مهره ها مجموعه ای گلین به رنگ آبی هستند که برای زیبایی و دفع چشم زخم بکار می رود. مهره های آبی را در گذشته همان گونه که در لغتنامه دهخدا در زیر مدخل "مهره" نیز اشاره شده است، برای دفع چشم زخم و بیماری ها به لباس، قنداق نوزاد، گهواره، ننو و موی کودکان به ویژه نوزادان می آویختند و شکل های گوناگون داشته از معمول ترین این مهرها: مهره ۲ چشم، ۵ سوراخ و ۷ سوراخ است. مهره . [م ُ رَ / رِ ] (اِ) هرچیز گرد. مطلق گلوله و گرد. هرچیز مدور. هرچیز کروی شکل مهره که بر بازو بندند دفع چشم زخم را : همی جانش ازرفتن من بخست یکی مهره بر بازوی من ببست .فردوسی . ز هوشنگ و طهمورث و جمشید یکی مهره بد (کیخسرو را) خستگان را امید. فردوسی . سپهر مهره ٔ بازوی بندگان تو گشت از آن قبل ز قبول فنا شده ست آزاد. خاقانی . مهر آزمای مهره ٔ بازوش جان و عقل حلقه بگوش حلقه ٔ گیسوش انس و جان .خاقانی . تمیمة؛ مهره ای پیسه که در رشته کرده در گردن اندازند برای دفع چشم بد. (منتهی الارب) - مهره ٔ ازرق ؛مهره ٔ کبود. مهره که جهت رفع چشم زخم برخود آویزند : مهره ٔ ازرق آورید به دست وز پی چشم بد در ایشان بست .نظامی (هفت پیکر ص ۳۳۲). - مهره ٔ تب ؛ مهره ای است که بالخاصیت دفع تب کند. (غیاث) (آنندراج). - مهره ٔ گهواره ؛ مهره ٔ کبود یا نظر قربانی که بر بالای گهواره می آویخته اند دفع چشم زخم را : نونیاز عشق چون فرهاد و مجنون نیستم بود از سنگ ملامت مهره ٔ گهواره ام .میرزا صائب (از آنندراج). - مهره ٔ گیس بند؛ مهره ای باشد که بر گیسوی اطفال بندند برای محافظت از چشم بد، و در این صورت گیس مخفف گیسو باشد.(آنندراج ) : به دکان او مهره ٔ گیس بند فرو ریخته بهر دفع گزند. میرزا طاهر وحید (در تعریف خورده فروش). در موزه فرهنگ کودکی، میتوانید، یک ننو، یک گهواره و سه لباس کودک را ببینید که چنین مهرهایی روی آنها دوخته شده است.
ننوی قشقایی http://iranak.org/muse/node/6777
گهره http://iranak.org/muse/node/6674
بلوز http://iranak.org/muse/node/6498
پیراهن http://iranak.org/muse/node/6485
کت مخمل http://iranak.org/muse/node/6426