گزارش آموزش فارسیآموز ادبی ۱: عملکرد فصل پاییز و زمستان ۸۶
پيش از پاییز ۱۳۸۶، هر روز نخودی همراه خاله سارا به سراغ کودکان مىرفت. قصه مىشد، شعر میشد، نمایش و خنده و شادی میشد. هر گروه سنی ۲-۳ روز با نخودی کلاس داشت. به دلیل فصل خرماچینی در بم، انجمن ۱۰ روز پيش از ماه مهر تعطیل بود. قرار بر این بود که از مهر ماه کلاسها ادامه پیدا کنند. خاله سارا با علاقه به دنبال راهی تازه بود.
با شروع فصل پاییز و آغاز سال تحصیلی، فشردگی و گستردگى وظایف، زمان را از خاله سارا میگرفت و بچهها هر روز میپرسیدند چرا کلاس نخودی نداریم؟ در تنگنای عقب افتادن کارها و برنامههای فارسیآموز ادبی، خاله به یاد فشار کاری روزهای داخل چادر و تجربههای آن افتاد و به خاطر آورد که چطور همهی کارها (بهداشت، تغذیه، درمان) برای کودکان از انواع مختلف را به تنهایی و بدون همراهی و تکيه به دیگران انجام میداد، آن موقع خاله فکر میکرد که همهی کارها به دست خودش، به تنهایی، به بهترین شکل انجام میشود. اما روز به روز کیفیت کارها افت مىکرد، چون همهِى کارها را بايد خاله سارا انجام مىداد. در آن روزها بود که خاله، اعتماد کردن، تقسیم کردن و حبس نکردن تجربهها و فعالیتها را در چادرها آموخت. نگران شد مبادا نخودی و دوستانش در فشار کارهای گوناگون فراموش شوند، نخودى در کنار این همه کودک تنها بماند و رابطهى کودکان و نخودی بد شود. یادآوری این تجربه فکر تازهی آموزش فارسیآموز به مربیان کودکان را در ذهنش پرورش داد. ماه مهر و آبان تجربههای پيشين خود را به مربیان منتقل کرد و نخودی را از اسارت نجات داد. از آذر ماه، نخودی با هر مربی به کلاس کودکان میرود و خاله گاهی هنگام نظارت، اشکالات کار را بررسی میکند.
حالا همهی بچهها با وجود خاله سارا يا بدون او، هفتهای ۲ بار کلاس نخودی دارند و کار با خلاقیتهای جدید و جملهنویسی، نامهنویسی، نقاشی، نمایش، روخوانی و دیکته، پيش میرود. راستی کودکان پیشدبستان هم با نخودی کلاس دارند. آنها هم داستانهای نخودی را میشنوند. هر کدام به کتاب نگاه میکنند و بدون آنکه بتوانند بخوانند داستان را تعریف میکنند. خاله خوشحال است از اینکه نخودی از انحصار او در آمده است. شاید کار به همان شادی و دقت انجام نشود، اما نخودی هر روز در کنار بچههاست و دیگر تنها نیست.
قرار بود در ادامهی کار خاله، مربیان کار را شروع کنند ولی به دلیل کوتاهی و سادگی متنها و راه افتادن خودشان تصمیم گرفتند کار را از آغاز شروع کنند. پایههای دوم و سوم و پیشدبستان به ترتیب، ولی پایه اول با حروف مدرسه پیش میروند و قرار است پس از تمام شدن حروف، به ترتیب دوره کنند. بعضی روزها بچهها میخواهند درسهای قبل را نمایش بازی کنند. مربیان این آزادی را به آنها میدهند. گاهی دوست ندارند از روى کتاب بخوانند یا دلشان میخواهد فقط از نخودی نقاشى بکشند، یا نامه برایش بنویسند.
کار با نظمی که خاله سارا در ذهن دارد، انجام نمیشود، ولی بچهها راضیاند و این مهمتر از هر چیزی است. روشهای آموزشی همچون روال گزارشهای گذشته پيش مىرود و تغییرات بسیار اندکی داشته است. بخش واژگان و صداکشی در جملهسازی با واژگان بیشتر، دلخواه مربیان است و در بعضی موارد نمایش کمتر انجام میشود. اما جملهبندیهای کودکان شبیه جملات داستانهای نخودی است.
در سالگرد زلزلهی دی ماه از بچهها خواستیم برای پدران و مادران از دست رفته نامه بنویسند تا از بهترینها در نمایشگاه سالگرد استفاده شود. بهترین نامه، نامهی روحالله بود. روحالله دوست صمیمی نخودی است. او با نخودی حرف زدن سر کلاس را آموخت و تغییراتش برای همهی همکاران، متفاوت به نظر میرسد. روحالله به جای اسم نخودی اسم خود را گذاشته و برای پدر و مادرش نامهاى نوشته است که ۷-۸ جمله دارد که همه با روحالله شروع میشود و به پدر و مادر خودش اطلاعاتی داده است. با خواندن نامهى روحالله همه یاد نخودی افتادند. نخودی در سالگرد زلزله هم شرکت داشت.
خاله در روند کار با دوستانی از کرمان آشنا شد که کار آموزش و ساخت عروسک را انجام میدهند. نخودی را با آنها آشنا کرد و از آنها خواست که برای کودکان انجمن عروسک درست کنند. یک جلد کتاب به آنها داد و آنها در اسفند ماه چند عروسک نخودی و داستانش را درست کردند و فرستادند.
شور و شوق کودکان هنگام روبهرو شدن با عروسک نخودی دیدنی بود. جای همهی دوستان فارسیآموز خالی. با آمدن عروسکها نمایشها جان دوبارهای گرفتند و هنوز نقش نخودی نقش پرداوطلبی است.
خاله سارا برای جشن نوروز هم داستان نخودی در روز بهاری را نوشته است. بچهها برای اجراى روز جشن آماده میشوند. حتماً نسخهای از فيلم اجرای نمایش نخودی را برایتان خواهيم فرستاد.
سارا حاج بهرامیان