فروشگاه کتاب کودک و نوجوان هدهد
علائم بیشفعالی در کودکان و راههای درمان آن چیست؟ – بخش نخست
گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان
آیا فکر میکنید کودک شما مبتلا به اختلال کمتوجهی-بیشفعالی یا اختلال ADHD است؟ در این مقاله، به نحوهی تشخیص علائم و نشانههای اختلال کمتوجهی-بیشفعالی پرداخته شده است و پیشنهاداتی در اختیار شما قرار میدهد.
فهرست محتواچگونه متوجه شویم که رفتار کودک طبیعی است یا نشانهای از اختلال ADHD است؟
افسانهها و حقایقی دربارهی اختلال ADHD
چگونه میتوان علائم اختلال ADHD را در هر سنی تشخیص داد؟
اختلال ADHD در کودکان نوپا و پیشدبستانی
جنبههای مثبت اختلال ADHD در کودکان
آیا کودک من به اختلال ADHD دچار است؟
آیا مراقبتهای قبل از تولد میتواند به جلوگیری از اختلال ADHD کمک کند؟
آیا رژیم غذایی در جلوگیری از اختلال ADHD نقش دارد؟
آیا داشتن یک برنامهی روتین به جلوگیری از اختلال ADHD کمک میکند؟
چگونه والدین با مدیریت رفتار خود میتوانند از بروز اختلال ADHD پیشگیری کنند؟
اختلال ADHD چیست؟
طبیعی است که کودکان گاهی اوقات انجام دادن تکالیفشان را فراموش کنند، در کلاس خیالبافی کنند، بدون فکر رفتار کنند یا سر میز شام وول بخورند و بیقراری کنند. اما بیتوجهی، رفتارهای تکانشی[۱] و بیشفعالی از علائم اختلال کمتوجهی-بیشفعالی است که در بعضی مواقع، با عنوان اختلال نقص توجه یا ADHDشناخته میشود.
اختلال ADHD نوعی اختلال عصبی_تکاملی شایع است که معمولاً در دوران اولیهی کودکی و قبل از ۷سالگی ظاهر میشود. اختلال ADHD مهار واکنشهای خودبهخودی را برای کودکان دشوار میکند؛ منظور واکنشهایی است که میتواند همه چیز از جمله حرکت، گفتار و توجه کودک را تحتتأثیر قرار دهد. همهی ما بچههایی را میشناسیم که نمیتوانند آرام بنشینند. آنها به حرف کسی گوش نمیدهند، از دستورها پیروی نمیکنند یا حرفهای نسنجیده میزنند. گاهی اوقات به این کودکان برچسب «دردسرساز» میزنند یا به دلیل تنبل بودن یا بینظمی بهشدت از آنها انتقاد میکنند؛ درحالیکه این کودکان مبتلا به اختلال ADHD هستند.
[۱]. رفتارهای تکانشی رفتارهایی هستند که به صورت لحظهای، بدون تأمل روی نتایج آنها و بدون تحلیل و ارزیابی دستاوردهای مثبت و منفی انجام میشوند. رفتارهای تکانشی در زبان عامهی مردم به عنوان رفتار ناپخته، رفتارهای نابالغانه و رفتارهای عجولانه شناخته میشوند.
چگونه متوجه شویم که رفتار کودک طبیعی است یا نشانهای از اختلال ADHD است؟تشخیص اختلال ADHD از رفتار طبیعی کودک دشوار است. اگر فقط چند علامت در کودک دیدید که در برخی شرایط بروز میکند، به احتمال زیاد او مبتلا به اختلال ADHD نیست. اما اگر کودکتان بیشترِ نشانههای اختلال ADHD را در موقعیتهای گوناگون (مدرسه، خانه و هنگام بازی) از خود نشان میدهد، وقت آن است که دقیقتر با این مسئله برخورد کنید.
زندگی با کودک مبتلا به اختلال ADHD گاه کاری سخت و طاقتفرساست. اما روشهای زیادی وجود دارد که میتوانید برای کمک به فرزند خود انجام دهید و آرامش بیشتری در خانواده ایجاد کنید.
افسانهها و حقایقی دربارهی اختلال ADHDباور غلط: همهی کودکان مبتلا به اختلال ADHD بیشفعال هستند.
واقعیت: بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال ADHD بیشفعال نیستند، اما بیتوجهاند. این کودکان معمولاً خیالاتی و بیانگیزه به نظر میرسند.
باور غلط: کودکان مبتلا به اختلال ADHD هرگز نمیتوانند به چیزی توجه کنند.
واقعیت: کودکان مبتلا به اختلال ADHD اغلب، فقط بر فعالیتهایی متمرکز میشوند که از آنها لذت میبرند. اما اگر وظیفهی پیشرو خستهکننده و تکراری باشد، هرچقدر هم که تلاش کنند، باز در حفظ تمرکز مشکل دارند.
باور غلط: کودکان مبتلا به اختلال ADHD اگر بخواهند، میتوانند رفتار بهتری داشته باشند.
واقعیت: این کودکان تمام تلاش خود را به کار میگیرند که بچهی خوبی باشند، اما هنوز نمیتوانند آرام بنشینند، ساکت بمانند یا توجه کنند. آنها شاید سرکش و نافرمان به نظر برسند، اما این بدان معنی نیست که از قصد چنین کاری میکنند.
باور غلط: با بزرگ شدن کودک اختلال ADHD از بین میرود.
واقعیت: اختلال ADHD غالباً تا بزرگسالی ادامه مییابد؛ بنابراین منتظر نمانید که این مشکل بهمرور زمان از بین برود. درمان به کودک شما کمک میکند تا علائم را مدیریت کند و آنها را به حداقل برساند.
باور نادرست: دارو بهترین گزینهی درمانی برای اختلال ADHD است.
واقعیت: داروها اغلب برای اختلال کمبود توجه تجویز میشوند، اما شاید بهترین گزینه برای کودک شما نباشند. درمان مؤثر برای اختلال ADHD شامل آموزش، رفتاردرمانی، حمایت در خانه و مدرسه، ورزش و تغذیهی مناسب است.
اختلال ADHD چه علائمی دارد؟در بیشتر مواقع، وقتیکه مردم به اختلال کمبود توجه فکر میکنند، کودکی خارج از کنترل را تصور میکنند که دائم در حال حرکت است و از درودیوار بالا میرود و همه چیز را به هم میریزد! اما واقعیت بسیار پیچیدهتر از این تصورات است. برخی کودکانِ مبتلا به اختلال ADHD بیشفعالاند؛ درحالیکه برخی دیگر آرام نشستهاند، ولی فکرشان کیلومترها دورتر در حال پرواز است. برخی از آنها، روی کار مورد علاقهشان تمرکز زیادی دارند، اما بهسختی میتوانند به غیر از آن کار دیگری انجام دهند. این در حالی است که میزان بیتوجهی برخی دیگر بسیار اندک است، ولی بهشدت رفتارهای تکانشی دارند.
نشانههای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه بسته به اینکه کدام ویژگی در او غالب است، متغیر است.
کودکان مبتلا ممکن است:
- بیتوجه باشند، اما بیشفعال نباشند و رفتارهای تکانشی نداشته باشند.
- بیشفعال باشند و رفتارهای تکانشی داشته باشند، اما بتوانند تمرکزشان را حفظ کنند.
- بیتوجه و بیشفعال باشند و علاوهبر آن رفتارهای تکانشی هم داشته باشند (که رایجترین شکل اختلال ADHD است).
کودکانی که اختلال کمبود توجه دارند، اغلب نادیده گرفته میشوند؛ زیرا مخل آرامش نیستند. با وجود این، بیتوجهی نیز عواقبی در پی دارد؛ برای مثال، این کودکان به دلیل لجبازی و نافرمانی در روابطشان با والدین و معلمان به مشکل برمیخورند، در مدرسه عملکردی ضعیف دارند یا به دلیل رعایت نکردن قوانین در حین بازی، با بچههای دیگر درگیر میشوند.
چگونه میتوان علائم اختلال ADHD را در هر سنی تشخیص داد؟سه نوع اختلال ADHD وجود دارد:
- بیشفعالی-تکانشگری
- بیتوجهی
- حالت ترکیبی
هرکدام نیز علائم متفاوتی دارند که با افزایش سن تغییر میکند.
اختلال ADHD در کودکان نوپا و پیشدبستانیبچههای کوچک فعال و سرکشاند. پس چگونه میتوان تشخیص داد که آیا بچهای به اختلال ADHD مبتلاست یا نه؟ رفتار آنها معمولاً بیقاعده است.
دکتر استیون کاف[۱]، از دانشگاه بهداشت فلوریدا، در جکسونویل، میگوید: «این بچهها میدوند، میپرند و از همه چیز بالا میروند. آنها نمیتوانند آرام بنشینند و مدام پُرحرفی میکنند.» آنها اغلب «بیقرار» یا «مدام در رفتوآمد» توصیف میشوند.
راسل بارکلی[۲]، دارای مدرک دکترا از دانشگاه پزشکی کارولینای جنوبی، رفتار ناآرام آنها را اینگونه توصیف میکند: «آنها بهراحتی نمیتوانند بر کاری تمرکز کنند، حتی روی داستان قبل از خواب!»
اما برخی از این کودکان روی مواردی که به آن علاقه دارند میتوانند تمرکز کنند؛ چیزهایی مثل اسباببازیهای خاص یا بازیهای ویدئویی.
[۱]. Dr. Steven Cuffe
[۲]. Russell A. Barkley
اختلال ADHD در کودکان دبستانیهمهی کودکان مبتلا به اختلال ADHD بیشفعال نیستند. اما اگر کودکی اینگونه باشد، مشکلش در طول سالهای مدرسه مشخص میشود. این کودکان نمیتوانند تمرکز کنند و در تصمیمگیری و برنامهریزی مسائل با مشکل روبهرو میشوند. بارکلی میگوید: «آنچه شاهدش هستید، ظهور اختلالی به غایت پیچیده است.»
از سوی دیگر، چنین کودکانی بیش از بچههای همسنوسال خود با موارد زیر مشکل دارند:
- رفاقت
- انجام دادن نوبتی کارها
- به دیگران اجازهی صحبت دادن
- به پایان رساندن تکالیف و کارهای روزمره
- تمام کردن کارهایی مانند مشقشب یا یک کتاب
همچنین بارکلی اضافه میکند که شاید کودک مبتلا به اختلال ADHD هیجانی و احساساتی باشد. اگر چیزی او را ناراحت کند، شما بهوضوح متوجه ناراحتی او خواهید شد. اگر بگویید احتمالاً عصر او را به سینما میبرید، بدون وقفه دربارهی آن از شما سؤال میکند. اما اگر برنامهی سینما رفتن کنسل شود، بهشدت عصبانی خواهد شد.
گاه این کودکان بدون فکر کردن اقدام میکنند؛ بنابراین همواره در معرض حوادث گوناگون قرار دارند.
دکتر کاف میگوید هیچ آزمایشی برای تشخیص اختلال ADHD وجود ندارد. بیشتر بچهها تعدادی از این علائم را در خود دارند، ولی برای تشخیص حتمی اختلال ADHD میبایست چندین علامت، آن هم به مدت حداقل ۶ ماه، در کودک وجود داشته باشد.
زمانیکه متوجه شدید فرزندتان مبتلا به اختلال ADHD است، دربارهی روشهای درمانی با پزشک صحبت کنید. درمان اغلب شامل مصرف دارو و رفتاردرمانی است.
اختلال ADHD در نوجواناندر سالهای جوانی، بیشفعالی افزایش مییابد. شاید فرزندتان از نشستن طولانیمدت احساس ناراحتی و بیقراری کند.
بارکلی اشاره میکند: «از بارزترین علائم اختلال ADHD در این سنین، مشکل با زمانبندی، برنامهریزی، داشتنِ انگیزه و… است.»
نوجوان مبتلا به اختلال ADHD برای تمرکز بر تکالیف مدرسهاش مشکل دارد، اما در بازیهای ویدئویی خوب عمل کند؛ چون در این بازیها پاداش فوری دریافت میکند.
همهی نوجوانان احساساتی و تحتتأثیر هیجانات هستند؛ اما نوجوان مبتلا به اختلال ADHD در کنترل احساساتش بیش از سایرین مشکل دارد.
به دلیل تمایل به رفتارهای تکانشی، نوجوانِ مبتلا شاید کارهای خطرناکی انجام دهد؛ از جمله استفاده از الکل و مواد مخدر، پنهانکاری، دزدی و رابطهی جنسی محافظتنشده.
سام گفتنی های بسیار دارد او راه هایی را برای تمرکز کردن ، منظم شدن ، توجه کردن ، حفظ آرامش، به خاطر سپردن چیزهای مختلف ، دوست یابی و ایجاد حس خوب در مورد خودش و نحوه ی کنار آمدن با اختلال کاستی توجه و پیش فعالی می شناسد .
افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view کتاب با موضوع بیشفعالی در کودکان جنبههای مثبت اختلال ADHD در کودکاناختلال ADHD هیچ ارتباطی با هوش و استعداد شخص ندارد. علاوهبر این کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه اغلب ویژگیهای مثبت زیر را از خود نشان میدهند:
خلاقیتاین کودکان بهطرز اعجابانگیزی خلاق و خیالپردازند. کودکی که در رؤیا فرو میرود و همزمان ۱۰ فکر متفاوت در سر میپروراند، مخزنی از ایدههای گوناگون است و شاید در آینده بتواند هنرمندی مبتکر شود. شاید کودکان مبتلا به اختلال ADHD بهراحتی حواسشان پرت شود، ولی گاه آنها متوجه چیزی میشوند که دیگران نمیبینند.
انعطافپذیریاین کودکان میتوانند یکباره گزینههای زیادی را در نظر بگیرند. آنها فقط به یک انتخاب بسنده نمیکنند و پذیرای ایدههای گوناگون هستند.
اشتیاق و خودانگیختگیبهندرت پیش میآید که کودکان مبتلا به اختلال ADHD افرادی کسلکننده باشند. آنها به مسائل گوناگونی علاقهمندند و شخصیتی سرزنده دارند. بهطور خلاصه، اگر شما را عصبانی نکنند، بودن با آنها بسیار سرگرمکننده خواهد بود.
انرژی و انگیزهاین کودکان سرشار از انرژی و انگیزه هستند و برای موفقیت تلاش میکنند. هنگامیکه آنها مشغول انجام دادن کار مورد علاقهشان هستند، بهراحتی نمیتوان حواسشان را پرت کرد. بهخصوص اگر آن فعالیت به صورت تعاملی یا عملی باشد.
آیا کودک من به اختلال ADHD دچار است؟اگر کودک علائمی مانند بیتوجهی، تکانشگری یا بیشفعالی از خود نشان میدهد، همواره به این معنی نیست که مبتلا به اختلال ADHD است. گاه برخی مشکلاتِ خاص پزشکی، اختلالات روانشناختی و وقایع استرسزایِ زندگی علائمی مشابه اختلال ADHD ایجاد میکنند.
به متخصص بهداشت روان مراجعه کنید تا احتمالات زیر را بررسی کند:
- اختلال یادگیری یا مشکلاتی در خواندن، نوشتن، مهارتهای حرکتی و زبانی.
- وقایع مهم زندگی یا تجربیات دردناک مانند مرگ یک عزیز، طلاق یا قلدری (زورگویی).
- اختلالات روانشناختی از جمله اضطراب، افسردگی یا اختلال دوقطبی.
- اختلالات رفتاری مانند اختلال سلوک، اختلال دلبستگی واکنشی و اختلال نافرمانی مقابلهای.
- مشکلات پزشکی، از جمله مشکلات تیروئید، شرایط عصبی، صرع و اختلالات خواب.
گاه تنشهای دوران بارداری موجب بروز چنین اختلالی در کودکان میشود. با حفظ سلامتی خود در دوران بارداری میتوانید احتمال ابتلای فرزندتان را به اختلال ADHD کاهش دهید. در این دوران، رژیم غذایی سالم و مراجعهی منظم به پزشک اهمیت دارد؛ همچنین پرهیز از مصرف الکل و مواد مخدر نیز بسیار مهم است.
کودکانی که مادرانشان در دوران بارداری سیگار میکشند، دو برابر بیشتر دچار اختلال ADHD میشوند. بر اساس برخی مطالعات، قرار گرفتن مادر باردار یا کودک در معرض سرب، به احتمال زیاد، رابطهای مستقیم با اختلال ADHD دارد. محققان در سایر مطالعات، در حال بررسی ارتباط احتمالی بین تولد زودرس و اختلال ADHD هستند.
آیا رژیم غذایی در جلوگیری از اختلال ADHD نقش دارد؟استفاده از رژیم غذایی سالم و متعادل، از سنین پایین، برای همهی کودکان خوب است.
برخی از متخصصان معتقدند که تغییر رژیم غذایی کودک احتمالاً باعث کاهش رفتار بیشفعالی خواهد شد. بن فینگولد[۱] رژیم محبوب خود را برای کاهش بیشفعالی طراحی کرده است. هدف این رژیم غذایی حذف رنگهای مصنوعی، طعمدهندهها و مواد نگهدارنده است. البته جامعهی پزشکی این رژیم غذایی را قبول نکرده و برخی مطالعات نظریهی فینگولد را رد کردهاند. با وجود این، بسیاری از والدینی که این رژیم غذایی را امتحان کردهاند، از بهبود رفتار کودک خود خبر دادهاند.
در رابطه با اختلال ADHD و مصرف قند، هیچگونه مدرک علمیای وجود ندارد. قندها و کربوهیدراتهای فراوریشده با افزایش سریع سطح قند خون، بر میزان فعالیت کودک تأثیر میگذارند. افزایش قند خون باعث هجوم آدرنالین میشود و آدرنالین سطح انرژی را در کودک افزایش میدهد. به دنبال آن با کاهش سطح آدرنالین، فعالیت و خلق کودک «اُفت» میکند.
اگر والدین احساس میکنند خوردن برخی غذاها بر رفتار کودک تأثیر منفی میگذارد، توصیه میشود آنها را از رژیم غذایی فرزندشان حذف کنند. بهتر است هربار یک غذا یا یک گروه غذایی را حذف کنید تا اگر تأثیری دیدید، بتوانید به آن دسته نسبت دهید؛ هرچند برخی کارشناسان فکر میکنند شاید تغییرات رفتاری در این برهه به دلیل نحوهی تعامل افراد خانواده با یکدیگر باشد. در حقیقت، شاید رفتار کودک به دلیل توجه بیشتری که از والدین میگیرد، بهبود یابد، نه به دلیل رژیم غذایی!
در مجموع، زیادهروی نکنید و مزایا و خطرات رژیم حذفی را ارزیابی کنید. محدودیت بیشازحد در رژیم غذایی کودک منجر به کمبود تغذیه میشود. متخصصان تغذیه و پزشکان به شما کمک میکنند برنامهی غذایی سالمی برای فرزندانتان تنظیم کنید.
[۱]. Ben Feingold
آیا داشتن یک برنامهی روتین به جلوگیری از اختلال ADHD کمک میکند؟برنامهی روزمره و انتظارات مشخص برای همهی کودکان و بهویژه آنهایی که مبتلا به اختلال ADHD هستند، سودمند است.
برنامهای روزانه فراهم کنید و آن را جایی نصب کنید که کودک شما بتواند آن را ببیند. به این ترتیب میداند که چه انتظاراتی از او دارید. این برنامهی روزانه باید شامل زمانهای مشخصی برای فعالیتهای زیر باشد:
- بیدار شدن
- غذا خوردن
- بازی کردن
- انجام دادن تکالیف
- انجام دادن کارهای روزمره
- تماشای تلویزیون
- شرکت در فعالیتهای بعد از مدرسه
- رفتن به رختخواب
بعد از اینکه جدول زمانی را مشخص کردید، هر روز تا حد امکان از آن پیروی کنید. اگر قرار است در برنامه خللی ایجاد شود، از قبل آنها را به کودک خود توضیح دهید. اگرچه صِرفِ نصب برنامه از اختلال ADHD جلوگیری نمیکند، توانایی کودک را بهبود میبخشد و در انجام دادن وظایف به او کمک میکند.
مکانی را به کودکان بزرگتر اختصاص دهید تا دور از حواسپرتی تکالیفشان را در آنجا انجام دهند؛ همچنین استراحتهای کوتاهمدتِ بین تکالیف به تمرکز فرزندتان کمک کند.
چگونه والدین با مدیریت رفتار خود میتوانند از بروز اختلال ADHD پیشگیری کنند؟بسیاری از درمانگران بر این باورند که والدین با مدیریت رفتارشان میتوانند رفتار کودک را هم تحتتأثیر قرار دهید.
اولین قدم در مدیریت رفتار، ایجاد رابطهی مثبت بین فرزند و والدین است. درمانگران میگویند هر روز اوقات مفیدی را با کودک بگذرانید. در این مدت، به او اجازه دهید فعالیتی را انتخاب کند. سپس دور از هرگونه دغدغهای از بودن با فرزندتان لذت ببرید و به علایق او توجه کنید.
در قدم بعدی، هنگامیکه کودک رفتار خوبی داشت، او را تشویق کنید. از کودکان بابت کار خوبشان تشکر کنید و برای آنها پاداشی در نظر بگیرید. کارشناسان به والدین توصیه میکنند که حداقل ۵ بار در روز به رفتار خوب کودک خود توجه کنند و او را تحسین نمایند.
متناسب با سن فرزندتان انتظاراتی معقول از او داشته باشید. بهطور شفاف، برای کودکتان توضیح دهید که در چه صورتی به او پاداش خواهید داد. اگر چندین جایزه برای او در نظر دارید، اجازه دهید فرزندتان از بین آنها انتخاب کند که کدام را میخواهد.
برای کودک مهم است که بداند از او چه انتظاری دارید. وقتی با او صحبت میکنید به چشمانش نگاه کنید. سپس تمام دستورالعملها را بسیار مشخص، ساده و مختصر بیان کنید و با صدای آرام آنها را توضیح دهید. از فرزندتان بخواهید که دستورالعملها را دوباره تکرار کند تا مطمئن شوید که آنها را درک کرده است.
در نهایت، ثابتقدم باشید. برای مثال، اگر همیشه به رفتار خوبش پاداش ندهید، کودک دچار تناقض میشود.
ادامهی این مقاله را در «علائم بیشفعالی در کودکان و راههای درمان آن چیست؟ – بخش دوم» بخوانید.
نوشته علائم بیشفعالی در کودکان و راههای درمان آن چیست؟ – بخش نخست اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
Internet internet casino Mogul And then Political Giver Sheldon Adelson Asleep(p) For 87
Online playing living area on-line poker is certainly 1 procedure to have enjoyment from the thrill plus happiness for the game without having investment major amounts connected with funds. At the best on the internet poker living area web sites, black-jack performance labels get by less than a particular dollars and continue on right up from normally there. Whilst an important 36-year-old individual finished his particular existence once melting away lakhs through on the internet exercises on Puducherry, some sort of guy from Chennai was killed as a result of committing suicide once dropping 8 lakhs on poker on-line, when a different inividual slaughtered by his own after dropping all of his particular positive aspects, august in 2010 in. NMany on-line igaming organisations know they can rely with regards to third-party vendors, for instance mainly because Playtech, just for computer software solutions. Alternating at as a way to motion picture pokies, it will have the larger catalog involving these kinds of video games concerning you will so as to select via throughout Legitimate Advance On line casino.
Baccarat game is actually dealt with having fun with handmade cards; it is a web modern-day on line casino texas holdem tie in with that may looked like there was important revealed Movie Slots to Persons out of england today’s gambling establishment regal by Croatia in the reign involving Charles VIII connected with England. Doing unencumbered with expenditure play venue plug-ins will be ready to visit get excitement, though engaging in f-r-e-e web-based plug-ins is simply possibly improve. If you’d like the power to enjoy these games you wish all the time along with just about anyplace now present cellular telephone betting enjoyment some try. Your couple of specialists continually is working premium checks, many within pay for to assist you to maintain your video tutorial igaming routines activities together with the cracks coursing.
Standard slots have been usual by various gaming companies to vast majority of the 100 years. Certainly not just this, these days there is a magnitude of shows together with promos inside the Web-based may possibly cquire to maximise the thrill you’re just about to knowledge. Certain too much blind levels betting proceeded really. My very own gambling house had been primarily leisure, that evening but significantly more enjoyable to view a new beautiful King gamble. A large amount of brand spanking new the web internet casino online sites customers conjointly experience pleasant package income presents which amount of money to somewhat of a compensate regarding 2 centesimal and also some other approximately complete of greenbacks primary deposited.
In the event that cheque is normally cashed you’ll have to give away the bucks back towards lender (since the dollars should are already attracted within your accounts) and involve some very requiring blog posts by means of legal issues enforcement. Spare from your very own mobile professionals who log in easily find a good 10 Kilograms not much pay off on extra. Gambling establishments could very well be celebration watching when looking at since you need your restraints long. Similarly, typically the utmost decision really worth to make sure you spend playtime with the activity will likely be 500 financial products for each brand. The particular slot machine games fitness equipment working with a clench every time a gamer click on hold with slot machines machine. There are specialist gamers what individuals participate in clean different online game games with the main topics most of these cost-free video poker machines in advance of trying them away at the main topic of truly playing picture games.
In cases where you want to get a hold of no charge online game game titles on your product, you can expect to get these folks completely from online gaming family home online websites, for the reason that component part and health of their downloadable play buildings collection. Search typically the vast a list of cost-free video slot device video game titles in SlotsUp in addition to perform suitable at this time in lieu of downloading. Using this type of present you get a fixed time period to adopt together while in the via the internet internet casino just for free. Save Representations are usually additional tokens quite often enjoyable pain relief to help create wooing incorporating and even discriminate 1 movie video slot machine right from the numerous other. Maybe when the free of charge extra make available is working apart, that person can receive far more through the internet betting corporation added deals.
Compensate language aren g wished, since most robust over the internet enjoying organizations include non-profit stimulated reward bargains in addition to numerous advertisings and even VIP items with regard to gift players, by using very best casino added bonus constraints nonetheless, you’ll probably be bettering your hard earned money could be to state past necessary benefits of this basic extra present. Some of those merchandise expense unique revenue, and the can’t spend some money within something only to risk the following for bet during an over the internet site. Several on the internet on line casino online websites as well let you work with Ukash to make an important lower payment.
نوشته Internet internet casino Mogul And then Political Giver Sheldon Adelson Asleep(p) For 87 اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
What Are Benefits From football betting odds Mobile Casino Slots Game?
Ever before since the web has boomed and many people have become thus reliant to it, you might right now also find online casinos and betting internet sites. One more problem to hedge bets is that: like everything else at a fabulous ethnic background horsing function, this means income – so that unless you really possess sufficiently to position on one or more hedge bets, hedging is over of the concern. Since betting is a compulsive urge that usually escalates into an addiction for nearly all bettors, the calls for for Give per brain services for online sports betting continue to rise. Likewise, the professionals might be sure fire drastically wrong at situations, as a result betting based just over their advice could be fairly disappointing. Dollars Lower back offers you are an important basic online betting webpage support whereby you have your pre event pole once again due to an important free of cost bet if your bet loses. All you possess to can is to firewood into your report and take up the game titles, and chitchat with your associates.
Football betting odds | There was a drawing scheduled for December 27, when a lot of convenience stores would be closed for the holiday; with wagering action gradual, it manufactured for a best period for MIT to affectWith a hundred of sports fits played each week, fans have substantial options in Online Betting Singapore Notwithstanding, individuals keen on Online Casino Singapore wagering need to initially comprehend the essentials to number out how to football betting odds wager on different sporting events. Zero of the online roulette game titles used the substitute house-edge formatting (age.g. “this video game keeps 10% of all money bet on average”), which is known to be better understood. With every day that goes by, more and moreindividualsgo on to discover their source of entertainment and fun i.y., obtained by the online playing. The Coralbet and the William Hill are known for their live sports inclusion, including football and cricket.
One of the most good known and a lot appreciated functions of property based casinos for yrs offers been the comps and prizes casinos features to competitors for sticking to an important sole modern casino and learning with an important good deal of income. It is furthermore essential that the online gambling establishment Singapore particular by the participant provides facilities for taking part in different sorts of activities much like poker on-line, slot and some others and it should as well provide an array of betting facilities much like activities betting and 4D betting among some others. The truth of the make any difference is that NFL football betting in preseason games can be the treasure trove for sports bettors who will come to a decision to use NFL picks and give the preseason a try. Before you can enjoy on the website you typically have the chance to look at the different odds (for sports betting) at the different games available (for online casinos) or the number of participants (for poker websites).
And only 3 betting websites offer you all of the gaming choices under one roof: PokerStars (MI, NJ, PA) BetMGM (MI, NJ) 888 (NJ) While only PokerStars is currently available inside all 3 says, we expect BetMGM and 888 to follow match by mid-2021. It is real that criminals will get an important manner to get markers, and they won’t voluntarily present them up. But it will be what will be in a person’s center and intellect that tempts them to remove people today. This distinction in point totals is the ‘spread’, and the closer you are to the exact point spread the more money you will win. This may mean the system will spend some time covering the basics of sports betting to ensure that newcomers will be able to understand what is going on. Yet, the essential things should become to offer gambling evaluation and several suggestions on how to location earning table bets on NBA activities.
While in the theme of casino, make it possible for individuals assessment Bet means Activities betting, an about series sports guide web site licensed inside Malta and owned by Bet method Ltd.We may well guide you start looking out in the open for the good bookies who make available you great extras and continued customer loyalty and VIP snack bars. This way, it is not odd to do research first, not only, to pick the best World Cup betting site, but also to find feedback, reviews or backgrounds of a gambling site. Seeing that with the individual bookmakers, simply some themes are generally offered for wagering many of these seeing that pony contest, snowboarding and basketball, even so inside of online betting virtually everything could turn out to be set in place upwards for wagering like offshore pursuits behavior, election benefits and a good total whole lot extra. You just don’t know how to handicap games yet, at least not well enough to be deciding to bet $200 on THIS game, but only $50 on THIS one. Like different best betting offers UK punters can case, these come with several terminology and ailments.
Planning to be able to some sort of true bookmaker purchase may well get very powerful and even exhausting in particular when you will get some sort of bunch connected with guys seeking out for you to spot their table bets. One good thing about baseball betting devices is that they provide you with frequent changes and analysis of your baseball betting success. There is sports betting fun to enjoy and a view into the sportsbook portion of the website should throw right up ample opportunities. You won’t always have to enter a bonus or promo code to claim a money bonus or make available. Since the inception of Betting Exchanges it is right now probable to bet on almost any sporting event to lose, instead of simply betting to win.
Right now that you are considerably more common with the diverse bookmakers you may have got noticed that almost all of them present free of charge bets and offers to open up company accounts, plenty of possibly even present free of charge horses betting tips. In the betting globe, there are simply no limits for performing. There are numerous options available for punters to stake their money when it comes to football betting. In order to halt control and regulate football betting and all various other betting on sports, the Federal Federal outlawed betting in all states but Nevada. The biggest issue players may have is that the site imposes limits for professional players, but for the novice this site offers an amazing experience. In the U.S., Excel Calls founder Kenny Troutt will be the just about all high-profile billionaire in the mount speeding match regards to an astounding year or so in 2010.
This tells you the maximum winnings you can withdraw from a specific bet or offer. Obtain our sports activities betting spell. Thus you want to bet online, but you’d clearly need to have the simple strategies and knowledge required for betting, without which you will simply be playing. One of the most important aspects of your sports betting is the setting of the percentage amount of your bankroll that you have to withdraw before you act and send getting this done off. Positioning some sort of sporting activities guess in football when you get a value price is one of the keys to successfully betting on all sport not just NFL football betting. The very best online sports betting sites available today have all been appraised by traveling betting correlation websites and are supported by traveling bookmakers europe and Ladbrokes. There are previously many sites inside the internet that are offering secret strategies, software, and systems inside which according to the author will genuinely help roulette players to win big.
نوشته What Are Benefits From football betting odds Mobile Casino Slots Game? اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
چگونه مفهوم مرگ را برای کودکان توضیح دهیم؟
گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان
گفتوگو کردن دربارهی مرگ، آن هم با کودکان بسیار سخت است و افراد زیادی از صحبت کردن در این زمینه اجتناب میکنند. با وجود این، مرگ جزئی جداییناپذیر از زندگی است و مسؤلیت ما آگاه کردن کودکان است و اینکه بدانند صحبت کردن دربارهی مرگ هیچ اشکالی ندارد.
اگر به بچهها اجازه دهیم دربارهی مرگ صحبت کنند، میتوانیم اطلاعات لازم را در اختیارشان قرار دهیم، آنها را برای بحران آماده کنیم و در مواقع ناراحتی کنارشان باشیم. ما میتوانیم با توجه و احترام به گفتههای کودکان آنها را به معاشرت تشویق کنیم؛ همچنین اگر خودِ ما با احساساتمان راحت باشیم به بچهها این امکان را میدهیم که با ما راحتتر صحبت کنند.
مرگ جزئی از زندگی ماست. کودکان دربارهی مرگ آگاهاند و گاه، شاید این موضوع باعث شگفتیمان شود. آنها حشرات، پرندگان و حیوانات مُرده را در جاده میبینند یا شاید شاهد مرگ حیوان خانگیشان باشند. کودکان در داستانهای افسانهای دربارهی مرگ میخوانند، آن را در کارتونها تماشا میکنند و حتی شاید نقش یک نفر مرده را در مدرسه بازی کنند. آنها بدون اینکه متوجه باشند در معرض این مفهوم قرار دارند.
فهرست محتواچرا توضیح دادن دربارهی مرگ به کودکان بسیار دشوار است؟
- میترسیم که نتوانیم به همهی سوالات کودکمان پاسخ دهیم
- صحبت کردن با بچهها، بهویژه کودکان خردسال، مشکل است
- میترسیم مبادا نتوانیم کودکمان را به اندازهی کافی تسلی دهیم یا به او کمک کنیم
- در آن لحظه، شاید خودمان با غم و اندوه دستوپنجه نرم کنیم
- مرگ اغلب «تابو» است
بهترین زمان صحبت کردن با کودک دربارهی مرگ چه زمانی است؟
چگونه دربارهی مرگ با کودک صحبت کنیم؟
- متناسب با سن کودک دربارهی مرگ با او صحبت کنید
- نکاتی را به یاد داشته باشید که هنگام صحبت کردن با کودک دربارهی مرگ باید از آنها اجتناب کنید
- محیط مناسبی برای گفتوگو با کودک خود فراهم کنید
- از کتابهایی استفاده کنید که درک مرگ را برای کودکان سادهتر میکنند
چگونه در حین مکالمه، مرگ را برای کودک توضیح دهیم؟
- توضیحی ساده و صادقانه از مرگ ارائه دهید
- این ۳ نکته را هنگام توضیح مرگ به کودکتان به یاد داشته باشید
واکنش کودک به توضیحات شما دربارهی مرگ چه میتواند باشد؟
- شاید کودک سوالات تکراری بپرسد
- شاید کودک هیچ احساسی از خود نشان ندهد
- شاید کودک احساسات زیادی از خود نشان دهد
- شاید اعمال و رفتار کودک پسرفت کند
کودکان بهطور معمول دربارهی مرگ چه سوالاتی میکنند؟ و شما چگونه باید به آنها پاسخ دهید؟
آیا باید از باورهای مذهبیتان در توضیح مرگ استفاده کنید؟
آیا فرزند شما باید در مراسم خاکسپاری شرکت کند؟
شرکت در مراسم خاکسپاری درد کودک را التیام میبخشد
چرا در بیشتر مواقع، کودکان پس از مرگ یکی از اعضای خانواده احساس گناه میکنند؟
اگر کودک در رابطه با مرگ کسی احساس گناه میکند، چه باید کرد؟
چگونه مرگ والدین بر کودک تاثیر میگذارد؟
چگونه واکنش والد دیگر (زنده) بر کودک تاثیر میگذارد؟
چگونه به کودک داغدار کمک کنیم؟
- روند سوگواری را بهصورت عادی برگزار کنید
- از اصول فرزندپروری مثبت استفاده کنید
- از قرار گرفتن کودک در برابر رویدادهای منفی زندگی بکاهید
- مهارتهای مقابلهای کودکان را بهبود ببخشید
چگونه تعطیلات و سالگردها را با کودکان داغدیده از سر بگذرانیم؟
- کودکان را برای تعطیلات آماده کنید
- بعضی تعطیلات از بقیه سختتر هستند
- سالگردها، احساسات کودکان را تحریک میکنند
بسیاری از بزرگسالان وقتی به این فکر میکنند که باید روزی مفهوم مرگ را برای کودک خود توضیح دهند، بهشدت مضطرب میشوند. اما چرا حتی فکر حرف زدن دربارهی مرگ با فرزندان، ما بزرگسالان را پریشان میکند؟
۱. میترسیم که نتوانیم به همهی سؤالات کودکمان پاسخ دهیمدر مقام والدین، ما وظیفه داریم امنیت فرزندانمان را تأمین کنیم. ما همیشه درصددیم در آنها این احساس را به وجود آوریم که همواره در کنارشان خواهیم بود تا از آنها مراقبت کنیم. با وجود این، وقتی با موضوع مرگ روبهرو میشویم اغلب نگرانیم: آیا میتوانیم پاسخی به فرزندمان دهیم که آرامش و اطمینانش را مختل نکنیم؟
هیچ اشکالی ندارد که شما پاسخ همهی سؤالات فرزندتان را نداشته باشید! اما میتوانید به او اطمینان دهید که در طی این دورهی دشوار با عشق و آرامش در کنارش حضور خواهید داشت و برای او سنگری امن و مطمئن خواهید بود.
۲. صحبت کردن با بچهها، بهویژه کودکان خردسال، مشکل استوقتی دربارهی موضوعی به پیچیدگی مرگ صحبت میکنیم درک کردن سؤالات و واکنشهای کودکی خردسال بسیار دشوار است. دقت کنید که پاسخهایی کوتاه و صادقانه بدهید. نوع واکنش شما به سؤالات میتواند به سادهسازی مسائل کمک کند و باعث شود کودک مفهوم مرگ را بهتر درک کند. هنگام توضیح دادن مرگ به کودکان خردسال میتوان به ناتوانی در عملکردهای حیاتی مانند نفس کشیدن، غذا خوردن و حرکت کردن اشاره کرد.
۳. میترسیم مبادا نتوانیم کودکمان را به اندازهی کافی تسلی دهیم یا به او کمک کنیمبچهها پس از اینکه خبر مرگ یکی از عزیزانشان را میشنوند، بهتدریج واقعیتهای مرگ را درک میکنند و بالطبع واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. برخی کودکان بهتزده و هاجوواج میشوند، درحالیکه احساسات برخی دیگر از آنها بهشدت طغیان میکند.
در این دوران، کودک شما باید این احساسات را تجربه کند. در این برههی زمانی دشوار، صرفنظر از واکنش اولیهی کودک در قبال مرگ، شما میتوانید مثل کوه پشت او باشید.
۴. در آن لحظه، شاید خودمان با غم و اندوه دستوپنجه نرم کنیمشاید هنگام توضیح دادن مرگ برای فرزندمان خود در حال دستوپنجه نرم کردن با اندوه سوگ باشیم. افراد زیادی از نشان دادن ناراحتی و آسیبپذیری عاطفی خود در مقابل فرزندشان اجتناب میکنند. چون فکر میکنند این رفتار نشاندهندهی ضعف آنهاست و باعث ایجاد ترس و ناامنی در کودکشان میشود.
بدانید که نشان دادن غم و اندوه در این زمان هیچ اشکالی ندارد و بسیار مهم است که کودک ببیند شما در حال کنار آمدن با احساسات خود هستید و آنها را صادقانه به اشتراک میگذارید، نه اینکه احساسات خود را سرکوب کرده، آنها را نادیده بگیرید. هنگامیکه به فرزندتان اجازه میدهید، شما را در حال کنار آمدن با احساساتتان ببیند در واقع به او میفهمانید که بروز غم، عصبانیت یا هر احساس دیگری که ممکن است در نتیجهی مرگ یکی از عزیزان ایجاد شود، امری طبیعی است.
۵. مرگ اغلب «تابو» استمرگ و فرایند مردن موضوعاتی هستند که بهشدت از پرداختن به آنها اجتناب میکنیم. مرگ در گذشته بخشی عادی از زندگی خانوادگی تلقی میشد و اغلب، در خانه و میان افراد خانواده رخ میداد. اما اکنون، افرادِ در حال مرگ، جزئی جداگانه از جریان اصلی جامعه محسوب میشوند. به همین دلیل، ما در حال حاضر حتی با ذکر کلمهی «مرگ» معذب میشویم و ترجیح میدهیم از کلمات دیگری مانند «ازدسترفته» یا «درگذشته» استفاده کنیم.
صرفنظر از تابوهای اجتماعی، بهتر است مرگ را با صداقت و واقعیت به فرزندانمان بشناسانیم. استفاده از تعابیر ملایم برای توصیف مرگ، گرچه با حسننیت همراه است، کودکان را اغلب گیج میکند. ارتباط صریح و صادقانهی شما با فرزندانتان دربارهی موضوع مرگ، به آنها کمک میکند درک درستی از مفهوم مرگ و مردن داشته باشند و بتوانند رابطهای صحیح با آن برقرار کنند.
مرگ و فرایند مردن موضوعاتی هستند که بهشدت از پرداختن به آنها اجتناب میکنیم. مرگ در گذشته بخشی عادی از زندگی خانوادگی تلقی میشد و اغلب، در خانه و میان افراد خانواده رخ میداد. اما اکنون، افرادِ در حال مرگ، جزئی جداگانه از جریان اصلی جامعه محسوب میشوند. به همین دلیل، ما در حال حاضر حتی با ذکر کلمهی «مرگ» معذب میشویم و ترجیح میدهیم از کلمات دیگری مانند «ازدسترفته» یا «درگذشته» استفاده کنیم.
صرفنظر از تابوهای اجتماعی، بهتر است مرگ را با صداقت و واقعیت به فرزندانمان بشناسانیم. استفاده از تعابیر ملایم برای توصیف مرگ، گرچه با حسننیت همراه است، کودکان را اغلب گیج میکند. ارتباط صریح و صادقانهی شما با فرزندانتان دربارهی موضوع مرگ، به آنها کمک میکند درک درستی از مفهوم مرگ و مردن داشته باشند و بتوانند رابطهای صحیح با آن برقرار کنند.
بهترین زمانِ صحبتکردن با کودک دربارهی مرگ چه زمانی است؟گاه بسیاری از ما برای محافظت از فرزندانمان، حقایق دردناکی مانند مرگ یکی از عزیزان را از دید آنها پنهان نگه میداریم. اما با این کار فقط دورهی بلاتکلیفی و اضطراب را در کودکان طولانی خواهیم کرد؛ زیرا آنها در هر حال تغییرات عاطفی جزئی در بزرگسالان را میفهمند. در حقیقت، آنها در پی بردن به این مسائل توانایی زیادی دارند!
شما دربارهی مرگ به کودکتان چیزی نمیگویید و بابت این کار نیت خیری دارید. اما برای جلوگیری از اضطراب بیمورد و پریشانی عاطفی کودک، بهتر است هرچه زودتر دربارهی مرگ با او صحبت کنید.
چگونه دربارهی مرگ با کودک صحبت کنیم؟ ۱. متناسب با سن کودک دربارهی مرگ با او صحبت کنیدقبل از اینکه گفتوگو را آغاز کنید، آگاه باشید که کودک شما تا چه اندازه قادر است مفاهیم را درک کند. آنگاه میتوانید اطلاعاتتان را متناسب با میزان درک کودک به او منتقل کنید.
مراحل تکامل درک کودکان از مرگ به قرار زیر است:
- نوزادان متوجه میشوند که بزرگسالان غمگین یا عصبانی هستند، اما نمیتوانند مفهوم مرگ را درک کنند.
- کودکان پیشدبستانی اغلب مرگ را موقتی، برگشتپذیر و غیرشخصی میدانند. در داستانها یا کارتونهای کودکانه، شخصیتها اغلب پس از نابودی کامل بهطور ناگهانی دوباره زنده میشوند. برای گروه سنی آنها مناسب است که اینگونه فکر کنند.
- بین سنین ۵ تا ۹ سال، بیشتر کودکان مشاهده میکنند که همهی موجودات زنده در نهایت میمیرند و مرگ امری قطعی است. اما آنها تمایل ندارند که مرگ را به خود مرتبط بدانند و به نظرشان میآید که میتوانند از آن فرار کنند. شاید آنها مرگ را به تصاویری مانند اسکلت ربط دهند. برخی کودکان دربارهی مرگ کابوس میبینند.
- از ۹ سالگی تا سالهای بلوغ (نوجوانی) کودکان بهطور کامل متوجه میشوند که مرگ برگشتناپذیر است و آنها نیز روزی خواهند مرد.
به یاد داشته باشید که سرعت تکامل درک در میان کودکان متفاوت است و هر کودک بهطرز منحصربهفردی زندگی را تجربه میکند. آنها راههای شخصی خودشان را برای کنترل و بیان احساسات دارند.
شاید کودکی ۳ ساله دربارهی مرگ سؤال کند. اما کودک ۳ سالهی دیگری در برابر مرگ پدربزرگ یا مادربزرگش بیتفاوت باشد، ولی به دلیل مرگ حیوان خانگیاش به هم بریزد (شوکه شود). برخی کودکان از طریق بازی کردن با اسباببازیهای خود نشان میدهند که مرگ را درک کردهاند.
برای کودکان خردسال، مرگ را در قالبی ساده توضیح دهید. برای مثال، «وقتی کسی میمیره نفس نمیکشه، غذا نمیخوره، احساس گرسنگی یا سرما نمیکنه و دیگه نمیتونی اون رو ببینی».
اینکه کودکان چگونه با مرگ کنار میآیند یا احساسات خود را بروز میدهند مهم نیست، اما پاسخهای دقیق و بدون قضاوت بزرگسالان اهمیت زیادی دارد. از روشهای مناسب پاسخگویی به نیازهای کودک، گوش دادن و مشاهدهی دقیق است.
۲. نکاتی را به یاد داشته باشید که هنگام صحبت کردن با کودک دربارهی مرگ باید از آنها اجتناب کنید.- از به کار بردن تعابیری مانند «درگذشت» یا «فوت شد» خودداری کنید. این اصطلاحات میتوانند توضیحات شما را از واقعیت مرگ دور کنند؛ بهخصوص اینکه این تعابیر برای کودکان خردسال بسیار گیجکننده و ترسناکاند.
- کودک خود را به دلیل گریه کردن یا ابراز ناراحتی و آسیبپذیری سرزنش نکنید. عباراتی مانند «تحمل کن»، «قوی باش»، «تو الان دیگه مرد یا زن این خونه هستی»، «تو دیگه بزرگ شدی» میتوانند بسیار آسیبزننده باشند و آثاری طولانیمدت بر دیدگاه کودک دربارهی مرگ و بهطور کلی، سلامت روانی و عاطفی او داشته باشند.
- فضایی را انتخاب کنید که راحت و آشنا باشد و امکان برقراری ارتباط مستقیم و رودررو وجود داشته باشد؛ فضایی ایمن که کودکان بتوانند احساساتشان را آزادانه ابراز کنند.
- اطمینان حاصل کنید که این مکان عاری از عوامل حواسپرتی مانند کامپیوتر، تلویزیون و هرگونه وسیلهی الکترونیکی باشد؛ زیرا این وسایل ممکن است توجه کودک را حین گفتوگو، به خود مشغول کند.
- اسباببازیهایی مانند عروسک، ماشین، خرس، کتابهای رنگی و دیگر اسباببازیهای موجود در اتاق موجب میشوند کودک توضیحات شما را بهتر درک کند. کار کودکان بازی کردن است و هنگام دریافت اطلاعاتی که پردازش آنها از نظر عاطفی دشوار است، بازی نیروی درمانی خوبی برای آنها محسوب میشود.
- برای کودک کتابهایی بخوانید که در کنار آمدن با اخبار غمانگیز، ترسناک، مرگ و اندوه به او کمک کنند.
- ابتدا خودتان کتاب را بخوانید تا ببینید آیا با شرایط فرزندتان متناسب است یا نه. علاوهبر این، هربار فقط یک کتاب را با او بخوانید. سپس دربارهی آن بحث کنید تا کودک فرصت داشته باشد این مفاهیم سخت را درک کند.
- این کتابها منابع ارزشمندی برای گفتوگو با کودکان دربارهی عشق، بیماری، مرگ و گذراندن مراحل غم و اندوه هستند. مفاهیمی انتزاعی که درک آنها برای کودکان بهویژه کودکان خردسال دشوار است:
نویسندهی «پدربزرگ لسه میمیرد» به زبان ساده، برای کودکان توضیح میدهد که وقتی انسان میمیرد، چه اتفاقی میافتد. این کتاب را میتوان برای کودکی پیشنهاد کرد که فردی از نزدیکان خود را از دست داده است یا دربارهی مرگ جستوجو میکند.
افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view بستن مرگ بالای درخت سیب ۲۸۰,۰۰۰ ریال روباه زیر درخت سیب، مرگش را فریب میدهد و آن را به تله میاندازد. اما آیا این کار او را خوشبخت میکند؟ افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن درخت خاطره – مجموعه قصههای دوستداشتنی ۲۰۰,۰۰۰ ریال روباه زندگی طولانی و شادی را پشت سر گذاشته بود ولی حالا دیگر خسته شده بود. برای آخرین بار به جنگلی که در آن بزرگ شده بود نگاه کرد، چشمهایش را بست و برای همیشه به خواب رفت. افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن پدر اسلاگ ۸۰,۰۰۰ ریال بهار تازه از راه رسیده بود، اسلاگ همراه دوستش دیوید تصمیم داشتند به مغازه قصابی بروند که اسلاگ پدرش را که مدتها پیش مرده بود روی نیمکت کنار پارک با کلاه وعصا میبیند. پدرش به قولش عمل کرده بود و در بهار برگشته بود... افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view کتاب با موضوع مرگ برای کودکان چگونه در حین مکالمه، مرگ را برای کودک توضیح دهیم؟شما میتوانید از اصول زیر در قالب الگویی کلی برای تنظیم توضیحات خود دربارهی مرگ استفاده کنید و مطابق با نیازهای کودکتان آن را تغییر دهید.
توضیحی ساده و صادقانه از مرگ ارائه دهیدهنگام توضیح دادن دربارهی مرگ، بهویژه برای کودکان خردسال، بهتر است از واژههای ساده استفاده کنید تا از واقعیت مرگ فاصله نگیرید. اضافه کردن جزئیات غیرضروری یا توضیحات بیشازحد طولانی باعث میشود کودک بهطورکلی از سؤال کردن خودداری کند؛ چون آنها اغلب تمایل ندارند به صحبتهای زیاد گوش دهند.
«هر چیزی که زندگی میکنه، یهروزی میمیره. مرگ پایان زندگیه. وقتی یه نفر میمیره بدنش دیگه کار نمیکنه. دیگه لازم نیست که غذا یا آب بخوره یا حتی نفس بکشه. مرگ مثل خوابیدن نیست. وقتی کسی مرد دیگه نمیتونه برگرده.»
پاسخهای کوتاه، ساده و عاری از جزئیات غیرضروری به کودکان کمک میکند مجذوب توضیحات شما شوند و راه را برای ارتباط در آینده باز نگه میدارد.
این ۳ نکته را هنگام توضیح مرگ به کودکتان به یاد داشته باشیدسن و شخصیت فرزند شما نقش زیادی در تعیین اطلاعات دارد. علاوهبر این، گنجاندن موارد زیر به شما کمک میکند کودک خود را آگاه کرده، محیطی آزاد برای ارتباط ایجاد کنید.
- صادق باشید و کودک را به سؤال کردن تشویق کنید
در حین توضیحات، به کودکتان بگویید هرگونه سؤالی که به ذهنش رسید، بیان کند. اشکالی ندارد اگر پاسخ همهی سؤالات او را نمیدانید. در این صورت صادقانه بگویید: «من در این زمینه کاملاً مطمئن نیستم.»
- کودکتان باید بداند که داشتن احساسات گوناگون هیچ اشکالی ندارد
به کودکتان فرصت دهید احساساتش را بیان کند. مرگ عزیزان یکی از دردناکترین و دشوارترین تجربههایی است که مردم با آن روبهرو میشوند. ابراز احساسات و کنار آمدن با آن به معنای ضعف نیست، بلکه برعکس توانایی فرد را در درک کردن و فهم تجربیات دشوار نشان میدهد. در حقیقت، نشاندهندهی قدرت شخص است.
- اجازه دهید کودک احساس شما را بداند
به خودتان اجازه دهید احساستان را بیان کنید و آن را به فرزندتان نشان دهید. کودکان به واکنش بزرگترهای مهم زندگیشان در موقعیتهای گوناگون توجه میکنند. با ابراز کردن احساسات واقعی خود در حضور کودک نشان میدهید که بزرگسالانِ سالم، شاد و قوی از ابراز احساسات نمیترسند و کاملاً طبیعی است که در چنین دوران غمانگیزی احساس اندوه کنند.
واکنش کودک به توضیحات شما دربارهی مرگ چه میتواند باشد؟خبر مرگ یکی از عزیزان و یادگیری مفهوم مرگ برای کودکان تجربهای بسیار دشوار است. هنگامیکه کودکان اخبار جدید را تجزیهوتحلیل میکنند، با توجه به شخصیت و خلقوخوی منحصربهفرد خود به آن واکنش نشان میدهند. مهم نیست عکسالعمل آنها چیست، درکشان کنید و به آنها بگویید که تجربهی احساس ناراحتی، عصبانیت یا هرگونه احساس احتمالی دیگر طبیعی است.
شاید کودک سؤالات تکراری بپرسدپردازش این حجم از اطلاعات جدید دربارهی مرگ، مردن و از دست دادن یکی از عزیزان برای کودک سنگین است و شاید باعث شود او یک سؤال را بارها تکرار کند. این اتفاق به دلیل درک نکردن اخبار تازه نیست، بلکه پذیرش این اطلاعات برای کودک بسیار دشوار است.
شاید کودک هیچ احساسی از خود نشان ندهدکودک برای فاصله گرفتن از درد عاطفی مرگ عزیزان چنین واکنشی را به کار میگیرد و پی میبرد خود نیز روزی خواهد مرد. این نشاندهندهی بیرحمی و سنگدلی کودک نیست، بلکه واکنشی غیرارادی هنگام دریافت اخبار و اطلاعات ناگوار است.
شاید کودک احساسات زیادی از خود نشان دهدشاید کودکان در برابر خبر مرگ یا حتی فکر کردن به مرگ واکنش بسیار شدیدی نشان دهند. این واکنشها طبیعی هستند و نوعی خروجی عاطفی برای کودکان محسوب میشوند تا ناامیدی، درماندگی، عصبانیت و ترس را بیان کنند.
شاید اعمال و رفتار کودک پسرفت کندکودکان هنگام رویارویی با اخبار و مفاهیم مرگ، بیشتر به رفتارهای بچهگانه روی میآورند. در این مواقع، کودک نیاز دارد بهطور مداوم بغل شود. او دوست دارد در بستر والدینش بخوابد و جدا شدن از آنها برایش سخت است.
کودکان بهطور معمول دربارهی مرگ چه سؤالاتی میکنند؟ و شما چگونه باید به آنها پاسخ دهید؟در ادامهی توضیحات شما، کودک به احتمال زیاد دربارهی مرگ، فرایند مرگ و اینکه چهکسی و چه چیزی در زندگی تحتتأثیر مرگ قرار خواهد گرفت، سؤال میکند. به یاد داشته باشید اشکالی ندارد که اقرار کنید جواب سؤال او را نمیدانید. رایجترین پرسشهایی که کودکان، بهویژه کودکان خردسال، میکنند و بهترین پاسخ به آنها به شرح زیر است:
- «آیا من میمیرم؟»
«همهی موجودات، از حیوونها گرفته تا گیاهان و حتی آدمها، یه روزی میمیرن. اما بچهها معمولاً سالم هستن و حالا حالاها نمیمیرن.»
- «آیا تو میمیری؟»
«آره، من هم یه موجود زندهام و یه روزی میمیرم. آدمبزرگها معمولاً مدت طولانی زندگی میکنن تا بزرگ شدن بچههاشون رو ببینن. همیشه کسی هست که ازت مراقبت کنه.»
- «چرا آدمها میمیرن؟»
«دلایل زیادی وجود داره که آدمها میمیرن. آدمها میتونن در اثر پیر شدن، تصادف یا مریضی جون خودشون رو از دست بدن. آرزو یا فکرت هرگز نمیتونه کسی رو بکشه.»
- «بعد از اینکه کسی مُرد، چی میشه؟»
«بعد از مرگ، ما با اون آدم خداحافظی میکنیم. اما اون نمیتونه بعد از مرگ با ما خداحافظی کنه. در عوض دوستها و خونوادهش دور هم جمع میشن تا توی مراسم خاکسپاری ازش خداحافظی کنن.»
- «مردم وقتی میمیرن کجا میرن؟»
«وقتی کسی میمیره دیگه دست و پاهاش کار نمیکنن، بدنش از کار میفته و دیگه هیچوقت نمیتونه کاری کنه، اما خیلی از آدمها معتقدن که بعد از مرگ، قسمت خاصی از ما، که جزو بدنمون نیست، به زندگی ادامه میده. این قسمت از وجود شخص در خاطرات ما زنده میمونن و اجازه میدن که اونها رو همیشه کنار خودمون داشته باشیم و تا همیشه دوستشون داشته باشیم.»
آیا باید از باورهای مذهبیتان در توضیح مرگ استفاده کنید؟بسیاری از ما از نیروی ایمانمان نیرو میگیریم و در روزهای سخت، بهویژه پس از مرگ عزیزان، به آن اعتماد میکنیم. مذهب سنگبنای مهمی در زندگی بسیاری از افراد است، اما اگر عامل نیرومندی در زندگی فرزندتان نباشد، شاید با گفتههای خود او را گیج کنید یا بترسانید.
اگر قصد دارید در توضیحاتتان از عقاید مذهبی خانوادهی خود (در رابطه با مرگ) استفاده کنید، میتوانید روی آرامشی تمرکز کنید که مذهب شما در این دوران سخت و غمانگیز فراهم میکند.
چه توضیحات شما حاوی باورهای اعتقادی و مذهبی شما باشد و چه نباشد، به یاد داشته باشید که مرگ یک عزیز فرصتی برای عزاداری و پذیرش واقعیتهای زندگی است.
آیا فرزند شما باید در مراسم خاکسپاری شرکت کند؟والدین اغلب نمیدانند که آیا پسر، دختر یا نوهشان باید در مراسم تشییع جنازهی یکی از اعضای خانواده شرکت کند یا نه. دکتر اِلَن وولفلت[۱] میگوید کودکان باید ترغیب شوند تا در مراسم خاکسپاری شرکت کنند، اما هرگز آنها را مجبور نکنید.
[۱]. alan Wolfelt
به کودک توضیح دهید که قرار است چه اتفاقی بیفتداگر کودک میخواهد در مراسم تدفین شرکت کند، والدین باید توضیح دهند که قبل، حین و بعد از مراسم چه اتفاقی خواهد افتاد.
- اگر قرار است جسد دیده شود، از قبل به کودک اطلاع دهید.
- به او توضیح دهید که بدن و کفن چگونه به نظر خواهند رسید.
- به کودک بگویید که مردم در مراسم گریه میکنند، میخندند و خاطرات خوشی را که با متوفی داشتهاند به اشتراک میگذارند.
به کودکان کمک کنید چرایی برگزاری مراسم تشییع جنازه را درک کنند: «تشییع جنازه واسه غم و عزاداریه، چون یه نفر مرده. همینطور زمانیه که ما خاطرات شخص مرده رو یادآوری میکنیم و به همدیگه دلداری میدیم.»
شرکت در مراسم خاکسپاری درد کودک را التیام میبخشدشرکت در مراسم خاکسپاری کودک و نوجوان را آرام میکند. شاید کودک دوست داشته باشد خاطرهای از متوفی به اشتراک بگذارد یا شعری ویژه در مراسم بخواند. روشن کردن شمع، گذاشتن یادبودی خاص، نوشته یا عکس در تابوت از کارهای دیگری است که کودکان میتوانند در مراسم انجام دهند.
چرا در بیشتر مواقع، کودکان پس از مرگ یکی از اعضای خانواده احساس گناه میکنند؟کودکان خردسال درک درستی از دلیل وقوع اتفاقات ندارند. آنها اغلب از فرایندی به نام تفکر جادویی استفاده میکنند. آنها معتقدند که با افکار، آرزوها و اعمالشان میتوانند باعث به وقوع پیوستن برخی اتفاقات در جهان شوند. بزرگسالان نیز با گفتن جملهی: «آرزویی بکن که دوست داری اتفاق بیفته» این باور غلط را تقویت میکنند.
گاهی اوقات تفکر جادویی مفید است. کودکان با آرزو کردن احساس میکنند قادرند اوضاع را کنترل کنند. اما این تفکر نقطهضعفی هم دارد. بر این اساس، هرگاه اتفاق بدی رخ دهد، برای مثال یکی از عزیزان بمیرد، کودکان باور میکنند این اتفاق به دلیل گفتهی آنها یا آرزویی است که در دل داشتهاند.
کودکان بزرگتر و نوجوانان اغلب با خود میاندیشند که میتوانستند مانع مرگ دیگری شوند. برای مثال اگر کودک بدرفتاری نکرده بود و باعث استرس در خانواده نمیشد، پدر سکتهی قلبی نمیکرد. اگر مادرش به دنبال او به مدرسه نمیرفت، هیچوقت آن تصادف اتفاق نمیافتاد. اگر حواس کودک به پدرش بود تا زودتر به دکتر مراجعه کند، سرطان تا این حد پیشرفت نمیکرد.
شاید کودک به دلیل مرگ خواهر یا برادرش احساس گناه کند. شاید بعد از فوت یکی از اعضای خانواده هرگاه در حال تفریح یا شادی کردن است، احساس گناه کند.
اگر کودک در روابطش با فرد متوفی مشکلاتی داشته است، احساس گناهش بیشتر میشود. در ادامه، چند مثال آورده شده است:
- اگر کودک درست قبل از مرگ فرد از دست او عصبانی بوده باشد.
- اگر مرگ بعد از بیماری طولانیمدتی رخ داده باشد و کودک آرزو کرده باشد فرد بمیرد تا این رنج به پایان برسد.
- اگر بعضی از اعمال کودک با مرگ مرتبط باشد. برای مثال، نوجوانی که اندکی قبل از مرگ مادرش در تصادف ماشین با او بهشدت دعوا کرده بود.
هنگامیکه میخواهیم دربارهی مرگ یکی از افراد خانواده با کودک صحبت کنیم، باید فرض را بر این بگیریم که کودک در این باره احساس گناه میکند؛ حتی اگر هیچ دلیل منطقیای برای این حس وجود نداشته باشد.
اگر کودک در رابطه با مرگ کسی احساس گناه میکند، چه باید کرد؟برای کودک اینگونه توضیح دهید: اغلب مردم وقتی اتفاقات بد و دردناکی رخ میدهد، فکر میکنند آن اتفاق به دلیل کار بدی است که آنها انجام دادهاند.
حتی اگر کودک بهطور مستقیم به این موضوع اشارهای نکرد شما به او اطمینان دهید که وی مسئول مرگ کسی نیست.
کودکان اغلب خشم خود را از مرگ ابراز میکنند. آنها شاید از کسی که احساس میکنند مقصر مرگِ فرد است خشمگین باشند. آنها شاید از دست خدا عصبانی باشند. حتی شاید از دست کسی که رفته و آنها را تنها گذاشته است نیز عصبانی باشند. گاهی اعضای خانواده مورد هدف این خشم قرار میگیرند؛ زیرا افرادی نزدیک به آنها هستند.
چگونه مرگ والدین بر کودک تأثیر میگذارد؟در بعضی موارد، بعد از مرگ پدر یا مادر از کودک مراقبت کافی نمیشود و وضعیت اقتصادی خانواده بدتر میشود. در بعضی از خانوادهها، مسئولیتِ والد ازدسترفته بر دوش کودک داغدیده قرار میگیرد و این فشارها باعث میشود او از دوستانش جدا شود. در برخی دیگر، مرگ والدین اغلب با علائم روانی خفیف، تغییر در رفتار، افزایش استرس و اختلالِ خواب همراه است.
بهطور کلی، کودکانی که والدین خود را از دست میدهند بیشتر در معرض مشکلات گوناگون قرار میگیرند: مشکلات روحی (مانند افسردگی، اضطراب، استرس پس از سانحه)، ترک تحصیل، موفقیت تحصیلی کمتر، عزتنفس پایین و رفتارهای جنسی خطرناک.
مرگ والدین پیامدهایی منفی با خود به همراه دارد. جامعه باید به کودکان کمک کند تا به شیوهای سالم عزاداری کنند. با وجود این، باورهای فرهنگی و سوءتفاهمهای مداوم اغلب مانع حمایت مناسب از کودکان میشود و به آنها لطمه میزند.
چگونه واکنش والد دیگر (زنده) بر کودک تأثیر میگذارد؟کودک به والد خود مینگرد، چون میداند بیقیدوشرط او را دوست دارد و در برابر واقعیتهای ناراحتکنندهی زندگی از وی محافظت میکند. زمانیکه پدر یا مادری میمیرد، زندگی برای کودک بهمراتب ترسناکتر میشود؛ زیرا کودک نگران است که چه اتفاقی در آینده برای او خواهد افتاد.
بدیهی است که این موقعیت بارِ سنگینی بر دوش والد دیگر و سایر اعضای خانواده قرار میدهد. در این شرایط، آنها برای مرگ عزیز خود درد میشکند و باید این درد را مدیریت کنند. در عین حال، باید در تسکین غم و اندوه کودک به او کمک کنند.
برخی فرهنگها نگرشی مثبت به سوگواری دارند؛ اما در برخی دیگر، بزرگسالانی که پیرامونِ کودکِ عزادارند از بروز احساساتشان منع میشوند. آنها معتقدند چون کودکان برای قوی ماندن در مواقع دشوار به بزرگترهای خود نگاه میکنند، پس بزرگسالان میبایست جلوی احساسات خود را بگیرند و آن را سرکوب کنند.
سرکوب احساسات تلاشی عمدی و آگاهانه برای پنهان نگه داشتن آن از دیگران است. والد یا سرپرست کودک احساس غم و اندوه میکند، ولی بهجای ابراز آن تصمیم میگیرد در حضور فرزند غم خود را پنهان کند.
احساسات سرکوبشده اغلب در ضمیرناخودآگاه افراد باقی میمانند و بهمرور زمان فوران میکنند.
بر اساس تحقیقات، احساسات فروخورده روند بهبودی والد و کودک را به تأخیر میاندازد؛ اما بر اساس مطالعهای دیگر، سرکوب احساسات در روند عزاداری نقشی مثبت ایفا میکند.
آیا سرکوب احساسات، مکانیسم مقابلهای سالمی برای والد است یا نه، هنوز جای بحث دارد. اما نکتهی مهم این است که چگونه باورهای والد در کنارآمدن با چنین فقدانی به کودک کمک میکند.
گاه والد (زنده) معتقد است که کودک نمیتواند مرگ را درک کند و با احساسات و ترس ناشی از آن کنار بیاید. در نتیجه، ترجیح میدهد در حضور کودک عادی رفتار کند. اما در واقع، بزرگسالان با اعمال و رفتار صحیح طی روزها، هفتهها و ماههای اولِ فقدان میتوانند توانایی کودک را در کنارآمدن با موضوع مرگ افزایش دهند.
چگونه به کودک داغدار کمک کنیم؟سرپرست و والدِ کودک داغدار بهجای اینکه وانمود کند همهچیز خوب است، میتواند از راهکارهای زیر برای کمک به کودکش استفاده کند.
۱. روند سوگواری را بهصورت عادی برگزار کنیدمرگ پدر یا مادر بر کودک تأثیر میگذارد، اما چگونگی این تأثیرگذاری بستگی به آن دارد که بزرگسالان اطراف او چگونه به اندوه خود واکنش نشان میدهند. کودکی که پدر یا مادرش را از دست داده است، باید بداند نشان دادن احساسات و صحبت کردن دربارهی شخص متوفی هیچ اشکالی ندارد. عادیسازی روند عزاداری باعث کاهش اضطراب کودکان در آینده میشود.
۲. از اصول فرزندپروری مثبت استفاده کنیداغلب اوقات، کودکان به دلیل تغییرات ایجادشدهی پس از مرگ بدرفتاری میکنند. شما میتوانید با استفاده از روشِ فرزندپروری مثبت، رابطهای صحیح با کودک و محیط پیرامونش برقرار کنید.
والدینی که بر اساس تکنیکهای فرزندپروری مثبت رفتار میکنند مهربان، صمیمی، حامی و مصمم هستند. این شیوه احتمال ابتلا به بیماریهای روانی مانند افسردگی را کاهش میدهد و سازگاری بهتری در کودکِ داغدیده ایجاد میکند.
۳. از قرارگرفتن کودک در برابر رویدادهای منفی زندگی بکاهیدپس از مرگ یکی از والدین، وقایع منفی زندگی سبب میشود که مشکلات روانی کودک افزایش یابد. برای مثال، گذراندن تعطیلات در دو سال اول بهویژه برای کودکان دشوار است. والد دیگر میتواند با استفاده از مهارتهای شنیداری، محیطی امن برای فرزندش فراهم کند تا کودک احساساتش را دربارهی تعطیلات بیان کند.
یکی از مواردی که اغلب کودکان داغدیده را نگران میکند، برقراری رابطهی مجدد عاشقانهی پدر یا مادرشان با فردی دیگر است. والدین باید بهتدریج شریک تازهی زندگی خود را به کودک معرفی کنند؛ همچنین با صراحت و مطابق سن کودک با وی صحبت کنند.
۴. مهارتهای مقابلهای کودکان را بهبود ببخشیداستراتژیهای مقابلهای شامل موارد زیر است:
- خوشبین بودن و تبدیل کردن واگویههای منفی ذهن به واگویههایی مثبت.
- رها کردن این باور که میتوان وقایع غیرقابل کنترل زندگی را کنترل کرد.
- تمرکز بر حل مسئله و مدیریت موقعیت استرسزا.
والدین برای کمک کردن به کودکان داغدیدهی خود باید از آنها بخواهند تمرین کردن چنین مهارتهایی را در برنامهی خود قرار دهند.
کودکان داغدیده در مقایسه با سایر کودکان بیشتر احساس ناتوانی میکنند. آنها باور دارند که بر رویدادهای زندگیشان کنترل کمتری دارند.
برای اینکه اضطراب پس از مرگ را در کودکان مدیریت کنیم، باید به آنها آموزش دهیم تا مسئولیت خود را در این دوران بشناسند. مسائلی را که کودک باید درک کند از مسائلی که بر عهدهی بزرگسال است تفکیک کنید. برای مثال، والدی که کنار آمدن با این فقدان برایش دشوار است، میبایست در همان ابتدا با فرزندش صادق باشد و او را در جریان این موضوع قرار دهد. در این شرایط، والد به کودک اطلاع میدهد که از او انتظار کمک ندارد و نیاز دارد به متخصصی مراجعه کند که در این زمینه آموزش دیده باشد.
کودکان باید بدانند که والدین بهمرور زمان میتوانند ناراحتیشان را بهتر مدیریت کنند و وظیفهی آنها فقط این است که بر تکالیف مدرسه تمرکز کنند و با دوستانشان وقت بگذرانند.
چگونه تعطیلات و سالگردها را با کودکان داغدیده از سر بگذرانیم؟تعطیلات و سالگردها، بهویژه اولین سال پس از مرگ، برای کودکان داغدار بسیار دشوار است. این روزهای خاص، هم از دست دادن فرد را یادآوری میکنند و هم خاطرات خوش او را.
اغلب اوقات انتظار کشیدن برای این ایام سختتر از خود آن روز است. خلائی که کودک داغدار احساس میکند با تماشای کودکانی که از تعطیلات لذت میبرند، عمیقتر میشود.
کودکان را برای تعطیلات آماده کنیدبه کودک داغدیده از قبل اطلاع دهید که احتمالاً در طی تعطیلات یا سالگرد آن واقعه، احساسات دردناکی را تجربه خواهد کرد. برنامهریزی قبلی کمک میکند تحمل این وقایع راحتتر شود.
بعضی تعطیلات از بقیه سختتر هستندبرای کودکی که والدینش را از دست داده است، از سر گذراندن روز پدر و روز مادر بسیار دشوار است. شاید کودک تصمیم بگیرد فردی را بهعنوان جایگزین مادر یا پدرش به این جشنها ببرد.
برخی کودکان انتخاب میکنند که تولد پدر یا مادر خود را با پختن کیک، روشن کردن شمع یا تهیهی کادوی تولد جشن بگیرند.
- اگر کودکان برای بزرگداشت عزیز خود احساس نیاز کردند، به آنها پیشنهاد دهید به گورستان بروند یا از مکان خاصی بازدید کنند که یادآور خاطرات مثبت پدر یا مادر است.
- به همین ترتیب، تعطیلات دیگر را هم میتوان با هدیه دادن، به اشتراک گذاشتن خاطرات و برگزاری تشریفات خاص گرامی داشت.
با نزدیک شدن به اولین سالگرد مرگ والدین، بیشترِ کودکان روزهای آخر زندگی والدینشان را بهشدت در ذهن خود مرور میکنند. آنها در این دوران به قوتقلب و حمایت بیشتری نیاز دارند.
بزرگسالان میتوانند خاطرات خاص و احساساتشان را دربارهی سالگرد درگذشت فرد متوفی با کودکان به اشتراک بگذارند و به این ترتیب، در این ایام سخت به آنها کمک کنند.
کلام آخرهمهی کودکان میبایست دربارهی مرگ و واقعیتهای آن بدانند. بیشک، توضیح دادن دربارهی مرگ دشوار است. با وجود این، شما در مقام والد، تأثیر فراوانی بر چگونگی شکلگیری افکار و احساسات کودکتان در این زمینه دارید.
صداقت را محور اصلی صحبت خود قرار داده، به کودک فرصت دهید تا احساساتش را آزادانه بیان کند. اینگونه قادر خواهید بود مفاهیم مرتبط با مرگ را به شیوهای صحیح به فرزندتان تفهیم کنید.
منابعhttps: //childdevelopmentinfo. com/how-to-be-a-parent/communication/talk-to-kids-death/
https: //crhcf. org/insights/how-to-explain-death-to-children/
https: //centerforparentingeducation. org/library-of-articles/healthy-communication/talking-with-children-about-death/
https: //www. aap. org/en-us/advocacy-and-policy/aap-health-initiatives/Children-and-Disasters/Documents/After-a-Loved-One-Dies-English. pdf
https: //www. vitas. com/family-and-caregiver-support/grief-and-bereavement/holidays-and-grief/handling-holidays-and-special-anniversaries-with-grieving-children
https: //www. parentingforbrain. com/death-of-a-parent/
https: //www. familyeducation. com/videos/۱۲-childrens-books-help-explain-tragedies-death
نوشته چگونه مفهوم مرگ را برای کودکان توضیح دهیم؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
راهکارهایی برای کنترل خشم کودکان
گردآوری و ترجمه: بیتا مرادی
فهرست محتواکودک خشمگین کیست؟ چگونه احساس خشم را در کودکان دریابیم؟
راههای مقابله با خشم کودکان چیست؟ و والدین چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارند؟
کودکان در سنین گوناگون خشم خود را چگونه بروز میدهند؟
کتابخوانی چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارد؟
کودک خشمگین کیست؟ چگونه احساس خشم را در کودکان دریابیم؟آیا تاکنون کودک شما عصبانی شده و کنترلش را از دست داده است؟ آیا تاکنون فریاد زده، جیغ کشیده یا خواسته کسی را بزند؟ شاید برادر کوچکترش وارد اتاقش شده و بدون اجازه با اسباببازی او بازی کرده باشد یا معلمش تکالیف زیادی به او داده باشد یا حتی یکی از دوستانش یکی از بازیهای ویدئویی مورد علاقهی او را امانت گرفته و بعد آن را شکسته باشد. همهی این موارد میتوانند کودک شما خشمگین کنند.
تمام انسانها عصبانی و خشمگین میشوند، ولی درجهی خشم در افراد گوناگون متفاوت است. نکتهی مهم اینجاست که خشم میتواند خوب باشد: وقتی با کودکان ناعادلانه رفتار شود، خشمگین میشوند و این خشم به آنها کمک میکند روی پای خود بایستند.
قسمت سخت ماجرا اینجاست که کودکان باید یاد بگیرند چگونه با چنین احساسات سرسختانهای مقابله کنند و موقع خشمگین شدن چه رفتاری داشته باشند.
کودک شما سرشار از احساسات گوناگون است. او در زمانهای گوناگون و متفاوت میتواند احساس ناراحتی، خوشحالی، حسودی و… کند. خشم نیز یکی از همین احساسات است که هرازگاهی آن را تجربه میکند و کاملاً نرمال و طبیعی است. در حقیقت، بسیار مهم و ضروری است که گاه کودک شما عصبانی و خشمگین شود. اما مسئله اینجاست که خشم باید به طریق درستی ابراز شود. در غیر این صورت، کودک شما همچون قابلمهای خواهد بود که درش را گذاشته باشند و آب در آن در حال جوشیدن باشد. اگر بخار خارج نشود، در نهایت آب آنقدر میجوشد که سر میرود و درش را به بیرون پرت میکند!
در این صورت، چه اتفاقی برای کودک شما رخ خواهد داد؟ نتیجهی چنین کاری برای هیچکس خوشایند و جالب نیست.
در حقیقت، زمانیکه کودکتان خشمگین میشود، نگران میشوید و میخواهید بدانید چه اتفاقی در حال روی دادن است.
کودکان کمسنوسال نمیتوانند نیازهایشان را بهدرستی ابراز کنند و آن را به والدین و اطرافیانشان تفهیم کنند. به همین دلیل خشمگین و عصبی میشوند. آنها اغلب بدون فکر کردن رفتار میکنند و به همین دلیل، میتوانند عصبی شوند یا اسباببازیهایشان را بشکنند.
اکثر کودکان بعد از رفتن به مدرسه یاد میگیرند دربارهی نیازهای خود صحبت کنند. آنها در این سن قادرند خود را کنترل کنند و آرام شوند. ولی برخی کودکان حتی پس از مدرسه رفتن نیز بهجای بیان نیازهای خود، خشمگین میشوند. کودکانی که همواره در مدرسه به مشکل برمیخورند و به دردسر میافتند، کودکانی که دوستی ندارند یا سایر همکلاسیهایشان آنها را مسخره میکنند و دست میاندازند، همگی احساس بدی را تجربه خواهند کرد. آنها ناراحت میشوند و با گذر زمان، همین احساسات منفی به خشمی پنهان در آنان بدل میشود.
در صورتی که با کودکان بدرفتاری شود یا به اندازهی کافی به آنها اهمیت ندهند، مثل افراد بزرگسال، احساس عدالتخواهی در آنها برانگیخته خواهد شد. شاید کودکان پیش خودشان فکر کنند دور از انصاف است که برای به دست آوردن چیزی زیاد تلاش کنند، اما بقیهی کودکان همان را آسان به دست آورند.
شاید فکر کنند سهمشان از زندگی ناعادلانه است. چنین احساس و مشکلی در رابطههای خواهر و برادری بیشتر به چشم میخورد و قضیه سختتر میشود.
اگر کودکی در خانواده توجه بیشتری دریافت کند، احتمالاً سایر کودکان خشمگین میشوند. از سوی دیگر، اگر کارها برای خواهر یا برادران دیگر آسان گرفته شود، ولی برای یکی از کودکان برخلاف این موضوع باشد، آن کودک خشم را تجربه خواهد کرد.
گاه کارهای کودک بهدرستی و آنطور که تمایل دارد پیش نمیرود، در این صورت احتمالاً او خشمگین خواهد شد. برای مثال، وقتی از تکالیف مدرسهی خود سر درنمیآورد، تیمش بازی خیلی مهمی را میبازد یا زمانیکه از او میخواهند کاری را برخلاف میلش انجام دهد.
اما حالت بدتری هم وجود دارد. گاه شما، معلمان یا افراد دیگر کودک را برای کاری که نکرده است، سرزنش میکنید. در این صورت، او بهشدت خشمگین خواهد شد. البته این احتمال هم وجود دارد که فرزند شما عصبانی شود، اما چرایی این خشم را درک نکند. بنابراین دلایل گوناگونی باعث بروز خشم در کودکان میشوند.
کتاب با موضوع خشم کودکان- کتاب با موضوع خشم کودکان
پس همانطور که گفته شد، راههای گوناگونی وجود دارد که کودکان احساس خشم را تجربه کنند. اکثر اوقات بدنِ فرد به او هشدار میدهد که وی اکنون خشمگین شده است.
آیا کودک شما تندتند نفس میکشد؟ آیا صورتش قرمز شده است؟ عضلاتش منقبض شدهاند؟ یا دستانش را مشت کرده و آنها را محکم گره کرده است؟ آیا میخواهد چیزی را بشکند یا کسی را بزند؟ خشم باعث میشود او بر سر کسانی که در اطرافش هستند، دوستشان دارد یا حتی عاشق آنهاست، داد بزند.
البته، برخی کودکان خشمشان را اینگونه بروز نمیدهند و در درون خود نگه میدارند. اگر کودک شما چنین میکند، شاید دچار سردرد یا دلدرد شود. شاید دربارهی خود احساس بدی داشته باشد یا ناگهان گریه کند. حتی شاید از حرف زدن اجتناب کند. ولی باید بدانید که پنهان کردن خشم اصلاً کار درستی نیست. بنابراین کودک شما میبایست از راهی درست و بدون آسیب رساندن به خود یا دیگران خشمش را بروز دهد.
خشم و غیض کودک شما میتواند باعث مشاجرات متعددی در خانه شود و زندگی خانوادگی را مختل کند. کودک ممکن است به خودش و دیگران آسیب برساند یا مشکلاتی جدی در مدرسه یا کلاس درس پیش بیاورد؛ تا حدی که معلمهایش بگویند: «کودک شما خارج از کنترل است.»
اگر میخواهید شناخت درستی از نشانههای خشم در کودکان داشته باشید، به ۱۵ سؤال زیر پاسخ دهید تا متوجه شوید آیا فرزندتان خشمگین و عصبانی است یا نه.
تست زیر معمولترین نشانههای خشم در کودکان را در بر میگیرد. البته باید گفت همهی کودکان این نشانهها را دارند، ولی اگر برخی از این علائم در کودک شما دائماً مشاهده شود یا کودک شما اکثر این علائم را داشته باشد، بدین معناست که او با مشکل خشم دستوپنجه نرم میکند.
هریک از ۱۵ جملهای را که در ادامه بیان میشود، بخوانید و با توجه به امتیازبندی ذکرشده، از صفر تا سه به آنها امتیاز دهید. سپس کل اعداد را جمع کنید و نتیجه را با توجه به عددی که به دست میآورید با نتایج تست تطبیق دهید.
صفر امتیاز = کودک من هرگز این کار را انجام نمیدهد یا خیلی بهندرت این کار را میکند.
یک امتیاز = کودک من گاهی این کار را انجام میدهد. (نهایت یک بار در ماه)
دو امتیاز = کودک من اغلب این کار را انجام میدهد. (یک بار در هفته یا بیشتر)
سه امتیاز = کودک من اکثر اوقات این کار را انجام میدهد. (هر روز یا چندین مرتبه در هفته)
تست:
- کودکم بابت مشکلاتش دیگران را سرزنش میکند. (…. امتیاز)
- هرگاه کودکم احساس ناامیدی، خشم و ناراحتی کند، وسیلههایش را اینور و آنور پرت میکند یا میشکند. (…. امتیاز)
- هر زمان که کودکم خشمگین شود، برای آرام کردنش کلی انرژی و زمانصرف میکنیم. (…. امتیاز)
- کودکم از تغییرِ هیچچیزی خوشش نمیآید و هرگاه مجبور به تغییر شود یا چنین حالتی بر او تحمیل شود، خشمگین میشود. (…. امتیاز)
- کودکم هنگام بازی با سایر کودکان قوانین بازی را تغییر میدهد. (…. امتیاز)
- هنگامیکه کودکم ناراحت میشود، الفاظ تندوتیز یا نفرتانگیزی را بیان میکند. (…. امتیاز)
- کودکم منفیگراست و اگر از او بخواهیم کاری را انجام دهد، عمداً آن کار را با بیمیلی و بسیار کُند انجام میدهد. (…. امتیاز)
- حتی زمانیکه همه چیز آرام است، کودکم دنبال بهانهای برای مشاجره و ناراحتی میگردد. (…. امتیاز)
- کودکماز سایرین شکایت میکند، به آنها توهین میکند یا از خود طرد میکند. (…. امتیاز)
- وقتی کودکم خشمگین میشود، کنترلش را از دست میدهد و خشم و غیض خود را با حالات صورتش یا زبان بدن نشان میدهد. (…. امتیاز)
- کودکم هنگام عصبانی شدن از واژگان نامناسب و بد استفاده میکند. (…. امتیاز)
- هرگاه کودکم کار جدیدی یاد میگیرد، فوراً از آن زده میشود و میخواهد کار دیگری انجام دهد. (…. امتیاز)
- اگر از کودکم بخواهم کاری انجام دهد، به شرطی آن را انجام میدهد که با زبان نرم از او درخواست کنم؛ وگرنه لج میکند و آن کار را انجام نمیدهد. (…. امتیاز)
- کودکم درست بازی نمیکند. به همین دلیل، دوستانش از بازی کردن با او اجتناب میکنند و دوست ندارند با او بازی کنند. (…. امتیاز)
- کودکم با سایر بچهها دعوا میکند و اگر مسخره شود، بهسختی میتواند خودش را کنترل کند. (…. امتیاز)
تفسیر تست:
۰ تا ۵: کودک شما بههیچوجه کودک خشمگینی نیست و احساس ناامیدی و ناراحتی نمیکند. شاید کمی آرام و بیجنبوجوش باشد، اما اصلاً نیازی به تغییر ندارد.
۶ تا ۱۰: درجهی احساس خشم و ناراحتی کودک شما کاملاً طبیعی و نرمال است. البته باید گفت عدد نزدیک به ۱۰، برای کودکان کمسنوسالتر و زیر ۶ سال مناسب است. حال آنکه عدد نزدیک به ۶ متناسب با کودکان بزرگتر و بالای ۶ سال است.
۱۱ تا ۱۵: کودک شما خشمش را بروز میدهد و میزان خشم او بالاتر از حد نرمال است. دقت کنید که عدد نزدیک به ۱۵ برای کودکان کمسنوسالتر متناسب است. حال زمان آن رسیده است که کمی به واکنشهای فرزندتان موقع خشمگین شدن دقت و توجه کنید.
۱۶ تا ۲۰: کاملاً آشکار است که کودک شما با مشکل خشم دستوپنجه نرم میکند و شما باید به این مسئله توجه داشته باشید و وارد عمل شوید.
بالای ۲۰: کودک شما مشکلاتی اساسی و جدی در بروز خشم دارد، مخصوصاً اگر در سنین مدرسه باشد. باید هرچه سریعتر دستبهکار شوید و به او کمک کنید تا با خشم خود مقابله کند. حتی اگر نیاز است از متخصصان این امر درخواست کمک کنید.
تا بدینجا دریافتیم که نشانههای فراوانی دربارهی خشم کودکان وجود دارد؛ پس با شناخت آنها میتوان بهدرستی با این مسئلهی مهم مقابله کرد. در ادامه، به راههای مقابله با خشم در کودکان خواهیم پرداخت.
راههای مقابله با خشم کودکان چیست؟ و والدین چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارند؟برای مقابله با خشمِ کودک کنار او باشید و با همکاری یکدیگر با این احساس مقابله کنید. در این صورت، به کودکتان نشان میدهید خشم مشکلی است که میتوان آن را حل کرد.
واکنشی که هنگام خشمگین شدن از خود بروز میدهید، در چگونگی واکنش فرزندتان در مقابل خشم تأثیرگذار است؛ بنابراین در کنار یکدیگر و با روشهای درست با خشمتان مقابله کنید. این شیوه کمک میکند هردو بهدرستی با احساس خود روبهرو شوید.
بسیاری از کودکان فرق بین احساس خشم و رفتار پرخاشگرانه را بهسختی تشخیص میدهند و مدام با این موضوعات درگیرند. چنانچه کودک نداند چگونه میتواند احساس ناراحتی و خشم خود را کنترل کند، این احساسات بهسرعت به غیض، بیاحترامی و رفتارهایی پرخاشگرانه و تهاجمی بدل خواهند شد.
بنابراین کودکان به دلایل گوناگون دچار اختلالات عصبی میشوند و خشم را تجربه میکنند. این دلایل ممکن است بیتوجهی به آنها در خانه و مدرسه، داشتن مشکلات تحصیلی، نیافتن دوست و مسخره شدن از جانب افراد دیگر مثل دوستان و همکلاسیها و… باشد. این کودکان نمیتوانند احساساتشان را کنترل کنند و آرام شوند. بنابراین در مواجهه با آنها از استراتژیها و راهکارهایی مؤثر استفاده کنید و «مهارتهای مدیریت خشم» را به آنها آموزش دهید.
- به کودکتان کمک کنید به خشمش آگاه شود و به شناختی درست از این احساس دست یابد. برای مثال، اگر کودک شما روز سختی را در مدرسه گذرانده باشد،هنگامیکه به خانه بازمیگردد شاید بخواهد تنها بماند و خودش را در اتاقش حبس کند. شاید نگرشی منفی به همه چیز و همهکس پیدا کند؛ صورتش سرخ شده باشد یا بر سر افراد خانواده داد بزند و…
با شناخت این نشانهها، میتوانید آنها را در کودکتان تشخیص دهید. چنانچه شناخت درستی از این علائم داشته باشید، متوجه میشوید که او خشمگین است. در نتیجه، میتوانید کودک را هم از این موضوع آگاه کنید.
- هنگامیکه کودکتان از خشم خود آگاه شد، میتوانیدبه او کمک کنید. وقتی کودکی خشمگین است، حتی بهترین والدین نیز تمایل دارند، او را نصیحت کنند و به وی بگویند چهکاری باید انجام دهد. درحالیکه وقتی کودکتان چنین احساسی را تجربه میکند، بهسختی میتواند به حرف کسی گوش دهد. نصیحتِ همراه با سرزنش آخرین گزینهای است که کودکان از ما میخواهند. آنها از ما میخواهند درکشان کنیم. کودکان از ما میخواهند احساسات آنها را درک کنیم. بسیاری از والدین دریافتهاند که وقت گذاشتن برای کودک و نشستن پای صحبتش و گوش دادن به وی، برای آرام کردن خشمش کافی است. ولی باید مطمئن باشید که زمان درستی را برای صحبت کردن با کودکتانانتخاب کردهاید؛ همچنین میبایست تیپ شخصیتی او را در نظر بگیرید. برای مثال، کودکان برونگرا دوست دارند همان موقع صحبت کنند و کودکان درونگرا منتظر گذشت زمان هستند و ترجیح میدهند پیش از صحبت کردن دربارهی موضوع، در موردش فکر کنند. البته اگر بر ترجیح فرزند خود بیش از اندازه حساس باشید، کارها بدتر میشود و خشم کودک شما نیز بیشتر و بیشتر خواهد شد. در نهایت هم مقابله با خشم بسیار سخت و حتی غیرممکن میشود!
- به کودک خود کمک کنید خشمش را قبول کند و مسئولیت آن را متقبل شود. به کودکان آموزش دهید که هنگام بروز عصبانیت، سادهترین راه سرزنش دیگری است و اینکه بگوییم:«تقصیر توست. تو مرا عصبانی کردی!» ولی این کار درست نیست. اگرکودکان ما ببینند که ما مسئولیت عصبانیت خود را بر عهده میگیریم و به آن اقرار میکنیم، آنها نیز مانند ما رفتار خواهند کرد.
میتوانیم به کودکانمان یاد دهیم: سایر انسانها میتوانند کاری کنند یا حرفی بزنند که ما را آزردهخاطر کنند، ولی در نهایت ما مسئول واکنشها و رفتارهای خودمان هستیم. اگر عصبانی هستیم، مسئولیت این احساس و شیوهی مدیریت آن بر عهدهی خود با ماست.
- در تصمیمگیری به کودک خود کمک کنید: آیا قرار است او کنترل امور را به دست بگیرد یا احساس خشمش کنترل را در دست خواهد گرفت؟
اگر کودکان از خشم خود آگاه باشند، بهتدریج یاد خواهند گرفت که در چنین شرایطی دو انتخاب پیش رو دارند. آنها میتوانند اجازه دهند خشم کنترل امور را در دست بگیرد یا خودشان خشم را کنترل و مدیریت کنند. شما میتوانید با صحبت کردن با کودکان، آنها را در مسیر مدیریت خشم یاری کنید. برای مثال بگویید: «عزیزم میدونم که الان خیلی عصبانی هستی. مشکلی نداره که خشم خودت رو بروز بدی. من هم خوشحالم که میتونی دربارهی عصبانیتت صحبت کنی. به نظر میرسه دلایل خوبی داری که اینقدر عصبانی شدی. ولی حالا وقتشه که تصمیم بگیری: میخوای اجازه بدی خشمت تو رو کنترل کنه یا تو میخوای اون رو کنترل کنی؟ یادت میآد سری پیش که اینطور عصبانی شدی و کنترلت رو از دست دادی، چه اتفاقی افتاد؟ دوست داری اون اتفاق دوباره تکرار بشه؟»
البته پُرواضح است روشی که شما برای صحبت با کودکتان انتخاب میکنید بستگی به سنوسال او، شخصیتش و روند رشد احساسات شخصی او دارد. گفتوگو با کودک به او کمک میکند متوجه خشم خود شود و آگاه باشد که میتواند و لازم است خشمش را کنترل کند؛ در غیر این صورت، خشم کنترل او را به دست میگیرد و باعث بروز مشکلاتی برای وی و اطرافیانش خواهد شد.
- به کودک کمک کنید دلیل و منبع خشم خود را تشخیص دهد و آن را تعریف کند. در بسیاری موارد، خشم کودکان دلایلی مشابه بزرگسالان دارد. خشم واکنشی نرمال و طبیعی برای تمام اتفاقات روزانهای است که میتواند موجب ترس، آسیب، ناامیدی یا ناراحتی افراد شود. از خودتان بپرسید: «این خشم از کجا نشئت میگیرد؟ ماجرای اصلی و واقعی چیست؟ او از چه چیزی خشمگین است؟» در بیشتر مواقع، احساس خشمِ کودکان به دلیل نیازهایی است که از آنها آگاهی ندارند یا نمیتوانند آنها را بیان کنند. احتمال دارد فرزند شما ترسیده یا غمگین باشد، احساس ناراحتی کند یا دچار سردرگمی شده باشد. همهی این احساسات میتوانند به شکل خشم خود را نشان دهند.
وقتی کودک شما از خشمش آگاه باشد و زمان داشته باشد خود را آرام کند، احتمالاً میتواند منشأ خشم را هم بیابد. شاید در ابتدا فرزند شما سرنخی در دست نداشته باشد، ولی اگر شما دربارهی ترسها، آسیبها، بیاحترامیها، ناامیدیها، رنجشها و… با او صحبت کنید، درهای آگاهی و تشخیص به رویش باز میشود. در این صورت، با یک تیر دو نشان میزنید. زیرا هم به کودکتان کمک میکنید خودش را بشناسد و هم به او نشان میدهید که دوستش دارید و از او حمایت میکنید.
- به کودکتان کمک کنید راهحلهایش را بسط دهد و بهترین را انتخاب کند. راههای گوناگونی برای مقابله با خشم وجود دارد. اما باید به این نکته توجه کرد که برخیاز این راهکارها سازنده و برخی دیگر مخرباند. از جمله راهکارهای سازنده برای کنترل خشم میتوان به موارد زیر اشاره کرد: تشویق کودکان به انجام دادن بازیهای پرتحرک، فعالیتهای بدنی یا ورزشهایی همچون پیادهروی کوتاه، دو، دوچرخهسواری و… شمارش اعداد تا ۱۰، دور شدن از موقعیت، تنفس عمیق و آرام، باز و بسته کردن مشتِ دست، صحبت کردن با کسی که به او اعتماد دارد، رفتن بهجای خلوت و آرام شدن. در مقابل، انکارِ احساس خشم، سرکوب کردن آن و… از جمله راههای مخرب مقابله با خشماند. بدترین حالت این است که به دنبال مقصر باشیم و خشم خود را به گردن دیگری بیندازیم؛ زیرا این کار نهتنها خشم ما را کم نمیکند، بلکه بیشتر هم میکند. برای همین بسیار مهم است که ما در مقام والدین، کودک خود را بهگونهای راهنمایی کنیم که او را از سؤالِ «مشکل چیست؟» به سمتِ سؤال «من دربارهی خشمم چهکار میتوانم بکنم؟» سوق دهیم. تا آنجا که امکان دارد اجازه دهید کودکان خودشان راهحلها را پیدا کنند. شاید با کودکان کمسنوسالتر بتوانید در این زمینه همفکری کنید، ولی به کودکان بزرگتر اجازه دهید خودشان این کار را انجام دهند. کودکان هرچه بزرگتر میشوند، جوابها و راهحلهایشان گستردهتر میشود و میتوانند از میان آنها بهترین گزینه را انتخاب کنند.
- به کودک کمک کنید واکنش خود را در قبال خشمش مرور کند. این مرحله دقیقاً همان مرحلهای است که اکثر والدین آن را نادیده میگیرند و انجام نمیدهند. چند روز پس از فرونشستن خشم کودک، از وی سؤال کنید که از مقابله با خشم خود و آنچه اتفاق افتاد، چه چیزی یاد گرفت؟ چه چیزی خوب پیش رفت؟ چه مواردی را ترجیح میداد به شکل دیگری انجام دهد؟ چه درسی از این ماجرا گرفت؟اگر دفعهی بعد چنین اتفاقی بیفتد، چه کاری انجام خواهد داد؟
نیازی نیست این مکالمه بیشتر از چند دقیقه طول بکشد. ولی به یاد داشته باشید که یاد گرفتن مقابله با احساسات کار آسانی نیست، بلکه روندی است که باید تا آخر عمر روی آن کار کنیم و همیشه دربارهاش یاد بگیریم. این روند زمانبر است و به آزمون و خطا نیاز دارد. اما آنچه از این تلاشها و اقدامات حاصل میشود، ارزش چنین پروسهای را دارد. برای کوچکترین قدمهایی که کودک در این روند برمیدارد، او را تشویق کنید و در هر فرصتی که امکانش وجود داشت به او تبریک بگویید و او را تحسین نمایید. بازخوردهای مثبت شما بسیار حائز اهمیت هستند. تلاش کودکتان را، هرچند کم و ناچیز باشد، هربار تحسین کنید. این رفتار باعث میشود توانایی فرزند شما در مدیریت خشم افزایش یابد و اعتمادبهنفسش در این زمینه تقویت شود.
اگر موقع خشمگین شدن بتوانید با احساستان مقابله کنید و خشم خود را کنترل نمایید، کودکان نیز با مشاهدهی شما یاد میگیرند با خشم خود مقابله کنند. اما اگر ببینند شما موقع عصبانی شدن کنترل خود را از دست میدهید، آنها نیز دقیقاً موقع عصبانی شدن همین واکنش را از خود نشان خواهند داد. اگر از موضوعی عصبانی هستید، بهتر است در قالب کلمات آن را بیان کنید؛ اینگونه به کودک خود یاد میدهید دربارهی احساساتش صحبت کند. چنانچه موقع عصبانی شدن کنترل خود را از دست دادید، مسئولیت رفتارتان را بر عهده بگیرید و از کودک خود عذرخواهی کنید و بگویید: «ببخشید که مجبور شدی امروز عصبی شدن و داد زدن من رو ببینی. بهجای اینکه تُن صدام رو بالا ببرم، باید میرفتم یه کم پیادهروی تا آروم شم.»
به همین طریق میتوانیم راههای سالم مقابله با خشم را به کودکانمان یاد دهیم. برای مثال، بهجای اینکه به او بگویید: «برادرت رو نزن!» بهتر است توضیح دهید وقتی از دست برادرش ناراحت میشود، چهکار کند. مثلاً بگویید: «دفعهی بعد که از دست برادرت عصبانی شدی، با کلمات خشمت رو ابراز کن یا ازش دور شو.» یا از او بپرسید که بهجای زدن برادرش چهکار دیگری میتواند انجام دهد و به این صورت به او کمک کنید راهکارهای سالم و درست را بیابد و انتخاب کند.
امکان ندارد کسی بگوید من هرگز عصبانی نمیشوم! اما به یاد داشته باشید که موقع عصبانی شدن «نوع رفتارمان» اوضاع را بهتر یا بدتر خواهد کرد. اجازه ندهید که خشم «رئیس» شما باشد.
کودکان در سنین گوناگون، خشم خود را چگونه بروز میدهند؟ صفر تا ۲ سالاگر نوزادان، بهویژه نوزادانِ بسیار کنجکاو، وسیلهای را که در دست دارند پرتاب کنند و دیگر نتوانند آن را بردارند، گریه میکنند و اگر در جای خود نشسته باشند، بیقراری خواهند کرد (منظور نوزادانی است که هنوز چهاردستوپا راه نمیروند). برای آنها بسیار ناراحتکننده و رنجشآور است که محدود باشند و آنچه را میخواهند نتوانند به دست آورند. آنچه موجب ناراحتی و خشمِ نوزادان میشود، میان کودکان نوپا یا کودکان پیش از سن دبستان متفاوت است. در این بین، بزرگسالان اغلب فرق بین خشم و ناراحتی معمولی نوزادان را نمیتوانند از یکدیگر تشخیص دهند.
بسیار حائز اهمیت است که بدانیم نوزادان فقط یک راه و وسیله برای ابراز ناراحتی و پریشانی خود دارند و آن «گریه کردن» است. دلدرد یا نیاز به خواب میتواند موجب گریهی نوزاد شما شود. گریه کردن بیش از اینکه نشانه و راهی برای بروز خشم باشد، راهی برای ابراز ناراحتی و نیازهای نوزادان است.
پس از شش ماهگی، نوزادان ولع زیادی دارند که خودشان غذا بخورند. آنها قاشق را به زور به دست میگیرند یا با قاشق و حتی انگشتانشان غذا را اینور و آنور میکنند و روی آن میکوبند. این اقدامات یعنی آنها میخواهند خودشان غذا بخورند. اگر شما دست نوزاد را بگیرید و عقب بکشید یا تلاش کنید قاشق را از او بگیرید، شاید نوزاد تلاش کند دست خود را آزاد کند و به این طریق اعتراض خود را با خشم و عصبانیت نشان دهد؛ حتی سروصدا هم میکند.
برخی دیگر از نوزادان حواس پنجگانهی بسیار قوی و حساسی دارند که همین امر موجب واکنشهای خشمگینانه از سوی آنها میشود. برای مثال، صدای بلند و زیاد در محیط، موجب ناراحتی نوزاد شما میشود. برخی نوزادان در محیط بسیار روشن و پُرنور اذیت میشوند و حتی گاه شلوغی و ازدحام در جایی که نوزاد حضور دارد، میتواند موجب رنجش او شود.
بین ۱۲ تا ۱۸ ماهگی نوزاد قادر است با گرفتن کنارهای صندلی یا میز سرپا بایستد. بعد از مدتی میتواند چهاردستوپا راه برود و در این بازهی زمانی، تلاش فراوانی میکند تا بتواند سرپا بایستد یا حرکت کند. این برهه زمان بسیار خوبی برای شماست تا او را در به دست آوردن استقلال جدیدش نظاره کنید. زمانیکه والدینِ نگران و مضطرب یا بسیار محافظهکار مانع برداشتن قدمهای جدید نوزاد در این دنیا میشوند، نوزاد را خشمگین میکنند و او خشم خود را بروز میدهد.
در این مرحله، کودکان نوپا کمکم یاد میگیرند چیزهایی را که دارند، با دیگران سهیم شوند و به آنها نیز بدهند. اگر از او بخواهید اسباببازی یا خوراکی مورد علاقهاش را به دوستانش بدهد، بسیار خشمگین خواهد شد. اما اگر او را کمکم تشویق کنید با این قضیه کنار بیاید، رفتار بهتری از خودش نشان خواهد داد. او ترجیح میدهد این روند با سرعت طبیعی خودش پیش برود.
اگر میخواهید کودکان صفر تا دو سالهی شما ناراحت و عصبی نشوند:
- فوراً و بیدرنگ به آنچه آنها را ناراحت میکند، واکنش نشان دهید و پاسخگو باشید. این کار موجب کاهش ناراحتی آنها شده، باعث میشود کودک شما حمایت و توجه والدین را در هنگام نیاز احساس کند.
- آنچه را موجب ناراحتی و رنجش کودک شما میشود از بدن او دور کنید. برای مثال، از لباسهای نرم، راحت و نخی برای کودکانی در این سنوسال استفاده کنید.
۳٫ محیط و روشهای امنی برای کودکان مهیا کنید تا تلاش کنند کارهایشان را خودشان انجام دهند. برای مثال، غذا بخورند یا چهاردستوپا راه بروند و…
۳ تا ۴ سالدر این سن، خشم کودکان از ناراحتیهایشان سرچشمه میگیرد. این احساس زمانی بروز مییابد که نیازهای آنها برآورده نشده باشد، نتوانسته باشند کار مدنظرشان را انجام دهند یا معلمان و والدین در حد انتظار به آنها توجه نکرده باشند.
فضای شخصی و فیزیکی برای کودکان ۳ تا ۴ سال بسیار مهم است و هرگونه تجاوز به این فضاها منجر به خشم و ناراحتی آنها خواهد شد. برای مثال کودکان ۴ساله، که دانشآموزان (پیشدبستانی) فعال و پُرجنبوجوشی هستند، فضای زیادی نیاز دارند تا در آن محیط فعالیت کنند. اگر آنها را با حد و مرزهایی که فکر میکنند نامناسب است، محدود کنید احساس ناراحتی میکنند. برخلاف آنها، کودکان ۳ساله از قرار گرفتن در فضایی بسیار بزرگ، کلافه میشوند و گریه میکنند. شاید احساس کنند در میان جمعیت گم شدهاند، ولی اگر فضا بسیار کوچک و در عین حال بسیار شلوغ باشد، موجب رنجش و عصبانیت کودکان ۳ و ۴ساله میشود.
اگر در این سنوسال از آنها بخواهید بنشینند و منتظر بمانند، آزردهخاطر میشوند و این کار میتواند موجب خشم آنها شود و حتی حوصلهشان سر میرود. کودکان ۳ و ۴ساله موقع بازی کردن دوست دارند آزاد باشند و اگر مربی یا والدین از آنها بخواهند کاری برخلاف میلشان انجام دهند، خشمگین خواهند شد. اگر میخواهید به این کودکان کمک کنید، به آنها یاد بدهید دربارهی آنچه آنها را عصبانی میکند، صحبت کنند و آنها را به زبان بیاورند.
۵ تا ۶ سالدلیل بروز خشم در کودکان ۵ تا ۶ سال نیز کلافگی و ناراحتی است. شاید نیازهایشان برآورده نمیشود. برای مثال، شاید لازم باشد انتظار بکشند یا نخواهند وسیلههایشان را به کسی بدهند. همهی این موارد میتواند موجب بروز خشم در آنها شود.
در این ردهی سنی، کودکان در مقطع آمادگی هستند. آنها در این سن یاد میگیرند نقاشی کنند، بنویسند، بخوانند یا اعداد را بشمارند. همین کارها میتواند موجب بروز خشم در آنها شود؛ زیرا سطح انتظارات کودک از خودش در حال افزایش است. در نتیجه، زمانیکه نتواند انتظاراتش را برآورده کند، ناراحت و عصبی میشود. کودکان ۵ساله تمایل دارند خشم و ناراحتیشان را در ابتدا، با رفتارهای فیزیکی و بعد، با الفاظ و کلمات ابراز کنند. آنها کمکم یاد میگیرند باید خودشان را کنترل کنند. متوجه میشوند که چه الفاظی خوب یا بد است و از رفتارهای مورد پسند اجتماعی آگاه میشوند. آنها یاد میگیرند که باید دربارهی خشم خود صحبت کنند و نیازی نیست برای نشان دادن خشم خود کسی را بزنند یا چیزی را پرتاپ کنند. کودکان ۵ تا ۶ساله یاد میگیرند خشمشان را از راهی درست ابراز کنند و همزمان در قبال احساس خشم و ناراحتیِ دوستانشان نیز حساس میشوند.
در حقیقت، آنها توجه نمیکنند که چه چیزی موجب ایجاد خشم در آنها شده است، اما به آنچه موجب خشم و ناراحتی دوستانشان میشود توجه میکنند. حتی شاید بتوانند به دوستان خود کمک کنند تا آرام شوند. برای مثال، اسباببازیشان را به آنها میدهند یا با آنها بازی میکنند تا حواسشان را پرت کنند.
در این ردهی سنی، کودکان کمکم بازیها و فعالیتهای جدیدی همچون بازیهای فکری، چیدن پازل و… را یاد میگیرند که شاید در ابتدای کار برایشان کلافهکننده بود. اما کمکم با گذر زمان یاد میگیرند صبور باشند. متوجه میشوند قرار نیست همیشه همان بارِ اول کاری را درست انجام دهند. یاد میگیرند که باید وسیلههایشان را با دیگران به اشتراک بگذارند. منتظر نوبتشان باشند و صبر کنند بقیه نیز کار خود را تمام کنند تا دوباره نوبت آنها شود.
اگر میخواهید به این کودکان کمک کنید، راههای درست و مناسب را برایشان مهیا کنید تا خشم و ناراحتی خود را بهدرستی ابراز کنند.
کتابخوانی چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارد؟خواندن کتاب، بهویژه کتابهایی که در راستای کنترل خشم کودکان نوشته شدهاند، یکی از بهترین و مؤثرترین راهها برای آموزش غیرمستقیم مدیریت خشم به کودکان است. در این شیوه، با کمک شخصیتهای داستانی به کودکان آموزش میدهیم خشم خود را مدیریت کنند.
کودکان خشمگین میشوند و این حقیقتی اجتنابناپذیر است. اما هنگامیکه کودک شما خشمگین میشود، زمان آن فرا رسیده که آموزشهای مدیریت خشم را شروع کنید. یکی از مهمترین راهها سوق دادن کودکان به سمت خواندن کتابهایی است که به کنترل خشم کمک میکنند. در این میان، کتابهای تصویری نقشی بسزا دارند و اگر کودک، خود، در سنی نیست که بتواند کتاب بخواند، شما برایش کتاب بخوانید یا کتاب را در قالب قصه برایش تعریف کنید.
اگر کودکتان نوپاست، دربارهی احساسات ترسناک با او صحبت کنید و با روشهای ساده به او کمک کنید آنها را بشناسد. این شیوه موجب تغییرات مثبت و آشکاری در رفتار فرزندتان خواهد شد. برای کودکان بزرگتر کتابهایی در این زمینه تهیه کنید. آنها میتوانند خود، بهتنهایی این کتابها را بخوانند.
نکتهی مهم اینجاست که با توجه به ردهی سنی کودک (کودک نوپا و پیشدبستانی، کودکان دبستانی و نوجوانان) باید کتاب مناسب تهیه کنید و آنها را در اختیار فرزندانتان قرار دهید. کودکان با خواندن این کتابها یاد میگیرند که عصبانی شدن احساسی طبیعی است، اما درست نیست موقع عصبانیت کسی را با الفاظ، کارها یا رفتارشان اذیت کنند و برنجانند. با خواندن کتابها، کودکان مهارتهایی برای مقابله با خشمشان کشف میکنند و راهکارهای تازهای فرا میگیرند. مهارتهایی مانند آرام کردن خود، فکر کردن، کمک گرفتن از افراد معتمد، صحبت کردن و گوش فرا دادن، عذرخواهی کردن، صبور بودن و مثبتاندیش بودن.
بنابراین، در مقام والدین باید تمام تلاشمان را به کار بگیریم و با مهیا کردن شرایط، کودکانی کتابخوان و آگاه پرورش دهیم.
نوشته راهکارهایی برای کنترل خشم کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
با کودک آسیبدیده از سوءاستفادهی جنسی چگونه رفتار کنیم؟
گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان
بخش اول این مقاله با عنوان «چگونه سوءاستفادهی جنسی را در کودکان و نوجوانان تشخیص دهیم؟» و بخش دوم مقاله هم با عنوان «آموزش خودمراقبتی به کودکان و نوجوانان برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی» در وبلاگ کتاب هدهد منتشر شده است.
فهرست محتوااگر کودک آزار جنسی دید، چه باید کرد؟
نگرانی دربارهی آزار جنسی: تشویق کودک به حرف زدن
در مرحلهی بعد چه باید کرد: گزارش آزار جنسی
مراحل بعدی را برای کودک توضیح دهید
چرا کودکان بهسختی دربارهی سوءاستفادهی جنسی صحبت میکنند؟
منابع
اگر کودک آزار جنسی دید، چه باید کرد؟اگر کودکی به شما گفت آزار جنسی دیده است، چه واکنشی باید نشان دهید؟
اگر کودک دربارهی سوءاستفادهی جنسی به شما بگوید، طبیعی است که شوکه شوید و احساس خشم یا نگرانی را تجربه کنید. اما باید برای مدتی احساسات خود را کنار بگذارید تا به کودک کمک کنید احساس امنیت کند و بتواند دربارهی اتفاق رویداده برای شما بگوید.
در ادامه، نحوهی واکنش درست به سوءاستفادهی جنسی و شیوهی مؤثر کمک به فرزندتان آورده شده است:
- سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید، حتی اگر قلب شما تند میزند. نفسهای عمیق بکشید و بهآرامی بازدم خود را بیرون دهید.
- بدون قطع کردن حرف فرزندتان، با دقت به او گوش کنید. بگذارید فرزندتان داستان را با گفتههای خودش و با سرعت خودش تعریف کند. به او نشان دهید هر اتفاقی افتاده باشد، شما به حرفهایش گوش میکنید.
- اگر لازم است چیزی بپرسید، از سؤالاتی استفاده کنید که پاسخ آنها به «بله» یا «خیر» منتهی نشود؛ برای مثال، پرسید: «بعد چه اتفاقی افتاد؟» نه اینکه بگویید: «آیا اون تو رو لمس کرد؟»
- فرزندتان را باور کنید. به او بگویید که او را باور دارید، حتی اگر گفتههایش غیرواقعی به نظر برسد یا در ابتدا منطقی نباشد.
- به فرزند خود بگویید که این موضوع اصلاً تقصیر او نیست، مهم نیست که چه اتفاقی افتاده و در هر صورت، او سرزنش و مجازات نخواهد شد.
- به او بگویید که با گفتن به شما کار درستی انجام داده است. فرزند شما شجاع بوده که دربارهی سوءاستفادهی جنسی به شما گفته است، بنابراین از شهامت او قدردانی کنید.
- با کودکتان دربارهی این موضوع صحبت کنید که چگونه میتوانید به او کمک کنید احساس امنیت کند و بپذیرد که شما او را دوست دارید. برای انجام دادن کاری که فرزندتان به آن نیاز دارد، آماده باشید.
احتمال دارد کودکتان همه چیز را یکباره به شما نگوید و طی چند روز یا چند هفته بهتدریج دربارهی آن صحبت کند. بنابراین صبور باشید و به کودک خود فرصت دهید تجربیات و احساسات خود را با شما به اشتراک بگذارد.
در این دوره، فرزندتان بهطور متناوب نیاز دارد دربارهی احساساتش با شما حرف بزند و گاه به حضور شما نیاز دارد تا احساس امنیت کند؛ بنابراین سعی کنید همیشه دردسترس باشید؛ برای مثال، با فرزندتان در خانه بمانید، از کار مرخصی بگیرید، دنبال کودک به مدرسه بروید یا بهطور مداوم به او سر بزنید.
شاید فرزندتان از شما بخواهد که قول دهید ماجرا را به شخص دیگری نگویید. شما نمیتوانید چنین قولی بدهید، اما بگویید که برای حفظ امنیت او تمام تلاشتان را به کار خواهید گرفت. بگویید برای ایمن نگه داشتن او باید با افراد دیگر صحبت کنید، اما او را در جریان کارهایی که انجام میدهید خواهید گذاشت.
- چه کارهایی مناسباند و چه کارهایی نامناسب؟
- در نظر داشتن اینکه کودکانِ قربانی در این باره مقصر نیستند.
- چهطور با رفتارهای نامناسبی مثل رشوه و تهدید روبهرو شوند؟
شاید فرزندتان چیزی به شما نگفته باشد، اما نگران باشید که مبادا او آزار جنسی دیده باشد. شاید خودتان متوجه علائم بدرفتاری جنسی یا سایر علائم سوءاستفادهی جنسی شده باشید، شاید فرزندتان سؤالات خاصی از شما بکند یا کسی به شما گفته باشد که متوجه چیزی شده یا فرزندتان موضوعی را با او مطرح کرده باشد.
شما میتوانید با مطرح کردن سؤالاتی مانند «به نظر میرسه آشفته هستی، چیزی نگرانت میکنه؟» یا «خوب هستی؟» فرزندتان را تشویق کنید که صحبت کند؛ حتی میتوانید با گفتن چنین جملهای کودک خود را آرام کنید: «هیچچیزی اونقدر بزرگ، کوچک یا افتضاح نیست که نتونی دربارهش صحبت کنی.»
شما میتوانید یک کودک خردسال را با گفتن جملاتی مانند «کجاها احساس خوشحالی، درد یا ناراحتی میکنی؟» یا «چه زمانی احساس خوشحالی، درد یا ناراحتی میکنی؟» او را تشویق کنید که احساساتش را توصیف کند. اگر کودک شما توانایی تکلم ندارد، او را تشویق کنید احساساتش را نقاشی کند یا با ادا درآوردن آنها را به شما تفهیم کند.
برای تشویق یک نوجوان میتوانید بگویید: «میتونم حس کنم که چیزی ذهنت رو مشغول کرده. میخوام بدونم چی نگرانت کرده؟» شاید فرزندتان صحبت با بزرگسال مورد اعتماد دیگری را به گفتوگو با شما ترجیح دهد. میتوانید از او بپرسید: «آیا کسی هست که بتونی باهاش صحبت کنی؟»
بعد از اینکه فرزندتان را به صحبت کردن تشویق کردید، شاید از شما سؤالاتی کند یا مواردی مانند این را بگوید:
- «آیا من باید اسرار رو حفظ کنم؟» شما هم میتوانید با گفتن این جمله پاسخ دهید: «نه، مجبور نیستی. هرگز نباید اسراری رو حفظ کنی که دربارهشون احساس درستی نداری.»
- «کارهای عجیبی که آقای X میکنه، درسته؟» شما میتوانید اینگونه پاسخ دهید که «آقای X چه کارهای عجیبی میکنه؟»
- «امروز حتماً باید برم کلاس موسیقی؟» قبل از گفتن «بله»، سعی کنید بفهمید که او چرا نمیخواهد به آنجا برود. برای مثال میتوانید بپرسید: «چی باعث شده که رفتن به اونجا دیگه برات سرگرمکننده نباشه؟»
- «من بازیهای پسرعمو وسطی رو دوست ندارم.» میتوانید با گفتن سؤال «شما چهجوری بازی میکنید؟» واکنش نشان دهید.
آزار جنسی کودکان همیشه یک جرم است.
اگر فکر میکنید کودکتان آزار دیده است یا احساس میکنید خطر سوءاستفادهی جنسی او را تهدید میکند، باید این مورد را گزارش دهید.
با پلیس ۱۱۰ تماس بگیریدشاید مطمئن نباشید که کودکتان آزار جنسی دیده، اما فکر میکنید اتفاقی روی داده است. باز هم مهم است که در اسرع وقت از متخصصان مشاوره بگیرید. میتوانید با پلیس، روانشناسان و پزشکان صحبت کنید. به این افراد آموزش داده شده است و آنها دربارهی سوءاستفادهی جنسی کودک و نحوهی ارتباط با آنها آگاهاند. این افراد میتوانند دربارهی اقدامات بعدی به شما مشاوره دهند.
برای مشاوره دربارهی خشونت خانگی با شمارهی ۱۲۳ تماس بگیریداگر در بدن کودک علائمی یافتید که مشکوک به سوءاستفادهی جنسی هستند، در اسرع وقت، باید کودکتان را نزد پزشکی متخصص ببرید تا معاینه شود (ترجیحاً نزد شخصی که در این زمینه تجربه دارد). پلیس یا خدمات مشاورهای میتوانند در این زمینه به شما کمک کنند.
بهتر است آنچه را اتفاق افتاده یادداشت کنید تا بتوانید جزئیات دقیق را به پلیس گزارش دهید. یادداشتهای شما باید شامل موارد زیر باشد:
- آنچه فرزندتان به شما گفته است.
- تغییراتی که در رفتار فرزند خود مشاهده کردهاید.
- آنچه را خود به عینه در روابط بین کودک و فرد متجاوز مشاهده کردهاید.
- هر نکتهی دیگری که دربارهی رفتار آن شخص مشاهده کردهاید.
فرزند شما احتمالاً میخواهد بداند چه اتفاقی میافتد و به چهکسی دربارهی اتفاق رویداده گفته خواهد شد.
به کودک خود توضیح دهید که برای ایمن نگه داشتن او، هر کاری از دستتان بربیاید انجام میدهید. این گفته بدین معنی است که به پلیس گزارش میدهید و با متخصصان دیگر صحبت میکنید.
برای مثال بگویید: «امروز به مکانی به نام …… زنگ زدم و اونها بهم توضیح دادن که در ادامه باید چیکار کنم. بهم گفتن پلیس همیشه باید در جریان چنین اتفاقاتی باشه.»
چرا کودکان بهسختی دربارهی سوءاستفادهی جنسی صحبت میکنند؟کودکان بهسختی میتوانند به والدین یا دیگران بگویند که آزار جنسی دیدهاند. زیرا ممکن است:
- آنقدر کوچک باشند که نتوانند تکلم کنند.
- نگران باشند که مبادا والدینشان را ناامید یا ناراحت کنند.
- خجالت بکشند یا احساس شرم کنند.
- کسی را که از آنها سوءاستفاده میکند، دوست داشته باشند و نگران باشند که مبادا این شخص را به دردسر بیندازند.
- آنچه را اتفاق میافتد درک نکنند و گیج شوند.
- نگران باشند که اگر این آزار جنسی به کسی گفته شود، اوضاع بدتر خواهد شد.
- تهدید شدهاند یا از مخفی نگه داشتن این سوءاستفاده احساس شرم میکنند.
- فکر کنند کسی آنها را باور نخواهد کرد.
https://raisingchildren.net.au/toddlers/safety/child-sexual-abuse/child-sexual-abuse-what-it-is
https://raisingchildren.net.au/school-age/safety/child-sexual-abuse/signs-of-sexual-abuse
https://raisingchildren.net.au/school-age/safety/child-sexual-abuse/signs-that-someone-is-involved-in-child-sexual-abuse
https://raisingchildren.net.au/school-age/safety/online-safety/grooming-signs
https://raisingchildren.net.au/toddlers/safety/child-sexual-abuse/preventing-child-sexual-abuse
https://raisingchildren.net.au/toddlers/safety/child-sexual-abuse/child-sexual-abuse-talking-to-children
https://raisingchildren.net.au/teens/mental-health-physical-health/sexual-assault-sexual-abuse/child-sexual-abuse-talking-to-teens
https://raisingchildren.net.au/school-age/safety/child-sexual-abuse/child-sexual-abuse-what-to-do
نوشته با کودک آسیبدیده از سوءاستفادهی جنسی چگونه رفتار کنیم؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
آموزش خودمراقبتی به کودکان و نوجوانان برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی
گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان
بخش اول این مقاله با عنوان «چگونه سوءاستفادهی جنسی را در کودکان و نوجوانان تشخیص دهیم؟» و بخش سوم مقاله هم با عنوان «با کودک آسیبدیده از سوءاستفادهی جنسی چگونه رفتار کنیم؟» در وبلاگ کتاب هدهد منتشر شده است.
فهرست محتواروشهای روزمره برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی از کودک در خانواده و جامعه
سیاستها و اقدامات اجتماعی برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی کودکان
صحبت کردن با کودکان ۰ تا ۱۱ سال دربارهی آزار جنسی
«نه» گفتن راهی است مطمئن برای حمایت کودکان از خودشان
لمس نامناسب: به کودکان کمک کنید تا از بدن خود محافظت کنند
راز بیخطر و راز خطرناک: به کودکان کمک کنید تفاوت این دو را درک کنند
مکانها و موقعیتهای امن و ناامن: به کودکان کمک کنید که آنها را تشخیص دهند
صحبت کردن با کودکان ۱۲ تا ۱۸ ساله دربارهی آزار جنسی
نوجوان چگونه میتواند درخواست رابطهی جنسی را رد کند؟
نارضایتی برای برقراری رابطهی جنسی
داشتن رابطهی سالم در بزرگسالی مستلزم چه آموزشهایی است؟
مکانها و موقعیتهای امن و ناامن
فرزندتان باید بداند که به چهکسی اعتماد کند
روشهای روزمره برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی کودک در خانواده و جامعهاعضای خانواده یا افراد آشنا بیش از سایرین عاملان سوءاستفادهی جنسی از کودکان هستند. این بدان معنی است که جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی کودکان باید از خانواده و آشنایان شروع شود.
در اینجا، برخی کارهای روزمره ذکر شدهاند که با بهرهگیری از آنها میتوان از آزار جنسی جلوگیری کرد:
- دربارهی آزار جنسی و ایمنی شخصی و جنسی با کودکان صحبت کنید.
- برخی ملاحظات ایمنی اصلی را انجام دهید؛ برای مثال، اگر کودک شما با فردی بزرگسال تنها ماند، اطمینان حاصل کنید که میتوانید آنها را ببینید یا حتی هرازگاهی به آنها سر بزنید. همیشه همراه کودک به دستشوییهای عمومی بروید.
- اگر کودک شما شب منزل کسی ماند یا به اردو، مهمانی یا گردش و… دعوت شد از جزئیات و شرایط خواب او سؤال کنید.
- چگونگی خوابیدن و ورزش کردن کودک و مواردی از این دست را کنترل کنید؛ برای مثال، موقع خواب به کودک پیام دهید تا ببینید اوضاع چطور پیش میرود. یا بپرسید: «امروز بازی فوتبال چطور بود؟»
- از والدین دیگر بپرسید که چگونه ایمنی فرزندان خود را بررسی میکنند.
- دربارهی اغوا کردن (این نکته پیشتر ذکر شده است) آگاهی پیدا کنید.
- اگر احساس خوبی ندارید، به غریزهی خود اعتماد کنید؛ برای مثال، اگر فردی بخواهد فرزند شما را بهتنهایی بیرون ببرد یا پیشنهاد دهد که بهطور خصوصی مربی کودک شما باشد و… میتوانید به او «نه» بگویید.
- از والدین دیگر سؤال کنید که دربارهی سازمانها و گروههای اجتماعی مدافع حقوق کودکان چه اطلاعاتی دارند؛ همچنین دربارهی سیاستهای کاری این سازمانها پرسوجو کنید.
سرویسها و شوراهای محلی همچون مراکز مراقبت از کودکان، مدارس، باشگاههای ورزشی و عبادتگاهها باید سیاستها و روشهایی خاص برای ایمن نگهداشتن کودکان و جلوگیری از آزار جنسی در نظر بگیرند. از آنها انتظار داشته باشید که به سؤالات شما پاسخ دهند. این خواسته کاملاً منطقی است.
در ادامه، راهکارهایی برای آگاهی از این سیاستها ذکر شده است:
- از مدرسه یا باشگاه ورزشی بخواهید سیاستهای ایمنیشان را پیش از ورود و بعد از خروج کودک از مدرسه به شما اطلاع دهند.
- دربارهی ایمنی کودک در باشگاههای ورزشی یا سایر گروهها سؤال کنید.
و اگر فکر میکنید سرویسهایی که در زمینهی ایمنی کودک فعالیت میکنند، میتوانند عملکرد بهتری داشته باشد، نظراتتان را با آنها در میان بگذارید. در واقع، انجام دادن این کار رفتاری مسئولانه است که به عنوان عضوی از جامعه باید بدان اهمیت دهید؛ برای مثال، اگر گمان میکنید سرویسهای بهداشتی مرکز خرید محلهی شما بیش از اندازه دوراُفتاده و پرت است، این موضوع را به مدیریت مرکز اطلاع دهید.
صحبت کردن با کودکان ۰ تا ۱۱ سال دربارهی آزار جنسیشاید صحبت کردن دربارهی موضوعاتی مانند آزار جنسی کودک برای شما دشوار باشد. این موضوع کاملاً طبیعی است. اما صحبت کردن با کودک دربارهی سوءاستفادهی جنسی کمک میکند که امنیت او حفظ شود؛ زیرا بدین طریق او میفهمد که سوءاستفادهی جنسی چیست و از سوی دیگر، این امکان فراهم میشود که دربارهی آن حرف بزند.
همچنین گفتوگو کردن آزاد و صادقانه این پیام را میرساند که کودک همیشه میتواند با شما صحبت کند و موضوع هرچه باشد شما به آن گوش میدهید.
اگر نمیدانید مکالمه را چگونه باید شروع کنید، میتوانید در حین صحبت کردن دربارهی روابط، احترام و رشد شخصی، به این موضوع برسید و حرف زدن دربارهی سوءاستفاده جنسی را پیش بکشید؛ برای مثال، میتوانید دربارهی نکات مثبت اعتماد کردن به روابط صحبت کنید، مانند احساس دوست داشتن و گذراندن اوقات خوب با یکدیگر. در پایان نیز اضافه کنید که گاهی اوقات روابط باعث میشود افراد احساس ناراحتی، ناامنی یا حقارت کنند که این درست نیست.
همچنین استفاده از «کتاب» شیوهای عالی برای شروع مکالمه دربارهی آزار جنسی کودکان است.
لازم نیست یکباره دربارهی تمام جنبههای سوءاستفادهی جنسی با کودک صحبت کنید. بعدها میتوانید دوباره در این باره صحبت کنید.
هنگام صحبت کردن، شاید کودک حرفهای تازهای بزند یا نگرانیهایش را با شما در میان بگذارد. در این صورت این دو مرحله باید انجام شود:
- گفتههای فرزندتان را با بیان خود تکرار کنید تا مطمئن شوید درست متوجه شدهاید؛ برای مثال، «دوست نداری خانم X تو رو محکم ببوسه» یا «فکر میکنی آقای Y رفتار عجیبی داره».
با کودک صحبت کنید تا بداند در صورت تکرار این اتفاق چگونه با آن برخورد کند؛ برای مثال، «اگر خانم X سعی میکنه تو رو ببوسه، اشکالی نداره که بهش بگی “نه” و ازش دور شی. کار درستی میکنی که اینها رو بهم میگی. مهم اینه که باهام درمیون میگذاری.»
«نه» گفتن راهی است مطمئن برای حمایت کودکان از خودشان«نه» گفتن کودک به لمس یا هرگونه عمل ناخواسته بخش مهمی در ایمن ماندن او در برابر سوءاستفادهی جنسی است.
اگر کودک شما نمیخواهد فرد بزرگسالی او را قلقلک دهد، ببوسد یا بغل کند، اشکالی ندارد که «نه» بگوید و از آن شخص دور شود.
در صورت پیش آمدن رخدادهای زیر، اشکالی ندارد که کودک شما «نه» بگوید؛ برای مثال، اگر کسی:
- او را لمس میکند.
- از کودکتان بخواهد کاری انجام دهد که باعث شود احساس ناامنی، گیجی یا ترس را تجربه کند.
- کاری انجام دهد که باعث شود کودک شما بخواهد از او فاصله بگیرد.
- او را تهدید کند.
- او را فریب دهد و در موقعیتی ناامن قرار دهد.
همچنین کودک باید بپذیرد که دیگران نیز به او «نه» بگویند.
این موقعیتها را تمرین کنید: مثلاً، کودک خود را وادار کنید بلند شود و بایستد و با صدای بلند بگوید: «تمومش کن!»، «نه، من از این کار خوشم نمیآد!» یا «بسه! این بدن منه، به مادرم میگم که چه اتفاقی افتاد!»
احساس ناامنی: به کودکان کمک کنید تا علائم هشدارهای جنسی را تشخیص دهندهنگامیکه مشکلی پیش میآید یا کودک احساس امنیت نمیکند، بدنش به او هشدار میدهد. این علائم در بسیاری از موقعیتهای ناامن نیز نمایان میشوند. اگر کودک شما بتواند علائم را در موقعیتهای ناامن گوناگون تشخیص دهد، میتواند در وضعیت ناامن جنسی نیز به آنها پی ببرد.
با بیان عبارات و کلمات درست و مناسبِ سن کودک، به او کمک کنید علائم هشداردهنده را بشناسد. بدین طریق میتوانید از او در برابر سوءاستفادهی جنسی محافظت کنید؛ برای مثال، به کودکان کوچکتر بگویید: «وقتی احساس ناامنی میکنی ممکنه یه حال ناجوری تو شکمت حس کنی، قلبت تندتند بزنه یا ممکنه بدنت داغ بشه و بلرزه.»
به کودکان بزرگتر بگویید: «وقتی احساس ناامنی میکنی ضربان قلبت بالا میره، عضلاتت منقبض میشه، دستهات عرق میکنه، بدنت مورمور میشه یا داغ میکنه و حس میکنی داری مریض میشی.»
کودکان باید علائم هشداردهنده و راهکار مقابله را بشناسند. این نکته بسیار مهم است؛ برای مثال بگویید: «اگر با کسی بودی و این احساسات رو داشتی، بهتره جای دیگهای بری و با کسی باشی که احساس امنیت کنی. همینطور مهمه که دربارهی احساست به من بگی، چون میتونم کمک کنم امنیتت رو حفظ کنی.»
به فرزندتان بگویید که هرگاه احساس ناامنی کرد، میتواند پیش چه کسانی برود. سپس با کمک یکدیگر، خانواده و دوستان و پلیس و معلمان مورد اعتماد را شناسایی کنید. به کودکتان یادآوری کنید که اگر کسی حرفش را باور نکرد، باید به افراد دیگری بگوید تا به او کمک کنند.
لمس نامناسب: به کودکان کمک کنید تا از بدن خود محافظت کنندفرزند شما «باید» بداند که «بدن او» مال خودش است. وقتی کودک شما این موضوع را بفهمد، متوجه میشود که افراد دیگر نباید بدنش را لمس کنند، تن او را ببینند یا از بدنش بهویژه دستگاه تناسلی او عکس یا فیلم بگیرند.
به بچههای کوچکتر بگویید: «تو صاحب بدنتی. هیچکس نمیتونه بدنت رو بدون دلیل خوبی ببینه یا لمس کنه. این کار خوبی نیست که یک آدمبزرگ یا بچهی بزرگتر بخواد آلت تناسلی تو رو لمس کنه یا ببینه یا حتی مالِ خودش رو بهت نشون بده. حتی اگه کسی باشه که میشناسی، بازم کار درستی نیست. بلافاصله باید به من بگی، حتی اگه اونها ازت بخوان که این موضوع رو مخفی نگه داری.»
به بچههای بزرگتر بگویید: «بدنت متعلق به توئه. هیچکس حق نداره بدون دلیل خوبی آلت تناسلی یا مقعدت رو لمس کنه. اگر کسی خواست آلت تناسلی تو رو ببینه یا اون رو لمس کنه یا مالِ خودش رو به تو نشون بده، فوراً به یکی اطلاع بده. حتماً باید این کار رو بکنی، حتی اگه اون فرد آشنا باشه و از تو بخواد که این اتفاق رو مخفی نگه داری.»
برای فرزند خود توضیح دهید که منظور شما از «دلیل خوب» چیست؛ برای مثال، «یک دکتر یا پرستار ممکنه ازت بخواد که بدنت رو ببینه. این یه دلیلِ خوبه، اما به شرطی که من هم اونجا باشم.»
راز بیخطر و راز خطرناک: به کودکان کمک کنید تفاوت این دو را درک کنندافرادی که از کودکان سوءاستفادهی جنسی میکنند، میخواهند این تجاوز را مخفی نگه دارند. شما میتوانید به کودکتان کمک کنید تا تفاوت رازهای بیخطر و خطرناک را درک کند.
برای کودکان کوچکتر میتوانید تفاوتها را بدین صورت توضیح دهید:
راز بیخطر: «نگه داشتن بعضی از رازها خوبه، مثل وقتیکه مامانبزرگ بهت میگه چه کادویی برای تولد خواهرت خریده. این رازها بیخطر هستن.»
راز خطرناک: «بعضی از رازها ممکنه تو رو نگران کنه، مثل وقتیکه دوستت بهت بگه قصد داره چیزی رو که مالِ اون نیست، برداره. اینها رازهای خطرناکه. اگه حس کردی رازی ممکنه بقیه رو ناراحت کنه، باید به من بگی تا بتونیم تصمیم بگیریم که این راز بیخطره یا خطرناک.»
برای کودکان بزرگتر میتوانید تفاوتها را بدین صورت توضیح دهید:
راز بیخطر: «رازهای بیخطر اونهایی هستن که فقط برای مدت کوتاهی باید مخفی نگهشون داریم. اونها معمولاً مردم رو خوشحال میکنن و آخرش همه راز رو میفهمن. راز بیخطر میتونه یک جشن تولد غافلگیرکننده باشه.»
راز خطرناک: «رازهای خطرناک باعث میشن احساس ناراحتی بکنی؛ برای مثال، کسی ازت میخواد موضوعی رو از همه، حتی من مخفی نگه داری. باید دربارهی این رازها به من یا به کس دیگهای که بهش اعتماد داری، بگی.»
مکانها و موقعیتهای امن و ناامن: به کودکان کمک کنید که آنها را تشخیص دهنددربارهی این موضوع که چه چیزی باعث میشود مکان یا موقعیتی امن یا ناامن باشد، با کودک خود صحبت کنید.
بچههای کوچکتر همیشه قادر نیستند مکانهای امن و ناامن را تشخیص دهند؛ بنابراین دربارهی احساسی که مکانهای گوناگون در آنها ایجاد میکند، با یکدیگر صحبت کنید. از فرزند خود بپرسید: «کجا احساس شادی میکنی و میدونی در امانی؟ اونجا چه شکلیه؟ کی اونجاست؟ چی باعث میشه احساس امنیت کنی؟»
برای بچههای بزرگتر میتوانید تفاوت را توضیح دهید:
مکان امن: «مکان امن جاییه که افراد زیادی اونجا هستن و تو اونها رو میشناسی.»
مکان ناامن: «مکان ناامن جاییه که افراد مورد اطمینانت رو اونجا نبینی؛ یعنی، کسی نباشه که بتونه بهت کمک کنه.»
در شرایط ناامن چه کارهایی میشود انجام داد؟ دربارهی این موضوع با کودکتان صحبت کنید؛ برای مثال:
- «اگه من دیر بیام مدرسه دنبالت، چیکار میکنی؟»
- «اگه کسی که نمیشناسی ازت بخواد با هم دنبالِ حیوونخونگیش برین، چیکار میکنی؟»
- «اگه توی دستشویی عمومی احساس راحتی نکنی، چیکار میکنی؟»
- «اگه کسی بدنت رو طوری لمس کنه که حس کنی درست نبوده، چیکار میکنی؟»
شاید برای شما صحبت کردن دربارهی موضوعاتی مانند آزار جنسی کودک دشوار باشد. این موضوع کاملاً طبیعی است. اما صحبت کردن با کودک دربارهی سوءاستفادهی جنسی به حفظ امنیت او کمک میکند؛ زیرا کودک درمییابید که سوءاستفادهی جنسی چیست و از سویی این امکان فراهم میشود که دربارهی آن حرف بزند.
همچنین گفتوگو کردن آزاد و صادقانه این پیام را میرساند که کودک همیشه میتواند با شما صحبت کند و موضوع هرچه باشد شما به آن گوش میدهید.
اگر نمیدانید مکالمه را چگونه باید شروع کنید، میتوانید در حین گقتوگو دربارهی روابط، احترام و رشد شخصی، به این موضوع برسید و حرف زدن دربارهی سوءاستفادهی جنسی را پیش بکشید؛ برای مثال، شما میتوانید دربارهی نکات مثبت اعتماد کردن به روابط صحبت کنید، مانند احساس دوست داشتن و گذراندن اوقات خوب با یکدیگر؛ همچنین برخی روابط باعث میشوند افراد احساس ناراحتی، ناامنی یا حقارت کنند که این درست نیست.
برای شروع مکالمه میتوانید از گزارش خبری، نمایش تلویزیونی یا گفتههای فرزندتان دربارهی مدرسه استفاده کنید. بهجز این، میتوانید از فرصتهای روزمره برای گفتوگو با کودکِ خود دربارهی سوءاستفادهی جنسی استفاده کنید؛ برای مثال، هنگام صرف شام یا زمانیکه کودکتان را از مدرسه به خانه میرسانید و…
لازم نیست یکباره دربارهی همهی جنبههای سوءاستفادهی جنسی با کودک صحبت کنید. بعدها میتوانید دوباره در این باره با او صحبت کنید.
نوجوان چگونه میتواند درخواست رابطهی جنسی را رد کند؟نوجوانان حق دارند بگویند که چه اتفاقی برای بدن آنها میافتد. درک کردن این حق و استفاده از آن، نوجوانان را از سوءاستفادهی جنسی در امان نگه میدارند.
به فرزند خود بگویید: «بدنت متعلق به توست. هیچکس حق نداره بدنت رو لمس کنه یا ازش عکس بگیره یا هیچگونه عمل جنسی با تو انجام بده. اصلاً مهم نیست که چهکسی از تو درخواست کرده، تو حق داری بهش “نه” بگی.»
به آنها توضیح دهید که اکثر مردم بهدرستی رفتار میکنند. اما گاه در برخی شرایط، شخصی که فرزند شما به او اعتماد دارد، سعی میکند بدون رضایت او را به شیوهای غیرمتعارف لمس کند. این شخص میتواند دوستی بزرگسال، یکی از اعضای خانواده یا حتی جوانی دیگر باشد.
اگر کسی سعی کند بدن فرزند شما را لمس کند، ببیند یا از او عکس بگیرد یا بدون رضایتش هرگونه اقدام جنسی دیگر انجام دهد، اولین قدم «نه!» گفتن است.
مرحلهی بعدی این است که ماجرا را با شما یا فرد بزرگسال مورد اعتماد دیگری در میان بگذارد. این امر ضروری است، حتی اگر به کودک شما گفته شود که آن را مخفی نگه دارد یا بابت آن تهدید شود.
داشتن رابطهی سالم در بزرگسالی مستلزم چه آموزشهایی است؟با فرزندتان دربارهی نحوهی درخواست کردن صحبت کنید. این نکته بسیار مهم است. بگویید: «اگه میخوای با کسی صمیمی شوی، باید اول مطمئن شی که اون هم راضیه. میتونی چیزی مثل این رو بهش بگی: “میتونم با تو بیشتر صمیمی بشم؟”»
از این سن میتوانید به فرزند خود آموزش دهید تا بداند صمیمیت بیشتر، مستلزم بررسی مداوم این مسئله است که شریک زندگی او نیز همانند خودش از انجام دادن کاری رضایت داشته باشد. باید آگاه باشد که اگر فرد مقابل ساکت یا مردد است یا تصمیمش را عوض کرده، این رفتار نشانهی نارضایتی اوست.
روابط محترمانهوقتی نوجوانان بدانند روابط سالم و محترمانه چگونه است، احتمالاً میتوانند از شکلگیری روابطی که آنها را در معرض سوءاستفادهی جنسی قرار میدهد، جلوگیری کنند.
یکی از راههای کمک به نوجوانان برای اینکه احترام در رابطه را درک کنند، صحبت کردن دربارهی مثالهایی است که در شبکههای اجتماعی با آنها روبهرو میشوید.
از سوی دیگر، باید دربارهی این موضوع صحبت کنید که رابطه چه زمانی نامحترمانه یا ناامن میشود و در این صورت، فرزند شما باید چه کاری انجام دهد؛ برای مثال «این درست نیست که کسی مجبورت کنه ببوسیش یا اقدام جنسی انجام بدی یا حتی وقتیکه دوست نداری دوروبرت باشه. هیچوقت مجبور نیستی کاری رو انجام بدی که نمیخوای، حتی اگه این کار بیرون رفتن با کسی باشه.»
مکانها و موقعیتهای امن و ناامنبا فرزند خود دربارهی این موضوع صحبت کنید که چه چیزی باعث میشود مکان یا موقعیتی امن یا ناامن باشد.
مکان امن اینگونه توصیف میشود: «مکان امن تحت نظارت شخصی بزرگسال و مسئولیتپذیر قرار داره. توی یک مکان امن، افرادی حضور دارن که تو اونها رو میشناسی و در صورت نیاز میتونن بهت کمک کنن.»
مکان ناامن اینگونه توصیف میشود: «مکان ناامن جاییه که افراد مورد اطمینانت رو اونجا نبینی؛ یعنی، کسی نباشه که بتونه بهت کمک کنه»
با فرزندتان دربارهی این موضوع صحبت کنید که در شرایط ناامن باید چهکاری انجام دهد؛ برای مثال:
- اگر من نتونستم بیام مدرسه دنبالت و کسی که تازه ملاقاتش کردی، بهت پیشنهاد داد برسونتت خونه چیکار میکنی؟
- اگر شب جای دیگه بودی و موقع خواب احساس ناراحتی کردی، چیکار میکنی؟
به فرزندتان یادآوری کنید که در چنین شرایط ناامنی، احتمالاً چه علائم هشداردهندهی جسمانیای را تجربه خواهد کرد؛ برای مثال، قلب کودک شما ممکن است سریعتر شروع به تپیدن کند و احساس تعریق یا لرزش کند. شاید دلشوره داشته باشد و حس درونیاش بگوید که اینجا امن نیست. اگر فرزند شما این علائم را احساس کند، باید به نشانهها اعتماد کرده، از آن مکان یا موقعیت دور شود.
فرزندتان باید بداند که به چهکسی اعتماد کنداگر در زندگی فرزندتان، افراد مورد اعتمادی حضور دارند، پس او این شانس را دارد که دربارهی دلواپسیها و نگرانیهایش و حتی سوءاستفادهی جنسی با آنها صحبت کند. با او همکاری کنید تا فهرستی از این افراد تهیه کند.
اگر شخصی که اسمش در لیست است، حرف او را باور نکرد، فرزند شما باید موضوع را با افراد دیگر مطرح کند تا زمانیکه کسی به او گوش دهد و کمکش کند.
نوشته آموزش خودمراقبتی به کودکان و نوجوانان برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
چگونه سوءاستفادهی جنسی را در کودکان و نوجوانان تشخیص دهیم؟
گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان
آزار جنسی کودک بدین معناست که افراد بزرگسال یا حتی بچههای بزرگتر با تماس فیزیکی یا بدون آن، کودک را درگیر فعالیت جنسی کنند.
افراد بزرگسال یا بچههای بزرگتر میتوانند از کودک سوءاستفادهی جنسی کنند. گاه این افراد:
- اندام تناسلی خود را به کودک نشان میدهند، کودک را تشویق یا وادار به نشان دادن اندام تناسلی خود میکنند.
- هنگامیکه کودک دستشویی میرود، حمام میکند یا لباس خود را عوض میکند دزدکی به او نگاه میکنند، کودک را تشویق یا وادار به دزدکی نگاه کردن به دیگران میکنند.
- به شیوهای نامتعارف کودک را لمس میکنند. او را تشویق یا وادار میکنند که خودارضایی کند، گاه نیز از او میخواهند خودش یا دیگری را بهشیوهای نامتعارف لمس کند.
- کودکان را وادار میکنند فیلمهای مستهجن ببینند.
- با تشویق، رشوه یا اجبار، کودکان را وادار میکنند از خود یا سایر کودکان به صورت برهنه، نیمهبرهنه یا حتی با لباس زیر فیلم بسازند و آن را ارسال کنند.
- در واژن یا مقعد کودکان انگشت یا اشیاء دیگر فرو میکنند.
- در رابطه با ظاهر خودِ کودک یا کودکان دیگر حرفهای جنسی میزند.
آزار جنسی کودکان جرمی جدی است که تبعات روحی و جسمی آن نهتنها در زمان حال دامنگیر زندگی کودک میشود، که در آینده نیز مشکلاتی را به بار خواهد آورد. در هر سنی، احتمال آن وجود دارد که کودکان در معرض سوءاستفادهی جنسی قرار گیرند. هم دختران و هم پسران ممکن است مورد آزار جنسی قرار گیرند.
بیشترین سوءاستفادههای جنسی از جانب شخصی است که کودک او را میشناسد. نیمی از کل آزارهای جنسی را اعضای خانواده انجام میدهند و نیم دیگر را شخصی که کودک او را میشناسد.
مهم نیست که چه اتفاقی افتاده یا ماجرا چگونه به وقوع پیوسته است، در سوءاستفادهی جنسی هرگز کودک مقصر نیست. افرادی که این کار را انجام میدهند خود بهتنهایی، در برابر این عمل، کاملاً مسئولاند.
فهرست محتواسوءاستفادهی جنسی از کودکان و نوجوانان: شناخت علائم
علائم سوءاستفادهی جنسی در کودکان ۰ تا ۱۱ سال چیست؟
علائم سوءاستفادهی جنسی در نوجوانان چیست؟
فرد تعرضکننده چه نشانههایی از خود بروز میدهد؟
چه زمانی باید نگران بود که از کودک سوءاستفادهی جنسی شود؟
در قبال فردی که در آزار جنسی کودک نقش دارد، چه باید کرد؟
اغوا کردن کودک با هدف سوءاستفادهی جنسی: شناخت علائم
- اغوا کردن کودک با هدف سوءاستفادهی جنسی (Grooming) چیست؟
- چه کسانی میتوانند کودک را اغوا کنند؟
- اغوا کردن چگونه و کجا اتفاق میافتد؟
- علائم اغوا شدن در کودکان ۰ تا ۱۱ سال کدام است؟
- چه علائمی نشان میدهد که نوجوان اغوا شده است؟
- برخورد فرد اغواگر با والدین
- در صورتی که نگران اغوا شدن کودک خود هستید، چه باید بکنید؟
شاید کودکان به شما نگویند که آزار جنسی دیدهاند، ولی شما علائمی را در آنها مشاهده کنید؛ از جمله علائم جسمی و تغییر در رفتار یا احساسات کودک.
کودکان به سوءاستفادهی جنسی به طرق گوناگون واکنش نشان میدهند. عوامل بسیاری بر نوع واکنش کودکان تأثیرگذار است، از جمله سن کودک، دفعات و شدت آزار، اتفاقاتی که حین آزار جنسی رخ میدهد و فردی که تجاوز میکند.
شاید برخی کودکان فقط علائمی بسیار جزئی از خود نشان دهند و برخی دیگر هیچ نشانهای نداشته باشند.
اگر کودک شما یک یا چند علامت ذکرشدهی زیر را از خود نشان داد، لزوماً به این معنا نیست که مورد سوءاستفادهی جنسی قرار گرفته است. رفتار کودک شما به دلایل زیادی میتواند تغییر کند، با وجود این سوءاستفادهی جنسی را به عنوان یکی از احتمالات در نظر بگیرید؛ همچنین مهم است که به غریزهی خود اعتماد کنید.
علائم سوءاستفادهی جنسی در کودکان ۰ تا ۱۱ سال چیست؟ تغییر در احساساتاگر کودک شما در معرض آزار جنسی قرار گرفته باشد، شاید متوجه شوید که او:
- بیشازحد سرد و ساکت است.
- بیدلیل گریه میکند.
- تخت یا شلوار خود را خیس میکند.
- سؤالاتی از این دست میکند: «آیا مردم باید اسرارشون رو حفظ کنند؟»
- پرخاشگر است یا بدون دلیل مشخصی عصبانی میشود.
- میگوید سر یا شکمش درد میکند، ولی به نظر نمیرسد که این موضوع دلیل جسمانی داشته باشد.
- کابوس میبیند.
- بسیار وابسته است.
شاید متوجه شوید که فرزند شما:
- علاقهای به بازی ندارد یا از اماکن و افراد خاص دوری میکند.
- گاه با خودش ور میرود.
- در خوابیدن مشکل دارد.
- در مدرسه ضعیف عمل میکند.
- چه کارهایی مناسباند و چه کارهایی نامناسب؟
- در نظر داشتن اینکه کودکانِ قربانی در این باره مقصر نیستند.
- چهطور با رفتارهای نامناسبی مثل رشوه و تهدید روبهرو شوند؟
شاید علائم زیر را در فرزندتان ببینید:
- تورم یا قرمزی در ناحیهی تناسلی
- داشتن درد هنگام رفتن به دستشویی
- مشکل در راه رفتن یا نشستن
- کبودی در قسمتهای نرم بدن، مانند باسن یا ران
- علائم عفونت ادراری، مانند سوزش هنگام ادرار
- علائم عفونت مقاربتی، مانند ترشح از آلت تناسلی
اگر نوجوان شما در معرض آزار جنسی قرار گرفته باشد، شاید متوجه شوید که او:
- پرخاشگر است یا بیدلیل عصبانی میشود.
- سردرد یا معدهدرد دارد که به نظر نمیرسد دلیل جسمانی داشته باشد.
- با نام بردن اسم شخص یا مکانی خاص عصبانی یا ناراحت میشود.
- در حفظ روابط مشکل دارد.
- بیدلیل گریه میکند.
- کابوس میبیند.
- عزتنفس پایینی دارد.
- دربارهی هویت جنسی خود گیج شده است.
شاید متوجه شوید که فرزند شما:
- متفاوت لباس میپوشد.
- از منبعی ناشناخته، پوشاک، کفش، کیف، جواهرات یا وسایل الکترونیک به دست میآورد.
- رفتارهای جنسی نامتعارف و پرخطر از خود نشان میدهد.
- به مصرف الکل یا سایر مواد مخدر روی آورده است.
- بهطور غیرعادی رانندگی میکند.
- به بدن خود آسیب میزند.
- وقت زیادی را در اینترنت میگذراند و دربارهی ارتباطات آنلاین پنهانکاری میکند.
- در خوابیدن مشکل دارد.
شاید متوجه شوید که فرزند شما:
- منزوی و تنهاست.
- گروههای دوستانهاش را تغییر داده است.
- از معاشرت با برخی افراد، مثلاً یک گروه ورزشی خاص، یا رفتن به مکانی خاص مانند خانهی یک دوست دوری میکند.
- از فعالیتها یا رویدادهایی که پیشتر از انجام دادن آنها لذت میبرد، اجتناب میکند یا سؤالات جدیدی میکند: «امروز باید کلاس موسیقیم رو حتماً برم؟»
- عملکرد او در مدرسه ضعیف شده است.
شاید علائم زیر را در فرزند خود مشاهده کنید:
- تورم یا قرمزی در ناحیهی تناسلی
- درد هنگام رفتن به دستشویی
- مشکل در راه رفتن یا نشستن
- کبودی در قسمتهای نرم بدن، مانند ران یا باسن
- علائم عفونت ادراری، مانند سوزش هنگام ادرار
- علائم عفونت مقاربتی، مانند ترشح از آلت تناسلی
- عقب افتادن عادت ماهیانه
افرادی که به کودک آزار جنسی میرسانند، اغلب اعضای خانواده یا افرادی هستند که شما و فرزندتان بهخوبی آنها را میشناسید و احتمال اینکه غریبه باشند کمتر است.
افرادی که از کودکان سوءاستفاده جنسی میکنند، شاید بزرگسالان، جوانان یا بچههای بزرگتر باشند.
این افراد ظاهر و رفتاری مانند دیگران دارند و چهره، لباس و صدای آنها غیرطبیعی نیست.
آنها سعی میکنند با کودک یا خانوادهاش روابطی بر پایهی اعتماد برقرار سازند و به نظر افرادی حمایتگر و دلسوز میآیند که صلاح کودک را میخواهند. به این عمل اغوا کردن کودک میگویند.
اگر متوجه شدید شخصی به طرق زیر با فرزند شما در ارتباط است، باید نگران سوءاستفادهی جنسی باشید.
شخص:
- بهطور مداوم سعی میکند بهتنهایی با کودک وقت بگذراند؛ برای مثال، از شما درخواست میکند که از کودکتان نگهداری کند، او را شب به منزل خود دعوت میکند یا میخواهد با او به اردو برود.
- بهطور مکرر، کودک را از بزرگسالان یا کودکان دیگر جدا میکند و به دنبال «زمانی خاص» برای وقتگذرانی با او میگردد.
- پنهانکار و مرموز است و دربارهی نحوهی وقتگذرانی با فرزند شما هیچگونه اطلاعاتی نمیدهد.
- با گفتن سخنانی از این دست که «شما پدر یا مادر بدی هستید» سعی میکند رابطهی شما را با فرزندتان تضعیف کند.
- بیشازحد معمول برای کودک خوراکی یا هدایای گرانقیمت میخرد.
- اصرار دارد فرزند شما را ببوسد، بغل کند یا به هر طریق ممکن با او تماس فیزیکی داشته باشد؛ مثل قلقلک دادن بیشازحد یا بازیهایی که شامل لمس کردن یا نشستن روی پا میشوند.
- بهطور غیرمعمول، به رشد جنسی یا ظاهر فرزند شما علاقه نشان میدهد یا بیشازحد از کودک تعریف میکند.
- از کودک شما بیشازحد عکس میگیرد.
- در شبکههای اجتماعی با فرزندتان دوست است.
هرکسی که چنین رفتاری دارد، لزوماً نباید از کودک شما دور بماند. برخی افراد فقط بیشازحد کنجکاوند یا به خانواده و فرزند شما اهمیت زیادی میدهند.
در قبال فردی که در آزار جنسی کودک نقش دارد، چه باید کرد؟به غرایز خود اعتماد کنید. بهتر است تا زمانیکه اطلاعات بیشتری کسب میکنید، کودک را از فرد مورد نظر دور نگه دارید.
همچنین مهم است که:
- در رفتار فرزند خود به دنبال نشانههایی از سوءاستفادهی جنسی باشید.
- مراقب رفتارهای مشکوک بزرگسالان و بچههای بزرگتری باشید که با کودک شما وقت میگذرانند.
- با مطرح کردن چندین سؤال احساس کودکتان را دربارهی شخص مد نظر دریابید: «از رفتار پسرعمو… خوشت میآد؟» یا «آقای فلانی همهی عکسهای اینستاگرامت رو لایک میکنه. توی شبکههای اجتماعی دیگه هم تو رو دنبال میکنه؟»
- با مطرح کردن سؤالاتی مانند «آیا چیزی نگرانت کرده؟» یا «خوبی؟» کودکتان را تشویق کنید که هرگونه نگرانی را با شما در میان بگذارد.
- با شماره تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید و مورد خشونت خانگی را با کارشناسان در میان بگذارید.
اغوا کردن بدین معناست که شخص با برقراری رابطهای قابل اعتماد با کودک یا خانوادهاش از او سوءاستفاده میکند.
فرد روزها، هفتهها، ماهها یا حتی سالها با کودک و خانوادهاش در ارتباط بوده است و بدین طریق میتواند اعتماد آنها را جلب کند؛ برای مثال، شاید این فرد با خانوادهای دوست شود و ارتباطی شگفتانگیز با کودک آنها برقرار کند. شاید فرد بهتدریج زمان بیشتری را با کودک بگذراند. این امر بعدها زمینهی سوءاستفادهی جنسی را فراهم میکند.
چه کسانی میتوانند کودک را اغوا کنند؟هرکسی میتواند اغواگر باشد؛ زن یا مرد، دوست، غریبه یا حتی یک متخصص.
شخص اغواگر میتواند جزو اقوام یا دوستان خانوادگی باشد یا حتی فردی از محل عبادت خانواده (کلیسا، مسجد و…). این شخص میتواند آرایشگر، مربی ورزشی، معلم یا پرستار کودک باشد.
اغوا کردن چگونه و کجا اتفاق میافتد؟اغواکردن میتواند به صورت رودررو یا از طریق شبکههای مجازی اتفاق بیفتد.
اگر اغوا کردن به صورت رودررو اتفاق بیفتد، فرد ممکن است راههایی برای شناخت کودک و خانوادهاش پیدا کند و پیشنهاد کند کودک را به خارج از خانه ببرد. شاید این شخص برای کودک یا خانوادهاش هدایا و خوراکی بخرد یا اینکه از خانواده و کودک تعریف و تمجید کند تا آنها احساس خاصی به وی پیدا کنند.
اگر اغوا کردن از طریق شبکههای مجازی اتفاق بیفتد، شاید متجاوز وانمود کند که فردی مشهور یا حتی کودکی در سنوسال فرزند شماست. شاید متجاوز برای ایجاد ارتباط با کودک از ایمیل، پیامک، گفتوگوی آنلاین یا روشهای دیگر استفاده کند.
علائم اغوا شدن در کودکان ۰ تا ۱۱ سال کدام است؟بسیاری از علائم آن میتواند مانند روابط طبیعی بزرگسالان با کودک به نظر برسد، به همین دلیل تشخیص آن دشوار است. اما در ادامه، از طریق برخی نشانهها به شما خواهیم گفت که احتمالاً فرزندتان یا کودکی که از او مراقبت میکنید، اغوا شده است.
فرزند شما:
- بیدلیل هدایا و اسباببازی دریافت میکند.
- دربارهی اینکه کادوها از کجا آمدهاند، نمیخواهد صحبت کند.
- از شخصی که او را فقط به صورت آنلاین میشناسد پیامهای زیادی دریافت میکند.
- دربارهی فردی بزرگسال یا کودکی بزرگتر از خود زیاد صحبت میکند یا میخواهد وقت زیادی را با او بگذراند.
- بهتنهایی میخواهد به ملاقات فردی بزرگسال یا مُسن برود.
- دربارهی آنچه با یکدیگر انجام میدهند، نمیخواهد صحبت کند.
- دیگر دربارهی خودش با شما صحبت نمیکند.
- وقت بیشتری را تنها در اتاق خود میگذراند.
علائم زیر شاید نشاندهندهی آن باشد که نوجوان شما اغوا شده است.
فرزند شما:
- با پسر یا دختری بسیار بزرگتر از خود رابطه دارد.
- هدایای زیادی مانند لباس، جواهرات و لوازم الکترونیکی دریافت میکند.
- دربارهی اینکه کادوها از کجا آمدهاند، نمیخواهد صحبت کند.
- دربارهی کارهایی که با هم انجام میدهند، نمیخواهد صحبت کند یا دربارهی آنها دروغ میگوید.
- از مدرسه رفتن یا انجام دادن فعالیتهای ورزشی گریزان است.
- وقت کمتری را با دوستانش سپری میکند یا ناگهان گروههای دوستی خود را تغییر میدهد.
- از شخصی که فقط به صورت آنلاین میشناسد، پیامهای زیادی دریافت میکند.
- زمانیکه با دوست خود (فرد اغواگر) وقت میگذراند، نمیخواهد کسی دوروبرش باشد.
- دربارهی افکار یا احساساتش، دیگر با شما صحبت نمیکند.
فرد اغواگر اغلب سعی میکند اعتماد خانواده یا مراقبان کودک را جلب کند.
علائم زیر گاه نشان میهد که شخص قصد دارد از فرزند سوءاستفادهی جنسی کند و به همین منظور هم شما یا خانوادهتان را فریب میدهد.
فرد مورد نظر:
- پیشنهاد میکند فرزندتان را برای ورزش کردن یا انجام دادن فعالیتهای دیگر با خودش ببرد، از شما درخواست میکند مراقب فرزندتان باشد یا اینکه میخواهد با او به اردو برود.
- پیشنهاد میکند مربی فرزندتان شود و بهطور جداگانه به او آموزش دهد.
- برای خانوادهی شما هدیه میخرد.
- پیشنهاد میکند برای خانوادهی شما کارهایی مانند تعمیرات یا باغبانی انجام دهد.
- به فعالیتها، تندرستی، نمرات مدرسه یا سایر زمینههای زندگی فرزندتان علاقه نشان میدهد.
- از خانوادهی شما و تربیت فرزندتان تعریف میکند.
- معصومانه، با کودک شما بازی میکند و در حضور شما کودک را به شکلی غیرجنسی لمس میکند. این رفتار باعث میشود شما و فرزندتان به این نوع تماس بدنی عادت کنید.
- سعی میکند رابطهای محبتآمیز و دلسوزانه با شما برقرار کند.
اغواگری همیشه عملی واضح نیست. اغواگران سخت تلاش میکنند اعتماد و احترام افراد خانواده، اعم از فرزندان و والدین را جلب کنند؛ بنابراین اگر احساس خوبی به فرد مقابل ندارید، به غرایز خود اعتماد کنید.
همچنین مهم است که:
- مراقب نشانهها باشید.
- از تنها ماندن فرزندتان با شخص جلوگیری کنید.
- اجازه ندهید فرد بیشازحد به خانوادهی شما محبت کند.
- از خانوادههای دیگری که شخص را میشناسند، بپرسید رابطهی آنها با او چگونه است.
- با مطرح کردن برخی سؤالات احساس کودکتان را دربارهی این شخص دریابید. «از رفتار پسرعمو… خوشت میآد؟» یا «آقای فلانی همهی عکسهای اینستاگرامت رو لایک میکنه. توی شبکههای اجتماعی دیگه هم تو رو دنبال میکنه؟»
- با مطرح کردن سؤالاتی مانند «آیا چیزی نگرانت کرده؟» یا «خوبی؟» کودکتان را تشویق کنید که هرگونه نگرانیاش را با شما در میان بگذارد.
با شماره تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید و مورد خشونت خانگی را با کارشناسان در میان بگذارید.
قسمت دوم این مقاله را با عنوان «آموزش خودمراقبتی به کودکان و نوجوانان برای جلوگیری از سوءاستفادهی جنسی» و قسمت سوم را نیز با عنوان «با کودک آسیبدیده از سوءاستفادهی جنسی چگونه رفتار کنیم؟» در وبلاگ کتاب هدهد بخوانید.
نوشته چگونه سوءاستفادهی جنسی را در کودکان و نوجوانان تشخیص دهیم؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
راههایی برای مقابله با استرس کودکان
گردآوری و ترجمه: بیتا مرادی
استرس در طی طول عمر هر فردی اتفاق میافتد و کودکان نیز استرس را تجربه میکنند. دلایل و علل استرس در کودکان نسبت به گروه سنی آنها (کودکان در سنین قبل از مدرسه، کودکان در سنین مدرسه، در سنین نوجوانی) متغیر میباشند. بزرگسالان و والدین و پرستاران کودک، دنیای کودکان را دنیایی همواره شاد و بدون دغدغه و آرام تصور میکنند. گاهی میشنویم که بزرگسالان یا جوانان میگویند که: «ای کاش همیشه کودک میماندیم و هرگز بزرگ نمیشدیم!»
فهرست محتوا:علائم و نشانههای استرس در کودکان
راههای غلبه بر استرس و نقش والدین در کمک به کودکان
چگونه خواندن کتاب میتواند به کاهش استرس در کودکان کمک کند؟
چگونه کودکان را تشویق به «کتاب خواند» کنیم؟
۱- استرس در دوران کودکیکودکان نه شغلی دارند که همواره در تلاش باشند تا آن را حفظ کنند و نه قبضی برای پرداخت دارند. پس چه چیزی میتواند وجود داشته باشد که کودکان بخواهند در مورد آن نگران باشند؟
حال آنکه چنین مواردی در دنیای کودکان بسیار است. حتی کودکانی با سن و سال بسیار کم برای خودشان نگرانیهایی دارند و تا حدی استرس را تجربه و احساس میکنند.
کودکان حتی بیشتر از بزرگسالان در معرض استرس قرار دارند، زیرا دائماً در حال مواجهه با محیطهای جدید و گیجکنندهای هستند. مطالعات نشان داده است که سطح استرس در کودکان در چند دهه اخیر افزایش پیدا کرده است.
درحالی که مقدار کمی از استرس میتواند مفید واقع باشد، استرس منفی و بیش از حد میتواند به آسیبهای فیزیولوژی دراز مدت در کودکان منجر شود. به همین دلیل کاهش استرس در کودکان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
انواع استرس در دوران کودکیپس همانطور که گفتیم دو نوع استرس اصلی و محوری را کودکان در سنین خیلی کم تجربه میکنند:
الف) استرس خوب و مثبت
ب) استرس بد و منفی
الف) استرس خوب و مثبت: چنین استرسی بسیار حائز اهمیت است، زیرا که به کودکان کمک میکند تا موانع و مشکلات را مدیریت کرده و بر آنها غلبه کنند. برای مثال اگر چنان که به ورزشکاران یا دانشآموزان مقدار بسیار کمی استرس از طرف مربیان یا والدین اعمال شود، عملکرد بهتری خواهند داشت و این مسئله به آنها انگیزه میدهد تا با پشتکار بیشتری تلاش کنند.
ب) استرس بد و منفی: استرس بسیار زیاد و منفی، توانایی کودکان برای مقابله با آن را از میان برمیدارد و به او غالب میشود. در نتیجه کودک نمیتواند با استرس خود مقابله کرده و با آن کنار بیاید. اتفاقات مهم مانند خشونتهای فیزیکی یا عاطفی، ناتوانی در اجرای کارها آنطوری که از آنها انتظار میرود، بیماری، والدین بیتوجه و اهمالگر و عواملی از این قبیل میتوانند به کودک آسیبهای جبران ناپذیری برسانند. برای مثال روی رشد ذهنی او اثر بگذارند یا موجب فشار خون بالا، مشکل بیخوابی، کابوسها، افسردگی و غیره بشوند.
این مقاله به شما کمک میکند تا با مباحثی همچون: تجربه استرس – علایم، علل و دلایل استرس در کودکان – تاثیر استرس در سلامتی کودکان و راههای مقابله با آن، آشنا شوید.
کتاب حاضر دربردارنده مباحثی درباره چگونگی غلبه بر اضطراب در کودکان است. نویسنده با ارائه راههای عملی، روشهای غلبه بر اضطراب را به والدین و کودکان میآموزد. راههای ارائه شده براساس اصول رفتار ـ شناختی هستند.
افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن آمبر و معلم جدید – مجموعه آ مثل آمبر ۱۳۰,۰۰۰ ریال اولین روز کلاس دوم است و آمبر براون حسابی هیجانزده شده. اما کمی هم عصبی و نگران است. آیا آمبر میتواند با معلم جدید و عجیبوغریب کلاس دوم کار بیاید؟ افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view کتاب با موضوع غلبه بر استرس در کودکان ۲- منابع و عوامل استرس در کودکاناسترس حالتی روانی است و ما زمانی آن را تجربه میکنیم که در پی تحقق خواستهها یا برآورده کردن نیازهایی هستیم که بر عهدهی ما گذاشته شدهاند. در طیفی وسیعتر، میتوان گفت توانایی ما در چگونگی برخورد با چنین موقعیتهایی، بیانگر میزان استرس ماست. این نیازها و درخواستها اغلب منشأیی بیرونی همچون خانواده، شغل، دوستان و مدرسه دارند. اما میتوانند منشأ درونی نیز داشته باشند. وجه درونی این احساس ناشی از کارهایی است که فکر میکنیم باید آنها را انجام دهیم یا در اصل همان کارهایی که توانایی بهانجامرساندن آنها را داریم.
پس استرس میتواند بر روی هر کسی که خود را غرق در این وظایف احساس میکند و فشار وظایف را روی خودش مشاهده میکند، اثر بگذارد؛ حتی کودکان!
در کودکان پیشدبستانی جدایی از والدین میتواند در آنها احساس اضطراب و نگرانی ایجاد کند؛ و هر چه کودکان بزرگتر میشوند، فشارهای محیطهای آکادمی و جامعه میتواند موجب استرس در آنها شود. کودکان هنگام بازی نیز دچار استرس میشوند، زیرا بازی برای کودکان شاید همان مصداق شغل برای بزرگسالان باشد.
بر اساس مطالعات، کودکان زیر یک سال و کودکان نوپا نیز موقع جدایی از والدین خود حتی برای چند دقیقه احساس استرس میکنند که از آن با عنوان «استرس و اضطراب جدایی» یاد میشود. کودکانی هم که مدرسه میروند تحت فشار و استرس تکالیف مدرسه، همکلاسیهایشان و انتظاراتی که بقیه از آنها دارند، هستند.
بسیاری از کودکان آنقدر سرشان مشغول است که دیگر زمانی برای استراحت یا بازیهای خلاقانهی بعد از مدرسه را ندارند. کودکانی که در مورد تمام فعالیتهای خود اعتراض میکنند یا آنهایی از انجام آنها سر باز میزنند، احتمال دارد که از برنامهها و فعالیتها اشباع شده و بیش از حد فعالیتهای غیرتحصیلی داشته باشند.
با کودکان خود در مورد فعالیتهای فوقبرنامهای و غیردرسی آنها صحبت کنید. از آنها بپرسید که چه احساسی نسبت به این فعالیتها دارند. اگر آنها اعتراضی کردند، در مورد مزایا و معایب متوقف کردن یکی از فعالیتها با آنها گفتوگو کنید. اگر متوقف کردن آن امکانپذیر نیست، به دنبال راههایی باشید که بتوانید به فرزندان خود کمک کنید تا زمان و مسئولیتهایشان را مدیریت کنند تا کمتر احساس اضطراب و نگرانی به خود راه دهند.
استرس کودکان فقط و فقط مربوط به زندگی شخصی آنها نیست. آیا کودکان شما میشنوند که شما در مورد مشکلات کاری یا در مورد بیماری یکی از افراد خانواده صحبت میکنید؟ یا با همسرتان در مورد مشکلات مالی مشاجره میکنید؟
والدین باید حواسشان باشد که وقتی فرزندانشان پیش آنها هستند، چگونه در مورد چنین موضوعاتی بحث و گفتوگو کنند. چرا که کودکان متوجه نگرانی والدین خود شده و آنها هم احساس نگرانی میکنند.
اخبار جهانی میتواند موجب استرس شود. کودکانی که تصاویری دلخراش از تلویزیون میبینند یا در مورد بلاهای طبیعی، مرگ و تروریسم میشنوند، ممکن است در مورد امنیت خودشان و کسانی که دوستشان دارند، احساس نگرانی کنند.
با کودکان خود در مورد آنچه میبینند یا میشنوند، صحبت کنید و به آنچه که در تلویزیون تماشا میکنند، نظارت کامل داشته باشید زیرا در این صورت است که میتوانید به آنها کمک کنید تا متوجه شوند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
همچنین حواستان باید به موضوعات و فاکتورهای پیچیدهای مانند بیماریها، از دنیا رفتن یکی از افراد نزدیک خانواده یا طلاق باشد. وقتی چنین عواملی به فشارهای روزمرهای که کودکان در معرض آنها هستند، اضافه شوند، استرس در کودکان بسیار افزایش پیدا میکند.
حتی اگر طلاق خیلی دوستانه و بدون تنش اتفاق بیفتد، برای کودک شما بسیار سخت خواهد بود؛ چرا که سیستم اساسی امنیتی آنها- یعنی خانواده- در معرض تغییر بسیار بزرگی است. والدینی که طلاق گرفته یا جدا از هم زندگی میکنند، نباید کودکان را هرگز در موقعیتی قرار دهند که از آنها بخواهند تا یکی از دو طرف را انتخاب کنند، یا نظر منفی در مورد طرف مقابل به او تحمیل کنند.
همچنین باید با بینش دقیقی بتوانید دریابید مواردی که شاید برای بزرگسالان مسئله مهمی نباشد، میتواند در کودکان استرس عمیق و زیادی را ایجاد کند. اجازه دهید تا فرزندانتان متوجه شوند که شما میدانید آنها استرس دارند و احساس آنها را نادیده نمیگیرید و بیجا و بیاهمیت به حساب نمیآورید.
پس میتوانیم منابع و علل استرس را به این صورت خلاصه کنیم:
- استرس در مدرسه
- استرس مربوط به مسائل خانوادگی
- استرس مربوط به رسانهها و محیط اطراف
- موارد دیگری هم مانند مرگ، بیماری، مشکلات مالی و غیره.
- کودکانی که در زندگی روزمره خود دچار تغییرات مهم همچون تغییر شهر، تغییر مدرسه، طلاق والدین و … میشوند.
- بیماریها و جراحات در خود کودکان یا یکی از افراد خانواده.
- بیتوجهی به آنها، تنهایی و ترک آنها.
- تجربه بدرفتاری و پرخاش فیزیکی، عاطفی، لفظی؛ در قالب تنبیه، توهینهای جنسیتی یا تحقیر آنها.
والدین نقش مهمی در حفظ سلامت عاطفی کودکان دارند و میتوانند کمک کنند تا کودکان در معرض کمترین حجم استرس قرار گیرند. ولی برای این کار ابتدا باید نشانههای مختلف استرس در کودکان را بشناسند و تشخیص دهند. هر کودکی متفاوت است ولی نشانهها و رفتارهای مشترکی وجود دارند که والدین میتوانند از آنها استفاده کنند تا تشخیص دهند که آیا کودک آنها با اضطراب و استرس دست و پنجه نرم میکند یا نه؟
با اینکه همیشه به راحتی نمیتوان تشخیص داد که کودکان چه موقع احساس استرس میکنند، ولی تغییرات مقطعی رفتارهایشان – مانند تغییرات پیوسته حالات روحی و دمدمی مزاج شدنشان، شب ادراری، تغییر در برنامه خواب آنها، نقش بازی کردنشان و … – میتواند جز نشانههای استرس در کودکان باشند.
در بعضی کودکان نشانههای فیزیکی همچون دل درد یا سر درد نیز از علائم استرس میباشند. برخی دیگر نیز در انجام و تکمیل تکالیف مدرسه یا تمرکز کردن دچار مشکل میشوند. همچنین گروهی نیز گوشهگیر میشوند یا ساعات زیادی را به تنهایی سپری میکنند.
کودکان با سن و سال کمتر، عادتهای جدیدی مثل میک زدن انگشت شست، بازی با موهایشان یا دست در دماغ کردن پیدا میکنند. کودکان دیگر شاید شروع کنند به دروغ گفتن، قلدری برای بچههای کوچکتر یا قدرتطلبی.
کودکانی که دچار استرس شده باشند، ممکن است برای مشکلات کوچک و جزئی بیشتر از حد واکنش نشان دهند، شبها کابوس ببینند، وابسته به والدینشان بشوند یا در عملکرد تحصیلی خود دچار تغییرات فاحشی شوند.
پس بهطور کلی میتوان گفت که علایم و نشانههای استرس به دو صورت عمده است:
الف) نشانههای فیزیکی
ب) نشانههای عاطفی و رفتاری
الف) نشانههای فیزیکی:- واکنشهای بیش از حد به مسائل و مشکلات ناچیز؛مانند حمله کردن، گاز گرفتن،گریه کردن،جیغ زدن.
- مشکلات خواب ؛مانند بیخوابی، شب ادراری، کابوس
- کاهش اشتها
- شکایت از سردرد یا دل درد
- کاهش عملکرد در مدرسه و در فعالیتهای غیردرسی و سایر فعالیتها.
- رفتارهای پسرفتی؛ یعنی رفتاریهایی که مناسب سن آنها نباشد مانند میک زدن انگشت شست همچون کودکان نوپا یا حرف زدن مانند کودکان نوپا.
- دیدن کابوس و کجخلقی و دمدمی مزاجی شدن.
- ترسهای جدید و مکرر.
- ناتوانی در آرام شدن و استراحت کردن (بهطوری که نمیتوانند احساسات خود را کنترل کنند).
البته لازم به ذکر است که همه این موارد نشانههای منفی استرس بودند ولی نشانههای مثبت استرس نیز وجود دارند. برای مثال کودکان با سن و سال کمتر وقتی که از پرستارانشان یا والدین خود جدا میشوند، شروع به گریه میکنند یا وقتی در سن مدرسه هستند، تمایل بیشتری به خوردن غذاهای مقوی پیدا میکنند یا توازنی در برنامههای تحصیلی و غیرتحصیلی خود ایجاد میکنند و بیشتر درس میخوانند تا به عملکرد بهتری در تحصیلات خود دست یابند.
۴- تاثیرات استرس در کودکانهر چه سن کودکان کمتر باشد تاثیر منفی استرس در آنها بیشتر و عمیق تر است.در این جا برخی از راههای چگونگی تاثیر استرس بر کودکان اشاره میکنیم:
- آسیب و صدمه به رشد نرمال ذهنی کودکان
- تاثیر منفی روی توانایی عملکرد کودکان
- ایجاد مشکلاتی در زندگی آینده آنها مانند: اختلال گوارشی و کمخوری، اضطراب، کژپنداری یا همان بیماری پارانویا، افسردگی و غیره.
- سیستم دفاعی بدنشان به خاطر هورمونهای استرس آسیب میبیند و این موضوع سبب میشود تا در مقابل امراض و بیماریها آسیبپذیر باشند.
- میتواند منجر به بیماریهایی از قبیل بیماریهای قلبی، دیابت، چاقی و سرطان شود.
- باعث مشکلاتی همچون مصرف دخانیات یا خودکشی میشود.
پس استرس میتواند عوارضی روی جسم و ذهن کودک بر جا بگذارد و سبب آسیبهای جبران ناپذیری باشد.
۵- راههای غلبه بر استرس و نقش والدین در کمک به کودکانحال سوال این است که آیا شما میتوانید به فرزندان خود کمک کنید تا از پس استرس خود برآیند و به آن غلبه کنند؟
عواملی مانند استراحت مناسب و کافی، تغذیه مناسب و رفتار درست پدر و مادر، میتوانند در درمان و کنترل استرس کمک فراوانی کنند.
هر روز برای کودکان خود زمان خاصی را اختصاص دهید. چه نیاز داشته باشند که با شما صحبت کنند، چه صرفاً بخواهند که با شما در اتاق بمانند؛ باید که شما در اختیار و در دسترس آنها باشید.
هرگز آنها را مجبور نکنید تا با شما صحبت کنند، حتی اگر بدانید که آنها در مورد چیزی نگران هستند.
گاهی کودکان فقط و فقط اگر با شما وقت بگذرانند و یک سری فعالیتهای مفرح و سرگرمی و بازی انجام دهند، احساس بهتری پیدا میکنند. مخصوصاً وقتی کودکان سنشان بالاتر میرود، وقت گذراندن با آنها حیاتیتر میشود. ولی حتی برای برخی از والدین بسیار سخت است بعد از اینکه از سر کار به خانه باز میگردند، روی زمین بنشینند و با کودکان خود بازی کنند یا فقط در مورد روزی که کودکان سپری کردهاند با آنها صحبت کنند؛ مخصوصاً اگر والدین خودشان روز پراسترسی را گذرانده باشند.
ولی نشان دادن علاقه به آنها، به کودکان شما نشان میدهد که آنها چقدر برای شما اهمیت زیادی دارند و مهم هستند.
اگر میخواهید به کودکان خود کمک کنید تا بر استرس خود غلبه کنند، با آنها در مورد عواملی که منجر به این استرس شده است صحبت کنید. با همدیگر میتوانید به یک سری راهحلهایی برسید؛ مانند متوقف کردن یک سری فعالیتهای غیردرسی، وقت گذراندن، همصحبتی بیشتر آنها با والدین یا معلمانشان، برنامهریزی برای ورزش و نرمش روزانه، نوشتن خاطرات و اتفاقات روزانه در دفتر خاطرات.
شما همچنین میتوانید برخی شرایط استرسزا را پیشبینی کرده و کودکان خود را برای مقابله با آنها آماده کنید.
به خاطر داشته باشید که استرس تا سطحی نرمال و عادی است. اجازه دهید کودکان متوجه این موضوع باشند که اشکالی ندارد گاهی احساس عصبانیت، تنهایی، ترس یا اضطراب داشته باشند و بدانند کاملاً عادی است که هر کسی این احساسات را داشته باشد. اطمینان خاطر دادن به کودکان بسیار اهمیت دارد. پس به آنها یادآور شوید که شما مطمئن هستید آنها میتوانند چنین شرایطی را مدیریت و کنترل کنند.
زمانی که کودکان شما نمیخواهند یا نمیتوانند در مورد موضوعهای استرسزای خود با شما بحث و گفتوگو کنند، سعی کنید شما در مورد مسائل مشابه خودتان صحبت کنید. این نشان میدهد که اولاً شما نیز با چنین مسائلی درگیر هستید و ثانیاً همیشه آمادگی آن را دارید که هر زمان آنها حاضر باشند، صحبتهایشان را بشنوید.
اگر در کودکانتان نشانههایی دیدید که در مورد موضوعی نگران شدهاند ولی همچنان تمایلی به صحبت ندارند، از یک روانشناس یا یک متخصص کمک بگیرید و با آنها مشورت کنید.
زمانی که میبینید فرزندانتان دچار افسردگی، ترس یا عصبانیت شدهاند، زمان آن رسیده است که از یک مشاور مشورت بگیرید. زیرا متخصصان دیدگاه بهتری از سلامت ذهنی کودکتان به شما میدهند و ابزارهایی که شما نیاز دارید تا در مسیر درست درمان قرار گیرید، در اختیار شما قرار میدهند.
متخصصان بر این باور هستند که دو روش آگاه بودن والدین از احساسات واقعی کودکان و همواره در دسترس و کنار کودکان خود بودن، از بهترین راههایی است که پدر و مادرها میتوانند به کودکان خود کمک کنند.
با کودکان خود به پارک بروید، پیادهروی کنید یا فوتبال بازی کنید. در این صورت هم رابطه شما با آنها قوی شده و هم استرس آنها کمتر میشود. ورزش بهطور طبیعی باعث کاهش استرس میشود و کودکان هرچه بیشتر ورزش کنند، بهتر غذا میخورند که این امر موجب تاثیر بیولوژی بدن بر کاهش استرس است.
همچنین برای کاهش استرس کودکان خود میتوانید آنها را در کلاسهای موسیقی ثبت نام کنید زیرا موسیقی مانند دارو عمل می کند و باعث کاهش فشار خون، کاهش ضربان قلب و مانع افسردگی و اضطراب میشود.
پس بهطور کلی نتیجه میگیریم:
- صحبت با کودکان
- بازی با کودکان
- ثبت نام کودکان در کلاسهای موسیقی
- مدیریت خواب کودکان
از جمله مهمترین راهکارها در کاهش استرس کودکان شما میباشند.
پس خبر خوب این است که راههایی وجود دارد تا کودکان بتوانند بر استرس خود غلبه کنند.
در کنار تمام مواردی که ذکر شد، «کتاب خواندن» نقش بسیار مهم و حائز اهمیتی در کاهش استرس کودکان بازی میکند و در رشد ذهنی و روانی آنها بسیار مؤثر است.
۶- چگونه خواندن کتاب میتواند به کاهش استرس در کودکان کمک کند؟در سالهای اخیر نقش «کتاب خواندن» برای رسیدن به آرامش کمرنگتر شده و بازیهای کامپیوتری، گوشیهای هوشمند، کتابهایی که فیلمهایشان ساخته شده است و تکالیف مدرسه، سایه سنگینشان را روی کتاب خواندن افکندهاند.
اما مطالعه میتواند منبع بسیار مهم و بزرگی برای تسکین شخصی برای کودکان و همچنین بزرگسالانی باشد که در معرض استرس قرار دارند.
مطالعات اخیر در آزمایشگاه مایندلب اینترنشنال (mindlab international ( در دانشگاه ساسکس (Sussex) نشان میدهد که خواندن کتاب، حتی برای شش دقیقه در روز، میتواند باعث کاهش تپش قلب شده و سبب کاهش استرس تا۶۰% یا حتی بیشتر میشود؛ که ۳۰۰% بهتر از پیادهروی کردن و ۷۰۰% بهتر از بازیهای ویدیویی است.
وقتی کودکان کتاب میخوانند، از نگرانیهای خود دور و رها میشوند. مطالعه باعث تغییر و بهبود وضعیت آگاهی و هوشیاری میشود. موجب تحریک و تقویت قدرت تخیل شده، خلاقیت را برانگیخته کرده و تمرکز ذهنی را افزایش میدهد.
مطالعه میتواند کمک کند تا کودکان به درک درستی از سلامتی عاطفی خود برسند و همچنین کمک میکند تا یاد بگیرند که چگونه بر احساسات خود غلبه کنند. وقتی کودکان در همراهی اعضای خانواده مطالعه کنند، آنها عاشق مطالعه شده و به آن اعتماد میکنند. مطالعه میتواند آنها را به فضایی امن و بیخطر انتقال دهد.
۷- چگونه کودکان را تشویق به «کتاب خواندن» کنیم؟خواندن یک کتاب جدید در واقع شروع یک ماجراجویی است ولی همه کودکان برای چنین سفری آمادگی ندارند. برخی از کودکان با مطرح شدن فکر «کتاب خواندن» نیز دچار استرس میشوند؛ در حالی که برخی از آنها نیز دیدن فیلم یا «یوتیوب» را به خواندن کتاب ترجیح میدهند.
پس سوال این است که شما چه کاری میتوانید انجام دهید تا آنها را تشویق به خواندن کتاب کنید؟
گاهی اوقات ممکن است کودکان پشتیبان خوبی در این زمینه نداشته باشند و خواندن کتاب برایشان سخت باشد یا کتاب درست و مناسبی را انتخاب نکرده باشند و تصور کنند که خواندن کتاب عملی کسلکننده است.
اگر شما بتوانید تشخیص دهید که چرا آنها دوست ندارند کتاب بخوانند، در این صورت میتوانید دریابید که چگونه باید به آنها کمک کنید و چگونه خواندن کتاب را به عملی لذتبخشتر تبدیل کنید.
- اگر شما کودکانی با سن و سال کم دارید، بهترین راه ممکن این است که عادت مطالعه را از همان ابتدا بنا کنید و کنار همدیگر لذت کتاب خواندن را با آنها تقسیم کنید. برای کودکان خود از همان سن و سال بسیار کمی که دارند، با صدای بلند کتاب بخوانید و آنها راتشویق کنید که آنها نیز برای شما کتاب بخوانند.
- برای فرزند خود فضای کوچکی را ایجاد و مهیا کنید تا در آرامش و راحتی کتاب بخواند. یعنی محیطی با نور خوب، صندلی بادی راحتی، وسایل تزیینی بامزه و کلی کتاب متنوع.
- با همدیگر استراحت کنید: برای خانوادهی خود یک زمان استراحتی را ایجاد کنید و به اندازهی کافی فضایی را در برنامه شلوغ و پرمشغلهشان باز کنید تا آنها بتوانند به راحتی هر موقع که احساس میکنند دوست دارند کتاب بخوانند، کتابی را برداشته و مطالعه کنند. نه اینکه فقط وقتی سراغ خواندن کتاب بروند که یا «مجبور» هستند آن را بخوانند یا زمان مشخص و برنامهریزیشدهای برای خواندن کتاب برایشان در نظر گرفته شده است.
- آنها را تشویق کنید که همراه شما و با شما کتاب بخوانند. شما میتوانید سرمشقی برای کودکانتان باشید و به آنها نشان دهید که مطالعه، عملی سرگرمکننده و مفید است. با همدیگر یا برای همدیگر کتاب بخوانید و لحظاتی همراه با مطالعه کنار یکدیگر ایجاد کنید.
- با صدای بلند کتاب خواندن به کودکان کمک میکند تا بر استرس خود غلبه کنند. حتی اگر مخاطبشان حیوان خانگی شما باشد (مطالعات نشان داده است که با صدای بلند کتاب خواندن برای حیوانات کمک میکند تا اعتمادبهنفس شخص افزایش پیدا کند).
- کودکانی که خواندن کتاب را مثل یک چالش تصور میکنند، اگر در محیط حمایتی و مجهزی قرار بگیرند، فایدههای بسیار زیادی از خواندن کتاب به دست خواهند آورد. به این صورت که تجربهی خواندن کتاب، به جای اینکه «استرس بد و منفی» در آنها ایجاد کند، به آنها میآموزد که میتوانند خوانندههای خوبی باشند و تا زمانی که در این چالش جدید موفق بشوند، استرس «خوب» را تجربه میکنند.
- با کودکان خود به کتابخانههای محلی بروید و این عمل را تبدیل به یکی از گردشهای خاص و همیشگی خود کنید. کودکانتان را تشویق کنید در کنار خواندن کتاب، مجلات را نیز بخوانند و دایرهی مطالعاتی آنها را گسترش دهید.
- با هم دیگر در مورد کتابها بحث و گفتوگو کنید و بین کتابها و زندگی روزمره یا تجربههای شخصی کودکانتان ارتباط برقرار کنید. به این طریق به آنها کمک کنید علاقهشان به خواندن کتاب افزایش پیدا کند.
- کودکان خود را تشویق کنید تا ورزش کنند، رژیم غذایی سالمی داشته باشند و به موقع بخوانند و خواب کافی داشته باشند تا بتوانند قبل از زمان خواب فرصت مناسبی برای مطالعه ایجاد کنند.
خواندن کتاب فواید بسیار زیادی دارد. یکی از بزرگترین هدیههایی که میتوانید به فرزندان خود بدهید این است که به آنها یاد دهید نه تنها آنها بلکه بقیه کودکان نیز مانند آنها گاهی دچار این احساسات شده و استرس و اضطراب را تجربه میکنند ولی خواندن کتاب خوب میتواند به آنها کمک کند تا آرام شوند و از این احساسات رهایی یابند.
پس کمر همت ببندید، کتاب مورد علاقه کودک خود را بردارید و زمانی هرچند کم برای یکدیگر ایجاد کنید و لذت خواندن کتاب کنار یکدیگر را تجربه کنید!
منابعhttps://www.reading-rewards.com
https://psychcentral.com
https://centerforanxietydisorders.com
https://www.verywellfamily.com
https://parenting.firstcry.com
ourfamilyWizard.com
https://explorable.com
https://kidshealth.org
نوشته راههایی برای مقابله با استرس کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
اهمیت آموزش احساسات به کودکان
نویسنده: آذین بذرافشان
کودکان مانند بزرگسالان با احساسات زیادی سروکار دارند. آنها ناامید، هیجانزده، عصبی، غمگین، حسود، ترسو، نگران، عصبانی و خجالتزده میشوند. هرچند کودکان خردسال معمولاً بیان لازم برای صحبت کردن در مورد احساس خود را ندارند اما در عوض احساسات خود را به شیوههای دیگر منعکس میکنند.
کودکان میتوانند احساسات خود را از طریق حالت چهره، بدن، رفتار و بازی بیان کنند. بعضی اوقات ممکن است احساسات خود را به شیوهای فیزیکی و نامناسب یا مشکلآفرین بروز دهند.
از لحظهای که نوزاد متولد میشود، شروع به یادگیری مهارتهای عاطفی میکند. آنها نیاز دارند تا احساسات خود را شناسایی، بیان و مدیریت کنند و یاد میگیرند که چگونه این کار را از طریق تعاملات اجتماعی و روابط با افراد مهم زندگی خود مانند والدین، پدربزرگ و مادربزرگ انجام دهند.
پدر و مادر بودن به این معنی است که شما در کمک به درک احساسات و رفتارهای کودک خود نقش بسیار مهمی ایفا میکنید و باید به او نشان دهید که چگونه احساسات خود را به شیوهای مثبت و سازنده مدیریت کند.
وقتی بچهها یاد میگیرند در دوران کودکی احساسات خود را مدیریت کنند، در آینده نگرش و رفتارهای مثبتی در آنها ایجاد میشود.
کودکانی که روشهایی سالم برای بیان و کنار آمدن با احساسات خود میآموزند، به احتمال زیاد در آینده:
- حامی و همدل دیگران هستند.
- عملکرد بهتری در مدرسه و حرفهشان دارند.
- روابط مثبت و پایدار بیشتری دارند.
- از سلامت روان خوبی برخوردارند.
- مشکلات رفتاری کمتری از خود نشان میدهند.
- انعطافپذیر هستند.
- احساس شایستگی، توانایی و اعتمادبهنفس بیشتری میکنند.
- نسبت به خود احساس مثبتی دارند.
فهرست محتوا:
چرا آموزش احساسات به کودکان اهمیت دارد؟
- عادیسازی احساسات، باعث کاهش اضطراب میشود
- شناخت احساسات باعث تقویت هوش هیجانی میگردد
- یادگیری شیوه خودآرامسازی، رفتارهای ناسالم را کاهش میدهد
- حل و فصل کردن احساسات باعث قدرت کودکان میشود
- یادگیری در مورد احساسات به والدین نیز کمک میکند
- حل و فصل کردن موفقیتآمیز احساسات، سنگ بنای سلامت روان است
- سلامت عاطفی برای سلامت جسم حیاتی است
- پرورش صحیح سلامت عاطفی، مسیری برای تندرستی در طولانیمدت است
روشهایی برای کمک به کودک در بیان احساسات
- به نشانههای آنها پاسخ دهید
- با نیازهای کودک نوپای خود هماهنگ باشید
- درباره احساسات خود صحبت کنید
- به آنها کمک کنید تا احساسات خود را نامگذاری کنند
- از سرکوب احساسات آنها خودداری کنید
- زیادهروی نکنید
- صمیمی و خودمانی باشید
- سعی کنید دلسوزانه به آنها گوش دهید
- نحوه درخواست کمک را به آنها یاد دهید
- هنگامی که به درستی از عهده احساس خود برآمدند تشویقشان کنید
- روشهای جایگزین برای ابراز خشم
شش عبارت برای کمک به رشد عاطفی فرزندتان
- «احساسی که الان داری کاملاً طبیعی است»
- «احساسی که الان داری همیشه موندگار نیست»
- «اجازه نده احساسات تو رو کنترل کنه»
- «برای احساست اسم بگذار»
- «چرا اینجوری رفتار میکنی؟ در مورد اینکه چه احساسی داری فکر کن»
- «مهم نیست چه احساسی داری، من کنارتم»
صحبت کردن با کودکان درباره احساسات
- در بازی آنها دنبال سرنخ باشید
- اگر کودکی بیش از حد سراسیمه است
- اگر کودکی پرخاشگر یا بدرفتار است
- اگر کودک شما نگران اخبار ترسناک است
- اگر فرزند شما عزادار است
- این احساسات چه مشکلاتی بهوجود میآورند؟
- چرا کودکان مبتلا به ADHD با احساسات درگیر هستند؟
- چگونه به کودک خود کمک کنیم تا احساساتش را مدیریت کند؟
رشد عاطفی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم
- احساسات و رشد عادی آن
- احساسات و کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (ASD)
- شناخت احساسات
- نشاندادن احساسات
- عکسالعمل و تعامل با دیگران
- درک چهره
- تشویق رشد عاطفی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم
نقش کتاب و مطالعه در کنترل احساسات کودکان
چرا آموزش احساسات به کودکان اهمیت دارد؟- عادیسازی احساسات، باعث کاهش اضطراب میشود
احساسات منفی، قسمتی از تجارب زندگی انسان است. با این حال برای کودک خردسال، ممکن است ترسناک و طاقتفرسا باشد. ایجاد فضای لازم برای ابراز احساسات منفی این امکان را فراهم میکند تا آن را به شیوهای سالم بپذیرد. هنگامی که کودک علیه احساسات خود مبارزه نمیکند، استرس و اضطراب از بین میرود.
- شناخت احساسات باعث تقویت هوش هیجانی میگردد
بسیاری از والدین انتظار دارند که فرزندشان به طور خودبهخود بداند که چگونه احساساتش را به شیوهای صحیح ابراز کند. درحالیکه اولین قدم برای کنارآمدن با احساسات، شناخت آنهاست. هنگامی که کودک با واژگان گستردهای از زبان احساسات آشنا میگردد، بهتر قادر خواهد بود تا تجارب خود را بهطور دقیق تعریف کند. هماهنگی عاطفی، از ارکان اصلی هوش هیجانی است.
- یادگیری شیوه خودآرامسازی، رفتارهای ناسالم را کاهش میدهد
هنگامی که کودک در شناسایی احساسات خود مهارت پیدا کرد، نسبت به آنچه که در اطرافش باعث آرامش او میشود به خودآگاهی میرسد. به فرزند خود کمک کنید هر آنچه را که باعث کاهش استرس فیزیولوژیکی او میشود، مشاهده و شناسایی کند.
- حل و فصل کردن احساسات باعث قدرت کودکان میشود
اگر احساسات کودک سرکوب شود، در ضمیر ناخودآگاه باقی میماند و به تواناییهای درونی و انرژی ذهنی کودک اختلال وارد میکند و کودک در زندگی روزمره دچار مشکل میشود.
- یادگیری در مورد احساسات به والدین نیز کمک میکند
بسیار آسان است که احساسات کودک را از طریق گفتن عباراتی مانند «گریه نکن، بستنی شکلاتی که اینقدر چیز مهمی نیست» سرکوب کنیم. مغز در حال رشد فرزند شما غرق در هورمونهای استرسزا است و در این بین تلاش خیرخواهانه شما در راستای آموزش دادنِ علتِ مسائل بیفایده است. مغز کودک شما (و حتی خود شما) هنگامی که در معرض احساسات شدید قرار دارد قادر به یادگیری نیست. وقتی حضور احساسات را بپذیریم همگی راضی خواهیم بود.
- حل و فصل کردن موفقیتآمیز احساسات، سنگ بنای سلامت روان است
ابراز احساسات به صورت روتین باعث میشود کمتر درگیر الگوهای سازگاری منفی شویم که خود منجر به اضطراب، افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان میگردد.
- سلامت عاطفی برای سلامت جسم حیاتی است
در کودکان نیز همانند بزرگسالان، احساسات حلنشده از طریق علائم جسمی مانند سر درد، معده درد، زخم معده یا فشار خون بالا بروز میکند.
- پرورش صحیح سلامت عاطفی، مسیری برای تندرستی در طولانیمدت است
اگر بخواهیم صادق باشیم، بسیاری از والدین هنوز در تلاشاند بفهمند که چگونه از نظر عاطفی از خود مراقبت کنند، زیرا از کودکی ضعف هوش هیجانی دارند. آموزش صحیح و زودهنگام باعث میشود کودک در طولانی مدت از سلامت احساسی برخوردار باشد.
در دوران کودکی به بسیاری از ما یاد دادهاند که احساسات خود را سرکوب کنیم. «ساکت باش و اشکاتو پاک کن، چیزی نشده که!»
نادیده گرفتن کودک هنگام ابراز وجود، این پیغام را به او میرساند که احساساتش ارزشی ندارند. کودک این پیغام را به این صورت تفسیر میکند که خودش بیارزش است و این آغازی برای شکلگیری مجموعهای از مشکلات جدید است.
موارد زیادی وجود دارد که ما به عنوان والدین میتوانیم فرزندمان را تشویق به ابراز احساسات و خودبیانگری کنیم. توجه داشته باشید که بیان بیش از حد احساسات باعث میشود که کودک شما فکر کند تمام دنیا حول او و مشکلاتش میچرخد. بسیار مهم است که تعادل ایجاد کنید.
۱٫ به نشانههای آنها پاسخ دهیدهنگامی که فرزندان شما بسیار کوچک و آسیبپذیر هستند، بهترین عملکرد برای پاسخگویی زمانیست که آنها شما را فرامیخوانند. بسیاری از افراد نسلهای قدیم معتقدند که با این شیوه، شما کودک را لوس میکنید درحالیکه در واقع چنین چیزی نیست. اگر یاد بگیرید به نشانههایی که کودک میفرستد پاسخ دهید، از همان سنین پایین پی میبرد که شما به او گوش میدهید. نوزادانی که طبق یک برنامه زمانی سفت و سخت نگهداری میشوند و به گریههایشان اهمیتی داده نمیشود، ممکن است واکنش بدتری نشان دهند.
۲٫ با نیازهای کودک نوپای خود هماهنگ باشیدکودکان نوپا اغلب درست فهمیده نمیشوند و ممکن است به موجب آن بدخلق و بهانهگیر شوند که تحمل آن سخت است. سعی کنید هنگام این کجخلقیها آرامش خود را حفظ کنید و با خنده و شوخی از آن بگذرید. این مرحله کاملاً طبیعی است و خوب است بدانید که به دلیل احساس امنیت است که کودک شما احساساتش را ابراز میکند. اگر متوجه نمیشوید که کودک نوپای شما در تلاش است چه چیزی را به شما بگوید، کافی است به چشمانش نگاه کنید. بیشتر از آنچه تصورش را بکنید، میتوانید از چشمهایش بفهمید که در ذهنش چه میگذرد.
۳٫ درباره احساسات خود صحبت کنیدالگوی خوبی باشید و به کودک خود نشان دهید که چگونه احساسات خود را بیان کند. از کلماتی استفاده کنید که آنها بفهمند و منظور خود را هنگام معرفی کلمه «احساس» به آنها بگویید. مثلاً میتوانید بگویید «من خیلی احساس ناراحتی میکنم که بابا برای چند روز ازمون دور شده، دلم براش تنگ شده.» یا «من احساس عصبانیت میکنم که هیچکس تو کارای خونه به من کمک نمیکنه و من از تنهایی انجام دادن کارا خسته شدم.» با این شیوه آنها متوجه میشوند که چه احساسی دارید و به چه دلیل این احساس را میکنید و این فرصتی عالی برای یادگیری آنهاست.
۴٫ به آنها کمک کنید تا احساسات خود را نامگذاری کنندوقتی کودکتان ناامید یا عصبانی میشود، زمان مناسبی است که مداخله کرده و احساساتش را نامگذاری کنید. حتی میتوانید با استفاده از کارتهایی که انواع احساسات روی آن نوشته شده، یک بازی راه بیاندازید که روشی سرگرمکننده و عالی برای آموزش بیان احساسات به بچهها است. سپس آنها قادر خواهند بود تا احساسات خود و دیگران را تشخیص دهند که به موجب آن باعث تقویت مهارتهای همدلی میگردد.
۵٫ از سرکوب احساسات آنها خودداری کنیداین نکته بسیار مهم است. بدترین کاری که میتوانیم انجام دهیم ارسال این پیام است که ما به احساسات آنها اهمیت نمیدهیم. بنابراین از گفتن جملاتی مانند «اینقدر غر نزن، تو همیشه از همه چی شاکی هستی» یا «تو حق نداری جلوی من از کوره در بری» اجتناب کنید. این امر تنها منجر به این میشود که کودک باور کند شایسته توجه نیست و در آینده با انبوهی از مشکلات و کمبود عزتنفس دست و پنجه نرم کند.
۶٫ زیادهروی نکنیدما کودکانی متعادل و معقول میخواهیم. هدف ما این نیست که کودکانمان را تشویق کنیم تا فقط احساسات خود را بدون توجه به نیازهای دیگران بیان کنند. سعی کنید به طور سازنده به مسائل آنها بپردازید. به آنها فرصت دهید تا دیدگاه خود را توضیح دهند و اجازه دهید تا در مدت زمان معینی (اگر نیاز داشته باشند) گریه کنند. سپس موضوع را ببندید. نیازی به طولانیکردن بیش از حد موضوع نیست و بیشتر از چند دقیقه به آن نپردازید (مگر اینکه ترومایی اتفاق افتاده باشد).
۷٫ صمیمی و خودمانی باشیدلازم است کودک خردسال شما بداند که در کنارش هستید. با استفاده از کلمات و زبان بدن به آنها نشان دهید که همیشه در اختیارشان هستید. روبهرویشان بایستید و خودتان را همسطح او کنید. دست به سینه و به حالت تدافعی ننشینید. نسبت به هر آنچه که میگویند پذیرا باشید. وقتی از شما چیزی میپرسند، زیر لب غرغر نکنید. هنگامی که با آنها هستید، به هر مکالمهای از سمت آنها پاسخ دهید.
۸٫ سعی کنید دلسوزانه به آنها گوش دهیدگوش دادن همدلانه به این معناست که شما او را درک کرده و به حرفهایش گوش میدهید. «میبینم که غمگین به نظر میای، میتونی به من بگی چرا؟» یا «جک تو رو هل داد، چه احساسی در این مورد داری؟» اینگونه آنها متوجه میشوند که شما نسبت به مشکلات و نیازهایشان حساس هستید. این شیوه بسیار موفقیتآمیزتر از این است که بر سر او فریاد زده و بگویید «بعدا در موردش صحبت میکنیم».
۹٫ نحوه درخواست کمک را به آنها یاد دهیدهمه ما باید بدانیم که چگونه در زندگی از دیگران درخواست کمک کنیم. با کمک به بزرگسالی دیگر به کودکان خود نشان دهید که چگونه میتوانند به راحتی درخواست کمک کنند. کودکان بیشتر از اعمال شما یاد میگیرند نه از نصحیتهای شما.
۱۰٫ هنگامی که به درستی از عهده احساس خود برآمدند تشویقشان کنیدوقتی کودک را در موقعیتی یافتید که احساس خود را به شیوهای مناسب بیان کرده است، او را تشویق کنید. وقتی کودک مورد تشویق قرار میگیرد احتمالا باز هم این کار را تکرار خواهد کرد.
۱۱٫ روشهای جایگزین برای ابراز خشماحساس عصبانیت مشکلی ندارد اما نباید آن را بر سر دیگران خالی کرد. به کودکان، بهویژه نوجوانان کمک کنید تا خشم خود را از طریق ورزش، دویدن، هنرهای رزمی، شنا و غیره تخلیه کنند.
شش عبارت برای کمک به رشد عاطفی فرزندتان ۱٫ «احساسی که الان داری کاملاً طبیعی است»کودکان و نوجوانان اغلب نگران این هستند که «غیرعادی» باشند و این احساس ناشی از آن است که میخواهند بین دیگران مورد قبول باشند. در ابتدا کودکان دوست دارند با خانواده خود سازگار باشند و هرچه بزرگتر میشوند نیاز به مطابقت با همسالان خود در آنها بیشتر میشود.
با گفتن اینکه «احساسی که الان داری کاملاً طبیعیه» احساسات آنها را عادی میکنیم. در واقع با این جمله این پیام را به آنها میرسانیم که هیچ چیز عجیبی در مورد آنها وجود ندارد.
۲٫ «احساسی که الان داری همیشه موندگار نیست»احساسات دائمی نیستند و کودکان لازم است بدانند که هر احساسی آغاز و پایانی دارد. از همه مهمتر اینکه کودکان باید یاد بگیرند که احساسات گذرا هستند و قطعاً از شدت آن کاسته میشود.
با درک این موضوع کودکان میتوانند بهتر با احساسات خود کنار بیایند. این امر بهویژه در مورد احساسات منفی بسیار مهم است، زیرا زمانیکه احساس کنند قادر نیستند با احساسات خود کنار بیایند ممکن است رفتارهای زیانآور از آنها سر بزند.
۳٫ «اجازه نده احساسات تو رو کنترل کنه»اگرچه قادر نیستیم کاملاً احساسات خود را کنترل کنیم، اما تا حدود زیادی میتوانیم روی احساساتی که تجربه میکنیم و نحوه بیان آنها تاثیر داشته باشیم. این امر تنظیم عاطفی نام دارد.
موقعیتهایی که با آنها روبهرو هستیم به خودی خود احساسات خاصی را بهوجود نمیآورند. برعکس این احساسات به ارزیابی ما از شرایط بستگی دارد. به عنوان مثال نوجوانی که متقاضی کاری تابستانه است میتواند به مصاحبه کاری به عنوان تجربه شکست/پیروزی یا فرصتی برای یادگیری بنگرد.
۴٫ «برای احساست اسم بگذار»کودکان همیشه قادر نیستند احساساتی را که تجربه میکنند نام ببرند. ما باید به کودکان کمک کنیم تا بر احساسات خود اسم بگذارند زیرا با این کار احساس بهتری خواهند داشت. مطالعات تحلیلی درباره فعالیت مغزی بزرگسالان نشان میدهد که با نامگذاری احساساتی مانند خشم و غم، آمیگدال (بخشی از مغز که با احساسات سر و کار دارد) از فعالیت کمتری برخوردار میشود. این به نوبه خود از شدت واکنشهای عاطفی ما میکاهد و احساس بهتری در ما ایجاد میکند.
۵٫ «چرا اینجوری رفتار میکنی؟ در مورد اینکه چه احساسی داری فکر کن»رفتارهای ما از احساساتمان ناشی میشوند، کودکان باید ارتباط بین این دو را درک کنند. با درک این موضوع، آنها بهتر میتوانند رفتارهای خود و اطرافیان را پیشبینی و تعدیل کنند. به عنوان مثال اگر کودکی بداند که وقتی از برادرش عصبانی است معمولاً او را میزند، دفعه بعد که این اتفاق افتاد، او بهتر میتواند خودش را کنترل کند و از کوره در نرود.
۶٫ «مهم نیست چه احساسی داری، من کنارتم»این جمله شاید مهمترین چیزی باشد که میتوانیم به فرزندان خود بگوییم تا به کمک آن، توانایی عاطفی خود را رشد دهند. کودکان احساسات مختلفی را تجربه میکنند و برخی از آنها با احساس گناه یا شرم همراه است.
به عنوان مثال اگر پسر نوجوانتان در یک بازی به پسر همسایه آسیب رسانده، ممکن است احساس شرمندگی یا گناه کند. با گفتن این جمله که «مهم نیست چه احساسی داری، ما همیشه کنارتیم» او احساس امنیت کافی خواهد داشت تا در مورد احساساتش با شما صحبت کند.
اگر نگران کودکی هستید، تشویق او به صحبتکردن میتواند بسیار مفید باشد. وقتی در خانه مشکلاتی وجود دارد مانند درگیری والدین، طلاق یا مرگ یکی از اعضای خانواده، کودکان ممکن است گوشهگیر و ناراحت شوند.
صحبت کردن با شخص دیگری غیر از والدین گاهی اوقات برای کودکان بسیار کمککننده است. آن شخص میتواند پدربزرگ و مادربزرگ، دایی، خاله، معلم یا حتی یک مشاور باشد.
در بازی آنها دنبال سرنخ باشیدکودکان علاوه بر کلمات، خود را از طریق بازی نیز بیان میکنند. با گذراندن وقت با آنها و تماشای بازی کردن آنها میتوانید چیزهای زیادی در مورد احساس آنها یاد بگیرید.
کودکان مضطرب و ناراحت اغلب با اسباببازیهای خود بازیهای جنگی میکنند. هنگام مشاهده این موارد بگویید «چقدر درگیری پیش اومده» یا «خیلی ترسناک به نظر میرسه». این جملات میتواند به آنها کمک کند تا درباره آنچه که آنها را آزار میدهد، صحبت کنند.
حتی اگر مکالمهای را شروع نکنید، باعث میشوید کودک احساس راحتی بیشتری با شما داشته باشد و این آغاز راهیست که در مورد مشکلات خود درد و دل کند.
اگر میتوانید آنها را به صحبت وادار کنید، به آرامی بپرسید چه مشکلی وجود دارد. اما اگر کودک نمیخواهد صحبت کند، موضوع را رها کنید سپس این کار را در زمان دیگری تکرار کنید، تا زمانی که آماده شود به شما بگوید چه چیزی باعث آزار او شده است.
اگر کودکی بیش از حد سراسیمه استاگر نگران کودکی هستید که ممکن است در خانه مورد آزار و اذیت قرار بگیرد، این سوال میتواند کمککننده باشد «آیا مامان خیلی باهات سروکله میزنه؟ اگه دوست داری میتونی به من بگی».
ممکن است کودکی نفهمد که مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. آنها ممکن است به سادگی دلیل آن را عصبانی یا آزردهخاطر شدن والدین از خود بدانند.
کودکانی که مورد آزار جنسی قرار میگیرند اغلب در این باره صحبت نمیکنند زیرا فکر میکنند که خودشان مقصر هستند یا توسط متجاوز متقاعد شدهاند که این امری طبیعی یا «راز خاصی» است.
کودکان غالباً از شما سوال میکنند که آیا تصمیم دارید آنچه را به شما گفتهاند به کس دیگری بگویید؟ هرگز قول ندهید که چیزی نمیگویید اما به آنها توضیح دهید فقط با افرادی که به آنها کمک خواهند کرد در میان میگذارید.
اگر کودکی پرخاشگر یا بدرفتار استاگر کودکی دعوا میکند یا پرخاشگر است حتماً دلیل خاصی وجود دارد و صحبت کردن ممکن است به شما در یافتن علت کمک کند.
به کودک بگویید که چرا رفتار بد او غیرقابلقبول است. به عنوان مثال، زیرا به دیگران آسیب میرساند یا آنها را به دردسر میاندازد. سپس به آنها فرصت دهید تا در مورد دلیل عصبانیت خود صحبت کنند.
این روش ممکن است سریع عمل نکند زیرا یک کودک عصبانی به راحتی به حرف شما گوش نمیدهد. تسلیم نشوید. کودکان از رفتار بد خود آگاه هستند و مهم است که به دلایل آن پی ببرید.
اگر کودک شما نگران اخبار ترسناک استدر عصر دیجیتال، جلوگیری از اطلاع کودکان از وقایع ناراحتکنندهی خبری مانند تروریسم، جنگ و جنایات خشن که ممکن است آسیبزا باشد، عملاً غیرممکن است.
توصیه بنیاد سلامت روان شامل این موارد است:
- سعی نکنید تمام منابع خبری را قطع کنید. زیرا باعث میشود ترس آنها افزایش یابد.
- در مورد آنچه اتفاق افتاده صادق باشید.
- به آنها بگویید نگرانی امری طبیعی است و شما نیز نگران هستید.
- اگر آنچه اتفاق افتاده برایشان گنگ است، آنها را به پرسیدن سوال تشویق کنید.
- به آنها اطمینان دهید که برای حفظ امنیتشان همهی تلاش خود را خواهید کرد.
کودکان خردسال معنای مرگ را درک نمیکنند. با گفتن «نانا درگذشت. اون دیگه قرار نیست با ما باشه» به توضیح در مورد مرگ کمک کنید.
اگر یکی از نزدیکان آنها فوت شده است با دقت آنها را تحت نظر داشته باشید. اگر گریان و گوشهگیر به نظر میرسند با صحبت درباره شخصی که درگذشته است آنها را تشویق کنید تا در مورد احساس خود صحبت کنند.
میتوانید جملاتی از این قبیل بگویید «بسیار ناراحتکننده است که نانا فوت کرده» یا «من ناراحتم که نانا فوت کرده، گاهی اوقات فهمیدن دلیل اینکه چرا مردم میمیرند دشوار است».
وقتی کلمات کافی نیستندگاهی اوقات ممکن است برای کودکان بیان احساسات از طریق کلمات مشکل باشد و در نهایت ممکن است احساسات پیچیده به روشهای دیگری بروز کند. اضطراب، استرس یا تروما ممکن است به صورت علائم جسمی در بدن مانند: شکم درد یا ناخن جویدن نمایان شود و ما شاهد تغییراتی در رفتار آنها خواهیم بود مانند طغیان خشم، گوشهگیری و عدمتمرکز یا بیحالی.
یک راه برای تشویق کودکان به بیان افکار و احساسات خود از طریق هنر است. همانطور که کتی مالچیودی در کتاب خود به نام «کتاب مرجع هنر درمانی» میگوید:
«احساسات بهویژه آنهایی که ناشی از تروما، بحران یا مرگ هستند، به زبان آوردنشان سخت است و اغلب با کلمات نمیتوان معنای آنها را بهطور کامل منتقل کرد. هنر میتواند در بیان احساسات پیچیده و بهویژه شرایط ذکر شده مفید باشد. فرایند کار هنری به افراد کمک میکند تا با احساسات خود روبهرو شوند، بر افسردگی غلبه کنند، به آسیبهای روحی پایان دهند و از غم و اندوه رهایی یابند.»
چگونه هنر میتواند کمک کند؟همه ما در مواجه با حوادث تلخ میتوانیم مستعد احساس ناتوانی و ناامیدی باشیم. کودکان مهارت کمتری در مدیریت این احساسات و عواطف دارند.
کتی خاطر نشان میکند که هنر میتواند روشی قدرتمند برای اصلاح و بازاندیشی تجربیات چالشبرانگیز به شیوهای مثبتنگرانه به زندگی باشد.
هنر تجسمی -رنگها، شکلها، خطها و تصویرها- به شیوهای با ما صحبت میکنند که کلمات قادر نیستند. هنردرمانی روشی است که با استفاده از زبان غیرکلامی هنر باعث رشد فردی، بینش و تحول میگردد و وسیلهای برای اتصال افکار، احساسات و ادراکات ما با واقعیات بیرونی و تجارب زندگی است.
هنر میتواند روشی بسیار ساده و بیخطر برای بیان احساسات کودکان فراهم کند. آنها میتوانند بازی کنند، آزمایش کنند، خرابکاری کنند، از استعارهها برای نمایش احساسات خود استفاده کنند، در قصهها سیاحت کنند و با خلق شخصیتهای داستانی احساسات خود را بیرون بریزند و هنر خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. آنها ممکن است برای بیان خود از رنگ، پارچه، مصالح مختلف، اشیاء پیدا شده، عکس، کلاژ، مجسمه یا فیلم استفاده کنند. این موارد تقریباً بیپایان هستند و متناسب با نیازهای فردی هر کودک یا گروهی از کودکان متغیر است.
ایدههایی برای فعالیتدر اینجا چند ایده برای فعالیت آورده شده است که ممکن است دوست داشته باشید در کلاس یا در منزل با فرزندتان تجربه کنید. این فعالیتها همه مبتنی بر نقاط قوت و راهحلمحور هستند و به گونهای طراحی شدهاند که میتوانند در هر محیطی مورد استفاده قرار گیرند. لطفاً توجه داشته باشید در تمام فعالیتها به هیچ وجه از کودک نخواهید که آسیب (تروما) را نقاشی، تصویرگری یا بازنگری کند. (اگر از کودکانی حمایت میکنید که میدانید دچار تروما شدهاند، لطفاً از یک مشاور یا هنر درمانگر واجد شرایط با سابقه مراقبتهای آگاه از تروما کمک بگیرید).
- مجموعهای از اشیا و تصاویر با جنس مختلف فراهم کنید. کلاژی از رنگها، بافتها و تصویرها ایجاد کنید که به شما احساس آرامش و شادی بدهد. رنگها و بافتهای مورد علاقه شما کدام است؟
- با استفاده از مواد مختلف تصویری از یک مکان خیالی(یا واقعی) بسازید. آیا افراد دیگری نیز آنجا حضور دارند؟ حیوان خانگی چطور؟ از چه ساخته شده است؟ خودتان را داخل آن طراحی کنید.
- خودتان را به عنوان یک ابرقهرمان بکشید یا بسازید. قدرت فوقالعاده شما چیست؟
- دست خود را روی کاغذ گذاشته و دور آن را خط بکشید. سپس آن را با تصاویر چیزهایی که به شما کمک میکند هنگام عصبانیت و ناراحتی احساس بهتری داشته باشید، پر کنید.
- در مرکز کاغذ تصویر خود را رسم کنید. سپس دور آن را با تصاویری از نقاط قدرت و هر چیزی که در مورد خود دوست دارید، احاطه کنید. دیگران (دوستان، والدین یا معلمان) چه چیزی را در مورد شما دوست دارند؟
هر زمان فعالیتهایی را طراحی کردید که در مورد احساسات صحبت میکند، لطفاً در نظر بگیرید که چگونه میتوانید فضایی امن و حمایتی برای کودک ایجاد کنید.
ADHD و احساساتکودکان مبتلا به ADHD مشکلاتی در تمرکز، تحریکپذیری و در بعضی مواقع بیشفعالی از خود نشان میدهند. اما در بسیاری از کودکان مبتلا به ADHD اغلب علامت دیگری نیز وجود دارد که ذکر نمیشود و آن مشکل در مدیریت احساسات است.
محققان و متخصصانی که کودکان مبتلا به ADHD را درمان میکنند اغلب گزارش کردهاند که احساسات نقش بسیار عظیمی در مشکلات روزانه این کودکان دارند. احساسات کودکان ADHD همانند دیگر کودکان است. آنها نیز احساس خشم، رنج، غم، ناامیدی و نگرانی را تجربه میکنند.
آنچه که در بسیاری از کودکان ADHD متفاوت بوده این است که این احساسات شدیدتر و بیشتر است. همچنین به نظر میرسد که دوام بیشتری داشته و مانع زندگی روزمره آنها میشود.
این احساسات چه مشکلاتی بوجود می آورند؟هنگامی که بچهها قادر نباشند احساسات خود را مدیریت کنند، مشکلات میتواند به طرق مختلف ظاهر شود. برخی ممکن است هنگام عصبانیت یا استرس در مورد موضوعی نتوانند خود را کنترل کنند. بعضی دیگر با اینکه احساس خستگی میکنند ممکن است خود را به زحمت انداخته و برای انجام کاری دیگر آماده شوند.
کودکان مبتلا به بیش فعالی، بیشتر از کودکان همسن خود، ممکن است:
- با کوچکترین رنجشی، آزردهخاطر شوند.
- در مورد مسائل کماهمیت، بیش از حد و به مدت طولانی نگران شوند.
- هنگامی که عصبانی یا آزرده هستند بهسختی آرام شوند.
- حتی از کوچکترین انتقادی دلخور شوند.
- برای رسیدن به چیزی که در لحظه میخواهند، اصرار و پافشاری کنند.
این موقعیت را تصویرسازی کنید:
صدای فرزند ۱۱ ساله خود را میشنوید که در حال دعواکردن با برادر کوچکترش است. او به سمت شما میدود و درباره کاری که برادرش انجام داده داد و بیداد میکند. معلوم میشود که برادرش در مورد موهایش نظری داده است و از شما میخواهد که او را تنبیه کنید و وقتی شما واکنشی نشان نمیدهید بسیار عصبانی میشود. سپس تمام شب از اینکه چقدر رفتار شما ناعادلانه بوده، شکایت میکند.
در اینجا موقعیت دیگری وجود دارد:
پسر ۱۵ ساله شما تکالیف زیادی برای انجامدادن دارد. اما آنها را انجام نمیدهد.در عوض کل بعدازظهر را با دوستانش در حال چتکردن میگذراند. شما سعی میکنید به او انگیزه دهید تا تکالیفش را انجام دهد. اما او فقط میگوید که این کار خستهکننده است و به گونهای رفتار میکند که برایش اهمیتی ندارد. هیچ چیز باعث نمیشود کاری را که انجام میدهد متوقف کرده و تکالیفش را انجام دهد.
چرا کودکان مبتلا به ADHD با احساسات درگیر هستند؟خلقوخوی اصلی افراد از بدو تولد بر نحوه رفتار آنها تأثیر میگذارد. خلقوخو ممکن است تا حدی (نه خیلی زیاد) با بزرگ شدن بچهها تغییر کند.
مانند سایر بچهها، کودکان مبتلا به ADHD نیز از نظر خلقوخو شبیه یکدیگر نیستند. بعضی از آنها خیلی آرام و خجالتی و بعضی دیگر واکنشپذیرتر و پرحرف هستند و حتی گاهی پرخاشگر.
اما اغلب آنها توانایی مدیریت احساسات خود را به اندازه سایر بچههای هم سن و سال خود ندارند. آنها با استفاده از قدرت استدلالی مغز خود، توانایی کمتری در واکنش به احساساتشان دارند.
کودکان ADHD معمولاً با حافظه فعال مشکل دارند و این باعث میشود که نتوانند تصویر بزرگتری را در ذهن نگه دارند. آنها با هر احساسی که در لحظه دارند درگیر میشوند.
اکثر کودکانی کهADHD ندارند با افزایش سن یاد میگیرند که چگونه احساسات خود را مدیریت کنند تا خیلی گرفتار آنها نشوند. وقتی آنها بیش از حد احساس عصبانیت میکنند یاد میگیرند به خود بگویند «خونسرد باش، آرامش خودتو حفظ کن. اتفاق خیلی مهمی پیش نیومده.»
اگر آنها برای انجام کاری دلسرد شوند ممکن است به خود بگویند «خب به نظر میاد اینجوری درست پیش نمیره، دوباره سعیمو میکنم.» یا «سعی میکنم راه بهتری پیدا کنم.»
کودکان مبتلا به ADHD در این زمینه کندتر هستند و مدت زمان بیشتری طول میکشد تا به این توانایی برسند که خود را آرام کنند. بنابراین آنها احتمالاً بیش از حد در احساسات خود غرق میشوند.
در نتیجه، ممکن است آنها:
- خیلی زود از انجام هر کاری دست بکشند.
- غرق در دلسردی، ناامیدی یا عصبانیت شوند.
- برای شروع کاری که باید انجام دهند طفره روند.
- از تعامل با دیگران خودداری کنند.
به عبارت دیگر، احساسات آنها در هر لحظه میتواند تمام فکر آنها را به خود جلب کند.
چگونه به کودک خود کمک کنیم تا احساساتش را مدیریت کند؟هنگامی که بچهها با احساسات خود دست و پنجه نرم میکنند، ممکن است اینطور به نظر برسد که راهی برای خاتمه دادن یا جلوگیری از رفتارهای منفی آنها وجود ندارد. اما مواردی وجود دارد که میتوانید به آنها کمک کنید تا احساسات خود را مدیریت و کنترل کنند.
با تأیید احساسات ظاهری آنها شروع کنید. «میتونم بفهمم از اینکه توی نمایشگاه علوم رتبه دوم شدی چقدر احساس ناامیدی میکنی.» در مورد اینکه آنها چه احساسی باید داشته باشند، بحث نکنید. این معمولاً مسئله را تشدید میکند.
هنگامی که کودک آرام شد به او کمک کنید تا راهی بهتر برای کنار آمدن با آن احساس پیدا کند. راهی که ممکن است فکرش را به جای دیگری معطوف کند. به عنوان مثال میتوانید بگویید:
- «میدونم که خیلی ناراحتی و میخوای نمایشگاه علوم رو ترک کنی و بری خونه اما من به کارت افتخار میکنم.»
- «میدونم که خیلی براش زحمت کشیدی و آدمای زیادی با دیدنش تحت تاثیر قرار گرفتن. حتی اگه از قرار گرفتن در رتبه دوم ناراحتی اما هنوز دلیل خوبی داری برای اینکه به کاری که کردی افتخار کنی.»
اگر کودک شما اغلب با مدیریت احساساتش مشکل دارد، با دکتر مشورت کنید.
در «یک فهرست»، وزغ فهرست تمام کارهایی را که باید در یک شبانهروز انجام دهد، روی کاغذی می نویسد. وزغ با انجام دادن هر یک از این کارها روی آنها را خط می کشد. تا این که ناگهان با وزش باد، فهرست از دستش رها می شود.
افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view کتاب با موضوع احساس تنهایی در کودکان رشد عاطفی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسمکودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (ASD) معمولاً در تشخیص و کنترل احساسات دچار مشکل هستند. اما مهارتهای آنها در زمینه رشد عاطفی میتواند بهبود یابد که به موجب آن احساسات دیگران را درک کرده و واکنش مناسبتری نشان دهند.
احساسات و رشد عادی آنانسان دارای شش احساس اصلی است: شادی، تعجب، غم، عصبانیت، ترس و انزجار. ما همچنین احساسات پیچیدهتری مانند خجالت، شرم، غرور، گناه، حسادت، لذت، اعتماد، دلبستگی و تحقیر را تجربه میکنیم.
توانایی درک و بیان این احساسات از بدو تولد شروع به رشد میکند.
از حدود دو ماهگی، بیشتر نوزادان میخندند و آثاری از ترس را نشان میدهند. نوزاد در ۱۲ ماهگی میتواند از چهره شما متوجه شود که چه احساسی دارید. بیشتر کودکان نوپا و خردسال شروع به استفاده از کلمات برای ابراز احساسات میکنند.
در طول دوره کودکی و نوجوانی، بیشتر بچهها به ایجاد همدلی، خودتنظیمی و مهارت در شناخت احساسات دیگران و پاسخ به آن ادامه میدهند. در بزرگسالی، افراد معمولاً به سرعت عبارات احساسی ظریف را تشخیص میدهند.
احساسات و کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (ASD)کودکان اوتیسمی اغلب به سختی میتوانند:
- حالات چهره و احساسات پشت آن را تشخیص دهند.
- از عبارات احساسی استفاده یا الگوبرداری کنند.
- احساسات خود را درک و کنترل کنند.
- احساسات دیگران را درک و تفسیر کنند. ممکن است به نظر برسد که با دیگران همدلی ندارند.
نوزادان مبتلا به ASD (بعداً تشخیص داده میشود) میتوانند احساسات را مانند نوزادان دیگر تشخیص دهند. اما رشد پاسخهای عاطفی این کودکان نسبت به کودکان دیگر کندتر است.
در ۵ تا ۷ سالگی این کودکان میتوانند شادی و غم را تشخیص دهند. اما تشخیص حالت چهره غمگین و نگران برایشان سخت است.
در دوره نوجوانی، نوجوانان مبتلا به ASD هنوز به اندازه نوجوانان دیگر در تشخیص ترس، عصبانیت، تعجب و انزجار مهارت ندارند.
در بزرگسالی، آنها در تشخیص برخی احساسات همچنان مشکل دارند.
نشاندادن احساساتنوزادان مبتلا به ASD (بعداً تشخیص داده میشود) میتوانند احساسات را مشابه نوزادان دیگر نشان دهند.
در سن مدرسه، کودکان اوتیسم با شدت کمتر، تمایل دارند احساسات خود را مانند کودکان دیگر نشان دهند اما توصیف احساسات برایشان مشکل است. آنها ممکن است بگویند که احساس خاصی ندارند. در همان سن، کودکان اوتیسم با شدت بیشتر، به نظر میرسد که بیان عاطفی کمتری نسبت به کودکان دیگر دارند.
کودکان مبتلا به اوتیسم پاسخی به احساسات نمیدهند یا ممکن است گاهی اوقات بیش از حد پاسخ احساسی بدهند. به عنوان مثال ممکن است خیلی سریع به شدت عصبانی شوند.
عکسالعمل و تعامل با دیگراناز سنین پایین، کودکان مبتلا به ASD اغلب به رفتار عاطفی و چهره دیگران توجه کمتری دارند. آنها تمایل ندارند چیزهای جالب را به دیگران نشان دهند یا به چیزهای جالبی که دیگران به آنها نشان میدهند پاسخ دهند. این توجه اجتماعی یا توجه اشتراکی نامیده میشود و فقدان آن یکی از علائم هشداردهنده اولیه برای ASD است. کودکان پیشدبستانی مبتلا به ASD همچنان توجه اشتراکی را دشوار میدانند و غالبا از کلمات برای جلب توجه دیگران استفاده نمیکنند.
همچنین کودکان مبتلا به ASD معمولاً برایشان استفاده از احساسات برای مدیریت روابط اجتماعی دشوار است. آنها نسبت به دیگران نگرانی کمتری نشان میدهند و توانایی کمتری در دلداری دادن یا به اشتراک گذاشتن احساسات دارند. آنها ممکن است موقعیتها را اشتباه برداشت کنند و با احساساتی نامناسب، پاسخ دهند.
به عنوان مثال کودک مبتلا به ASD ممکن است هنگامی که خواهرش از بلندی میافتد او را دلداری ندهد یا حتی بخندد زیرا تشخیص نمیدهد که خواهرش آسیب دیده است.
درک چهرهکودکان مبتلا به ASD به دلیل نحوه اسکن صورت، در درک احساسات دیگران مشکل دارند.
افراد مبتلا به ASD صورت افراد را به صورت رندوم و پراکنده اسکن میکند. آنها زمان کمتری را به چشم نگاه میکنند و زمان بیشتری را روی دهان متمرکز میشوند. این بدان معناست که اطلاعاتی که از چهره یک شخص میگیرند در مورد احساسات آن شخص کمتر به آنها میگوید.
تشویق رشد عاطفی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسمدر اینجا چند ایده وجود دارد:
- در شرایط عادی احساسات را نامگذاری کنید. هنگامی که در حال خواندن کتاب، تماشای فیلم یا ملاقات با دوستانتان هستید، به احساسات اشاره کنید. مثلاً بگویید، «نگاه کن، سالی میخنده، اون خوشحاله.»
- هشیار باشید. به احساسات کودک خود واکنش نشان دهید. مثلاً بگویید «تو داری میخندی پس باید خوشحال باشی» حتی میتوانید احساسات خود را مهم جلوه دهید. مثلاً «من خیلی هیجانزدهام! بزن قدش.»
- توجه کودک خود را جلب کنید. اگر با کودک خود صحبت میکنید و پاسخی دریافت نمیکنید، دوباره ادامه دهید. ممکن است اوایل برای جلب توجه کودک، لازم باشد این کار را به صورت اغراقآمیزی انجام دهید.
- ارتباط چشمی و نگاه کردن را تقویت کنید. با پیوستن به هر کاری که فرزندتان انجام میدهد، میتوانید کودک خود را ترغیب کنید تا هنگام تعامل به شما نگاه کند. یا اگر فرزندتان چیزی را طلب کرد، صبر کنید تا به شما نگاه کند و سپس آنچه را که میخواهد به او بدهید. برای جلب توجه کودک با صدایی سرزنده و بلند حرف بزنید.
- توجه کودک را به شخص دیگری جلب کنید. به عنوان مثال از فرد دیگری بخواهید آنچه را که گفتید به فرزندتان بگوید تا توجه کودک را به شخص دیگری جلب کنید.
روشهای درمانی مختلفی برای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم وجود دارد که برخی از آنها ممکن است به کودک شما در شناخت و نشان دادن احساسات کمک کند.
کتاب بهترین راه برای کودکان است که به آنها کمک میکند قادر به شناسایی و گفتوگو در مورد احساسات مختلف باشند و ایدههایی ارائه میدهد که چگونه احساسات خود را بهتر مدیریت کنند.
یکی از قدرتمندترین نکات استفاده از کتاب این است که میتوانیم از موضوع فاصله بگیریم. کودکان میتوانند در مورد احساسات یک شخصیت به گونهای صحبت کنند که اگر مربوط به خودشان بود، نمیتوانستند.
شخصیتهای کتاب میتوانند متحدان قدرتمندی باشند. در حالیکه دیدگاه آنها را متصور میشویم، احساسات خود را درون آنها میریزیم. ما خود را در تجربیات آنها میشناسیم. از طریق یک کتاب ممکن است نامی برای احساسات عجیب و غریب خود پیدا کنیم.
با آموزش سواد عاطفی میتوانیم کودکان را برای تجارب آینده آماده کنیم، به آنها کمک کنیم با دیگران همدلی کنند و به آنها نشان دهیم که دیگران نیز دنیای عاطفی و درونی خود را دارند. این مهم است که کودکان بدانند که آنها تنها نیستند.
منابع:https://kidshelpline.com.au/parents/issues/helping-kids-identify-and-express-feelings
https://www.lifehack.org/337413/ways-help-your-child-express-their-feelingshttps://nurtureandthriveblog.com/8-vital-reasons-teach-child-emotions/
https://www.understood.org/en/learning-thinking-differences/child-learning-disabilities/add-adhd/adhd-and-emotions-what-you-need-to-know
https://raisingchildren.net.au/autism/development/social-emotional-development/emotional-development-asd
https://theconversation.com/six-phrases-to-help-your-childs-emotional-development-130821
Helping children express emotions through art
Children’s Books About Emotions
https://www.booktrust.org.uk/news-and-features/features/2018/august/how-books-help-children-discuss-difficult-feelings—and-feel-less-alone/
https://www.nhs.uk/conditions/stress-anxiety-depression/talking-to-children-about-feelings
نوشته اهمیت آموزش احساسات به کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
چه عواملی باعث ایجاد ترس در کودکان میشود؟
ترس، واکنشی عاطفی، هیجانی و فیزیکی است که هر فردی هنگام روبهرو شدن با خطر واقعی، از خود بروز میدهد و احساس امنیت خود را از دست میدهد. ترس طبیعی به واکنشی گفته میشود که در موقعیتهایی نشان داده میشود که برای بیشتر افراد، ترسناک تلقی میشود. مثلاً ترسیدن از ارتفاع یا ترس از صدای مهیب انفجار. این واکنش عاطفی کاملاً طبیعی است و از بدو تولد دیده میشود. ترس زمانی که خیلی شدید نباشد و باعث پرهیز از خطر برای کودک شود، نه تنها نگرانکننده نیست بلکه سودمند نیز هست زیرا ترس احساسی است که میتواند به کودک کمک کند که با احتیاطتر عمل کند. (مراجعه کنید بهبخش مزایای ترس)
اما ترس مرضی یا فوبیا نوع خاصی از ترس است که در درجه اول افراطی، غیرمنطقی و ناموجه است. اگر فوبیا از یک چیز خاص مثلاً سوسک، گربه، آمپول و… باشد به آن فوبیای خاص میگویند. (مراجعه کنید بهبخش فوبیا)
این تقسیمبندیها را میشود برای بزرگسالان به راحتی به کار برد اما در کودکان به چند دلیل، جدا کردن ترسهای طبیعی از فوبیا سخت است. در درجه اول نشانههای ترس در کودکان با بزرگسالان فرق میکند. یعنی ممکن است کودک به جای این که مثل بزرگسالان از موقعیتی وحشت زده شود، حالت قهر به خود بگیرد یا خودش را به بزرگسالان بچسباند. حتی ممکن است کودک، ترس خودش را پشت نشانههای افسردگی و خشم پنهان کند. ضمن اینکه برخلاف بزرگسالها که میدانند ترسشان افراطی و غیرمنطقی است، کودکان آنقدر رشد نکردهاند که تفاوت ترسهای طبیعی و غیرطبیعی را بدانند.
تشخیص ترس، اختلالات اضطرابی و حملات استرسی
چه عواملی باعث ترس میشود؟
ریشه ترس کودکان
علائم ترس کودکان
دلایل ترس
دلایل شایع ترس در کودکان
دلایل ایجاد ترس در کودکان
چه ترسی؟ چه سنی؟
انواع شایع ترس با توجه به سن فرزندان
مزایای ترس
درباره فوبیا
اضطراب
درمان ترس و هراس
چگونه از ایجاد ترس در کودکان جلوگیری کنیم؟
شیوههایی برای پیشگیری و کاهش ترس کودکان
آنچه والدین میتوانند انجام دهند
چه موقع برای درمان ترس کودک به روانشناس مراجعه کنیم؟
اهمیت کتابخوانی برای کودک
فواید کتابخوانی برای کودک
خصوصیات کتاب کودک
تشخیص ترس، اختلالات اضطرابی و حملات استرسی
وقتی اختلالات عصبی از کنترل خارج میشود، یا وقتی از چیزی میترسیم که در واقع به ما آسیب نمیرساند، میتواند بر عملکرد روزمره ما تأثیر بگذارد.
ترس آیندهنگر یا به بیان دیگر، ترس از اتفاقهای نامعلوم آینده، به عنوان اضطراب شناخته میشود. در حالی که ترس در لحظه بروز خطر اتفاق میافتد. اضطراب با دلهره مشخص میشود زیرا ما نمیدانیم چه اتفاقی خواهد افتاد و نمیتوانیم رویدادهای آینده را کنترل کنیم. اختلالات اضطرابی شامل تعدادی از شرایط پزشکی مختلف، از جمله اختلال اضطراب عمومی است. (مراجعه بهبخش اضطراب)
گاهی اوقات بدن و ذهن به هرگونه اتفاق طبیعی واکنش نشان میدهد در صورتی که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد و این حالت از واکنش را به عنوان وحشت میشناسیم. بسیاری از افراد با این نوع احساسات آشنا هستند و غالباً (نه همیشه) با فوبیا همراه است. وحشت یک واکنش فیزیکی فوری به ترسهای غیرواقعی و غیرمنطقی است و میتوانند تأثیر زیادی بر سلامت عاطفی و جسمی شما و همچنین توانایی شما برای رسیدن به پتانسیل کامل شما داشته باشند. از طرف دیگر، ترس بیش از حد ممکن است فلجکننده شود، یا اینکه در مواجهه با هر اتفاق احساس فرار کنید.
از نظر زیست شناختی، هنگامی که فرد احساس ترس میکند، مناطق خاصی از مغز وی همچون هیپوتالاموس فعال میشود. به نظر میرسد این مناطق اولین واکنش فیزیکی به ترس را کنترل میکنند و مواد شیمیایی مانند آدرنالین و هورمون استرس کورتیزول در جریان خون آزاد میشوند و باعث واکنشهای جسمی خاصی میشود، مانند:
- ضربان قلب سریع
- افزایش فشار خون
- سفت شدن عضلات
- جمع شدن حواس
- گشاد شدن مردمک چشم (برای ورود نور بیشتر)
- تعریق زیاد
- و… (مراجعه کنید بهبخش علائم ترس)
هرچند آگاهی از خطرهای بالقوه و واقعی بسیار مهم میباشد، اما واکنش مناسب در برابر آنها نیز بسیار مهم است. اکثر ما، در لحظهٔ احساس خطر، واکنش خاصی نشان میدهیم، اما به محض اینکه متوجه میشویم تهدید واقعی و جدی در آن موقعیت وجود ندارد، این احساس و واکنش به ترس به سرعت فروکش میکند.
اما این موضوع به کودکان آسیب جدی میرساند زیرا آنها قادر به درک درست از شرایط نیستند و توانایی عقلانی فکر کردن و تشخیص موارد غیرواقعی و غیرعقلانی را ندارند.
حال یک موضوع بسیار مهم این است که ترس برای کودکان چگونه است؟ برای کودکانی که این احساس را تجربه میکنند، تهدیدها کاملاً واقعی احساس میشوند. والدین غالباً در دلجویی از فرزند خود و اطمینان به او درمورد اینکه در واقع چیزی برای ترسیدن وجود ندارد، مشکل دارند. اضطراب دوران کودکی اگر دلیل و منشأ مشخصی نداشته باشد میتواند تأثیر منفی بر رشد سالم انسان داشته باشد و ممکن است کودکان را در معرض مشکلات اضطراب و اختلال ترس در زندگی بعدی قرار دهد.
منشاء ترس معقول یا نامعقول کودک را باید در تجارب او جستجو نمود اغلب ترسهای کودک از مراحل رشدش تأثیر میپذیرند.
مهمترین علل اساسی ایجاد ترس در کودکان عبارتند از:
- والدین الگوهای ویژهای از ترس را به کودکان خود آموزش و منتقل میکنند (والدین ترسو، کودک ترسو).
- از علتهای ترس کودک از مراکز بهداشتی و فرآیند درمان، تهدید کردن کودک برای برقراری نظم و انضباط در خانه است مثلاً هنگام گفتن این جمله: «باید قرصت را بخوری وگرنه میمیری» یا «اگر غذا نخوری، میگم دکتر آمپولت بزنه».
- انتظارات و توقعات نامتناسب و افراطی والدین از کودک.
- از علتهای ترس کودکان تجربهها و خاطرات ناگوار و وحشتناک کودک میباشد.
- از علتهای ترس کودکان ویژگیهای شخصیتی خود کودک، عوامل زیستی، سرشتی و آمادگیهای فطری اولیه و داشتن بدنی آسیبپذیر و نحیف میباشد.
علائم ترس کودکان
هر علتی ممکن است سبب ترس دائمی کودک گردد و این ترس بر جسم و روان او اثر نامطلوب و مضر میگذارد و کودک را غمگین میکند به طوری که کودک علائمی مانند: گوشهگیری، خجالتزدگی، فاقد قدرت تصمیمگیری و وابسته به سایرین از خود بروز میدهند.
در آینده این کودکان نمیتوانند پستهای حساس شغلی داشته باشند و از آن ترس دارند و همچنین قادر به حل مشکلات زمان حال نمیباشند.
مهمترین علایم ترس کودکان عبارتند از:
– اختلال خواب، خشم و عصبانیت، چنگ زدن بدن، جیغ کشیدن، تنگی نفس و گرفتگی صدا، افزایش ضربان قلب، از دست دادن کنترل ادرار، لکنت زبان، شبادراری، فرار از موقعیت ترسآور، حسادت، ناخن جویدن، گوشهگیری، انزواطلبی و کمرویی و… میباشد.
به طور کلی، دلایل بیشماری از ترس وجود دارد. برخی از آنها بیش از دیگر موارد شناخته شدهاند، بهویژه هراسهای خاص مانند ترس از عنکبوت (آرخنوفوبیا)، خون (هموفوبیا)، ارتفاع (اکروفوبیا) و امتحانات (تستوفوبیا) و همچنین هراس اجتماعی که به آن اختلال اضطراب اجتماعی نیز گفته میشود که یکی از بیماریهای روحی رایج است و این ویژگی با ترس شدید از اینکه دیگران در موقعیتهای اجتماعی تحت نظر و قضاوت قرار گیرند همراه است.
دلایل شایع ترس در کودکاناحساس ترس از تاریکی یکی از ترسهای رایج و دشوار برای تسخیر در کودکان است. کودکان ممکن است این احساس را به خوبی در سن مدرسه خود داشته باشند. ترس از تاریکی با افزایش سن متفاوت است. کودکان کوچکتر ممکن است از هیولاهایی که در سایه کمین کردهاند ترسیده باشند، در حالی که کودکان بزرگتر ممکن است بیش از حد نگران سارقین یا سایر تهدیدات ملموس باشند. اکثر خانوادهها میبایست که چراغ را در شب روشن کنند و به تدریج در مدت زمان طولانی نور را کم کنند.
اما بیایید چند دلیل مؤثر در ترس کودکان را بدانیم…
خرس دوست دارد شبها موقع خواب، همه چیز مرتب و منظم باشد. خانهاش ساکتِ ساکت باشد. لیوان آبش کنار تختش باشد و کلاه خوابش درست روی سرش قرار گرفته باشد. اما یک شب موش به خانه خرس میآید تا شب را در خانه او بخوابد. اما خرس چطور میتواند با این همه سوصدای موش بخوابد!
افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view بستن یک دوست مثل هیولا ۳۰۰,۰۰۰ ریال ببری با هیولای زیر تختش دوست است. آن دو هر شب تا قبل از خواب با هم بازی میکنند. هیولا هیچوقت ببری را نمیترساند، چون دوستهای خوب هیچوقت همدیگر را نمیترسانند... افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view کتاب با موضوع ترس از تاریکی در کودکان دلایل ایجاد ترس در کودکان- رشد ناکافی عاطفی و مغزی کودک از دیگر عوامل ترس در کودک است
- یکی از عوامل ایجاد ترس در کودک داشتن والدین بیش از حد حمایتکننده، محافظهکار و محتاط میباشد.
- سختگیر بودن والدین و اعمال تنبیههای شدید میتواند در کودک ترس ایجاد کند.
- نداشتن برنامهریزی قبلی و آماده کردن کودک بیمار برای انجام فرآیند درمان موجب بروز ترس در کودک میشود.
- یکی از عوامل ایجاد ترس در کودک مواجهه با افراد بیگانه، اشیای جدید، صداهای غیرعادی، ناگهانی و بلند و موقعیتها و مکانهای ناآشنا است.
- جدایی از مادر، خانه، سایر اعضای خانواده و دوستان از دیگر عوامل ایجاد ترس در کودک است.
- ترس از نقص عضو و صدمات فیزیکی ناشی از بیماری و ترس از مردن موجب بروز ترس در کودک میشود.
بعضی از ترسها برای بعضی از سنین طبیعیتر است اما در کل هیچ ترسی -حتی اگر طبیعی باشد- نباید بیش از دو سال طول بکشد. یعنی طول کشیدن بیش ازاین حد، نشانه مشکل و نیازمند توجه یا حتی درمان بالینی است. برخی از ترسها در کودکان ریشه فطری دارند (ترس از صداهای مهیب) و برخی دیگر از همان ماههای اول و به صورت اکتسابی در کودک شکل میگیرند (ترس از حیوانات مثل سوسک و گربه) و والدین برای جلوگیری از ترسو شدن کودکان باید خود الگوی شجاعت باشند. ترس کودکان ممکن است ثبات و دوام نداشته باشد، زود پدید آید و زود هم از بین برود. گاهی ترس کودکان مبتنی بر واقعیت نیست یعنی از چیزی میترسند که بیخطر است.
چند روز است که آلفونس دیگر همان آلفونس همیشگی نیست. از شیطنت و بازیگوشی خبری نیست خیلی جدی شده و نگران به نظر میرسد. چرا؟ چون به زودی مدرسهها باز میشوند و او برای اولین بار به مدرسه میرود.
افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view کتاب با موضوع ترس از مدرسه در کودکان انواع شایع ترس با توجه به سن فرزندان ترس از تنهاییوالدین بسیاری هستند که از ترسهای کودکان شاکی شدهاند. ترسهای کودکان انواع مختلفی دارد و هرکدام از آنها هم دلایل و ریشههای خودشان را دارند. یکی از شایعترین انواع ترس، ترس کودکان از تنهایی است که با جیغ و داد و گریه در تنهایی میتوانید آن را مشاهده کنید یا کودکی که به هیچ وجه از مادر جدا نمیشود و از تنهایی فراری است، همه نشاندهندهٔ وجود این نوع از ترس در کودک است. ترس کودکان از تنهایی، که بیشتر در کودکان سنین پایین اتفاق میافتد در سن ۲ تا ۵ سالگی بیشترین احتمال وقوع را دارد و اگر خانواده نتواند به درستی این ترس را مدیریت کند، میتواند روی سلامت عاطفی کودک و آینده آن تأثیر منفی داشته باشد.
برخی اوقات، ترس از تنها بودن در کنار ترسهای دیگر مثل ترس از تاریکی یا ترس از کمد یا ترس از دلقکها و… همراه شود. ما به عنوان والدین، باید ترسهای کودک را، هرچقدر هم غیرمنطقی، درک کرده و به آنها توجه کنیم تا بتوانیم این ترسها را از بین ببریم.
در حدود ۶ یا ۷ سالگی، وقتی کودکان درک درستی از مرگ پیدا میکنند، ترس دیگری ایجاد میشود. با تشخیص اینکه مرگ سرانجام بر همه تأثیر خواهد گذاشت و دائمی و غیرقابل بازگشت است، نگرانی طبیعی در مورد مرگ احتمالی اعضای خانواده -یا حتی مرگ خود آنها- میتواند شدت یابد. در بعضی موارد، این مشغله با مرگ میتواند ناتوانکننده باشد.
محققان بر این باورند که کودکان مرگ را بدون عقاید مذهبی یا مکانیسمهای دفاعی که بزرگسالان دارند مشاهده میکنند. در عوض، کودکان مرگ را یک حالت ترسناک نیستی و پوچی میدانند و لزوماً نمیفهمند که چه چیزی باعث آن میشود. کودک شما ممکن است مرگ را به عنوان تحقق خواستهها و خواستههای ناخودآگاه خود بداند. بچههای جوانتر نیز از تواناییهای شناختی خاصی برخوردار نیستند و درک این موضوع که کسی میتواند دور شود و سپس برگردد را دشوار میکند. چون این مسائل قابل حل و درک برایشان نیست، این امر ممکن است آنها را دچار ترس از دوری و جدایی کند.
ترس از تاریکی و شب معمولاً از سنین بین ۳ تا ۶ سال شروع میشود. در این سنین، طبیعی است که کودک، ترس از ارواح، هیولاها، خوابیدن به تنهایی و سر و صداهای عجیب را داشته باشد اما باید در نظر گرفت که ترس مانع خواب عمیق و طبیعی میشود که همین موضوع باعث ایجاد اضطراب میشود و گاهی تا بزرگسالی ادامه مییابد. در این شرایط کودک ترس از خوابیدن دارد و این نوع از ترس را میتوان نایت فوبیا دانست. محققین برای این نوع ترس دلایلی را ذکر کردهاند، مثلاً اگر والدین از اتاق تاریک برای تنبیه کودک استفاده کرده باشند، یا در تاریکی اتفاق ناگوار یا صدای مهیبی به گوش کودک رسیده باشد یا در تاریکی گم شده باشد.
ترس از جداییوقتی کودکان بزرگتر میشوند، به خصوص در حدود ۲ سالگی، میتوانند از موقعیتهای روزمره که قبلاً آنها را آزار نمیداد، ترس داشته باشند. یکی از ترسهای عمده در کودکان جدا شدن از والدین یا اعضای خانواده است. ترس از جدایی، هم در کودکان نوپا و هم در کودکان مدرسه معمول است؛ به دلیل اینکه در کنار یک پرستار کودک، مهد کودک یا مدرسه قرار دارند. در حالی که برخی از کودکان از رفتن و بازگشت والدین خود عصبی میشوند، ممکن است دیگران از معلمان، محیط اطراف یا سایر کودکان ترسیده باشند. بیشتر اوقات، وقتی بچهها شروع به گذراندن وقت بیشتری با معلم و همکلاسیهای خود میکنند، این احساسات فروکش میکند. یا گاهی اوقات وقتی خانواده به محله جدیدی نقل مکان میکند، این ترس شدت مییابد. این کودکان ممکن است از رفتن به اردوی تابستانی یا حتی تحصیل در مدرسه ترس داشته باشند. هراس آنها میتواند باعث علائم جسمی مانند سردرد یا درد معده شود و سرانجام کودکان را به سمت افسردگی بالینی در دنیای خود سوق دهد.
مزایای ترس
افرادی که ترس شدیدی را تجربه کردهاند غالباً لحظه مواجهه با یک فاجعه و چگونگی کند شدن زمان را به خاطر میآورند. لحظهای که یا باید بجنگند یا راهی برای گریز پیدا کنند و بدون اینکه آگاهانه به آن فکر کنند، واکنش درستی نشان میدهند. به گونهای که گویی آنها دقیقاً میدانستهاند چه کاری باید انجام دهند. آنها ممکن است قدرت فوقالعادهای را تجربه کرده باشند (بعضی حتی توانستهاند برای نجات عزیز محبوس شده خود، ماشین را بلند کنند و هیچ دردی احساس نکنند). همهٔ اینها مکانیسمهای محافظتی برای افزایش شانس زنده ماندن هستند. حال در نظر بگیرید اگر در کودکان (با توجه به اینکه هنوز به رشد عقلی و ذهنی مناسب نرسیدهاند) این موهبت ترس نبود، چه اتفاقات ناگواری رخ میداد؟
درباره فوبیاگاهی اوقات ترس میتواند چنان شدید، مداوم و متمرکز شود که به فوبیا تبدیل شود. فوبیا – که ترسهای قوی و غیرمنطقی است – میتواند مداوم و ناتوانکننده شود، به طور قابل توجهی بر فعالیتهای روزمره کودک تأثیر بگذارد و در آن دخالت کند. به عنوان مثال هراس کودک ۶ ساله در مورد سگها ممکن است او را چنان وحشتزده کند که از رفتن به فضای بیرون امتناع ورزد زیرا ممکن است در آنجا سگی وجود داشته باشد. یک کودک ۱۰ ساله ممکن است از گزارش اخبار یک قاتل زنجیرهای چنان وحشت کند که اصرار داشته باشد شبها با والدینش بخوابد.
برخی از کودکان در این گروه سنی نسبت به افرادی که در زندگی روزمره ملاقات میکنند دچار هراس میشوند. این کمرویی شدید میتواند آنها را از دوستی در مدرسه و ارتباط با بیشتر بزرگسالان، به ویژه غریبهها، باز دارد. آنها ممکن است آگاهانه از موقعیتهای اجتماعی مانند مهمانی تولد، پرهیز کنند و معمولاً مکالمه راحت با کسی به جز خانواده نزدیک برایشان دشوار است.
هر از گاهی هر کودکی ترس را تجربه میکند. همانطور که جوانان با داشتن تجربیات جدید و مقابله با چالشهای جدید جهان اطراف خود را کاوش میکنند، باید به این موضوع توجه داشت که اضطراب تقریباً یک قسمت اجتنابناپذیر از بزرگ شدن است. ترس و اضطراب ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. هر دو دارای احتمال خطر یا آسیبدیدگی را شامل میشوند. به طور کلی، ترس به عنوان واکنشی نسبت به یک خطر خاص و قابل مشاهده تلقی میشود، در حالی که اضطراب به عنوان یک نوع ترس متمرکز، بیهدف و آیندهنگر دیده میشود. بنابراین، ترس، اضطرابی است که به چیزی یا شرایط خاصی متصل باشد. به عنوان مثال نگرانی در مورد «مردن» بیشتر از اینکه شکل ترس به خود داشته باشد، به شکل اضطراب خسته کنندهای در میآید. اضطراب به حالات احساسی مانند شَک، بیحوصلگی، درگیری ذهنی، ناامیدی و بیحسی نیز گفته میشود.
درمان ترس و هراسخوشبختانه اکثر فوبیاها کاملاً قابل درمان هستند. به طور کلی، آنها نشانهای از بیماری روانی جدی نیستند که نیاز به ماهها یا سالها درمان داشته باشند. با این حال، اگر اضطراب کودک شما ادامه داشته باشد و در لذت زندگی روزمرهٔ او اختلال ایجاد کند، ممکن است نیاز داشته باشد از برخی کمکهای تخصصی روانپزشک یا روانشناس متخصص در درمان ترس بهرهمند شود.
به عنوان بخشی از برنامه درمانی فوبیا، بسیاری از درمانگران پیشنهاد میکنند کودک شما را در میزان کم و بدون تهدید در معرض منبع اضطراب قرار دهند. تحت راهنماییهای یک درمانگر، کودکی که از سگ میترسد ممکن است با صحبت در مورد این ترس و با دیدن عکسها یا نوار فیلم سگها شروع کند. در مرحله بعدی، او ممکن است یک سگ زنده را از پشت پنجره مشاهده کند. سپس، ممکن است در کنار پدر یا مادر یا یک درمانگر، چند دقیقه را در یک اتاق با یک توله سگ مهربان سپری کند. سرانجام او احساس میکند که میتواند سگ را نوازش کند. سپس خود را در معرض موقعیتهایی با سگهای بزرگتر و ناآشنا قرار میدهد.
به این فرآیند تدریجی «حساسیتزدایی» گفته میشود. به این معنی که کودک شما هربار که با آن روبهرو میشود کمی نسبت به منبع ترس خود حساس میشود. سرانجام کودک دیگر نیازی به اجتناب از موقعیتی که اساس ترس او بوده است، احساس نخواهد کرد.
گاهی اوقات رواندرمانی همچنین میتواند به کودکان کمک کند تا اعتمادبهنفس بیشتر و ترس کمتری داشته باشند. تمرینات تنفسی و آرامسازی میتواند به کودکان در شرایط استرسزا نیز کمک کند.
اسم من جونی بی جونز است. این «بی» اول «بئاتریس» است. ولی من از بئاتریس خوشم نمیآید. فقط از «بی» خالی خوشم میآید؛ همین. من کلاس آمادگی هستم. آمادگی من بعدازظهرهاست. امروز ما آنجا عکسهای کلاسی انداختیم.
افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view کتاب با موضوع ترس در کودکان چگونه از ایجاد ترس در کودکان جلوگیری کنیم؟– کودک هنگام روبهرو شدن با مرگ یا بیماری شخصی، احساساتی مانند احساس ناراحتی، ناامیدی، تقصیر یا ترس را از خود بروز میدهد و او ترس از افتادن این اتفاق برای خود یا افراد وابسته به آن را دارد پس بهتر است اجازه دهید کودک احساس خود را بیان کند و شما به جای انکار احساساتش، به او اطمینان دهید و حمایتش کنید.
– براساس سن و شخصیت کودک و موقعیت او تصمیم بگیرید که او را به مراسم تشییع جنازه یا تدفین ببرید یا خیر. اعتقاد روانشناسان براین است که حضور کودکان حساس زیر ۵ تا ۶ سال در مراسم تدفین مناسب نیست.
– اگر کودک دوست ندارد در مراسماتی مانند ختم یا تشییع شرکت کند، او را مجبور به شرکت نسازید و به خواست او احترام بگذارید. اما برنامههای مراسم را در قبرستان، مجلس ختم و… را به کودکتان توضیح دهید و به او بگویید در این مراسم با چه صحنههایی روبهرو میشوند و چطور عمل میکنند.
– کودک خود را به خاطر ترسهایش مسخره یا تهدید و سرزنش نکنید و از گفتن جملاتی مانند «تو دیگر بزرگ شدی»، یا «ببین مگر من میترسم» پرهیز کنید.
– کودک برای غلبه بر ترس خود باید به مهر و محبت والدین اطمینان کند و والدین باید در این خصوص هر عمل شجاعانه و کوچک او را تحسین کنند.
شیوههایی برای پیشگیری و کاهش ترس کودکان– هنگام مواجهه با کودکی که از تاریکی میترسد، ابتدا باید کودک را با تاریکی آشنا کرد و سپس با او بازیِ پیدا کردن اشیا در تاریکی را انجام داد تا محیط ترسناک برای او جالب گردد و ترسش از بین برود. برای عادت کردن کودک به تاریکی کمکم میزان تاریکی را افزایش میدهیم.
– سرمشقدهی میتواند ترس کودک را کاهش دهد مثلاً برای کاهش ترس کودک از حیوانات، بهتر است کودکی که از حیوان نمیترسد را به او نشان دهید یا برای او نقاشی آن حیوان را بکشید یا عروسک و مجسمه آن حیوان را نشان دهید تا ترس او برطرف شود.
– نقاط مثبت رفتاری-اخلاقی کودکتان را بیابید و بر روی آن تمرکز کنید و شهامت کودک خود را بزرگ جلوه دهید و کودک را تشویق نمایید.
– هنگام مواجهه با ترس شدید کودک و عدم موفقیت هنگام به کارگیری این روشها بهتر است به روانشناس کودک مراجعه شود تا مشکل کودک حل گردد.
آنچه والدین میتوانند انجام دهند– والدین میتوانند به فرزندانشان کمک کنند تا با تقویت حس اعتمادبهنفس و کسب مهارتهای لازم با ترسهای خود مقابله کنند. در این قسمت میخواهیم شما را با راههای کمک به فرزندانتان برای مقابله با ترسها و اضطرابهای خود آشنا کنیم:
– مطالعه و کتابخوانی یکی از موثرترین راهکارها برای کاهش ترس و استرس میباشد. طبق تحقیقات اخیر، کتابخوانی میتواند تا ۶۸ درصد استرس را کاهش دهد و آرامش را جایگزین استرس نماید و خیلی بهتر از سایر روشهای معمول مانند موسیقی و پیادهروی، منجر به تنشزدایی شود. تأثیر کتاب و کتابخوانی بر روی کودکان را نمیتوان نادیده گرفت، زیرا که یکی از مهمترین راهکارهای کاهش ترس کودکان استفاده از کتابهای مناسب برای آنهاست. کتاب میتواند کودک را به دنیای رؤیایی خود ببرد و او را از تنش و ترس رها سازد. کتابی با موضوعیت مقابله با ترس را در نظر بگیرید، کودک با کمک شخصیتهای داخل داستان میتواند بفهمد که تنها کسی نیست که از چیزی میترسد و همچنین میتواند راه مقابله با ترسش را به همراه شخصیت داستانی یاد بگیرد. پس بکوشید تا با انتخاب یک کتاب مناسب به فرزندان خود کمک کنید و به او اعتمادبهنفس دهید. (مراجعه کنید بهبخش اهمیت کتابخوانی برای کودک)
– با کودک در مورد اضطرابش صحبت کنید و دلسوز باشید. تشخیص دهید که آیا این ترس واقعی است؟ برای او توضیح دهید که بسیاری از کودکان ترس دارند اما با حمایت شما میتواند یاد بگیرد که آنها را پشت سر خود بگذارد. کودک خود را به خاطر ترسش تحقیر یا مسخره نکنید، خصوصاً در مقابل همسالانش. هرچند که به نظر شما مسئلهای بسیار کوچک و پیش پا افتاده باشد، برای فرزندتان حقیقت دارد و باعث اضطراب و ترس او میشود. صحبت کردن در مورد آن ترس بسیار کمککننده است. کلمات گاهی قادرند احساسات منفی را از چیزی بیرون بکشند. اگر در مورد ترسها صحبت کنید، قدرت آنها کمتر خواهد شد.
– اصرار نکنید. سعی نکنید کودک خود را مجبور به شهامت کنید. او به تدریج بر اضطرابهای خود غلبه خواهد کرد. با این وجود میتوانید او را تشویق کنید (اما مجبور نکنید) که از هرچه میترسد، به تدریج با آن رو در رو شود. از آنجا که ترس بخشی طبیعی از زندگی است، والدین باید با اطمینان خاطر از او حمایت کنند. هر چه بیشتر کودکتان را مجبور به مواجهه با ترسش کنید و بیشتر از زور استفاده کنید، هراسش بیشتر میشود. سعی کنید کاری کنید که کودک کمکم با ترس خود خو بگیرد.
– اسباب ترس را برای فرزندانتان فراهم نکنید. اگر میدانید فرزندتان از سگها خوشش نمیآید، اگر طوری از خیابان رد شوید که با آن سگ روبهرو نشوید. این کار فقط باعث میشود که فرزندتان یقین کند که سگها موجوداتی ترسناک و وحشتآور هستند. در اینگونه مواقع فقط باید با مراقبت و توجه با کودکتان رفتار کنید تا بتواند با آن موقعیت ترسآور روبهرو شود.
– برای درمان ترس جدایی کودک از والدین، قبل از اینکه او را در جایی مثل مهد کودک، مدرسه، منزل اقوام و… تنها بگذارید، سعی کنید از قبل او را با محیط آشنا کنید. کودکان در جایی که از قبل آشنایی دارند راحتتر میتوانند از شما جدا شوند. به او اجازه دهید پتوی مورد علاقهاش یا اسباببازیای که دوست دارد را با خود بردارد زیرا این اشیا به او احساس امنیت میدهند.
– به کودک خود بگویید چه موقع او را ترک میکنید و چه موقع برمیگردید. دزدکی حرکت کردن بدون خداحافظی میتواند اوضاع را بدتر کند. کودکتان ممکن است وقتی متوجه شود شما در آن مکان نیستید احساس گیجی یا ناراحتی کند و ممکن است دفعه بعدی که او را ترک کردید آرام کردن او دشوارتر باشد.
– صبور باشید. بدون شک مدتی طول میکشد تا کودک به ترسهای بیمارگونه خود غلبه کند. بنابراین برای رفع تدریجی اضطراب کودک صبور و باحوصله باشید. بهترین راهکار این است که با ملایمت و تعادل و به طور تدریجی کودک را تشویق کنید تا با آنچه موجب هراسش شده است، مواجه شود. شما میتوانید در این مواقع درباره موضوع مورد ترس شفاف و واضح با فرزندتان حرف بزنید و به او بگویید که این یک نگرانی طبیعی است که خودتان هم با آن مواجه میشوید. به کودک خود بگویید مطمئن هستید که او میتواند در نهایت بر ترس خود چیره شود.
چه موقع برای درمان ترس کودک به روانشناس مراجعه کنیم؟- زمانی که به نظر میرسد ترس بیش از حد عادی است و مدت زیادی پایدار مانده است.
- زمانی که ترس باعث شود کودک شما بسیار ناراحت یا دچار تنش و بدخلقی شود.
- زمانی که ترس فرد را از انجام کارها باز دارد. مثل مدرسه نرفتن، تنها نخوابیدن یا جدا نشدن از شما.
- زمانی که ترس باعث بروز علائم جسمی (سردرد، تپش قلب، سرگیجه و تنگی نفس) شود یا اینکه کودک دائماً احساس مریض بودن کند.
اهمیت کتاب و کتابخوانی بر هیچ کس پوشیده نیست و همانطور که میدانیم یکی از مهمترین روشهای افزایش توانمندیهای کودک، کتاب خواندن برای وی است. شاید پیش خود فکر کنید کودکان با خواندن کتاب فقط مدتی را در کنار مادر یا پدر به آرامش سپری میکنند و تنها فایده آن خوب به خواب رفتن کودک است اما این کار نه تنها برای امروز کودک مفید است بلکه روی شخصیت آینده وی نیز تأثیر مستقیم دارد. کودکان نیازمند آموختن مهارتهای زندگی است و کتاب، منبعی مورد اعتماد در این زمینه است.
شما به عنوان والدین کودک خود میتوانید یک علاقه مستمر و بیپایان را به یادگیری در فرزندتان ایجاد کنید به این ترتیب که: شما برای فرزندانتان کتاب میخوانید و آنها به تدریج عشق و علاقه به داستان و شعر یافته و خودشان خواهان خواندن کتابهای مختلف میشوند و خواندن را آغاز و تمرین میکنند تا اینکه بالاخره به آن جایی میرسند که با کتاب تفریح کرده و از خواندن آن لذت میبرند و هر روز تشنه کسب اطلاعات جدیدتر میشوند.
کتاب خوانی برای بچهها، تمرینی برای کسب مهارتهای اجتماعی، تعامل و گفت وگو با دیگران و نیز تمرین و تجربهای برای خوب گوش دادن به شمار میرود همچنین قصه خوانی، گنجینههای واژگانی کودکان را پربار کرده و آنان را برای خواندن و نوشتن بهتر آماده میسازد و گوش دادن به داستان برای کودک تمرینی برای گفت وگو و احترام گذاشتن به دیگران نیز تلقی میشود. هرگاه به هنگام قصه خوانی و قصه گویی، بدون تکیه بر قصه کتاب، کودک را به مشارکت در ادامه دادن به قصه ترغیب کنیم، تعبیرها، اشارهها، شخصیت پردازیها و استفاده از واژههایی که او برای بیان مقصود خود
برمی گزیند، سبب تقویت تخیل و نیروی ابتکار در وجود کودک میشود. خواندن کتاب برای کودکان در گستردهتر شدن دایره لغات کودک، پرورش خلاقیت و کنجکاوی، افزایش تمرکز، یادگیری روشهای حل مساله و آمادگی کودک برای ورود به مدرسه بسیار تاثیرگذار است. همچنین کتابخوانی یکی از فعالیتهای بسیار خوب و مفید برای تقویت ارتباط کودک با پدر و مادر است. گنجاندن ساعت کتابخوانی روزانه، مثلاً قبل از ساعت خواب کودک میتواند عادت به کتابخوانی را در کودک ایجاد کند. هرزمان که کودک تمایلی به خواندن کتاب نشان نداد، اصرار نکنید و ادامهٔ کتاب را به زمانی که تمرکز لازم برای این کار را دارد موکول کنید. سعی کنید کتابها را براساس علاقمندی کودکتان انتخاب کنید. وقتی درمورد موضوعی کنجکاوی نشان میدهد کتابی در رابطه با آن موضوع به او هدیه بدهید. در زمان خواندن کتاب کاملاً با کودک همراه شوید و به دنیای کتاب سفر کنید، میتوانید بعضی از قسمتهای کتاب را همراه با کودکتان بازی کنید.
البته باید توجه داشت که انتخاب قصه خوب و مناسب با توجه به سن کودکان هم از اهمیت ویژهای برخوردار است. مساله انتخاب کردن کتاب مناسب، با توجه به انبوه کتبی که در اختیار شماست، مشکلی اساسی است. سعی کنید کتابی را برای فرزند خود انتخاب کنید که حتماً در گذشته آن را خوانده و محتوای آن را پسندیده باشید، احتمال میدهید برای کودک جالب توجه است و از خواندن آن لذت میبرد، اطلاعات عمومی مناسبی را درباره جهان اطراف به کودک میدهد، به کودک کمک میکند تا احساس کند که تواناییهایی دارد که تا کنون به آنها توجه نکرده است و در سایه تلاش و کوشش میتواند آنها را بهدست آورد، به کودک کمک میکند که بداند در دنیای اطراف او کودکان دیگری هم هستند که شرایط مشابهی با او دارند و با آن مشکل بهخوبی کنار آمدهاند یا آن را حل کردهاند.
فواید کتابخوانی برای کودک- به کودک کمک میکند تا دنیای بیرونی و اجتماع را بهتر ببیند.
- به کمک کتاب، کودکان در مدرسه عملکرد بهتری دارند.
- دایره لغات آنها پربارتر میشود.
- در نوشتن انشا مشکلی ندارند و به شکلی خلاق مینویسند.
- در صحبت کردن مشکلی نخواهند داشت و منظور خود را بهتر بیان میکنند.
- از نظر دستور زبان و نوع به کارگیری جملات، دقیقتر هستند.
- عزت نفس و اعتمادبهنفس بالاتری دارند.
-
- • کتاب خردسالان باید پر از تصاویر با رنگهای شاد و براق باشد و نوشتههای کمی داشته باشد.
-
- • کتاب کودک میبایست داستان یا شعری را روایت کند که کودک بتواند با آن ارتباط برقرار کند و درک کند.
-
- • کتاب باید محتوای خلاقانه داشته باشد و خواندن آن برای کودک هیجان انگیز و جالب باشد.
-
- • کتاب شعر باید به گونهای باشد که کودک قادر به حفظ کردن آن باشد.
-
- • تقسیمبندی کتاب باید به گونهای باشد که خواندن کتاب را برای کودک آسان کند.
-
- • داستان باید دارای محتوای آموزشی نیز باشد.
-
- • کتاب خوب برای کودکان باید شخصیتهایی داشته باشد که بتوانند در شرایط سخت قادر به تصمیمگیری درست شود.
- • کتاب پایان خوشی داشته باشد.
نوشته چه عواملی باعث ایجاد ترس در کودکان میشود؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
دلایل حسادت کودکان و چگونگی رفتار با کودک
نویسنده: آذین بذرافشان
حسادت یکی از ویژگیهای ناخوشایند انسانی است. آمیزهای از رنجش، ترس، ناامنی، احساس مالکیت و سوءظن است. حسادت کودکان احساس بسیار مخربی است. در بهترین حالت باعث میشود کودکتان احساس ناخشنودی و نارضایتی داشته باشد و در بدترین حالت باعث بدخلقی و عصبانیت او میشود.
فرزند شما وقتی که فکر کند با او به خوبی بچههای دیگر-چه بچههای فامیل چه غیره- رفتار نمیشود، ممکن است به آنها حسودی کند. او همچنین میتواند به اشیاء نیز حسادت کند و با تلنبار کردن آنها یا خواستن اسباببازی دیگری آن را بروز دهد. وقتی که شما به کودک دیگری نیز توجه میکنید، او ممکن است حسود شود. این احساسات طبیعی است.
فهرست محتوا:حسادت در سنین مختلف چگونه است؟
- لوس کردن بیش از حد
- مقایسه
- والدین خیلی نگران و حمایتگر
- رقابت ناسالم
- والدین مستبد یا کنترلگر
- حسادت آکادمیک یا مهارتی
- حسادت خواهر و برادر
- کودک بیش از حد احساس مالکیت میکند
- کودک مقایسه میکند
- کودک خشم شما را برمیانگیزد
- کودک رفتاری پرخاشگرانه از خود نشان میدهد
- کودک احساس ناامنی میکند
چگونه با حسادت کودکان برخورد کنیم؟
- به فرزندتان گوش دهید
- احساسات منفی را به سمت احساسات مثبت سوق دهید
- نسبت به فرزند خود دلسوز باشید
- اهمیت شراکت را توضیح دهید
- از مقایسه کردن خودداری کنید
- کودک خود را بیش از حد تحسین نکنید
- از مقایسه عملکرد تحصیلی خودداری کنید
- نهادینه کردن رفتار مثبت
چگونه به حسادت کودک نسبت به نوزاد جدید رسیدگی کنیم؟
- آموزش
- حواس جمع بودن
- تماسهای لطیف را آموزش دهید
- سریعاً عمل کنید
- نشان دادن
- تحسین کردن
- مراقب حرفهایتان باشید
- پشتیبان باشید
- بیشتر عشق بورزید
- آنها را مشارکت دهید
نقش کتاب و کتابخوانی در حسادت کودکان چیست؟
دلایل حسادت چیست؟ ۱- حسادت مادی«اما مامان! تو کلاسمون من تنها کسی هستم که ایکس باکس نداره!» این جمله براتون آشنا نیست؟ حسادت مادی معمولاً یکی از اولین انواع حسادت است که در کودکان ظاهر میشود. کودک نوپا گاهی به دزدیدن اسباببازی همبازیاش فکر میکند. خوشبختانه بعد از اینکه که کودک در مدرسه ثبت نام میشود و شروع به درک هنجارهای اجتماعی میکند، معمولاً چیزی که از همبازیهایش بخواهد را نمیدزدد. اما این باعث نمیشود که او برای وسایلی که بچههای دیگر دارند، دق نکند.
وقتی حسادت مادی بهوجود میآید، به فرزندان خود کمک کنید تا درک کنند که خانوادههای مختلف استانداردهای مختلفی برای زندگی دارند و الویتهای مالی برای هر خانوادهای متغیر است. سعی کنید دیدگاه گستردهتری در آنها بوجود آورید تا نسبت به آنچه که دارند، سپاسگزار باشند. همچنین سعی کنید که تمرکز او را از مسائل مادی به سمت مسائل غیرمادی که در خانواده شما در دسترس است متمرکز کنید. به عنوان مثال شما شاید به دلیل داشتن برنامه شغلی انعطافپذیر بتوانید اوقات بیشتری را با کودک خود سپری کنید. یا ممکن است در منطقهای روستایی زندگی کنید که در آن مرکز خرید شیکی وجود ندارد اما از هوای تازه و فضای آزاد برای گشت و گذار بهرهمند باشید. به فرزندان خود بیاموزید که بهجای مقایسه خود با دیگران، برای هر آنچه که دارند ارزش قائل شوند.
هنگامی که در بچهها حسادت مادی بوجود میآید، از آن به عنوان فرصتی برای آموزش پس انداز کردن پول برای خریدهای بزرگ استفاده کنید. اگر فرزندتان شکایت کرد که پرطرفدارترین برند کفش کتانی را ندارد، به او فرصت دهید تا در ازای انجام کارهای خانه پول توجیبی بگیرد تا آن کفش را بخرد. این کار باعث ایجاد انگیزه زیاد برای رسیدن به خواستههایش، القای حس مسئولیت و وجدان کاری میشود.
شما میتوانید از حسادت فرزندتان به عنوان کاتالیزوری برای انجام کارهای داوطلبانه استفاده کنید. با خدمتکردن در نوانخانهها و یا اهدای اسباببازی به خیریهها میتوانید به کودک خود یاد دهید که به افراد فقیرتر احترام بگذارند و متقابلاً متوجه شوند که چقدر خوشبخت هستند.
وقتی کودک به مهارتهای تحصیلی یا ورزشی همسالان خود حسادت میکند، بر روی عملکردش تأثیر میگذارد. «چه فایدهای داره واسه امتحان این همه تلاش کنم وقتی که در هر صورت مولی بیشترین نمره رو میاره؟»، «چرا تو تیم بسکتبال شرکت کنم وقتی کاملاً مشخصه که بِرد بازیکن ستاره هست؟» حسادت نسبت به مهارتهای دیگری باعث میشود کودک شما نسبت به ویژگیهای منحصربهفرد خود احساس نالایقی و بیارزشی کند.
در این شرایط وظیفه شماست که استعدادهای شخصیاش را به او نشان دهید و مسئولیتپذیری در قبال تلاشهایش را تقویت کنید. به کودک اجازه دهید تا احساس حسادتش را خالی کند سپس به خصوصیات شخصی مثبت او اشاره کنید. اگر فرزند شما در تیم فوتبال تمام تلاش خود را می کند اما عملکرد او به صورت فردی و جداگانه خوب است، به این نکته اشاره کنید که «بله مولی در فوتبال مهارت داره اما تو خیلی در ژیمناستیک پیشرفت کردی و من واقعا بهت افتخار میکنم.»
همچنین میتوانید به جای مقایسه عملکرد فرزندتان با دیگران، روی تلاش او متمرکز شوید. واقعیت این است که اگرچه هر بچه ای نمیتواند بازیکن ستاره نوک حمله شود اما همه میتوانند تمرین کنند و برای پیشرفت، سخت تلاش کنند. علاوه بر این ورزش و مدرسه به کودکان این امکان را میدهد تا دوست پیدا کنند، روحیه کار تیمی را تقویت کنند و پیشرفت شخصی را یاد بگیرند. با تمرکز بر این ویژگیها به کودک خود میآموزید که مسئله بهترین بودن نیست بلکه «بهترینِ خود بودن» است.
روش دیگر برای مقابله با احساس حسادت، کمک به کودک در بهبود زمینههایی است که در آنها احساس ناکافی بودن میکند. اگر حسادت او به دلیل حضور نابغهای ریاضی در کلاس بهوجود آمده باشد، تدریس خصوصی ریاضی (یا به صورت سادهتر، اطمینان حاصل کنید که تکالیفش را انجام داده است) ممکن است دقیقاً همان چیزی باشد که کودک شما به آن نیاز دارد و باعث شود احساس اعتمادبهنفس بیشتری کند.
۳- حسادت اجتماعیهمزمان با بزرگ شدن کودکان، مسائل اجتماعی بین آنها بیشتر شیوع مییابد. به عنوان مثال دختر شما ممکن است به دلیل اینکه دوستانش بدون او به مهمانی رفتند، احساس طردشدگی کند یا پسرتان به محبوبیت بچهای دیگر حسادت کند. محدودیتهای اجتماعی که در سالهای اولیه وجود نداشت، ناگهان در همه جا ظاهر میشود.
اولین قانون کلی برای والدینی که با حسادت اجتماعی فرزندشان سروکار دارند این است که هرگز احساسات کودک خود را کمارزش جلوه ندهند. هرچند ممکن است که شما فکر کنید مکان نشستن در کافه مسئله بااهمیتی نباشد اما برای کودک شما یک دنیا ارزش داشته باشد. با پرسیدن سوالاتی که جوابشان بیشتر از بله و خیر است، به کودک خود فرصت حرف زدن بدهید.
هنگامی که فرزند شما شروع به صحبت در مورد احساساتش کرد، با درایت برخورد کنید. به او بگویید: «میتوانم بفهمم که چگونه باعث شد احساس نادیده شدن بکنی.» سپس پیشنهاداتی را ارائه دهید تا به فرزندتان کمک کند بر آن احساس غلبه کند. مثلاً به عنوان میزبان یک دورهمی بزرگ برگزار کنید. برای ایجاد روابط دوستانه، پیوستن به یک کلوپ یا تیمی در مدرسه نیز میتواند کمککننده باشد. ممکن است در ابتدا فرزند شما از این ایدهها امتناع بورزد اما حمایت شما به او کمک میکند تا به سمت نگرش مثبتتری هدایت شود.
۴- حسادت خواهر و برادریشاید پیچیدهترین نوع حسادت، حسادت بین خواهر و برادر باشد. یک کودک حسود نمیتواند از حضور مداوم خواهر یا برادری که به نظر میرسد موفقتر، دوستداشتنیتر، باهوشتر است و سعی در جلب توجه بیشتر دارد، فرار کند. اگر به این نوع حسادتها توجه نشود، میتواند باعث برهم زدن و لکهدار شدن روابط سالم خواهر و برادری شود.
حسادت خواهر و برادری کاملاً طبیعی است اما والدین میتوانند با کلام و مقررات نامناسب آتش این حسادت را شعلهورتر کنند. وقتی شما به طور مداوم به پسرتان گوشزد میکنید که «مثل خواهرت باش!» به سختی میتوانید روحیه عشق خواهر و برادری را پرورش دهید. در عوض این پیغام را به فرزند خود میرسانید که نه تنها او را با دیگری مقایسه میکنید، بلکه او بهتر از تو است.
هنگام رسیدگی به مسائل خواهر و برادری، روی نقاط قوت هر کودک تاکید کنید و به محض شنیدن گفتوگوی منفی آن را متوقف کنید. اگر بازی بسکتبال کودکی وقت زیادی بگیرد، به همان اندازه وقت، برای علائق کودک دیگر برنامهریزی کنید. حتی اگر به معنای خواندن یک کتاب با یکدیگر یا دیدن یک نمایشگاه هنری همراه با خانواده باشد نه اینکه در یک مسابقه یا بازی حضور پیدا کنید.
به یاد داشته باشید که این مسولیت شماست که برای تفاوتهای فرزندانتان ارزش قائل شوید. از ویژگیهای منحصربهفرد هر کودک قدردانی کنید تا اینطور به نظر نرسد که از یک نفر جانبداری میکنید. بعضی از والدین هنگامی که کودک دارای شخصیتی بسیار متفاوت از خودشان است، دچار کشمکش میشوند. اگر شما جز این دسته افراد هستید، خود را به چالش بکشید تا در مورد آن کودک بیشتر بیاموزید و به دنبال چیزی باشید که هر دو از آن لذت میبرید. به احتمال زیاد او چیزهای زیادی برای یاد دادن به شما دارد.
حسادت در سنین مختلف چگونه است؟ نوزاداندر نوزاد حسادت برابر با غریزهی بقا است. نوزادان نیاز دارند که تمرکز والدین را به خود معطوف کنند چون برای زنده ماندن به آنها وابسته هستند و پاسخ سریع شما به نوبهی خود امنیت را به آنها منتقل میکند که برای رشد عاطفی سالم نوزادان بسیار حیاتی است.
بنابراین همیشه به غرغرها و گریههای نوزاد توجه کنید. و حتی هنگامی که توجه کامل شما جای دیگری است، او را در آغوش بگیرید و تکان دهید. این عمل شما پیام اصلی را میرساند که «من میدانم تو آنجا هستی عزیزم و من پیش تو هستم.»
مطمئناً در خواهر و برادرهای بزرگتر، والدینی که توجه زیادی به نوزاد ابراز میکنند، نوع ویژهای از حسادت در آنها تقویت میشود که رقابت خواهر و برادری نام دارد. با نوزاد در مورد خواهر یا برادر بزرگترش صحبت کنید. او به صدا، لمس و نگاه شما احتیاج دارد. در حالی که محتوای کلام شما برای خواهر یا برادر بزرگتر بسیار مهم است. گفتار شما نباید چاپلوسانه و منتقدانه باشد. به سادگی آنچه را که خواهر یا برادر انجام میدهد، توصیف کنید. مانند: «خواهرت در حال نقاشی کشیدن است یا برادرت در حال خوردن صبحانه است.»
کودکان نوپاهمانند نوزادان، حسادت در کودکان نوپا نشاندهندهی اضطراب جدایی است. همانطور که کودک نوپا شروع به تمرین برای استقلال خود میکند، مرتباً برمیگردد و چک میکند که شما آنجا هستید یا نه. بنابراین پاسخ شما اهمیت دارد. با افزایش سن و توانایی درک کلمات، با او تمرین صبر کردن انجام دهید. مانند: «صداتو میشنوم اما باید صبر کنی تا من به خواهرت کمک کنم.»
خوب است که کودک دو یا سه ساله شما کمی احساس درماندگی کند. به این ترتیب او یاد میگیرد که احساسات ناخوشایند را کنترل کند. تنها کاری که شما نباید انجام دهید، نادیده گرفتن کودک است زیرا عدم پاسخگویی شما باعث ایجاد ناامنی میشود و به حسادت دامن میزند.
کودکان پیشدبستانیکودکان سه و چهار ساله به دلیل نیاز به امنیت، احساس حسادت میکنند. خبر خوب این است که در این سنین آنها منطقیتر میشوند و همچنین توانایی درک نیازهای دیگران را دارند. این بدان معناست که میتوانیم به آنها کمک کنیم تا احساس حسادت را تشخیص داده و کنترل کنند. کودک چهار سالهای مکالمه پدرش را قطع کرده و صورت خود را در مقابل صورت او قرار میدهد. پدر میگوید: «من میفهمم که تو توجه من را میخوای اما واقعاً الان باید چند دقیقه بهم فرصت بدی تا با دوستم صحبت کنم.»
این بهترین نوع برخورد است زیرا بدون تقویت رفتار مخرب باعث ایجاد اطمینان خاطر در کودک میشود. این مسئله بهویژه در رابطه با معضل حسادت بسیار مهم است. اطمینان حاصل کنید که پیغام «من دارم باهات وقت می گذرونم چون تو داری بهونهگیری میکنی» را نرسانید. در عوض، توضیح دهید که فریاد زدن راه خوبی برای اینکه پدر و مادر به حرفهایت گوش دهند، نیست. بلکه بهترین راه مشغول کردن خود (نقاشی کردن، کتاب خواندن) برای چند دقیقه است.
کمک به کودک در شناسایی احساس حسادت اغلب بار احساسی آن را کاهش میدهد. به عنوان مثال: «خب! به نظر میرسه که حسادت میکنی.» فقط لحن صدایتان معمولی و خنثی باشد. به یاد داشته باشید که حسادت به خودی خود شرمآور نیست و هدف، کمک به کودک برای کنار آمدن با این احساسات است.
بچه مدرسهایهاوقتی که بچهها به مدرسه میروند، بسیاری از والدین فکر میکنند که آنها باید حسادتهای کوچک خود را از بین ببرند. والدین باید کودک را وادار به تفکر کند که چرا احساس حسادت میکند (آیا فکر میکنی اگر ریکی دوست جدید داشته باشه، به این معنیه که تورو دوست نداره؟). به دنبال راههایی باشید تا در مورد خود احساس بهتری کند (به جای بازی کردن با ریکی امروز بعدازظهر از انجام دادن چه کاری لذت میبری؟)
به همین ترتیب والدین میتوانند به فرزندان خود کمک کرده تا درک کنند که اگر توجه دیگران به کس دیگری باشد، چیزی از آنها کم نمیشود. یکی از مفیدترین عباراتی که میتوان برای کم کردن اثر حسادت استفاده کرد این است که: «اگه من حرف مثبتی در مورد خواهرت (یا هرکسی) زدم، به این معنی نیست که به نکات مثبت تو فکر نمیکنم.» ما میخواهیم فرزندانمان تشخیص دهند که همه ما میتوانیم جایگاه برنده داشته باشیم.
نوجوانان و جوانانبا ورود بچهها به دوران نوجوانی، وظایف والدین به همان منوال است. علاوه بر آن، نوجوانان با نقشهای اجتماعی جدیدی دست و پنجه نرم میکنند. آنها در حال تمرین مهارتهایی برای رابطه عاطفی هستند. اما در دوره نوجوانی بیشتر روابط زودگذر بوده و محبتها میآیند و میروند، صدمه میبینیم و حسادت میکنیم.
مهمترین چیزی که نوجوانان و جوانان نیاز دارند این است که مورد طعنه والدین خود قرار نگیرند. حسادت نوجوانان ریشه در ترس دارد و درست مانند زمانی که کودک نوپا یا پیشدبستانی بودند با اضطراب جدایی سر و کار دارند. در این سن نیز باید به احساساتشان احترام گذاشت، برای رفع مشکل عجله نکرد و به او کمک کرد تا راههای مناسبی برای مقابله با مشکل پیدا کند. اشتراک گذاشتن احساسات با یک دوست میتواند سازنده باشد.
پیامد حسادت چیست؟حسادت یک احساس منفی است و بنابراین ممکن است بر شخصیت کودک شما اثر منفی بگذارد. در اینجا بعضی از عواقبی که امکان دارد فرزند شما به دلیل حسادت با آن روبهرو شود، ذکر شده است:
- کودک شما ممکن است پرخاشگر شود.
- کودک شما ممکن است به یک زورگو تبدیل شود
- کودک شما ممکن است منزوی و گوشهگیر شود
- کودک شما ممکن است دچار درماندگی و ناتوانی شود
- کودک شما ممکن است عزت نفس پایینی پیدا کند
همه والدین عاشق این هستند که هر از گاهی بچههای خود را لوس کنند. اما اگر فرزند خود را بیش از حد لوس کنید، در این صورت ممکن است در او احساس برتری نسبت به دیگران ایجاد شود. بنابراین هر وقت کودک شما با فردی بهتر از خود روبهرو شود یا کسی وسیلهای بهتر از آنچه او دارد، داشته باشد، ممکن است احساس حسادت و ناامنی کند.
- مقایسه
بسیار طبیعی است که والدین کودک خود را با دیگری یا فرزندان دیگر مقایسه کنند. اما تا زمانی که اجازه ندهند کودک از این موضوع باخبر شود. اگر شما این احساس مقایسه را بیان کنید و مدام کودک خود را با خواهر یا برادرش یا یک دوست مقایسه کنید، نه تنها ممکن است حس رقابت و اعتمادبهنفس پایین در کودک ایجاد کنید، بلکه باعث حسادت نیز میشوید.
- والدین خیلی نگران و حمایتگر
والدین، حامی و نگران سلامت و رفاه فرزندان خود هستند. با این حال گاهی اوقات ممکن است زیادهروی کنند و وقتی که کودک رها و بدون حضور والدین باشد، احساس گمگشتگی کرده و به کودکانی که از او اعتمادبهنفس بالاتری دارند حسادت کند.
- رقابت ناسالم
رقابت سالم برای هر کودکی مهم است اما ایجاد رقابت در مواردی که لازم نیست ممکن است تاثیر منفی روی شخصیت کودک بگذارد و منجر به حسادت شود. این امر زمانی اتفاق میافتد که شما مقایسه میکنید و از کودک انتظار کاری را دارید که ممکن است قادر به انجام آن نباشد. به عنوان مثال کودکی بسیار خوب میرقصد و از فرزندتان انتظار دارید مانند او این کار را انجام دهد اما ممکن است او نخواهد یا دوست نداشته باشد برقصد.
- والدین مستبد یا کنترلگر
وقتی والدین بیش از حد سختگیر یا کنترلگر هستند و انتظار دارند فرزندانشان قوانین و مقررات را بدون اینکه حتی دلایل آن را توضیح دهند رعایت کنند، احساس کینه و حسادت را در آنها پرورش میدهند. این کودکان با حضور مداوم در محیطی مقرراتی و کنترلشده، نسبت به دوستان و همسالان خود احساس خودکمبینی میکنند.
- حسادت آکادمیک یا مهارتی
بچهها مانند یکدیگر نیستند. بعضی از آنها ممکن است در ورزش عالی باشند و بعضی دیگر در تحصیل. احساس حسادت در بچهها نسبت به آنهایی که درسخوان هستند و یا عملکرد فوقالعادهای در فعالیتهای درسی دارند، بسیار متداول است.
- حسادت خواهر و برادر
اغلب دیده میشود که کودک بزرگتر به خواهر یا برادر کوچکترش حسادت کند. و زمانی اتفاق میافتد که والدین تمرکز خود را از فرزند بزرگتر به کودک تازه متولد شده تغییر دهند. کودک بزرگتر ممکن است کنار آمدن با این شرایط برایش دشوار باشد و به خواهر یا برادرش حسادت کند.
علائم یک کودک حسود چیست؟- کودک بیش از حد احساس مالکیت میکند
اگر کودک شما حسادت میکند، ممکن است بیش از حد به همه چیز تملک بورزد. این نگرش تنها محدود به موارد مادی نمیشود بلکه ممکن است در مورد والدین، خواهر و برادرها و دوستان نیز وجود داشته باشد. او نمیخواهد چیزی را به اشتراک بگذارد و این دیدگاه باعث افسردگی نیز میشود.
- کودک مقایسه میکند
یک بچه حسود ممکن است مهارتها، داراییها و سایر موارد خود را با بچههای دیگر مقایسه کند. در صورت احساس کمبود یا نداشتن چیزی، نارضایتی خود را نشان میدهد و شروع به اوقات تلخی میکند.
- کودک خشم شما را برمیانگیزد
اگر کودک شما به خواهر یا برادرش حسادت میکندُ ممکن است تمام تلاش خود را بهکار گیرد تا توجه شما را جلب کند. بهترین راه برای بدست آوردن توجه والدین، بدرفتاری است. کودک ممکن است دست به هر کاری بزند تا شما را عصبانی کند و تمام این تلاشها تنها برای این است که توجه شما را به خودش جلب کند.
- کودک رفتاری پرخاشگرانه از خود نشان میدهد
کودک حسود ممکن است رفتاری جنجالی و پرخاشگرانه از خود نشان دهد. او نه تنها ممکن است رفتار نادرستی با خواهر، برادر و دوستانش داشته باشد بلکه ممکن است به آنها زورگویی نیز بکند. در بعضی موارد ممکن است کودکِ خود را در حالی بیابید که سعی دارد به خواهر و برادر یا دوستش آسیب بزند.
- کودک احساس ناامنی میکند
امکان دارد که کودک به دلیل حسادت، احساس ناامنی کند. این حالت به دلیل ورود یک نوزاد یا خواهر و برادر جدید در زندگی فرزند شما بارزتر میشود. کودک همیشه وابسته و نیازمند به نظر میرسد و همیشه به دنبال عشق و محبت شماست.
گودون یک برادر کوچک به اسم گاستون دارد. از وقتی برادر کوچکشبه دنیا آمده، مامانش بی هوش و حواس شده. از صبح تا شب به گهوارهی گاستون چسبیده و مرتب میگوید: «ناز، ناز، خشگل من، ناچ، ناچ، پیشت...»
افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view بستن داداش کوچولوی خرابکار! امتیاز ۵.۰۰ از ۵ ۲۰۰,۰۰۰ ریال گودون یک حیوان خانگی دارد، موش به نام آلبرت. گاستون، برادر کوچک گودون هم آلبرت را دوست دارد، اما با بازیهایش او را اذیت میکند. گودون تصمیم میگیرد حیوان خانگی دیگری برای گاستون پیدا کند تا آلبرت را نجات بدهد. اما ... افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن آب نبات چوبی قرمز بزرگ ۱۹۵,۰۰۰ ریال رابینا به اولین جشن تولد زندگیاش دعوت میشود! او برای رفتن به مهمانی، برای بازیها و سرگرمیها و خوردن کیک و شیرینی و چیزهای دوستداشتنی دیگر لحظهشماری میکند. افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن مسابقهی حسادت ۸۵,۰۰۰ ریال امیل و امیلو دو برادر شاهزاده بودند که تمام روز با هم بگو مگو میکردند.- دیگر بس است!شاهزاده امیلو آن اسباببازی را که من میخواستم گرفته. این منصفانه نیست!
- چرا امیل بستنی بزرگتر را برداشت؟ شما بین من و او فرق میگذارید
- و...
اکثر بزرگسالان بهطور مرتب با حسادت سروکار دارند. ممکن است به ازدواج به ظاهر کامل دوستشان حسادت کنند یا به حساب بانکی خواهر ثروتمند خود. خوشبختانه بسیاری از بزرگسالان آموختهاند که با حسادت خود با روشی سالم کنار بیایند. آن را از بین میبرند یا حداقل مانع تاثیر گذاشتن روی روابطشان میشوند.
متاسفانه کودکانی که با حس حسادت سروکار دارند، با آن بیگانه هستند و ممکن است ندانند چه باید بکنند. در صورت عدم کنترل، حسادت میتواند منجر به عواقب ناگواری شود، از جمله:
- کاهش عزت نفس
- پرخاشگری نسبت به بچههای دیگر
- احساس درماندگی
- قلدری
- گوشهگیری
چگونه با حسادت کودکان برخورد کنیم؟
با حسادت باید به روشی مناسب برخورد شود تا اثر مخربی روی فرزندتان نگذارد. اینجا چند روش عنوان شده است که ممکن است در مقابله با حسادت کودک به شما کمک کند:
- به فرزندتان گوش دهید
حسادت سطحی نیست بلکه ریشهای عمیق دارد. با کودک خود صحبت کنید و به نگرانیها و دلایلی که ممکن است باعث بروز چنین رفتاری در او شود گوش فرا دهید. گوش دادن به ترسها، نگرانیها و دغدغههای کودکتان ممکن است به او کمک کند تا بر حس حسادت خود غلبه کند.
- احساسات منفی را به سمت احساسات مثبت سوق دهید
به افکار منفی فرزندتان جهت مثبت دهید تا با کمک آن بتواند با حسادت کنار بیاید. اگر خواهر و برادر یا دوست او در درس خواندن از او بهتر باشد، شما باید فرزندتان را تشویق کنید تا سخت مطالعه کرده و نمرات خود را بهتر کند نه اینکه نسبت به کسانی که عملکرد بهتری از او دارند احساس بدی داشته باشد.
- نسبت به فرزند خود دلسوز باشید
کودک شما ممکن است رفتارهای منفی و سرکشانهای از خود نشان دهد اما شما باید نسبت به او دلسوز و مراقب باشید. کودک خود را سرزنش و تنبیه نکنید. درک این نکته بسیار مهم است که فرزندتان با یک وضعیت عاطفی دشوار روبهرو است و برای کنار آمدن با آن به محبت شما نیاز دارد.
- اهمیت شراکت را توضیح دهید
یادگیری اهمیت مهربانی و شریک بودن برای هر کودکی بسیار مهم است. وقتی کودک یاد میگیرد وسایلش را با بچههای دیگر به اشتراک بگذارد، نه تنها باعث میشود که دوست پیدا کند بلکه احساس حسادت را نیز از بین میبرد.
- از مقایسه کردن خودداری کنید
مقایسه کردن باعث ایجاد احساسات منفی میشود و فرد را بیارزش میکند. بنابراین هرگز کودک خود را با فرزند دیگرتان و یا با دوستانش مقایسه نکنید. هر کودکی منحصربهفرد است و استعدادهای مختلفی دارد. جستوجو کنید که فرزند شما در چه چیزی مهارت دارد و به جای اینکه او را با دیگران مقایسه کنید، به او کمک کنید تا توانایی خود را پرورش دهد.
- کودک خود را بیش از حد تحسین نکنید
به عنوان والد، شما عاشق کودکتان هستید و او را میپرستید و در مواقع به خصوص به دلیل تلاش و سختکوشیاش، تعریف و تمجید نثارش میکنید. با این حال از زیادهروی در آن خودداری کنید. هنگامی که فرزند خود را بیش از حد ستایش کنید در موقعیتی که بچههای دیگر از او بهتر باشند، سخنان شما حالت دلداری و قوت قلب پیدا میکند. از انجام این کار خودداری کنید.
- از مقایسه عملکرد تحصیلی خودداری کنید
توصیه میشود از مقایسه عملکرد کودک خود در مدرسه با خواهر و برادر یا دوستانش خودداری کنید. با این کار ممکن است احساس دشمنی و حسادت ایجاد شود. شما باید به جای مقایسه کردن او با دیگران، او را ترغیب کنید که بیشتر درس بخواند و نمرات خوبی بگیرد.
- نهادینه کردن رفتار مثبت
تا آنجایی که ممکن است سعی کنید از مواردی که باعث ایجاد احساس حسادت در فرزندتان میشود دوری کنید. احساس عشق، مراقبت و شراکت از سنین پایین باید آموزش داده شود. همچنین آموزش درباره حسادت به کودکان میتواند به آنها کمک کند تا به شیوه بهتری با این احساس کنار بیایند.
آموزش قدرشناسی به کودکانپرورش حس قدردانی از داشتههای مادی، ویژگیهای منحصربهفرد و مهارتهای شخصی میتواند باعث کاهش احساس حسادت در کودکان شود. روشهای زیادی وجود دارد تا به کودک خود بیاموزید چگونه قدردان باشد:
- استفاده از عبارات تاکیدی مثبت. وقتی کودک حس خوبی در مورد خودش ندارد حسادت ممکن است سروکلهاش پیدا شود. با یافتن فرصتهایی مناسب برای تشویق و تحسین فرزندتان، یادآوری کنید که او واقعاْ به اندازه کافی خوب است.
- به هیچ وجه اجازه ندهید که کودک گفتوگوی منفی با خود داشته باشد. به محض اینکه شنیدید فرزندتان از خودش انتقاد میکند، او را همانجا متوقف کنید. به عنوان مثال اگر او به دلیل مشکلی در تکالیفش خود را احمق خطاب کرد، به چشمانش نگاه کنید و بگویید، «ممکن است در درک مشق شب مشکل داشته باشی اما به این معنی نیست که تو احمقی.» به نقاط قوتش اشاره کنید و به او یادآوری کنید که افراد باهم متفاوت هستند. سپس با هم تمرین کنید تا مطالب را بیاموزد و احساس رضایت او را تقویت کنید.
- روی تجربیات مختلف تمرکز کنید. حسادت ممکن است در نتیجه تمرکز بیش از حد روی کالاهای مادی باشد. با انتخاب تجربههای جالب مانند سفر به موزه یا تعطیلات کوتاه خانوادگی به جای بازی ویدئویی جدید، کودک شما متوجه میشود که چیزهایی مهمتر از وسایل و اسبابآلات نیز وجود دارد.
- نه گفتن را بلد باشید. خریدن و دادن هر چیزی که کودک میخواهد، باعث متوقف شدن حسادت نمیگردد. برعکس، کودک به دنبال انبوهی از وسایل جمعآوری شده دچار وسواس میشود. با یادگیری «نه گفتن» میتوانید حس تشکر و قدردانی را در مواقعی که بله میگویید، ایجاد کنید و با این روش بهطور غیرمستقیم به کودک خود یاد میدهید که برای چیزهایی که دریافت میکند ارزش قائل باشد.
- آنچه را که برای او موعظه میکنید، خودتان نیز انجام دهید. اگر به دنبال ماشین جدید همسایه خود هستید یا دائماً در مورد استعداد، پول یا خانواده افراد دیگر غرولند میکنید، به فرزند خود یاد میدهید که حسود بودن قابل قبول است. در عوض از طریق قدردانی از داراییها و استعدادهای خود، سپاسگزاری و احساس ارزشمندی را سرمشق قرار دهید. بچهها از هیچ الگویی بهتر از شما نمیتوانند بیاموزند.
قبل از ورود عضو جدید خانواده، به کودک نوپا گفته شود که قرار است یک برادر کوچک فوقالعاده داشته باشد که با او بازی کند و کلی اوقات خوش باهم بگذرانند. پس از متولد شدن برادر کوچک، کودک نوپا با خود فکر میکند که او را دست انداختهاند. چگونه ممکن است با نوزادی که با صورتی سرخ به دور خود میپیچد و گریه میکند و تمام وقت و توجه والدینش را به خود معطوف کرده خوش گذراند؟ سپس با استفاده از روشهایی که بلد است شروع به بازی با نوزاد میکند. توپ بازی میکند و شما سر او فریاد میزنید که چرا سمت نوزاد اسباببازی پرت میکند. قایم موشک بازی میکند و شما سر او فریاد میزنید که پتو را از روی سر نوزاد کنار بکشد. نوزاد را در آغوش میگیرد و شما به او تذکر میدهید که بیشتر مراقب باشد. آیا تعجبآور است که کودک نوپا شما گیج شده باشد؟
آموزشاولین هدف شما محافظت از نوزاد است. دومین هدف شما این است که به فرزند بزرگتر خود بیاموزید که چگونه با خواهر یا برادر جدیدش به روشی مناسب ارتباط برقرار کند. شما میتوانید با همان روش همیشگی که به کودک نوپا خود آموزش میدهید بیاموزید که چگونه با نوزاد بازی کند. با او صحبت کنید، برایش شرح دهید، راهنمایی و تشویقش کنید. تا زمانی که اطمینان حاصل نکردهاید که به هدف دوم خود رسیدهاید، بچهها را با هم تنها نگذارید. کار راحتی نیست اما ضروری و شاید حتی حیاتی باشد.
حواس جمع بودنهر زمان بچهها باهم هستند، حواستان باشد و آن نزدیکی پرسه بزنید. هنگامی که احساس کردید کودکتان عصبی شده است، نوزاد را بلند کرده و حواس کودک بزرگتر را با یک آهنگ، اسباببازی یا میانوعده پرت کنید. این عمل شما ضمن کمک به نوزاد، مانع از تکرار مداوم کلمه «نه» میشود که ممکن است در نهایت باعث تحریک رفتار پرخاشگرانه شود.
تماسهای لطیف را آموزش دهیدبه خواهر یا برادر بزرگتر بیاموزید که چگونه پشت کمر نوزاد را مالش دهد و به او بگویید که این نوع لمسها باعث آرامش نوزاد میشود و کودک بزرگتر را بهخاطر انجام این کار خوب تحسین کنید. این درس به کودک میآموزد که چگونه به روشی مثبت با نوزاد ارتباط فیزیکی برقرار کند.
سریعاً عمل کنیدهربار مشاهده کردید که کودک شما، نوزاد را میزند یا با خشونت برخورد میکند، سریعاً وارد عمل شوید. با قاطعیت اعلام کنید «ضربه نه! وقت تموم شد.» کودک را روی یک صندلی بنشانید و این جمله را به او بگویید «هروقت تونستی از دستات به درستی استفاده کنی، میتونی بلند شی.» اگر او خواست که مراقب باشد و با نوزاد به ملایمت برخورد کند، اجازه دهید که از جای خود بلند شود. هرچه باشد این یک تنبیه نیست. این روش فقط به او کمک میکند تا یاد بگیرد که اعمال خشن مجاز نیست.
نشان دادنبچهها آنچه را که میبینند، یاد میگیرند. هنگامی که شما در حال رسیدگی به نوزاد هستید، کودک بزرگتر در حال تماشا کردن است و از عملکردهایتان میآموزد. شما مهمترین معلم فرزند خود هستید. کودک بیشتر از طریق نگاه کردن به شما یاد میگیرد.
تحسین کردنهر زمان که مشاهده کردید کودک بزرگتر نوزاد را به آرامی نوازش میکند، از او تعریف کنید. با خشنودی از مهم بودن برادر بزرگتر صحبت کنید. فرزند بزرگتر خود را در آغوش گرفته و ببوسید و به او بگویید که چقدر به وجودش افتخار میکنید.
مراقب حرفهایتان باشیدهمه چیز را گردن نوزاد نیندازید. «نمیتونیم پارک بریم، بچه خوابیده.»، «آروم باش، بچه رو بیدار میکنی.»، «بعد از اینکه پوشک بچه رو عوض کردم بهت کمک میکنم.»، به جای اینها از دلایل جایگزین استفاده کنید. «الان دستم بنده.»، «بعد از ناهار میریم بیرون.»، «سه دقیقه دیگه بهت کمک میکنم.»
پشتیبان باشیداحساسات ناگفته کودک خود را اقرار کنید. از جمله «قطعاً با اومدن نوزاد همه چیز اینجا تغییر کرده. مدتی طول میکشه تا به این تغییر عادت کنیم». نظرات خود را به صورت کلی و ملایم بیان کنید. مثلاً نگویید «شرط میبندم که از نوزاد جدید متنفری.» در عوض بگویید «داشتن مامانی که این همه وقت برای نوزاد میذاره باید سخت باشه.» یا «شرط میبندم که دوست داشتی الان بتونیم بریم پارک و منتظر بیدار شدن نوزاد نمونیم». هنگامی که کودک بداند که شما احساسات او را درک میکنید، دیگر برای جلب توجه شما کمتر مشکلساز میشود.
بیشتر عشق بورزیدابراز احساسات خود به کودک را افزایش دهید. بیشتر بگویید دوستت دارم، بیشتر او را در آغوش بگیرید و زمانی را برای خواندن کتاب یا بازی با یکدیگر کنار بگذارید. بازگشت موقتی مشکلات رفتاری، طبیعی است و با صرف زمان و توجه بیشتر کاهش مییابد.
آنها را مشارکت دهیدبه خواهر یا برادر بزرگتر بیاموزید که چگونه در رابطه با نوزاد مفید باشد یا چگونه او را سرگرم کند. به کودک بزرگتر اجازه دهید که هدایای نوزاد را باز کند و با دوربین از نوزاد عکس بگیرد. نحوه پوشیدن جوراب نوزاد را به او بیاموزید. بگذارید پودر بچه را او بپاشد. هر زمان که ممکن باشد او را تشویق و تمجید کنید.
بهگونهای برخورد کنید که هر کدام احساس خاص بودن کنند.
از مقایسه خواهر و برادر بپرهیزید حتی در مورد موضوعاتی که به نظر بیاهمیت میآیند مانند وزن هنگام تولد، کدام زودتر چهار دست و پا راه رفت یا کدامیک موی بیشتری داشت. کودکان این نظرات را به عنوان انتقاد تعبیر میکنند.
نقش کتاب و کتابخوانی در حسادت کودکان چیست؟حسادت، ناشی از عدم اعتمادبهنفس و عزتنفس است. نوزاد تازهوارد، شریک زندگی جدید والدین، مسائل مادی یا اضطراب میتواند به حسادت منجر شود. بهعنوان بزرگسال، این وظیفه ماست که به کودکانمان کمک کنیم تا با این احساسات کنار بیایند. درک این مطلب که چرا آنها این احساسات را دارند باعث افزایش عزت نفس بچهها میشود. کتابهای تصویری موجود در لیست کتابهای زیر که مربوط به حسادت هستند شخصیتهایی را نشان میدهند که با حسادت دست و پنجه نرم کرده و بر آن غلبه میکنند. این کتابها مقدمه اولیه خوبی هستند تا بحث در مورد احساسات دشوار از طریق راههای مثبت را آغاز کنیم.
منابع:/https://www.moneycrashers.com/help-kids-overcome-deal-with-jealousy
/https://www.todaysparent.com/family/parenting/why-so-jealous
/https://parenting.firstcry.com/articles/jealousy-in-children-causes-and-tips-to-deal-with-it
/https://childrenslibrarylady.com/jealousy-picture-book-list
https://www.verywellfamily.com/how-do-i-deal-with-a-jealous-sibling-290535
نوشته دلایل حسادت کودکان و چگونگی رفتار با کودک اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
دلیل دروغگویی کودک چیست و چگونه باید با آن مقابله کرد؟
نویسنده: آذین بذرافشان
دروغ گفتن رفتاری معمول بین کودکان است که از دوران خردسالی ظاهر شده و میتواند تا سالهای نوجوانی ادامه داشته باشد. اگرچه دلایل دروغگویی با افزایش سن تغییر میکند.
دروغگویی یکی از اولین رفتارهای ضد اجتماعی است که کودکان از آن برخوردار میشوند. هنگام رسیدگی به دروغ کودک بسیار مهم است که سن و مرحله رشد، نوع دروغ و دلایل احتمالی پشت این رفتار را در نظر بگیرید.
دروغ گاهی میتواند همراه با تقلب یا دزدی باشد. هنگامی که این رفتار به طور مکرر و طی یک بازه زمانی طولانی رخ دهد، احتمالاً بیانگر مشکلات جدیتری است.
محققان دانشگاه آریزونا دروغگویی را در گروههای زیر دستهبندی کردند:
- دروغ خیرخواهانه: هنگامی اتفاق میافتد که کودک برای محافظت از کسی یا کمک به دیگران دروغ بگوید.
- دروغ برای بهتر جلوه دادن خود: دروغی است که به منظور جلوگیری از شرمساری، عدم تایید یا سرزنش گفته میشود.
- دروغ خودخواهانه: برای محافظت از خود گفته میشود و غالباً گردن کس دیگری انداخته میشود تا سوء رفتار خود را پنهان کند.
- دروغ ضد اجتماعی: به قصد آزار رساندن به دیگری گفته میشود.
کودکان از چه زمانی دروغگویی را شروع میکنند؟
تفاوت دروغ با تخیل چیست و چگونه باید شناخت؟
چه عواملی در دروغگویی کودکان نقش دارند؟
آیا باید نگران دروغگویی کودکان بود؟
چرا بچههای مبتلا به بیشفعالی ممکن است برای پنهان کردن مشکلات دروغ بگویند؟
وقتی کودک مبتلا به ADHD دروغ میگوید، چگونه به او پاسخ دهید
نقش والدین در دروغگویی کودکان چیست؟
نقش کتاب و کتابخوانی برای کودکان در درمان دروغگویی چیست؟
کودکان از چه زمانی دروغگویی را شروع میکنند؟ سنین ۲ تا ۴ سالاز آنجایی که مهارتهای زبانی کودک نوپا در حال رشد است، هنوز تصور روشنی از حقیقت ندارند. در این سنین آنها درک ضعیفی نسبت به تفاوت بین واقعیت، رویا پردازی، آرزو، تخیل و ترس دارند. احساسات شدید کودک ۲ یا ۳ ساله باعث میشود که بگوید، «او شیرینی منو خورد» در حالی که به وضوح روشن است که برادر نوزادش قادر به انجام چنین کاری نیست. به یاد داشته باشید که کودکان نوپا در تلاش هستند تا استقلال خود را به نمایش بگذارند و با هر مخالفتی میتوانند وارد جنگ قدرت شوند. بنابراین سعی کنید با یک پاسخ آرام و دیپلماتیک، تردید ایجاد کنید. مانند:«واقعا؟! پس اینایی که روی چونته نباید خردههای شیرینی باشه.» گفتن این جمله از نبرد احساسات جلوگیری میکند. کودک نوپا برای اینکه به دلیل دروغ گویی تنبیه شود خیلی کوچک است اما والدین میتوانند با زیرکی شروع به تشویق راستگویی کنند. برای نشان دادن مسئله راستگویی مطالعه کتاب شادی مانند «من نیستم» اثر نیکولا کیلن میتواند مفید باشد.
در سن ۴ سالگی زمانی که کودک بیشتر قادر به حرف زدن است، چاخان میکند و زمانی که سوال سادهای از او میپرسید که«آیا تو خواهرت رو نیشگون گرفتی؟» پاسخ منفی میدهد. از هر فرصتی برای توضیح اینکه دروغ چیست و چرا بد است، استفاده کنید. موضوع را مطرح کنید (بهترین زمان بلافاصله بعد از اینکه کودک دروغ گفت است). با این جمله شروع کنید، «بیا در مورد دروغ گفتن و اینکه چرا کار بدیه صحبت کنیم». ممکن است مکالمه خیلی طولانی نباشد اما به آنها این پیغام را بدهید که صداقت مهم است. در پاسخ به دروغ، قاطع و جدی باشید و بگویید «به نظر میرسه که حقیقتو نمیگی» یا «آیا کاملاً مطمئنی که این اتفاق افتاده؟». روشن کنید که دروغ شما را مجذوب خود نمیکند. اما بعد از گوش دادن و تصحیح کودک به آرامی از موضوع بگذرید. از سرو کله زدن با کودک و کنکاش بیش از حد برای فهمیدن حقیقت اجتناب کنید مگر اینکه مسئله جدی باشد و توجه بیشتری را طلب کند.
سنین ۵ تا ۸ سالدر سنین ۵ تا ۸ سالگی کودکان دروغهای بیشتری میگویند تا قسر در بروند. بهویژه دروغهایی که مربوط به مهد کودک، کلاس، تکالیف، معلمان و دوستان میشود. با اینکه در پنهان کردن حقیقت مهارت بیشتری پیدا کردهاند اما همچنان حفظ دروغ دشوار است. مقررات و مسؤلیتهای این سن اغلب برای کودکان زیاد است. در نتیجه کودک اغلب برای کم کردن فشارهایی که بیشتر از توانش به او وارد میشود، دروغ میگوید. اما خوشبختانه اکثر این دروغها («امروز هیچ مشقی ندارم که انجام بدم») بهراحتی قابل تشخیص هستند. با فرزند خود به صراحت صحبت کنید و داستان خواندن را با هم ادامه دهید و وقتی کودک از خود صداقت نشان میدهد، او را تشویق کنید. کتابهایی مانند «صادق باش و حقیقت را بگو» از چری مینرز را برای کودک خود بخوانید.
از همه مهمتر به دلیل اینکه کودکان در این سن به شدت مشاهدهگر هستند، سعی کنید الگوی خوبی باشید. مراقب دروغهای غیرارادی، هرچند کوچک باشید مثلاً «بگید من خونه نیستم»، در حالیکه هستید، باعث میشود پیغام متناقضی را به کودک برسانید. مهم نیست که چقدر در مورد اهمیت صداقت صحبت میکنید، مادامی که کودک شما را دروغگو ببیند، پیغامتان را زیر سوال میبرید. در شرایط پیچیدهتر مانند وقتی که کودک شما باید بابت هدیهای که دوست ندارد تشکر کند، به او کمک کنید تا جنبههای مثبت هدیه را ببیند. مثلاً برای او توضیح دهید که: «میدونم ژاکت جدیدت را دوست نداری و باعث خارش در گردنت میشه اما مامان بزرگ کلی وقت صرف کرده تا اینو ببافه و این، چیزیه که باعث شده این هدیه خاص باشه و بتونی صادقانه ازش تشکر کنی».
بیشتر بچهها در این سنین در تلاش برای ایجاد هویتی سختکوش، قابل اعتماد و وظیفهشناس هستند. اما آنها همچنین در دروغگویی مهارت بیشتری پیدا میکنند و نسبت به عواقب اعمال خود حساستر میشوند و بعد از دروغگویی به شدت احساس گناه میکنند. گفتوگوهای صریح و طولانی در مورد صداقت قطعاً ضروری است و اگر دروغهای مصلحتی ریزی بگویید که در جهت ادب یا احترام به احساسات دیگری باشد، قابل قبول است. در شرایط اینچنینی با فرزند خود صادق باشید تا مانع از ارسال پیغامهای ضد و نقیض شوید. مکالمهای را با این جمله شروع کنید: «میدونی که همیشه گفتن حقیقت به پدر مادرت خیلی مهمه، درسته؟ خب! مواقعی هم وجود داره که برای مودب بودن و آسیب نزدن به احساسات کسی دروغ مصلحتی لازمه. اگه ما خونه کسی بریم و او غذایی پخته باشه که دوست نداری، اصلاً مودبانه نیست که به روشون بیاری و از خوردن غذا امتناع کنی. تو باید غذا رو بخوری و بگی متشکرم. در این صورت تو یک مهمان با ملاحظه هستی که بازم خونشون دعوت میشی!»
در این سنین داشتن الگوهای خوب نیز برای فرزندان ضروری است. بنابراین از اعضای نزدیک خانواده یا همسایههای دلسوز کمک بگیرید تا از طریق تعاملات اجتماعی، راهنمای خوبی برای آنها باشند. بچههایی که روابط ریشهدارتری با والدین خود دارند، معمولاً راحتتر حقیقت را میگویند. اما این را در نظر داشته باشید که آنها همیشه قرار نیست به شما حقیقت را بگویند. اندیشیدن در مورد اینکه چرا دروغ میگویند، به شما کمک میکند تا پاسخ مناسبی بیابید.
تفاوت دروغ با تخیل چیست و چگونه باید شناخت؟پسر ۴ ساله شما در حالی که دهانش آغشته به شکلات است وارد اتاق نشیمن میشود. در حالیکه شما به او هشدار داده بودید که به جای شکلات، غذای مناسبی بخورد. وقتی با او روبهرو میشوید، اصرار دارد که از گفتن حقیقت امتناع بورزد. او شروع به سرهم کردن یک داستان خیالی میکند که دوست فضانوردش شکلات را خورده است. در این مرحله شما ممکن است به منظور راهنمایی و بدون توجه به تاثیر کلامتان به او بگویید: «من دارم سعی میکنم که از تو آدم بهتری بسازم ولی تو داری بهم دروغ میگی!»
وقتی که بچهها شروع به داستانسرایی میکنند، سوالی که اکثر والدین میپرسند این است که آیا او دروغ میگوید یا با خیالپردازی سعی در جلب توجه ما دارد؟ داستانهای موجود در ذهن کودکان مانند فیلمنامههایی هستند که آنها را به بازی سوق میدهند.
کودکان از دو سالگی خیالپردازی را شروع میکنند. در این دوران از خود داستانی را سرهم میکنند و نمیتوانند تفاوتی بین واقعیت و خیال قائل شوند.
سالها اینگونه تصور میشد که تخیل برای کودکان به عنوان راه فراری از واقعیت است. و اعتقاد بر این بود که وقتی به سن خاصی میرسند، خیالپردازی را کنار گذاشته و با دنیای واقعی روبهرو میشوند. متخصصان رشد کودک روز به روز به اهمیت خیالپردازی و نقش آن در درک واقعیت پی میبرند.
باعث تاسف است که بعضی مواقع ما در این توهم به سر میبریم که با حذف خیالپردازیهای آنها سعی در پرورش کودکانی راستگو داریم. متاسفانه ما بازی خیالی را با دروغگویی اشتباه میگیریم.
بازی خیالی برای رشد فرایندهای ذهنی کودک لازم است و به او کمک میکند تا واکنشهای عاطفی خود را کنترل کند. ما به عنوان والدین نه تنها باید آنها را تشویق به بازی تخیلی کنیم، بلکه میتوانیم در آن شرکت کرده و با آنها بازی کنیم.
دوستان خیالی کودکان بخشی از پیشرفت سالم دوران کودکی است که به آنها کمک میکند تا از محیط اطراف خود اطلاعات بیشتری کسب کنند و در مغز خود ارتباطاتی را برقرار سازند تا بتوانند تفکر مستقل و خود مختار داشته باشند. بنابراین آنها به تدریج مهارتهای تصمیمگیری را پرورش میدهند و انضباط نفس را خوب یاد میگیرند. والدین باید پیشرفت تدریجی خلاقانه و تخیلی فرزندان خود را ترغیب کنند نه اینکه آنها را با تنبیه، تهدید کنند.
در مراحلی خاص از دوران کودکی، دروغ گفتن رفتاری عادی است. بسیاری از کودکان برای تنبیه نشدن یا جذاب کردن داستانها دروغ میگویند. نقش والدین در اینجا این است که به کودک کمک کنند تا واقعیت را از خیال تشخیص دهد و آنها را باهم قاطی نکند. به عنوان مثال وقتی کودکی نمیخواهد زود بخوابد، دروغ می گوید و برای اینکه از لحاظ عاطفی از مادرش باج بگیرد تظاهر میکند که گرسنه است تا با پرت کردن حواس مادر برای دقایقی بتواند کارتون مورد علاقه خود را ببیند.
وقتی کودک برای جذاب کردن داستانهایش شروع به دروغگویی میکند که معمولاً به صورت عادت در مهمانیها این کار را انجام میدهد، والدین باید به اهمیت صداقت در هر رابطهای تاکید کنند و به کودک عواقب اعتماد از دست رفته را توضیح دهند و اینکه دیگران چگونه میتوانند از آن رنج ببرند.
کودکان در دوران رشد آمادهی یادگیری هستند. درک والدین هنگامی که کودکان از قوه تخیل خود استفاده میکنند، بسیار اهمیت دارد.
-داستانت شگفتانگیز بود. کی اتفاق افتاد؟ توی خونه اتفاق افتاد؟ یا مدرسه یا توی ذهنت بود؟
-داستان تخیلیای که تعریف کردی عالی بود.
صحبت کردن در مورد خیالپردازی کودک به تعیین جایگاهش در واقعیت کمک میکند. هنگامی که تخیل کودکان را تایید میکنید، در واقع آن را تحریک کردهاید و با مسؤلیتپذیری به آنها آموزش میدهید که برای صداقت ارزش قائل شوند و مرز باریک بین دروغ و خیالپردازی را تشخیص دهند.
پیامدهای دروغگویی چیست؟- اعتماد دیگران را از دست خواهید داد و وقتی اعتماد دیگران را از دست میدهید، ارزش خود را به عنوان یک شخص از دست میدهید و هیچکس شما را باور نخواهد کرد.
- هنگامی که متوجه شدید فردی به شما دروغ گفته است، ناراحت خواهید شد. بنابراین باید درک کنید که اگر خودتان نیز دروغ بگویید، باعث ناراحتی دیگران میشوید.
- ممکن است مجبور شوید برای پوشاندن یک دروغ، دروغهای بیشتری بگویید.
- وقتی دروغ میگویید احساس پریشانی میکنید و از افشاء حقیقت میترسید.
کودکان همانند بزرگسالان به دلایل مختلفی دروغ میگویند:
- جلوگیری از بازخواست شدن و تنبیه (اون اول منو زد!)
- خوشخیالی (دوچرخهسواری من خیلی خوبه.)
- جذاب کردن یک داستان (و بعد ما یک کوسه غول پیکر دیدیم!)
- بهتر کردن وجههی خود (اون خیلی ناراحت بود و من همه اسباببازیهامو بهش دادم.)
- جلب توجه ( فکر کنم بازوم شکسته.)
- برای به دست آوردن چیزی (به مادربزرگ میگوید، «بابا همیشه به من اجازه میده شیرینی بخورم.»)
- مستأصل شدن از درخواستها (اتاقمو تمیز کردم.)
- غروبی در مونتانا.
- – و کلمهی آزادی؟
- – یک روز عصر در مونتانا.
- – و دوستداشتن؟
- – یک شب در مونتانا.
- – سفر زیاد رفتهای؟
- – بله! تمام ایالات متحده را گشتهام. البته بهجز مونتانا.
دروغگویی در کودکان نشانه رشد طبیعی است و حاکی از آن است که دیگر مهارتهای شناختی او نیز در حال رشد است. اگر دروغ گفتن به صورت مداوم باشد و عملکرد روزانه کودک را مختل کند، بهتر است که با یک متخصص بهداشت روان یا دکتر خود مشورت کنید. اما در موارد دیگر، به یاد داشته باشید که دروغ روشی است که کودکان برای پیدا کردن مسیرشان در زندگی اجتماعی یاد میگیرند.
علیرغم اینکه دروغگویی در بین کودکان رواج دارد اما به ندرت باعث نگرانی میشود. مهم است که به یاد داشته باشید که بسیاری از بزرگسالان نیز دروغ میگویند. مانند دروغهای مصلحتی که در بعضی مواقع برای محافظت از احساسات کسی یا در هنگام بیماری میگویند. ضمن اینکه تخمینها متفاوت است اما یک مطالعه نشان داد که ۴۰ درصد از بزرگسالان آمریکایی در طی ۲۴ ساعت از شبانه روز دروغ میگویند.
در بعضی موارد اگر دروغگویی شدید با مجموعهای از رفتارهای ناهنجار همراه باشد، جای نگرانی دارد. به عنوان مثال فریبکاری در دروغ اغلب در اختلال نافرمانی مقابلهای (ODD) وجود دارد.
جوانان مبتلا به اختلالات رفتاری یا ODD به علت پرخاشگری مداوم در خانه و مدرسه دست به اغتشاش میزنند و به دیگران یا اموالشان آسیب وارد میکنند. در تشخیص این اختلال، دروغگویی همراه با گروه دیگری از علائم همراه است مانند نافرمانی کردن از مقامات مسؤول، نقض مداوم قوانین و عدم پذیرش مسؤلیت اعمال خود.
گاهی اوقات کودکان برای مخفی نگه داشتن یک راز یا محافظت از کسی دروغ میگویند. به عنوان مثال کودکی که توسط یک بزرگسال مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته است اغلب برای محافظت از او دروغ میگوید. بعضی مواقع نیز از ترس اینکه تنبیه شود حقیقت را نمیگوید. اگر گمان میکنید که فرزندتان در مورد مسئلهای جدی دروغ میگوید، به کودک خود این اطمینان خاطر را بدهید که اگر حقیقت را بگوید در امان خواهد بود و او را متقاعد کنید که همه چیز را روبهراه خواهید کرد.
یکی دیگر از دلایل نگرانی والدین این است که دروغ گفتن به عنوان پوششی برای دیگر مشکلات سلامت روان مانند ترس یا شرم بکار برده شود . به عنوان مثال کودک یا نوجوانی که از اضطراب شدید رنج میبرد، ممکن است به طور مداوم دروغ بگوید تا از رویارویی با موقعیتهایی که باعث ترس در او میشود (مدرسه، مهمانی، میکروب) جلوگیری کند.
همچنین ممکن است به دلیل اینکه به آنها انگ بیماری روانی چسبانده نشود، دروغ بگویند. در این موارد مشاوره با پزشک یا متخصص سلامت روان (مانند روانشناس یا روانپزشک) به روشن شدن اینکه دروغگویی نشاندهندهی مشکلی در سلامت روان است یا نه، کمک میکند.
در مجموع اگر دروغگویی فرزندتان به عادت تبدیل شد و احساس کردید که نمیتوانید رابطه قابل اعتمادی با او ایجاد کنید، بهتر است از خانواده درمانی بهره جویید. اگر دروغگویی با رفتارهای مشکلآفرین دیگری مانند دزدی کردن، آسیب رساندن به اموال ، آزار و اذیت حیوانات یا بچههای دیگر همراه باشد، قطعاً وقت آن رسیده تا از یک متخصص حرفهای کمک بخواهید.
بیشفعالی (ADHD) و دروغگوییاگر فرزند شما مبتلا به بیشفعالی است، ممکن است غالباً از او بپرسید که «چرا دوباره دروغ میگویی؟!»
اینگونه نیست که همه کودکان مبتلا به ADHD دائماً دروغ بگویند، بلکه بعضی از آنها بسیار صادق هستند که میتواند مشکلات خاص خودش را ایجاد کند. اما در آن دسته که دروغ میگویند به سرعت تبدیل به عادت میشود. وقتی بچههای مبتلا به بیشفعالی بهطور مداوم دروغ میگویند، معمولاً در مورد چیزهای بزرگی مانند سرقت یا تقلب نیست. (اگرچه ممکن است بعضی اوقات این کار را درست مثل بچههای دیگر انجام دهند) بلکه، ممکن است درباره مسائل روزمره مانند کارهای خانه یا وظایفشان دروغ بگویند. این نوع دروغگویی معمولاً به نافرمانی کردن مربوط نمیشود بلکه به احتمال زیاد فرزند شما در کنار آمدن با چالشهای مربوط به بیشفعالی دچار مشکل شده است.
چرا بچههای مبتلا به بیشفعالی ممکن است برای پنهان کردن مشکلات دروغ بگویند؟کودک مبتلا به بیشفعالی برای فرار از انجام دادن کاری دروغ نمیگوید بلکه هدفش پنهان کردن رنج و زحمتی است که آن وظیفه به او وارد میکند و برای او این راهی است برای کنار آمدن با چالشها و حتی ممکن است متوجه کاری که میکند، نشود.
این سناریو را تصور کنید: شما از کودک خود میخواهید که اتاقش را تمیز کند. بعد از یک ساعت او را صدا میکنید و میپرسید که آیا اتاق تمیز است؟ کودک شما جواب مثبت میدهد. اما وقتی به اتاق سر میزنید، متوجه میشوید که اتاق هنوز به هم ریخته است و کودک شما روی زمین با اسباببازیهایش مشغول بازی است.
این اولینباری نیست که کودک شما در مورد انجام کارهای روزمره دروغ میگوید بنابراین از اینکه دوباره این اتفاق افتاده، عصبانی و کلافه میشوید. چرا فرزند شما در مورد چیزی که واضح است حقیقت ندارد دروغ میگوید و خود را به دردسر میاندازد؟ مخصوصاً برای کار سادهای مثل تمیزکاری!
اما مسئله اینجاست که وظیفه تمیزکاری برای بسیاری از کودکان مبتلا به بیشفعالی ساده نیست. مشکلات آنها در برنامهریزی و شروع کار باعث میشود که انجام وظیفهای که از آنها خواسته شده، دشوار شود. و به جای اینکه با آن مشکلات روبهرو شوند یا درخواست کمک کنند، ترجیح میدهند که هیچ کاری انجام ندهند. دروغ گفتن راهی است که این فشارها را کم میکند و برای آنها ارزش به دردسر افتادن را دارد مخصوصاً اگر به دروغگویی عادت کرده باشند.
مغز بیشفعالان و دروغگوییدلیل اصلی اینکه کودکان بیشفعال دروغ میگویند، مغز آنهاست. این کودکان با مجموعهای از مهارتهای ذهنی به نام عملکردهای اجرایی دست و پنجه نرم میکنند که میتواند باعث ایجاد مشکلات زیر شود:
- اتصال زمان حال به آینده
- فکر کردن یا به خاطر سپردن پیامدها
- سازماندهی و مدیریت زمان
- درک اینکه چگونه در ابتدا به دروغ متوسل شدند
- درک اینکه دروغ باعث دردسر آنها شده (نه در مورد آنچه که دروغ گفتهاند)
- آگاهی از اینکه چگونه مشکل اصلی در پشت دروغ را حل کنند
همچنین بعضی از کودکان مبتلا به ADHD میتوانند بهطور غیرواقعبینانهای خوشبین باشند. آنها ممکن است فکر کنند که همه چیز به خودی خود بر وفق مرادشان خواهد شد.
سام گفتنی های بسیار دارد او راه هایی را برای تمرکز کردن ، منظم شدن ، توجه کردن ، حفظ آرامش، به خاطر سپردن چیزهای مختلف ، دوست یابی و ایجاد حس خوب در مورد خودش و نحوه ی کنار آمدن با اختلال کاستی توجه و پیش فعالی می شناسد .
افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن آشنایی با اختلال بیش فعالی ۹۰,۰۰۰ ریال در این کتاب با اختلال بیشفعالی، اختلال بیشفعالی در بزرگسالان، داروهای اختلال بیش فعالی، علائم بروز و روشهای درمان آنها آشنا میشویم. افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view کتاب با موضوع بیش فعالی در کودکان وقتی کودک مبتلا به ADHD دروغ میگوید چگونه به او پاسخ دهید- مواقعی را که کودک دچار کشمکش میشود پیشبینی کرده و به او کمک کنید. اگر کودک با ترتیبدهی کارها مانند چیدن میز مشکل دارد، لیستی از مراحل آن را فراهم کنید. دقت کنید که چه زمانی دروغ میگوید تا بتوانید نقاط دردسرساز را پیدا کنید.
- دروغ او را به خود نگیرید. سعی کنید به یاد داشته باشید که قصد او بیاحترامی یا نافرمانی نیست. بیشتر از خود دروغ، بر آنچه که منجر به دروغ میشود تمرکز کنید.
- از ایجاد موقعیتهایی که شرایط دروغگویی را فراهم میکند خودداری کنید. اگر به او امر کردید که تا پایان تکالیفش نباید تلویزیون تماشا کند، از او سوال نپرسید که آیا تکالیفش را انجام داده است یا نه؟ خودتان چک کنید و اگر انجام نداده بود به او بگویید که تلویزیون را خاموش کند و تکالیفش را به پایان برساند.
- شرم دروغ را از بین ببرید. دروغ را توجیه نکنید اما نشان دهید که میفهمید فرزند شما چگونه به آن نقطه رسیده است. میتوانید بگویید: «به نظر میاد که داشتی با خودت کلنجار میرفتی. بیا بررسی کنیم که چی باعث شد که تو به اینجا برسی.»
- به فرزندتان کمک کنید که ارتباط برقرار کند. درباره آنچه اتفاق افتاد صحبت کنید و به او کمک کنید تا اشتباه را تشخیص دهد و برایش توضیح دهید که بعد از دروغ او چه اتفاقی افتاد، تا با کمک همفکری بتواند در آینده بهطور متفاوتی از پس شرایط بر بیاید.
بسیار مهم است که به کودک کمک کنید چرخه دروغ گفتن را قطع کند. این تجربه منفی مداوم به عزت نفس او آسیب میرساند. حتی ممکن است انگیزه خود را از تلاش کردن از دست بدهد. شما میتوانید با تمرکز بر نقاط قوت و انواع تشویقهای کمککننده در زمانی که کار مثبتی انجام میدهد، مانع این امر شوید.
نقش والدین در دروغگویی کودکان چیست؟نکاتی در مورد یادگیری صداقت اینجا ذکر شده است:
- از همان ابتدا با فرزندان خود در مورد اینکه چقدر صداقت در خانواده شما ارزش دارد صحبت کنید. و به آنها بگویید که چقدر برای همهی شما مهم است که هرقدر هم که گفتن حقیقت دشوار باشد اما همیشه میتوانید روی یکدیگر حساب کنید. اگر بین والدین و فرزندان صداقت نباشد، اعتماد و صمیمیت عاطفی نیز وجود نخواهد داشت.
- صداقت را نه تنها در کلمات بلکه در سبک زندگیتان سرمشق قرار دهید . شما نمیتوانید انتظار داشته باشید فرزندتان به شما حقیقت را بگوید اگر خود با او صادق نباشید. حتی اگر سوال سختی از شما پرسید، مختصر و متناسب با سن او پاسخ دهید. اما اگر خود به آنها دروغ بگویید، در مواقعی که گفتن واقعیت خجالتآور است انتظار نداشته باشید که بهراحتی از دهانشان حقیقت را بشنوید. بدیهی است که والدین و فرزندان هردو حق داشتن یک زندگی خصوصی را دارند. شما باید در به اشتراک گذاشتن جزئیات بیپرده و صمیمی که درک آن برای کودک سخت بوده و موضوعاتی که باعث ترساندن آنها میشود، حد و مرز مشخصی ترسیم کنید. اما هدف شما باید ایجاد فضایی آزاد باشد که در آن هیچ رازی وجود ندارد و همگی با راستگو بودن احساس راحتی کنند.
- به آنها نشان دهید که تاکید شما بر صداقت آنهاست نه تنبیه برای رفتار نادرستش. بله شما میتوانید عواقبی را برای دروغش اعمال کنید اما آنها باید بدانند که راستگو بودن برایشان فایدهای دارد. اگر شما به شجاعت او در درد و دل کردن در مورد حقیقت توجهی نکنید و سریع به موضوع تنبیه بپردازید، قطعاً دفعه بعد او سریع اقرار نخواهد کرد. اگر بعد از افشاء حقیقت لازم بود که تنبیهی در نظر گرفته شود، این کار را با احترام انجام دهید. ملایم رفتار کنید و به آنها بگویید که چقدر قدردان صداقت آنها هستید.
همه توانایی راستگو بودن را دارند اما اگر تمرین نکنید ممکن است شما و کودکتان عادت به پاسخ مبهم دادن، طفره رفتن و دروغ مصلحتی بکنید چون راحتتر است. به عنوان پدر و مادر شما این فرصت را دارید تا به فرزندتان کمک کنید تا راستگو باشد و باید اینگونه تربیت شود. استانداردهای خود را پایین نیاورید اما این نکته را نیز درک کنید که آنها همیشه نمیتوانند بیعیب و نقص باشند و خوشبختانه عالی و بینقص بودن یکی از اهداف ما نیست.
درمان دروغگویی چیست؟مراقبت در منزل- اگر متوجه شدید که فرزندتان دروغ میگوید، بلافاصله به او بفهمانید که در مورد نیتش اطلاع دارید. وقتی موضوع را با کودک خود در میان میگذارید، بسیار حائز اهمیت است که به موارد زیر تاکید کنید:
- تفاوت بین خیال و واقعیت
- این واقعیت که دروغ گفتن کاری ناصحیح است
- انتخابهای دیگر به جای دروغ
- اهمیت صداقت
- انتظار شما از اینکه حقیقت به شما گفته شود
دروغگویی بیش از حد، نیاز به درمان از طریق مشاور، روانشناس یا روانپزشک دارد که بتواند علت اصلی دروغگویی را شناسایی کند و در جهت خاتمه این رفتار گام بردارد.
نقش کتاب و کتابخوانی برای کودکان در درمان دروغگویی چیست؟صادق بودن میتواند سخت باشد زیرا غالباً با غرایز طبیعی «حفظ جان» کودک مغایرت دارد و در بعضی مواقع نیز راستگو بودن سخت و دشوار است. گفتن حقیقت خیلی خوب است اما از طرفی دیگر میتواند خیلی نامهربانانه باشد. به کودکان نمیتوان به سادگی گفت که همیشه حقیقت را بگویید. آنها نیاز به دستورالعملی دارند که درک کنند چه زمانی صداقت مفید و چه زمان مضر است.
استفاده از کتابهای مصور درباره صداقت باعث ایجاد چالش میان کودکان میشود. کودکان شخصیتهایی را میبینند که:
- اصول اخلاقی دارند
- راستگو و قابل اعتماد هستند
- به وجدان خود گوش میدهند
- تاثیر عدم صداقت بر دیگران را درک میکنند
- از خود وفاداری و انصاف نشان میدهند
- پای عقاید خود میایستند
- روابط سالم دارند
- ذهنیت شادتری دارند
علاوه بر این ویژگیهای مثبت، در مورد شخصیتهایی که دروغ میگویند، خیانت میکنند و به عواقب کارشان فکر نمیکنند نیز خواهید خواند که در نهایت متوجه اشتباهشان میشوند.
منابع:
- https://www.healthline.com/health/lying
- https://www.psychologytoday.com/us/blog/going-beyond-intelligence/201803/truth-lies-and-imagination
- https://sailemagazine.com/2013/06/fine-line-between-imagination-and-lying/
- https://kids.dadabhagwan.org/knowledge-house/articles/consequences-of-lying/
- https://theconversation.com/why-do-kids-lie-and-is-it-normal-98948
- https://www.psychologytoday.com/us/blog/parenting-is-contact-sport/201103/teaching-your-kids-be-honest
- https://www.healthline.com/health/lying#treatments
- https://www.the-best-childrens-books.org/teaching-honesty.html
- https://childrenslibrarylady.com/books-about-honesty/
- https://www.parents.com/kids/development/behavioral/age-by-age-guide-to-lying/
- https://www.understood.org/en/learning-thinking-differences/child-learning-disabilities/add-adhd/adhd-and-lying-what-you-need-to-know
نوشته دلیل دروغگویی کودک چیست و چگونه باید با آن مقابله کرد؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
بیش از ۱۰ فعالیت برای دانشآموزان در خانه
سال تحصیلی امسال، متفاوت از هر آنچه تصور میکردیم، آغاز شده است. کلاسهای درس یا تعطیل شده یا یک روز در میان، با حضور اندک دانشآموزان، حضوری و آنلاین برپا شده است. در این میان، خانوادههای دانشآموزان با سردرگمی بسیاری روبهرو هستند. مادران و پدران شاغل، حتی با سختی نگهداری کودک در خانه روبهرو هستند.
متفاوت بودن سال تحصیلی امسال برای همهی مردم سراسر جهان رخ داده است اما مهمتر از هر چیز سلامت روان کودک شماست. از این رو، دلشوره و سردرگمی پدید آمده را به کودکتان انتقال ندهید.
در این مقاله کوشیدهایم با پیشنهادهای ساده و کاربردی کمک کنیم تا سال تحصیلی جدید را با آرامش بیشتری سپری کنید.
از این فرصت بهره ببرید و آموزشهای سودمندی را که در چارچوب بازی و سرگرمی آمده است، به کودک بیاموزید.
سرفصلهای آموزشی کتابهای درسی کودکتان را یادداشت کنید و با توجه با آنها، برای کودک دانشآموزتان برنامهی ویژهای داشته باشید.
فهرست محتوا
برای روزهایی که کودکمان در خانه است، برنامهریزی ویژهای داشته باشیم:
کتابهای فعالیتدار را انتخاب کنیم
بازیافت و حفاظت از محیط زیست را به کودکمان آموزش دهیم
با کودکمان بازیهای فکری انجام دهیم
با هم به گذشتههای دور تاریخ سفر کنیم
با هم به درون بدن انسان سفر کنیم
با هم کتاب بخوانیمبا فرزندتان ساعتهایی از روز را کتاب بخوانید و باهم دربارهی رویدادهای داستان کتاب، گفتوگو کنید. از جهان جادویی کتاب برای ایده گرفتنِ دیگر فعالیتهای کودکتان در طول روز، میتوانید بهره ببرید.
کتابهای فعالیتدار را انتخاب کنیمکتابهای کار و فعالیت کتابهایی هستند که بازی، سرگرمی و معماهای جالبی دارند. این کتابها برای تقویت تمرکز، دستورزی، افزایش دقت و … مانند آن، بسیار کارایی دارند. ساعتی از روز را با فرزندتان به کار با این کتابها میتوانید بپردازید.
همراه با کودکتان ساعتی در روز را به نرمش باید بپردازید. اپلیکیشن و کتابهای مختلفی برای ورزش و نرمش در خانه وجود دارد. اگر در فضای باز میتوانید بروید، بازیهای حرکتی را فراموش نکنید.
سعی کنید همراه با کودکتان یک وعده در روز را آشپزی کنید. آمیختن مواد غذایی مختلف و همزدن آنها، افزون بر سرگرمی، دستورزی و توان هماهنگی چشم و دست کودک را نیز بیشتر میکند.
با گفتوگو دربارهی چگونگی مراحل فراهم کردن مواد غذایی، مفاهیم درس علوم را با کودکتان میتوانید به اشتراک بگذارید. برای نمونه:
برای پخت نان چه چیزهایی نیاز است؟ گندم از کجا میآید؟ فرایند تخمیر چگونه رخ میدهد؟ کره چگونه فراوری میشود؟ سبزیها و میوهها چگونه به فروشگاههای مواد غذایی آورده میشوند؟
یک روز صبح زود، داگلی با تعجب جای پاهایی را دید که از روی رختخوابش رد شده بودند. جای پاها چسبناک بودند و مزهی عسل میداند! داگلی پرسید: «کی روی رختخواب من راه رفته؟»
افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن کازیمیر آشپزی می کند – مجموعهی کازیمیر ۱۶۰,۰۰۰ ریال «کازیمر آشپزی می کند» داستانی در مورد یک سگ آبی به نام کازیمر است که برای روز تولدش میخواهد کیک درست کند و پختن کیک را به کودکان هم دقیق یاد میدهد. افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view اتمام موجودی بستن کیک تولد – مجموعه ماجراهای پتسون و فیندوس ۳۹,۰۰۰ ریال داستانی خندهدار دربارهی پختن کیک برای گربهای که سه بار در سال جشن تولد میگیرد. همراه این داستان، گرما و محبت و عشقی استثنایی نسبت به زندگی را تجربه میکنیم. در این کتاب کودکان با رابطهی جالب و دوستداشتنی پیرمرد عجیبی به نام پتسون و گربهاش فیندوس آشنا میشوند و همراه با آن دو به ماجراجویی میپردازند. ماجراهایی که با علاقهای عمیق نسبت به چشماندازهای طبیعی کشور سوئد به تصویر کشیده شده است. افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view بستن پست شیشه ای فلیکس ۱,۲۹۹,۰۰۰ ریال در کتاب «پست شیشهای فلیکس»، خرگوش کوچولوی عروسکی عاشق سفر، نامههای مهمی را با پست شیشه ای توی دریا میاندازد: افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view کتاب با موضوع آشپزی و کودکان با هم باغبانی کنیمبا کودکتان در بخشی از باغچهی حیاط یا یک گلدان بزرگ گیاه بکارید. در این فعالیت دربارهی خاک، رشد گیاهان، جانوران باغچه و … با فرزندتان گفتوگو کنید.
- ابزار باغبانی
- گیاهان خوراکی
- جانوران باغچه
- گلهای خوراکی
دربارهی مفهوم بازیافت و حفاظت از محیط زیست با کودک خود گفتوگو کنید. کیسه و یا جعبههایی را برای بازیافت در آشپزخانه و یا محلی که مانع رفتوآمد نباشد، نصب کنید. از فرزندتان بخواهید دورریختنیهای کاغذی، پلاستیکی و فلزی را در جعبه یا کیسهی مربوط به آن بیاندازد. آخر هر هفته، کیسههای بازیافتیهای گردآمده را به غرفههای بازیافت میتوانید بدهید.
با مطالعهی این کتاب بچهها با آلایندهها و راههای جلوگیری از آلودگی هوا و آب آشنا میشوند، همچنین از مشکلات ناشی از تولید بیشازحد زباله آگاهی مییابند و یاد میگیرند که بازیافت چگونه به سلامت محیط زندگی کمک میکند.
افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن بازمصرف، بازیافت، بازکاهی در مصرف شیشه ۸۰,۰۰۰ ریال مطالعهی این کتاب به شما این امکان را میدهد تا بدانید شیشه از کجا میآید، چطور ساخته و استفاده میشود یا اینکه زبالههای شیشهای چه تاثیری بر محیطزیست دارند. راههای بازمصرف و بازیافت فلز و چگونگی کاهش زبالههای شیشهای را بیاموزید. افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن بازمصرف، بازیافت، بازکاهی در مصرف آب ۸۰,۰۰۰ ریال این کتاب را بخوانید تا به اهمیت آب در زندگی خود پی ببرید. این کتاب به شما میآموزد که آب چگونه از رودخانهها و دریاچهها وارد خانههای ما میشود و پس از راه یافتن به فاضلاب به کجا میرود. فرا میگیرید که عواقب هدر دادن آب چیست. در این کتاب همچنین راههای کاهش هدر رفتن آب را خواهید شناخت. افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view اتمام موجودی بستن روباه سبز ۲۵,۰۰۰ ریالاین کتاب ماجرای خانم روباهی را روایت میکند که معلم مدرسه است و میخواهد سبز باشد. او میکوشد که بچههای کلاس را به حفاظت از محیط زیست و کرهی زمین تشویق کند...
افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view بستن هیولای سبز دنیا را نجات میدهد! ۱۲۰,۰۰۰ ریالهانا، هیولای کوچکی است که به مسائل زیستمحیطی بیتوجه است، اما قطع شدن برق، توجه و علاقه او را به محیط زیست و حفظ آن برمیانگیزاند و او را به هیولایی سبز و حامی محیط زیست بدل میکند.
افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view کتاب با موضوع آموزش بازیافت به کودکان با کودکمان بازیهای فکری انجام دهیمبازیهای فکری و صفحهای افزون بر سرگرمی، توانایی و مهارت تفکر، حل مسئله، سرعت تفکر و… را در کودک افزایش میدهند. با کودکتان در روز، ساعتی را به این بازیها بپردازید.
- مناسب برای: ۳ تا ۷ سال
- تعداد بازیکنان: ۲ تا ۶ نفر
- محتویات بسته: ۶ حلزون رنگی، ۲ تاس رنگی، تخته بازی
- مناسب برای: ۵ الی ۹۹ سال
- تعداد بازیکنان: ۲ تا ۶ نفر
- زمان بازی: ۲۰ تا ۳۰ دقیقه
- محتویات بسته: ۵۴ کارت تصاویر، ۲ کارت قدرت، ۵۵ نشان امتیازدهی، ۱ کیسه پارچهای، دفترچه قوانین بازی
- تعداد بازیکنان: ۲ نفر به بالا
- مناسب برای: ۳ سال به بالا
- محتویات بسته: ۹ کارت اصلی،۱۰ کارت یک امتیازی، ۲۰ کارت دو امتیازی، ۲۰ کارت سه امتیازی، یک عدد زنگ
- تقویت حافظه کوتاه مدت، قدرت تمرکز، توجه و سرعت عمل
- محتویات جعبه: ۴ عدد صفحهی بازی، ۶۴ عدد کاشی مسیر (۴ دستهی ۱۶تایی)، ۲۴ عدد مهرهی بازیکنان (۴ دستهی ۶تایی)، ۱۸ عدد کاشی امتیاز، ۴ عدد کاشی سرعت اول تا چهارم
- جنس محصول: پلاستیک و مقوا
- مناسب برای: ۶ سال به بالا
- تعداد بازیکن: ۲ تا ۴ نفره
یک نقشهی جغرافیای ایران و جهان و یا کُرهی جغرافیا فراهم کنید. یک شهر یا کشور را انتخاب کنید و با کودکتان گفتوگو کنید با چه وسیله نقلیهای میتواند به آن محل سفر کند. از اسباببازیهای مرتبط با سفر و وسیله نقلیه میتوانید کمک بگیرید. آثار تاریخی، منابع طبیعی، آداب و رسوم و مراکز مهم آن شهر یا کشور را برای فرزندتان توضیح دهید. از کتابها و تصویرهای مختلف میتوانید بهره ببرید.
بازگویی تاریخ اگر بهدرستی انجام شود، یکی از جذابترین گفتوگوییهایی است که با کودکتان میتوانید داشته باشید. برای گفتوگو دربارهی تاریخ از دایناسورها و موزهها آغاز کنید. این موضوعها گیرایی بیشتری برای کودکان دارد. برای کودکان در سنین بالاتر، بازگویی ماجراهای تاریخی را فراموش نکنید.
ترسیم شجرهنامه (درخت زندگی) نیز یکی از فعالیتهای جالبی است که با کودکتان میتوانید انجام دهید.
آشنایی با بدن انسان به کودک شما کمک میکند شناخت بیشتری از خودش داشته باشد. با فرزندتان و به کمک کتابها و مولاژها، سفری بهدرون بدنتان میتوانید داشته باشید.
آسمان بالای سر ما همیشه پُر از شگفتی بوده و هست. ماه و خورشید از نخستین جرمهای آسمانی هستند که کودکان از سالهای نخست زندگیشان آنها را میبینند و میشناسند. با خواندن کتابهایی دربارهی فضا و نجوم بههمراه کودکتان، سفری فضایی را میتوانید باهم تجربه کنید.
داستانها و قصهها در کتابها، موضوعهای خوبی برای اجرای نمایش هستند. اجرای نمایش به کودک شما در پدید آمدن روحیه اعتماد بهنفس در رفتار و گفتارش کمک میکند. با کودکتان یک نمایش با عروسکهای نمایشی یا دیگر عروسکها طراحی کنید. همراه با کودکتان آن را تمرین کنید و هنگامی که اعضای خانواده گرد هم هستند، آن را اجرا کنید. حتی به کودکتان میتوانید پیشنهاد کنید برای دیدن اجرای نمایش شما، بلیت طراحی کند و بفروشد.
ساعتهایی از روز را بههمراه کودکتان کارهای هنری انجام دهید. درست کردن کاردستی و انجام دادن فعالیتهای هنری، خلاقیت و نوآوری کودکتان را رشد و پرورش میدهد.
- مناسب برای: ۹ سال به بالا
- محتویات بسته: چوب چاپ خورده جهت ساخت کاردستی چوبی (بدون ابزار برش).
- ۲ مغز سه بعدی پر شده
- ۱۰ مغز برای رنگآمیزی و آموزش
برخی از آزمایشهای علوم بسیار ساده هستند و به راحتی میتوان در خانه آنها را انجام داد. فعالیت عملی و آزمایش ها درک مفاهیم مختلف را برای کودکان آسان میکند. این آزمایش ها را میتوانید با مشاهده فیلم و خواندن کتاب یا مجلات مختلف طراحی کنید.
- فویل آلومینیومی
- تیله شیشهای
- خلال دندان
- کش کتابی
- سرنگ ۱۰ سیسی
- سرنگ ۵۰ سیسی
- شلنگ شفاف پلاستیکی
- نی شفاف
- ماهی پلاستیکی
- یونولیت
- پولک رنگی
- مدارها
- راهنمای ساخت مدار و انجام آزمایشهای کتابهای درسی
- صفحهای برای سوار کردن مدارها
- لامپ
- الکترود فلزی
- مقاومت
- زنگ
- آرمیچر
- جعبه باتری
- دیود
- تعداد بازیکنان: ۲ نفر
- زمان بازی: ۱۵ دقیقه
- مناسب برای: ۷ سال به بالا
- محتویات بسته: کارتهای الگو، ۱۲ لوله آزمایش و ۲۴ توپک
- مناسب برای: ۷ سال به بالا
- محتویات بسته: آهنربای نعلی، آهنربای میلهای، آهنربای حلقهای، آهنربای صفحهای، براده آهن و مواد و ابزار لازم برای انجام آزمایشها
نوشته بیش از ۱۰ فعالیت برای دانشآموزان در خانه اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
«فلسفه برای کودکان»، ضرورت تعلیم و تربیت نوین
نویسنده: سارا دستوری
شاید در ابتدا، عبارت «فلسفه برای کودکان» کمی عجیب به نظر برسد. اما در فلسفه برای کودکان، صحبت از نظریههای سخت و پیچیدهی فلسفی نیست بلکه هدف، آموزش تفکر و پرورش مهارتهای استدلالی در کودکان است. در این مقاله با مفهوم «فلسفه برای کودکان» بیشتر آشنا میشوید.
فهرست محتوا- چیستی برنامه فلسفه برای کودکان
- ویژگی داستانهای فبک (فلسفه برای کودکان)
- یاددهی-یادگیری در کلاس فبک
- کودک فلسفی
- هر کودک، یک داستان
- منابع
برنامهی فلسفه برای کودکان (P4c مخفف کلمهی philosophy for children که در فارسی به صورت مخفف به آن فبک هم گفته میشود) که به طور وسیعی مورد توجه دست اندر کاران تعلیم و تربیت قرار گرفته، یکی از راههای آموزش تفکر به کودکان است که به رشد مهارتهای استدلال، خودمراقبتی، انواع تفکر انتقادی و خلاق از اوایل کودکی، کمک میکند. «متیو لیپمن[۱] با الهام از فلسفههای افلاطون و جان دیویی، پیشگام در آموزش فلسفه به کودکان است که تدریس فلسفه به کودکان را به عنوان پاسخی برای نگرانیهای خود مبنی بر این موضوع که کودکان، با وجود اینکه قادر به تفکر هستند، اما خوب فکر نمیکنند، در نظر گرفت.» (Murris, 2008)
در این برنامه، داستانها ابزار اصلیِ آموزش هستند. «آنچه نقش داستان را به عنوان ابزار آموزشی بارز میکند، این است که داستانها با بهرهگیری از ساختار منسجم به شرح واقعه یا مجموعهای از وقایع تخیلی میپردازند و موجب رشد شخصیتها، انگیزهها و آهنگ داستان میشوند و تجربهای را با خواننده به اشتراک میگذارند.» (دشتچی، ۱۳۸۹).
لیپمن، معتقد است دانشآموزان باید با استفاده از آموزش مهارتهای فکری از سطوح پایین شناختی به سطوح بالایی چون تجزیه و تحلیل و قضاوت دست یابند. وی معتقد است با آموزش فلسفه به صورت کاربردی میتوان این مهارتها را رشد داد. (Lipman,1984)
ویژگیهای الگوی لیپمن عبارتاند از: تشویق به تفکر انتقادی، تشویق به تفکر خلاق، تشویق به اجتماع پژوهشی، تشویق به مسئولیتپذیری، تشویق به همدلی و درک دیگری.
به اعتقاد بنجامین بلوم[۲]، روانشناس آمریکایی، سطوح شناختی دارای مراتبی است که پایینترین سطح آن، دانش است که در این مرتبه، فراگیران فقط به حفظ کردن بیچون و چرای مطالب میپردازند و مطلب را درک و تجزیه و تحلیل نمیکنند. اجرای برنامهی فلسفه برای کودکان، دانشآموزان را برای دستیابی به سطوح بالای شناختی، همچون تحلیل و قضاوت یاری میکند. «لیپمن معتقد است که تفکر در عمل شامل گامهایی است که عبارتاند از:
۱- نقد عمل فرد دیگر ۲- نقد خود ۳- اصلاح عمل فرد دیگر ۴- اصلاح خود
منظور از تفکر سطح بالا، تفکری است که از لحاظ مفهوم، غنی، از نظر انسجام، سازمان یافته و بهطور مداوم اکتشافی باشد.» (Lipman, 2003)
برای اجرای حلقهی کند و کاو لازم نیست داستانهایی با موضوعات فلسفی و از پیش تعیینشده داشته باشیم که موضوعات ارزشی و اخلاقی در آنها به طور عمدی گنجانده شده باشد، بلکه استفاده از داستانهایی که ساختاری طبیعی دارند نیز برای اجرای این برنامه کاربرد دارد.
به کار بردن داستانهای بومی و فولکلوریک که کودکان را با ارزشها و آداب و رسوم ملی و محلی خود آشنا میکند و آنها را به تفکر وا میدارد هم برای این برنامه مناسب است. «قصهگویی به دلیل ارتباط مستقیم و چهره به چهره با مخاطب کودک، این توانایی را میدهد تا با میراثهای قومی و ملی خویش آشنا شود و هویت خود را شکل دهد». (منتی و همکاران، ۱۳۹۵). بنابراین استفاده از داستانهای حماسی و اسطورهای که ریشه در ادبیات غنی ملی و میهنی دارد در این برنامه قابلیت اجرا دارد. «هر رویکرد به P4c که میخواهد از ادبیات کودک بهره بگیرد، ضرورتاً مبتنی بر سه پیش فرض دربارهی کودک، فلسفه و ادبیات کودک است.» (خسرونژاد، ۱۳۸۴)
[۱] Matthew Lipman
[۲] Benjamin Bloom
در این برنامه میبایست از داستانهایی استفاده شود که از تجربههای واقعی زندگی روزمرهی کودکان منشا گرفته شده باشد تا کودکان بتوانند با شخصیتهای داستان همذاتپنداری کنند. علاوه بر این، داستان باید قدرت تخیل کودک را هم فعال کند تا به این وسیله بتواند شخصیتهای داستان را تجربه کند و در شادیها و غمهایشان در خیال و ذهن خود همراه شود. «هدف لیپمن از طرح داستانها و آموزش پرسشورزی، تغییر مداوم زاویه دید کودکان است تا بتوانند موضوعی کاملاً نظری و انتزاعی (همچون واقعی، غیرواقعی، زیبایی، خیر، شر و عادلانه) را به شکل طرحی انضمامی و عملی در مقابل چشمان خود آورند.» (قائدی و سلطانی، ۱۳۹۰). یک داستان مناسب برای اجرای حلقهی کند و کاو فلسفی، باید توانایی بر هم زدن تعادل کودک را نیز داشته باشد. یعنی باید بتواند بین آنچه در ذهن کودک میگذرد و برایش قابل پیشبینی است و آنچه در پایان داستان اتفاق میافتد، تناقض ایجاد کند تا به این ترتیب کودک را با مسائل چالش برانگیز آشنا سازد و او را به این درک برساند که همیشه وقایع آنطور که او پیشبینی میکند، اتفاق نمیافتند و نمیتوان یک راه حل را برای تمامی مسائل به کار برد. به عبارتی یک نسخه برای تمام بیمارها پاسخگو نیست، چنین داستانی قوهی آشناییزدایی دارد و کودک را با پرسش مواجه میکند. با توجه به زندگی آپارتماننشینی و محیط بستهای که کودکان امروز در آن زندگی میکنند، بهرهگیری از داستانهای تفکر برانگیز میتواند کودکان را با موقعیتها و شرایط گوناگون و تفحص برانگیز مواجه کند. یعنی با خواندن داستان و اجرای حلقهی کند و کاو، کودک شرایطی تجربه نکرده را با قدرت تخیل خود تجربه کند. «خوانش داستان، عملی فلسفی است و کوشش در درک داستان و تاویل آن، کوشش در درک جهان و تاویل آن است.». ( خسرونژاد،۱۳۸۹)
ویژگی مهم داستانها این است که انسان را از اینجا و اکنون و بعد مکانی و زمانی فراتر میبرند و همین ویژگی، زمینه را برای تخیل و تفکر فراهم میآورد. «قصهها، ترکیب قدرتمندی برای سازماندهی و انتقال اطلاعات و معنادهی به زندگی دارند. در واقع در جریان یک قصه ممکن است، شخصیتهای آن با بحرانی مواجه شوند و در صدد حل آن برآیند. ارائهی این روشها به صورت مستقیم به افراد آسان نیست، ولی میتوان از طریق قصهگویی به این هدف دست یافت.» (عسگری و کیانی، ۱۳۸۶).
در واقع در جریان یک قصه، کودک به وسیلهی داستان برخی حسهای نو را تجربه میکند و آنها را در خود جستوجو میکند مثل تنفر، حسادت، ترس و… از طریق شناخت این احساسات و گفتوگو دربارهی آنها حتی میتوان از برخی احساسات بد و ناپسند دوری جست و زمینهی مسائل اخلاقی را در کودکان فراهم کرد.
آنها یاد میگیرند نظرات کودکان همسال خود را نیز بشنوند و در حرف زدن نوبت را رعایت کنند، طرف مقابل را درک کنند و همدلی را بیاموزند و شنونده ی خوبی شوند. «فرآیندی که نسل جوان با ورود به آن اندیشههای خویش را با یکدیگر درمیان مینهند، از زاویه دیدهای یکدیگر آگاه میشوند و نسبت به تفاوت رویکردها و یافتهها هوشیار.» (خسرونژاد و شکرالله زاده، ۱۳۹۵) بنابراین، حلقهی کند و کاو فلسفی در کلاسهای درس مدارس نیز با انتخاب یک داستان خوب و چالشی توسط معلم میتواند اجرا شود چرا که کلاسهای کودکان پیشدبستان و دبستان، محل مناسبی برای تقویت مهارت گفتاری و شنیداری کودکان است. «وقتی مسائل پیچیده میشوند، کودک به جای استیصال، جسارت مواجهه با بخشهایی از ذهن خود و دوستانش را مییابد که هرگز بدانها توجه نکرده است. او با نوعی تشریک مساعی و همراهی با ایدهها روبهرو میشود.» (قائدی و سلطانی، ۱۳۹۰).
- چرا من به مدرسه میروم؟
- پدر، تو چرا من را دوست داری؟
مربی و فراگیر، هر دو پرسشگرانی فعال هستند که با هم و در کنار هم میآموزند. «تغییر معلم محوری در کلاس درس به دانشآموز محوری، تاکید بر یادگیری همیارانه، استفاده از گفتوگوی نقادانه، استفاده از روشهای حل مسئله، از اصول اساسی کلاسهای فبک است.» (نجفی و ملکی، ۱۳۹۵). روشهای تدریس بدیعهپردازی، مشارکتی، بارش مغزی، اکتشافی هدایت شده و اکتشافی نیمه هدایت شده نیز در این کلاسها مورد استفاده قرار میگیرند.
پیاژه، روانشناس سوییسی نیز میگوید: کودکان، انسانهای کمهوشتر از بزرگسالان نیستند؛ بلکه تنها به دلیل تجارب کمتر نیاز به کسب دانش بیشتری دارند تا دانستهها و تجارب خود را کامل کنند. در این کلاس، دیدگاه مربی به فراگیر، دیدگاه از بالا به پایین یا فرودست نیست. کلاس، محفل اکتشاف و جستوجو است. مربی، نقش تسهیلگری و هدایت از راه دور را بر عهده دارد. فریره در کتاب «آموزش ستمدیدگان»، رابطهی میان معلم و دانشآموز را سلطهگرانه میداند و میگوید: «معلم آنچه دارد، در ذهن شاگرد انبار یا ذخیره میسازد و شاگرد بدون تفکر، صدای کلمات را تکرار و حفظ میکند». (فریره، ۱۳۶۳).
در چنین کلاسی، معلم میبایست قبل از شروع مفاهیم درسی جدید، پیشزمینهها و تجارب قبلیِ یادگیرندگان را نیز مد نظر قرار دهد؛ در این صورت پُلی را بین یادگیری قبلی و مفاهیم درسی جدید ایجاد میکند؛ به این ترتیب به معنیدار شدن آموختههای دانشآموزان خود، کمک؛ و ساخت شناختی آنان را کامل میکند. «در فرآیند یادگیری، چنانچه هر محتوایی بدون توجه به اکتشافات و تجارب قبلی دانشآموزان، آموزش داده شود، آموزشی یکجانبه، اقتدارطلبانه، تحمیلگرانه و مکانیکی خواهد بود.». (راجی، ۱۳۹۱). Murris, 2008 حلقهی کند و کاو فلسفی را تعادل قدرت بین مربی و یادگیرنده میداند. در این برنامه، کلاسهای فلسفه برای کودکان مانند کلاسهای خشک و سنتیِ معلممحور نیست که معلم متکلم وحده باشد و دانشآموزان تنها شنوندگان محض. در کلاسهای سنتی، دانشآموزان هر حرفی را بیچون و چرا از سوی معلم میپذیرند و تنها یک حقیقت وجود دارد، اما در حلقهی کند و کاو فلسفی هیچ پاسخ درست و غلطی وجود ندارد و همهی کودکان میتوانند آزادانه به اظهار نظر با عدلهی محکم بپردازند.
«کودکان و معلم دایرهوار مینشینند تا در روخوانی و گوش دادن با هم مشارکت کنند. کودکان زمانی را صرف تفکر برای طرح پرسشهای خود و سپس بررسی آنها میکنند. در این حلقهی تفکر افراد گروه مرتباً با هم روبهرو میشوند. پرسشهایی که میپرسند، پژوهشیتر و اندیشمندانهتر میشود.» (برهمن و خدابخشی، ۱۳۹۶).
دموکراسی و بیان آزادانهی اندیشه و مجالِ اظهارِ خود، یکی از اهداف حلقهی کند و کاو است. «توانایی خوب درک کردن، هنری است که از طریق ایجاد دموکراسی در آموزش فلسفه برای کودکان حاصل میشود.»
(Omar kohan,2020)
روژه پل دروا در کتاب فلسفه برای فرزندم قصد دارد نوجوانان را وارد دنیای فلسفه کند. در این کتاب با یک دختری ۱۶ ساله به نام ماری روبهرو هستیم که از پدرش سوالاتی فلسفی میپرسد: سوالاتی که در عین سادگی بیان، پیش پا افتاده نیستند. پدر نیز با بیانی ساده، پاسخها را برای دخترش توضیح میدهد.
افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view اتمام موجودی بستن داستان های فلسفی جهان ، افسانه ها ۱ ۱۴۰,۰۰۰ ریال « داستان های فلسفی جهان ، افسانه ها ۱» شامل ۹۴ حکایت ساده برگرفته از فلسفه غرب، اساطیر و خرد شرق با مضامین اخلاقی است. این کتاب از دو بخش حکایت و کارگاه فلسفی تشکیل شده است. بخش کارگاه فلسفی با طرح پرسشی مضمون حکایت را گسترش می دهد و خوانندگان را به تفکر و گفت و گو دعوت می کند. افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view بستن داستان های فلسفی جهان ، افسانه ها ۲ ۱۴۰,۰۰۰ ریالکتاب حاضر جلد دوم از داستانهای فلسفی جهان است که همچون جلد اول شامل افسانههای ساده و پرمغزی است که از میان حکایات شرقی و قصهها و اساطیر غربی انتخاب شده است. داستانهایی که مخاطب کودک و نوجوان را به تامل و تفکر وا میدارد و پرسشهای ناگزیر در ذهن آنها میکند
افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view اتمام موجودی بستن درخت قرمز امتیاز ۱.۰۰ از ۵ ۱۰۰,۰۰۰ ریال«درخت قرمز» درباره قدرت امید است. داستان درباره دختر بچه ای است که احساس ناامیدی و سرگردانی می کند. اما امید در غیر منتظره ترین لحظه غافلگیرش می کند. زیر همیشه در تیره و تارترین لحظه ها هم امیدی هست.
افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view اتمام موجودی بستن آب آرام و دوستانش – مجموعه قصه های ماندگار ۵ (جلد سخت) ۱۳۰,۰۰۰ ریالآب آرام پاندای بزرگی است که با راهنمایی چترش به خانه سه خواهر و برادر به نام مایکل، ادی و کارل وارد میشود. آنها با هم دوست میشوند و هر روز یکی از بچهها به سراغ پاندا میرود و هر کدام هدیهای از او دریافت میکنند. هدیه پاندا به دوستان جدیدش قصه است...
افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view کتاب داستانهای فلسفی برای نوجوانان کودک فلسفی:از ویژگیهای تفکر فیلسوف مآبانه، تعمق و ژرفنگری، جامعیت و انعطافپذیری است. برنامهی فبک، به طور مستقیم، آرای فیلسوفان را برای کودکان مطرح نمیکند؛ بلکه توانایی درست اندیشیدن را به کودکان یادآور میشود و آنها را در این راه یاری میکند. «هدف برنامه فلسفه برای کودک اصلاً این نیست که مکاتب فلسفی را به کودکان آموزش دهیم.» (خسرونژاد،۱۳۹۸).
در برنامه فلسفه برای کودکان، کوشش میشود که فراگیران، از اوانِ کودکی غور کردن در مسائل مختلفی که روزانه با آن مواجه میشوند حتی اگر موضوعاتی بدیهی باشند، بیاموزند. بنابراین مربی موظف است که دانشآموزان را به چالش بکشاند؛ به این ترتیب مربی، دانشآموزان را از حالت انفعالی و پذیرندگی به داشتن نقشی خلاق و فعال تشویق میکند. از دیگر ویژگیهای تفکر فلسفی، جامعیت است که به دیدگاه کلی((Holstic اشاره دارد. کودکان متفکر، موضوعات را از منظرهای مختلف و با عینک ذرهبینی و اکتشافی خود میسنجند و ابعاد مختلف موضوعات را مد نظر قرار میدهند. آنها در عین حال بسیار ریزبین و جزئینگر هستند و مسائل را موشکافانه بررسی میکنند. این کودکان، راه را برای اصلاح تفکر خود باز میگذارند و هرگاه احساس کنند دیدگاهشان اشتباه یا ناقص است، در جهت تکمیل یا اصلاح دانستههای خود برمیآیند. «در حقیقت در حلقهی کند و کاو، کودکان به مقام خود-ارزیابی و خود-اصلاحی میرسند و به این ترتیب خود را نه تنها مسئول افکار خویش، بلکه مسئول رفتار خویش نیز میبینند.» (هدایتی، ۱۳۹۰). آنها بدون داشتن واکنش تکانشی، گفتوگومندی و دیالوگ را برای درک و همدلی و رسیدن به توافق بینابین برمیگزینند. «کودک با این چالش روبهرو میشود که بین خود و اطرافیانش، همواره یک روال چندمنطقی (multi logical) و نوعی نسبیتگرایی (relativism) برقرار است. به بیانی کودک برای گذار از اندیشه و تفکر شخصی خود نیاز به رویارویی با شکلهای دیگر تفکر از یک مقولهی یکسان دارد.» (قائدی و سلطانی،۱۳۹۰).
کودکان فلسفی از سعهی صدر بالایی برخوردار هستند و همانگونه که خود، در هر موقعیتی آمادهی سنجش و مقایسه و انتقاد هستند، به همان میزان نیز آمادهی به محک گذاشتن افکارشان از جانب دیگران هستند. «فلسفه برای کودکان به منظور تحریک انگیزههای مسئولیتپذیری، تابآوری و روحیهی انتقادی انجام میشود.» Omar) kohan,2020)
هر کودک، یک داستان:زمانیکه این برنامه را اجرا میکنیم، ممکن است یکی از کودکان پایانِ داستانِ خوانده شده را عوض کند و مطابق سلیقه و تخیل خود، داستانسرایی کند، این کار زمینهای را برای بحث فراهم میکند. در چنین مواقعی والدین یا تسهیلگران میتوانند به کودک کمک کنند تا داستان خود را بسازد، آن وقت میتوان در مورد داستان جدید او نیز به بحث و گفتوگو پرداخت و روایت داستان بازآفرینی شده را با داستان اصلی مقایسه کرد. این امر میتواند در پروراندن خلاقیت کودکان تاثیرگذار باشد. «به این ترتیب کلاس به اجتماعی پژوهشی تبدیل میشود که در آن کودکان، نظرها و اندیشههای خود را بیان میکنند و دربارهی آرای دیگران به بحث و گفتوگو میپردازند، در این روش دانشآموزان میتوانند در فرآیند یادگیری خود مشارکت داشته باشند و با انجام دادن فعالیتهای ذهنی، موضوع یادگیری را کشف کنند، از این رو یادگیری از طریق اجتماع پژوهشی روشی است برای افزایش خلاقیت در دانشآموزان.» (رستمی، مفیدی، فیاض، ۱۳۹۳).
وقتی کودک پیرنگ و شخصیتهای داستان را مطابق میل خود عوض میکند، میتوان زوایای پنهان ذهن کودک را از طریق پرسش و پاسخ و به چالش کشیدن، دریافت و به او کمک کرد تا کمبودهای خود را جبران کند و پاسخ سوالهای بیجواب خود را بیابد. بنابراین بگذاریم کودکان داستان ذهنی خود را خلق کنند.
وقتی کودکان در این اجتماع گرد هم میآیند و هر یک از آنها نظرات خود را بیان میکنند، میتوان به ریشهی تجربههای آنها در زندگی منحصر به فردشان پی برد، به این وسیله هر یک از کودکان احساسات نو را تجربه میکنند چرا که هر یک از آنها داستان خود را دارند. قرار گرفتن کودک در جریان مباحثه و پرسش و پاسخ، شنیدن و دفاع از پاسخها و نظرات خود، باعث تقویت و پرورش مهارتهای شناختی از جمله زبان، تفکر و استدلال در کودکان میشود. «قصه، کودکان را در کشف جهان پیرامون، شناخت و آشنایی با نام کنشها و اشیاء، دستیابی به گفتاری پربارتر و لذت بردن از شگفتیهای زبان یاری میرساند.» (منتی و همکاران، ۱۳۹۵). تسهیلگر باید مهارتهای رَوَندی کودکان را نیز تقویت کند یعنی باید توضیحات روشن و واضح را از کودکان بخواهد و ضد و نقیض گوییِ کودکان را اصلاح کند، اگر نظرات کودک واضحتر از صحبت قبلی او بود، نشاندهندهی رشد فکری اوست در غیر اینصورت میبایست تناقض را رفع کند. تسهیلگر مستدل بودن نظرات را در طی جریان بحث به کودکان یادآور میشود. اینکه کودکان جنبههای گوناگون مسائل را در نظر بگیرند و از تک بعدی نگری پرهیز کنند، از ویژگیهای مهم جریان کند و کاو است.
انتخاب کتابهای داستان متناسب با ویژگیهای عاطفی و روانشناختی و توانایی زبانی و عقلانی کودک، از دیگر مولفههای مهمی است که باید در حلقههای فکرپروری به آن توجه ویژه شود. وقتی کتابهایی متناسب با سن و ویژگیهای شناختی کودکان انتخاب شوند، میتوان به کاهش و پیشگیری از ویژگیهایی مانند پرخاشگری نیز کمک کرد. «میتوان انتظار داشت که با تقویت تفکر استدلالی و منطقی کودک از طریق گفتوگوهای جمعی، بتوان پرخاشگری را در آنان مهار کرد. نتایج تحقیقات متعددی، تاثیرات مثبت این برنامه بر کنترل رفتارهای پرخاشگرانه را در کودکان نشان داده است.» (هدایتی، ۱۳۹۱).
جملهای منسوب به سقراط است که میگوید: «وقتی قصهگویی در جامعه، بد انجام شود نتیجهی آن تباهی است.» این جمله بیان کنندهی رسالت مهمِ قصهگویی و داستانخوانی و وظیفهی مهم تسهیلگر و مربی در اجرای امر داستانگویی است. چگونگی خواندن و انتقال احساسات و شخصیتپردازیِ داستان، آنگونه که ماهیت داستان را به صورتی قابل درک برای کودکان توصیف کند، به گونهای که کودکان با اشتیاق و علاقه به داستان گوش فرا دهند و کودکان را در سرزمینِ تخیل با خود همراه کند، از وظایف مهم تسهیلگر، در حلقهی کند و کاو فلسفی است که اجتماعِ گفتوگومندی و پرسشگری را در میان کودکان به گونهای پرشور فراهم سازد.
_خسرونژاد، مرتضی. (۱۳۹۸). دیدگاه: گفتگو با طرف سوم دربارهی تنگناهای ادبی و فلسفی در ترویج و تحقیق فبک در ایران. مطالعات ادبیات کودک، سال ۱۰، شماره ۲، صص۲۰۱-۱۶۹
_ خسرونژاد، مرتضی، شکرالله زاده، سودابه. (۱۳۹۶). معنا و مبنای دیالوگ در جنبش فلسفه برای کودکان: کوششی در تدوین نظریه یادگیری و آموزش دیالوجیک. مطالعات آموزش و یادگیری. سال۱۰،شماره ۱٫ صص۹۶-۵۳
-برهمن، مریم. خدابخشی صادق آبادی. (۱۳۹۶). آموزش فلسفه برای کودکان. پیشرفتهای نوین در علوم رفتاری. دوره۲٫ شماره ۹٫ صص ۱۰۴-۹۰
_ منتی، مهین. میراحمدی، شکوفه. عبدالرحیمی، سارا. حیدریان، زهرا. پیری مراد حاصلی، میلاد.( ۱۳۹۵). بررسی رابطه آموزش به شیوهی قصهگویی بر میزان هوش کلامی و گنجینه لغات کودکان پیشدبستانی. کنفرانس بین المللی پژوهش در علوم و تکنولوژی. سال ۵٫ صص ۲۴۸۳-۲۴۷۳
-نجفی، حسن. ملکی، حسن.(۱۳۹۵). پدیدارنگاری تجربه زیسته متخصصان از تاثیر فلسفه تعلیم و تربیت انتقادی بر طراحی عناصر برنامه درسی. فلسفه تعلیم و تربیت. شماره ۷٫ صص ۲۷۷-۲۶۳
_رستمی، کاوه. مفیدی، فرخنده. فیاض، ایراندخت. (۱۳۹۳). مقایسه تاثیر داستانهای فکری فیلیپ کم و مرتضی خسرونژاد بر رشد خلاقیت در کودکان دوره آمادگی شهر تهران در سال تحصیلی۱۳۸۹-۱۳۹۰٫ مطالعات ادبیات کودک، سال۵، شماره۱٫ صص۷۴-۵۰
_ راجی، ملیحه. (۱۳۹۱). تعلیم و تربیت انتقادی و پیوندهای آن با برنامه آموزش فلسفه برای کودکان. تفکر و کودک. سال۳٫ شماره ۱٫صص۴۲-۱۵
-قاعدی، یحیی. سلطانی، سحر. (۱۳۹۰). فلسفه ویتگنشتاین و برنامه فلسفه برای کودکانP4C. تفکر و کودک. سال ۲٫ شماره ۱٫ صص۱۰۷-۹۱
-حسینی، افضلالسادات. حسینی، سید حسام. (۱۳۹۰). بررسی رویکردهای مختلف در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان و نسبت آن با برنامه درسی رسمی. سال۷٫ شماره ۲٫ صص ۱۷۵-۱۴۷
-هدایتی، مهرنوش. «فلسفه برای کودکان» و کنترل پرخاشگری. (۱۳۹۰). تفکر و کودک. سال ۲٫ شماره ۱٫ صص ۱۳۴-۱۰۹
_دشتچی، مژگان. (۱۳۸۹) ادبیات داستانی کودکان و نقش آن در رشد تفکر. تفکر کودک، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. سال۱٫ شماره ۲٫ صص۳۷-۲۳
-اسکندری، حسین. کیانی، ژاله. (۱۳۸۶). تاثیر داستان بر افزایش مهارت فلسفه ورزی و پرسشگری دانش آموزان. دوره. مطالعات برنامه درسی. سال ۲٫ شماره ۷٫ صص ۳۶-۱
_خسرونژاد. مرتضی. (۱۳۸۴). «دربارهی مولفههای داستان کودک و برنامه آموزش فلسفه برای کودکان و نوجوانان» گفتگوی سعید ناجی با دکتر خسرونژاد. کتاب ماه کودک و نوجوان. سال هشتم. شماره دوازهم. صص۳۰-۲۶
-فریره، پائولو.(۱۳۶۳). آموزش ستمدیدگان. ترجمه علی شریعتمداری. تهران، نشر چاپخش تهران
-Murris, Karin, (2008). Philosophy with children, the stingray and Educative value of Disequilibrium. Philosophy of Education.
-Lipman, Mattew. (2003). Thinking in Education. 2nd education. Cambridge University Press.
-Omar kohan, Walter. (2002). Education, Philosophy and Childhood. Thinking
-Lipman,Mattew. (1984). The Cultivation of Resoning Through Philosophy. Educational Leadership.
نوشته «فلسفه برای کودکان»، ضرورت تعلیم و تربیت نوین اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
اهمیت خواب کافی در کودکان و نوجوانان و نقش آن در سلامت جسم و روان
گردآوری و ترجمه: شیما حسینی
خواب خوب، نیاز اساسی و ابتدایی کودکان است. بر سلامت جسم و روان تاثیر فراوان دارد و نقشش از بدو تولد آغاز میشود.
مغز از ابتدای تولد فعالیتش را برای رشد بدن آغاز میکند و میزان زیادی از این فعالیت را در هنگام خواب نوزاد انجام میدهد. در ارتباط با خواب، به مرور زمان و همراه با رشد بدن، ساعت زیستی یا ساعت بدن یا میزان خواب و بیداری را مطابق روشنایی روز و تاریکی شب شکل میدهد و تنظیم میکند. به این ترتیب که نوزادان در ابتدای تولد خواب منظمی ندارند اما تا حدود سه تا شش ماهگی میزان خواب و بیداری منظمی پیدا میکند.
علاوه بر شکلگیری و تنظیمات چرخهی خواب و بیداری در بدن، چرخهی خواب هم پرورش پیدا میکند؛ چرخهی خواب شامل دو مرحله است:
- خواب فعال یا خواب با حرکت سریع چشم(REM) که در آن چشم مدام زیر پلک حرکت میکند: در طول این مرحله مغز فعال است و تنفس و تپش قلب به شکل نامرتب انجام میشود.
- خواب آرام یا خواب بدون حرکت چشم (NON-REM): این مرحله شامل خواب سبک و عمیق است و در طول آن خون بیشتری برای عضلههای بدن فراهم میشود، انرژی لازم برای بدن بازیابی میشود و هورمونهای لازم برای رشد ترشح میشوند.
تنظیم این چرخه نیز با رشد نوزاد تغییر پیدا میکند و تکمیل میشود. چرخهی خواب نوزادان ۵۰ درصد در خواب فعال و ۵۰ درصد در خواب آرام سپری میشود و روی هم رفته ۳۰ تا ۶۰ دقیقه طول میکشد. در شش ماهگی زمان خواب فعال یا REM به ۳۰ درصد تقلیل مییابد و وقتی کودکان به سن سه سالگی میرسند، مدت چرخه با مدت چرخه در بزرگسالی برابر میشود و به ۹۰ دقیقه میرسد.
اما مدت خواب کافی برای نوزادان، کودکان و نوجوانان متفاوت است و ساعت خواب آنها در سیر تکامل رشد تغییر میکند. هر چه نوزادان بزرگتر میشوند، در روز کمتر و در شب بیشتر میخوابند و روی هم رفته با رشد بیشتر، به خواب کمتری احتیاج پیدا میکنند.
برای خواب کودک ملزومات و الگوهای متنوعی وجود دارد و ممکن است یک نوزاد به طور خاص نیازهای متفاوتی داشته باشد، اما در ارتباط با زمان کافی برای خواب نوزادان و کودکان در سنین مختلف میتوان به الگویی کلی اشاره کرد.
فهرست محتوازمان و میزان خواب کافی برای نوزادان و کودکان
علائم و نشانههای کمبود خواب در کودکان و نوجوانان
اختلالهای خواب در کودکان و نوجوانان
- بدخوابی در کودکان و نوجوانان (Dyssomias)
- خوابپریشی در کودکان و نوجوانان (Parasomnias)
- اختلالات خواب مربوط به بیماریهای جسمی و روانی در کودکان و نوجوانان
- اختلالهای مربوط به تنفس در خواب
- اختلال شبادراری در کودکان و نوجوانان
- عوامل موثر بر شبادراری کودکان و نوجوانان
- پیامدهای احساسی شبادراری در کودکان و نوجوانان
- توصیههایی برای والدین در ارتباط با شبادراری کودکان و نوجوانان
بهداشت خواب چیست و چگونه به کودکان کمک میکند؟
اهمیت و تاثیر خواندن کتاب داستان هنگام خواب
زمان و میزان خواب کافی برای نوزادان و کودکان زمان و میزان خواب کافی برای نوزادان و کودکان ۱. میزان خواب در نوزادان زیر سه ماهنوزادانی که به تازگی متولد شدهاند، مدام میخوابند و بیدار میشوند. و در واقع چرخهی خواب و بیداری یا ساعت بدن نوزاد در تعامل با احتیاج او به تغذیه است. نوزادان در این سن، روی هم رفته حدود ۱۸ ساعت در شبانهروز میخوابند. خوابی بدون نظم و ترتیب دارند. زمان بیداری ممکن است بین یک تا سه ساعت طول بکشد و زمان خواب از چند دقیقه تا چند ساعت.
نوزادانی که به تازگی متولد شدهاند، نیازشان به خواب را با روشهای گوناگونی از قبیل غرغر، گریه یا مالیدن چشمها بیان میکنند.
چرخهی خواب نوزادان تازه متولد شده میان خواب فعال و خواب آرام، حدود ۳۰ تا ۵۰ دقیقه طول میکشد. ممکن است در طول این چرخه بیدار شوند و برای خواب دوباره نیاز به کمک داشته باشند.
- بهتر است در این سن نوزاد، در هنگام خوابآلودگی و نه خواب کامل در رختخواب قرار داده شود. به این شکل که روی پشتش خوابانده شود و روی سر و صورتش پتو، پارچه یا هیچچیز دیگری نباشد.
در سه ماهگی به مرور خواب نوزادان در طول روز کمتر و هنگام شب، بیشتر میشود. اما به هر حال ۲ تا ۳ بار خواب دوساعته روزانه را دارند و ممکن است شب هم حداقل یک بار بیدار شوند.
نوزادان در شش ماهگی طولانیمدتترین خواب شبانه را تجربه میکنند. خوابی که حدود ۹ تا ۱۲ ساعت طول میکشد؛ زیرا تغذیهی شبانهی آنها دیگر ضروری نیست.
- بهتر است در این سن برای خواب روزانه و شبانهی نوزادان به مروز زمانبندی و برنامهی معین و مقدمه و روالی برای پیش از خواب در نظر گرفت.
برخی کودکان تمایلی به تنها خوابیدن ندارند. نویسنده به روشی ساده آماده کردن مقدمات خواب کودک را یاد آوری و نحوه ی برخورد با مسئله را برای کودک و همچنین پدر و مادرها بیان می کند.
افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view اتمام موجودی بستن خرسی، بگیر بخواب! – مجموعه خرسی و باباش ۶۰,۰۰۰ ریال وقت خوابیدن خرسی بود. بابا خرسی گفت: «وقت خواب است خرسی.» خرسی گفت: «نع!» بابا خرسی گفت: «دندانهایت را مسواک بزن و بگیر بخواب.» خرسی گفت: «نع!» افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view اتمام موجودی بستن خوابت نمیبرد، خرس کوچولو؟ – مجموعه قصههای خرس کوچک و خرس بزرگ ۱۸۰,۰۰۰ ریالشب است. خرس کوچولو به رختخواب رفته است تا بخوابد و خرس بزرگ کتاب میخواند. اما خرس کوچولو خوابش نمیبرد و مرتب خرس بزرگ را صدا میزند و از تاریکی شکایت دارد.
افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view مشکل بیخوابی در کودکان ۶. میزان خواب در نوجوانهانوجوانان در سن بلوغ حدود ۸ تا ۱۰ ساعت خواب نیاز دارند تا در طول روز سطح هوشیاری خوبی داشته باشند.
تغییرات ساعت درونی بدن در نوجوانی به معنای آن است که او گرایش دارد تا شب دیرتر به رختخواب برود و صبح هم دیرتر بیدار شود؛ اگرچه چنین اتفاقی معمولی و نرمال است و با گذر دورهی نوجوانی رفع میشود.
***
چنانکه توضیح داده شد، کودکان در ردههای سنی متفاوت به تناسب نیاز بدن، به خواب کافی نیاز دارند. خواب خوب و کافی به تقویت سیستم ایمنی و عصبی و عملکرد مغز کمک میکند. هنگام خواب، مغز نیروهایی که در طول روز به کارگرفته را بازیابی و تجدید میکند و اگر به خوبی استراحت کرده باشد، در روز قادر به حل مسئله، یادگیری و تفریح است. در واقع کودکانی که همواره خوب میخوابند؛
- خلاقیت بیشتری به خرج میدهند.
- توجه و تمرکز بیشتری روی مسائل دارند.
- تواناییشان برای حل مسئله بیشتر است.
- در یادگیری، بهیادسپاری و تصمیمگیریها بهتر عمل میکنند.
- با دیگران راحتتر ارتباط برقرار میکنند.
نداشتن خواب کافی در شب، علائم ناخوشایندی برای کودکان در پی دارد و همیشه نمیتواند با خواب بیشتر در شب بعد جبران شود. تکرار کمبود خواب یا خوابی با کیفیت پایین منجر به علائم رفتاری، شناختی-روانی و احساسی متفاوتی میشود.
اختلالهای خواب در کودکان و نوجوانان اختلالهای خواب در کودکان و نوجوانان:در حدود ۹۰ اختلال خواب در دوران کودکی شناخته شده است. تمام این اختلالها در سه حوزهی اصلی جای میگیرند:
- بدخوابی در کودکان و نوجوانان (Dyssomias)
بدخوابی به مشکلات به خوابرفتن یا تداوم خواب مربوط میشود و ممکن است ناشی از مشکلات رفتاری یا جسمی باشد. شایعترین نمونهها عبارتند از:
اختلالهای مربوط به تنفس در خواب (خر و پف کردن، نفسنفس زدن، یا وقفههای تنفسی در خواب)، دستوپا زدن تناوبی، سندورم پای بیقرار (گاهی به شکل دردهای زیادشونده توصیف میشوند)، اختلالهای مربوط به شروع خواب (کودکان نمیپذیرند به رختخواب بروند یا در رختخواب بمانند) و سندروم تاخیر در فاز خواب.
سندروم تاخیر در فاز خواب، زمانی است که ساعت بیولوژیکی بدن جابهجا میشود و فرد نیمههای شب یا نزدیکیهای صبح به خواب میرود و تا نزدیکیهای ظهر یا بعدازظهر میخوابد. که البته این مشکل بیشتر در نوجوانان عمومیت دارد.
- خوابپریشی در کودکان و نوجوانان (Parasomnias)
خوابپریشی در ارتباط با بیدار شدن از خواب رخ میدهد. این بیداری ممکن است کامل یا ناقص و همراه با خوابالودگی و ناهشیاری باشد.
شایعترین خوابپریشیها عبارتند از: راهرفتن در خواب، حرفزدن در خواب، کابوسهای شبانه، هراسهای شبانه (با کابوسها کاملا متفاوت است) و شبادراری.
بسیاری از کودکان یک یا چند نوع از این خوابپریشیها را در برخی مراحل دوران کودکی تجربه میکنند. این تجربهها کاملا طبیعیاند و به نظر، بخشی از روند رشد به حساب میآیند. اما اگر این رفتارها در بازهی زمانی طولانی ادامه پیدا کنند، یا به کرات رخ دهند یا برای کودک خطر ایجاد کنند (برای مثال زمانی که در خواب راه بروند و از خانه خارج شوند) نیاز است تا با متخصص کودکان مشورت شود.
- اختلالات خواب مربوط به بیماریهای جسمی و روانی در کودکان و نوجوانان
این اختلالات به وضعیت تشخیص برمیگردند؛ مثلا فردی به اختلال کمتوجهی_بیشفعالی (ADHD) مبتلاست و اگر این وضعیت تشخیص داده شود و درمان شود، مشکل خواب هم بهبود پیدا میکند.
در ادامه دربارهی دو مورد از اختلالهای رایج خواب یعنی اختلالهای مربوط به تنفس در خواب و شبادراری، توضیح بیشتری آورده شده است:
- اختلالهای مربوط به تنفس در خواب
یکی از مرسومترین اختلالهای خواب، مشکلات تنفسی است و همانطور که توضیح داده شد از خر و پف گرفته تا سندورم وفقه تنفسی یا آپنه خواب (osas) را شامل میشود. در اختلال آپنه، انسدادی در بخش بالایی راه هوایی بینی پیش میآید که حین خواب منجر به نارساییهای تنفسی میشود. البته هر خر و پفی لزوما به معنای وقفهی تنفسی نیست و از ۱۲ درصد کودکی که خر و پف میکنند تنها ۳ درصد به آپنه مبتلا هستند.
کودکان مبتلا به آپنه به طور معمول به دلیل مشکل در تنفس، در طول خواب شبانه زیاد بیدار میشوند. ممکن است این فشار تنفسی موجب افت میزان اکسیژن خون در سطوح مختلف شود و دریافت اکسیژن در بافتها و سلولهای اعضای بدن، از جمله مغز، کاهش پیدا کند.
نکته مهم اینکه اختلالات خوابی از این دست، ممکن است به عارضههای شناختی بینجامد. عارضههایی که بر توانایی تفکر، تمرکز و توجه و پردازش اطلاعات و به خاطر سپاری و یادآوری کودک به شدت موثرند. همچنین پژوهشها نشان میدهند که کودکان با مشکلات تنفسی در خواب، آیکیوی پایینتر و در نتیجه عملکرد ضعیفتری در مدرسه دارند.
آنا جویس (پژوهشگر حوزهی خواب و رشد شناختی، از دانشگاه کاونتری) به همراه همکارانش در سال ۲۰۱۷ پژوهشی انجام داد تا تاثیر مشکل تنفسی در اختلال خواب را بر رشد شناختی ۲۲ کودک در ردهی سنی ۲ تا ۴ سال بسنجد.
پرسش پژوهش، «چگونگی و کیفیت تاثیر خواب آشفته و نامنظم شبانه بر توانایی، آمادگی و بازدهی زندگی کودکان این ردهی سنی» بود. در واقع تواناییهای کودکان در این مرحله از رشد، میزان آمادگی آنان برای مدرسه و بازدهی زندگی آیندهشان را پیشبینی میکند.
کودکان به دانشگاه کاونتری برده شدند تا مهارتهای دیداری، حرکتی و گفتاری آنها سنجیده شود. ابتدا پژوهشگران دربارهی توانایی گفتاری و رفتاری کودکان از والدین کودکان پرسشهایی کردند و سپس از والدین خواسته شد تا در خانه با استفاده از تجهیزاتی میزان تنفس، تپش قلب و اکسیژن کودکان را حین خواب اندازه بگیرند.
یافتههای پژوهش چنین بود: کودکانی که در طول خواب کمترین میزان اکسیژن را دریافت میکردند، در مهارت گفتاری و بیانی ضعیفتر از دیگران عمل میکردند؛ یعنی برای اینکه افکارشان را در قالب کلمات و جملهها بیان کنند، بیش از همه با مشکل مواجه بودند. کودکان با مشکل تنفسی در خواب، بنابر گفتهی والدینشان مشکلات رفتاری نیز داشتند برای مثال رفتار اجتماعی موافق یا مطلوب (رفتارهایی چون مهربانی و کمک به دیگران) را از خود نشان نمیدادند.
هیچیک از کودکان این پژوهش گرفتار (OSAS) نبودند. طبق این پژوهش، مشکلات تنفسی به تنهایی برای ایجاد مشکلات شناختی کافی بود. اهمیت این نکته در اینجاست که (OSAS) خفیف در کودکان اغلب قابل توجه و تشخیص نیست و در حال حاضر اتفاق نظری برای سطح شدتی که باید درمان شود، وجود ندارد.
یافتهی دیگر پژوهش چنین بود که کودکان با ساعت خواب طولانیتر، مشکلات احساسی کمتری از جمله ترس، اضطراب و غم را داشتند که البته منطقی و معنیدار به نظر میرسید. زیرا پژوهشهای پیشین دریافته بودند که درمان اختلالهای خواب کودکان موجب بهبودی مشکلات احساسی است. از سوی دیگر بیتوجهی به اختلالهای خواب در کودکی ممکن است موجب اختلالهای اضطرابی در بزرگسالی شود.
- اختلال شبادراری در کودکان و نوجوانان
یکی از اختلالهای مربوط به خواب که در دستهی خوابپریشی قرار میگیرد و پیشتر هم دربارهی آن صحبت شد، شبادراری است. این اختلال مربوط به زمانی است که بدن کودکان به رشد کافی برای کنترل اوره در مثانه حین ساعات خواب شب رسیده است و میان کودکان پیش از دبستان، دبستان و حتی نوجوانان رواج دارد. البته این اختلال، بیماری جدی محسوب نمیشود و اغلب با بزرگتر شدن کودکان رفع میشود اما بههر حال برای کودکان و والدین موضوعی ناراحتکننده است. در ادامه عوامل موثر بر این اختلال و توصیههایی برای والدین و خانواده در این زمینه آورده شده است:
عوامل موثر بر بر شبادراری کودکان و نوجوانان:- ژنتیک: اگر یکی از والدین بعد از ۵ سالگی دچار این اختلال بوده باشد، تا ۴۰ درصد احتمال درگیری کودکانش با این اختلال وجود دارد. در صورت ابتلای هر دو والدین، این احتمال به ۷۰ درصد میرسد.
- اضطراب و استرس: یکی از مرسومترین دلایل شبادراری است. کودکان ممکن است هنگام جابهجایی به خانه یا مدرسهی جدید، تجربهی جدایی والدین یا مرگ یکی از والدین یا عزیزان یا هنگام وقوع رویدادی خاص دچار این اختلال شوند. یادگیری برخورد صحیح با این اضطراب، میتواند شباداری را متوقف و رفع کند.
- خواب عمیق: خواب عمیق در دورهی نوجوانی عادی و نرمال است زیرا احتمال آنکه نوجوان برنامهی خوابی ضعیف و کم خوابی داشته باشد، زیاد است. در دورهی بلوغ بهویژه برای نوجوانان دورهی دبیرستان چنین وضعیتی شایع است.
- وقفهی تنفسی یا آپنه: در نمونههای نادری شبادراری ناشی از ابتلای کودک به وقفههای تنفسی در خواب است. بدن کودکان در این شرایط مغز را از نظر تعادل شیمیایی تغییر میدهد. همین تغییر ممکن است به شبادراری بینجامد.
- یبوست: محل قرارگیری مثانه و رودهها در بدن، در کنار همدیگر است. پیچخوردگی روده (یبوست) ممکن است به مثانه فشار بیاورد و کودک نتواند مثانهاش را کنترل کند. بنابراین درمان یبوست اغلب اولین مرحله از درمان شبادراری در این شکل است.
- بیماری کلیه یا مثانه: اگر کودکی در طول روز و شب نمیتواند مثانهاش را کنترل کند یا علائم بیمارگونهی دیگری چون درد هنگام دفع، یا دفع مکرر دارد، احتمال بیماری کلیه و مثانهی او زیاد است.
- بیماریهای عصبی: گاهی مشکل نخاعی در سالهای ابتدایی کودکی در طول رشد و نمو شدیدتر و حادتر و در نتیجه موجب شباداری میشود. اگر کودک شما با مشکلات دیگری همچون بیحسی، گزگز کردن و درد در پاها مواجه است نیز امکان دارد دچار شباداری شود، هر چند احتمال آن بسیار اندک است.
- مشکلات جسمی و پزشکی دیگر: در نمونههای اندکی دیابت، اختلال کمتوجهی_بیشفعالی (ADHD) یا استفاده از برخی داروها ممکن است منجر به شبادراری شوند.
شبادراری هم برای کودکان و هم برای اعضای دیگر خانواده پیامدهای احساسی دارد. کودکان ممکن است احساس شرم، نگرانی، کمبود حرمت خود را تجربه کنند. این تجربهها بر روابط، کیفیت زندگی و فعالیتهایشان در مدرسه اثرگذار است. کودکان و نوجوانان ممکن است از حضور در اردوهای چند روزه (که مجبورند شب را کنار دوستانشان بگذرانند) پرهیز کنند. ممکن است از سوی خواهر و برادرها طرد شوند. حتما کارهای نظافت به کارهای افراد خانواده اضافه میشود.
اما نکتهای که همیشه باید به یاد داشته باشید این است: شباداری تقصیر و گناه کودک نیست و او بر این وضعیت کنترلی ندارد. افراد خانواده و دوستان نباید کودک را از این بابت مقصر بدانند و تنبیهش کنند یا به او احساس شرم و گناه بدهند. در عوض باید با پزشک در ارتباط باشند تا دلیل و مسئلهی اصلی را پیدا کنند و گام به گام برای حل مسئله پیش بروند.
توصیههایی برای والدین در ارتباط با شبادراری کودکان و نوجوانان:- میزان خوردنیها و آشامیدنیهای کافئیندار را محدود کنید و از خوردن اسنکهای شور و شیرین به ویژه در عصر و شب بپرهیزید.
- کودکانتان را تشویق کنید تا به طور مرتب، هر دو یا سه ساعت یکبار و البته پیش از خواب، به دستشویی بروند.
- در صورت لزوم تنها یکبار کودکانتان را در طول شب بیدار کنید تا به دستشویی بروند. توجه داشته باشید که بیدارکردن کودک بیش از یکبار در شب ممکن است چرخهی خواب او را به هم بزند و در این صورت کودک در روز بعد یا در مدرسه با مشکل مواجه خواهد شد.
- برای اردوهای چند روزه که کودک شب را بیرون از خانه میگذراند، با کودکتان صحبت کنید تا در صورت لزوم از مشاورها یا مسئولهای اردو به طور خصوصی کمک بگیرد.
- کابوسهای شبانه در کودکان
خواب دیدم یک معجون جادویی درست کردم و سرکشیدم و یکدفعه شکل یک هیولا شدم. نعره میزدم و همه از من میترسیدند. هرکاری هم که دوست داشتم، انجام میدادم. نه موهایم را شانه میکردم و نه دندانهایم را مسواک میزدم ولی...
افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view اتمام موجودی بستن نیکی و گرگهای بد گنده – مجموعه قصههای دوستی ۲ امتیاز ۴.۰۰ از ۵ ۲۴۰,۰۰۰ ریال شب بود و باد میوزید. نیکی از خواب پرید... کمک! مامان با عجله توی اتاق آمد و پرسید: «چه خبر شده؟» نیکی گفت: «گرگ! صدتا گرگ دنبالم میکردند.» مامان گفت: «صدتا گرگ؟مطمئنی؟» افزودن به علاقه مندی اطلاعات بیشتر Quick view بستن خواب بد ۱۸۰,۰۰۰ ریال برادر خرس اسباببازی موجودات فضایی و فیلمهای ترسناک را خیلی دوست داشت و همیشه پولهایش را جمع میکرد تا از این اسباببازیها بخرد ولی خواهر خرسک اصلا این اسباببازیها را دوست نداشت. یک روز داداش خرسی به سینما رفت تا فیلم جنگ موجودات فضایی را ببیند. شب هم او و هم خواهر خرسک کابوس دیدند. آنها خواب موجودات فضایی را دیدند و وحشتزده از خواب پریدند... . افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view بستن یک دوست مثل هیولا ۳۰۰,۰۰۰ ریال ببری با هیولای زیر تختش دوست است. آن دو هر شب تا قبل از خواب با هم بازی میکنند. هیولا هیچوقت ببری را نمیترساند، چون دوستهای خوب هیچوقت همدیگر را نمیترسانند... افزودن به علاقه مندی افزودن به سبد خرید Quick view کابوسهای شبانه در کودکانعلائم و نشانههای کمبود خواب در کودکان و نوجوانان بهداشت خواب چیست و چگونه به کودکان کمک میکند؟در پایان به توصیههایی برای خواب خوب و با کیفیت توجه کنید:
بهداشت خواب چیست و چگونه به کودکان کمک میکند؟در خلال توضیحات مربوط به مدت زمان خواب لازم برای نوزاد و کودک در سنین مختلف، اشاراتی به بهداشت خواب شد. منظور از بهداشت خواب مقدمات و شرایطی است که همواره برای خواب هر فرد، فراهم میشود. در اینجا به شکل کلی و دستهبندیشده به مواردی که از سوی مرکز درمانی ارماند ارائه شده است، میپردازیم. والدین با رعایت این نکات میتوانند به خواب خوب کودکانشان کمک کنند و از این طریق در رشد سالم جسمی و روانی آنها موثر باشند. مواردی که ذیل عنوان بهداشت خواب باید در نظر گرفت عبارتند از:
- کافئین: بهداشت خواب خوب، از روز و با در نظر گرفتن خوراکیهای کودک شروع میشود. کافئین یک خوراکی محرک است و کودک را بیدار نگه میدارد و مانع خواب راحت و آرام او میشود. نوشیدنیهایی مثل چای، قهوه، نوشابه، نوشابههای انرژیزا و سوداهای گازدار، کافئین دارد. اگر کودکتان از این خوراکیها استفاده میکند، مقدارش را محدود کنید و زمان مصرفش را پیش از ناهار بیندازید.
- غذا: پرخوری در شب و نزدیک به ساعت خواب، مانع خواب راحت است. برای خوردن وعدهی شام زمان مناسبی را انتخاب کنید.
- ورزش: اگر کودکان در طول روز به میزان کافی تحرک نداشته باشند، ممکن است شب به سختی به خواب بروند. کودکتان را تشویق کنید تا ورزش و بازیهای فیزیکی انجام دهد تا با سوخت کافی انرژی، در انتهای روز احساس خستگی کند. البته از ورزش کردن هنگام خواب اجتناب کنید، زیرا عضلات حین ورزش گرمایی تولید میکنند که مانع خواب میشود.
- محیط: کودک در محیط خواب خود باید احساس آرامش و امنیت کند اما برای بازی و بازیگوشی هم وسوسه نشود. البته افراد مختلف، در شرایط متفاوتی این احساس را تجربه میکنند. کودکی با چراغخواب روشن، به خواب میرود و کودکی در تاریکی کامل. وسایل و اسباب بازی هم بهتر است در محل متفاوتی نگهداری شود تا حواسش را پرت نکند.
- تکنولوژی: استفاده از وسایل الکترونیکی مانند تلویزیون، موبایل، تبلت، کامپیوتر در نزدیکی زمان خواب، آرامش کودک را سلب میکند زیرا با تولید نور مانع تولید هورمونهای طبیعی برای خواب میشوند.
به شکل ایدهآل این وسایل، هم نباید پیش از خواب استفاده شوند و هم نباید در اتاق خواب کودک باشند.
- روال منظم: داشتن روالی منظم هنگام خواب به کودکتان کمک میکند تا بداند پیش از خواب چه انتظاراتی داشته باشد و چطور رفتار کند. این روال میتواند حدود ۳۰ دقیقه تا دوساعت قبل از خواب باشد و شرایط را برای استراحت فراهم کند و او را در حالت و وضعیت خواب قرار بدهد. کارهایی مثل دوش آب گرم یا خواندن داستان به کودک در این زمینه کمک میکند.
همانطور که گفته شد، تکرار و ادامهدادن هر شب برنامه برای پیش از خواب، به کودک کمک میکند تا در حالت و وضعیت استراحت و خواب قرار بگیرد. یکی از این برنامههای موثر، خواندن کتاب داستان است. وقتی کودک در رختخواب دراز کشیده و غرق در یک داستان خوب میشود، از حیث ذهنی، روانی و جسمی آرامش دارد و آمادهی خواب است.
مطالعات همواره نشان میدهد، در آغوش گرفتن کودک برای رشد و کارکرد مثبت مغز مفید است. بنابراین والدین میتوانند کنار کودک دراز بکشند یا بنشینند و کتاب بخوانند. خواندنی که در تقویت هوش کودک تاثیر فراوان دارد. در واقع با خواندن، مهارتهای تفکر و منطق و مهارتهای گفتاری و زبانی کودک نیز پرورش پیدا میکند؛ بهویژه زمانی که والدین در جایگاه خواننده لحن، تاکیدها و احساسات را در کلمهها نشان بدهند.
از دیگر سودمندیهای خواندن داستان پیش از خواب تقویت خلاقیت کودک و مهارتهای مربوط به تخیل است. بردن آنها به دنیاهای جادویی و فانتزی، معرفی شخصیتهای جدید و دنبالکردن داستان، به آنها کمک میکند تا تصویرها را در سر بپرورانند. بهویژه آنکه در ساعات پیش از خواب، معمولا فضا ساکت است و کودک مشغولیت ذهنی کمتری دارد. زبان توصیفی که در بیشتر کتابهای کودکان به کارگرفته میشود به آنها کمک میکند تا سادهتر تصویرسازی و خیالپردازی کنند. ضمن اینکه والدین میتوانند دربارهی کتابی که خوانده شده، با کودک گفتگو کنند تا او داستان را از نگاه خودش توصیف کند و قوهی تخیلش را بیشتر به کار گیرد.
ایجاد مهلتی در پیوند با خواندن میتواند لحظههای کوتاه اما آرامشبخش و ارزشمندی باشد که والدین و کودکان با هم سهیم میشوند. با وجود سبک زندگی پرمشغلهی امروزی ممکن است به سختی زمانی برای کنار هم بودن پیدا کنند. بنابراین دمخور شدن با کتاب میتواند برنامه و فرصتی باشد که پایان هر روز کودک و والدین را به هم وصل میکند. این زمان آرامشبخش در کاهش اضطراب روزانهی هر دو طرف، هم کودک و هم والدین بسیار موثر است. در واقع، اگر هر یک از آنها درگیر روزی سخت و پرهیجان بوده باشند، فرصتی کوتاه و آرام میتواند شگفتیآفرین و حتی اعجازآور باشد و با وجود آن هر دو با ذهنی آرام و بدون مشغله و هیجان به خواب بروند.
روی هم رفته میتوان گفت: پرورش و شکلدادن ساعتهایی برای خواندن پیش از خواب، شیوهای عالی برای خلق خوابی سالم برای کودکان است.
کتابهای بیشتر با موضوع خواب کودکان را میتوانید در قسمت کتابهای موضوعی، دستهی «کتاب با موضوع مشکلات خواب در کودک» ببینید.
نوشته اهمیت خواب کافی در کودکان و نوجوانان و نقش آن در سلامت جسم و روان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
بلندخوانی برای نوزاد، بهترین سرمایهگذاریِ آموزشی
نویسنده: مریم عبدالرزاق
بیشک شما هم از رسانهها یا اطرافیانتان شنیدهاید که کتابخوانی سبب بهبود عملکرد مغزی فرد میشود؛ اما تا به حال از خود پرسیدهاید که کتابخوانی بهتر است از چه سنی آغاز شود؟ از سالهای نوجوانی و دبیرستان؟ سالهای کودکی و دبستان؟ از سنین خردسالی و پیش از دبستان؟ یا از بدو تولد و حتی دوران جنینی؟! بیشتر مردم فکر میکنند که گزینهی آخر تا حدی اغراقآمیز است و هیچ ارتباطی میان بلندخوانی برای نوزاد و رشد ذهنی نوزاد یا جنین در شکم مادر وجود ندارد. اما پژوهشهای دهههای اخیر واقعیت مهمی را بیان میکنند. نظریهپردازان و پژوهشگران این حوزه با قاطعیت میگویند: «اگر میخواهید در آینده کودکان و نوجوانانی موفق در آموزش داشته باشید، باید از روزهای نخست با او کتاب بخوانید». چرا و چگونه؟
کتابخوانی سبب جوانه زدن سلولهای مغزی میشودبیشتر والدین فکر میکنند نوزادشان تا سنی که به مهدکودک برود، فاصله زیادی دارد. وقتی پوشک نوزاد خود را عوض میکنید، به او غذا میدهید یا تمیزش میکنید، به نظرتان میآید راه درازی دارید تا نوزاد شما پنجساله شود. اما زمان به سرعت میگذرد و تا به خود بیایید، میبینید که نوزاد شما دارد راه میرود، حرف میزند یا به مهدکودک میرود. در این مدت کوتاه پنجساله، به ویژه دو سال نخست آن، حتی اگر متوجه نباشید، نخستین و مهمترین آموزگار او شما هستید. بله، خود شما!
شما در اینکه او در مدرسه فرد موفقی باشد یا نباشد، نقشی اساسی دارید. هیچ آموزگاری به اندازهی مادر و پدر نمیتواند در موفقیت آموزشی یک کودک مؤثر باشد. چرا؟ زیرا مادر و پدر هستند که نخستین واژهها را به او هدیه میکنند. درست است! واژهها! واژههای کوتاه، واژههای بلند، واژههای رایج و واژههای غیررایج. والدین هر روز واژههای فراوانی به او هدیه میدهند.
بر اساس پژوهشهای اخیر، آنچه موفقیت آیندهی آموزشی کودک را تضمین میکند، شمار واژههایی است که یک نوزاد، در هر ساعت، از بدو تولد تا دوسالگیاش، میشنود. اما چه جادویی در واژهها نهفته است که این چنین آیندهی کودک را دگرگون میکند؟
کودک تا دوسالگی دوران مهمی را از جنبهی رشد مغزی و زبانی طی میکند. اگرچه در روزهای نخست تولد به نظر میرسد که نوزاد به سبب روند زایش کمی خسته است، اما مغزش به مراتب فعالتر از والدین است؛ حتی وقتیکه نوزاد خوابیده، مغز او فعال است و سلولهای مغزش با پیوندهای تازهای که با هم برقرار میسازند، به خواندن کتاب واکنش نشان میدهند.
نوزاد با نزدیک به ۱۰۰ بیلیون سلول مغزی به دنیا میآید (نرونها). پس از تولد، رشد سلولهای مغزی بسیار حیاتی است و این سلولهای را میبایست والدین و دیگر عوامل محیطی و افراد پیرامون تحریک کنند. این تحریکها ارتباطهای تازهای در سلولهای مغزی به وجود میآورد که به سیستم سیمهای ارتباطی پیچیده و انبوه شباهت دارد. اما پس از مدتی کوتاه این سلولها شروع به جوانه زدن شاخههایی به نام اکسون و گیرندههای کوتاهی به نام دندریت میکنند. اکسونها سیگنالها را منتقل میکنند و دندریتها اطلاعات را دریافت میکنند و سیناپس یا پیوندی تازه برقرار میسازند. تا دوسالگی شمار اتصالات مغزی تا یک هزار تریلیون افزایش مییابد. این عدد به اندازهی شمار ستارهها در کهکشان است. بنا به گفته امیلی دیکنسون، مغز گستردهتر از آسمان است!
بلندخوانی برای نوزاد یا دیدن تلویزیون؟ مسئله این است!حال شاید این سؤالها پیش بیاید: «چرا از طریق دیدن تلویزیون نمیتوان گنجینهی واژگانی کودک را افزایش داد؟ چرا کتابخوانی؟!»
امروزه، ابزارهای تصویری بخش عمدهای از زندگی ما را احاطه کردهاند، اما واقعیت آن است که این ابزارها، با حجمهی فراوان اطلاعات، هیچگونه ارتباط دوسویهای با کودک برقرار نمیکنند؛ درحالیکه که مادر یا پدر هنگام کتابخوانی، اطلاعاتی محدود را به آرامی و به شیوهی تعامل و گفتوگو در اختیار کودک قرار میدهند. از سوی دیگر، کودک از زمان جنینی تا چندین ماه ابتدایی زندگی خود، بیشتر از طریق شنیداری آموزش میبیند. بدین ترتیب، تصاویر فراوان تلویزیون برای کودک غیرقابل فهم است و پژوهشگران تأکید کردهاند که کودک تا دوسالگی از تلویزیون دور باشد. البته اینها تنها دلایل لزوم کتابخوانی والد و کودک نیست.
در پاسخ دقیق و علمی به پرسش بالا، نویسندگان کتاب «خواندن با نوزاد و نوپا» ده سودمندی بلندخوانی با نوزاد را چنین بر میشمرند:
- مهارتهای شنیداری را تقویت میکند.
- شمار واژگانی را که نوزاد میشنود افزایش میدهد.
- سبب افزایش مدتزمان توجه و دقت نوزاد و رشد حافظهی او میشود.
- به نوزادان یاری میرساند کهواژههای ناآشنا را بیاموزند.
- به نوزادان کمک میکند که معنای واژگان را درک کنند.
- به نوزادان کمک میکند تا با مفاهیم و نمادهای چاپی آشنا شوند.
- به نوزاد یاری میرساند که از تصاویر اطلاعات دریافت کند.
- پیوند عاطفی و آرامش میان کودک و والدین را تقویت میکند.
- تخیل و احساسات کودک را تقویت میکند.
- عشق به خواندن را در کودک نهادینه میکند.
با توجه به اهمیت این موضوع، بخش کودک و نوجوان انتشارات مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان (فراوردههای تاک) به ترجمه و تألیف چندین کتاب و ساخت ابزار آموزشی پرداخته است؛ از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
_ مجموعهی «کتاب سیاه و سفید نوزاد»: این مجموعه شامل کتابهای تصویری سیاه و سفید با عناوین «سلام دنیا» و «نگاه کن! نگاه کن!»، و «مکعبهای تصویری» پارچهای است. اینگونه کتابها و ابزارهای آموزشی برای تقویت حس دیداری نوزادان طراحی شدهاند.
_ «خواندن با نوزاد و نوپا، چگونه به نوزاد و نوپای خود کمک کنیم تا دنیای واژهها را کشف کند؟»: این کتاب راهنمایی بینظیر و کاربردی است برای بلندخوانی برای نوزاد و نوپا که با تأکید بر اهمیت کتاب خواندن در دو سال اول زندگی، به زبان ساده به مادران و پدران جوان نشان میدهد که چگونه برای فرزند نوزاد یا نوپای خود کتاب بخوانند و چگونه کتابهای مناسب را برای فرزندشان انتخاب کنند.
_ «دستنامه مادر و نوزاد»: این کتاب، دستنامهای برای مادران و پدرانی است که بهزودی کودکشان به دنیا میآید یا اینکه تازه به دنیا آمده است. در این دستنامه مهمترین اطلاعاتی که مادران و پدران جوان تا یکسالگی فرزندشان بدان نیاز دارند، گنجانده شده است.
_ «مجموعه شش جلدی کتاب های مقوایی نخستین کتابخانه من»: این مجموعه، شامل شش کتاب مقوایی است و به منظور آشنایی اولیه کودک با «اعداد»، «آوای جانوران»، «اشیا پیرامون»، «نام خوراکیها» و «رنگها» تهیه و تولید شده است.
_ «دانشنامه نوزاد و نوپا»: این دانشنامه مقوایی با استفاده از تصاویر، نوزادان و نوپایان را مفاهیم پایهای چون احساسات مختلف انسان مانند خوشحالی یا خشم، اعضای بدن، رنگها، جانوران و اعداد آشنا میکند.
_ «مجموعه نخستین هیجان های من»: شامل شش داستان «زیبا و گیرا برای کمک به شناخت و بیان احساسهای بزرگ کودکان کوچک» است. کتابهای این مجموعه با نامهای «گورخر کوچولوی حسود»، «آهو کوچولوی ترسو»، «سوسمار کوچولوی خوشحال»، «پلنگ کوچولوی شیطون»، «کرگدن کوچولوی خودخواه» و «شیر کوچولوی عصبانی» کودکان را با شش احساس مختلف آشنا میکند.
نوشته بلندخوانی برای نوزاد، بهترین سرمایهگذاریِ آموزشی اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
کمی گم شدهام
جغد کوچولویی هنگام خواب از لانهاش بیرون میافتد و مادرش را گم میکند. برای این که مادرش را پیدا کند باید نشانههایی از شکل ظاهری مادرش بدهد و او را توصیف کند. کودکان با خواندن این داستان ساده با چند جانور آشنا میشوند.
با کمک این داستان میتوان فعالیتهایی برای توصیف کردن اشیا و طبقهبندی کردن آنها برای کودکان ترتیب داد. تصاویر ساده با رنگهای شاد داستان را کامل میکند.
نویسنده و تصویرگر: کریس هوتن
مترجم: شهلا انتظاریان
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
برای کودکان ۳ تا ۷ سال
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/lb4aUنوشته کمی گم شدهام اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
مجموعهی «علم چیست…»
مجموعه «علم چیست…» مجموعهای از فعالیتهای علمی برای کودکان ۶ تا ۱۴ ساله است. کتابهای این مجموعه حاوی پروژهها، تجربهها، بازیها و داستانهایی هستند که به کمک آنها کودکان پاسخ سوالات خود از پدیدههای جهان هستی را خواهند یافت.
این مجموعه راهنمایی برای آموزگاران و پدران و مادران است تا به کمک فعالیتهای پیشنهادی آن، کودکان را به جستجو و پژوهش در دنیای اطراف خود تشویق کنند، از شگفتی برخورد قطره باران بر یک برگ گرفته، تا قدرت آتشفشانها، تا رمز و رازهای کیهان. هر جلد از کتابهای این مجموعه ده جلدی یکی از حوزههای علم را پوشش میدهد: ماده و انرژی، بدن انسان، محیطزیست، سنگها، گیاهان، جانوران، آب و هوا، آسمان شب و…
فعالیتها به دو دسته فعالیتهای کوتاه و سریع و فعالیتهای سر فرصت چند روزه تا چند هفتهای تقسیم شدهاند. تمامی فعالیتهای پیشنهادی در عمل اجرا شدهاند و برای اجرا به مواد و ابزارهایی ساده و در دسترس نیاز دارند.
دارا بودن توضیحات آسان فهم، تصویرگری ساده و طنزآمیز و نکات علمی جالب از دیگر ویژگیهای کتابهای این مجموعه است.
انتشارات فنی ایران
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/PH8Hvنوشته مجموعهی «علم چیست…» اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
قیافههای بامزه
اگرچه کودک از ابتدای تولد خود بخشی از احساسات خود را با گریه، خنده و دیگر حالتهای چهره بیان میکند، اما این که کودک بیاموزد چگونه احساسات خود را در چهرهاش نمایان کند یا نکند، چگونه میان احساسات دیگران و حالت چهرهشان ارتباط درست برقرار کند و یا چه نوع کنشهایی به ایجاد چه نوع احساساتی میانجامد، از جمله مهارتهای زندگی است که کودک به تدریج در طول زندگی خود فرا میگیرد.
نویسنده و تصویرگر: نیکولا اسمی
مترجم: نوشین اخلاقی
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان
برای کودکان صفر تا ۷ سال
لینک کوتاه شده: https://hodhod.com/2aTjPنوشته قیافههای بامزه اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.