکان نوپا و خردسال شروع به استفاده از کلمات برای ابراز احساسات میکنند.
در طول دوره کودکی و نوجوانی، بیشتر بچهها به ایجاد همدلی، خودتنظیمی و مهارت در شناخت احساسات دیگران و پاسخ به آن ادامه میدهند. در بزرگسالی، افراد معمولاً به سرعت عبارات احساسی ظریف را تشخیص میدهند.
احساسات و کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (ASD)کودکان اوتیسمی اغلب به سختی میتوانند:
- حالات چهره و احساسات پشت آن را تشخیص دهند.
- از عبارات احساسی استفاده یا الگوبرداری کنند.
- احساسات خود را درک و کنترل کنند.
- احساسات دیگران را درک و تفسیر کنند. ممکن است به نظر برسد که با دیگران همدلی ندارند.
نوزادان مبتلا به ASD (بعداً تشخیص داده میشود) میتوانند احساسات را مانند نوزادان دیگر تشخیص دهند. اما رشد پاسخهای عاطفی این کودکان نسبت به کودکان دیگر کندتر است.
در ۵ تا ۷ سالگی این کودکان میتوانند شادی و غم را تشخیص دهند. اما تشخیص حالت چهره غمگین و نگران برایشان سخت است.
در دوره نوجوانی، نوجوانان مبتلا به ASD هنوز به اندازه نوجوانان دیگر در تشخیص ترس، عصبانیت، تعجب و انزجار مهارت ندارند.
در بزرگسالی، آنها در تشخیص برخی احساسات همچنان مشکل دارند.
نشاندادن احساساتنوزادان مبتلا به ASD (بعداً تشخیص داده میشود) میتوانند احساسات را مشابه نوزادان دیگر نشان دهند.
در سن مدرسه، کودکان اوتیسم با شدت کمتر، تمایل دارند احساسات خود را مانند کودکان دیگر نشان دهند اما توصیف احساسات برایشان مشکل است. آنها ممکن است بگویند که احساس خاصی ندارند. در همان سن، کودکان اوتیسم با شدت بیشتر، به نظر میرسد که بیان عاطفی کمتری نسبت به کودکان دیگر دارند.
کودکان مبتلا به اوتیسم پاسخی به احساسات نمیدهند یا ممکن است گاهی اوقات بیش از حد پاسخ احساسی بدهند. به عنوان مثال ممکن است خیلی سریع به شدت عصبانی شوند.
عکسالعمل و تعامل با دیگراناز سنین پایین، کودکان مبتلا به ASD اغلب به رفتار عاطفی و چهره دیگران توجه کمتری دارند. آنها تمایل ندارند چیزهای جالب را به دیگران نشان دهند یا به چیزهای جالبی که دیگران به آنها نشان میدهند پاسخ دهند. این توجه اجتماعی یا توجه اشتراکی نامیده میشود و فقدان آن یکی از علائم هشداردهنده اولیه برای ASD است. کودکان پیشدبستانی مبتلا به ASD همچنان توجه اشتراکی را دشوار میدانند و غالبا از کلمات برای جلب توجه دیگران استفاده نمیکنند.
همچنین کودکان مبتلا به ASD معمولاً برایشان استفاده از احساسات برای مدیریت روابط اجتماعی دشوار است. آنها نسبت به دیگران نگرانی کمتری نشان میدهند و توانایی کمتری در دلداری دادن یا به اشتراک گذاشتن احساسات دارند. آنها ممکن است موقعیتها را اشتباه برداشت کنند و با احساساتی نامناسب، پاسخ دهند.
به عنوان مثال کودک مبتلا به ASD ممکن است هنگامی که خواهرش از بلندی میافتد او را دلداری ندهد یا حتی بخندد زیرا تشخیص نمیدهد که خواهرش آسیب دیده است.
درک چهرهکودکان مبتلا به ASD به دلیل نحوه اسکن صورت، در درک احساسات دیگران مشکل دارند.
افراد مبتلا به ASD صورت افراد را به صورت رندوم و پراکنده اسکن میکند. آنها زمان کمتری را به چشم نگاه میکنند و زمان بیشتری را روی دهان متمرکز میشوند. این بدان معناست که اطلاعاتی که از چهره یک شخص میگیرند در مورد احساسات آن شخص کمتر به آنها میگوید.
تشویق رشد عاطفی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسمدر اینجا چند ایده وجود دارد:
- در شرایط عادی احساسات را نامگذاری کنید. هنگامی که در حال خواندن کتاب، تماشای فیلم یا ملاقات با دوستانتان هستید، به احساسات اشاره کنید. مثلاً بگویید، «نگاه کن، سالی میخنده، اون خوشحاله.»
- هشیار باشید. به احساسات کودک خود واکنش نشان دهید. مثلاً بگویید «تو داری میخندی پس باید خوشحال باشی» حتی میتوانید احساسات خود را مهم جلوه دهید. مثلاً «من خیلی هیجانزدهام! بزن قدش.»
- توجه کودک خود را جلب کنید. اگر با کودک خود صحبت میکنید و پاسخی دریافت نمیکنید، دوباره ادامه دهید. ممکن است اوایل برای جلب توجه کودک، لازم باشد این کار را به صورت اغراقآمیزی انجام دهید.
- ارتباط چشمی و نگاه کردن را تقویت کنید. با پیوستن به هر کاری که فرزندتان انجام میدهد، میتوانید کودک خود را ترغیب کنید تا هنگام تعامل به شما نگاه کند. یا اگر فرزندتان چیزی را طلب کرد، صبر کنید تا به شما نگاه کند و سپس آنچه را که میخواهد به او بدهید. برای جلب توجه کودک با صدایی سرزنده و بلند حرف بزنید.
- توجه کودک را به شخص دیگری جلب کنید. به عنوان مثال از فرد دیگری بخواهید آنچه را که گفتید به فرزندتان بگوید تا توجه کودک را به شخص دیگری جلب کنید.
روشهای درمانی مختلفی برای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم وجود دارد که برخی از آنها ممکن است به کودک شما در شناخت و نشان دادن احساسات کمک کند.
کتاب بهترین راه برای کودکان است که به آنها کمک میکند قادر به شناسایی و گفتوگو در مورد احساسات مختلف باشند و ایدههایی ارائه میدهد که چگونه احساسات خود را بهتر مدیریت کنند.
یکی از قدرتمندترین نکات استفاده از کتاب این است که میتوانیم از موضوع فاصله بگیریم. کودکان میتوانند در مورد احساسات یک شخصیت به گونهای صحبت کنند که اگر مربوط به خودشان بود، نمیتوانستند.
شخصیتهای کتاب میتوانند متحدان قدرتمندی باشند. در حالیکه دیدگاه آنها را متصور میشویم، احساسات خود را درون آنها میریزیم. ما خود را در تجربیات آنها میشناسیم. از طریق یک کتاب ممکن است نامی برای احساسات عجیب و غریب خود پیدا کنیم.
با آموزش سواد عاطفی میتوانیم کودکان را برای تجارب آینده آماده کنیم، به آنها کمک کنیم با دیگران همدلی کنند و به آنها نشان دهیم که دیگران نیز دنیای عاطفی و درونی خود را دارند. این مهم است که کودکان بدانند که آنها تنها نیستند.
منابع:https://kidshelpline.com.au/parents/issues/helping-kids-identify-and-express-feelings
https://www.lifehack.org/337413/ways-help-your-child-express-their-feelingshttps://nurtureandthriveblog.com/8-vital-reasons-teach-child-emotions/
https://www.understood.org/en/learning-thinking-differences/child-learning-disabilities/add-adhd/adhd-and-emotions-what-you-need-to-know
https://raisingchildren.net.au/autism/development/social-emotional-development/emotional-development-asd
https://theconversation.com/six-phrases-to-help-your-childs-emotional-development-130821
Helping children express emotions through art
Children’s Books About Emotions
https://www.booktrust.org.uk/news-and-features/features/2018/august/how-books-help-children-discuss-difficult-feelings—and-feel-less-alone/
https://www.nhs.uk/conditions/stress-anxiety-depression/talking-to-children-about-feelings
نوشته اهمیت آموزش احساسات به کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.