میرزا حسن در سال ۱۲۳۹ ش. در محله چرنداب تبریز به دنیا آمد. پس از رسیدن به سن رشد او را به مکتبخانه فرستادند. در همان ماههای نخست به سبب هوش و فراست خود خلیفهی مکتبخانه شد. رشدیه پس از آموختن صرف و نحو، فقه و احکام، عربی و ادبیات، پیشنماز یکی از مسجدهای تبریز شد. آن گاه تصمیم گرفت برای ادامه آموزش به نجف برود، اما با خواندن مقالهای در روزنامه «ثریا» که شمار ایرانیان با سواد را از هزار نفر، ده نفر ذکر کرده بود، از سفر به نجف چشم پوشید و به بیروت رفت و در دارالمعلمین به فراگرفتن شیوههای نوین آموزش پرداخت. در سال ۱۳۰۵ یا ۱۳۰۶ه.ق نخستین مدرسهی ابتدایی عمومی را در ایران، در محلهی ششگلان تبریز باز کرد. کار این مدرسه یک سال بیشتر به درازا نکشید و به فتوای پیشنماز محل، مدرسه را بستند. رشدیه شش بار در تبریز و یک بار در مشهد مدرسه باز کرد ولی هر بار سنت گرایان از فعالیت مدرسه جلوگیری میکردند که یک بار به کشته شدن یک دانش آموز و بار دیگر به زخمی شدن رشدیه انجامید. او تصمیم گرفت تا بازگشت آرامش از ایران خارج شود و برای دیدار طالبوف به قفقاز و سپس به مصر رفت. پس از آنکه میرزاعلیخانامینالدوله به والیگری آذربایجان انتخاب شد، رشدیه را به تبریز فراخواند و دبستان بزرگی در محلهی ششگلان تبریز بنا نهاد. وقتی امین الدوله به مقام صدارت عظمای ایران رسید، میرزا حسن رشدیه را نیز به تهران فراخواند. با برکناری امینالدوله و روی کار آمدن امینالسلطان حقوق او را قطع کردند و پدران و مادران را از فرستادن فرزندان خود به مدرسه بازداشتند. رشدیه برای در امان ماندن از دشمنی مخالفان به قم رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند. میرزا حسن رشدیه روزنامههایی به نام "مکتب" و "طهران" هم منتشر کرد که در آنها مردم را به مبارزه با نادانی و خرافه و خودکامگی و استعمار فرا میخواند، اما کار این روزنامهها هم به زودی همانند دیگر روزنامههای آزادیخواه به تعطیلی کشید. از رشدیه ۲۷ جلد کتاب بهجای مانده است که کتاب بدایت التعلیم، و نهایت التعلیم، کفایت التعلیم و صد درس از جمله کتابهای درسی اوست. میرزاحسنرشدیه در ۹۷ سالگی در قم درگذشت و روی دوش شاگردان مدرسههای قم در قبرستان نو به خاک سپرده شد.
لینک خرید کتاب تاریخ ادبیات کودکان ایران: http://hodhod.com/tarikh-5-6-7.html