زهره قایینی – محمدهادی محمدی
نیاز هر جامعه رو به رشد، رویكرد تاریخی به گذشته خود است تا با شناخت میراث و دستاوردهای نیاكانش راه را برای دگرگونی و پیشرفت اجتماعی هموار سازد. رویكرد تاریخی چیست؟ بنیان این جستار پاسخ به رویكرد تاریخی در ادبیات كودكان ایران و شیوه تاریخ نگاری آن است.
تاریخ دانش گذشتگان یا حقایقی در باره گذشته است. تاریخ می تواند هر دو این مقوله ها باشد، به شرط اینكه رویكرد ما به آن تعریف شده باشد. تاریخ هم دانش گذشتگان است و هم دانشی در باره گذشته . دانش گذشتگان است، به این دلیل كه زندگی نیاكان ما همچون امروز بر اساس باورها و دانش رایج زمان بوده است. هنگامی كه این دانش كشف می شود به دانشی در باره گذشته تبدیل می شود. شیوه كشف این دانش باید به گونه أی باشد كه رویكرد تاریخی را نشان دهد. رویكرد تاریخی روشمندی در مقوله تاریخ نگاری است.
به سخن دیگر همیشه می توان به گذشته برگشت، چه از روزن خاطرات پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها و چه از روزن دفترهای مكتوب. مجموع این آگاهی ها تاریخ را می سازد، اما تاریخ نگاری نیست. تاریخ پدیده أی عینی است كه مستقل از ما وجود دارد، اما تاریخ نگاری وابسته به ما است. تاریخ نگاری روش تاریخ نگار است در دریافت از تاریخ. همین روش است كه رویكرد تاریخی را می سازد.
هنگامی كه ما به عنوان تاریخ نگار كار تاریخ ادبیات كودكان ایران را آغازكردیم، بیش از هر چیزی به دنبال رویكرد تاریخی به آن بودیم. رویكرد تاریخی به دست نمی آمد، مگر این كه آن را با روش فلسفی می دیدیم. از زاویه روش فلسفی، تاریخ انبوهی از حقایق تاریخی مربوط به گذشته است كه تنها با تفكری ویژه قابل شناسایی است. در اساس تفكر ما بوده است كه رویكرد تاریخی را ساخته است.
پرسش نخست ما از زاویه تاریخ نگار این بوده است؟ ضرورت آگاهی تاریخی در باره ادبیات كودكان ایران از كجا سرچشمه می گیرد. این ضرورت بر خلاف خود پدیده تاریخ آینده نگر است تا گذشته نگر. آگاهی تاریخی و یا كشف حقایقی در باره ادبیات كودكان ایران بخودی خود دارای ارزش نیست. این آگاهی اگر به كار آیندگان بیاید، نشان از رویكرد درست تاریخ نگاران در تدوین این مقوله دارد. آگاهی تاریخی زمانی دارای ارزش است كه به رشته های دیگر از علم و دانش نفوذكند. برای نمونه اگر مجموعه كتاب های تاریخ كه در حال تدوین آن هستیم بتواند حتی از جنبه عاطفی روی گروه های برنامه ریز اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه تاثیر بگذارد، ما را خشنود می كند. وجود آگاهی تاریخی برنامه ریزان را قانع می كند كه با مقوله بسیار با اهمیتی سروكار دارند و نباید آن را جزء آخرین ردیف های بودجه أی سازمان خود قرار دهند. اگرچه در این مقوله به هیچ رو نگاه عاطفی برای ما حرف آخر نیست و به كلامی دیگر آغازی برای نگاه عقلانی است.
عامل دیگر كه پایه عقلانی دارد، مربوط به ساماندهی مقوله أی رو به گسترش در جامعه جوان ما دارد. تنها از راه یك رویكرد تاریخی درست به ادبیات كودكان می توان راه های ساماندهی آن را فراهم كرد. با چنین استدلالی رشد ادبیات كودكان ایران در شرایطی كه یكی از بحرانی ترین دوران هارا از سر می گذراند، در گرو شناخت پیشینه تاریخی خود است. در جامعه أی كه بیش از نیمی از جمعیت آن را كودكان،نوجوانان، و جوانان زیر۱۸ سال تشكیل می دهد، ادبیات كودكان و نوجوانان و رشدكیفی آن از اهمیت ویژه أی برخوردار است. تعیین جایگاه ادبیات كودكان دربستر تاریخی، برای رشد كیفی ادبیات كودكان بخشی دیگر از ضرروت آگاهی تاریخی است. ما اگر می خواهیم جوانانی بارآور و اندیشه مند پرروش دهیم باید از ابزارهای فرهنگی نهایت استفاده را ببریم. خشكی و عدم پویایی سامانه آموزش و پرورش در ایران چنان است كه هر سال گروه های میلیونی ازا ین كودكان و نوجوانان دلزده از آموختن، به بیراهه می روند و چشمه های خلاقیتشان یكی یكی كور می شود. برآیند چنین جامعه أی همان چیزی است كه امروز شاهد آن هستیم. نرخ مطالعه در ایران بسیار پایین تر ازكشورهایی مثل پاكستان است. یكی از موثرترین ابزارها برای پویایی فرهنگی، مطالعه ادبیات است. كودكی كه ادبیات می خواند، بسیار پویاتر از كودكی است كه با ادبیات آشنایی ندارد.
اما ادبیات كودكان پدیده أی ساختگی و سفارشی نیست كه دولتمردان و یا متولیان امور فرهنگی سفارش دهند و در بسته های آماده آن را در تحویل بگیرند. ساخت ادبیات كودكان فرایندی بسیار پیچیده است كه از آمیختن نیروی نویسنده، تصویرگر، كتابدار، آموزگار، كودك مخاطب، منتقد و نهادهای فرهنگی وابسته به كودكان در طی سالیان دراز به دست می آید. با درك این موضوع پیچیده بود كه ما به عنوان تاریخ نگار پی بردیم كه هر نوع گسترش اصولی و قانونمند ادبیات كودكان وابستگی تام با تاریخ آن دارد. ادبیات كودكان برای شناسایی خود نیازمند است كه از روش ابزار گرایی صرف كه این مقوله در آن تنها ابزاری برای بازسازی فكری و عقیدتی است، فاصله بگیرد و به گوهر ادبی تكیه كند. این موضوع محقق نمی شود، مگر این كه پدیده ادبی منفرد یا نویسنده منزوی و گوشه نشین با كلیت خود رابطه برقرار كند. كلیت ادبیات كودكان تاریخ آن است. اگر نویسنده، تاریخ ادبیات خود را بشناسد، و از این آگاهی تاریخی بهره ببرد، به جای اتكا به عوامل غیر فرهنگی به پایه های تاریخ تكیه می كند.
بخش دیگر از این ضرورت آگاهی تاریخی، به ابهام در موجودیت تاریخ ادبیات كودكان ایران برمی گشت. به باور بسیاری از روشنفكران جامعه، حتی اندیشه مندانی كه در زمینه ادبیات كودكان ایران و یا تاریخ ادبیات ایران پژوهش می كنند، ادبیات كودكان مقوله أی نو و بی ریشه است كه مرزهای تاریخی آن از چند دهه فراتر نمی رود و یا برخی آن را سوغات فرنگ دانسته اند. پیشینه پژوهش درباره تاریخ ادبیات كودكان ایران، در داخل ایران تاكنون از نوشتن چند مقاله كوتاه و یا یاداشت های پراكنده در روزنامه ها و مجلات فراتر نرفته است. با چنین پشتوانه أی جای شگفتی نیست كه فرهنگنامه ادبیات كودكان جهان كه در سال۱۹۹۹ برای اولین بار به زبان انگلیسی به چاپ رسیده است، ادبیات كودكان ایران را در زیر مجموعه ادبیات كودكان كشورهای عربی آورده باشد و در چند سطری كه سیمای كلی ادبیات كودكان ایران را معرفی كرده است، مملو از فاكت های نادرست باشد. ما در رویكرد تاریخی خود تلاش كرده ایم ابهام زدایی كنیم و پدیده أی غبار گرفته را روشنی بخشیم. با جمع آوری یافته های تاریخی هم به جهان و هم خود ایران نشان دهیم كه تاریخ وجود دارد، اما آگاهی تاریخی ما در این باره اندك بوده است.
پژوهش گسترده تاریخ ادبیات كودكان ایران كه اكنون چهار سال از عمر آن می گذرد، با درك چنین نیازی آغاز شد. در حقیقت این نیاز بود كه چراغ راه ما شد كه دنبال رویكرد تاریخی برویم. ما پیش ازهمه باید برای خود این رویكرد را تعریف می كردیم. رابطه ما با مقوله أی كه برای كار گزیده بودیم، باید چگونه می بود. آیا ما می توانستیم ادعا كنیم كه به عنوان تاریخ نگار نسبت به موضوع پژوهش خود بیطرف هستیم؟ اگر چنین ادعا می كردیم، شاید ماهیت تاریخ نگاری را درك نكرده بودیم. ما باید تلاش می كردیم كه جانبداری خود را به طرف برداشت علمی از تاریخ سوق می دادیم. كاری كه چندان آسان نیست. بنابراین تمام برداشت خود را بر پایه های علمی بودن موضوع تاریخی قرار دادیم. دوری از تنگ اندیشی و پیش داوری، دیدن اثر از بعد تاریخی، سمت و سوی تحولات اجتماعی در ایران برخی از این عوامل بود.
در رویكرد خود به تاریخ، مبنای نخست كار را بر رابطه حقایق تاریخی و شواهد تاریخی گذاشتیم. آنچه را ما حقیقت می پنداریم باید از جنبه استدلالی و عقلی برای دیگران نیز قابل پذیرش باشد. بنابراین در همان آغاز كار مفهوم از حقیقت را برای خود تبیین كردیم. حقیقتی كه ما ارائه می دهیم باید حقیقت تحلیلی باشد. صدق و كذب آن تنها از روش های منطقی ممكن باشد. برای این گونه از ارائه حقیقت به شواهد تاریخی نیاز داشتیم. پس به گردآوری شواهد تاریخی پرداختیم. شواهد تاریخی هر آن چیزی بود كه به استدلال های ما كمك می كرد تا حقایق را نشان دهیم. نمونه أی از این شواهد برگرفته از كار تاریخ نگار یونانی استرابو در اثبات كودكانه بودن منظومه درخت آسوریگ است. او در كتاب خود آورده كه ایرانیان از متنی كه در آن از ۳۶۰ گونه فایده درخت خرما نام می برد برای آموزش كودكان بهره می برده اند. این شاهد تاریخی را در كنار سیر تاریخی خود اثر و نمونه های مشابه و برگرفته از آن در گستره ادبیات مكتب خانه أی قرار دادیم تا توانسیتم یكی از كلیدی ترین آثار ادبی مكتوب كودكان را كه كهنگی به بیش از سه هزار سال می رسد به حقیقتی تاریخی تبدیل كنیم.
روش دیگری كه در رویكرد تاریخی از آن بهره برده ایم، بهم پیوستگی این حقایق بوده است. ارائه این حقایق، بدون پیوند با بستر اجتماعی خود چندان كارساز نبود. ما باید هر یافته یا شاهدی را كه در كتاب یا در اسناد تاریخی و سفال ها و مُهرها و … می یافتیم، در جایگاه خودش قرار می دادیم. پیدا كردن این جایگاه بخش دیگری از رویكرد تاریخی ما را نشان می دهد. استفاده از روش های منطقی حركت از كل به جزء یا جزء به كل، پیوند عام و خاص و كلی به جزیی یا جزیی به كلی و روش های طبقه بندی گونه شناختی به ما كمك كرد كه جایگاه هر اثر منفرد را تعیین كنیم.
مرزهای آگاهی تاریخی ,موضوع دیگری بود كه به آن پرداختیم. در ابتدای راه ما نیز از گستردگی كار بی خبر بودیم و چنین می اندیشیدیم كه در یك یا دو كتاب نه چندان پربرگ می توان تاریخ ادبیات كودكان ایران را به پایان رساند. پس از آغاز كار، در همان ماه های نخستین، این باور ما درهم شكست و دریافتیم كه ایران زمین دارای یكی از گسترده ترین و ژرفترین اندوخته های ادبی برای كودكان است. چنین گستردگی در رویكرد تاریخی ما بازتاب می یافت. باید به گونه أی مجموعه كتاب ها را طرح ریزی می كردیم كه هر یك از عوامل متعدد رد آن تعریف شده باشد. عناصر تاریخی، روابط تاریخی، روش تاریخ نگاری، فلسفه تاریخ نگاری بخشی از این عوامل است. برخورد با دوره های تاریخی از زاویه دید تاریخ نگار همیشه همراه با پیش داوری هایی است. برای نمونه بیشتر تایخ نگاران ایرانی در تحلیل موقعیت ایران در دوره ساسانی راه تنگ اندیشانه أی را پیموده و آن چنان این دوران را زرین فرض كرده اند كه آمدن اسلام به ایران یك فاجعه ارزیابی شده است. در حالی كه ارائه این دیدگاه سازگار با شواهد تاریخی نیست. پوسیدگی سامانه حكومتی ساسانی به آنجا رسیده بود كه با كمترین فشار تمامی اجزای آن درهم شكست. چنین رویكردی به تاریخ اگر با تنگ اندبشی همراه باشد، حقایق تاریخی را مخدوش می كند. ما برای این كه در گستره تایخ نگاری ادبیات كودكان به چنین دام هایی نیفتیم، بهترین روش را دوری از باستان گرایی ایرانی دیدیم. از نظر ما اسلام با آمدن به ایران بخشی از فرهنگ ما شد و هر انچه آثار ادبی بوده متاثر از این فرهنگ ساخته شده است، بنابراین بهم پیوستگی حقایق تاریخی را در اینجا نیز بكار بردیم.
قدمت یا كهنگی حقایق تاریخی یكی دیگر از عواملی بود كه ما در رویكرد خود به تاریخ از آن بهره بردیم. تعیین مبنای تاریخ، امری اختیاری نیست. در ارائه یك تاریخ فراگیر، یكی از عوامل مهم نقطه آغاز است. اگر ما از دوران باستان آغاز كرده ایم باید“حقایقی در این باره ارائه می كردیم. این حقایق تاریخی خود به شواهدی نیاز دارد. با پیدا شدن یافته های پراكنده , مطمئن شدیم كه تاریخ ادبیات كودكان بیش از چندین هزار سال كهنگی دارد. اما در مورد ادبیات شفاهی به سبب حذف عنصر زمان كه در آن كهن ترین نقطه با نزدیكترین نقطه زمانی در پیوند قرار می گیرد, شواهد تاریخی را به پدیده أی منحصر به فرد تبدیل می كند. گستره أی كه اندوخته ادبی اش برای كودكان افسانه ها، متل ها یا لالایی هایی بود كه مادرها و مادربزرگ ها برای فرزندان خود بازگو می كردند
نكته مهم دیگری كه در رویكرد تاریخی از آن بهره برده ایم، دوره بندی تاریخی بر مبنای تحولات اجتماعی و فلسفی در دوران های گوناگون تاریخی بوده است. از نظر ما هر تحولی در امر آموزش و پرورش در ایران ریشه های اجتماعی و فلسفی دارد. نگرش فلسفه مزدیسنایی به كودك با نگرش اسلامی تفاوت دارد. این نگرش در ادبیات كودك نیز بازتاب یافته است. نمونه دیگری از تحول اجتماعی ورود دستگاه چاپ به ایران است كه چرخشی دوران ساز در گستره تاریخ ادبیات كودكان ایران محسوب می شود. این عامل خود سبب می شود كه رابطه ادبیات شفاهی كودكان با ادبیات نوشتاری دگرگون شود و اوضاع به سود ادبیات نوشتاری بچرخد. با ورود دستگاه چاپ به ایران، برای اولین بار كتاب كودك با تولید انبوه، به چاپ رسید. با بررسی ادبیات كودكان این دوره بر بستر اجتماعی و فرهنگی و همچنین در ارتباط با دیدگاه دوران نسبت به كودك و آموزش و پرورش او كتاب هایی كه برای آموزش اخلاق و دانش در مكتب خانه ها و مدرسه ها در اختیار كودكان قرار می گرفت، به عنوان اولین كتاب های كودكان با مخاطب مشخص كودك و نوجوان در چارچوب ادبیات كودكان بررسی و تحلیل ادبی شد. در این جستجوی تاریخی قدم به قدم، جایگاه مشخص تاریخی نویسندگان پیشگامی چون جبار باغچه بان یا یمینی شریف، شاعرانی چون پروین دولت آبادی و كیانوش، اولین نهادهای ادبیات كودكان چون شورای كتاب كودك و كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان روشن می شود.
یكی دیگر از عوامل مهمی كه در رویكرد تاریخی ما به كار رفته، درك پراكندگی تبارهای ایرانی و بازتاب آن در مقوله تاریخ است كه راه پژوهش فراگیر ادبیات كودكان ایران را دشوار می كرد. در این مسیر متوجه شدیم كه ادبیات شفاهی كودكان چه گنجینه سرشاری است،كه ده ها دودمان ایرانی هر كدام بخشی از آن را پاسدار هستند : از شمال ایران طالش ها، گیلكی ها،تپورستانی ها تا باختر كه آذری ها و كردها و آشوری ها را شامل می شود، از جنوب و جنوب باختری كه اعراب خوزستانی و تمامی كوهپایه نشینان و عشایر زاگرس، از لر و تمامی خانواده و دودمان عشایر تا خاور كه سكاها یا سیستانی ها و بلوچ ها سكنی دارند و خراسان كه نیاكان پارت ها را در خود جای داده است و مركز ایران كه هر جا تیره و دودمانی ساكن است. این تنوع و گستردگی فرهنگی آنچنان چشمگیر است كه ما فقط می توانیم ادعا كنیم كه در فرهنگ شفاهی كودكان تنها بخش بسیار ناچیزی از شواهد تاریخی را بررسی كرده ایم. البته همین بخش ناچیز بیانگر گوناگونی و تنوع آثار مربوط به كودكان در ادبیات شفاهی است.
راهی كه در این سال ها پیموده شده، چندان هموار و آسان نبوده است. دشواری كار افزوده بر دشواری هایی كه هر كار پژوهشی در بر دارد، از موضوع و ماهیت كار برمی خیزد. تاریخ نگاری در جامعه أی كه سنت این كار را ندارد، نخستین سد راه ما بوده است. وقتی كه به پژوهش های تاریخی ایرانیان برمی گردیم و آن را با موضوع های پژوهشی همسانی كه خاور شناسان انجام داده اند، می سنجیم، ویژگی خاصی در بیشتر آن ها مشاهده می شود. نداشتن روش و رویكرد تاریخی دو ضعف اساسی این كارها است. البته این موضوع شامل همه كارها نمی شود. برای نمونه تاریخ نگاری فریدون آدمیت در دوره مشروطیت كه فارغ از جزمیت های ایدئولوژی های حزبی به تحلیل تاریخ نشسته است، و به همین سبب هم برای سال ها از طرف آن ها كه در جزمیت ایدئولوژیك اسیر بوده اند، رد می شده، برای ما نمونه گویایی از كار روشمند با رویكرد تاریخی سنحیده بود.
عامل دیگر كه برای ما مشكل ساز بود، برداشت و یا نگرش جامعه مردسالار ایرانی به موضوع كودك و كودكی است. ما در كار تاریخ نگاری خود بسیار با این پدیده روبرو شدیم كه اندیشه مندان همین جامعه آنچه را مربوط به كودك و كودكی می شود كوچك می شمارند. وقتی كه این موضوع به ظاهر بی اهمیت را می شكافیم بسیار معناها در خود دارد. جامعه أی كه با كودك و كودكی چنین برخوردی داشته باشد، به طور یقیین نمی تواند جامعه أی پویا باشد. این تجربه به ما ثابت كرد كه كاری كه می كنیم از این جنبه نیز بسیار با اهمیت است و می تواند زمینه ساز دگرگونی در برداشت های ما در باره كودك و كودكی شود.
كمبود منابع،دشواری دستیابی به اسناد، تجهیز نبودن برخی كتابخانه ها از مشكلات دیگر كار تاریخ نگاری ما بوده است. اما این بخش سویه دلگرم كننده أی نیز داشت كه برای ما بسیار امیدوار كننده بود. در برابر همه دشواری ها،چه بسیار كسانی كه دست یاری مارا فشردند و ما را به گرمی پذیرا شدند. و چه بسیار كتابدارانی كه با ما همكاری صمیمانه داشتند. یارانی كه منابع بسیار ارزشمند خود را در اختیار ما قرار دادند. با سپاس از همه آنان، نام آن ها بر صفحه های اول كتاب تاریخ ادبیات كودكات ثبت خواهد شد.
و در پایان برای آگاهی آنان كه می خواهند از روند كار بدانند، این پژوهش كه از میانه سال۱۳۷۵آغاز شد با پشتوانه فكری و مالی نویسندگان به پیش رفت. اما با بزرگ شدن طرح ادامه راه در سال۱۳۷۹ ناممكن شد. نیاز به بودجه پژوهشی برای تشكیل یك گروه همكار در جستجوهای كتابخانه أی و گردآوری اسناد و برپایی یك مركز پژوهشی برای هماهنگی و پیشبرد سریع طرح،بسیار مبرم و ضروری بود. در چنین شرایطی حضور یك پشتیبان خصوصی كه به همه این نیاز ها پاسخ گوید، كار را در شرایط جدید و پرتكاپویی قرار داد. ناهید میرحاج ( اتابكی )نه تنها چنین وظیفه بزرگی را به عهده گرفت بلكه خود نیز به گروه همكاران پژوهشی پیوست. در این مقطع كار با سرعت باور نكردنی پیش رفته است، تا جایی كه ما امیدواریم تا اردیبهشت۱۳۸۰ دو جلد اول از شش جلد كتاب را منتشر كنیم.
پژوهش گسترده تاریخ ادبیات كودكان ایران به دو بخش اساسی تقسیم می شود. بخش اول تاریخ ادبیات كودكان ایران از ابتدا تا سال۱۳۵۷ و بخش دوم از سال۱۳۵۷ تا به امروز. در حال حاضر گروه پژوهشگران دست اندركار تهیه بخش اول تاریخ هستند. بخش اول در شش جلد منتشر خواهد شد : جلد اول از روایت كودكی سرزمین ایران آغاز می شود، به ادبیات شفاهی كودكان و ادبیات كودكان در دوران باستان می پردازد. جلد دوم بیش از هزار سال ادبیات كودكان را از ورود اسلام به ایران تا سرآغاز دوران مشروطیت را در بر می گیرد. جلد سوم از دوران مشروطیت آغاز می شود، ادبیات مكتب خانه أی را مورد برسی قرار می دهد و زمینه های شكل گیری ادبیات نوین كودكان را مشخص می كند. جلد چهارم به رشد نهال ادبیات نوین ایران می پردازد. جلد پنجم و ششم ادبیات كودكان ایران را از سال۱۳۴۲ كه دوران شكوفایی ادبیات كودكان در ایران است، پی می گیر د و در آستانه انقلاب اسلامی ایران به پایان می رسد. گروه پژوهشگران امیدوار است كه پس از به پایان رساندن بخش اول، طرح بزرگی ر ا برای بررسی ادبیات كودكان در بیست و اند سال اخیر در دست گیرد.