چه دلخراش است شنیدن خبر از دست دادن کودکان روستاها و شهرک ها و شهرهایی که خانه های شان برسرشان آوار و ویران شد.
خانه هایی که شاید روزی آموزگارانی شیفته، چون صمد بهرنگی و ده ها مانند او بر درش می کوفتند تا کتاب به دست کودکانش دهند. چه اندوهبار است مرگ کودکانی که دیگر با آغاز سال تحصیلی پشت میز و نیمکت های مدرسه های روستایی نخواهند نشست و چه دردناک است اندیشیدن به خاطره کودکانی که با چهره های سرخ شده ازسرما به مدرسه های نه چندان استوار این روستاها پا می گذاشتند تا با دست های خشکیده و ترک خورده شان از سبزی ها و شادی های زندگی بنویسند.
و زندگی چه شگفت پدیده ایست که باز از زیر همین آوارها، نوزادی یا نوزادانی سر بیرون می آورند تا به هستی خود ادامه دهند . تا امید را دوباره در آن روستاها مهمان شوند و به ما که به کودکان عشق می ورزیم انگیزه ای دوباره ببخشند. امید دهند به همه مردم ایران زمین که دوباره بسازند، تا دوباره کودکان با شادی بازی کنند و برروی نیمکت ها بنشینند و دوباره آموزگاران شیفته کودکان با کوله بارهای کتاب به سراغ کودکان آذری روند تا لبخند بر لبان شان بنشانند.
کتابک از سوی همه همکاران در شورای کتاب کودک ، موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و خانه کتابدار این اندوه بزرگ رابه همه ایرانیان و هم میهنان آذری تسلیت می گوید و آرزو دارد تا بتواند همسو و همپای همه دوستداران کودکان برای شادمانی و نیکبختی این کودکان گام بردارد.