آدم برفی و گل سرخ، جرعهای از خیال است برای نوشیدن. آن هم در یک شب زمستانی که برف حیاط یک خانه را انباشته است.
آدم برفی و گل سرخ برآمده از پندارهای دخترکی است که از مرزهای جهان واقعیت میگذارد و جهانی تازه را با منطق خود بازنمایی میکند. جهانی که در آن آدم برفی در پی شناخت و تفاوت عقل و دل برمی آید. روایتی که این دو پا به پا پیش میبرند بیش تر مانند شعری است که میتوان حس کرد، اما نمیتوان به زبان آورد.