موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان به امید آن که حاصل پژوهشهای این موسسه بتواند راهگشای نسل جوان و مربیان آنها برای معنابخشی به هویت فرهنگی و ملیشان شود، با تشکیل گروههای داوطلب ترویج تلاش میکند تا ضمن اشاعه تاریخ در میان نسل جوان، شیوههای خواندن خلاق را با کودکان و نوجوانان در مدارس تجربه کند، محمدهادی محمدی از نویسندگان مجموعه کتابهای تاریخ ادبیات کودکان به مناسبت هفته کتاب با روزنامه ایران درباره ضرورت خواندن خلاق مصاحبهای داشته که در روز یکشنبه ٦ آذر در ویژهنامه این نشریه منتشر شده است، محمدی بر پایه پژوهش تاریخی انجام شده در این موسسه میگوید:
موضوع خواندن به قدمت تاریخ است. اگر سیر تاریخی این موضوع را بررسی کنیم، میبینیم که موضوع خواندن درازایی به اندازه تمدن انسانی دارد. انسان همواره نیاز داشته که اطلاعاتش را با نوشتن، ثبت کند و بعد آنها را با خواندن به خاطر آورد و از آن استفاده کند. ما یک خواندن معمولی داریم که به آن خواندن روزمره میگویند تا شخص بتواند اطلاعاتی بگیرد و با آن اطلاعات اهداف و نیازهای خود را تامین کند و یک خواندن خلاق داریم که با موضوع ادبیات درگیر میشود. جامعه ما به ظاهر میتواند خواندن اطلاعاتی را تا حدی که نیاز دارد، انجام دهد البته در این زمینه هم بحران بزرگی داریم. وقتی به شمارگان روزنامههای کشورمان نگاه کنیم و آن را با کشوری پیشرفته در آسیا مثل ژاپن مقایسه کنیم، میبینیم حتی در خواندن اطلاعاتی بسیار بحران داریم. در مسئله خواندن خلاق بحران ما بیشتر است. چون به هر حال ما جامعهای هستیم که از عصر شفاهی وارد عصر نویسا (مکتوب) شدهایم و آنچه مکتوب میشود باید خوانده شود. ما حدود ۱٦ میلیون نفر دانشآموز داریم اما از این جامعه دانشآموزی فقط یک یا دو درصد به خواندن خلاق میپردازند و ٩٨ درصد با آن بیگانهاند. بیگانگی جامعه ما با خواندن خلاق دلایل مختلف تاریخی و زمینههای اجتماعی امروزی دارد.
هنگامی که از محمدی درباره پارامترها و ویژگیهای خواندن خلاق پرسش میشود، او خواندن خلاق را این گونه تعریف میکند:
خواندن خلاق با هنر و ادبیات ارتباط دارد. عنصر لازم و سرشت اصلی شعر و داستان حس زیباییشناختی آن است. پس اولین پارامتر خواندن خلاق، همین حس است. وقتی با خواندن خلاق این حس در کودک به وجود آید، از خواندن لذت میبرد، روانش را پالایش میدهد و این پالایش روان باعث میشود پاسخهایی که در هر زمینهای به جامعه خودش میدهد، اندیشهورتر و عمیقتر باشد. اگر این پاسخ از جنبه عاطفی هم باشد، عمیقتر میشود و همه این موارد در رفتار کودک تاثیر میگذارد. موضوع بعدی که در خواندن خلاق بسیار اهمیت دارد، تفکر انتقادی است. یکی از عناصر اساسی خواندن خلاق، ایجاد تفکر انتقادی در کودک و نوجوان است. مثلاً وقتی با یک شعر، احساساتی درباره زلزله بم بیان میشود، این شعر میتواند احساسی را برانگیزد و سبب میشود که مخاطب از منظری منتقدانه به خود نگاه کند و بگوید نقش من به عنوان یک انسان نسبت به همنوع چیست. این شیوه، تفکر انتقادی و پرسشی است که خواندن خلاق ایجاد میکند و میتواند تاثیرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی داشته باشد. ویژگی بعدی در خواندن خلاق، تخیل است. در خواندن خلاق به هر حال نیروی تخیل درگیر میشود. نیروی تخیل سهم بسزایی در ساختن جامعه دارد. مثلاً اگر صنعت هوانوردی را از جنبه تاریخی بررسی کنیم، میبینیم که تخیل خواندن خلاق در پرورش نیروی دانشمندان، مهندسان و ... تاثیر دارد و آنها از این طریق میتوانند طراحی و کشف مجهول کنند. کشف مجهول از طریق تخیل بسیار اهمیت دارد. با کشف مجهول از طریق تخیل، تصویرهایی ذهنی ساخته میشود که قبلاً وجود نداشتهاند. با توجه به وضعیت نامناسبی که ما در زمینه خواندن روزمره برای آگاهی و به دست آوردن اطلاعات در جامعه داریم، به نظر میرسد خواندن خلاق با توجه به این پارامترهایی که شما گفتید جایی در بین کودکان و نوجوانان ما ندارد. محمدی بار دیگر بر پیشینه خواندن خلاق پس از تاسیس کتابخانههای کانون اشاره میکند و میگوید:
البته ایران یک وضعیت استثنایی در منطقه دارد و آن وجود کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که سال آینده ٤٠ ساله خواهد شد. کانون حدود ٦٥٠ کتابخانه و نهاد فرهنگی در کشور دارد که هر چند نسبت به جمعیت کودک و نوجوان خیلی کم است اما از نظر الگویی خیلی مهم است. قرار بوده در این مراکز خواندن خلاق رواج یابد. من به عنوان یک نویسنده و پژوهشگر کودک و نوجوان، خواندن خلاق را از کانون آموختم. بسیاری از همنسلان من که امروز فیلمسازان، شاعران و نویسندگان برجستهای هستند، در کتابخانههای کانون رشد پیدا کردهاند. ... عدم تداوم آن به نگاه آسیبشناسانه نیاز دارد که درک ما از ادبیات کودک و نوجوان بوده است. متاسفانه نگاه ما به ادبیات کودک از دهه چهل ابزارگرایانه بوده است. بزرگسالان ما برای تحولات سیاسی، از کودکان به عنوان ابزار استفاده کردند و ذهن رشد نایافته مولفان هم که دچار هیجان بود، کودکان را نشانه گرفت و اندیشههای خود را درباره تحولات در کتابهای کودکان مطرح کرد این نگاه ابزارگرایانه از عواملی بود که خواندن خلاق ما را به بیراهه برد. اما در تمام این سالها یک مسیر باریک از خواندن خلاق در جامعه ما رواج داشته است. محیط کانون در دورهای خیلی مناسبتر بود، چون آن آسودگی و حس پالایش برای کودک وجود داشته است. این نگاه به کودک به عنوان سوژه، به این معنی که ما آنطور که میپسندیم ذهنش را بسازیم نه آنطور که خودش دوست دارد، سبب شد تا درک ما از ادبیات کودک خشکتر شود. با وجود همه این مسائل آن جریان باریک همواره در جامعه ما وجود داشته است. عدهای از اهل فرهنگ، در طبقات میانه جامعه خواندن خلاق را انجام میدهند، اما آنها نمیتوانند تاثیرگذار باشند. در حال حاضر بحث، این است که خواندن خلاق را به طبقات پایینی و بالای جامعه گسترش دهیم. سپس محمدی درباره تجربه خود در زمینه خواندن خلاق چنین اظهارنظر میکند:
چند سال پیش درگیر این موضوع شدم که چرا کودکان ما خواندن خلاق را نمیشناسند و چون خواندن خلاق از کلاس و کتابخانه شروع میشود، دریافتم که متنهایی که به عنوان کتاب فارسی به کودکان ارائه میشود هیچ حسی در آنها به وجود نمیآورد تا به آنها انگیزه خواندن بدهد. تجربه خودم را در فارسیآموز ادبی به کار گرفتم و با شخصیت «نخودی» که کودکان کاملاً لمسش میکنند، شروع به کار کردم. با زبان داستان، زبان فارسی را آموزش دادم که خوشبختانه واکنشهای بسیار خوبی در سطح جهانی داشته است. در کشورهای مختلف مثل سوئد، ایتالیا و در آمریکای لاتین، کودکان فارسی زبان از آن استفاده میکنند. در نقاط مختلف کشور هم این کتاب مورد توجه قرار گرفته است. همه افراد با این کتاب ارتباط برقرار کردهاند و این نشان میدهد که اگر از آن به عنوان ابزارهای ترویج خواندن خلاق استفاده شود، چقدر میتواند تاثیرگذار و کمهزینه باشد. یکی از آن ابزارها این است که آموزش و پرورش در مدرسهها را به روی آثاری که ما تولید میکنیم باز بگذارد. محمدی با بیان این نکته که به سبب تحولاتی که از درون آموزش و پرورش در جریان است، به آینده خوشبین است، تاکید میکند که باید از راه رسانههای گروهی خانوادهها و مربیان را با ادبیات خلاق آشنا کرد و به آنها این امکان را داد که با آگاهی برای نسل جوان کتاب انتخاب کنند و یا آنها را به خواندن خلاق تشویق نمایند.