خبر جمع کن

چگونه مفهوم مرگ را برای کودکان توضیح دهیم؟

وبلاگ کتاب هدهد - ی., ۱۱/۲۹/۲۰۲۰ - ۱۶:۵۸

گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان

گفت‌وگو ‌کردن درباره‌ی مرگ، آن هم با کودکان بسیار سخت است و افراد زیادی از صحبت ‌کردن در این زمینه اجتناب می‌کنند. با وجود این، مرگ جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی است و مسؤلیت ما آگاه کردن کودکان است و اینکه بدانند صحبت‌ کردن درباره‌ی مرگ هیچ اشکالی ندارد.

اگر به بچه‌ها اجازه دهیم درباره‌ی مرگ صحبت کنند، می‌توانیم اطلاعات لازم را در اختیارشان قرار دهیم، آن‌ها را برای بحران آماده کنیم و در مواقع ناراحتی کنار‌شان باشیم. ما می‌توانیم با توجه و احترام به گفته‌های کودکان آن‌ها را به معاشرت تشویق کنیم؛ همچنین اگر خودِ ما با احساسات‌مان راحت باشیم به بچه‌ها این امکان را می‌دهیم که با ما راحت‌تر صحبت کنند.

مرگ جزئی از زندگی ماست. کودکان درباره‌ی مرگ آگاه‌اند و گاه، شاید این موضوع باعث شگفتی‌مان شود. آن‌ها حشرات، پرندگان و حیوانات مُرده را در جاده می‌بینند یا شاید شاهد مرگ حیوان خانگی‌شان باشند. کودکان در داستان‌های افسانه‌ای درباره‌ی مرگ می‌خوانند، آن را در کارتون‌ها تماشا می‌کنند و حتی شاید نقش یک نفر مرده را در مدرسه بازی ‌کنند. آن‌ها بدون اینکه متوجه باشند در معرض این مفهوم قرار دارند.

فهرست محتوا

چرا توضیح دادن درباره‌ی مرگ به کودکان بسیار دشوار است؟

بهترین زمان صحبت کردن با کودک درباره‌ی مرگ چه زمانی است؟

چگونه درباره‌ی مرگ با کودک صحبت کنیم؟

چگونه در حین مکالمه، مرگ را برای کودک توضیح دهیم؟

واکنش کودک به توضیحات شما درباره‌ی مرگ چه می‌تواند باشد؟

کودکان به‌طور معمول درباره‌ی مرگ چه سوالاتی می‌کنند؟ و شما چگونه باید به آن‌ها پاسخ دهید؟

آیا باید از باورهای مذهبی‌تان در توضیح مرگ استفاده کنید؟

آیا فرزند شما باید در مراسم خاکسپاری شرکت کند؟

شرکت در مراسم خاکسپاری درد کودک را التیام می‌بخشد

چرا در بیشتر مواقع، کودکان پس از مرگ یکی از اعضای خانواده احساس گناه می‌کنند؟

اگر کودک در رابطه با مرگ کسی احساس گناه می‌کند، چه باید کرد؟

چگونه مرگ والدین بر کودک تاثیر می‌گذارد؟

چگونه واکنش والد دیگر (زنده) بر کودک تاثیر می‌گذارد؟

چگونه به کودک داغ‌دار کمک کنیم؟

چگونه تعطیلات و سالگردها را با کودکان داغ‌دیده از سر بگذرانیم؟

کلام آخر

منابع

چرا توضیح دادن درباره‌ی مرگ به کودکان بسیار دشوار است؟

بسیاری از بزرگسالان وقتی به این فکر می‌کنند که باید روزی مفهوم مرگ را برای کودک خود توضیح دهند، به‌شدت مضطرب می‌شوند. اما چرا حتی فکر حرف ‌زدن درباره‌ی مرگ با فرزندان، ما بزرگسالان را پریشان می‌کند؟

۱. می‌ترسیم که نتوانیم به همه‌ی سؤالات کودک‌مان پاسخ دهیم

در مقام والدین، ما وظیفه داریم امنیت فرزندان‌مان را تأمین کنیم. ما همیشه درصددیم در آن‌ها این احساس را به وجود آوریم که همواره در کنارشان خواهیم بود تا از آن‌ها مراقبت کنیم. با وجود این، وقتی با موضوع مرگ روبه‌رو می‌شویم اغلب نگرانیم: آیا می‌توانیم پاسخی به فرزندمان دهیم که آرامش و اطمینانش را مختل نکنیم؟

هیچ اشکالی ندارد که شما پاسخ همه‌ی سؤالات فرزندتان را نداشته باشید! اما می‌توانید به او اطمینان دهید که در طی این دوره‌ی دشوار با عشق و آرامش در کنارش حضور خواهید داشت و برای او سنگری امن و مطمئن خواهید بود.

۲. صحبت ‌کردن با بچه‌ها، به‌ویژه کودکان خردسال، مشکل است

وقتی درباره‌ی موضوعی به پیچیدگی مرگ صحبت می‌کنیم درک کردن سؤالات و واکنش‌های کودکی خردسال بسیار دشوار است. دقت کنید که پاسخ‌هایی کوتاه و صادقانه بدهید. نوع واکنش شما به سؤالات می‌تواند به ساده‌سازی مسائل کمک کند و باعث شود کودک مفهوم مرگ را بهتر درک کند. هنگام توضیح دادن مرگ به کودکان خردسال می‌توان به ناتوانی در عملکردهای حیاتی مانند نفس‌ کشیدن، غذا ‌خوردن و حرکت ‌کردن اشاره کرد.

۳. می‌ترسیم مبادا نتوانیم کودک‌مان را به اندازه‌ی کافی تسلی دهیم یا به او کمک کنیم

بچه‌ها پس از اینکه خبر مرگ یکی از عزیزان‌شان را می‌شنوند، به‌تدریج واقعیت‌های مرگ را درک می‌کنند و بالطبع واکنش‌های متفاوتی از خود نشان می‌دهند. برخی کودکان بهت‌زده و هاج‌و‌واج می‌شوند، در‌حالی‌که احساسات برخی دیگر از آن‌ها به‌شدت طغیان می‌کند.

در این دوران، کودک شما باید این احساسات را تجربه کند. در این برهه‌ی زمانی دشوار، صرف‌نظر از واکنش اولیه‌ی کودک در قبال مرگ، شما می‌توانید مثل کوه پشت او باشید.

۴. در آن لحظه، شاید خودمان با غم و اندوه دست‌و‌پنجه نرم ‌کنیم

شاید هنگام توضیح دادن مرگ برای فرزندمان خود در حال دست‌و‌پنجه نرم کردن با اندوه سوگ باشیم. افراد زیادی از نشان ‌دادن ناراحتی و آسیب‌پذیری عاطفی خود در مقابل فرزند‌شان اجتناب می‌کنند. چون فکر می‌کنند این رفتار نشان‌دهنده‌ی ضعف آن‌هاست و باعث ایجاد ترس و ناامنی در کودک‌شان می‌شود.

بدانید که نشان ‌دادن غم و اندوه در این زمان هیچ اشکالی ندارد و بسیار مهم است که کودک ببیند شما در حال کنار‌ آمدن با احساسات خود هستید و آن‌ها را صادقانه به‌ اشتراک می‌گذارید، نه اینکه احساسات خود را سرکوب کرده، آن‌ها را نادیده بگیرید. هنگامی‌که به فرزندتان اجازه می‌دهید، شما را در حال کنار ‌آمدن با احساسات‌تان ببیند در واقع به او می‌فهمانید که بروز غم، عصبانیت یا هر احساس دیگری که ممکن است در نتیجه‌ی مرگ یکی از عزیزان ایجاد شود، امری طبیعی است.

۵. مرگ اغلب «تابو» است

مرگ و فرایند مردن موضوعاتی هستند که به‌شدت از پرداختن به آن‌ها اجتناب می‌کنیم. مرگ در گذشته بخشی عادی از زندگی خانوادگی تلقی می‌شد و اغلب، در خانه و میان افراد خانواده رخ می‌داد. اما اکنون، افرادِ در حال مرگ، جزئی جداگانه از جریان اصلی جامعه محسوب می‌شوند. به همین دلیل، ما در حال حاضر حتی با ذکر کلمه‌ی «مرگ» معذب می‌شویم و ترجیح می‌دهیم از کلمات دیگری مانند «از‌دست‌رفته» یا «در‌گذشته» استفاده کنیم.

صرف‌نظر از تابوهای اجتماعی، بهتر است مرگ را با صداقت و واقعیت به فرزندان‌مان بشناسانیم. استفاده از تعابیر ملایم برای توصیف مرگ، گرچه با حسن‌نیت همراه است، کودکان را اغلب گیج می‌کند. ارتباط صریح و صادقانه‌ی شما با فرزندان‌تان درباره‌ی موضوع مرگ، به آن‌ها کمک می‌کند درک درستی از مفهوم مرگ و مردن داشته ‌باشند و بتوانند رابطه‌‌ای صحیح با آن برقرار کنند.

مرگ و فرایند مردن موضوعاتی هستند که به‌شدت از پرداختن به آن‌ها اجتناب می‌کنیم. مرگ در گذشته بخشی عادی از زندگی خانوادگی تلقی می‌شد و اغلب، در خانه و میان افراد خانواده رخ می‌داد. اما اکنون، افرادِ در حال مرگ، جزئی جداگانه از جریان اصلی جامعه محسوب می‌شوند. به همین دلیل، ما در حال حاضر حتی با ذکر کلمه‌ی «مرگ» معذب می‌شویم و ترجیح می‌دهیم از کلمات دیگری مانند «از‌دست‌رفته» یا «در‌گذشته» استفاده کنیم.

صرف‌نظر از تابوهای اجتماعی، بهتر است مرگ را با صداقت و واقعیت به فرزندان‌مان بشناسانیم. استفاده از تعابیر ملایم برای توصیف مرگ، گرچه با حسن‌نیت همراه است، کودکان را اغلب گیج می‌کند. ارتباط صریح و صادقانه‌ی شما با فرزندان‌تان درباره‌ی موضوع مرگ، به آن‌ها کمک می‌کند درک درستی از مفهوم مرگ و مردن داشته ‌باشند و بتوانند رابطه‌‌ای صحیح با آن برقرار کنند.

بهترین زمانِ صحبت‌کردن با کودک درباره‌ی مرگ چه‌ زمانی است؟

گاه بسیاری از ما برای محافظت از فرزندان‌مان، حقایق دردناکی مانند مرگ یکی از عزیزان را از دید آن‌ها پنهان نگه ‌می‌داریم. اما با این کار فقط دوره‌ی بلاتکلیفی و اضطراب را در کودکان طولانی خواهیم کرد؛ زیرا آن‌ها در هر حال تغییرات عاطفی جزئی در بزرگسالان را می‌فهمند. در حقیقت، آن‌ها در پی بردن به این مسائل توانایی زیادی دارند!

شما درباره‌ی مرگ به کودک‌تان چیزی نمی‌گویید و بابت این کار نیت خیری دارید. اما برای جلوگیری از اضطراب بی‌مورد و پریشانی عاطفی کودک، بهتر است هرچه زودتر درباره‌ی مرگ با او صحبت کنید.

چگونه درباره‌ی مرگ با کودک صحبت کنیم؟ ۱. متناسب با سن کودک درباره‌ی مرگ با او صحبت کنید

قبل از اینکه گفت‌و‌گو را آغاز کنید، آگاه باشید که کودک شما تا چه اندازه قادر است مفاهیم را درک کند. آن‌گاه می‌توانید اطلاعات‌تان را متناسب با میزان درک کودک به او منتقل کنید.

مراحل تکامل درک کودکان از مرگ به‌ قرار زیر است:

  • نوزادان متوجه می‌شوند که بزرگسالان غمگین یا عصبانی هستند، اما نمی‌توانند مفهوم مرگ را درک کنند.
  • کودکان پیش‌دبستانی اغلب مرگ را موقتی، برگشت‌پذیر و غیرشخصی می‌دانند. در داستان‌ها یا کارتون‌های کودکانه، شخصیت‌ها اغلب پس از نابودی کامل به‌طور ناگهانی دوباره زنده می‌شوند. برای گروه سنی آن‌ها مناسب است که این‌گونه فکر ‌کنند.
  • بین سنین ۵ تا ۹ سال، بیشتر کودکان مشاهده می‌کنند که همه‌ی موجودات زنده در نهایت می‌میرند و مرگ امری قطعی است. اما آن‌ها تمایل ندارند که مرگ را به خود مرتبط بدانند و به‌ نظرشان می‌آید که می‌توانند از آن فرار کنند. شاید آن‌ها مرگ را به تصاویری مانند اسکلت ربط دهند. برخی کودکان درباره‌ی مرگ کابوس می‌بینند.
  • از ۹ سالگی تا سال‌های بلوغ (نوجوانی) کودکان به‌طور کامل متوجه می‌شوند که مرگ برگشت‌ناپذیر است و آن‌ها نیز روزی خواهند مرد.

به ‌یاد داشته باشید که سرعت تکامل درک در میان کودکان متفاوت است و هر کودک به‌طرز منحصر‌به‌فردی زندگی را تجربه می‌کند. آن‌ها راه‌های شخصی خودشان را برای کنترل و بیان احساسات دارند.

شاید کودکی ۳ ساله درباره‌ی مرگ سؤال کند. اما کودک ۳ ‌ساله‌ی دیگری در برابر مرگ پدربزرگ یا مادربزرگش بی‌تفاوت باشد، ولی به دلیل مرگ حیوان خانگی‌اش به هم بریزد (شوکه شود). برخی کودکان از طریق بازی‌ کردن با اسباب‌بازی‌های خود نشان می‌دهند که مرگ را درک کرده‌اند.

برای کودکان خردسال، مرگ را در قالبی ساده توضیح دهید. برای مثال، «وقتی کسی می‌میره نفس نمی‌کشه، غذا نمی‌خوره، احساس گرسنگی یا سرما نمی‌کنه و دیگه نمی‌تونی اون رو ببینی».

اینکه کودکان چگونه با مرگ کنار می‌آیند یا احساسات خود را بروز می‌دهند مهم نیست، اما پاسخ‌های دقیق و بدون قضاوت بزرگسالان اهمیت زیادی دارد. از روش‌های مناسب پاسخگویی به نیازهای کودک، گوش‌ دادن و مشاهده‌ی دقیق است.

۲. نکاتی را به یاد داشته باشید ‌که هنگام صحبت کردن با کودک درباره‌ی مرگ باید از آن‌ها اجتناب کنید.
  • از به‌ کار ‌بردن تعابیری مانند «درگذشت» یا «فوت شد» خودداری کنید. این اصطلاحات می‌توانند توضیحات شما را از واقعیت مرگ دور کنند؛ به‌خصوص اینکه این تعابیر برای کودکان خردسال بسیار گیج‌کننده و ترسناک‌اند.
  • کودک خود را به دلیل گریه کردن یا ابراز ناراحتی و آسیب‌پذیری سرزنش نکنید. عباراتی مانند «تحمل کن»، «قوی باش»، «تو الان دیگه مرد یا زن این خونه هستی»، «تو دیگه بزرگ شدی» می‌توانند بسیار آسیب‌زننده باشند و آثاری طولانی‌مدت بر دیدگاه کودک درباره‌ی مرگ و به‌طور کلی، سلامت روانی و عاطفی او داشته باشند.
۳. محیط مناسبی برای گفت‌وگو با کودک خود فراهم کنید
  • فضایی را انتخاب کنید که راحت و آشنا باشد و امکان برقراری ارتباط مستقیم و رو‌در‌رو وجود داشته باشد؛ فضایی ایمن که کودکان بتوانند احساسات‌شان را آزادانه ابراز کنند.
  • اطمینان حاصل کنید که این مکان عاری از عوامل حواس‌پرتی مانند کامپیوتر، تلویزیون و هرگونه وسیله‌ی الکترونیکی باشد؛ زیرا این وسایل ممکن است توجه کودک را حین گفت‌و‌گو، به خود مشغول کند.
  • اسباب‌بازی‌هایی مانند عروسک، ماشین، خرس، کتاب‌های رنگی و دیگر اسباب‌بازی‌های موجود در اتاق موجب می‌شوند کودک توضیحات شما را بهتر درک کند. کار کودکان بازی‌ کردن است و هنگام دریافت اطلاعاتی که پردازش آن‌ها از نظر عاطفی دشوار است، بازی نیروی درمانی خوبی برای آن‌ها محسوب می‌شود.
۴. از کتاب‌هایی استفاده کنید که درک مرگ را برای کودکان ساده‌تر می‌کنند
  • برای کودک کتاب‌هایی بخوانید که در کنار‌ آمدن با اخبار غم‌انگیز، ترسناک، مرگ و اندوه به او کمک کنند.
  • ابتدا خودتان کتاب را بخوانید تا ببینید آیا با شرایط فرزندتان متناسب است یا نه. علاوه‌بر این، هربار فقط یک کتاب را با او بخوانید. سپس درباره‌ی آن بحث کنید تا کودک فرصت داشته باشد این مفاهیم سخت را درک کند.
  • این کتاب‌ها منابع ارزشمندی برای گفت‌وگو با کودکان درباره‌ی عشق، بیماری، مرگ و گذراندن مراحل غم‌ و اندوه هستند. مفاهیمی انتزاعی که درک آن‌ها برای کودکان به‌ویژه کودکان ‌خردسال دشوار است:
    بستن تقصیر باران نیست ۴۳۰,۰۰۰ ریال می‌گویم: «مامانی» و خودم از صدای خَش‌دارم جا می‌‌خورم‌.‌ «خواهش می‌کنم. خواهش می‌کنم از مامانم برام بگو. می‌دونم دوست نداری درباره‌ش حرف بزنی. اما من باید بدونم که اون چه‌جوری بوده. صداش عین من بوده؟ مامانی بهم بگو.» افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view اتمام موجودی بستن پدربزرگ لسه می میرد ۸۰,۰۰۰ ریال

    نویسنده‌ی «پدربزرگ لسه می‌میرد» به زبان ساده، برای کودکان توضیح می‌دهد که وقتی انسان می‌میرد، چه اتفاقی می‌افتد. این کتاب را می‌توان برای کودکی پیشنهاد کرد که فردی از نزدیکان خود را از دست داده است یا درباره‌ی مرگ جست‌وجو می‌کند.

    افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view بستن مرگ بالای درخت سیب ۲۸۰,۰۰۰ ریال روباه زیر درخت سیب، مرگش را فریب می‌دهد و آن را به تله می‌اندازد. اما آیا این کار او را خوشبخت می‌کند؟ افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن درخت خاطره – مجموعه قصه‌های دوست‌داشتنی ۲۰۰,۰۰۰ ریال روباه زندگی طولانی و شادی را پشت سر گذاشته بود ولی حالا دیگر خسته شده بود. برای آخرین بار به جنگلی که در آن بزرگ شده بود نگاه کرد، چشم‌هایش را بست و برای همیشه به خواب رفت. افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن پدر اسلاگ ۸۰,۰۰۰ ریال بهار تازه از راه رسیده بود، اسلاگ همراه دوستش دیوید تصمیم داشتند به مغازه قصابی بروند که اسلاگ پدرش را که مدت‌ها پیش مرده بود روی نیمکت کنار پارک با کلاه وعصا می‌بیند. پدرش به قولش عمل کرده بود و در بهار برگشته بود... افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view کتاب با موضوع مرگ برای کودکان چگونه در حین مکالمه، مرگ را برای کودک توضیح دهیم؟

    شما می‌توانید از اصول زیر در قالب الگویی کلی برای تنظیم توضیحات خود درباره‌ی مرگ استفاده کنید و مطابق با نیازهای کودک‌تان آن را تغییر دهید.

    توضیحی ساده و صادقانه از مرگ ارائه دهید

    هنگام توضیح دادن درباره‌ی مرگ، به‌ویژه برای کودکان خردسال، بهتر است از واژه‌های ساده استفاده کنید تا از واقعیت مرگ فاصله نگیرید. اضافه ‌کردن جزئیات غیر‌ضروری یا توضیحات بیش‌از‌حد طولانی باعث می‌شود کودک به‌طور‌کلی از سؤال کردن خودداری کند؛ چون آن‌ها اغلب تمایل ندارند به صحبت‌های زیاد گوش دهند.

    «هر چیزی که زندگی می‌کنه، یه‌روزی می‌میره. مرگ پایان زندگیه. وقتی یه نفر می‌میره بدنش دیگه کار نمی‌کنه. دیگه لازم نیست که غذا یا آب بخوره یا حتی نفس‌ بکشه. مرگ مثل خوابیدن نیست. وقتی کسی ‌مرد دیگه نمی‌تونه برگرده.»

    پاسخ‌های کوتاه، ساده و عاری از جزئیات غیر‌ضروری به کودکان کمک می‌کند مجذوب توضیحات شما شوند و راه را برای ارتباط در آینده باز نگه ‌می‌دارد.

    این ۳ نکته را هنگام توضیح مرگ به کودک‌تان به یاد داشته باشید

    سن و شخصیت فرزند شما نقش زیادی در تعیین اطلاعات دارد. علاوه‌بر این، گنجاندن موارد زیر به شما کمک می‌کند کودک خود را آگاه کرده، محیطی آزاد برای ارتباط ایجاد کنید.

    • صادق باشید و کودک را به سؤال کردن تشویق کنید

    در حین توضیحات، به کودک‌تان بگویید هرگونه سؤالی که به ذهنش رسید، بیان کند. اشکالی ندارد اگر پاسخ همه‌ی سؤالات او را نمی‌دانید. در این صورت صادقانه بگویید: «من در این زمینه کاملاً مطمئن نیستم.»

    • کودک‌تان باید بداند که داشتن احساسات گوناگون هیچ اشکالی ندارد

    به کودک‌تان فرصت دهید احساساتش را بیان کند. مرگ عزیزان یکی از دردناک‌ترین و دشوارترین تجربه‌هایی است که مردم با آن روبه‌رو می‌شوند. ابراز احساسات و کنار آمدن با آن به معنای ضعف نیست، بلکه برعکس توانایی فرد را در درک کردن و فهم تجربیات دشوار نشان می‌دهد. در حقیقت، نشان‌دهنده‌ی قدرت شخص است.

    • اجازه دهید کودک احساس شما را بداند

    به خودتان اجازه دهید احساس‌تان را بیان کنید و آن را به فرزندتان نشان دهید. کودکان به واکنش بزرگ‌ترهای مهم زندگی‌شان در موقعیت‌های گوناگون توجه می‌کنند. با ابراز کردن احساسات واقعی خود در حضور کودک نشان می‌دهید که بزرگسالانِ سالم، شاد و قوی از ابراز احساسات نمی‌ترسند و کاملاً طبیعی است که در چنین دوران غم‌انگیزی احساس اندوه کنند.

    واکنش کودک به توضیحات شما درباره‌ی مرگ چه می‌تواند باشد؟

    خبر مرگ یکی از عزیزان و یادگیری مفهوم مرگ برای کودکان تجربه‌ای بسیار دشوار است. هنگامی‌که کودکان  اخبار جدید را تجزیه‌و‌تحلیل می‌کنند، با توجه به شخصیت و خلق‌و‌خوی منحصر‌به‌فرد خود به آن واکنش نشان می‌دهند. مهم نیست عکس‌العمل آن‌ها چیست، درک‌شان کنید و به آن‌ها بگویید که تجربه‌ی احساس ناراحتی، عصبانیت یا هرگونه احساس احتمالی دیگر طبیعی است.

    شاید کودک سؤالات تکراری بپرسد

    پردازش این حجم از اطلاعات جدید درباره‌ی مرگ، مردن و از دست‌ دادن یکی از عزیزان برای کودک سنگین است و شاید باعث شود او یک سؤال را بارها تکرار کند. این اتفاق به دلیل درک نکردن اخبار تازه نیست، بلکه پذیرش این اطلاعات برای کودک بسیار دشوار است.

    شاید کودک هیچ احساسی از خود نشان ندهد

    کودک برای فاصله ‌گرفتن از درد عاطفی مرگ عزیزان چنین واکنشی را به کار می‌گیرد و پی می‌برد خود نیز روزی خواهد مرد. این نشان‌دهنده‌ی بی‌رحمی و سنگدلی کودک نیست، بلکه واکنشی غیر‌ارادی هنگام دریافت اخبار و اطلاعات ناگوار است.

    شاید کودک احساسات زیادی از خود نشان دهد

    شاید کودکان در برابر خبر مرگ یا حتی فکر کردن به مرگ واکنش بسیار شدیدی نشان دهند. این واکنش‌ها طبیعی هستند و نوعی خروجی عاطفی برای کودکان محسوب می‌شوند تا ناامیدی، درماندگی، عصبانیت و ترس را بیان کنند.

    شاید اعمال و رفتار کودک پس‌رفت کند

    کودکان هنگام رویارویی با اخبار و مفاهیم مرگ، بیشتر به رفتارهای بچه‌گانه روی می‌آورند. در این مواقع، کودک نیاز دارد به‌طور مداوم بغل شود. او دوست دارد در بستر والدینش بخوابد و جدا ‌شدن از آن‌ها برایش سخت است.

    کودکان به‌طور معمول درباره‌ی مرگ چه سؤالاتی می‌کنند؟ و شما چگونه باید به آن‌ها پاسخ دهید؟

    در ادامه‌ی توضیحات شما، کودک به احتمال زیاد درباره‌ی مرگ، فرایند مرگ و اینکه چه‌کسی و چه چیزی در زندگی تحت‌تأثیر مرگ قرار خواهد گرفت، سؤال می‌کند. به ‌یاد داشته ‌باشید اشکالی ندارد که اقرار کنید جواب سؤال او را نمی‌دانید. رایج‌ترین پرسش‌هایی که کودکان، به‌ویژه کودکان خردسال، می‌کنند و بهترین پاسخ به آن‌ها به شرح زیر است:

    • «آیا من می‌میرم؟»

    «همه‌ی موجودات، از حیوون‌ها گرفته تا گیاهان و حتی آدم‌ها، یه روزی می‌میرن. اما بچه‌ها معمولاً سالم هستن و حالا حالاها نمی‌میرن.»

    • «آیا تو می‌میری؟»

    «آره، من هم یه موجود زنده‌ام و یه ‌روزی می‌میرم. آدم‌بزرگ‌ها معمولاً مدت طولانی زندگی می‌کنن تا بزرگ‌ شدن بچه‌هاشون رو ببینن. همیشه کسی هست که ازت مراقبت کنه.»

    • «چرا آدم‌ها می‌میرن؟»

    «دلایل زیادی وجود داره که آدم‌ها می‌میرن. آدم‌ها می‌تونن در اثر پیر ‌شدن، تصادف یا مریضی جون خودشون رو از دست بدن. آرزو یا فکرت هرگز نمی‌تونه کسی رو بکشه.»

    • «بعد از اینکه کسی مُرد، چی می‌شه؟»

    «بعد از مرگ، ما با اون آدم خداحافظی می‌کنیم. اما اون نمی‌تونه بعد از مرگ با ما خداحافظی کنه. در عوض دوست‌ها و خونواده‌ش دور هم جمع می‌شن تا توی مراسم خاک‌‌سپاری ازش خداحافظی کنن.»

    • «مردم وقتی می‌میرن کجا می‌رن؟»

    «وقتی کسی می‌میره دیگه دست و پاهاش کار نمی‌کنن، بدنش از کار میفته و دیگه هیچ‌وقت نمی‌تونه کاری کنه، اما خیلی از آدم‌ها معتقدن که بعد از مرگ، قسمت خاصی از ما، که جزو بدن‌مون نیست، به زندگی ادامه می‌ده. این قسمت از وجود شخص در خاطرات ما زنده می‌مونن و اجازه می‌دن که اون‌ها رو همیشه کنار خودمون داشته باشیم و تا همیشه دوست‌شون داشته باشیم.»

    آیا باید از باورهای مذهبی‌تان در توضیح مرگ استفاده کنید؟

    بسیاری از ما از نیروی ایمان‌مان نیرو می‌گیریم و در روزهای سخت، به‌ویژه پس از مرگ عزیزان، به آن اعتماد می‌کنیم. مذهب سنگ‌بنای مهمی در زندگی‌ بسیاری از افراد است، اما اگر عامل نیرومندی در زندگی فرزندتان نباشد، شاید با گفته‌های‌ خود او را گیج کنید یا بترسانید.

    اگر قصد دارید در توضیحات‌تان از عقاید مذهبی خانواده‌ی خود (در رابطه با مرگ) استفاده کنید، می‌توانید روی آرامشی تمرکز کنید که مذهب شما در این دوران سخت و غم‌انگیز فراهم می‌کند.

    چه توضیحات شما حاوی باورهای اعتقادی و مذهبی شما باشد و چه نباشد، به یاد داشته باشید که مرگ یک عزیز فرصتی برای عزاداری و پذیرش واقعیت‌های زندگی است.

    آیا فرزند شما باید در مراسم خاک‌‌سپاری شرکت کند؟

    والدین اغلب نمی‌دانند که آیا پسر، دختر یا نوه‌شان باید در مراسم تشییع جنازه‌ی یکی از اعضای خانواده شرکت کند یا نه. دکتر اِلَن وولفلت[۱] می‌گوید کودکان باید ترغیب شوند تا در مراسم خاک‌‌سپاری شرکت کنند، اما هرگز آن‌ها را مجبور نکنید.

    [۱]. alan Wolfelt

    به کودک توضیح دهید که قرار است چه اتفاقی بیفتد

    اگر کودک می‌خواهد در مراسم تدفین شرکت کند، والدین باید توضیح دهند که قبل، حین و بعد از مراسم چه اتفاقی خواهد افتاد.

    • اگر قرار است جسد دیده شود، از قبل به کودک اطلاع دهید.
    • به او توضیح دهید که بدن و کفن چگونه به ‌نظر خواهند رسید.
    • به کودک بگویید که مردم در مراسم گریه می‌کنند، می‌خندند و خاطرات خوشی را که با متوفی داشته‌اند به‌ اشتراک می‌گذارند.

    به کودکان کمک کنید چرایی برگزاری مراسم تشییع جنازه را درک کنند: «تشییع جنازه واسه غم و عزاداریه، چون یه نفر مرده. همین‌طور زمانیه که ما خاطرات شخص مرده رو یادآوری می‌کنیم و به ‌همدیگه دلداری می‌دیم.»

    شرکت در مراسم خاک‌‌سپاری درد کودک را التیام می‌بخشد

    شرکت در مراسم خاک‌‌سپاری کودک و نوجوان را آرام می‌کند. شاید کودک دوست داشته باشد خاطره‌ای از متوفی به اشتراک بگذارد یا شعری ویژه در مراسم بخواند. روشن ‌کردن شمع، گذاشتن یادبودی خاص، نوشته یا عکس در تابوت از کار‌های دیگری است که کودکان می‌توانند در مراسم انجام دهند.

    چرا در بیشتر مواقع، کودکان پس از مرگ یکی از اعضای خانواده احساس گناه می‌کنند؟

    کودکان خردسال درک درستی از دلیل وقوع اتفاقات ندارند. آن‌ها اغلب از فرایندی به ‌نام تفکر جادویی استفاده می‌کنند. آن‌ها معتقدند که با افکار، آرزوها و اعمال‌شان می‌توانند باعث به‌ و‌قوع پیوستن برخی اتفاقات در جهان شوند. بزرگسالان نیز با گفتن جمله‌ی: «آرزویی بکن که دوست داری اتفاق بیفته» این باور غلط را تقویت می‌کنند.

    گاهی اوقات تفکر جادویی مفید است. کودکان با آرزو کردن احساس می‌کنند قادرند اوضاع را کنترل کنند. اما این تفکر نقطه‌‌ضعفی هم دارد. بر این اساس، هرگاه اتفاق بدی رخ دهد، برای مثال یکی از عزیزان بمیرد، کودکان باور می‌کنند این اتفاق به دلیل گفته‌ی آن‌ها یا آرزو‌‌یی است که در دل داشته‌اند.

    کودکان بزرگ‌تر و نوجوانان اغلب با خود می‌اندیشند که می‌توانستند مانع مرگ دیگری شوند. برای مثال اگر کودک بدرفتاری نکرده ‌بود و باعث استرس در خانواده نمی‌شد، پدر سکته‌ی قلبی نمی‌کرد. اگر مادرش به دنبال او به مدرسه نمی‌رفت، هیچ‌وقت آن تصادف اتفاق نمی‌افتاد. اگر حواس کودک به پدرش بود تا زودتر به دکتر مراجعه کند، سرطان تا این حد پیشرفت نمی‌کرد.

    شاید کودک به ‌دلیل مرگ خواهر یا برادرش احساس گناه کند. شاید بعد از فوت یکی از اعضای خانواده هرگاه در حال تفریح یا شادی ‌کردن است، احساس گناه کند.

    اگر کودک در روابطش با فرد متوفی مشکلاتی داشته است، احساس گناهش بیشتر می‌شود. در ادامه، چند مثال آورده شده ‌است:

    • اگر کودک درست قبل از مرگ فرد از دست او عصبانی بوده باشد.
    • اگر مرگ بعد از بیماری طولانی‌مدتی رخ داده باشد و کودک آرزو کرده باشد فرد بمیرد تا این رنج به پایان برسد.
    • اگر بعضی از اعمال کودک با مرگ مرتبط باشد. برای مثال، نوجوانی که اندکی قبل از مرگ مادرش در تصادف ماشین با او به‌‌شدت دعوا کرده بود.

    هنگامی‌که می‌خواهیم درباره‌ی مرگ یکی از افراد خانواده با کودک‌ صحبت کنیم، باید فرض را بر این بگیریم که کودک در این باره احساس گناه می‌کند؛ حتی اگر هیچ دلیل منطقی‌ای برای این حس وجود نداشته ‌باشد.

    اگر کودک در رابطه با مرگ کسی احساس گناه می‌کند، چه باید کرد؟

    برای کودک این‌گونه توضیح دهید: اغلب مردم وقتی اتفاقات بد و دردناکی رخ می‌دهد، فکر می‌کنند آن اتفاق به دلیل کار بدی است که آن‌ها انجام داده‌اند.

    حتی اگر کودک به‌طور مستقیم به این موضوع اشاره‌ای نکرد شما به او اطمینان دهید که وی مسئول مرگ کسی نیست.

    کودکان اغلب خشم خود را از مرگ ابراز می‌کنند. آن‌ها شاید از کسی که احساس می‌کنند مقصر مرگِ فرد است خشمگین باشند. آن‌ها شاید از دست خدا عصبانی باشند. حتی شاید از دست کسی که رفته و آن‌ها را تنها گذاشته ‌است نیز عصبانی باشند. گاهی اعضای خانواده مورد هدف این خشم قرار می‌گیرند؛ زیرا افرادی نزدیک به آن‌ها هستند.

    چگونه مرگ والدین بر کودک تأثیر می‌گذارد؟

    در بعضی موارد، بعد از مرگ پدر یا مادر از کودک مراقبت کافی نمی‌شود و وضعیت اقتصادی خانواده بدتر می‌‌شود. در بعضی از خانواده‌ها، مسئولیتِ والد از‌دست‌رفته بر‌ دوش کودک داغ‌دیده قرار می‌گیرد و این فشارها باعث می‌شود او از دوستانش جدا شود. در برخی دیگر، مرگ والدین اغلب با علائم ‌روانی خفیف، تغییر در رفتار، افزایش استرس و اختلالِ خواب همراه است.

    به‌طور کلی، کودکانی که والدین خود را از دست می‌دهند بیشتر در معرض مشکلات گوناگون قرار می‌گیرند: مشکلات روحی (مانند افسردگی، اضطراب، استرس پس از سانحه)، ترک تحصیل، موفقیت تحصیلی کمتر، عزت‌نفس پایین و رفتارهای جنسی خطرناک.

    مرگ والدین پیامدهایی منفی با خود به‌ همراه دارد. جامعه باید به کودکان کمک کند تا به ‌شیوه‌ای سالم عزاداری کنند. با وجود ‌این، باورهای فرهنگی و سوء‌تفاهم‌های مداوم اغلب مانع حمایت مناسب از کودکان می‌شود و به آن‌ها لطمه می‌زند.

    چگونه واکنش والد دیگر (زنده) بر کودک تأثیر می‌گذارد؟

    کودک به والد خود می‌نگرد، چون می‌داند بی‌قید‌و‌شرط او را دوست دارد و در برابر واقعیت‌های ناراحت‌کننده‌ی زندگی از وی محافظت می‌کند. زمانی‌که پدر یا مادری می‌میرد، زندگی برای کودک به‌مراتب ترسناک‌تر می‌شود؛ زیرا کودک نگران است که چه اتفاقی در آینده برای او خواهد افتاد.

    بدیهی است که این موقعیت بارِ سنگینی بر دوش والد دیگر و سایر اعضای خانواده قرار می‌دهد. در این شرایط، آن‌ها برای مرگ عزیز خود درد می‌شکند و باید این درد را مدیریت کنند. در عین حال، باید در تسکین غم و اندوه کودک به او کمک کنند.

    برخی فرهنگ‌ها نگرشی مثبت به سوگواری دارند؛ اما در برخی دیگر، بزرگسالانی که پیرامونِ کودکِ عزادارند از بروز احساسا‌ت‌شان منع می‌‌‌شوند. آن‌ها معتقدند چون کودکان برای قوی ماندن در مواقع دشوار به‌ بزرگ‌ترهای خود نگاه می‌کنند، پس بزرگسالان می‌بایست جلوی احساسات خود را بگیرند و آن را سرکوب کنند.

    سرکوب احساسات تلاشی عمدی و آگاهانه برای پنهان نگه‌ داشتن آن‌ از دیگران است. والد یا سرپرست کودک احساس غم و اندوه می‌کند، ولی به‌جای ابراز آن تصمیم می‌گیرد در حضور فرزند غم خود را پنهان کند.

    احساسات سرکوب‌شده اغلب در ضمیر‌ناخودآگاه افراد باقی ‌می‌مانند و به‌مرور زمان فوران می‌کنند.

    بر اساس تحقیقات، احساسات فروخورده روند بهبودی والد و کودک را به‌ تأخیر می‌اندازد؛ اما بر اساس مطالعه‌‌ای دیگر، سرکوب احساسات در روند عزاداری نقشی مثبت ایفا می‌کند.

    آیا سرکوب احساسات، مکانیسم مقابله‌ای سالمی برای والد است یا نه، هنوز جای بحث دارد. اما نکته‌ی مهم این است که چگونه باورهای والد در کنارآمدن با چنین فقدانی به کودک کمک می‌کند.

    گاه والد (زنده) معتقد است که کودک نمی‌تواند مرگ را درک کند و با احساسات و ترس ناشی از آن کنار بیاید. در نتیجه، ترجیح می‌دهد در حضور کودک عادی رفتار کند. اما در واقع، بزرگسالان با اعمال و رفتار صحیح طی روزها، هفته‌ها و ماه‌های اولِ فقدان می‌توانند توانایی کودک را در کنار‌آمدن با موضوع مرگ افزایش دهند.

    چگونه به کودک داغ‌دار کمک کنیم؟

    سرپرست و والدِ کودک داغ‌دار به‌جای اینکه وانمود کند همه‌چیز خوب است، می‌تواند از راهکار‌های زیر برای کمک به کودکش استفاده کند.

    ۱. روند سوگواری را به‌صورت عادی برگزار کنید

    مرگ پدر یا مادر بر کودک تأثیر می‌گذارد، اما چگونگی این تأثیرگذاری بستگی به آن دارد که بزرگسالان اطراف او چگونه به اندوه خود واکنش نشان می‌دهند. کودکی که پدر یا مادرش را از دست داده‌ است، باید بداند نشان‌ دادن احساسات و صحبت‌ کردن درباره‌ی شخص متوفی هیچ اشکالی ندارد. عادی‌سازی روند عزاداری باعث کاهش اضطراب کودکان در آینده می‌شود.

    ۲. از اصول فرزندپروری مثبت استفاده کنید

    اغلب اوقات، کودکان به‌ دلیل تغییرات ایجاد‌شده‌ی پس از مرگ بدرفتاری می‌کنند. شما می‌توانید با استفاده از روشِ فرزندپروری مثبت، رابطه‌ای صحیح با کودک و محیط پیرامونش برقرار کنید.

    والدینی که بر اساس تکنیک‌های فرزندپروری مثبت رفتار می‌کنند مهربان، صمیمی، حامی و مصمم هستند. این شیوه احتمال ابتلا به بیماری‌های روانی مانند افسردگی را کاهش می‌دهد و سازگاری بهتری در کودکِ داغ‌دیده ایجاد می‌کند.

    ۳. از قرار‌گرفتن کودک در برابر رویدادهای منفی زندگی بکاهید

    پس از مرگ یکی از والدین، وقایع منفی زندگی سبب می‌شود که مشکلات روانی کودک افزایش یابد. برای مثال، گذراندن تعطیلات در دو‌ سال اول به‌ویژه برای کودکان دشوار است. والد دیگر می‌تواند با استفاده از مهارت‌های شنیداری، محیطی امن برای فرزندش فراهم کند تا کودک احساساتش را درباره‌ی تعطیلات بیان کند.

    یکی از مواردی که اغلب کودکان داغ‌دیده را نگران می‌کند، برقراری رابطه‌ی مجدد عاشقانه‌ی پدر یا مادرشان با فردی دیگر است. والدین باید به‌تدریج شریک تازه‌ی زندگی خود را به کودک معرفی کنند؛ همچنین با صراحت و مطابق سن کودک با وی صحبت کنند.

    ۴. مهارت‌های مقابله‌ای کودکان را بهبود ببخشید

    استراتژی‌های مقابله‌ای شامل موارد زیر است:

    • خوش‌بین بودن و تبدیل کردن واگویه‌های منفی ذهن به واگویه‌هایی مثبت.
    • رها کردن این باور که می‌توان وقایع‌ غیر‌قابل کنترل زندگی را کنترل کرد.
    • تمرکز بر حل‌ مسئله و مدیریت موقعیت استرس‌زا.

    والدین برای کمک کردن به کودکان داغ‌دیده‌ی خود باید از آن‌ها بخواهند تمرین کردن چنین مهارت‌هایی را در برنامه‌ی خود قرار دهند.

    کودکان داغ‌دیده در مقایسه با سایر کودکان بیشتر احساس ناتوانی می‌کنند. آن‌ها باور دارند که بر رویدادهای زندگی‌شان کنترل کمتری دارند.

    برای اینکه اضطراب پس از مرگ را در کودکان مدیریت کنیم، باید به آن‌ها آموزش دهیم تا مسئولیت خود را در این دوران بشناسند. مسائلی را که کودک باید درک کند از مسائلی که بر عهده‌‌ی بزرگسال است تفکیک کنید. برای مثال، والدی که کنار آمدن با این فقدان برایش دشوار است، می‌بایست در همان ابتدا با فرزندش صادق باشد و او را در جریان این موضوع قرار دهد. در این شرایط، والد به کودک اطلاع می‌دهد که از او انتظار کمک ندارد و نیاز دارد به متخصصی مراجعه کند که در این زمینه آموزش ‌دیده باشد.

    کودکان باید بدانند که والدین به‌مرور زمان می‌توانند ناراحتی‌شان را بهتر مدیریت کنند و وظیفه‌ی آن‌ها فقط این است که بر تکالیف مدرسه تمرکز کنند و با دوستان‌شان وقت بگذرانند.

    چگونه تعطیلات و سالگردها را با کودکان داغ‌دیده از سر بگذرانیم؟

    تعطیلات و سالگردها، به‌ویژه اولین سال پس از مرگ، برای کودکان داغ‌دار بسیار دشوار است. این روزهای خاص، هم از دست‌ دادن فرد را یادآوری می‌کنند و هم خاطرات خوش او را.

    اغلب اوقات انتظار‌ کشیدن برای این ایام سخت‌تر از خود آن روز است. خلائی که کودک داغ‌دار احساس می‌کند با تماشای کودکانی که از تعطیلات لذت می‌برند، عمیق‌تر می‌شود.

    کودکان را برای تعطیلات آماده کنید

    به کودک داغ‌دیده از قبل اطلاع دهید که احتمالاً در طی تعطیلات یا سالگرد آن واقعه، احساسات دردناکی را تجربه خواهد کرد. برنامه‌ریزی قبلی کمک می‌کند تحمل‌ این وقایع راحت‌تر شود.

    بعضی تعطیلات از بقیه سخت‌تر هستند

    برای کودکی که والدینش را از دست داده ‌است، از سر گذراندن روز‌ پدر و روز مادر بسیار دشوار است. شاید کودک تصمیم بگیرد فردی را به‌عنوان جایگزین مادر یا پدرش به این جشن‌ها ببرد.

    برخی کودکان انتخاب می‌کنند که تولد پدر یا مادر خود را با پختن کیک، روشن کردن شمع یا تهیه‌ی کادوی تولد جشن بگیرند.

    • اگر کودکان برای بزرگداشت عزیز خود احساس نیاز کردند، به آن‌ها پیشنهاد دهید به گورستان بروند یا از مکان خاصی بازدید کنند که یادآور خاطرات مثبت پدر یا مادر است.
    • به‌ همین ترتیب، تعطیلات دیگر را هم می‌توان با هدیه ‌دادن، به ‌اشتراک ‌گذاشتن خاطرات و برگزاری تشریفات خاص گرامی داشت.
    سالگردها احساسات کودکان را تحریک می‌کنند

    با نزدیک ‌شدن به اولین سالگرد مرگ والدین، بیشترِ کودکان روزهای آخر زندگی والدین‌شان را به‌شدت در ذهن‌ خود مرور می‌کنند. آن‌ها در این دوران به قوت‌قلب و حمایت بیشتری نیاز دارند.

    بزرگسالان می‌توانند خاطرات‌ خاص و احساسات‌شان را درباره‌ی سالگرد درگذشت فرد متوفی با کودکان به ‌اشتراک بگذارند و به این ترتیب،‌ در این ایام سخت به آن‌ها کمک کنند.

    کلام آخر

    همه‌ی کودکان می‌بایست درباره‌ی مرگ و واقعیت‌های آن بدانند. بی‌شک، توضیح دادن درباره‌ی مرگ دشوار است. با وجود این، شما در مقام والد، تأثیر فراوانی بر چگونگی شکل‌گیری افکار و احساسات کودک‌تان در این زمینه دارید.

    صداقت را محور اصلی صحبت خود قرار داده، به کودک فرصت دهید تا احساساتش را آزادانه بیان کند. این‌گونه قادر خواهید بود مفاهیم مرتبط با مرگ را به شیوه‌ای صحیح به فرزندتان تفهیم کنید.

    منابع

    https: //childdevelopmentinfo.‎ com/how-to-be-a-parent/communication/talk-to-kids-death/‎

    https: //crhcf.‎ org/insights/how-to-explain-death-to-children/‎

    https: //centerforparentingeducation.‎ org/library-of-articles/healthy-communication/talking-with-children-about-death/‎

    https: //www.‎ aap.‎ org/en-us/advocacy-and-policy/aap-health-initiatives/Children-and-Disasters/Documents/After-a-Loved-One-Dies-English.‎ pdf

    https: //www.‎ vitas.‎ com/family-and-caregiver-support/grief-and-bereavement/holidays-and-grief/handling-holidays-and-special-anniversaries-with-grieving-children

    https: //www.‎ parentingforbrain.‎ com/death-of-a-parent/‎

    https: //www.‎ familyeducation.‎ com/videos/‎۱۲-childrens-books-help-explain-tragedies-death

    نوشته چگونه مفهوم مرگ را برای کودکان توضیح دهیم؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.

    راهکارهایی برای کنترل خشم کودکان

    وبلاگ کتاب هدهد - ی., ۱۱/۲۲/۲۰۲۰ - ۱۱:۴۴

    گردآوری و ترجمه: بیتا مرادی

    فهرست محتوا

    کودک خشمگین کیست؟ چگونه احساس خشم را در کودکان دریابیم؟

    نشانه‌های خشم در کودکان چیست؟

    راه‌های مقابله با خشم کودکان چیست؟ و والدین چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارند؟

    کودکان در سنین گوناگون خشم خود را چگونه بروز می‌دهند؟

    کتابخوانی چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارد؟

    کودک خشمگین کیست؟ چگونه احساس خشم را در کودکان دریابیم؟

    آیا تاکنون کودک شما عصبانی شده و کنترلش را از دست داده است؟ آیا تاکنون فریاد زده، جیغ کشیده یا خواسته کسی را بزند؟ شاید برادر کوچک‌ترش وارد اتاقش شده و بدون اجازه با اسباب‌بازی او بازی کرده باشد یا معلمش تکالیف زیادی به او داده باشد یا حتی یکی از دوستانش یکی از بازی‌های ویدئویی مورد علاقه‌ی او را امانت گرفته و بعد آن را شکسته باشد. همه‌ی این موارد می‌توانند کودک شما خشمگین کنند.

    تمام انسان‌ها عصبانی و خشمگین می‌شوند، ولی درجه‌ی خشم در افراد گوناگون متفاوت است. نکته‌ی مهم اینجاست که خشم می‌تواند خوب باشد: وقتی‌ با کودکان ناعادلانه رفتار شود، خشمگین می‌شوند و این خشم به آن‌ها کمک می‌کند روی پای خود بایستند.

    قسمت سخت ماجرا اینجاست که کودکان باید یاد بگیرند چگونه با چنین احساسات سر‌سختانه‌ای مقابله کنند و موقع خشمگین شدن چه رفتاری داشته باشند.

    کودک شما سرشار از احساسات گوناگون است. او در زمان‌های گوناگون و متفاوت می‌تواند احساس ناراحتی، خوشحالی، حسودی و… کند. خشم نیز یکی از همین احساسات است که هرازگاهی آن را تجربه می‌کند و کاملاً نرمال و طبیعی است. در حقیقت، بسیار مهم و ضروری است که گاه کودک شما عصبانی و خشمگین شود. اما مسئله اینجاست که خشم باید به طریق درستی ابراز شود.‌ در غیر این صورت، کودک شما همچون قابلمه‌ای خواهد بود که درش را گذاشته باشند و آب در آن در حال جوشیدن باشد. اگر بخار خارج نشود، در نهایت آب آن‌قدر می‌جوشد که سر می‌رود و درش را به بیرون پرت می‌کند!

    در این صورت، چه اتفاقی برای کودک شما رخ خواهد داد؟ نتیجه‌ی چنین کاری برای هیچ‌کس خوشایند و جالب نیست.

    در حقیقت، زمانی‌که کودک‌تان خشمگین می‌شود، نگران می‌شوید و می‌خواهید بدانید چه اتفاقی در حال روی دادن است.

    کودکان کم‌سن‌و‌سال نمی‌توانند نیاز‌های‌شان را به‌درستی ابراز کنند و آن را به والدین و اطرافیان‌شان تفهیم کنند. به همین دلیل خشمگین و عصبی می‌شوند. آن‌ها اغلب بدون فکر کردن رفتار می‌کنند و به همین دلیل، می‌توانند عصبی شوند یا اسباب‌بازی‌های‌شان را بشکنند.

    اکثر کودکان بعد از رفتن به مدرسه یاد می‌گیرند درباره‌ی نیاز‌های خود صحبت کنند‌. آن‌ها در این سن قادرند خود را کنترل کنند و آرام شوند. ولی برخی کودکان حتی پس از مدرسه رفتن نیز به‌جای بیان نیازهای خود، خشمگین می‌شوند. کودکانی که همواره در مدرسه به مشکل برمی‌خورند و به دردسر می‌افتند، کودکانی که دوستی ندارند ‌یا سایر هم‌کلاسی‌های‌شان آن‌ها را مسخره می‌کنند و دست می‌اندازند، همگی احساس بدی را تجربه خواهند کرد. آن‌ها ناراحت می‌شوند و با گذر زمان، همین احساسات منفی به خشمی پنهان در آنان بدل می‌شود.

    در صورتی که با کودکان بدرفتاری شود ‌یا به اندازه‌ی کافی به آن‌ها اهمیت ندهند‌، مثل افراد بزرگسال، احساس عدالت‌خواهی در آن‌ها برانگیخته خواهد شد. شاید کودکان پیش خودشان فکر کنند دور از انصاف است که برای به دست آوردن چیزی زیاد تلاش ‌کنند، اما بقیه‌ی کودکان همان را آسان به دست آورند.

    شاید فکر کنند سهم‌شان از زندگی نا‌عادلانه است. چنین احساس و مشکلی در رابطه‌های خواهر و برادری بیشتر به چشم می‌خورد و قضیه سخت‌تر می‌شود.

    اگر کودکی در خانواده توجه بیشتری دریافت کند، احتمالاً سایر کودکان خشمگین می‌شوند. از سوی دیگر، اگر کارها برای خواهر ‌یا برادر‌ان دیگر آسان گرفته شود، ولی برای یکی از کودکان برخلاف این موضوع باشد، آن کودک خشم را تجربه خواهد کرد.

    گاه کارهای کودک به‌درستی و آن‌طور که تمایل دارد پیش نمی‌رود، در این صورت احتمالاً او خشمگین خواهد شد. برای مثال، وقتی از تکالیف مدرسه‌ی خود سر درنمی‌آورد، تیمش بازی خیلی مهمی‌ را می‌بازد ‌یا زمانی‌که از او می‌خواهند کاری را برخلاف میلش انجام دهد‌.

    اما حالت بدتری هم وجود دارد. گاه شما‌، معلمان ‌یا افراد دیگر کودک را برای کاری که نکرده است، سرزنش می‌کنید. در این صورت، او به‌شدت خشمگین خواهد شد. البته این احتمال هم وجود دارد که فرزند شما عصبانی شود، اما چرایی این خشم را درک نکند. بنابراین دلایل گوناگونی باعث بروز خشم در کودکان می‌شوند.

    کتاب با موضوع خشم کودکان
    • کتاب با موضوع خشم کودکان
    بستن خشونت و عدم خشونت – مجموعه فلسفه را بچشیم ۸۰,۰۰۰ ریال وقتی تیم فوتبالمان باخته، در مدرسه، در خانه با دیگران و... چه موقع، چگونه؟ خشونت یا عدم خشونت؟ تقدیم به همه کسانی که این کتاب را می‌خوانند یا نمی‌خوانند. افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن تو خیلی خرس بدی هستی ۲۹۰,۰۰۰ ریال دختری توی غار سرک کشید. کم مانده بود دستش برسد... که خرس غلت زد. دختر داد زد: خرس بد! بعد گرومپ گرومپ از کوه آمد پایین. افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view اتمام موجودی بستن من عصبانیم – مجموعه احساس‌های تو ۷۰,۰۰۰ ریال وقتی عصبانی می‌شوم، دلم می‌خواهد مثل یک کرگدن وحشی به همه حمله کنم. می‌خواهم مثل یک بادکنک بترکم؛ مثل ترقه منفجر بشوم! وقتی عصبانی می‌شوم، به زمین پا می‌کوبم... ولی فایده‌ای ندارد. افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view بستن از ماکارونی‌های خجالتی تا تخم‌مرغ‌های هیجان‌زده ۳۰۰,۰۰۰ ریال چطور می‌فهمی چه احساسی داری یا باید چه‌کار کنی؟ یواشکی به داخل کتاب نگاهی بینداز، خودت می‌فهمی... افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن فی‌فی و شاه‌وزوزک ۴ ۲۸۰,۰۰۰ ریال چی‌چی پوپو چی‌چی پوپو ما توی قطار هستیم. من و شهاب، قطار ما می‌تواند همه‌جا برود چی‌چی پوپو چی‌چی پوپو، هرکداممان توی یک کوپه نشسته‌ایم. افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view کتاب با موضوع خشم کودکان نشانه‌های خشم در کودکان چیست؟

    پس همان‌طور که گفته شد، راه‌های گوناگونی وجود دارد که کودکان احساس خشم را تجربه کنند. اکثر اوقات بدنِ فرد به او هشدار می‌دهد که وی اکنون خشمگین شده است.

    آیا کودک شما تند‌تند نفس می‌کشد؟ آیا صورتش قرمز شده است؟ عضلاتش منقبض شده‌اند؟ ‌یا دستانش را مشت کرده و آن‌ها را محکم گره کرده است؟ آیا می‌خواهد چیزی را بشکند ‌یا کسی را بزند؟ خشم باعث می‌شود او بر سر کسانی که در اطرافش هستند، دوست‌شان دارد ‌یا حتی عاشق‌ آن‌هاست، داد بزند.

    البته، برخی کودکان خشم‌شان را این‌گونه بروز نمی‌دهند و در درون خود نگه می‌دارند. اگر کودک شما چنین می‌کند، شاید دچار سردرد ‌یا دل‌درد شود. شاید درباره‌ی خود احساس بدی داشته باشد ‌یا ناگهان گریه کند. حتی شاید از حرف زدن اجتناب کند. ولی باید بدانید که پنهان کردن خشم اصلاً کار درستی نیست. بنابراین کودک شما می‌بایست از راهی درست و بدون آسیب رساندن به خود ‌یا دیگران خشمش را بروز دهد.

    خشم و غیض کودک شما می‌تواند باعث مشاجرات متعددی در خانه شود و زندگی خانوادگی را مختل کند. کودک ممکن است به خودش و دیگران آسیب برساند یا مشکلاتی جدی در مدرسه ‌یا کلاس درس پیش بیاورد؛ تا حدی که معلم‌هایش بگویند: «کودک‌ شما خارج از کنترل است.»

    اگر می‌خواهید شناخت درستی از نشانه‌های خشم در کودکان داشته باشید، به ۱۵ سؤال زیر پاسخ دهید تا متوجه شوید آیا فرزندتان خشمگین و عصبانی است یا نه.

    تست زیر معمول‌ترین نشانه‌های خشم در کودکان را در بر می‌گیرد. البته باید گفت همه‌‌ی کودکان این نشانه‌ها را دارند، ولی اگر برخی از این علائم در کودک شما دائماً مشاهده شود ‌یا کودک شما اکثر این علائم را داشته باشد، بدین معناست که او با مشکل خشم دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

    هریک از ۱۵ جمله‌ای را که در ادامه بیان می‌شود، بخوانید و با توجه به امتیاز‌بندی ذکرشده، از صفر تا سه به آن‌ها امتیاز دهید. سپس کل اعداد را جمع کنید و نتیجه را با توجه به عددی که به دست می‌آورید با نتایج تست تطبیق دهید.

    صفر امتیاز = کودک من هرگز ‌این کار را انجام نمی‌دهد یا خیلی به‌ندرت این کار را می‌کند.

    یک امتیاز = کودک من گاهی این کار را انجام می‌دهد. (نهایت یک بار در ماه)

    دو امتیاز = کودک من اغلب این کار را انجام می‌دهد. (یک بار در هفته ‌یا بیشتر)

    سه امتیاز = کودک من اکثر اوقات این کار را انجام می‌دهد. (هر روز ‌یا چندین مرتبه در هفته)

    تست:

    1. کودکم بابت مشکلاتش دیگران را سرزنش می‌کند. (…. امتیاز)
    2. هرگاه کودکم احساس ناامیدی، خشم و ناراحتی کند، وسیله‌هایش را این‌ور و آن‌ور پرت می‌کند ‌یا می‌شکند. (…. امتیاز)
    3. هر زمان که کودکم خشمگین شود، برای آرام کردنش کلی انرژی و زمانصرف می‌کنیم. (…. امتیاز)
    4. کودکم از تغییرِ هیچ‌چیزی خوشش نمی‌آید و هرگاه مجبور به تغییر شود یا چنین حالتی بر او تحمیل شود، خشمگین می‌شود. (…. امتیاز)
    5. کودکم هنگام بازی با سایر کودکان قوانین بازی را تغییر می‌دهد. (…. امتیاز)
    6. هنگامی‌که کودکم ناراحت می‌شود، الفاظ تند‌و‌تیز ‌یا نفرت‌انگیزی را بیان می‌کند. (…. امتیاز)
    7. کودکم منفی‌گراست و اگر از او بخواهیم کاری را انجام دهد، عمداً آن کار را با بی‌میلی و بسیار کُند ‌انجام می‌دهد. (…. امتیاز)
    8. حتی زمانی‌‌که همه‌ چیز آرام است، کودکم دنبال بهانه‌ای برای مشاجره و ناراحتی می‌گردد. (…. امتیاز)
    9. کودکماز سایرین شکایت می‌کند، به آن‌ها توهین می‌کند ‌یا از خود طرد می‌کند. (…. امتیاز)
    10. وقتی کودکم خشمگین می‌شود، کنترلش را از دست می‌دهد و خشم و غیض خود را با حالات صورتش ‌یا زبان بدن نشان می‌دهد. (…. امتیاز)
    11. کودکم هنگام عصبانی شدن از واژگان نا‌مناسب و بد استفاده می‌کند. (…. امتیاز)
    12. هرگاه کودکم کار جدیدی یاد می‌گیرد، فوراً از آن زده می‌شود و می‌خواهد کار دیگری انجام دهد. (…. امتیاز)
    13. اگر از کودکم بخواهم کاری انجام دهد، به شرطی آن را انجام می‌دهد که با زبان نرم از او درخواست کنم؛ وگرنه لج می‌کند و آن کار را انجام نمی‌دهد. (…. امتیاز)
    14. کودکم درست بازی نمی‌کند. به همین دلیل، دوستانش از بازی کردن با او اجتناب می‌کنند و دوست ندارند با او بازی کنند. (…. امتیاز)
    15. کودکم با سایر بچه‌ها دعوا می‌کند و اگر مسخره شود، به‌سختی می‌تواند خودش را کنترل کند. (…. امتیاز)

     

    تفسیر تست:

    ۰ تا ۵: کودک شما به‌هیچ‌وجه کودک خشمگینی نیست و احساس ناامیدی و ناراحتی نمی‌کند. شاید کمی آرام و بی‌جنب‌و‌جوش باشد، اما اصلاً نیازی به تغییر ندارد.

    ۶ تا ۱۰: درجه‌ی احساس خشم و ناراحتی کودک شما کاملاً طبیعی و نرمال است. البته باید گفت عدد نزدیک به ۱۰، برای کودکان کم‌‌سن‌و‌سال‌تر و زیر ۶ سال مناسب است. حال آنکه عدد نزدیک به ۶ متناسب با کودکان بزرگ‌تر و بالای ۶ سال است.

    ۱۱ تا ۱۵: کودک شما خشمش را بروز می‌دهد و میزان خشم او بالاتر از حد نرمال است‌. دقت کنید که عدد نزدیک به ۱۵ برای کودکان کم‌سن‌و‌سال‌تر متناسب است. حال زمان آن رسیده است که کمی ‌به واکنش‌های فرزندتان موقع خشمگین شدن دقت و توجه کنید.

    ۱۶ تا ۲۰: کاملاً آشکار است که کودک شما با مشکل خشم دست‌و‌پنجه نرم می‌کند و شما باید به این مسئله توجه داشته باشید و وارد عمل شوید.

    بالای ۲۰: کودک شما مشکلاتی اساسی و جدی در بروز خشم دارد، مخصوصاً اگر در سنین مدرسه باشد. باید هرچه سریع‌تر دست‌به‌کار شوید و به او کمک کنید تا با خشم خود مقابله کند. حتی اگر نیاز است از متخصصان این امر درخواست کمک کنید.

    تا بدینجا دریافتیم که نشانه‌های فراوانی درباره‌ی خشم کودکان وجود دارد؛ پس با شناخت آن‌ها می‌توان به‌درستی با این مسئله‌ی مهم مقابله کرد. در ادامه، به راه‌های مقابله با خشم در کودکان خواهیم پرداخت.

    راه‌های مقابله با خشم کودکان چیست؟ و والدین چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارند؟

    برای مقابله با خشمِ کودک کنار او باشید و با همکاری یکدیگر ‌با این احساس مقابله کنید. در این صورت، به کودک‌تان نشان می‌دهید خشم مشکلی است که می‌توان آن را حل کرد.

    واکنشی که هنگام خشمگین شدن از خود بروز می‌دهید، در چگونگی واکنش فرزندتان در مقابل خشم تأثیرگذار است؛ بنابراین در کنار یکدیگر و با روش‌های درست با خشم‌تان مقابله کنید. این شیوه کمک می‌کند هردو به‌درستی با احساس خود روبه‌رو شوید.

    بسیاری از کودکان فرق بین احساس خشم و رفتار پرخاشگرانه را به‌سختی تشخیص می‌دهند و مدام با این موضوعات درگیرند. چنانچه کودک نداند چگونه می‌تواند احساس ناراحتی و خشم خود را کنترل کند، این احساسات به‌سرعت به غیض‌، بی‌احترامی‌ و رفتار‌هایی پرخاش‌گرانه و تهاجمی بدل خواهند شد.

    بنابراین کودکان به دلایل گوناگون دچار اختلالات عصبی می‌شوند و خشم را تجربه می‌کنند. این دلایل ممکن است بی‌توجهی به آن‌ها در خانه و مدرسه، داشتن مشکلات تحصیلی، نیافتن دوست و مسخره شدن‌ از جانب افراد دیگر مثل دوستان و هم‌کلاسی‌ها و… باشد. این کودکان نمی‌توانند احساسات‌شان را کنترل کنند و آرام شوند. بنابراین در مواجهه با آن‌ها از استراتژی‌ها و راهکار‌هایی مؤثر استفاده کنید و «مهارت‌های مدیریت خشم» را به آن‌ها آموزش دهید.

    1. به کودک‌تان کمک کنید به خشمش آگاه شود و به شناختی درست از این احساس دست یابد. برای مثال، اگر کودک شما روز سختی را در مدرسه گذرانده باشد،هنگامی‌که به خانه باز‌می‌گردد شاید بخواهد تنها بماند و خودش را در اتاقش حبس کند. شاید نگرشی منفی به همه چیز و همه‌کس پیدا کند؛ صورتش سرخ شده باشد ‌یا بر سر افراد خانواده داد بزند و…

    با شناخت این نشانه‌ها، می‌توانید آن‌ها را در کودک‌تان تشخیص دهید. چنانچه شناخت درستی از این علائم داشته باشید، متوجه می‌شوید که او خشمگین است. در نتیجه، می‌توانید کودک را هم از این موضوع آگاه کنید.

    1. هنگامی‌که کودک‌تان از خشم خود آگاه شد، می‌توانیدبه او کمک کنید. وقتی کودکی خشمگین است، حتی بهترین والدین نیز تمایل دارند، او را نصیحت کنند و به وی بگویند چه‌کاری باید انجام دهد. در‌حالی‌که وقتی کودک‌تان چنین احساسی را تجربه می‌کند، به‌سختی می‌تواند به حرف کسی گوش دهد. نصیحتِ همراه با سرزنش آخرین گزینه‌ای است که کودکان از ما می‌خواهند. آن‌ها از ما می‌خواهند درک‌شان کنیم. کودکان از ما می‌خواهند احساسات آن‌ها را درک کنیم. بسیاری از والدین دریافته‌اند که وقت گذاشتن برای کودک و نشستن پای صحبتش و گوش دادن به وی، برای آرام کردن خشمش کافی است. ولی باید مطمئن باشید که زمان درستی را برای صحبت کردن با کودک‌تانانتخاب کرده‌اید؛ همچنین می‌بایست تیپ شخصیتی او را در نظر بگیرید. برای مثال، کودکان برون‌گرا دوست دارند همان موقع صحبت کنند و کودکان درون‌گرا منتظر گذشت زمان هستند و ترجیح می‌دهند پیش از صحبت کردن درباره‌ی موضوع، در موردش فکر کنند. البته اگر بر ترجیح فرزند خود بیش‌ از اندازه حساس باشید، کار‌ها بدتر می‌شود و خشم کودک شما نیز بیشتر و بیشتر خواهد شد. در نهایت هم مقابله با خشم بسیار سخت و حتی غیر‌ممکن می‌شود!

     

    1. به کودک‌ خود کمک کنید خشمش را قبول کند و مسئولیت آن را متقبل شود. به کودکان آموزش دهید که هنگام بروز عصبانیت، ساده‌ترین راه سرزنش دیگری است و اینکه بگوییم:«تقصیر توست. تو مرا عصبانی کردی!» ولی این کار درست نیست. اگرکودکان ما ببینند که ما مسئولیت عصبانیت خود را بر عهده می‌گیریم و به آن اقرار می‌کنیم، آن‌ها نیز مانند ما رفتار خواهند کرد.

    می‌توانیم به کودکان‌مان یاد دهیم: سایر انسان‌ها می‌توانند کاری کنند ‌یا حرفی بزنند که ما را آزرده‌خاطر کنند، ولی در نهایت ما مسئول واکنش‌ها و رفتار‌های خودمان هستیم. اگر عصبانی هستیم‌، مسئولیت این احساس و شیوه‌ی مدیریت آن بر عهده‌ی خود با ماست.

    1. در تصمیم‌گیری به کودک خود کمک کنید: آیا قرار است او کنترل امور را به دست بگیرد یا احساس خشمش کنترل را در دست خواهد گرفت؟

    اگر کودکان از خشم خود آگاه باشند، به‌تدریج یاد خواهند گرفت که در چنین شرایطی دو انتخاب پیش رو دارند. آن‌ها می‌توانند اجازه دهند خشم کنترل امور را در دست بگیرد ‌یا خودشان خشم را کنترل و مدیریت کنند. شما می‌توانید با صحبت کردن با کودکان، آن‌ها را در مسیر مدیریت خشم یاری کنید. برای مثال بگویید: «عزیزم می‌دونم که الان خیلی عصبانی هستی. مشکلی نداره که خشم خودت رو بروز بدی. من هم خوشحالم که می‌تونی درباره‌ی عصبانیتت صحبت کنی. به نظر می‌رسه دلایل خوبی داری که این‌قدر عصبانی شدی. ولی حالا وقتشه که تصمیم بگیری: می‌خوای اجازه بدی خشمت تو رو کنترل کنه ‌یا تو می‌خوای اون رو کنترل کنی؟ یادت می‌آد سری پیش که این‌طور عصبانی شدی و کنترلت رو از دست دادی، چه اتفاقی افتاد؟ دوست داری اون اتفاق دوباره تکرار بشه؟»

    البته پُرواضح است روشی که شما برای صحبت با کودک‌تان انتخاب می‌کنید بستگی به سن‌و‌سال او، شخصیتش و روند رشد احساسات شخصی او دارد. گفت‌وگو با کودک به او کمک می‌کند متوجه خشم خود شود و آگاه باشد که می‌تواند و لازم است خشمش را کنترل کند؛ در غیر این صورت، خشم کنترل او را به دست می‌گیرد و باعث بروز مشکلاتی برای وی و اطرافیا‌نش خواهد شد.

    1. به کودک کمک کنید دلیل و منبع خشم خود را تشخیص دهد و آن را تعریف کند. در بسیاری موارد، خشم کودکان دلایلی مشابه بزرگسالان دارد. خشم واکنشی نرمال و طبیعی برای تمام اتفاقات روزانه‌ای است که می‌تواند موجب ترس‌، آسیب، ناامیدی ‌یا ناراحتی افراد شود. از خودتان بپرسید: «این خشم از کجا نشئت می‌گیرد؟ ماجرای اصلی و واقعی چیست؟ او از چه چیزی خشمگین است؟» در بیشتر مواقع، احساس خشمِ کودکان به دلیل نیاز‌هایی است که از آن‌ها آگاهی ندارند ‌یا نمی‌توانند آن‌ها را بیان کنند. احتمال دارد فرزند شما ترسیده یا غمگین باشد، احساس ناراحتی کند ‌یا دچار سردرگمی‌ شده باشد. همه‌ی این‌ احساسات می‌توانند به شکل خشم خود را نشان دهند.

    وقتی کودک شما از خشمش آگاه باشد و زمان داشته باشد خود را آرام کند‌، احتمالاً می‌تواند منشأ خشم را هم بیابد. شاید در ابتدا فرزند شما سرنخی در دست نداشته باشد، ولی اگر شما درباره‌ی ترس‌ها، آسیب‌ها‌، بی‌احترامی‌ها، ناامیدی‌ها‌، رنجش‌ها و… با او صحبت کنید، در‌های آگاهی و تشخیص به رویش باز می‌شود. در این صورت، با یک تیر دو نشان می‌زنید. زیرا هم به کودک‌تان کمک می‌کنید خودش را بشناسد و هم به او نشان می‌دهید که دوستش دارید و از او حمایت می‌کنید.

    1. به کودک‌تان کمک کنید راه‌حل‌هایش را بسط دهد و بهترین را انتخاب کند. راه‌های گوناگونی برای مقابله با خشم وجود دارد. اما باید به این نکته توجه کرد که برخیاز این راهکارها سازنده و برخی دیگر مخرب‌اند. از جمله راهکارهای سازنده برای کنترل خشم می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: تشویق کودکان به انجام دادن بازی‌های پرتحرک، فعالیت‌های بدنی ‌یا ورزش‌هایی همچون پیاده‌روی کوتاه، دو‌، دوچرخه‌سواری و… شمارش اعداد تا ۱۰، دور شدن از موقعیت، تنفس عمیق و آرام، باز و بسته کردن مشتِ دست، صحبت کردن با کسی که به او اعتماد دارد، رفتن به‌جای خلوت و آرام شدن. در مقابل، انکارِ احساس خشم، سرکوب کردن آن و… از جمله راه‌های مخرب مقابله با خشم‌اند. بدترین حالت این است که به دنبال مقصر باشیم و خشم خود را به گردن دیگری بیندازیم؛ زیرا این کار نه‌تنها خشم ما را کم نمی‌کند، بلکه بیشتر هم می‌کند. برای همین بسیار مهم است که ما در مقام والدین، کودک خود را به‌گونه‌ای راهنمایی کنیم که او را از سؤالِ «مشکل چیست؟» به سمت‌ِ سؤال ‌«من درباره‌ی خشمم چه‌کار می‌توانم بکنم؟» سوق دهیم. تا آنجا که امکان دارد اجازه دهید کودکان خودشان راه‌حل‌ها را پیدا کنند. شاید با کودکان کم‌سن‌وسال‌تر بتوانید در این زمینه هم‌فکری کنید، ولی به کودکان بزرگ‌تر اجازه دهید خودشان این کار را انجام دهند. کودکان هرچه بزرگ‌تر می‌شوند، جواب‌ها و راه‌حل‌های‌شان گسترده‌تر می‌شود و می‌توانند از میان آن‌ها بهترین گزینه را انتخاب کنند.
    1. به کودک کمک کنید واکنش خود را در قبال خشمش مرور کند. این مرحله دقیقاً همان مرحله‌ای است که اکثر والدین آن را نادیده می‌گیرند و انجام نمی‌دهند. چند روز پس از فرونشستن خشم کودک، از وی سؤال کنید که از مقابله با خشم خود و آنچه اتفاق افتاد، چه چیزی یاد گرفت؟ چه چیزی خوب پیش رفت؟ چه مواردی را ترجیح می‌داد به شکل دیگری انجام دهد؟ چه درسی از این ماجرا گرفت؟اگر دفعه‌ی بعد چنین اتفاقی بیفتد، چه کاری انجام خواهد داد؟

    نیازی نیست این مکالمه بیشتر از چند دقیقه طول بکشد. ولی به یاد داشته باشید که یاد گرفتن مقابله با احساسات کار آسانی نیست، بلکه روندی است که باید تا آخر عمر روی آن کار کنیم و همیشه درباره‌‌اش یاد بگیریم. این روند زمان‌بر است و به آزمون و خطا نیاز دارد. اما آنچه از این تلاش‌ها و اقدامات حاصل می‌شود، ارزش چنین پروسه‌ای را دارد. برای کوچک‌ترین قدم‌هایی ‌که کودک در این روند بر‌می‌دارد‌، او را تشویق کنید و در هر فرصتی که امکانش وجود داشت به او تبریک بگویید و او را تحسین نمایید. بازخورد‌های مثبت شما بسیار حائز اهمیت هستند. تلاش کودک‌تان را‌، هرچند کم و ناچیز باشد، هربار تحسین کنید. این رفتار باعث می‌شود توانایی فرزند شما در مدیریت خشم افزایش یابد و اعتماد‌به‌نفسش در این زمینه تقویت شود.

    اگر موقع خشمگین شدن بتوانید با احساس‌تان مقابله کنید و خشم خود را کنترل نمایید‌، کودکان نیز با مشاهده‌ی شما یاد می‌گیرند با خشم خود مقابله کنند. اما اگر ببینند شما موقع عصبانی شدن کنترل خود را از دست می‌دهید‌، آن‌ها نیز دقیقاً موقع عصبانی شدن همین واکنش را از خود نشان خواهند داد. اگر از موضوعی عصبانی هستید، بهتر است در قالب کلمات آن را بیان کنید؛ این‌گونه به کودک خود یاد می‌دهید درباره‌ی احساساتش صحبت کند. چنانچه موقع عصبانی شدن کنترل خود را از دست دادید، مسئولیت رفتارتان را بر عهده بگیرید و از کودک خود عذرخواهی کنید و بگویید: «ببخشید که مجبور شدی امروز عصبی شدن و داد زدن من رو ببینی. به‌جای اینکه تُن صدام رو بالا ببرم، باید می‌رفتم یه کم پیاده‌روی تا آروم شم.»

    به همین طریق می‌توانیم راه‌های سالم مقابله با خشم را به کودکان‌مان یاد دهیم. برای مثال، به‌جای اینکه به او بگویید: «برادرت رو نزن!» بهتر است توضیح دهید وقتی از دست برادرش ناراحت می‌شود، چه‌کار کند. مثلاً بگویید: «دفعه‌ی بعد که از دست برادرت عصبانی شدی، با کلمات خشمت رو ابراز کن ‌یا ازش دور شو.» ‌یا از او بپرسید که به‌جای زدن برادرش چه‌کار دیگری می‌تواند انجام دهد و به این صورت به او کمک کنید راهکار‌های سالم و درست را بیابد و انتخاب کند.

    امکان ندارد کسی بگوید من هرگز عصبانی نمی‌شوم! اما به یاد داشته باشید که موقع عصبانی شدن «نوع رفتارمان» اوضاع را بهتر یا بدتر خواهد کرد. اجازه ندهید که خشم «رئیس» شما باشد.

    کودکان در سنین گوناگون، خشم خود را چگونه بروز می‌دهند؟ صفر تا ۲ سال

    اگر نوزادان‌، به‌ویژه نوزادانِ بسیار کنجکاو، وسیله‌ای را که در دست دارند پرتاب کنند و دیگر نتوانند آن را بردارند، گریه می‌کنند و اگر در جای خود نشسته‌ باشند، بی‌قراری خواهند کرد (منظور نوزادانی است که هنوز چهاردست‌و‌پا راه نمی‌روند). برای آن‌ها بسیار ناراحت‌کننده و رنجش‌آور است که محدود باشند و آنچه را می‌خواهند نتوانند به دست آورند. آنچه موجب ناراحتی و خشمِ نوزادان می‌شود‌، میان کودکان نوپا ‌یا کودکان پیش از سن دبستان متفاوت است. در این بین، بزرگسالان اغلب فرق بین خشم و ناراحتی معمولی نوزادان را نمی‌توانند از یکدیگر تشخیص دهند.

    بسیار حائز اهمیت است که بدانیم نوزادان فقط یک راه و وسیله برای ابراز ناراحتی و پریشانی خود دارند و آن «گریه کردن» است. دل‌درد ‌یا نیاز به خواب می‌تواند موجب گریه‌ی نوزاد شما شود. گریه کردن بیش از اینکه نشانه و راهی برای بروز خشم باشد‌، راهی برای ابراز ناراحتی و نیاز‌های نوزادان است.

    پس از شش ماهگی، نوزادان ولع زیادی دارند که خودشان غذا بخورند. آن‌ها قاشق را به زور به دست می‌گیرند ‌یا با قاشق و حتی انگشتان‌شان غذا را این‌ور و آن‌ور می‌کنند و روی آن می‌کوبند. این اقدامات یعنی آن‌ها می‌خواهند خودشان غذا بخورند. اگر شما دست نوزاد را بگیرید و عقب بکشید ‌یا تلاش کنید قاشق را از او بگیرید‌، شاید نوزاد تلاش کند دست خود را آزاد کند و به این طریق اعتراض خود را با خشم و عصبانیت نشان دهد؛ حتی سر‌و‌صدا هم می‌کند.

    برخی دیگر از نوزادان حواس پنج‌گانه‌ی بسیار قوی و حساسی دارند که همین امر موجب واکنش‌های خشمگینانه از سوی آن‌ها می‌شود. برای مثال، صدای بلند و زیاد در محیط، موجب ناراحتی نوزاد شما می‌شود. برخی نوزادان در محیط بسیار روشن و پُر‌نور اذیت می‌شوند و حتی گاه شلوغی و ازدحام در جایی که نوزاد حضور دارد، می‌تواند موجب رنجش او شود.

    بین ۱۲ تا ۱۸ ماهگی نوزاد قادر است با گرفتن کنار‌های صندلی ‌یا میز سرپا بایستد. بعد از مدتی می‌تواند چهاردست‌و‌پا راه برود و در این بازه‌ی زمانی، تلاش فراوانی می‌کند تا بتواند سرپا بایستد ‌یا حرکت کند‌. این برهه زمان بسیار خوبی برای شماست تا او را در به دست آوردن استقلال جدیدش نظاره کنید. زمانی‌که والدینِ نگران و مضطرب ‌یا بسیار محافظه‌کار مانع برداشتن قدم‌های جدید نوزاد در این دنیا می‌شوند‌، نوزاد را خشمگین می‌کنند و او خشم خود را بروز می‌دهد.

    در این مرحله، کودکان نوپا کم‌کم یاد می‌گیرند چیزهایی را که دارند، با دیگران سهیم شوند و به آن‌ها نیز بدهند. اگر از او بخواهید اسباب‌بازی‌ ‌یا خوراکی مورد علاقه‌اش را به دوستانش بدهد‌، بسیار خشمگین خواهد شد. اما اگر او را کم‌کم تشویق کنید با این قضیه کنار بیاید، ‌رفتار بهتری از خودش نشان خواهد داد. او ترجیح می‌دهد این روند با سرعت طبیعی خودش پیش برود.

    اگر می‌خواهید کودکان‌ صفر تا دو ساله‌‌ی شما ناراحت و عصبی نشوند:

    1. فوراً و بی‌درنگ به آنچه آن‌ها را ناراحت می‌کند، واکنش نشان دهید و پاسخگو باشید. این کار موجب کاهش ناراحتی آن‌ها شده، باعث می‌شود کودک شما حمایت و توجه والدین را در هنگام نیاز احساس کند.
    2. آنچه را موجب ناراحتی و رنجش کودک شما می‌شود از بدن او دور کنید. برای مثال، از لباس‌های نرم، راحت و نخی برای کودکانی در این سن‌و‌سال استفاده کنید.

    ۳٫ محیط و روش‌های امنی برای کودکان مهیا کنید تا تلاش کنند کار‌های‌شان را خودشان انجام دهند‌. برای مثال، غذا بخورند ‌یا چهار‌دست‌و‌پا راه بروند و…

    ۳ تا ۴ سال

    در این سن، خشم کودکان از ناراحتی‌های‌شان سرچشمه می‌گیرد. این احساس زمانی بروز می‌یابد که نیاز‌های آن‌ها برآورده نشده باشد، نتوانسته باشند کار مدنظرشان را انجام دهند ‌یا معلمان و والدین در حد انتظار به آن‌ها توجه نکرده باشند.

    فضای شخصی و فیزیکی برای کودکان ۳ تا ۴ سال بسیار مهم است و هرگونه تجاوز به این فضا‌‌ها منجر به خشم و ناراحتی آن‌ها خواهد شد. برای مثال کودکان ۴ساله، که دانش‌آموزان (پیش‌دبستانی) فعال و پُر‌جنب‌و‌جوشی هستند‌، فضای زیادی نیاز دارند تا در آن محیط فعالیت کنند. اگر آن‌ها را با حد و مرز‌هایی که فکر می‌کنند نامناسب است، محدود کنید احساس ناراحتی می‌کنند. برخلاف آن‌ها، کودکان ۳ساله از قرار گرفتن در فضایی بسیار بزرگ، کلافه می‌شوند و گریه می‌کنند. شاید احساس کنند در میان جمعیت گم شده‌اند، ولی اگر فضا بسیار کوچک و در عین حال بسیار شلوغ باشد، موجب رنجش و عصبانیت کودکان ۳ و ۴ساله می‌شود.

    اگر در این سن‌و‌سال از آن‌ها بخواهید بنشینند و منتظر بمانند، آزرده‌خاطر می‌شوند و این کار می‌تواند موجب خشم آن‌ها شود و حتی حوصله‌شان سر می‌رود. کودکان ۳ و ۴ساله موقع بازی کردن دوست دارند آزاد باشند و اگر مربی ‌یا والدین از آن‌ها بخواهند کاری برخلاف میل‌شان انجام دهند، خشمگین خواهند ‌شد. اگر می‌خواهید به این کودکان کمک کنید، به آن‌ها یاد بدهید درباره‌ی آنچه آن‌ها را عصبانی می‌کند، صحبت کنند و آن‌ها را به زبان بیاورند.

    ۵ تا ۶ سال

    دلیل بروز خشم در کودکان ۵ تا ۶ سال نیز کلافگی و ناراحتی است. شاید نیاز‌های‌شان بر‌آورده نمی‌شود‌. برای مثال، شاید لازم باشد انتظار بکشند ‌یا نخواهند وسیله‌های‌شان را به کسی بدهند. همه‌ی این موارد می‌تواند موجب بروز خشم در آن‌ها شود.

    در این رده‌ی سنی، کودکان در مقطع آمادگی هستند. آن‌ها در این سن ‌یاد می‌گیرند نقاشی کنند، بنویسند، بخوانند ‌یا اعداد را بشمارند. همین کارها می‌تواند موجب بروز خشم در آن‌ها شود؛ زیرا سطح انتظارات کودک از خودش در حال افزایش است. در نتیجه، زمانی‌که نتواند انتظاراتش را برآورده کند، ناراحت و عصبی می‌شود. کودکان ۵ساله تمایل دارند خشم و ناراحتی‌شان را در ابتدا، با رفتار‌های فیزیکی و بعد، با الفاظ و کلمات ابراز کنند. آن‌ها کم‌کم یاد می‌گیرند باید خودشان را کنترل کنند. متوجه می‌شوند که چه الفاظی خوب ‌یا بد است و از رفتار‌های مورد پسند اجتماعی آگاه می‌شوند. آن‌ها یاد می‌گیرند که باید درباره‌ی خشم خود صحبت کنند و نیازی نیست برای نشان دادن خشم خود کسی را بزنند ‌یا چیزی را پرتاپ کنند. کودکان ۵ تا ۶ساله یاد می‌گیرند خشم‌شان را از راهی درست ابراز کنند و هم‌زمان در قبال احساس خشم و ناراحتیِ دوستان‌شان نیز حساس می‌شوند.

    در حقیقت، آن‌ها توجه نمی‌کنند که چه چیزی موجب ایجاد خشم در آن‌ها شده است، اما به آنچه موجب خشم و ناراحتی دوستان‌شان می‌شود توجه می‌کنند. حتی شاید بتوانند به دوستان خود کمک کنند تا آرام شوند. برای مثال، اسباب‌بازی‌شان را به آن‌ها می‌دهند ‌یا با آن‌ها بازی می‌کنند تا حواس‌شان را پرت کنند.

    در این رده‌ی سنی، کودکان کم‌کم بازی‌ها و فعالیت‌های جدیدی همچون بازی‌های فکری، چیدن پازل و… را یاد می‌گیرند که شاید در ابتدای کار برای‌شان کلافه‌کننده بود. اما کم‌کم با گذر زمان یاد می‌گیرند صبور باشند. متوجه می‌شوند قرار نیست همیشه همان بارِ اول کاری را درست انجام دهند. یاد می‌گیرند که باید وسیله‌های‌شان را با دیگران به اشتراک بگذارند. منتظر نوبت‌شان باشند و صبر کنند بقیه نیز کار خود را تمام کنند تا دوباره نوبت آن‌ها شود.

    اگر می‌خواهید به این کودکان کمک کنید‌، راه‌های درست و مناسب را برای‌شان مهیا کنید تا خشم و ناراحتی خود را به‌درستی ابراز کنند.

    کتابخوانی چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارد؟

    خواندن کتاب، به‌ویژه کتاب‌هایی که در راستای کنترل خشم کودکان نوشته شده‌اند، یکی از بهترین و مؤثر‌ترین راه‌ها برای آموزش غیرمستقیم مدیریت خشم به کودکان است. در این شیوه، با کمک شخصیت‌های داستانی به کودکان آموزش می‌دهیم خشم خود را مدیریت کنند.

    کودکان خشمگین می‌شوند و این حقیقتی اجتناب‌ناپذیر است. اما هنگامی‌که کودک شما خشمگین می‌شود، زمان آن فرا رسیده که آموزش‌های مدیریت خشم را شروع کنید. یکی از مهم‌ترین راه‌ها سوق دادن کودکان به سمت خواندن کتاب‌هایی است که به کنترل خشم کمک می‌کنند. در این میان، کتاب‌های تصویری نقشی بسزا دارند و اگر کودک، خود، در سنی نیست که بتواند کتاب بخواند، شما برایش کتاب بخوانید ‌یا کتاب را در قالب قصه برا‌یش تعریف کنید.

    اگر کودک‌تان نوپاست، درباره‌ی احساسات ترسناک با او صحبت کنید و با روش‌های ساده به او کمک کنید آن‌ها را بشناسد. این شیوه موجب تغییرات مثبت و آشکاری در رفتار فرزندتان خواهد شد. برای کودکان بزرگ‌تر کتاب‌هایی در این زمینه تهیه کنید. آن‌ها می‌توانند خود، به‌تنهایی این کتاب‌ها را بخوانند.

    نکته‌ی مهم اینجاست که با توجه به رده‌ی سنی کودک (کودک نوپا و پیش‌دبستانی، کودکان دبستانی و نوجوانان) باید کتاب مناسب تهیه کنید و آن‌ها را در اختیار فرزندان‌تان قرار دهید. کودکان با خواندن این کتاب‌ها یاد می‌گیرند که عصبانی شدن احساسی طبیعی است، اما درست نیست موقع عصبانیت کسی را با الفاظ، کارها یا رفتار‌شان اذیت کنند و برنجانند. با خواندن کتاب‌ها، کودکان مهارت‌هایی برای مقابله با خشم‌شان کشف می‌کنند و راهکارهای تازه‌ای فرا می‌گیرند. مهارت‌هایی مانند آرام کردن خود، فکر کردن، کمک گرفتن از افراد معتمد، صحبت کردن و گوش فرا دادن، عذر‌خواهی کردن، صبور بودن و مثبت‌اندیش بودن.

    بنابراین، در مقام والدین باید تمام تلاش‌مان را به کار بگیریم و با مهیا کردن شرایط‌، کودکانی کتابخوان و آگاه پرورش دهیم.

    نوشته راهکارهایی برای کنترل خشم کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.

    کانال تلگرام موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان