در سال تحصیلی ۱۳۴۳ – ۱۳۴۴ وزارت آموزش و پرورش برای پاسخگویی به مشکلات و نیازهای آموزشی گسترده و ژرف کودکان در سراسر کشور، بر آن شد که در سامانه آموزشی دگرگونیهای بنیادی پدید آورد.
در پی این تصمیم طرحی برای اجباری کردن آموزش ابتدایی اعلام شد. سپس وزارت آموزش و پرورش شماری از کارشناسان و صاحبنظران بخشهای گوناگون آموزش و پرورش را فراخواند تا طرحی برای دگرگون کردن سامانه آموزشی کشور تدارک ببینند.
ثمینه باغچهبان، مدیر دبستان ناشنوایان، توران میرهادی، کارشناس تعلیم و تربیت و ادبیات کودک و مدیر مدرسه فرهاد، آذردخت آریانپور، آموزگار، علیمحمد کاردان، احسانالله نراقی و احسان یارشاطر، استادان دانشگاه تهران گردهم آمدند و به همراهی هادی هدایتی وزیر آموزش و پرورش، هوشنگ نهاوندی وزیر آبادانی و مسکن و منوچهر شاهقلی وزیر مشاور، طرح مقدماتی اصلاح آموزش و پرورش کشور را آماده و هدفها و اصول نظام نو را اعلام کردند.
با حضور فعال این گروه از آموزگاران و کارشناسان روشنفکر در تدوین برنامهای بنیادی، بار دیگر ضرورت آموزش همگانی و رایگان، بهویژه تدارک امکانات برای آموزش کودکان خانوادههای کارگران و کشاورزان، آموزش حرفهای و تربیتبدنی مورد توجه قرار گرفت.
در این برنامه، آموزش به سه دوره پنج ساله دبستان، سه ساله راهنمایی و چهارساله دبیرستان بخش شد. آموزش دوره پنج ساله اول رایگان و اجباری بود و نوید داده شده که در آینده، دوره سه ساله راهنمایی نیز در شهر و روستا اجباری شود. در طرح پیشنهادی سامانه نو آموزش و پرورش، به آموزش کودکان پیش از دبستان نیز توجه شد.
یکی از کاستیهای بنیادین طرح سامانه آموزش و پرورش، نادیده گرفتن حق آموزش به زبان مادری بود که از حقوق بنیادین هر قوم و ملتی بهشمار میآید.
با توجه به این کمبود میتوان گفت در این طرح به بسیاری از ویژگیهای یک سامانه آموزشی پیشرو همچون آموزش همگانی و رایگان، آموزش کودکان استثنایی، آموزش عشایر و آموزش فنی و حرفهای توجه شده بود، اما به سبب دشواریهای پایهای بر سر راه اجرای آن، نتوانست به شکل همه جانبه و کامل انجام شود.