گفت وگو با زهره قایینی پژوهشگر و کارشناس کتاب کودک (قسمت پایانی)
گفتگو: هاله باستانی (دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۲ سال اول شماره ۱۳۸)
خانم قایینی نظام آموزش رسمی در ترویج و رشد ادبیات کودکان چه نقشی داشته و اصلاً ادبیات کودک از چه زمانی به کتاب های درسی وارد شد؟
ادبیات کودکان همیشه با آموزش و پرورش پیوند نزدیکی داشته است در دوره انتشار اولین کتاب های کودک در دوران مشروطه می بینیم که مرزی بین کتاب های داستانی کودکان و کتاب های درسی وجود نداشته است در آن ایام کتاب درسی یکسان و یک شکلی وجود نداشت و در هر مکتب خانه ای یا مدرسه ای یکی از کتاب های ویژه کودکان را درس می دادند از زمانی هم که کتاب درسی به شکل امروزی آن منتشر شد که به سال های پایانی دوره مشروطه بازمی گردد شعرها و داستان هایی با مایه های اندرزی در کتاب ها گنجانده شد.
آموزش و پرورش در تهیه کتاب های درسی فارسی، چه نوع ادبیاتی را به کودکان و نوجوانان عرضه می کرده است؟
در ابتدا آموزش و پرورش از ادبیات کلاسیک استفاده بسیار می برد اما از دهه بیست به این طرف این وزارتخانه از افراد کارشناس و آشنا به این حوزه می خواهد که موادی را برای کتاب های درسی پیشنهاد کنند در دهه های بیست و سی برای کتاب های دبستان حتی از داستان های نو و شعرهای نو آثار جبار باغچه بان و عباس یمینی شریف که بسیار جدید و تازه بودند و سرودهایی از گل گلاب با نت موسیقی استفاده شده است گزینش گونه های مختلف ادبی در کتاب های درسی به نگاه آموزش و پرورش و کسانی که نگارش کتاب های درسی را برعهده داشتند بستگی داشت.
به دوره جدید برگردیم، در این دوره چه ارتباطی بین ادبیات روز کودکان و کتاب های درسی میبینید؟ به عنوان یک کارشناس ادبیات کودک، کتاب های درسی را در زمینه ایجاد علاقه نسبت به ادبیات چقدر موفق می دانید؟
طبیعتاً انتظاری که از کتاب های درسی مدرسهای میرود این است که بخشی از ادبیات روز را در گستره شعر و داستان به دانش آموزان معرفی می کند متأسفانه در کتاب های درسی ما جای آثار ارزشمند ادبی چه از آثار نویسندگان ایرانی و چه ادبیات برگزیده جهان خالی است.
اصلاً در عصر کنونی با توجه به این همه تنوع، کتاب های درسی این وظیفه را دارند که پیوندی بین کودک و نوجوان و ادبیات ایجاد کنند؟
درس فارسی و ادبیات وظیفه اش همین است وقتی شما در مورد ادبیات و سبک های مختلف آن در کتاب های درسی صحبت می کنید باید نمونه های مناسب را هم برای آنها ارائه دهید. همان طور که گفتم در دوره های مختلف هم کتاب هم نشریه و هم کتاب های کمک آموزشی مناسبی داشتیم که ادبیات را به کودکان معرفی می کردند واین راه بسیار مناسبی برای ایجاد این پیوند بود ضمن این که انتظار این نیست که همه معلومات دانش آموزان از طریق کتاب های درسی تأمین می شود.
امروز در قرن بیست و یکم در هیچ مملکت پیشرفته دنیا آموزش به یک کتاب مشخص درسی محدود نمی شود آن هم کتابی که خالی از مواد لازم جهت معرفی ادبیات به کودکان است مدارس باید دارای کتابخانه های غنی از آثار ادبی ارزشمند باشد تا وقتی پیرامون ادبیات و سبکهای مختلف و عناصر آن در کلاس درس صحبت می شود نمونه هایش در دسترس دانش آموزان قرارگیرد.
به نظر می آید در سالهای پس از انقلاب رشد ادبیات کودکان دچار وقفه شده است شاید یکی از علت ها همین فاصله ای باشد که دانش آموزان با کتاب پیدا کرده اند چه موانعی باعث این کندی حرکت شده و نقش سیستم آموزش و پرورش را در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید؟
یکی از وظایف اساسی آموزش و پرورش آشنا کردن کودکان و نوجوانان با ادبیات به ویژه ادبیات کودک و نوجوان است کودکان از همان ابتدای ورود به مدرسه باید با ادبیات و کتاب آشنا شوند و این آشنایی باید به گونه ای باشد که در آنها ایجاد علاقه کند. یکی از ضروریات رشد و شناخت ادبیات کودک آشنایی با تاریخ آن است. ما در مدرسه درسی به نام تاریخ ادیات داریم اما این درس کتابی دارد که هیچ دانش آموزی به خواندن آن رغبت نشان نمی دهد چون اصلاً پیوندی با زندگیش ندارد با توجه به کار بزرگی که در رابطه با انتشار تاریخ ادبیات کودکان انجام گرفته است انتظار ما این است که کتاب های خوب تهیه شده در این زمینه حداقل به کتابخانه های مدارس راه پیدا کند کودکان و نوجوانان در این کتاب ها با چگونگی به وجود آمدن نخستین نشریه های کودکان ادبیات داستانی، شعر و غیرداستان آشنا می شوند متل ها لالایی ها و انواع ادبیات شفاهی که هرکسی به گونه ای با آنها آشنایی دارد در این کتاب ها تعریف شده اند اینها تعریف هایی است که دانش آموزان باید با آنها آشنا شوند. معلمان نیز باید در این شناسایی با آنها سهیم شوند متأسفانه در بیشتر کتابخانه های مدرسه ها جای چنین کتاب های مرجعی خالی است.
مشکل فقط این است که چنین کتاب هایی در کتابخانه های مدارس نیست مثلاً اگر این کتاب ها موجود هم بودند فرقی با حالا می کرد؟
خوب کمبود کتاب های خوب و یا کتاب های مرجع یک سوی قضیه است سوی دیگر بازمی گردد به سیستم آموزشی ما که اجازه استفاده از چنین کتاب هایی را به دانش آموزان نمی دهد دانش آموزان اصلاً وقتی برای استفاده از کتاب های غیردرسی ندارند.
پس یکی از موانع حرفه ای شدن ادبیات کودکان در ایران سیستم آموزشی ماست؟
بله، سیستم آموزشی ما امکان چنین توجهی را به آموزگاران و دانش آموزان نمی دهد در دوره متوسطه که همه به فکر تست زدن و کنکور دادن هستند و اصلاً وقتی برای طرح کتاب غیردرسی در کلاس نمی باشد چون اگر بخواهند به دانشگاه وارد شوند باید چهار سال از زندگی خود را به شکل کامل صرف تست زنی کند و روز به روز از مباحث علمی و ادبی و هنری دورتر شوند. آنها وظیفه دارند که علم را به شکل فشرده و سطحی بیاموزند تا مجوزی برای ورود به دانشگاه به دست بیاورند متأسفانه خانواده ها هم به این وضع دامن می زند کمتر خانواده ای را می بینیم که از این که فرزند دبیرستانی اش حتی در تابستان کتاب غیردرسی بخواهند استقبال کنند. این مانع بسیار بزرگی است. در دبستان هم که به ظاهر چنین فشارهایی کمتر است، به این دلیل که در آموزش و پرورش باسازی لازم علمی و ادبی صورت نمی گیرد، معلمان این مقطع کمتر با ادبیات کودکان آشنایی دارند. آموزگاران باید ادبیات کودکان را بشناسند تا بتوانند آن را منتقل کنند. باید کتاب کودک را بشناسند. البته درصورتی هم که این شناسایی را شخصاً داشته باشند همانطور که قبلاً گفتم کتاب مناسب آن در کتابخانه ها موجود نیست خریداران کتاب و سیاستگذاران بالای این وزارتخانه به کتاب کودک، نگاهی ابزاری و ایدئولوژیک دارند. اگر در هفتاد سال پیش معیار سودمندی، معیار گزینش کتاب برای کودکان بود. امروز معیارهای ایدئولوژیک بر دیگر معیارها چیرگی دارد آنها کتاب را ابزاری برای انتقال مفاهیم خاص و با تعبیری خاص می دانند فکر می کنند همه کتاب هایی که کودک می خواند باید دارای مزایای آموزشی به شکل صحیح و مستقیم باشد در صورتی که ادبیات در بطن خود، همه چیز برای رشد و پرورش ذهن و تخیل خلاقیت کودک دارد و این چیزی است که جامعه امروز ما با بحران آن روبرو است و به شدت به آن نیاز دارد. بسیاری از کسانی که وارد دانشگاه می شوند و از آن خارج می شوند، فاقد خلاقیت و قدرت تفکر و نوآوری هستند و این است که هنوز با وجود گسترش دانشگاهها، از دستاوردهای علمی دیگران استفاده می کنیم. چون تخیل کودکان خود را با آثار خلاق ادبی پرورش نمی دهیم این است که می گویم مشکل اصلی ما سیستم آموزشی است.
امروز، در هیچ مملکت پیشرفته، آموزش و پرورش
به یک کتاب مشخص درسی محدود
نمیشود، آن هم کتابی خالی از مواد لازم جهت
معرفی ادبیات به کودکان.... مدارس باید دارای کتابخانههای
غنی از آثار ادبی ارزشمند باشند.
کانون پرورش فکری در زمینه حرف های شدن ادبیات کودکان چه نقشی می توانست ایجاد کند؟
متأسفانه کانون پرورش فکری پس از انقلاب به ویژه در سالهای گذشته نتوانسته است گام های اساسی در رشد ادبیات کودکان بردارد. این فاجعه است که هنوز بهترین کتاب های کانون، چاپ مجدد کتاب های قبل از انقلاب است.
چرا این اتفاق افتاد و چه مانعی در مسیر فعالیت کانون وجود داشته است که اجازه ادامه مسیر قبلی و بارورتر کردنش را ندادند؟
کانون هم مثل آموزش و پرورش به کتاب کودک نگاه ابزاری دارد. کانون از ابتدا یک بخش پژوهشی در مورد ادبیات کودکان داشت که قرار بود تاریخ ادبیات کودکان را پس از انقلاب منتشر کند این کار انجام نشد، هیچ، حتی مسئوولان خرید کتاب کانون برای کتابخانه های سراسر کشور خود که ملزم هستند کتابهای مرجع را خریداری کنند، از خرید کتاب های تاریخ ادبیات کودکان ایران خودداری کردند.
چرا؟
اولین پاسخ یکی از مسئوولان کانون پرورش فکری در این مورد این بود که گفتند، این کتابها خیلی سنگین هستند؟ البته منظورشان از نظر وزنی بود و دوم این که قیمتش زیاد است.
اینجا این سؤال پیش می آید که آیا بودجه ای که صرف خرید این گونه کتاب ها می شود، بیشتر است یا بودجه ای که صرف برپایی جشنواره های گوناگون کانون می شود؟ جشنواره پرریخت و پاشی که حاصل چندانی برای تحول و پیشبرد ادبیات کودکان ایران نداشته اند. شاید اگر تنها گوشه ای از این هزینه ها را صرف خرید کتاب های مرجع و پایه برای کتابخانه های کانون می کردند می توانستند به نیاز مبرم بسیاری از کتاب داران خود در سراسر کشور پاسخ مناسب دهند.
اگر از یک گروه پژوهشی خصوصی غیرانتفاعی از جانب نهادهایی چون کانون پرورش فکری کودکان و آموزش و پرورش حمایت نشود چگونه میتوان انتظار داشت که ادبیات کودکان ایران به سوی حرفهای شدن گام بردارد. یکی از مشکلات ما در حال حاضر همین است، هدف ما این است که با بردن تاریخ ادبیات کودکان ایران به میان آموزشگران و دست اندرکاران آموزش و پروش و ادبیات کودکان ایران، تحولی در ادبیات کودکان بوجود آوریم. اما همه جا با موانع روبرو می شویم.
اگر در هفتاد سال پیش « سودمندی» معیار گزینش کتاب
برای کودکان بود، امروز معیارهای ایدئولوژیک
بردیگر معیارها چیرگی دارد.... این فاجعه است که هنوز
بهترین کتاب های کانون، چاپ مجدد کتابهای قبل از انقلاب آن است.
با آموزش و پرورش در ارتباط با معرفی کتابها وترویج آنها گفت وگو داشتهاید؟
آموزش و پرورش هم حمایت جدی از این کار نکرده است البته در بعضی از مناطق آموزش و پرورش تهران، حرکت های خود جوش و امیدبخشی با حمایت تعدادی از مسئوولان مناطق آموزشی در جهت توجه به مقوله ادبیات کودکان در دبستان شروع شده است اما هنوز خیلی ناچیز است انتظار ما از آموزش و پرورش برنامه ریزی در سطح کلان دراین زمینه است.
به هرحال در نتیجه همه اتفاقاتی که در سالهای اخیر افتاده است می بینیم که کودکان و نوجوانان روز به روز از کتاب و ادبیات دورتر می شوند که تیراژ کتاب ها نشان دهنده این مسئله است گسست بین دانش آموزان با ادبیات چه عوارضی دارد؟
امروز ثابت شده که ادبیات و هنر مقوله ای لوکس و حاشیه ای نیست تأثیرگذاری ادبیات بر رشد کودک حتی از زمانی که نوزاد در رحم مادر به سر می برد به اثبات رسیده است از آن زمانی که کودک برای رشد ذهنی و فکریش نیاز به شنیدن قصه و شعر و کلام موزون دارد این نیاز در سال های بعد زندگی او چشمگیرتر و مهمتر می شود و به خصوص در آموزش های پیش دبستانی نقش اساسی پیدا می کند. پژوهش های علمی به اثبات رسانده، کودکانی که در دوره های پیش دبستانی بطور وسیع با کتاب های مخصوص کودکان آشنا می شوند، زبان را سریع تر و بهتر می آموزند. همه عواملی که باعث رشد ذهن و پذیرش آموزش و یادگیری می شود، از طریق کتاب های ادبی مخصوص این سنین منتقل می شود. امروز در سیستم آموزشی کشورهای پیشرفته، ادبیات حرف اول را می زند و بخش عمدهای از فعالیت های معلمان در پیش دبستان و دبستان و حتی دبیرستان پیرامون کتاب های غیردرسی و به ویژه ادبیات است. بنابراین آموزش و پرورش امروز باید نسبت به آسیبی که از این طریق به دانش آموزان وارد می شود پاسخگو باشد.
شما در صحبت هایتان مکرراً از موانع حرف های شدن ادبیات کودکان نام بردید. اصلاً حرف های شدن ادبیات کودکان چه معنایی دارد؟
منظور این است که ادبیات کودکان در سیر حرکتش به جائی برسد که در عرصه های گوناگون ساختارش خودبسنده باشد. هم اقتصاد پویایی داشته باشد، هم کارشناسانی آموزش دیده داشته باشد که در گستره دانشگاه ها و کتابخانه ها این موضوع را آموزش دهند و هم ادبیاتی داشته باشد خلاق که بتواند در عرصه جهانی به آثار برجسته کودکان پهلو بزند.
مشکل امروز ادبیات کودکان ما، گرفتار شدن در ورطه ی تکرار و دور شدن از خلاقیت است به همین دلیل، علاقه بچه ها نسبت به کتاب به ویژه کتاب های تألیفی روز به روز کمتر می شود، اگر موانع راه حرف های شدن ادبیات کودکان از سر راه برداشته شود، می توان ساختاری بیابد که خلاق و نوآور شود و اجزایش با هم هماهنگ و همساز باشد. نه این که به جایی برسیم که ترجمه بر تألیف چیره شود. امروز در دهه هشتاد ما شاهدیم که عناصر سازنده ادبیات کودکان هماهنگ با هم رشد نکرده اند. جایی پیشرفت داریم، جایی پس رفت.
برای حرف های شدن ادبیات کودکان، شما چه برنامه دیگری دارید؟
اگر با نگاه حرفهای شدن به آینده ادبیات کودکان بنگریم می بینیم که امروز دنیا در گستره ادبیات کودکان به سوی تشکیل شبکه های ارتباطی ـ اطلاعاتی حرکت می کند در این شبکه ها و بانک های اطلاعاتی، دانش ادبیات کودکان قابل ذخیره و قابل دسترسی می شود. یعنی هرکسی در هرجایی می تواند به سادگی درباره هر بخشی از دانش ادبیات کودکان، اطلاعات مورد نیاز خود را پیدا کند. آرزوی ما این است که ادبیات کودکان کشورما نیز بتواند چنین شبکه اطلاعاتی ـ ارتباطی را برای خود فراهم سازد. البته اگر موانعی که به آن اشاره کردیم برطرف نشود تا نگاه درست به ادبیات کودکان وضرورت رشد آن در جامعه عینیت پیدا نکند، شاید هنوز چنین آرزویی زود باشد. اما به هرحال ما تلاشمان را می کنیم، با نهادهای مختلف مسئوول ارتباط برقرار کرده ایم و طرحمان را ارائه داده ایم.، اگر چنین بانکی بوجود بیاید، نه فقط کودکان و نوجوانان و معلمان که همه اقشار جامعه از جمله دانشجویان و محققان در دورترین نقاط کشور از آن بهره مند خواهند شد که این می تواند در زمینه گسترش ادبیات کودکان تحول اساسی ایجاد کند.