مهرماه و یاد دو دوست کودکان ایرانی

مهرماه و یاد دو دوست کودکان ایرانی

روزهای نخست مهر با یاد دو تن از کوشندگان ادبیات و آموزش و پرورش خلاق کشورمان همراه است. حسین ابراهیمی الوند و معصومه سهراب. الوند، آن دوست مهربان که سال ها در این ماه به سوی مدرسه ها می رفت تا نوجوانان را از آگاهی سیراب کند و معصومه سهراب، بانوی برجسته ای که یکی از پیشگامان آموزش خلاق کودکان در ایران بود.
معصومه سهراب در بیست و یکم  آبان ۱۳۰۴ در یکی از خانه باغ های خیابان پاریس در مرکز تهران به دنیا آمد.
معصومه سهراب در سال ۱۳۰۴ در خانواده ای نامدار و فرهیخته به دنیا آمد و کودکی نوجوانی اش را در دوره ای از تاریخ ایران سپری کرد که سفر از سنت به نوگرایی آغاز شده بود. او در مدرسه هایی آموزش دید که که فضا و روش های آن ها با مکتب خانه ها تفاوت بنیادی داشت.  با این همه او بیش از آن که از نظام مدرسه ای بیاموزد، از دانش پدر و مادر می آموخت. با پایان گرفتن جنگ دوم جهانی، او نیز دبیرستان را به پایان رساند و آموزگاری را پیشه خود ساخت. در این سال ها و همزمان با آغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت، او به جمع تلاشگران این جنبش پیوست و با همسرش یحیی مافی آشناشد. او و همسرش به خاطر کمبودهای فرهنگی جامعه ایران به انجام کارهای فرهنگی رو آوردند و او وارد دانشگاه شد. گشایش کودکستان مهر نخستین تجربه این دو در کار فرهنگی بود که موفقیت های آن پایه گذاری مدرسه مهران را برایشان به همراه داشت. در این مدرسه بیشتر از دو دهه هزاران دانش آموز را با توجه ویژه ای به هنر و کتابخوانی پروردند، به گونه ای که پس از انقلاب کتابخانه مدرسه بیشتر از یازده هزار جلد کتاب در اختیار داشت. همکاری آن ها با کوشندگانی چون توران میرهادی و عباس یمینی شریف، به پایه گذاری شورای کتاب کودک در دهه چهل انجامید که خانه ای شد برای دوست داران کودک و کتاب در ایران. معصومه سهراب،‌تا آخرین روزهای زندگی اش در سال ۱۳۸۳ یارویاور شورای کتاب کودک بود.
سه سال پس از سفر معصومه سهراب از این جهان، کودکان ایرانی دوست مهربان دیگری را هم از دست دادند. حسین ابراهیمی الوند، مترجم توانای ادبیات کودکان و نوجوانان، که سال ها با بیماری بدخیمی دست و پنجه نرم کرد و سرانجام با همه عشقش به زندگی،‌ در یکی از نخستین روزهای مهرماه  سال ۱۳۸۶ یارانش را تنها گذاشت و سفری دور را آغاز کرد.
حسین ابراهیمی از آن گروه کوشندگان ادبیات کودکان بود که خود با دست ها و اندیشه های توانای خود این راه را پیدا کردند  و با کاردانی نام و یاد و آثار خود را ماندگار ساختند. او زاده روستایی در نزدیکی شهر گلپایگان بود و در سال ۱۳۳۰ به جهان گام گذاشت. در کودکی به همراه خانواده اش به تهران کوچید و دبستان و دبیرستان را پشت سرگذاشت و در رشته زبان انگلیسی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. پس از پایان دانشگاه،‌همزمان با پایان انقلاب به استخدام آموزش و پرورش درآمد و سال ها در آموزش نوجوانان عمر گذاشت. در سال های پایان دهه شصت بود که به ترجمه برای کودکان و نوجوانان علاقه مند شد. در سال۱۳۷۱ رمان "طوطی اصفهان" نخستین کتاب او بود که از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد.
او در دوره ای نزدیک به پانزده سال،‌بیشتر از صد کتاب برای نوجوانان ترجمه کرد و به سبب ترجمه های برجسته اش، جایزه های بسیاری از نهادهای دولتی و غیردولتی به دست آورد. پس از آن حسین ابراهیمی برای کمک به مترجمان تازه کار برای پایه گذاری خانه ترجمه تلاش کرد. کار اصلی این نهاد تهیه کتاب های مناسب از انتشاراتی های معتبر جهانی و انتقال آن به کتابخانه خانه ترجمه بود. بسیاری از مترجمان صاحب نام امروزی از کسانی بودند که کتاب های خود را از این نهاد به دست می آوردند. کمی که کار گسترده شد تمرکز حسین به ترجمه و  انتشار کتاب های مرجع نظری در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان جلب شد. نخستین طرح در این میان کتاب "از روزن چشم کودک"‌بود که گروهی از کارشناسان برجسته این عرصه کار ترجمه آن را آغاز کردند. ابراهیمی تا پایان عمر با این که هر روز بیماری او را رنجورتر می کرد از تلاش برای پربارتر کردن ادبیات کودکان ایران دست نکشید و سرانجام در یکی از روزهای اول مهر چشم از جهان بست و خاطره اشرا برای همیشه در جان دوستانش باقی گذاشت. یاد این هر دو کوشنده ادبیات کودک ایران گرامی باد!
برای مطالعه بیشتر به دو نوشته زیر در کتابک مراجعه کنید:

راهنما

کانال تلگرام موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان