گرگ کوچولوی دانا

گرگ کوچولوی دانا

داستان «گرگ کوچولوی دانا»، درباره گرگ کوچکی است که دانستن و خواندن را خیلی دوست دارد. کتاب­‌های سنگین می‌خواند، دنبال ستاره­‌های تازه می­‌گردد و گیاهان را خوب می­‌شناسد. چون خیلی می‌­خواند و از خیلی چیزها باخبر است، جانوران دیگر او را گرگ کوچولوی دانا نامیده‌­اند. اما چون می­‌خواهد زیاد بداند، وقت ندارد که با جانوران دیگر حرف بزند. تا آن­که روزی پادشاه بیمار می‌­شود و تنها گرگ می­‌توانست او را درمان کند.

اگر وقت هم نداشت، باید به دیدار پادشاه می­‌رفت. اما بدون کمک جانوران نمی­‌توانست راه قصر را پیدا کند. این تجربه به گرگ کوچولوی دانا نشان داد که همه‌ی آن­چه باید بداند، در کتاب­‌ها پیدا نمی­‌شوند. در کنار خواندن کتاب می­‌توان از دیگران نیز خیلی چیزها یاد گرفت.

نویسنده و تصویرگر این کتاب هر دو از کشور هلند هستند. نویسنده با این داستان کودکان را تشویق می­‌کند که دنیای پیرامون خود را خوب ببینند و زیبایی‌های آن را کشف کنند. تصویرگر نیز با به تصویر کشاندن سفر پرماجرای گرگ کوچولو در صفحه­‌های پی‌درپی به کودکان کمک می‌­کند که زیبایی­‌ها را بهتر بیایند. تصویرگر با آنکه در بازنمایی چهره‌ی شخصیت­‌ها به جزییات نپرداخته است، احساسات گوناگون آن­‌ها را به روشنی بازتاب داده است تا مخاطب را در حال و هوای داستان و رخداد­های آن درگیر کند.

راهنما
سال انتشار: 

کانال تلگرام موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان