شمار اندکی از کودکان سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۰، بازیچه های دوران کودکی خود را حفظ کرده اند، اما بسیاری از آنها بازیچه های دوران کودکی خود را می توانند به یاد آورند.
بی شک اگر آنها در فضایی موزه مانند آن اسباب بازی ها را ببیند، می توانند خاطرات کودکی را شفاف و روشن به یاد آورند و خود را در حال بازی با اسباب بازی ها و همبازی ها در کوچه پس کوچه های شهرشان تجسم کنند. بازیچه هایی مربوط به پیش از اختراع پلاستیک و از جنس چوب، کاغذ، فلز، استخوان جانوران، صابون و سفال. بازیچه هایی که از ذهن خلاق کودکان آن دوره سرچشمه میگرفتند. این اسباب بازی ها از جنبه مواد اولیه و نوع بازی وامدار فصل و منطقه جغرافیایی خود بودند و به دست توانای کودکان و البته گاه با مشارکت صنعتگران محلی ساخته میشدند. شاید تصور زمانی که در آن خانواده ها برای تهیه اسباب بازی کودکان خود هیچگونه هزینه ای نمی پرداختند برای امروزی ها کمی دشوار باشد.
این یک داده تاریخی است که برای موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان که در زمینه بازیچه های کودکان پژوهش بسیار کرده است و برپایی موزه فرهنگ و تاریخ ادبیات کودکان ایران را در چشم انداز فعالیت های موسسه قرار داده است، اهمیت بسیار دارد. به همین سبب دو نفر از اعضای موسسه هفته گذشته به دیدار پژوهشگری کوشا و پرکار در زمینه بازیچه های کودکان تهرانی، زردشت هوشور رفتند.
زردشت هوشور متولد ۲۹ بهمن ۱۳۱۰ در محله ی شهرری تهران، از جمله پژوهشگران علاقه مند در این گستره سالهاست که دغدغهی بازسازی بازیچه های کودکان تهرانی را داشته و با تلاش بسیار آن را عملی کرده است. هوشور دانش آموخته ی کارشناسی ارشد رشته ی جغرافیای انسانی از دانشگاه تهران و استاد دانشکده ی بهداشت دانشگاه تهران بوده است. او هم اکنون با ساخت مجموعه ای زیبا از حدود ۱۱۰ بازیچه زمان کودکی خود و دیگر همشهریان قدیمی تهرانی گامی مثبت در ثبت گوشه یی از حیات فرهنگی کودک ایرانی برداشته است. عکس ها و اطلاعات این مجموعه قرار است با مشارکت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به صورت کتاب منتشر شود و اسباب بازی های بازسازی شده در موزه ای به نمایش درآید. اسباب بازی هایی همچون تیر و کمان مگس زنی، سوت سوتک، زلزله نگار، علی ورجه، ماشین کوکی، ماشین چوبی، وق وق صاحاب، چوب پا، سوت سوتک مبارک، پشکل زنی، تفنگ پرتقال زنی، قایق تپ تپو، فرفره ی نخ کش، بنداز تو لیوان، ملخک، میل زورخونه کوچک، شاموتی، جغجغو، ملخک، .... و بسیاری دیگر که ساخت آنها به ساعت ها و روزهای زندگی هوشور معنایی دیگر داده بود. خاطرات او از ناکامیها و پیروزی ها، از ملخک سازی قدیمی که در خیابان او را جسته بود اما نتوانسته بود کمکی از او بگیرد و تعریف تاریخچهی تولید اسباب بازی "بنداز تو لیوان" و دلیل پلاستیکی شدن آن در دهه ۳۰ برای هر ایرانی که کودک درون او هنوز زنده است، شنیدنی است. یکی از آرزوهای زردشت هوشور که البته آن را در زردشت نامه ی خود ننوشته، اقلیم شناسی اسباب بازی ها است. او به دلیل پیشینه ی مطالعاتی خود در زمینه ی جغرافیای انسانی، اعتقاد دارد ارتباطی بین اقلیم های جغرافیایی و شرایط آن و ساخت اسباب بازی وجود دارد. هوشور تلاش دارد کتاب جغرافیای اسباب بازی ها را تهیه کند و در آن به پرسش هایی همچون: در چه منطقه یی چه اسباب بازی وجود داشته و چرا؟ و در چه فصلی چه اسباب بازی وجود دارد و چرا؟ و پرسش هایی از این دست پاسخ دهد. پژوهشگران موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان در پی اجرای پروژه ی شناسایی و گردآوری اسباب بازی های کودکان و نوجوانان ایرانی از دوره ای پیش از تاریخ تا دهه ی ۵۰ شمسی، همه کسانی خواهد نشست که با اطلاعات و تجربه های خود ما را در این مسیر یاری دهند. دیدار با زردشت هوشور آغازی برای این راه است.