نخستین همایش دو روزهی «با من بخوان» روز ۲۰ و ۲۱ آبانماه با حضور مروجان خواندن و فعالان حوزه ی کودکان در سالن همایش سازمان اسناد و کتابخانهی ملی ایران برگزار شد.
هدف از برگزاری این همایش به اشتراک گذاشتن تجربه پنج سال ترویج کتابخوانی موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان در مناطق محروم و با کودکان در بحران و تقدیر از آموزشگران، مربیان برتر برنامه با من بخوان و دیگر تلاشگرانی بود که در اجرای این برنامه نقش داشتند.
نوشآفرین انصاری دبیر شورای کتاب کودک و استاد کتابداری و اطلاع رسانی، زهره قایینی، سرپرست برنامهی «با من بخوان» و عضو هیئت مدیرهی دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان، محمدهادی محمدی نویسنده و پژوهشگر و ماریت تورنکویست، تصویرگر هلندی – سوئدی سخنرانان اصلی این همایش بودند.
نخستین دور همایش «با من بخوان» با یادی از توران میرهادی، یکی از بنیانگذاران شورای کتاب و فرهنگ نامه کودک و نوجوان که چند روز پیش از برگزاری این همایش درگذشت آغاز شد. در ادامه نوشآفرین انصاری دبیر شورای کتاب کودک درباره ی ریشه های برنامه های ترویج کتابخوانی در کشور صحبت کرد و این که چگونه در دهه ۶۰ شورای کتاب کودک با توجه به مسائل کودکان کار و پناهنده، کودکان با نیازهای ویژه سبب شد که نیازهای فرهنگی این کودکان دیده شود.
زهره قایینی، سرپرست برنامهی «با من بخوان» سخنران بعدی این همایش بود. او سخنان خود را با عنوان ضرورت های برنامه ریزی خواندن با کودکان محروم با خوش آمدگویی به مهمانان و شرکت کنندگان همایش و سپاسگزاری از پشتیانان مالی و معنوی برنامه با من بخوان آغاز کرد و گفت «فلسفه وجودی برنامه با من بخوان به گرد کودکانی شکل گرفته است که دیده نمی شوند و هیچ برنامه جامعی نیز برای دیده شدن آن ها وجود ندارد. این حق کودکان است که دیده شوند و به همه نیازهای آن ها، از حق طبیعی برای زیستگاه و ایمن بودن در خانه و داشتن خوراک گرم و امکانات بازی و آموزش بهره مند شوند. یکی از این حق ها که کودکان باید از آن بهره ببرند، داشتن کیفیت در زندگی است. و یکی از کیفی ترین نیازهای کودکان، بهره بردن از فرهنگ سرشار و غنی انسانی است. فرهنگی که اگر در اختیار این کودکان گذاشته شود، آن گاه پلی می شود، برای رسیدن شان به آرامش، صلح و مدارا، دوستی و کرامت وجود. برای توانمند شدن در برابر دشواری های زندگی که این روزها بی شمارند: از جنگ گرفته تا مهاجرت و پناهندگی، تا فقر و ناداری و بی سرپرستی، بد سرپرستی همراه با اعتیاد و فحشا.»
نهضت قریشی نژاد از آموزشگران برنامه با من بخوان و عضو انجمن دوستداران ادبیات کودک و نوجوان اصفهان سخنران دیگر برنامه درباره ی تقویت سواد پایه از راه ادبیات کودکان بر مبنای تجربه هایش در ایرانشهر صحبت کرد. او با اشاره به این که سواد خواندن، پایه ی هر سواد دیگری است گفت که «در طول ۴۵ سال معلمی در مقاطع مختلف به دانش آموزانی بر خورده ام که وقتی ضعف آن ها در خواندن و درک مطلب برطرف شده به پیشرفت تحصیلی شگفت آوری دست یافته اند.
آموزش زبان چهار رکن دارد: سخن گفتن، گوش دادن، خواندن و نوشتن و در جامعه ی ما اغلب تصور می شود که دو رکن اول را کودکان خودبه خود می آموزند و نیازی به آموزش ندارند و به این ترتیب کودکان دوران طلایی آموزش زبان را که تا شش سالگی است از دست می دهند و در ۶ سالگی بدون آمادگی با توده ای در هم از آموزش زبانی آشنا می شوند که گیرایش آن برایشان سخت است. به ناچار در سال نخست دبستان باید برگشتی به آنچه کودک می بایستی از قبل آموخته باشد و نیاموخته، داشته باشیم و به بیداری زبانی، واج شناختی و آواشناختی کودک یاری برسانیم.
بر پایه ی این دید، بسته ی «الفباورزی» برای حدود سه هزار دانش آموز کلاس اول در کنار کتاب فارسی در اختیار معلمان قرار گرفت. در منطقه ی ایرانشهر، راسک، سرباز و لاشار افزون بر ۴۰۰ معلم کلاس اول آموزش دیدند و شیوه های استفاده از این بسته را در کلاس اول آموختند.
مهمترین دستآورد ما در این مرحله شکست سد آموزش «معلم محور» و آشنایی آموزگاران با آموزش «خلاق از راه ادبیات کودکان» بود. معلمان شیوه ی خواندن گفت و گویی و تعاملی را آموختند و بنا به اظهارات خودشان کاربرد این شیوه باعث شد کودکان با شادی و علاقه مندی بیاموزند و خودشان هم راحت تر کار آموزش را انجام دهند.
جلب توجه معلمان به ضعف های آموزش زبان و پیامدهای آن، اینکه سخن گفتن و گوش دادن را هم باید به کودکان آموخت تا با درک ساختار زبان خواندن و نوشتن را خوب و عمیق بیاموزند. بنا به گفته ی خودشان تحولی در روش تدریس آن ها ایجاد کرد.»
ماریت تورنکویست، تصویرگر هلندی – سوئدی که حق چاپ دو کتاب پرنده قرمز و فراتر از یک رویا را به برنامه با من بخوان اهدا کرده است، صحبت های خود را با عنوان «داستان های پنهان» با ابراز خوشحالی از حضورش در این همایش آغاز کرد و گفت: «وقتی کوچک بودم آگاه بودم که ما در کشوری ثروتمند زندگی می کنیم و درگیر جنگ نیستیم و از سلامت برخوردار هستیم. اما این به این معنا نبود که نخواهم درباره ی اتفاقاتی که ورای این مسائل است بدانم. بنابراین علاقمند بودم کتاب هایی درباره موضوعاتی جدی تری بخوانم که من را به ورای شرایط پیرامونم ببرند.»
سپس با نشان دادن عکسی از کودکان گفت اگر به چشم های این کودکان دقت کنید می بینید که در چشم هایشان سوال های بی شماری وجود دارد من فکر می کنم که ما باید تلاش کنیم این پرسش ها و فکرها و نگرانی ها را از ذهن ان ها بیرون بیاوریم و باید به آن ها کمک کنیم که پاسخی پیدا بکنند. دقیقا همان کاری که شما در برنامه ی با من بخوان انجام می دهید.»
او با اشاره به تجربه ش شخصی اش از نگرانی دختر ۶ ساله اش از مرگ گفت: «وقتی فهمیدم که دخترم چند ماه است که نگران این است که بمیرد بدون آن که من متوجه بشوم این سوال برای من پیش آید که ما چگونه می توانیم کاری کنیم که کودکان درباره ی داستان های پنهان در ذهن شان با ما حرف بزنند. آسان نیست که به زمین بازی بچه ها برویم و از آن ها بپرسیم خوب چطوری ؟ تو نگران هستی ؟ ایا داری درباره ی مرگ فکر می کنی؟ و از آن مهم تر این که من نمی خواهم کودکان را به اجبار وادار کنم درباره ی داستان های پنهان شان با ما صحبت بکنند و برای این که این داستان ها باید در زمانی آشکار شوند که آن کودک آماده باشد که با بزرگتر ها به اشتراک بگذارد.»
او سپس چند نمونه از تجربه های خودش در کار با کودکان را بیان کرد و توضیح داد که چگونه نقاشی کردن، نوشتن و کتاب خواندن به کودکان کمک می کند که درباره ی نگرانی هایشان صحبت کنند. او همچنین درباره ی دو پروژه ای صحبت کرد که برای کودکان سوری پناهجو در سوئد و کودکان مبتلا به سرطان اجرا کرده بود.
فرشته دباغ از آموزشگران برنامه با من بخوان سخنان خود با موضوع «چرا خواندن با نوزاد و نوپا» با اشاره به یافته های علمی به بیان اهمیت دو سال نخست زندگی در رشد ذهنی، زبانی و اجتماعی کودکان پرداخت و گفت: « فراگیری مهارتهای خواندن و نوشتن به یکباره از زمانی که کودک به مدرسه میرود آغاز نمیشود، بلکه کودک از ابتدای تولد در حال یادگیری و غوطهور شدن در دنیای واژههاست. کارشناسان کودک بر این باورند که اگر در دوران نخست زندگی با کودک سخن گفته نشود، برایش کتاب خوانده نشود و یا واژههای زیادی به گوشش نرسیده باشد، بخشهای اصلی ساختار زبان که برای خواندن مهم و ضروری است در مغز کودک شکل نمیگیرد. صحبت کردن، شعر، لالایی، کتاب و قصه خواندن نه تنها برای رشد زبانی کودک مهم است بلکه منجر به حس نزدیکی و تقویت مهارتهای عاطفی، شناختی و اجتماعی او می شود.»
او در ادامه ی سخنانش درباره ی شیوهی اجرای برنامه خواندن با نوزاد و نوپا در طرح با من بخوان و دستاوردها و تاثیرات آن بر روی کودکان و همچنین مادران صحبت کرد. او گفت: «طی دو سالی که از طرح با من بخوان میگذرد مادران و کودکان پیشرفت چشمگیری داشتهاند. تعدادی از مادران که بیسواد یا کم سواد بودند به ضرورت با سواد شدن پی بردند و باعث شد در کلاسهای نهضت سوادآموزی شرکت کنند و تعداد قابل توجهی از مادران با سواد شده و خواندن با کودکشان توسط خودشان انجام می شود و احساس خوشایندی پیدا کرده اند.»
در پایان یکی از مادران شرکت کننده در این طرح درباره ی تجربه اش از خواندن برای فرزندش صحبت کرد.
میزگرد چالش های ترویج کتابخوانی در مناطق دوردست با حضور چهار نفر از آموزشگران با تجربه با من بخوان برگزار شد و آموزشگران به چالش های ترویج کتاب خوانی در مناطق محروم پرداختند و همچنین راهکارهایی که برای این چالش ها اندیشیده بودند را با شرکت کنندگان به اشتراک گذاشتند.
در بخش دوم روز نخست همایش با من بخوان از ۱۰ نفر از مربیان برتر برنامهی «با من بخوان» تقدیر و تندیس «جبار باغچهبان» به همراه هدیهی نقدی به آنان اهدا شد. جلیل بریچی و مرضیه کیخا از زاهدان، نرگس تاجیک از مرکز پویش محمودآباد شهرری، راحله آلا از خانه حمایتی و آموزشی محمودآباد شهرری، صدیقه مسینایینژاد و زهرا قاسمی طبس از درمیان، رقیه باقری از خوسف، مرجان حاجیزاده و نسرین غلامی از قائن و نصرت سلیمانی از بشرویه، برندگان نخستین دور جایزهی «جبارباغچهبان، همزاد سیمرغ» بودند. در این برنامه افزون بر این ۱۰ مربی از ۳۸ نفر از تلاشگران «برنامه با من بخوان» تقدیر شد.
محمدهادی محمدی پیش از اهدای جایزه و تندیس جبار باغچه بان به مربیان برتر برنامه با من بخوان در بخشی از سخنان خود با عنوان «همزادان همزاد سیمرغ» گفت: «روایت سیمرغ روایت حضور و غیبت است. سیمرغ در غیبت خویش همواره در کوهی دور یا بر درختی هستی بخش و پر تخمه نشسته است. او در هستی حاضر است، اما از نگاه ما غایب. هنگامی که کودکانی مانند زال و رستم به او نیاز دارند، حاضر می شود و دوباره به غیبت می رود. چه رازی در این کنش او نهفته است؟ سیمرغ تنها هنگامی حاضر است که کودکان به کمک او نیاز داشته باشند. پس از آن به غیبت می رود تا دوباره این کنش تکرار شود. در روایت ما آدمیان چه؟
آیا ما نیز می توانیم سیمرغ وار از دیده ها پنهان و تنها هنگام کمک به کودکان دیده شویم؟ برای اندکی از ما این بخت هست که مانند سیمرغ رفتار کنیم. یکی از این انسان ها، جبار باغچه بان است. همه زندگی او روایتی یکپارچه از حضور و غیبت است. هنگامی حضور دارد که کودکان هستند،
بیش از آن، با این که هست، دیگر دیده نمی شود. نام او با هستی کودکان گره خورده است. حضور و غیبت خود را از هستی کودکان می گیرد. این یعنی همزادی با سیمرغ. او همزاد سیمرغ است. جایگاه و روایت جبار باغچه بان از حضور و غیبت، بزرگ و با شکوه است، اما با همه این بزرگی، این رفتار و روایت می تواند تکرار شود. کی و کجا؟»
توحید زورچنگ، رئیس هیئت مدیره ی عمران آذرستان که از پشتیبانان مالی این برنامه و اهدای جایزه جبارباغچه بان، همزاد سیمرغ بود نیز پیش از اهدا جایزه درباره ی جبارباغچه بان و نقش او در زندگی کودکان ایران صحبت کرد. او در سخنانش از دوران کودکی جبار باغچه بان و اتفاقاتی اشاره کرد که سبب شد به قول خود جبار باغچه بان از زندان افکار پوشیده رها شود. او همچنین در بخشی از سخنانش به دشواری ها و ناملایماتی پرداخت که جبار باغچه بان برای به اجرا در آوردن ایده هایش در آموزش کودکان متحمل شد.
در روز دوم همایش کارگاه شیوه های کار با کودکان از راه تصویر برای آموزشگران و مربیان برتر برنامه با من بخوان اجرا شد و ماریت تورنکویست تجربه های خود درباره ی کار با کودکان را به شیوه ی عملی با آن ها به اشتراک گذاشت.
ماریت تورنکویست در سخنرانی روز دوم خود درباره ی ایده ها و شیوه ی کارش و واکنش کودکان به کتاب هایش صحبت کرد.
برگزاری میزگرد «ترویج خواندن در جهان: تجربههایی از سوئد، هلند و ایران» با حضور ماریانه لیندبرگ، ماریت تورنکویست و زهره قایینی، فروش کتاب های برنامه با من بخوان، برگزاری نمایشگاهی از دستاوردهای برنامه با من بخوان و امضا دو کتاب فراتر از یک روی (link is external)ا و پرنده قرمز (link is external)توسط ماریت تورنکویست برنامه های جانبی این همایش دو روزه بود.
نخستین همایش برنامه با من بخوان با پشتیبانی شرکت عمران آذرستان، کتابخانه ملی و خانه کتاب برگزار شد.