روز جمعه ۱۷ مهر ۱۳۸۳، ارکستر بزرگ کودکان و نوجوانان أرف به رهبری مسعود نظر، به مناسبت روز جهانی کودک و در همیاری به پروژه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان ایران، برنامه باشکوهی برگزار کرد و با استقبال بی نظیر کودکان و نوجوانان و خانوادههای آنان روبهرو شد. این برنامه که بیش از ۵۰۰۰ بیننده داشت، شامل سه بخش: همنوازی کودکان، ارکستر سنتی نوجوانان و ارکستر بزرگ همراه با گروه کر کودکان بود. همچنین گروهی از کودکان به سرپرستی خانم آروس سرکیسیان با حرکات موزون خود و لباسهای رنگین و زیبا به این برنامه شور ویژهای بخشیدند.
آقای هاشم ترلان شاعر ترکزبان کودکان، شعری به این مناسبت سروده بود که در ابتدای برنامه خوانده شد و پس از آن پیام روز کودک از سوی یکی از کودکان گروه ارف خوانه شد.
متن شعر هاشم ترلان و پیام روز کودک به شرح زیر است:
دونيانین اوشاقلاری
بینالخلق اوشاق گونو موناسبتی له
اى دونيانين الوان چوجوقلاری !
سیز ای گلهجهیین پارلاق اولدوز لاری!
آغلی – قارالی،
آللی – ساری لی! –
گونونوز موبارك!
باشینیز اوستوندن اسن كولك لردن،
الچیم – الچیم آخان بولودلاردان
سیزه سالام گؤنده ریرم
قوجاق – قوجاق، اتك – اتك!
صاباحین نبضی الینیزده،
مساوات كلمهسی دیلینیزده
ایرهلی!
الینیزدن توتاجاقدیر زامانین الی،
صاباح سیزیندیر
سیزده صاباحین.
دونیانی امانت وئریریك سیزه،
قوی ایبلیس لر یول تاپماسین قلبینیزه!
گونونوز موبارك!
سلام گؤندهریرم سیزه
قوجاق - قوجاق، اتك – اتك!
كودكان جهان !
به مناسبت روز جهانی كودك
ای كودكان رنگارنگ دنیا!
شما، ای ستارگان درخشان فردا! –
سفید – سیاه،
سرخ – زرد ! –
روزتان مبارك!
برایتان درود مىفرستم –
آغوش – آغوش، دامن - دامن
با بادهای وزان
و ابرهای پاره - پاره!
كه جاریست بر فراز سرتان
به پیش !
با نبض فردا در دستانتان،
و كلمه عدالت بر زبانتان!
فردا از آن شماست
و شما از آن فردا .
زمان دستتان را خواهد گرفت.
ما دنیا را به شما میسپاریم،
شیاطین را به قلبهایتان راه ندهید!
روزتان مبارك!
برایتان درود مىفرستم
آغوش – آغوش، دامن – دامن !
هاشم ترلان تهران ١٣٨٣.
دوستان بنوازيد ساز!
تا من بگويم اين راز! جايگاه من آسمان آبی است. آنجا كه روزها آفتابی و شبها مهتابی است.
نامم پرنده شادی است.
دو بالم نقرهای و چشمهایم سبزآبی است.
با نوكم ستارهای به زمین آوردهام كه نورانی است.
این ستاره، زرینترین ستاره آسمانی است.
او مهربان مهربان، همچو ابرهای بارانی است.
این ستاره از كیست؟
من می گویم، این ستاره زیبا هدیه آسمانها است برای شما، كه ایستادهاید، نشستهايد، به من نگاه میكنید، به برگ نگاه میكنید، درخت را میبینید. با ابرها سخن میگویید، غارغار كلاغها را میشنوید و میدانید كه این غارغار شما را خبردار میكند.
خبر خبر كلاغم
كلاغ توی باغم!
خبر خبر كه داغ است
از زبان كلاغ است!
كودك ما حقوق دارد
یك كلاه و یك بوق دارد
حقوق برای خواندن
برای شاد ماندن
حقوق برای صلح و دوستی
برای ایمنی و تندرستی
اینها را ستاره تو خوب میداند. دلش میخواهد كه تو هم آنها خوب بدانی .
ستاره تو كه برای روز توست، روز كودك. من آن را برای تو روی شاخه بلندترین درخت میگذارم. تا تو در شب تاریك آن را ببینی
من برای این ستاره نامی نمیگذارم. اما میدانم كه او نامی دارد. نامی زیباتر از خودش. نامی كه هر بار او را با آن بخوانی، خنده چهرهاش را میپوشاند.
نامی كه هر بار او را با آن بخوانی شادی دلش را میلرزاند.
نامی كه هر بار او را با آن بخوانی از آب و ماهی سرشار می شود.
نامی كه هر بار او را با آن بخوانی از آفتاب و مهتاب پربار میشود.
او این نام را دوست دارد.
چنان كه تو او را دوست داری.
او دلش میخواهد كه این نام همواره از خنده، شادی، از بازی پر باشد، از دانایی افزون باشد، از بیماری و رنج و سختی برون باشد. از مهر سرشار باشد و از دوستی بیشمار باشد.
آیا تو این نام را می دانی؟
این نام ك و د ك است.
ستاره كودك